سایر منابع:
سایر خبرها
قتل جوان تهرانی در مرخصی از زندان ! / قاتل زمین فوتبال اعدام می شود!
.او با چاقو خودزنی کرد و یک ضربه هم به من زد و من که مست بودم و حالی طبیعی نداشتم چاقو را از دست او گرفتم و چند ضربه به او زدم .چند ساعت بعد وقتی متوجه شدم سیاوش مرده از ترسم جنازه را پتوپیچ کردم. می خواستم آن را از خانه بیرون ببرم که پدرم سر رسید و ماجرا را فهمید. من پدرم را تهدید کردم در این باره به کسی حرفی نزند. سپس به تنهایی شبانه جنازه را به حوالی زمین فوتبال بردم و آنجا رها کردم. با پایان دفاعیات متهم،قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص محکوم کردند. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
قصاص پایان قتل دوست زندانی
جایگاه ایستاد. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: روز حادثه مشروب خورده و مست بودم. همینطور در خیابان می چرخیدم که با نعیم روبه رو شدم. من و نعیم از دوران کودکی همدیگر را می شناختیم و دوست بودیم. در آن دوران یک بار با هم دعوایمان شد و نعیم با چاقو به سرم زده بود. همین بهانه ای شد از او ناراحت باشم، اما از این ماجرا کینه ای نداشتم که بخواهد انگیزه قتل باشد. متهم ادامه داد: آن روز نعیم ...
قاتل گروگانگیر: قصد انتقام داشتم
خاطر او را می شناختم. البته به خاطر کار همسرم با او کمی ارتباط داشتم و چند باری او را دیده بودم. چطور با همسرت آشنا شدی؟ چند سال قبل با همسرم که از شوهر اولش جدا شده بود آشنا شدم و بعد هم که او را صیغه کردم و فکر می کردم با او زندگی خوبی را شروع کنم، اما اشتباه می کردم. چرا؟ چون فهمیدم که او با فرهاد ارتباط دارد و به من خیانت کرده است. به خاطر همین حدس و گمان مدیر ...
قصاص؛ مجازات قتل در حالت مستی
...: مدتی بود موتورسیکلت گران قیمتی خریده بودم. چون در محله ما زورگیری زیاد بود، می ترسیدم موتورم را از من زورگیری کنند. به همین خاطر برای دفاع از خودم و مراقبت از موتورسیکلتم همیشه یک چاقو در جیب داشتم. من واقعا بابت کاری که کرده ام، پشیمان و شرمنده اولیای دم هستم و از آنها خواهش می کنم من را ببخشند. من اصلا قصد قتل نداشتم. هیئت قضات بعد از شنیدن اظهارات متهم وارد شور شدند و با توجه به گفته های این جوان و همچنین سایر مدارک موجود در پرونده حکم بر قصاص او دادند. ...
قاتل: صداهایی به من گفتند پدرت را بکش
زنگ زدم. با دستگیری عامل جنایت جسد مقتول به پزشکی قانونی و متهم به اداره آگاهی منتقل شدند. پسر جوان در همان بازجویی های اولیه به قتل پدرش اقرار کرد وگفت: چند وقتی بود که صداهای عجیبی می شنیدم. صداهایی که از من می خواستند کاری را انجام بدهم. اکثر وقت ها سعی می کردم اهمیتی به صداها ندهم اما نمی شد. ناچار بودم برای اینکه صداها قطع بشود هرچه آنها می گویند را انجام بدهم. وی ادامه داد: روز ...
کوری چشم به خاطر خرید یک پاکت سیگار
...> ابتدای جلسه شاکی در جایگاه ایستاد و با طرح شکایتش گفت: آن شب صاحب مغازه با رفتارش مرا عصبانی کرد، اما من درگیری را شروع نکردم و عربده کشی نکردم. متهم خودش به من حمله کرد و به زور می خواست مرا از مغازه اش بیرون کند. قبول دارم مشروب خورده بودم و در حال عادی نبودم به همین خاطر وقتی متهم به طرفم حمله ور شد برای دفاع از خودم مجبور شدم با چوب به شیشه مغازه بزنم و در حالی که قصد فرار داشتم، او با همان چوب ...
