سایر منابع:
سایر خبرها
شوآف با لباس مدافعان حرم؛ ممنوع! + عکس
شکلی است؟ من یک دختری بودم که از بچگی زمانی که بحث حرم حضرت زینب می شد همیشه خدا می گفتم خدایا قبل اینکه من کربلایی بشوم دوست دارم زینبی بشوم. یک دختر 12 *: 13 ساله بودم و سن آنچنانی نداشتم. از آن زمان در وجود من بود که وقتی دیدم دو تا از خانم جلسه ای ها رفته بودند به سوریه و یک روز بنر زده بودند در خانه شان که زائر حضرت زینب هستند و از زینبیه برگشته اند؛ می گفتم خدایا! من اگر زمانی همه بخواهم بروم ...
نگرانی همسر شهید برای دخترش نازنین زهرا
. نمی دانید چه حالی داشتم آن روزها. آن شبی که به من زنگ زد که زخمی شده بود، گوشی ایشان فقط جیغ می زد، من فکر می کردم اسیر شده آن لحظه، خانه مادرم بودیم و زن برادرم بود و داماد و دخترشان هم بودند. همه نگران بودیم. **: این جیغ زدن به خاطر موج انفجار بود؟ همسر شهید: خودش بعد که حالش خوب شده بود می گفت که من فکر کردم آن لحظه که افتادم دیگه شهید می شوم، گفتم فقط صدایت را بشنوم ...
ویدئو/ کشف حجاب عجیب به سبک همسر شهاب حسینی
پریچهر قنبری همسر می شود گفت سابق شهاب حسینی ویدئویی از سایه خود منتشر کرد. به گزارش وقت صبح ، در این ویدئو پریچهر قنبری در حال پیاده روی است و کاملا مشخص است که او بدون حجاب در فضایی عمومی در حال گردش است. شهاب حسینی در سال 1374 ازدواج کرد، خودش دررابطه با نحوه آشنایی با همسرش می گوید: 22ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم، جوانی سرگشته از طبقه متوسط ...
دعای رضا در مراسم ماه محرم طلب شهادت بود
نازک شدند. باور این مطلب برای من که مادرشان هستم هم سخت است. سال هایی که زندگی کردید اخلاق شهید چگونه بود؟ اخلاقشان خیلی خوب بود. واقعاً خانواده خوبی داشت. همسرم علم کش مراسم عزای امام حسین (ع) بود. هر سال محرم هلیم درست می کرد. شوهرم در این مراسم ها می گفت من یک روز شهید می شوم و همه مشکلات زندگی به دوش تو می افتد. در مراسم محرم طلب شهادت داشت. دقیقاً این مطالب را تا یک هفته قبل ...
آخرین پیام بی سیمی یک رزمنده فاطمیون
در مرز عراق هستیم و من نمی توانم منطقه را رها کنم و مسیر طولانی را برای دیدن شان بروم. 4 بهمن ماه از سوریه به ایران حرکت کردیم و یک روز بعد به تهران رسیدیم. روز 5 بهمن بدون اینکه ما خبر داشته باشیم، حسین در سوریه شهید شده بود. بعد از مدتی دیدیم حسین زنگ نمی زند. یکی از اقوام در سوریه دیده بود که حسین شهید شده است و این خبر را به همسرم داد. حسین هم مانند علی اصغر، تیر به قلبش خورده بود ...
لذت می برم که به من پدیده استقلال می گویند
: نه زیاد. خودم هم لذت می برم وقتی هواداران این را می گویند و از نوع بازی من خوش شان می آید. من انگیزه می گیرم و بازی بهتری را انجام می دهم. امروز هم خدا را شکر خوب بودم و در همه صحنه ها جنگیدم. باید گل می زدم. از هواداران بابت این مسئله معذرت خواهی می کنم در چند صحنه موقعیت گلزنی داشتم نتوانستم استفاده کنم شاید کم تجربه بودم. شاید، چون اولین بازی بود برایم سخت بود، ولی سعی می کنم در بازی های بعد جبران کنم. هافبک استقلال در مورد اینکه آیا از فردا به اردوی تیم امید می رود، عنوان کرد: براساس صحبت هایی که با فرهاد مجیدی انجام دادم قرار شده به اردوی تیم ملی نروم. ...
