کاش می توانستم پسرم را نجات دهم
سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراض اولیای دم به حکم قاتل مادر
خورد و خوابید. فردای آن روز که از خواب بیدار شدم مادرم هنوز خواب بود. او را صدا نکردم تا استراحت کند. نزدیک ظهر بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بخورد، اما یکباره روی زمین افتاد و از هوش رفت. با ثبت این اظهارات در روند تحقیقات مشخص شد مقتول با شوهرش اختلاف داشته و از هم جدا زندگی می کرده اند. بنابراین شوهر او نیز مورد تحقیق قرار گرفت و آن مرد در توضیح گفت: من و همسرم 20 سال قبل ازدواج کرده ...
دختر تهرانی با سیم سارژ مادرش خفه کرد / دختر نوجوان از قصاص معاف شد
کردیم .اما سال هاست که با هم اختلاف داریم و فقط به خاطر دخترمان کنار هم زندگی می کردیم. تا اینکه حدود دو هفته قبل با ردگی با همسرم درگیر شدم و این بار خانه را ترک کردم و به خانه مادرم رفتم. تینا هم همراه من به انجا آمد. وی ادامه داد: در این مدت در خانه مادرم بودیم .تا اینکه پنجشنبه دخترم گفت دلش برای مادرش تنگ شده و از من خواست او را به خانه ببرم تا کنار مادرش باشد. عصر پنجشنبه او را ...
50 زن و مرد قسم می خورند تا جوان تهرانی قصاص شود + جزئیات
. در ابتدای جلسه پدر داوود گفت :کانال آبی که کیوان مدعی است مردان افغان او و پسرم را به داخل آن انداخته اند پر آب است و ممکن نیست کیوان بتواند خودش را از داخل آب بیرون بکشد و نجات دهد. من شک ندارم او پسرم را در محل دیگر کشته و برای اینکه راز قتل برملا نشود جسدش را به داخل کانال آب انداخته و چنین داستان سرایی را مطرح کرده است.من از او شاکی هستم و برایش قصاص می خواهم. وقتی کیوان ...
تردید در رشد عقلی متهم
وقتم را در فضای مجازی می گذراندم که مادرم به آن اعتراض داشت. آن روز هم سر این موضوع درگیر شدیم که من عصبانی شدم و سیم شارژر را دور گردنش انداختم و کشیدم. با توجه به سن متهم در زمان قتل، پرونده به پزشکی قانونی ارسال شد که کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند در رشد عقلی او شبهه وجود دارد. به این ترتیب تینا از مجازات قصاص رها شد و قضات او را به پرداخت دیه و سه سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم کردند. با اعتراض اولیای دم به این حکم، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد. گروه حوادث روزنامه جام جم ...
من مونا هستم؛ 3 سال و 4 ماه و 19 روز دارم!
دخترهای جوان و تازه عروس ها نبودم. حتی اجازه نداشتم بروم آرایشگاه. موقع عروسی برادرم، به اصرار اطرافیان، ابروهایم را اصلاح کردم. تا یک ماه توی خانه ام خون راه افتاد. هر شب کتک می خوردم. تحمل کردم، تحمل کردم، تحمل کردم و یک روز از خانه زدم بیرون. بچه هایم، جگرگوشه هایم را گذاشتم و آمدم تهران. دخترم آن موقع سه ساله بود و پسرم دو ساله. خودم هنوز 19 سالم نشده بود. توی تهران نه کسی را داشتم و نه جایی ...
درخواست مادربزرگ برای اعدام نوه اش
مادرش بد شده و زمین خورده است. در ادامه بازجویی ها سرانجام مرجان به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: چون زمان زیادی با تلفن همراه سرگرم بودم و وقت زیادی را در فضای مجازی می گذراندم، مادرم همیشه به من اعتراض می کرد. من هم دیگر از حرف هایش خسته شده بودم. وقتی پدرم با مادرم دعوا و قهر کرد و می خواست خانه را ترک کند به او گفتم من هم همراهش می روم اما چند روز بعد دلم برای مادرم تنگ شد و از پدرم ...