مرد فومنی زنش را کشت و دخترش را فروخت ! + عکس قاتل ، راحله و حلماء
چند ماه قبل در فومن اتفاق افتاد.در جریان مرد جوان،همسرش را در ویلای شخصی شان به قتل رساند و بعد از در تماس تلفنی موضوع را به خانواده همسرش اطلاع داد.متهم بعد از متواری شد.با گذشت چند ماه از قتل همسر متهم در حالی که فرزندشان را فروخته بود دستگیر شد. به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا؛ نام حلما، از دهان خانواده راحله نمی افتاد.بعد از قتل راحله، داغ دختر جوانشان از یک سو و سرنوشت مبهم فرزند سه ...
مرد جوان پس از قتل همسر و زخمی کردن 2 نفر دیگر فرار کرد
با ضربات چاقو، همسرش، مادرزنش و مرد غریبه را زخمی کرده و فراری شده بود. پدر زن ضارب، تنها فردی بود که از این حادثه جان سالم به در برده بود. او همچنان در شوک بود و باورش نمی شد که دامادش در مقابل چشمانش، صحنه هولناکی را رقم زده است. طولی نکشید که اورژانس در محل حاضر شد و با انجام معاینات، مشخص شد که زن جوان که 27ساله بود، به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده اما مادرش و مرد غریبه هنوز نفس می ...
پبامک هایی که بوی خون می داد!
شود نیز با ضربات چاقوی دامادم زخمی شد. من به شدت شوکه شده بودم و آنچه با چشمانم می دیدم را باور نمی کردم. پس از این اتفاق، دامادم فرار کرد و من همچنان شوکه بودم که همسایه ها را خبر کرده و به پلیس زنگ زدم. بررسی ها حکایت از این داشت که زن جوان (مقتول) از چند وقت قبل با مرد غریبه ارتباط تلفنی داشته و وقتی همسر 28ساله اش متوجه این ارتباط شده، از او خواسته بود که با مرد غریبه تماس بگیرد و ...
فرزندکشی مذبوحانه!
و به شوهرم کمک کنم آن دو و دامادم را به قتل برسانیم تا از بدی های آن ها خلاص شویم. بابک مرا کتک می زد تا برای دخترانی که به خانه می آورد غذا بپزم و از آن ها پذیرایی کنم. چند بار خواست من را بکشد که شوهرم سر رسید و نجاتم داد. اوایل رابطه من و بابک خوب بود اما این اواخر زیاد رابطه مان خوب نبود. او سال ها در انگلستان زندگی می کرد و به من می گفت در آن کشور نگاه مناسبی به وی ندارند به همین ...
پشیمانی پدر از قتل دختر گستاخ
هم برای اینکه صدایش بیرون نرود، دستم را جلوی دهانش گرفتم و فشار دادم، اما وقتی به خودم آمدم که دخترم دیگر نفس نمی کشید. واقعا شوکه شده بودم. نمی دانستم باید چه کار کنم. جسد را در همان حالت رها کردم و از خانه بیرون رفتم. متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت: چند ساعت در خیابان پرسه زدم و بالاخره تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم. من واقعا قصد نداشتم مریم را به قتل برسانم و فقط می ...
پسر ناخلف پدرش را به قتل رساند
.... در خواب بودم که با صدای فریاد شوهرم از خواب بیدار شدم و دیدم پسرم با چکش به سر پدرش ضربه می زند. من او را گرفتم و به اتاق دیگر بردم و بعد هم از همسایه درخواست کمک کردم که با اداره پلیس تماس گرفتیم و موضوع را خبر دادیم. پسر جوان در نخستین بازجویی ها به قتل پدرش اعتراف کرد و در ادعایی گفت: من با پدرم اختلاف داشتم و ساعتی قبل هم با هم درگیر شدیم. وقتی خوابید چکش را برداشتم و بالای سرش رفتم و ...
