سایر منابع:
سایر خبرها
داستان غم انگیز دختر حشیش فروش
بازگشتم اما درگیری های من و نامادری ام بیشتر از گذشته ادامه یافت و همین موضوع به کشمکش های خانوادگی انجامید. در همین روزها پدرم که مهریه ام را از رامین گرفته بود، یک روز پس از آن که با نامادری ام درگیر شدم با بی رحمی تمام مرا از خانه اش بیرون انداخت. در حالی که آواره خیابان ها بودم نزد یکی از دوستانم رفتم که با مادرش زندگی می کرد ولی یک هفته بعد در حالی خانه دوستم را ترک کردم که در یک فروشگاه لباس ...
دختر 16 ساله از تجربیات ارتباط خود با جنس مخالف می گوید
. این آشنایی خیابانی با ارتباط های تلفنی ادامه یافت تا این که علاقه عجیبی به او پیدا کردم. تراب همه زندگی من شده بود و من شب و روز به او می اندیشیدم فقط می خواستم زودتر با او ازدواج کنم و به آرزوهایم برسم. هر روز نقشه ای برای آینده می کشیدم و خودم را درکنار تراب خوشبخت ترین دختر دنیا می دانستم. تقریبا درس و مدرسه را به فراموشی سپرده بودم به گونه ای که حتی در کلاس درس نیز همه فکر و ذهنم ...
پشت پرده جنایت هولناک در مشهد
فیلم سلفی گرفتم. بعد هم ظرف محتوی بنزین را از حیاط برداشتم و برای آن که آثار جرم را از بین ببرم و مرگ آن ها را در یک حادثه آتش سوزی جلوه بدهم، خانه را به آتش کشیدم. سپس سوار پراید پدرم شدم و به جاده کلات رفتم! ولی پشیمان شدم و خودرو را در همان جا رها کردم و با یک وانت نیسان به گلبهار بازگشتم جایی که مادرم در آن جا زندگی می کند. شب را در پارک خوابیدم و ظهر روز بعد به خانه مادرم رفتم که با مرد دیگری ...
رابطه دختر معلول با پسر عطرفروش به سیاهی کشیده شد
خانواده صمد به شدت مخالف ازدواج ما بودند زیرا من معلولیت جسمی داشتم. حالا هم که زندگی ما در آستانه ویرانی قرار دارد، آن ها مرا مقصر زندگی جهنمی پسرشان می دانند چرا که... این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که با یک تصمیم اشتباه و به قول خودش احمقانه تا آستانه مرگ پیش رفته است. این زن جوان با بیان این که تحمل بدرفتاری و کتک کاری های همسرم را نداشتم، درباره قصه زندگی خود گفت: زمانی که ...
اعتراض اولیای دم به حکم قاتل مادر
خورد و خوابید. فردای آن روز که از خواب بیدار شدم مادرم هنوز خواب بود. او را صدا نکردم تا استراحت کند. نزدیک ظهر بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بخورد، اما یکباره روی زمین افتاد و از هوش رفت. با ثبت این اظهارات در روند تحقیقات مشخص شد مقتول با شوهرش اختلاف داشته و از هم جدا زندگی می کرده اند. بنابراین شوهر او نیز مورد تحقیق قرار گرفت و آن مرد در توضیح گفت: من و همسرم 20 سال قبل ازدواج کرده ...
تجاوز جنسی مرد شیطان صفت افغانی به زن تهرانی | عکس مرد متجاوز
روز 15 مرداد ماه فرد ناشناسی از طریق راهرو و پس از تخریب توری پنجره وارد ساختمان شد و به من که در اتاق خواب در حال استراحت بودم حمله ور شد. او دهانم را محکم گرفت و تهدید کرد که اگر جیغ کشیده و یا درخواست کمک کنم مرا خواهد کشت و در ادامه با تهدید، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. شاکی پرونده در ادامه اظهاراتش با بیان این موضوع که چند روز پیش از طرح شکایت نیز به همین شیوه و شگرد و توسط همین ...