مادر شهید شوکتی به فرزند شهیدش پیوست
زودگذر تمام شدنی است؛ ولی به پاداش این جان فشانی ها و فداکاری ها به نعمت های ابدی و بی پایان خداوندی خواهید رسید و بر سر تاج کرامت و بزرگواری خواهید زد... گفتنی است شهید محمدرضا شوکتی، دوازدهم دی ماه سال 1341 در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش احمد، کفاش بود و مادرش رقیه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند و کارگر کارگاه تودوزی خودرو بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفند ماه سال 1363 در شرق رود دجله عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و سال 1374 پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. ...
مرگ نوزاد 9روزه رمزگشایی می شود
نوزاد شیرخواری را که حالش خیلی بد بوده به بیمارستان منتقل می کنند. پس از این تیم پزشکی نوزاد را به بخش مراقبت های ویژه منتقل می کند که پس از انجام آزمایش های لازم مشخص می شود این نوزاد با دارو که احتمال می رود متادون باشد، مسموم شده است. نوزاد 9 روزه سه روز در بیمارستان بستری بود و تیم پزشکی هم خیلی تلاش کرد که جان او را نجات دهد، اما متأسفانه روز سوم بستری نوزاد فوت کرد که متوجه شدیم پدر و مادرش پس ...
خستگی ناپذیریِ مادری کارآفرین/ از نانوایی تا کارخانه داری
. همیشه به پدر و مادرم گله می کردم که چرا من را به او شوهر دادند؛ البته آن ها همیشه از من حمایت کردند. من تلاش کردم شوهرم را برگردانم اما نشد و وقتی بچه هایم بزرگ شدند از او جدا شدم. رقیه ذاکری مدتی مغازه نانوایی پدرش را اجاره کرد. بعد از هفت سال کار نانوایی را کنار گذاشت و شروع به خیاطی کرد اما در ملاقات با یک مشاور خانواده مسیر زندگی اش عوض شد. او در این باره افزود: بعد از چند سال جلسات ...
مادر! این قدر نگران نباش، بچه که نیستم
...؛ وقتی پدر و مادر از همان دوران کودکی و نوجوانی با فرزند خود رفیق باشند و از در دوستی وارد شوند در دوران جوانی هم فرزند احساس راحتی می کند و تصورش این نیست که پدر و مادرش این اطلاعات را برای سرک کشیدن و مچ گرفتن می خواهد و مطمئن است که با دادن شماره تماس دوستانش قرار نیست والدین با آن ها ارتباط غیرضروری و وقت و بی وقت برقرار کنند پس به راحتی این اطلاعات را در اختیارشان می گذارد. حالا شما این ...
جزییات سرگذشت وحید مرادی از زبان مادرش
...> وحید هم در راه فرار به گرگان دستگیر شد. این بار هم یک نفر از دوستانش او را فروخت و وحید زندان افتاد. بعد از آزادی از زندان، خدا به سر شاهد است، سر به راه شده بود. خانه وحید بودم. حسین گودرزی یک ریز تماس می گرفت که مهمانی ترتیب داده است برای آزادی وحید، ولی هر بار بهانه می آورد که یا مهمان داریم یا حالم بد است. اما گوش حسین بدهکار نبود. وحید روز مهمانی، وسایلش را جمع کرد تا برای ورزش به ...
یونیفرم سپاه لباس دامادی پدرم در مراسم عقدش بود
پدر را چطور برای بچه ها جبران کردید؟ بعد از شهادت همسرم برای اینکه خلأ پدر را برای بچه ها پرکنم، ایده ام این بود که باید در کنار خانواده پدرشان باشم تا شخصیت ها و منش های شهید را بیشتر حس کنند. بیشتر با خانواده شوهرم مأنوس بودم. با اینکه از اول ازدواج مستقل شده بودیم، اما بعد از شهادت همسرم دوباره کنار خانواده همسرم زندگی کردیم بعد خانه ساختم و مستقل شدیم. عنایت خدا را خیلی زیاد در زندگی ام ...
