سایر خبرها
آخرین وداع مان نور شهادت را در صورت پسرم دیدم
داشتند به جبهه بروند پسرم هم مشتاق بود برود و از کشورش دفاع کند. نحوه شهادت شان چطور بود؟ آخرین بار که به جبهه رفت نه ماه نیامد نامه ای هم نمی داد بی خبر بودیم تا اینکه خبر شهادتش را آوردند. چهار سال جبهه بود. به ما گفتند وقتی به پسرم تیر زدند توی آب افتاد تیر از پشت به سرش اصابت کرده بود. پیکرش را بعد از 10 روز آوردند. من مادر بودم وقتی خبر شهادت پسرم را شنیدم دلم شکست گریه ...
اولین عملیات سپاه، ارتش و نیرو های چریکی ایران
محور حلفاییه اهواز را از غرب مورد تهدید جدی قرار دهد. زمانی هم که جنگ آغاز شد، کسی فکر نمی کرد، نتیجه این تهام ناجوانمردانه چه خواهد شد. دشمن همه زمینه های لازم را برای این تهاجم آماده کرده بود. همه محاسبات و طرح ریزی های خود را انجام داده بود. صدام در آغاز جنگ در مصاحبه اش با خبرنگاران گفته بود: من شما را سه روز دیگر در اهواز به صرف چای و مصاحبه دعوت می کنم و این به این معنا بود که آن ها کار را سه ...
مستند داستانی دشت ِ دُرّاج ها | محمد کیانوش راد
دادنِ نجف و گفتن: — کربلا کربلا بلند شو. بیدار شدم و خود را در هور یافتم. بهار 67 ارتش صدام عملیات خود را با نیروهای بیشتری آغاز کرده است. فاو را از دست رزمندگان ایرانی پس گرفته و حالا به جزیره مجنون و هورالعظیم حمله را با هلی برد و لشکریان ِ تازه نفس آغاز کرده است. وضع جبهه ها خوب نیست. اعزام نیروهای مردمی کم شده است. شبح یاس و ناامیدی بر جبهه خیمه افراشته، اما هنوز بچه ها در ...
نخستین شهید مدافع حرم البرز آبروی محله مسجد غدیریه نظرآباد
. او مخترع بمب های الکترونیکی و تله های انفجاری بود. اینطور نقل شده که شهید عماد مغنیه در خصوص اختراعات رضا کارگر برزی گفته است: با اختراعات او جبهه مقاومت متحول شد. مهمترین شاخصه حضور این شهید والامقام در عرصه دفاع از حرم و حضور در سوریه، تشرف به آیین شیعه برای هفت نفر از شاگردان سنّی این شهید است. اخلاق خوب و اخلاص و ادب این شهید همینطور مقید بودن به نماز شب و روزه این شهید را در میان ...
روایت خبرنگار جام جم از 16 ساعت حضور در دره پنجشیر
این شکل وضو اتفاقا درست تر است. وقتی می خواهیم نماز بخوانیم برای ما دنبال سنگ به عنوان مهر می گردند و از همه عجیب تر این که از مردم ایران خاطره خوبی دارند. بعضی ها، اما به این رفتار ها مشکوکند و معتقدند طالبان برای تثبیت قدرت، رفتارش را اصلاح کرده و بعد که خرش از پل گذشت، می شود همان طالب 20 سال قبل. من، اما تحلیلگر نیستم، من خبرنگارم و آنچه الان روی زمین دارد اتفاق می افتد را روایت می ...
شهیدی که در حال تلاوت قرآن عروج کرد
...> مدتی بعد از شهادت آقا موسی خواب دیدم؛ در خانه هستم و دم غروب و تاریک است. هر کدام از پریزهای برق را که امتحان می کردم، هیچ چراغی روشن نمی شد. همان موقع صدای در را شنیدم. رفتم در را باز کردم. آقا موسی وارد خانه شد. انگار تمام دنیا را به من دادند. با گریه گفتم: ببین تو رفتی و همه دنیای من بعد از تو تاریک شد. آقا موسی گفت: خودت را ناراحت نکن، ظهور نزدیک است. در همان عالم خواب دوست داشتم ...
