سایر منابع:
سایر خبرها
عزیزی خادم: تغییر محل دفتر کارم را تکذیب می کنم
فدراسیون آنقدر ثروت داشته باشد که بتوانیم این کار را انجام بدهیم. مگر فدراسیون باید مرتب بدهکار و مستاجر باشد؟ما باید برنامه ریزی کنیم کل فوتبال کشور را تجهیز کنیم.خود من در همین مدتی که آمدم به خیلی از استاندارها زنگ زدم. *وقتی به جلسه با مسئولان رفتم گفتند نمایش است اگر نمی رفتم می گفتند چرا نرفتی رئیس فدراسیون فوتبال با اشاره به برنامه های این فدراسیون عنوان کرد: امروز شما ...
بزرگ مردی به نام باطنی
...، گرنه می توانست بگوید نظر، نظر من است و باید اجرا شود. و اگر این را می گفت سخن بیهوده و نابجایی نگفته بود، چون ایشان کجا و من جوان 36 ساله کجا؟ ایشان به من گفتند که بروید و بررسی کنید اگر متقاعد شدید، به من جواب بدهید. دکتر باطنی در این خصوص درست می گفتند، من بعد از شش ماه یا بیشتر به ایشان زنگ زدم و گفتم دکتر شما درست می گویید و من بر همان مبنا کار را انجام می دهم. بدون ...
چشمان روشن او
...! این رسمُون بود. برای همین، فکرش را هم نمی کردم بشود شوهرم را قبل از نامزدی و عقد ببینم. پدرم برای ازدواج، اعتقادش به استخاره بود. پیش از این، هفت هشت بار، از دبیر و مهندس گرفته تا تاجر، برای خواستگاری آمده بودند؛ اما چون جواب استخاره بد آمده بود، عذرشان را خواسته بود. حتی از آمدنشان هم چیزی به من نگفته بود. بعداً این ها را فهمیدم. آخر، آن موقع دانش آموز بودم و این رفت وآمدها مخل درس ...
خالق "صبح جمعه با شما" تجلیل شد/ وقتی دست زدن در رادیو ممنوع بود!
کردن در رادیو بیان کرد و گفت: من در برنامه ها بسیار سخت گیر بودم. خاطرم هست که یکی از بزرگان صدا در یکی از برنامه ها دیر به استودیو آمد. به او گفتم که اگر هفته بعد دیرتر بیایی، شرمنده ات می شوم. هفته بعد دیر آمد و می خواست داخل برود ولی اجازه ندادم. این اتفاق مثل توپ در رادیو پیچید. البته شب بهش زنگ زدم و عذرخواهی کردم چرا که بزرگ تر از من است. در پایان این مراسم با اهدای هدایایی به رسم یادبود از فرهنگ جولایی تقدیر شد. انتهای پیام/ ...
یک روز عجیب و شگفت انگیز در غسالخانه جنازه های کرونا
معرفی می کنم و احمد را هم. می گویم از روزنامه اعتماد آمده ام و احمد هم از شینهوا. ابوالحسن به محمد علی با خنده گفت: آقا از اعتماد آمده . بعد هم گفت: یعنی باید به شما اعتماد کنیم؟ محمد علی رو به احمد به شوخی گفت: خودتان ویروس را آوردید، حالا هم آمدی عکس اش را بگیری؟ زدیم زیر خنده، اما حقیقتا از اینکه می دانست شینهوا خبرگزاری چین است تعجب کردم. گفتم خودتان را معرفی نمی کنید؟ صالح گفت: من مرده شور اول ...
یکی بود، هنوز هم هست...
می دهم به اهدای عضو. او می گوید: راستش من در آن روزها منتظر معجزه بودم. به کربلا و مشهد زنگ می زدم و می گفتم خدا شفایش می دهد. وقتی تصادف کردیم و گفتند که فروزان رفته، گفتم نه، خدا دوتا را باهم نمی برد، فاطمه برایت می ماند. به کربلا و مشهد زنگ می زدم، گریه می کردم و دعا می کردم. پرچم امام حسین (ع) و تربت کربلا را بالای سرش آوردم و به امید شفا بودم، اما روز آخر فهمیدم که دیگر برنمی گردد ...
تمام جزییات ماجرای قتل های سریالی اکبر خرمدین در اکباتان
بکشد؟ اگر به قبل برگردم هم همین کار را می کنم مگر اینکه خوب و مهربان باشند. بابک من را می زد. رویم نمی شود بگویم با من چه کار می کرد. من با شوهرم رابطه خیلی خوبی دارم. نه مرا می زد، نه فحش های بد به من می داد. ما با هم تصمیم به قتل بابک گرفتیم. همسرم گفت بابک را به قتل برسانیم، من نیز قبول کردم، یعنی به صورت مشترک تصمیم گرفتیم، بعد از قتل قصد داشتیم به پاسگاه برویم و بگوییم بابک را کشتیم اما ماموران ...