هولناک ترین پرونده های جنایی سال؛ قتل عام های خانوادگی
.... او با همدستی یکی از دوستانش پدر، مادر، پدربزرگ، خواهر و دوست خواهرش را که برای تعطیلات به خانه آن ها آمده بود، به قتل رساند. این حادثه ششم آبان ماه سال 98 در روستای گورابسر کوچصفهان رخ داد. تنها چند ساعت پس از وقوع این جنایت و درحالی که پلیس مشغول بررسی صحنه جرم و جمع آوری مدارک و شواهد ابتدایی بود، پسر خانواده که خودش ماجرای قتل را تلفنی به پلیس اطلاع داده بود، لب به اعتراف گشود: دوستم از ...
ماجرای طلاق شقایق فراهانی از همسرش لو رفت + عکس
دختر 19 ساله ای بود با همسر خود آقای حسامی ازدواج کرد، اما این زندگی با به دنیا آمد پسرشان سام به طلاق ختم شد. من خیلی زود و در 20 سالگی مادر شدم و بابت آن بسیار خوشحالم، شما با آمدن فرزند چیز هایی را به دست می آورید که با هیچ چیز در دنیا قابل مقایسه نیست. من در زندگی به لحظات سختی رسیدم که اگر وجود پسرم، سام نبود واقعا نمی توانستم تحمل کنم رابطه با فرزند طلاق ...
سوغاتی ویژه مدافع حرم از کربلا چه بود؟! + عکس
...> مادر شهید: بله، به پیاده روی اربعین رفتیم. **: شما هم رفتید حاج آقا؟ پدر شهید: من که زیاد به پیاده روی اربعین رفتم. شش هفت بار به این سفر رفتم. آن سال گفتم حالا که پسرم آمده من خانه می نشینم و به مادرش گفتم: تو با پسرت برو. **: یعنی این بار شما و عباس آقا با هم رفتید؟ مادر شهید: بله. پدر شهید: من هم سرِ کار بودم. عباس هم زنگ زد و گفت چرا نمی ...
شهیدی که حامی مستضعفان بود
همه اقشار سر و کار داشت. رزق حلال پدر سبب عاقبت بخیری بچه ها شد به جرأت می گویم رزق حلالی که پدرش در خانه می آورد، بسیار تأثیر داشت. ایشان 25 سال هر روز، ساعت 6 صبح، دقیقاً یک ساعت قبل از بقیه کارمندان می رفت و تا 24 ساعت بعد، و همچنین چند ساعت بیشتر می ماند و دیرتر از آنها برمی گشت. همیشه به او می گفتم چرا از دیگران زودتر می روی و دیرتر برمی گردی؟ می گفت: می خواهم مطمئن شوم شیفت را ...
دستگیری قاتل 4 روز بعد از قتل همسر
. بیشتر بخوانید دستگیری قاتل 4 روز بعد از قتل همسر مرد جوان که پس از خفه کردن همسرش در یکی از روستا های مرودشت به یزد فرار کرده بود دستگیر شد. بیشتر بخوانید جوینده کار، دزد شد! جوان 24 ساله ای که وارد یک باند سرقت شده بود، بعد از دستگیری توسط ماموران کلانتری سپادمشهد، ادعا کرد: من به دنبال یافتن کار از شهرستان به مشهد آمده بودم که وارد باند سرقت شدم! بیشتر ...