دشت ِ دُرّاج ها
می داند . نه آنکه از ایران و وطن چیزی نداند . اما می گوید : — هزار گرفتاری دارم اما فقط به عشق امام به جبهه آمده ام . می گویم : — حرفت را امروز با همه وجود می فهمم ، اما در آینده درک و فهم نسل بعد ، شاید به این سادگی ها نباشد .— چطور ؟ — تو که تاریخ خوانده ای باید بدانی چه می گویم . روستایی کمک تیربارچی ِ علیرضا کریمی است . می گوید ...
عملکرد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در تحولات امنیتی و سیاسی منطقه
مانده و گم می شود. در آن سوی آبها نیز گروهی چنان کینه وجودشان را فرا گرفته که قهرمان را از هیچ منظری بر نمی تابند. از همین رو سخن درباره سلیمانی زیاد گفته شده است. به راستی قاتلین از کدام ویژگی های قاسم سلیمانی می ترسیدند که تصمیم گرفتند به ناجوانمردانه ترین شکل او را به شهادت برسانند؟ اگرچه دشمنان بدطینت غافل از این بودند که او سال های طولانی را به خاطر شهادت زندگی کرده بود. در این مطلب ...
نامهربانی مجنون به روایت یک آزاده
، پای چپ و پهلوی چپ زخمی و پس از 17 ساعت سرگردانی در نیزارهای مجنون، خارج از اراده خود به اسارت دشمن بعثی در می آید. جمیله ای دوران اسارت خود را در کمپ 13 رومادیه عراق گذراند. او از جمله راویان نامی اتفاقات حماسه مجنون و فصل سخت اسارت بود. از او دلنوشته ای باقی مانده است که به مرور آن می پردازیم: باز تیرماه دیگری سر رسید و همهٔ فکر و ذکرم را به 33 سال پیش جزایر مجنون و چنین ...
روایت عشق| به یاد جانباز شهید کبری افسری از شهرری کبری افسری مادری بود که سالها با ضایعه مصدومیت ...
کارتان بیشتر بگویید. لبخندی زد و گفت: برای اعزام به جبهه از ساعت 2 به بعد اجازه نمی دادند اتوبوس های ما وارد سنندج و مریوان شود. می گفتند منطقه ناامن است. باید تا ساعت 10 روز بعد در اتوبوس می ماندیم تا منطقه امن شود و بتوانیم عبور کنیم زیرا کردهای عراق و کومله ها با آشنایی ای که به محل داشتند در لابه لای بوته ها و درخت ها پنهان می شدند. نکته قابل تامل در مورد جانباز خانم افسری این است که ...
عاشقانه های حمیده و منصور / ماجرای خواستگاری شهید ستاری از همسرش همسر شهید ستاری پس از گذشت سالها از ...
تمام عیار بود با فرزندانش هم مثل یک سرباز برخورد می کرد. یادم می آید، ساعت 12 شب با خواهرم در حیاط منزل نشسته بودم که پدر آمد و مرا صدا زد و بعد از کمی مقدمه چینی پرسید: تو و منصور با هم حرفی زدید؟ من از ترس نفسم بالا نمی آمد ونمی توانستم چیزی بگم... با ترس گفتم ما با هم حرفی نزده بودیم... پدرعلی رغم عصبانیت اولیه گفت: نمی خواهد چیزی را از من مخفی کنی من ناراضی نیستم. این پسر، بچه ...
حرف های صمیمی با وزیر ورزش
امروز نیز نگاه ما همین است . همان ابتدایی ها که امید امام به آنان بود و امروز پای میدان اند همان اصحاب ما می توانیم در سال نود حضرت آقا فرمودند در دیداری از گروه کثیری از جوانان که جوانان جلوتر از دیگران در صحنه اند اگر فرصت یابند برای اشتغال جوانان برای مسکن برای حل همه مشکلات بیاید از پتانسیل های جوانان برای جوانان استفاده کنید اقای وزیر از بنگاه رسانه ای بودن ...
نورالدین کیانوری ؛ کمونیست خوش خیال
مقیم باکو در تماس بود و پسرانش را به مدرسه فرانسوی سن لویی فرستاد. شیخ مهدی پنج سال بعد از اعدام شیخ فضل الله، در زمستان 1293 و در نزدیکی خانه اش از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. او صبح همان روز روی سکویی در لاله زار سخنرانی پرشوری علیه روسیه تزاری و اشغال شمال ایران کرده بود. قتل او را به طرفداران شیخ فضل الله و یا روس ها نسبت می دهند. اگرچه میان شیخ مهدی و شیخ فضل الله ...