نقشه شوم خواننده سرشناس برای دختران جوان
...: از ساعت 12 ظهر که سوار ماشین مهران شدم تا حدود 10 شب داخل ماشین او بودم. تا جایی که به خاطر دارم وقتی بهوش می آمدم به جز مهران، پسر دیگری هم سوار بر ماشین بود اما من اصلا حال خوبی نداشتم و دوباره از هوش می رفتم. حتی قدرت صحبت کردن هم نداشتم. آنها حدود 10 شب مرا مقابل خانه مان رها کردند و من درحالیکه گیج بودم زنگ خانه مان را زدم و وقتی وارد شدم از هوش رفتم که خانواده ام با دیدن وضعیتم مرا به ...
درخواست مادربزرگ برای اعدام نوه اش
. صبح که بیدار شدم مادرم هنوز خواب بود. نزدیک ظهر بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بخورد که روی زمین افتاد و بیهوش شد. بیشتر بخوانید: مرد همدانی در یک صحنه 2 نفر را قتل عام کرد/ سرنوشت عجیب قبل از اعدام در حالی که صحبت های دختر 14 ساله با تناقض هایی همراه بود پدر وی گفت: من و همسرم حدود 20 سال قبل ازدواج کردیم. اما سال هاست که با هم اختلاف داریم و فقط به خاطر دخترمان کنار هم زندگی می ...
خرید انگشتر و ضبط صوت با هزار تومان
که یک کوچه با منزل ما فاصله داشت. این طور شد که رفتم در کلاس ثبت نام کردم. خوشبختانه زمان خیلی کمی تا بازیگر شدن من سپری شد. فاصله 2سال بعد از گذراندن دوره بازیگری ام، در مرگ یزدگرد و هامون بازی کردم. از خوش شانسی من بود که توانستم آنقدر سریع پیشرفت کنم. تیرانداز درباره مشکلات شروع کارش می گوید: با مخالفت های زیاد خانواده و اشک و آه آنها روبه رو شدم. اما در نهایت مجبور شدند شرایط مرا بپذیرند و از ...
پرده برداری از ماجرای قتل نوزاد 9 روزه در حمام عمومی
چای ریخت و متادون هم داخل آن ریخت و به او داد. عامل مرگ بچه ام اوست. فرزند دیگری هم داری؟ 12 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر 7 ساله دارم. ما برای اینکه دوباره بچه دار شویم خیلی تلاش کردیم. وقتی باردار شدم خیلی خوشحال بودم. پس چرا از بیمارستان فرار کردی؟ فرار نکردم دو بار رفتم بیمارستان وقتی بچه مرد می خواستم جسدش را تحویل بگیرم اما گفتند ما خودمان نوزاد را دفن می کنیم. شغل شوهرت چیست؟ شوهرم کارگر نظافتچی است و خودم هم در یک حمام عمومی کار می کنم، در طبقه بالای همان حمام هم زندگی می کنم. ...
بازداشت مادر به اتهام قتل نوزادش
بیمارستان رفتم و درخواست کردم تا جسدش را تحویلم بدهند اما گفتند خودمان نوزاد را دفن می کنیم. من دروغ نمی گویم! یک پسر 7ساله دارم. 12سال قبل در افغانستان ازدواج کردم و بعد به همراه شوهرم برای کار و زندگی به تهران آمدیم. اما بچه دار نمی شدیم و خدا بعد از 5سال با نذر و نیاز و دوا و درمان به ما بچه داد. بعد از سال ها دوباره متوجه شدم باردارم و خوشحال بودم اما حالا پسر دومم را به خاطر یک سهل انگاری از دست داده ام و خیلی ناراحتم. /اقنصادآنلاین ...