زنم اول بلاگر شد و بعد خیانت کرد و رفت ! / رقیه به دختر خودش هم رحم نکرد
سال قبل یک روز دخترم با من تماس گرفت و بابیان این که از رفتارهای مادرش شرمگین است تقاضا کرد نزد من بازگردد. من هم با آغوش باز او را پذیرفتم و فرزندانم را زیر بال و پر خودم گرفتم ولی حالا بعد از گذشت چندین سال همسرم نیز از رفتارهای گذشته اش پشیمان شده و قصد دارد دوباره به زندگی مشترک با من بازگردد ولی من به هیچ وجه نمی توانم او را ببخشم زیرا باعث همه بدبختی ها و تیره روزی های زندگی ام بود ...
روایت نفر سوم کشتی دنیا از ابتلای عزیزانش به سرطان
کشتی بگیر . پشتام تاکید کرد: با این حرف هدفم همین شد که دل مادرم را در آسمان شاد کنم. به نظر من قهرمانان اصلی مادران هستند، مادرانی که با ذوق و زحمت فراوان، برای بچه هایشان غذا درست می کنند و همه کار انجام می دهند که وقتی از تمرین و باشگاه و اردو برمی گردی، حالت خوب باشد. کوچکتر که بودم مادرم کشتی را زیاد دوست نداشت و می گفت برو سوارکاری یا رشته ای دیگر، اما وقتی کم کم علاقه پیدا کرد و ...
گنج زاده: خدا را شکر می کنم با کسب مدال طلای المپیک، دل مردم را شاد کردم
مبارزات بی نقصی را در المپیک انجام دادم و در نهایت با کسب مدال طلا دل مردم را شاد کردم. او در خصوص مسابقه فینال المپیک بیان کرد: من در فضای مجازی شاهد محبت های مردم بودم. اتفاقات مسابقه را نمی توان پیش بینی کرد. در کاراته در عین این که باید ضربات با قدرت و کیفیت باشند، باید کنترل شده نیز باشند. در فینال المپیک حریفم نتوانست ضربه خودش را کنترل کند و من توانستم با کسب مدال طلا دل مردم را ...
گل محمدی: هواداران، من را شرمنده کردند
...: جمعه 30 مهر ساعت 18 پرسپولیس در اولین دیدار لیگ برتری خود باید به مصاف فولاد خوزستان برود. این دیدار اولین مسابقه پرسپولیس بعد از شکست تلخ در ریاض عربستان برابر الهلال است. خیلی ها تصور می کنند آثار و تبعات شکست برابر الهلال عربستان و حذف از لیگ قهرمانان آسیا ممکن است روی دیدار با فولاد خوزستان هم مشهود باشد و ... مدت ها می شد با یحیی گل محمدی تماس نگرفته بودم و بعد از چند ...
محمدعلی گرایی: ولاسوف را شکست می دهم!
اصول است ولی خب یک جاهایی هم هست که باید این علم و اصول را زیرپا بگذاری چون در تمرین کشتی باید فشارهایی را متحمل شوی که بتوانی فن بزنی یا دفاع کنی که همین مورد هم باعث آسیب دیدگی بدن می شود. همان موقع هم آسیب دیدگی ها مشخص نمی شود و بعد از سالیان سال در بدن کشتی گیران خودش را نشان می دهد، حالا من هم در این چندسالی که در اردوها بودم آسیب های زیادی دیدم ولی خدا را شکر فعلا تحمل کرده و هرکدامش که ...
نگرانی همسر شهید برای دخترش نازنین زهرا + عکس
گرد و خاک شده که بچه ها یک کم که می گذرد می بینند مرتضی نیست! به قدری هجوم داعش سنگین بوده که متوجه آقامرتضی نمی شوند. البته دعای خودش هم همیشه همین بود که می گفت طاهره دعا کن من اسیر نشوم. همیشه یک دانه نارنجک اضافه داشت توی بندیلک شلوارش. از ساعت 8 صبح که آقا مرتضی می افتد پشت خاکریز تا دو بعد از ظهر زیر آفتاب می ماند، کسی هم جرأت نمی کند برود و پیکرش را بیاورد. ولی همین قدر خدا و ...
افشای راز 29 زنه بودن مرد ایرانی پس از مرگش! / رکورد عجیب!