مرد متهم به برادرکشی در انتظار تعیین تکلیف
خاطر شدت سوختگی و عفونت ناشی از جراحت ها جان سپرد. بعد از مرگ مرد 30 ساله، همسرش به نام رؤیا ادعاهایی را مطرح کرد و گفت: برادرشوهر 40ساله ام به نام هادی روی شوهرم اسید پاشیده است. این زن 20 ساله گفت: شوهرم و برادرش سال ها با هم اختلاف داشتند. آخرین بار برادرشوهرم روی حمید اسید پاشید. اگرچه شدت سوختگی زیاد بود اما من امیدوار بودم شوهرم زنده بماند. به همین خاطر سکوت کردم و از برادرشوهرم ...
سلفی گرفتن از لحظه کشتن پدر!
محله های شهرستان اراک خبر داد و گفت: قاتل لحظاتی بعد از ارتکاب قتل دستگیر شد. امیر مختاری اظهار کرد: صبح امروز با گزارشی از وقوع قتل در یکی از محله های شهرستان، بلافاصله تیم های پلیس برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند. وی افزود: با حضور تیم گشت پلیس در محل و در تحقیقات انجام شده از اهالی منزل، مشخص شد که پسر خانواده، خواهر 30 ساله خود را با چاقو به قتل رسانده و از منزل خارج ...
اعترافات عامل قتل در بلوار قیام / متهم: از قصاص وحشت دارم
وقتی از ساندویچی خارج شدم دیدم دوستم چاقو خورده و سجاد در حال فرار است. اعتراف به قتل متهم به قتل جوانی است که می گوید از کودکی به آلمان مهاجرت کرده بود اما چند ماه قبل به خاطر سرقت در آنجا دستگیر و دیپورت شده و به ایران برگشته بود. او با دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار داشت. اما هر روز که تحت ...
خاطراتی شنیدنی از تلاش امدادگران در دوران دفاع مقدس
بگذرم؛ یک روز همراه با نیروهای سپاه در پل نو بودم. به عراقی ها نزدیک شدیم. جنگ نامنظم بود و حساب وکتاب نداشت. به خاطر نزدیکی به عراقی ها بچه ها تیر می خوردند. دست تیرخورده یک مجروح را پانسمان کردم و او را به همراه یک امدادگر به عقب فرستادم. خودم به همراه نیروها جلو رفتم. ناگهان متوجه شدم تنها هستم و هیچ کدام از نیروها در اطرافم نیستند. برای اینکه در تیررس عراقی ها نباشم داخل یک نهر آب پریدم و در آنجا کِز کردم. اسلحه نداشتم. نمی دانستم چه کار کنم. عراقی ها نزدیک بودند. بعد از چند روز، صدای تیر کلاشینکف را تشخیص می دادم. نیروهای خودمان، ژ 3 داشتند و عراقی ها کلاش. به عر ...
حبیب: هواپیمای روسی مانع شهادتم شد!
، ولی به زور داشتم تحمل می کردم. چند ماهی که با وقفه های کوتاه و بلند با آنها بودم، توانستم کنار بیایم. اما سوری ها به نظر من نزدیکتر هستند، شاید کسی دیگر این نظر را نداشته باشد، سبک زندگی سوری ها ساده تر است، اما سبک زندگی لبنانی ها تا حدودی تجملگرایانه است. اگر لبنان بروید، می بینید خیلی به خانه شان می رسند، ولی کوچه هایشان خیلی مناسب سازی شده نیست. مثلا ممکن است دولت به این امور رسیدگی ...
قصاص؛ پایان درگیری خونین در بوستان
... پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه برای اولین بار مشروب خورده بودم و حالت طبیعی نداشتم. دوستم شهرام با من تماس گرفت و از من خواست تا از خانه مان در شهرری به محله آنها در شهران بروم که باهم در پارکی که در نزدیکی خانه شان بود قرار گذاشتیم. من با موتور به داخل پارک رفتم و آنجا با شهرام و چند نفر دیگر از دوستانمان دوباره مشروب خوردم. حالم خیلی بد شده بود و شروع به عربده کشی کردم و ...