ماجرای طلاق شقایق فراهانی از همسرش لو رفت + عکس
دختر 19 ساله ای بود با همسر خود آقای حسامی ازدواج کرد، اما این زندگی با به دنیا آمد پسرشان سام به طلاق ختم شد. من خیلی زود و در 20 سالگی مادر شدم و بابت آن بسیار خوشحالم، شما با آمدن فرزند چیز هایی را به دست می آورید که با هیچ چیز در دنیا قابل مقایسه نیست. من در زندگی به لحظات سختی رسیدم که اگر وجود پسرم، سام نبود واقعا نمی توانستم تحمل کنم رابطه با فرزند طلاق ...
تلخ و شیرین های 3 دهه روزنامه نگاری
از کلاس اول راهنمایی با جمع کردن روزنامه های مختلف و مطالب مهم آن ها، این موضوعات را بریده بریده، کنارهم قرارمی دادم، خصوصا مطالب انتقادی و منتقدانی که شجاعانه قلم می زدند و به تدریج به کار روزنامه نگاری علاقه پیدا کردم و در اوان نوجوانی، هنگامی که در سال اول راهنمایی، درس می خواندم، رسما وارد عرصه مطبوعات شدم و این عشق و علاقه را تا به امروز که قریب به 30 سال از آن زمان می گذرد، حفظ کرده ام. ...
یونیفرم سپاه لباس دامادی پدرم در مراسم عقدش بود
یعنی 21 دی سال 1365 آقا کاظم به شهادت رسیدند. در چه عملیاتی حضور داشتند و چه سالی به شهادت رسیدند؟ موقعی که ازدواج کردیم ایشان مرتب به جبهه می رفت. مسئولیت هایی داشتند، اما من از آن ها اطلاع نداشتم. بعد از شهادتش متوجه شدم. خودشان می گفتند به عنوان بسیجی در جبهه هستم. دوست و همرزمش شهید حمیدرضا نوبخت بود. روابطشان خیلی برادرانه و صمیمی بود. همسرم از ابتدای جنگ تحمیلی با گروه جنگ های ...
پسر 17ساله مادرش را کشت / اعترافات تکان دهنده پسر نوجوان درباره قتل
گردنش انداختم و آنقدر کشیدم تا مادرم خفه شد اما وقتی روی زمین افتاد یک دفعه به خودم آمدم. اما دیگر مادرم نفس نمی کشید. وی درباره انگیزه خود از این جنایت هولناک گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم معتاد و بیکار بود با این حال حضانت ما به پدرم رسید اما وقتی پدرم دوباره ازدواج کرد من خیلی سرخورده شدم و در 12 سالگی شروع به مصرف مواد مخدر کردم. بعد از مدتی وقتی بزرگتر شدم چون می ...
پست احساسی رونالدو پس از بازگشت به یونایتد
. حسم را نمی توانم الان توضیح دهم وقتی می بینم که قرار است به اولدترافورد بازگردم. این اتفاق به مانند یک رویا برای من است. رویایی که تحقق یافته است. وی ادامه داد: با اینکه در این سال ها من مقابل منچستریونایتد قرار گرفتم و یک حریف برای آنها بودم، هیچ وقت عشقم و احترام نسبت به طرفداران این تیم و حاضر در اولدترافورد کم نشد. بازگشت من به اولدترافورد و اتفاقی که الان برایم رخ داده 100 درصد ...
حال خوش الناز حبیبی در کنار بازیگر پایتخت /عکس
تغاری خانواده اش می باشد، تمام اعضای خانواده حالا مهاجرت کرده و در کشور سوئد زندگی می کنند. شروع از 9 سالگی از همان بچگی عشق بازیگری داشتم. سال 1376 در کانون پرورش فکری، زمانی که 9 ساله بودم از طریق شوهر دختر عمه اش که مدیر تولید بود برای بازی در فیلم دفترچه خاطرات انتخاب شدم. برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سر و زبان دار و بامزه می گشتند که مرا انتخاب کردند، با پدرم ...
