تاجر تهرانی 2 چشمش را مهریه عروس خانم کرد / 5000 سکه داد
سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه علمای مشهور با همسرشان چطور بود؟
ن را می کردند. مرور خاطره بسیاری از افرادی که با آیت الله دیدار داشته اند پر ازجمله هایی مثل این است: دیروقت رسیدیم، آقا پرسید شام خورده اید؟ گفتیم: نه اما زحمت نمی دهیم. با همان کهولت سن از پله ها پایین رفتند. صدای بهم خوردن ظرف ها می آمد و کمی بعد بوی غذا. مرد بزرگ خدا با همان دستان مبارک برای ما چای و غذایی ساده تدارک دیدند و خاطره هایی ازاین دست کم نیست. آیت الله مقید بوده کارها ر ...
قضاوت ناصواب نکنیم
بعد از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریع تر خودم را رساندم و اکنون امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم. پدر با عصبانیت گفت: آرام باشم؟ اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود، آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسرت همین حالا می مرد چکار می کردی؟ پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: من جوابی را که در کتاب مقدس الهی گفته شده، می گویم: از خاک آمده ایم و به خاک بازمی گردیم... شفادهنده ...
فیلم زندگی شیرین – La Dolce Vita 1960 – خلاصه داستان، نقد و بررسی
خواهم بکنم. و همه ی این چیز ها بود که می خواستم روی فیلم ثبت نمایم. فلینی این کار را با جاده و شب های کایریا شروع کرده و ادامه می داد. در تمایل فلینی برای نمادگرایی در فیلم زندگی شیرین شکی وجود ندارد. فلینی با آن تصویر مجمسه حضرت مسیح که با هلیکوپتر بر فراز رم از نقطه ای به نقطه ی دیگر حمل می شود، چه می خواست بگوید؟ بی مقدار شدن ارزش ها، در حالی که چیزی هم جای شان را نمی گیرد ...
روایت دردی از جنس ازدواج در کودکی؛ تبعات تلخ
عصر ایران؛ نسترن فرخه - من 10 سالگی به اجبار ازدواج کردم، اصلا همسرمو دوستش نداشتم و بعد از مدت کوتاهی از هم جدا شدیم، اما با وجود این تجربه بدی که من داشتم، با خواهرم هم همین کارو کردن.به اجبار اونو به یک مرد خیلی بزرگ تر از خودش دادن، الان 15 سالشه و اصلا از زندگی اش راضی نیست ولی دیگه چاره ایی نداره. طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران، در بهار سال جاری بالغ بر 7000 ازدواج دختر بچه 10 تا ...
شهید وطن! واژه ها پر از سکوت اند در برابر تو...
سال بدون سایه تو بالای سرم قد کشیدم. نمی دانم چه باید بگویم مدت هاست پی پاسخی هستم که آرامم کند، انگار دختر هر چه بزرگ تر می شود نیازش به پدر بیشتر می شود. می شنوی با تو هستم بابا. تنهایی ام را در میان شلوغی این دنیا می بینی؟! منم دخترت! همان دردانه ای که وقتی پنج ماهم بود رفتی و دیگر برنگشتی و من حتی خاطره ای از تو ندارم. الان بعد از 35 سال از رفتنت آن قدر تنها هستم که قابل بازگو کردن ...
کاش کارمند بانک نبودم
استادکار نیاز داشتند. آن هم نشد و خورد به این شرایط کرونا. درد ما این است که سرمایه نداریم. همین ماشین تنها سرمایه ام است و این هم به دمی بند است. حالا هی به خودم می گویم موقتی این کار را می کنم ولی می دانم که خودم را هم گول می زنم. مرد این را می گوید و سکوت می کند. صورتش بعد از گفتن این حرف ها خسته تر به نظر می آید. دیگر امیدی به شروع کار تازه ندارد. به قول خودش قبول کرده که همین است ...