چهار درس یک سال دورکاری
از تجربیات ریز و درشتی که طی یک سال اخیر دور میز ناهارخوری شان در آشپزخانه کسب کرده، گفت. مثلا باید حواسش به بچه ها می بود که به شکلی خلاقانه، تکالیف مدرسه را انجام دهند و همزمان، خودش باید فکری برای شام می کرد در حالی که آن طرف خانه، لپ تاپش روشن بود و تا لحظاتی دیگر، باید در جلسه مجازی استراتژی با اعضای تیمش شرکت می کرد.او در حالی که به فکر فرو رفته بود گفت: چیزی که طی یک سال گذشته مجبور شدم یاد ...
داغی که تازه ماند
در شعبه 39 دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات عالی رتبه، حکم قصاص را شکستند. آنها در گزارشی اعلام کردند لازم است قضات دادگاه فیلم دوربین مداربسته زندان را که صحنه درگیری خونین را ضبط کرده است، بازبینی و سپس اقدام به انشای رأی کنند. تجربه زندان در 16 سالگی حالا با گذشت سه سال از این ماجرا و فرازونشیب های زیاد این پرونده، مادر وحید مرادی در گفت وگو اختصاصی با ...
اخبار حوادث امروز (7 شهریور 1400) از جزئیات سرقت واکسن کرونا در تهران تا سنگسار خلبان زن افغان توسط ...
درگیری در زندان رجایی شهر به قتل رسید، مادر او ناگفته های زندگی و قتل او را بازگو کرد. طناب دار از گردن 16 قاتل در تهران باز شد رئیس شورای حل اختلاف استان تهران گفت: 16 محکوم به قصاص با رضایت اولیای دم از چوبه دار نجات یافتند. نذر 2 دختر برای اهدای اعضای بدن پدرشان / حادثه ای که همه را در بیمارستان سینا شوکه کرد خانواده مردی که دچار مرگ مغزی شده بود ...
روایت یک مادر پرماجرا که استارتاپی شد/بعد از بچه دوم کسب و کارم را راه انداختم
بته گاهی هم مادر و پدرم یک نمره ای می دادند. بچه ای بودم که از همان ابتدا وقتی وارد مدرسه یا هر جایی می شدم، بخاطر قدرت کلام خیلی بالایی که داشتم خیلی زود شناخته می شدم. روز اول مدرسه، رفتم بالا و پشت تریبون شعر خواندم و حرف زدم و از همانجا انگشت نمای همه بودم.کلاس چهارم بودم که با بچه های پنجم دبستانی رفتم سر کلاس تیزهوشان نشستم. پنجم دبستان هم دوباره کلاس تیزهوشان را شرکت کردم و سپس برای مقطع را ...
بچه ها را سرگرم نکنیم با آن ها زندگی کنیم!
به طور تقریباً اسرارآمیزی با نق زدن و کج خلقی بیگانه اند. پدر و مادر هایی که شما دیدید چطور با بدرفتاری بچه ها برخورد می کردند؟ دوکلف: در آنجا، شبی را با رزی در خانه زنی به نام سالی ماندم که از سه تا از نوه هایش مراقبت می کرد، یعنی چهار کودکِ زیر شش سال در آن خانه بودند. سالی، با هر کاری که بچه ها می کردند، با چنان خودداری و آرامشی برخورد می کرد که تا به حال نظیرش را ندیده بودم. یک بار، یکی ...
خواست محمدمهدی بود که حتی تشییعش زحمتی روی دوش کسی نیندازد
بعد از اینکه خبر تفحص و شناسایی پیکر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون محمدمهدی مالامیری رسانه ای شد، با هماهنگی رسانه فاطمیون با پدر شهید تماس گرفتم. صلابت ایشان در گفتار از پشت خطوط تلفن هم حس می شد. احمد مالامیری پدر شهید با طمأنینه و آرامش پاسخ سؤالاتمان را داد. او از عشق محمد مهدی به جهاد برایمان گفت تا رسید به شهادت و مفقودالاثری پسرش. ایشان در 31 فروردین 1394در منطقه بصر الحریر استان درعای سوریه به آرزوی دیرینه اش رسید و جامه فاخر شهادت را بر تن کرد ...