مشتی که درباره همسرش فهمید هنوز برف اول زمستون تهرون ندیده بودم که باردار شدم، مشتی دو شب اول هفته خونه بود و پنج شب و روز هفته می گفت جاده است و مشغول سرکشی به شوفرها. مشتی کامل مردی بود که من خیال می کردم مرد خونه ی من هست و پدر توراهی ام تا اینکه ... جنازه ی مشتی حسن چند ماه پیش پای بساط تریاک و مشروب در خانه ای واقع در شمال شهر کشف می شود و در مراسم خاکپساری اش غزال حاج ...
کشف حجاب ابتکاری همسر شهاب حسینی + فیلم دیدنی
بازیگر ایرانی است . با پریچهر قنبری ازدواج کرده بود . پس از چندسال طلاق گرفت. سابقه بازی در چند فیلم سینمایی و سریال داشته است. شهاب حسینی دررابطه با نحوه آشنایی با همسرش می گوید: 22ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم، جوانی سرگشته از طبقه متوسط جامعه که به امکانات تفریحی متولانه دسترسی نداشت. تا قبل از این که همسرم را ببینم قصد ازدواج نداشتم تا این که روزگار ما را ...
خانواده ای که شُکوه مادری در آن موج می زند
آسیب دیده بوده؛ روز چهارم دی در کربلای 4 غواص آرپی چی زن بوده که سعید هم کمکش بود با اینکه در عملیات تمرینی پای او تیر خورده بود و 20 روز هم مرخصی داشته اما گفته بود نمی توانم محسن را تنها بگذارم؛ لباس غواصی با او نداده بودند اما او از کس دیگری گرفته بود و در آن عملیات با هم شهید شدند. هر دو 10 سال مفقود بودند، من در کنار برادرانم، سنگ یادبودی برای محسن گذاشته بودم، سال 75 که پیکرش بازگشت ...
در رسانه| به بهانه روز عصای سفید؛ لطفاً مرا ببینید
نابینایان آن هم تنها در روز عصای سفید، روش برخورد با دارنده عصای سفید را آموزش دهیم تا چند سال دیگر این بچه ها هنگام رانندگی به محض دیدن عصای سفید از سرعت خود بکاهند و راه را برای عبور نابینایان باز کنند؛ تا وقتی با نابینایی رو به رو می شوند به جای این که بگویند از راست بپیچ یا از چپ به دستی که عصا دارد اشاره کنند و بگویند به سمت دست عصا، چون ممکن است منظور شما سمت راست خودتان باشد در حالی که برای او چپ ...
زندگی نامه جانباز بدیل دوست بامری
...> نحوه آشنایی من با همسرم مربوط به دوران کودکی است، چون ما پسرعمو و دختر عمو هستیم. من 16 ساله بودم که ازدواج کردم و قبل از مجروحیت شوهرم، فقط خواستگاری مطرح شده بود و ایشان بعد از خواستگاری به جبهه رفت و مجروح شد. با توجه به شرایط جسمی و روحی و روانی همسرم و مشکلات زندگی که داشتیم، نتوانستیم به سفر برویم تا اینکه بعد از 28 سال زندگی مشترک فقط امسال آن هم از طریق بنیاد شهید به مسافرت رفتیم. ...
داستانی برگرفته از یک پرونده واقعی، آرزوی محال
تا اینکه بعد از گذشت ده سال تجویز و استفاده انواع دارو ها و درمانها یکی از پزشکان موضوع جدیدی را به من یادآور شد که ممکن است مشکل اصلی بچه دار نشدن ما همسرم باشد و همسرم باید برای درمان به پزشک مراجعه نماید اما او حاضر به قبول این موضوع نشد چند وقتی دیگر گذشت و کم کم ناامیدی و غم بر من غلبه کرد وافسرده شدم و به پزشکان اعصاب و روان پناه بردم ،آنها هم تشخیص افسردگی دادند روانپزشک برای آرام کردنم ...
صدای ماندگار از تیمسار خلبان منوچهر محققی/ مردم از بچه هایم مهمترند!
ر می کنی بهشته؟ باور کن صبح بلند می شدم دوش آب سرد می گرفتم، زیر دوش سرود ایران رو می خوندم، بچه ها می گفتن "تو رو خدا بذار ما بخوابیم." با این روحیه [در] اولین پرواز، که هنوز بچه ها خواب بودن، من صبحونه عراقی ها رو بهشون داده بودم!