چاووشی جانم را نجات داد
.... رسم زیبایی که آقای خاص صدا زخمی و طرفدارانش چند وقتی است آن را انجام می دهند. از همان موقع دنبال این جوان مخترع گشتیم تا بتوانیم از قصه زندگی اش بنویسیم؛ یک مخترع چطور توانسته به جرم قتل، پشت میله های زندان بیفتد و تا یک قدمی اعدام برود؟ تا از او بپرسیم چطور محسن چاوشی، او را از اعدام حتمی نجات داده و چند سوال دیگر. بعد از چندین هفته پیگیری برای گفت وگو بالاخره روز چهارشنبه هفته گذشته ...
ای ایران، ای مرز پرگهر؛ معجونی به نام حسین گل گلاب
همچنین یاد گل گلاب تا بچه ها بدانند یک گیاه شناس هم می تواند ترانه سرا باشد خاصه این که نظام آموزشی مبتنی بر تست زنی بچه ها را تک بُعدی بار آورده و خیال می کنند اگر پزشکی بخوانند باید دور ادبیات را خط بکشند یا دیگر دنبال هنر نروند و خوب است با کسی آشنا شوند که در دانشکدۀ پزشکی درس می داد، برای هنرستان هنرپیشگی نمایشنامه ترجمه می کرد، از مدرسۀ عالی حقوق فارغ التحصیل شده بود، فرهنگ اصطلاحات جغرافیا ر ...
من هم رفتم بنزین بزنم دیدم قیمت بنزین دو برابر شده!
فلان قدر، و بنابراین ناچیز است و اثر آن طوری نمی گذارد. استدلالی که ما می کردیم، از نظر تئوری خیلی بی ربط نبود. ولی دوبرابر شدن قیمت فرآورده های نفتی از نظر روانی روی مردم خیلی اثر می گذاشت. روز بعد مردم که رفتند جلوی پمپ بنزین دیدند که نرخ بنزین دوبرابر شده. خوب به خاطر دارم که سرلشکر پاکروان که رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود، گفت من می خواستم به جائی بروم و راننده ام را فرستادم ...
قسمت سوم سریال گیسو را چگونه زودتر از همه دانلود کنیم
های بعدی حقایق دیگری عنوان شود. برای پی بردن به جزیبات بیشتر باید به تماشای قسمت سوم گیسو بنشینیم. شما را دعوت به تماشای این قسمت از گیسو می کنیم. سریال جدید می خواهم زنده بمانم یک سریال بسیار خوش ساخت و تماشایی می باشد که در دهه 60 خورشیدی روایت می شود. سریال مضمونی عاشقانه، خانوادگی و جذاب دارد که در همان قسمت های اولیه توانست نظر بسیاری از مخاطبین را جلب کند. تماشای این سریال را توصیه ...
از نذر اشتغال تا احسان ماندگار / یاران مهر، دست های بخشنده به امتداد مهربانی
اعتماد عمومی باعث شد این موسسه خیریه پا گرفت. مدیرعامل موسسه خیریه یاران مهر اوجان اینگونه ادامه می دهد: در ابتدا این موسسه خیریه اجاره ای بود و سه سال اجاره پرداخت کردیم، بعد هیات امنا تصمیم گرفت ساختمان را خریداری کند.در سال 93 جشنواره خیرین شهرستان بستان آباد برگزار شد و با جمع آوری مبلغ 111میلیون تومان ساختمان فعلی خیریه" یاران مهر اوجان " خریداری شد. مهارت آموزی در راس ...
فال حافظ امروز / 21 اسفند با تفسیر دقیق
...> چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد فال حافظ امروز شما نشان می دهد عجله کنید روزهایتان را به بطالت می گذرانید این باعث می شود که علم و دین را فراموش کنید. به یاد عهدی بیفتید که در زمان قدیم با خود و خدا بسته اید. صفای دل را در راه عشق پیدا کنید که بدون عشق باز ...