جوان 28 ساله: منشی شرکت را صیغه کردم ولی ....
نگاهی غضب آلود داشته باشد تا از ترس به امر و نهی هایش پاسخ مثبت بدهیم. حتی پدرم جرئت نمی کرد با او مخالفت کند. در واقع مادرسالاری عجیبی در خانه حکمفرما بود، تا این که من در سال آخر دبیرستان عاشق دختر همسایه شدم. اگرچه هیچ وقت نتوانستم عشقم را به او ابراز کنم اما از نگاه های پروانه می فهمیدم که او نیز به من علاقه مند است. خلاصه در حالی که عاشق بودم، وارد دانشگاه شدم و در رشته مهندسی راه و ...
توهم بروسلی مرا سارق کرد!
بستری شدم. با همدستت نسبت داری؟ شوهر خواهرم هست. او مغازه لوازم خانگی داشت و وضع مالی خوبی داشت. اما او را هم به خاطر پول بیشتر اغفال کردم. از شیوه سرقت بگو. حوالی جنوب شهر و خیابان فداییان اسلام چند انبار کالا را شناسایی کرده بودم. سراغ نگهبان یکی از انبار های کولر گازی رفتم و او را هم با وسوسه پول بیشتر گول زدم. طبق نقشه به طور صوری دست و پای آن مرد نگهبان را بستم. به خاطر ...
کاش می توانستم پسرم را نجات دهم
...> هنوز هم عذاب می کشد. هنوز هم درد دوری از پسرش او را آزار می دهد: حسرت های زیادی در دلم مانده است. من عاشق همسر سابقم بودم. اما در زندگی با او خیلی عذاب کشیدم. سال 88 بود که با او ازدواج کردم. خیلی عذاب کشیدم. مشکلات اخلاقی داشت، برای همین توافقی از او جدا شدم. ولی طبق قانون اهورا تا هفت سالگی باید پیش مادرش می ماند. همین مسأله باعث نابودی زندگی پسرم شد. کاش بیشتر تلاش می کردم تا پسرم را از این زن بگیرم. ای کاش آن لحظه آنجا بودم و می توانستم اهورای کوچکم را نجات دهم. این حسرت ها زندگی مرا نابود کرده است. ...
زندان، پایان سفر پسر تنها به تهران
تحقیق در محل معلوم شد فردی که با پلیس تماس گرفته، پسر جوانی به نام شایان است. وی با اشاره به جسد مرد جوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من از شهرستان آمده ام و امروز در خیابان راه می رفتم که این مرد و همدستش سوار بر موتور به من نزدیک شدند و گوشی تلفن همراه گرانقیمتم را سرقت کردند اما من می خواستم مانع فرارشان شوم که او از موتور پایین افتاد و مرد. با مشخص شدن این موضوع شایان بازداشت شد و ...
دردسر مرگ سارق برای جوان عاشق پیشه
ات بگو . نوزاد که بودم والدینم در خیابانی در شهرستان فسای استان فارس رهایم کردند. زوجی که سال ها ازدواج کرده و بچه نداشتند مرا از هفت سالگی از بهزیستی تحویل گرفتند و نزد خودشان بردند. مادرخوانده ام دختر می خواست که نشد و با من اختلاف و درگیری داشت. سال 90 صلاحیت نگهداری ام از آنها سلب شد اما با اصرار پدرخوانده دوباره به خانه بازگشتم. هم درس می خواندم و هم کار می کردم. پنج ماه پیش ...
بهترین رمان های عاشقانه ایرانی – عشق در دل اجتماع و سیاست مواج و طوفانی
. سودابه که همه معتقدند شباهت زیادی به عمه اش دارد به عقیده ی پدر و مادرش در آستانه ی ازدواجی احساسی و عجولانه قرار گرفته است. آن ها از سودابه خواسته اند داستان عمه اش را بشنود و سپس تصمیم بگیرد. محبوبه داستان عاشقی خودش را که در اولین سال های حکومت رضاشاه در ایران اتفاق افتاده است، تعریف می کند؛ داستان عشق دختری از خانواده ای فرهیخته به شاگرد نجاری به نام رحیم. محبوبه از پافشاری خودش برای این ازدواج می ...