قتل، پایان درگیری به خاطر یک جفت کتانی!
روزنامه ایران: درگیری دو پسر جوان بر سر یک جفت کفش کتانی با مرگ یکی از آنها پایان یافت. ساعت 5 بعدازظهر دوشنبه هفته گذشته مأموران کلانتری 116 مولوی، در تماس با بازپرس حبیب الله صادقی، قتل پسر جوانی را اعلام کردند. با اعلام این خبر، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد و در بررسی های اولیه مشخص شد پسر 17 ساله در جریان درگیری با یکی از دوستانش با چاقو زخمی شده و پس از انتقال به ...
جنایت به خاطر فحاشی
من فراموش کرده بودم که وسایل رضا را با خودم ببرم میلاد عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. من که انتظار نداشتم او به من فحش دهد، در یک لحظه چاقویی که به همراه داشتم را بیرون آورده و به او ضربه زدم. با اعتراف متهم جوان در رابطه با قتل دوستش، تحقیقات در این رابطه به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
اسرار قتل مرد گمشده در اعترافات زوج جوان
بیان حقیقت نداشت، اسرار قتل کارمند گمشده را برملا کرد و گفت: من و شوهرم با هم نسبت فامیلی داریم. حدود 11 سال قبل با اجبار خانواده ام با او ازدواج کردم و یک فرزند 10 ساله دارم. در همه این سال ها به شدت با یکدیگر اختلاف و درگیری داشتیم تا جایی که بار ها تا پای طلاق پیش رفتیم، اما به خاطر دخترمان بی خیال شدیم. وی ادامه داد: هر سال اوضاع زندگی مان بدتر می شد و من باز راهی دادگاه خانواده می ...
آلگری: تساوی مقابل اودینزه درس خوبی بود/ به رونالدو گفته بودم که نیمکت نشین می شود
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، یوونتوس فصل جدید را با تساوی 2-2 در خانه اودینزه آغاز کرد آن هم در حالی که تا دقیقه 52 بازی 2 بر صفر جلو بود. بانوی پیر در حالی امتیاز از دست داد که تمامی تیم های بزرگ ایتالیا از جمله اینتر، رم و ناپولی فصل را با پیروزی آغاز کردند. با این حال آلگری خیلی ناراحت نبود. او در پایان بازی به شبکه DAZN گفت: بازی خوبی انجام دادیم. متأسفانه فوتبال همین است. ما باید در ...
قصاص پایان درگیری مستانه در پارک
قرار گرفت و بار دیگر ماجرا را شرح داد. او در آخرین دفاعش گفت: باور کنید مقتول را نمی شناختم به همین دلیل با او خصومتی نداشتم که بخواهم او را به قتل برسانم. آن روز به خاطر خوردن مشروب حال طبیعی نداشتم، باور کنید قتل اتفاقی بود و اصلاً یادم نمی آید چطور دست به چاقو شدم و به کجای بدن مقتول ضربه زدم. فکر نمی کردم ضربه چاقو باعث مرگ او شود به همین خاطر وقتی فهمیدم او در بیمارستان فوت کرده است ...
اعتراف به رفیق کشی میدان قیام پس از 15 روز سکوت !
... علی که در همان صحنه قتل دستگیر شده بود برای تحقیق در اختیار کارآگاهان قرار گرفت وگفت: 9 ساله بودم که همراه مادرم به کشور آلمان مهاجرت کردم و در آنجا زندگی می کردیم تا اینکه بعد از مدتی من چند باری دست به سرقت و خلاف زدم و به همین خاطر دادگاه مرا به اخراج از کشور آلمان محکوم کرد و 6 ماه قبل به ایران بازگشتم اما مادرم همراه خانواده ام در آلمان زندگی می کند. وی افزود: شب حادثه من و ...