روایتی از دردِدل پدر شهید با خاک شلمچه
، زیرا در صورت گسترش فرهنگ شهادت در جامعه استکبار به هدف خود در کشور نمی رسد. نقش راهیان نور در دیدگاه افراد نسبت به فرهنگ ایثار و شهادت چگونه است؟ ستیزه: درطی این چند سال اتفاقات بسیار زیاد و زیبایی در سفر راهیان نور افتاده است، که مهم ترین آن از دید من اتحاد مردم در این مناطق در عین داشتن اختلاف سلیقه و همچنین تغییر سبک زندگی برخی از جوانان بعد از حضور در این مناطق بوده است ...
شعله شیفتگی سعدی به پیامبر اکرم (ص) هیچ گاه فرونمی نشیند
/> ای چشم و چراغ اهل بینش مقصود وجود آفرینش صاحب دل لاینام قلبی/ مهمان ابیتُ عند ربی در وصف تو لانبیّ بعدی/ خود وصف تو و زبان سعدی؟ انتهای پیام
مرجان های دریایی را می خواهم/ 2 چشم مرد تاجر مهریه عروس جنجالی/ نگاهی به مهریه های عجیب و غریب دختران ...
از سفر برگشتیم هومن به خواستگاری ام آمد و قرار شد 5000 سکه مهریه ام باشد. می دانستم آن قدر پول دارند که در یک ساعت بتوانند مهریه ام را بدهند. برای این که هومن همیشه برایم بماند از او خواستم دو چشمش را هم به عنوان مهریه به من بدهد. به دور از چشم فامیل به دفترخانه رفتیم و همسرم دو چشمش را مهر من کرد. بعد از چند ماه به مشکل خوردیم و به مادرشوهرم گفتم چشم های پسرت را درمی آورم و آنها تازه متوجه ...
زندگی رسانی به سیاه خونیک
های درشت عرق نشسته و به سختی نفس می کشد. مادر می رود بالای سرش. گلوی پسر به طرز عجیبی متورم شده و باد کرده است. حالا به جای نفس کشیدن خِرخِر می کند. زن تا وضعیت او را می بیند جیغ کوتاهی می کشد و نگران و سراسیمه می رود و شوهرش را صدا می زند. پسربچه را شبانه سوار تنها ماشین روستا می کنند و به نهبندان می رسانند، پس از نزدیک به یک ساعت راندن در کوره راه ها، در ظلمات شب. دکتر کشیک شب تا پسربچه را می ...
آشنایی با زندگانی پر برکت حضرت محمد (صلی اللَّه علیه و آله)
کن زیرا وقتی من به آن چشم می اندازم دنیا و آرایشهای آن را به یاد می آورم پس از روی دل از دنیا دوری گزید یاد آن را از خود دور ساخت و دوست داشت که آرایش آن از جلو چشمش پنهان باشد تا باور نکند که آنجا جای آرمیدن است و امیدواری درنگ کردن در آنجا را نداشته باشد پس آنرا از خود بیرون و از دل دور کرده و از جلو چشم پنهان گردانید و چنین است (رفتار) کسی که چیزی را دشمن می دارد، بدش می آید به آن چشم اندازد و ...
کشف 9 کیلو ترقه از پسری که چشمش را در چهارشنبه سوری از دست داد
حادثه 24 - مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد اما من درس عبرت نگرفتم و باز هم خطا کردم. این جمله را پسری 24ساله می گوید که 3سال قبل در چهارشنبه سوری بینایی چشم چپش را به دلیل پرتاب نارنجک از دست داد و حالا به اتهام حمل 9کیلو مواد محترقه بازداشت شده است. چرا با اینکه بینایی چشم چپت را از دست دادی، باز هم سراغ ترقه رفتی؟ موادی که از من کشف شده را برای رفقایم خریده بودم اما ...