نگاه لاریجانی به برجام و اقتصاد
او در بخش دیگری از سخنانش در این شبکه اجتماعی در واکنش به انتقادها از او که چرا در مورد مواضع برادرانش راجع به برجام و عملکرد آملی لاریجانی تاکنون واکنش نشان نداده است، گفت: قرار نیست تاوان برادرم را بدهم و ما نظرات مختلفی در حوزه های مختلف داریم و کارهای مختلفی داریم، در زندگی هم متفاوت هستیم. لاریجانی افزود: هر کسی مسوول کار خودش است و اگر انتقادی به آقای آملی دارید، از ایشان بپرسید و من که قرار نیست تاوان قوه قضائیه را بدهم. لاریجانی همچنین آمادگی اش را برای مناظره با ابراهیم رئیسی اعلام کرد و گفت: من مشکلی برای مناظره با آقای رئیسی و ج ...
فساد بالای فرزندان و داماد دلیل قتل توسط زوج خرمدین!/ چرا اکبر و ایران بدون عذاب وجدان سه نفر را مثله ...
که کله پاچه بود همسرم داروی خواب آور ریخت بعد هم او را با ضربات چاقو زدم و جسدش را در حمام مثله کرده و بعد در سطل زباله اطراف اکباتان ریختیم. او درباره این که کسی شک نکرد و اعلام فقدانی نکرد می گوید: برای دامادم پرونده فقدانی تشکیل شد که البته بعدش اعلام کردم او هم به خارج از کشور پیش دخترم رفته است! اما ماشین دامادم سمت مهرآباد پیدا شد و من گفتم او در کار قاچاق انسان بوده است! درباره دخترم هم که ...
عزیزی خادم: راهبرد ما توسعه متوازن و عدالت توزیعی در فوتبال است
را تکذیب می کنم ولی امیدوارم فدراسیون آنقدر ثروت داشته باشد که بتوانیم این کار را انجام بدهیم. مگر فدراسیون باید همیشه بدهکار و مستاجر باشد؟ ما باید برنامه ریزی کنیم کل فوتبال کشور را تجهیز کنیم و سرمایه بیاوریم. نه اینکه بدهی از خود بر جای بگذاریم. خود من در همین مدتی که آمدم به خیلی از استاندارها زنگ زدم. ظرف همین دو هفته یک کمپ مناسب برای تمرین تیم ملی در نظر گرفتیم. راجع به اسپانسر داوران ...
جریانی به اسم انقلابی بودن، در حال مخدوش کردن انتخابات است/ رئیس جمهور توانایی پایان دادن به حصر را ...
و دادگاه نیست، در پادگان سلسله مراتب و در دادگاه حکم قاضی تعیین کننده است اما اقتصاد جای بحث های کارشناسی و علمی است. برخی در این حوزه برداشت نادرست داشتند و حمله کردند، من افتخار می کنم که درخدمت نیروی های مسلح بودم و در این فضاها خدمت کردم، همچنین برای قضات هم احترام قائل هستم اما این بحث مانند این است که ما در وسط اتوبان نهج البلاغه بگذاریم، نهج البلاغه بسیار عزیز و شریف است اما هرچیزی جای خودش ...
علی لاریجانی: گناه کبیره نکردم که وارد عرصه انتخابات شدم
دولت انتقاد دارید چرا هیچ اقدامی برای حل مشکلات اقتصادی مردم مطرح نکردید، افزود: من آقای ظریف را فرد بسیار توانایی در بحث دیپلماسی می دانم و شاید جزو بهترین وزرایی بودند که در مذاکرات خوب عمل کردند. ایشان فرد توانایی هستند و برخی فحاشی ها به ایشان را واقعا قبول ندارم. اما بله در برجام اشکالاتی وجود داشته است، یک بار در نامه ای به مقام معظم رهبری گفتم از 7 خط اصلی یا دو مورد به خوبی اجرا نشدند. ...
پرواز تا بیکران
خواب دیدم در این سرزمین مقدس و در این توقفگاه کوتاه بودم. نمی دانم؛ ولی می دانم که او خیلی قبل در عالم معنا این مواقف را دیده و از همه ی آنها عبور کرده است؛ چه اینکه ساعاتی بعد، در بعد از ظهر روز دهم در منا، بین خواب و بیداری او را دیدم. نمی دانم چه پرسیدم، ولی جواب این بود که من مواقف را طی کرده ام و الحق هم که گذرانده بود و قبول شده بود. بسمه تعالی شهید خلبان حبیب اله نمازیان ...