همدستی داماد و برادرزن در یک جنایت
تهران (پانا) - مرد جوانی که متهم است با همدستی برادرزنش پسر جوانی را به قتل رسانده در تحقیقات پلیسی منکر قتل شد و آن را به گردن همدستش انداخت. به گزارش ایران، 18 تیر امسال خانواده ای با مراجعه به پلیس آگاهی پایتخت از ناپدید شدن پسر 27 ساله شان خبر دادند. آنها گفتند: پسرمان بابک دو شب قبل شیفت کاری اش بود به همین خاطر سوار بر خودرواش راهی محل کارش شد. صبح روز بعد با ما تماس گرفت و گفت ...
قتل رفیق به خاطر هیچ
بیرون آمد و علی هم خودش را به او رساند و چند ضربه با چاقو به او زد. من به کمکش رفتم که علی فرار کرد و با داد و فریاد من رهگذران او را دستگیر کردند. انکار عجیب پس از این مأموران از متهم بازجویی کردند که وی گفت: 9 ساله بودم که همراه خانواده ام به کشور آلمان رفتم، اما آنجا به خاطر ارتکاب جرائم مختلف به حکم دادگاه اخراج شدم و به ایران برگشتم. من با محسن دوست بودم و شب حادثه هم با هم قرار ...
قتل مرد جوان با ضربات چماق
با هماهنگی های قاضی زرقانی، به محاصره درآمد. سرهنگ جواد شفیع زاده با اشاره به آغاز عملیات دستگیری در سپیده دم چند روز قبل خاطرنشان کرد: متهم به خاطر خماری و خستگی به خواب عمیقی فرو رفته بود که در یک لحظه کارآگاهان را بالای سر خود دید و در میان بهت و ناباوری، لباس هایش را پوشید و در حالی که حلقه های آهنین قانون بر دستانش گره خورده بود به اداره جنایی آگاهی منتقل شد. وی با اشاره به حضور ...
حکم قصاص برای مرد همسرکش
اما قتل از روی عمد نبود. من او را دوست داشتم. باور کنید همه این ماجرا فقط یک اتفاق بود. روز حادثه با مریم جر و بحث مان شد و در اتاق پذیرایی او شروع به داد و فریاد کرد. من دهانش را با دستم گرفتم که ناگهان بیهوش شد و روی زمین افتاد. درحالی که وحشت کرده بودم به خواهرزاده ام زنگ زدم و با حضور او در خانه مان، خواستیم مریم را به درمانگاه ببریم که در میان راه متوجه مرگ همسرم شدیم. بعد جسد را به ...
یک لحظه با من زندگی کن!
راه بروم، با اینکه کودک بودم اما می دانستم مشکلی به وجود آمده ولی دلم نمی خواست تسلیم بشوم ، هر شب به آسمان پر ستاره خیره می شدم ،گاه مدت ها در دلم با پر نور ترین ستاره حرف می زدم و پیش خود فکر می کردم اگر بتوانم یکی از این ستاره ها را بچینم می توانم سلامت پاهایم را به دست بیاورم. برای خودم رویاپردازی می کردم و آرزو داشتم دختر قوی و مشهوری باشم. 14 سال بیشتر نداشتم که پزشکان ...
محسن نریمیسا آزاده نوجوان دفاع مقدس: کاری کردیم عراقی ها از خودشان کتک بخورند!
بعد از پاکسازی منطقه و گذشت ساعت ها دیدن ما پنج نفر برایشان بی نهایت عجیب بود. خلاصه اینکه به آب زدم و شناکنان به عراقی ها رسیدم و آن چند نفر عراقی تبدیل به حدود هزار نفر شده بودند و مات و مبهوت که این ایرانی ها وسط حوزه ما چه می کردند. به هر حال سه نفر بعدی هم آمدند. نفر پنجم شنا بلد نبود. وقتی داخل آب آمد، مدام زیر آب می رفت و دوباره بالای آب قرار می گرفت. عراقی ای که در آب از یک ...