عید مبعث، کرامات رسول اکرم(ص)
، وجود سعید را فراگرفت. لحظه ای در خودش فرو رفت. سنگی به پایش اصابت کرد. اول لرزید و بعد، کمی احساس درد کرد. چیزی به افتادنش نمانده بود. برگشت، نگاه کرد. چشمش به سنگی افتاد که در حال غلت خوردن بود؛ و بعد سفال خاکی رنگ، توجه اش را جلب کرد. حس کنجکاوی اش بیدار شده بود. گامی به عقب برگشت. از فاصله کمتر، چشم دوخت. بخشی از یک ظرف قدیمی به چشمش افتاد. به آرامی خاکها را کنار زد و بعد کوزه کوچکی از دل خاک ...
با آگاهی از تمام قوانین، بله!
حقوق هم از آنها گرفته می شود. تمکین یکی از اساسی ترین اصولی است که بعد از امضای عقدنامه، برعهده زن است و به واسطه آن، برخی از امور زندگی زن وابسته به اجازه مرد می شود؛ برای همین است که زن حقوقی مثل حق سفر، داشتن شغل، انتخاب محل زندگی و مسکن، ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر را در صورت رضایت و اجازه مرد می تواند در اختیار داشته باشد و البته حقوقی مثل مهریه و نفقه به دست می آورد. در ...
چرا باید عصرهای کریسکان را خواند؟
.... نمازمان را بدون مهر می خوانیم. یک جمله غامض فلسفی که تمام پیچیدگی های نهضت خمینی را با خودش یک جا داشت حمل می کرد. امیر سعیدزاده رزمنده مجاهدِ اهل تسنن از غرب ایران که برای دفاع از حق و حقیقت و وطن و شرف و عزتش، رو در روی بیگانه و صدام بعثی و اعوان وانصار کومله و دموکراتش ایستاده و زندگی اش را گذاشته و هزینه داده و دو بار هم اسیر شده و تازه حالا بعد از همه این ها و شیمیایی شدن و از ...
سبالو و امیرو
منطقه و البته آشنای نزدیک سوژه تا تک تک افرادی که روایت خود را ارائه می دهند به حق بهترین انتخابها بود و اگر مخاطب اندکی از هنرمندان بوشهری بداند می فهمد بعد دیدن این فیلم دلش می خواهد مختصری درباره ی تک تک این افراد هم بداند. پیشتر به عنوان مثال غریب زاده را از مجموعه داستان تشباد ش که یادداشتی بر آن در روزنامه همشهری نوشتم می شناختم کتاب را برای نقد برایم فرستاده بود و از نزدیک تر آن گونه که ...
3 حکایت از چشم و گوش و سَر شهید همت/ بوسه جانانه بر صورت ابراهیم!
به گزارش بوشهرنیوز- معلم بود و وقتی انقلاب بود انقلابی بود و وقتی جنگ بود نظامی بود و وقتی شهید شد باز هم معلم شد! و شاید حق کلمه را بخواهیم ادا کنیم باید بگوییم معلم تاریخ بود و وقتی انقلاب بود معلم ایمان بود و وقتی جنگ شد معلم اخلاق بود و وقتی شهید شد معلم ایران شد؛ معلم تاریخ ایران به آن روایت که خودش و امثال خودش نوشتند. سربازانش از معلم شان با حلقه اشک در چشم یاد می کنند که بماند! از آن ...
خاطراتی طنز از دوران دفاع مقدس
تمام شد. می روم حلیم بخرم؛ آن قدر کوچک بودم که حتی کسی به حرفم نمی خندید، هر چی به بابا و ننه ام می گفتم می خواهم به جبهه بروم محل آدم بهم نمی گذاشتند، حتی در بسیج روستا هم وقتی گفتم قصد رفتن به جبهه را دارم همه به ریش نداشته ام خندیدند، مثل سریش چسبیدم به پدرم که حتما باید بروم جبهه، آخر سر کفری شد و فریاد زد: به بچه که رو بدهی سوارت می شود، آخه تو نیم وجبی می خواهی بروی جبهه چه ...