برجام هم پشت صحنه داشت و هم روی صحنه / حوزه اقتصاد جای قاضی نیست
کنند لاریجانی به این سوال که گفتید کشور را نباید به سازشکاران داد، عده ای گفتند در این صحبت شما از بخش دیپلماسی کشور انتقاد کرده اید، در این رابطه روشنگری می کنید، شما از طراحان نگاه به شرق هم بودید، دکتر ظریف گفتند برای رابطه خوب داشتن با شرق مستلزم رابطه خوب با غرب است، با این موضوع موافق هستید، این گونه پاسخ داد: مطلب مشخص است و منظور من دستگاه دیپلماسی ما نیست، سازشکاران گروه هایی ...
لاریجانی: اگر برجام نجس است، چرا منتقدان می گویند همین را اجرا کنید؟
بیشتر دلتان می خواهد در فضای رسانه ای بحث ها جدلی مطرح شود، ولی ما وقتی می بینیم دشمن خارجی داریم که دندانهایش را برای وضعیت اقتصادی مردم تیز کرده خیلی چیز ها را باید ملاحظه کنیم همین الان مجلس فعلی شما نگاه کنید در مورد بودجه مگر نمی گفتند وضعیت خرابی دارد پس چرا تصویب کردند به خاطر اینکه کشور نمی تواند بدون بودجه باشد یک جا هایی باید شرایط را قبول کنیم. لاریجانی افزود: من در اداره کشور نظر خودم را داشتم و جا هایی لازم می دانستم مثل برجام کمک کنم و در خیلی جا ها مذاکرات جلو رفته بود گفتیم اشتباه بوده و باید بر گردد. ...
روایتی تازه از شب قتل بابک خرمدین
مریضی اش بعد از مرگ شوهر دوم بیشتر هم می شود. این روز ها بیشتر همسایه های خانواده خرمدین در یکی از ورودی های آخر شهرک اکباتان، در را قفل می کنند و وقتی صدای زنگ را می شنوند قبل از باز کردن اول داخل چشمی نگاه می اندازند. یکی از آن ها که تا امروز تصمیم داشت با خبرنگاران حرف نزند، نظرش را تغییر داده و اینطور می گوید: آرزو را سه سال بود که ندیده بودم و گمان می کردم او را در آسایشگاه ...
قاتلان اهلی
همچنان آرام و خونسرد هستند. صبح چهارشنبه پدر و مادر بابک خرمدین بار دیگر به دادسرای جنایی پایتخت آمده اند؛ بدون عذاب وجدان. سریال نیمه تمام خانواده خرمدین هنوز تمام نشده است. مادر و پدر بار دیگر به قتل اعتراف کرده اند؛ این بار به قتل دخترشان آرزو و دامادشان فرامرز. پشیمان نیستند. برای هر جنایت از انگیزه ای جدید گفته اند. فرامرز مشکلات اخلاقی داشته، آرزو هم در کنار ارتباط با افراد غریبه، مشروبات الکلی و مواد مخدر مصرف می کرده، بابک هم که کلاس های خصوص با دختران در اتاق خواب داشته است. پدر پس از این اعترافات در جلسه بازجویی دستانش را به عنوان پیروزی مقابل دوربین گرفت تا تصویرش منتشر شود. ...
فرمانده ای که خودش را آشپز جا زد/ وقتی دیپورت شدن راه شهادت را باز می کند
سوی زهرا حیدری همسر شهید عباس حیدری از فرماندهان لشکر فاطمیون است که با فارس در میان گذاشت. همه چیز از یک خواب شروع شد همه چیز از آن شب شروع شد. موقعی که علی احسانم شش ماهش بود. ساکش را برداشته بود و می گفت: می خواهم بروم جایی که فقط می توانم به شما زنگ بزنم. هر چی از او پرسیدم: کجا؟ در جواب می گفت: بعداً بهت می گویم! خواب دیده ام و باید بروم. دیدم فایده ندارد. پیش زن عمویم ...