گرفتن مستمری پدر به قیمت از دست دادن حقوق یک زن متأهل
شده بودند تا خانم مستمری پدرش را دریافت کند. جالب تر از همه اینکه زوج مذکور در سنین میانسالی بودند! بعدها با مصاحبه ها و اخباری از این دست مواجه شدم و فهمیدم این عمل غیر قانونی و غیر اخلاقی چندان هم غیر معمول نیست و حتی سازمان تأمین اجتماعی از آمار 6 هزار طلاق صوری در سال 94 خبر داده است! در عمل این واقعیتی است که همچنان در کشور اتفاق می افتد. هرچند شاید مانند هر پدیده غیر قانونی ...
عکس همسر سوم خیلی جوانتر رحیم نوروزی ! / علت طلاق های آقای بازیگر
چند مجموعه تا بحال کار کرده است ایشان چند سال اخیر از ایران مهاجرت کرده و حالا ساکن لس آنجلس آمریکا می باشد ! رحیم نوروزی : اگر بازیگر نمی شدم قطعا نجاری رو انتخاب میکردم ! اگر هم سرمایه در اختیار داشتم به سراغ معاملات ملکی می رفتم به شدت علاقمندم به ورزشم و به جرات می توانم بگویم برای مدت کوتاهی اکثر ورزش ها را تجربه کردم منبع : پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین این مطلب از گروه وب گردی است و فقط جنبه سرگرمی دارد. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
پاکدل: خوشحال ترین مرد روی زمین هستم/ به خاطر عشق به پرسپولیس آدم و بحث پول مطرح نبود
مهاجم جدید پرسپولیس در مورد حضور در این تیم صحبت کرد. به گزارش ایلنا، حامد پاکدل پس از عقد قرارداد با باشگاه پرسپولیس اظهار داشت: بی شک خوشحالترین مرد روی کره زمین هستم چون به تیمی آمدم که قلبا دوستش داشتم و عاشقش بودم. پرسپولیس برای من همه چیز است. با عشق آمدم نه به خاطر پول. وی افزود: وقتی پیشنهاد پرسپولیس به من ارائه شد، به مدیر برنامه هایم هم اعلام کردم دوست دارم حتی ...
سارق خودروهای مدل بالا برای دهمین بار دستگیر شد / متهم: خلاف در خونم است
حادثه 24 - در آلمان و فرانسه دوره مکانیکی دیدم اما به جای اینکه راه درست را بروم راه کج رفتم و خلافکار شدم. اینها را مجرم سابقه داری می گوید که تا به حال 10بار به اتهام سرقت و زورگیری بازداشت شده است. او جزئیات بیشتری از سرقت هایش را شرح می دهد. فقط خودرو سرقت می کردی؟ فقط خودروی مدل بالا. تخصص من ماشین هایی مانند بنز و بی ام و، لندکروزر و هیونداست. اصلا سمت ماشین های دیگر ...
روایت همسر طلبه پرماجرا که استارتاپی شد
پانسمانش را عوض کنم! همه این بالا و پایین های زندگی مرا قوی تر کرد. یک مادری متفاوت در 22 سالگی یکسال و نیم بعد از ازدواج تصمیم گرفتیم بچه دار شویم. اما نشدیم. من همیشه عاشق بچه بودم آنقدر که از قبل ازدواج برایشان اسم هم انتخاب کرده بودم. چهار سال از ازدواجمان گذشته بود و هنوز بچه نداشتیم. آخر یک روز به همسرم گفتم من همیشه دلم می خواست فرزند خوانده داشته باشم. چرا الان اقدام ...