قسمت دوم گیسو ، دانلود قسمت 2 فصل 2 عاشقانه
رود . بد بیاری های سهیل ولی به این جا ختم نمی شود . او که پس از جدایی و ترک خانه به یک مسافرخانه رفته است، حتی توان پرداخت اجاره آن جا را نیز ندارد و بابت اقامت یک ماهه در آن جا، بدهکار است . در نهایت مجبور می شود ساعت مچی گران قیمت خود را به مسوول آن جا به عنوان ضمانت بدهد تا بتواند هزینه های کرایه های عقب افتاده اش را جبران کند . در همین حال است که به ظور ناگهانی پگاه از راه می رسد . سهیل متعجب می ...
اسلامیان: قرارداد ویلموتس اشکالی نداشت
– قرارداد ویلموتس اشکالی نداشت. آن چیزی که فیفا در نامه خود به ما داد، این را نشان می دهد. ما فقط نتوانستیم پول او را به موقع بدهیم. تحلیل های زیادی در صداوسیما روی آن شد ولی چیزی که در نامه رسمی فیفا بود، علت این حکم به ظاهر سنگینش این بود که فدراسیون ایران نتوانست پولش را بدهد. هیچ مورد دیگری در آن نبوده است. ضمن این که ویلموتس جزو مربیان خوب دنیاست؛ جزو 9 – 8 نفر اول دنیاست. شما با هر مربی قرارداد امضا کنی و نتوانی به موقع حق و حقوقش را بدهی، می تواند برود و علیه ات شکایت کند. این قانون فیفاست و نمی توان کاری کرد. ...
روایت دست اول از بیمارستان رازی اهواز ؛ خط مقدم مبارزه با کرونای انگلیسی در ایران
بیمارستان دونده هایی هستند که اندازه یک روز خسته می شوند و اگر بیمار برنگردد به خط پایان هم نمی رسند. این اتفاق روزی چند بار می افتد. آخرین بیماری که خانم دکتر برگرداند چند ساعت بعد مرد. بیمارستانی بدون استعفا کادر آی سی یو بیمارستان از لحاظ روحی از بقیه خسته تر بودند آنها روزانه شاهد حال بد و مرگ بیماران هستند. خیلی اصرار کردیم که با آنها مصاحبه کنیم ولی قبول نمی کردند. هم سرشان شلوغ ...
ابر مرد مظلوم تاریخ
...، به گوشه ای از فضایل، ایثار، فداکاری و دلایل ایمان آن بزرگ مرد اسلام که به حق مظلوم تاریخ است اشاره می گردد. تولد ابوطالب سی و پنج سال قبل از تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله)، ابوطالب در خانه ی پدرش عبدالمطلب (شیبة الحمد)به دنیا آمد؛ مادر او فاطمه دختر عمروبن عائذبن مخزوم بود. ابوطالب و _عبدالله، پدر پیامبر(ص)، برادران پدری و مادری بودند. نام ابوطالب ...
راهیان نور کار بسیار بزرگ و مهمّی است؛ سعی کنید این کار را درست انجام بدهید
آمار دادن درست نمیشود، بایستی انسان محصول را روی زمین مشاهده بکند؛ ببینیم که چه کار دارد انجام میگیرد. من خواهشم این است مجموعه ای که دست اندرکار این قضیّه است توجّه کند که این کار، کار بزرگی است که من حالا مختصراً عرض خواهم کرد. این حسّ مجاهدت طلبی و مجاهدت پذیری و اعتقاد به مجاهدت یک ثروت فرهنگی است؛ این در کشور ما وجود دارد، در خیلی از کشور ها نیست ببینید برادران عزیز ...
سلبریتی شهرت پرست دوره پهلوی
بود و به قول سعید نفیسی ، نویسنده و محقق معاصر، سرش بوی قرمه سبزی می داد؛ در نخستین مکالمه ای که با او کردم بر من ثابت شد که مرد بسیار بی باکی است و حتی عقاید خاص خود را با بی پروایی خاص ادا می کند. از این که برخلاف عرف و برخلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت. این اصطلاح معروف درباره وی بسیار به جا بود که سرش بوی قرمه سبزی می دهد . حافظ و سعدی ترویج تنبلی می کنند! حالا برویم ...