داستان تلخ یک خیانت
اینکه یک بار موقع چت کردن مچش را گرفتم... با پسری که دو سه سال از خودش کوچکتر بود دوست شده بود و داشتند با هم گل می گفتند و گل می شنیدند... نمی دانید چه حالی شدم، کلی با هم دعوا کردیم و در نهایت شادی وسایلش را جمع کرد و رفت خانه پدرش. حتی یک معذرت خواهی خشک و خالی هم نکرد. بعد از رفتن شادی خانه یک باره خالی شد. پوپک بهانه مادرش را می گرفت و شده بودم کلاف سردرگم. حتی ...
کرونا و جنگی که با سهل انگاری شدت گرفت/ ویروس هزار چهره کرونا و جهنم دنیایی
جان داد. کاش می توانستم عمق درد این صحنه را در کلمات به شما انتقال بدهم. من به چشم خود دیدم که جانشان، تمام هستی یشان بر بادرفت و شاید مناسبترین جمله برای کسانی که جانشان را بر اثر کرونا از دست داده اند، این مصرع باشد من به چشم خویش دیدم که جانم می رود . نقش و جایگاه برای کرونا بی معنی است می خواهد پدر باشد، مادر، پسر، دختر، کودک، پیر و ...؛ و من چه ها که ندیدم. چه اشک های روان بر گونه ...
گفتگو با آتش نشان مجتبی امیدوار با مربی گری در ورزش های رزمی، به نوجوانان حاشیه شهر سرزندگی می دهد
بر عهده داشته است که به علت شیوع کرونا و اوضاع اقتصادی، 2 باشگاه از آن ها تعطیل است، اما هنوز بچه ها را کنارش دارد و برای قهرمانی هایشان هرکاری از دستش برآید، کوتاهی نمی کند. اول از همه از آن ها تشکر می کند که هنوز مایه دل گرمی اش هستند و بعد می خواهد یک تشکر ویژه از پدر و مادر و همسرش کند که همراهی هایشان بی دریغ بوده و هست و امید دارد که دوباره به روز های عادی زندگی مان برگردیم و از کنار هم بودن ...
جهان را با کتاب های کانون تجربه می کردم
...، هشت ساله بودم که در پی عضویت خواهرانم در کانون و فعالیت های ادبی هنری آن ها، به جمع کانونی ها پیوستم. آن زمان خواهرانم که از من بزرگ تر بودند، در دوران طلایی به سر می بردند و اوج فعالیت های هنری ادبی را در کانون تجربه می کردند. زمانی که در حال ورود به مقطع دبیرستان بودند، ارتباط آن ها کم رنگ تر شد. یعنی زمانی که من تازه در حال کشف کانون بودم و دوران طلایی خودم را رقم می زدم. و بعد دوباره ادامه داد: متولد 1371 در قم هستم. به تازگی از دانشکده سینما تئاتر، در مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی انیمیشن فارغ التحصیل شدم. دوره کارشناسی هم در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، طراحی صنعتی خواندم. در حال حاضر مهم ترین فعالیتم ساخت ...
انسانیت و اخلاق برایم حرف اول را می زند
چگونه است؟ در واقع گزیده کاری می کنید؟ نحوه انتخاب نقش ها برای من در هر دوره از سن و زندگی ام متفاوت بوده است. به عنوان مثال زمانی که خیلی نوجوان بودم عوامل فیلم، پررنگ بودن و جای بازی داشتن نقش برایم اهمیت ویژه ای داشت، یا وقتی که مادر شدم بیشتر به سمت نقش های کوتاه تر که زمان کمتری از من می گرفت می رفتم تا بتوانم بیشتر به پسرم رسیدگی کنم. درکل می خواهم بگویم که رفته رفته ملاکم برای ...