نترسیدن از مرگ ترسناک است
ها هم منتقل می کنند. به نظرم مادر خیلی مهم است، چون بچه ها به او نگاه می کنند و همه چیز را یاد می گیرند، اما مدرسه و جامعه هم در آموزش بچه ها خیلی اهمیت دارد و نمی توان همه چیز را به مادر نسبت داد و همه چیز را از او خواست. زندگی سلام موسوی بعد از سریال حکایت های کمال، کار دیگری را قبول نکرده است. می گوید: کرونا شروع شد و من ترجیح دادم پروتکل ها را رعایت کنم تا از این بلا جان ...
ملاقات بی تشریفات با رئیس جمهور; بانویی که قاصد مردم سروستان شد
...، با متانت به همه حرفها و درخواستها جواب داد و جلسه خاتمه پیدا کرد. پس از آن بانوی مسن، برایم تعریف کرد که بعد از صحبت با وزیر به خانه رفته، ناهاری خورده و چون در اخبار شنیده که رئیس جمهور تا شب در شیراز است خودش را به شیراز رسانده به حرم شاهچراغ رفته بود. چون شنیده بود که رئیس جمهور به زیارت حرم احمد ابن موسی و سیدعلاءالدین حسین می رود و در آنجا منتظر او مانده بود. برایم ...
خبر استخدامم در وزارت نفت اشتباه بود/ وقتی از حریف گرجی عقب افتادم یاد قول و قرارم با شهید گمنام افتادم/ ...
، اذیت کننده نبود؟ من برای این مسابقات سختی های زیادی بابت تمرین و حتی مصدومیت کشیدم که زبان قادر به بیانش نیست. برای این رقابت ها باید رژیم می گرفتیم تا به سر وزن برسیم اما خدا خیلی کمکم کرد. البته که ورزش حرفه ای، سختی های خودش را دارد. چه کار می کردی که با وجود این همه سختی، جلوی رقبایت کم نیاوردی؟ من شبانه روز تمرین می کردم تا آمادگی بدنی ام را حفظ کنم و اضافه وزن هم ...
آزار شیطانی کودکان از سوی مرد دوچرخه سوار
محله ای را از من پرسید که به وی نشان دادم. بعد نام مرا سؤال کرد و وقتی جواب دادم، مدعی شد در خیابان دوستانم را مشغول بازی دیده و بعد مرا سوار دوچرخه اش کرد تا نزد دوستانم ببرد. در میانه راه او مرا با زور و تهدید با چاقو با خودش برد و در پارک مرا کتک زد و مورد آزار و اذیت قرار داد و رفت. با توجه به گفته های پسر خردسال، تحقیقات در این باره آغاز شد تا این که چند روز بعد پسر 11 ساله دیگری به ...
جهانبخش: همیشه با پدرم بحث فوتبالی داریم
من تو این چند سال با ضربه سر گل زدم ولی خب کم بوده اما تو 4 تا بازی 2 تا از 3 گلم با ضربه سر بوده. چیزی نیست که براش برنامه ریزی کنم ولی خب خداروشکر اتفاق افتاده و خیلی مثبت بوده. *گل آخرت شبیه ضربات علی دایی بود و با وجود فاصله گلر کره نتونست اون رو بگیره.این تکنیکش چیه؟و آیا تو ذهنت گلی شبیه به این رو داری؟مثلا گل گولیت به شوروی فینال یورو 88؟ _من جالبه اتفاقا در همین اردو بعد بازی ...
حاج عباس با طایفه اش یک تیپ تشکیل داده بود!
خیلی سختی بود و پدرمان برای تأمین معاش خانواده از صبح تا 10 و 11 شب سرکار بود. در طول هفته به ندرت پیش می آمد که یک روز شیفتی گیرش نیاید و ساعت 4 بعدازظهر در خانه باشد. اگر روزی هم در خانه بود در شهر برقکاری انجام می داد. با وجود این همه مشغله، یکی از مواردی که پدرمان خیلی به آن توجه داشت رفتن به مسجد و خواندن نماز جماعت بود. هر زمان که به مسجد می رفت یکی از بچه ها همراهش بود. تحصیل، خواندن نماز و ...