گفت وگو با همسر شهید نوید صفری/اصرار شهید بر مسافرت تک نفره همسر به خارج! + عکس
هر روز 6-7 دقیقه صحبت کنید؟ همسر شهید:، چون دوتایمان به شهدا ارادت داشتیم و قرار زندگیمان این بود که حرف هایی با هم بزنیم که مفید باشد، در کنار حال و احوالپرسی ها، من از زندگینامه شهدایی که خوانده بودم برایش حرف می زدم. خصوصا در بازه چهل و پنج روزه دوم، بیشتر صحبتمان درباره شهید حججی و حالات ایشان بود. آقانوید هم علاقه زیادی به این مباحث داشت و همراهی می کرد. من بنا داشتم مکالمات تلفنی ...
ماجرای برخورد وحشیانه با یک زن در بانک
مربوط به تیرماه سال 99 است و در همان زمان و پس از اطلاع مدیریت بانک، کارمند مذکور به فوریت از کار تعلیق و با ارجاع پرونده به کمیته انضباطی بانک، نامبرده از بانک اخراج شد. او با تاکید بر اینکه رفتار کارمند بانک اصلا قابل توجیه نیست ، گفت: طبق مستنداتِ پلیس و مطابق با فیلم دوربین های مداربسته داخل شعبه، در روز حادثه، آن خانم با مدرکی جعلی قصد برداشت وجه داشت، اما بعد از مخالفت کارمند بانک، ایشان ...
تولد زندگی از مرگی مطلق و قهرمانانی که نمی میرند...
...، داخلی اعصاب، یک متخصص داخلی و یک متخصص بیهوشی هستند، این را تایید کردند؟. مطمئن باشید هیچ یک از این افراد در این پروسه نبوده اند. یکبار فردی در تلویزیون گفت من مرگ مغزی بودم و زنده شدم. به او زنگ زدم و گفتم چطور این اتفاق افتاد؟. جواب داد که به خانواده ام گفته بودند که اگر مرگ مغزی شد، می تواند اهدا کند. به او گفتم پس چرا در تلویزیون می گویی که من مرگ مغزی شدم و زنده شدم. بنابراین باید دقت ...
جبهه رفتن برای من آرزویی بود که با دوندگی محقق شد!
اتاق بعدی. صدایش زدم و گفتم من اینجا هستم. پدرم بعد از دیدن من رفته بود و به مادر و مادربزرگم که در محل اسکان بودند، گفته بود اگر رفتید داخل اتاق با دیدن محمد ناراحت نشوید و گریه و زاری نکنید، چون بر اثر انفجار کمی از صورتش سوخته است. دفعه دوم که ملاقاتی داشتم برادر شهیدم احمد هم به همراه دایی ام و شوهرعمه ام به شیراز آمدند. منتها در تعجب بودم که چرا این سه نفر وقتی آمدند ملاقات من با خودشان ...
روزنامه نگاری هم شد شغل؟!
انتظار دختران دانش آموز ایستادم. بعد از یک ربع، نیم ساعت زنگ تعطیل دبیرستان به صدا در آمد و دانش آموزان از مدرسه خارج شدند. دفترچه یادداشت کاهی کیهان را در یک دست و خودکار بیکم را در دست دیگر گرفتم و به یکی از دختران دانش آموز گفتم: سلام خانم... هنوز سئوالم را مطرح نکرده بودم که شنیدم: - سلام و زهر مار! نگاهی به عکاس و راننده کیهان ...
فریدون عباسی: از شورای نگهبان نمی ترسم /اصلاح طلبان با من بدتر از اسرائیل رفتار کردند
نگاه می کنم چه کسی است آن را رد نمی کنم. در مجلس هم گفتم که من یک رأی دارم. بنده در فراکسیون عضو نشدم چون اگر به فراکسیون می رفتم تابع رأی فراکسیون بودم اما در کار خودم، یک رأی داشتم و اساسا هیچ اجازه ای به تبلیغ داده نشد و هیچ صحبتی نکردیم، اینها اشکالات است که مطرح است در واقع بسیار شتابزده عمل شد مبنی براینکه مثلا چهارشنبه شب اگر جلسه فراکسیون برگزار شد باید یکشنبه رأی گیری صورت می گرفت ولی صبح ...
فیلم های کمدی نیاز امروز سینما و جامعه
بگیرد و در مدیریت خود تجدید نظر کند. او افزود: تلویزیون به هیچ وجه سعی ندارد که پیشرفتی در عملکرد خود داشته باشد و به دیدگاه های غیرکارشناسانه خود همچنان پایبند است و فضای رقابتی را هم در این رسانه از بین برده و این باعث می شود که پیشرفتی در تولیدات به وجود نیاید. مخاطب امروز آنقدر ساده لوح نیست که هر تبلیغ سیاسی گل درشتی را بپذیرد، مخاطبان امروز تلویزیون با آگاهی ضعف هایی که در آثار وجود ...