سایر منابع:
سایر خبرها
ارسلان مطهری : حاضرم قرارداد مادام العمر با استقلال ببندم ؛ از نیمکت نشینی ناراحت نباشم باید پیش ...
.... ما به این برد خیلی نیاز داشتیم. من هم از روی نیمکت از برد تیم لذت بردم. تماشای بازی از روی نیمکت چه حسی دارد؟ گفتم که حتی از روی نیمکت هم تماشای برد تیم لذتبخش است. اینکه به تو بازی نرسید، برایت ناراحت کننده نبود؟ من خوشحالم تیم برنده شد. اما اگر از نیمکت نشینی ناراحت نباشم، باید خودم را به روانپزشک نشان دهم. اما مسئله مهم این است که تیم ببرد و ...
رویانیان: به عقب برگردم، مدیرعامل پرسپولیس نمی شوم
ورزش معرفی شده بود به پرسپولیس آمدم و در زمان علی آبادی و سعیدی حضور نداشتم و نمی دانم که این نامه ها در کجا جعل می شود. وی در مورد اینکه اگر به دوران گذشته برگردد، مدیرعامل پرسپولیس می شود یا خیر، گفت: اگر به من پیشنهاد شود من هیچ گاه آن را قبول نمی کنم. آن روزی که به عنوان مدیرعامل پرسپولیس معرفی شدم، شب همان روز برای وزیر ورزش استعفانامه خودم را ارسال کردم. البته دوستان من را نصیحت ...
اولین قدم برای راه اندازی کسب و کار
قیمت کمتر به دستم برسانند؟ شاید هم به شرکایی نیاز داشته باشم. خلاصه پر شدم از کلی سوال بی جواب. اما خوب می دانستم که راه اندازی کسب و کار، نظارت و مدیریت می خواهد . مدیریت به معنای تصمیم گیری است؛ انتخاب بهترین گزینه از میان گزینه های موجود. انتخاب بهترین گزینه، نیاز به داشتن اطلاعات مربوط، دقیق و به موقع دارد. اکنون می دانم که نه به مشتری، نه به تامین کننده و نه به شریک ...
محاکمه داماد جنایتکار در دادگاه / از قتل پدر و مادر همسرم پشیمانم
: اتهام هایم را قبول ندارم. می پذیرم که اشتباه کرده ام اما پرونده ام با عدالت جمع آوری نشده است. من خودم 2 واحد آپارتمان داشتم اما خانواده همسرم از من خواستند تا برای نزدیک بودن به دخترشان ما در یکی از طبقات خانه آنها زندگی کنیم که ای کاش قبول نمی کردم چون از همان ابتدا در زندگی ام دخالت می کردند. هر حرفی در خانه ما زده می شد چند ساعت بعد از زبان پدر و مادر همسرم می شنیدم و دیگر از این وضعیت خسته شده ...
مرادی: یک سال و نیم فریاد زدم که پست تخصصی ام وینگر و دفاع چپ نیست / برخلاف میل باطنی ام از استقلال جدا ...
صحبت نکردم و نه مسائل حاشیه ای. من بازی نکردم و اعتراض نکردم. اصلا بحث این چیزها نیست. حرفی که روی زبانم می آید از قلبم می آید. من نه دوروغ بلد هستم و نه سیاست دارم. یکی از مشکلاتی که در زندگی شخصی و فوتبالی دارم این است که آدم با صداقتی هستم. خیلی هم از روی این مساله ضربه خوردم ولی همه کسانی که دلم را شکستند می بخشم و حلال می کنم. فقط آرزوی موفقیت برای استقلال دارم چون این تیم را دوست دارم. الان هم اگر می روم این تیم را دوست دارم که می روم. می خواهم بروم و حقانیت خودم را اثبات کنم و این کار را خواهم کرد. آینده خیلی چیزها را مشخص خواهد کرد. انتهای پیام/ ...
حرکت فوق حرفه ای بهنام بانی در فوتبال +عکس
میلاد ظرف 15 دقیقه بفروش رفت آقای گل فوتبال بهنام بانی یکی از سنگین وزن ترین بازیکنان هنرمند در جهان است ، او که در خط حمله بازی می کند به آقای گل معروفه و طرفدار استقلال می باشد سگا تا آتاری دوران بچگی یه تایمی دوست داشتم سگا داشتم و هر چقدر بزرگ می شدم این کنسول هم بزرگ می شد ، اتاری نداشتیم و می رفتیم خونه دوستمون بازی می کردیم از گذشته تا ...
حامد پاکدل: از بچگی وقتی توی کوچه و خیابان به عشق پرسپولیس بازی می کردیم
پایان گفت: گفتم که پرسپولیس عشق دوران کودکی من بوده است. از بچگی وقتی توی کوچه و خیابان بازی می کردیم در رؤیا و تخیلات خودم به پرسپولیس و بازی در این تیم فکر می کردم و حالا این رؤیا رنگ واقعیت به خود گرفته است. شاید همان طور که گفتم از مصدومیت خسته شده باشم اما این پیراهن خوشرنگ را با هیچ چیزی عوض نمی کنم. ضمن آن که خوب می دانم برای حفظ این پیراهن باید بجنگم و مبارزه کنم. هیچ چیزی ساده بدست نمی ...
اعتراف هولناک نامادری به قتل پسرخوانده در مشیریه/ پسر شوهرم می خواست با آبرویم بازی کند
خانه رهایش کند. البته به او گفتم که آشغال است. سپس برگشتم حیاط و راه پله ها را شستم تا اینکه جسد کشف شد و رد خون راز قتل را فاش کرد. شوهرت در قتل با تو همکاری نداشت؟ نه. همه این کارها را به تنهایی انجام دادم. حتی بعد از قتل گوشی مقتول را شکستم و از بین بردم. به دلیل اینکه می خواستم ردی از فیلم های شخصی من داخل گوشی او نباشد. بعد سیم کارت پسرشوهرم را برداشتم و برای اینکه صحنه سازی کنم با آن به خودم و شوهرم پیامک دادم و از قول او نوشتم که دیگر به خانه برنمی گردد. شوهرت با این پیامک نگران نشد؟ فکر می کنم اصلا متوجه پیامک نشد. ...
(تصاویر) پمپئو راز کاهش وزن خود را فاش کرد
برنامه ریزی او برای نامزدی ریاست جمهوری سال 2024 را برانگیخت، وزیر امور خارجه سابق آمریکا به سرعت این موارد را رد کرد. او گفت: حقیقت این است که من واقعا برای سال 2044 آماده می شوم و امیدوارم در سال 2054 باشم. پمپئو گفت که در زیرزمین خانه خود یک باشگاه ورزشی خانگی راه اندازی کرده است و افزود: سعی کردم پنج، شش بار در هفته به آنجا بروم و نیم ساعت یا بیشتر در آنجا بمانم؛ نه مربی بود ...
اولین سرقت من از خانه مادربزرگم بود
بده ماشین بخرم که نداد من هم از خانه مادر بزرگم سرقت کردم اما سه روز بعد با شکایت پدرم دستگیر شدم و به زندان افتادم، اولین بار 4 ماه در زندان بودم. مواد مصرف می کنی؟ سال 84 تا 92 به مخدر شیشه اعتیاد داشتم اما یکباره خودم خواستم که ترک کنم و الان چندسالی است که پاک هستم. چند خواهر برادر داری؟ من تک فرزند هستم. چقدر تحصیل کردی؟ دیپلم دارم. بعد از ...
افشای عکسی از “سحر قریشی” که از رابطه جدیدش خبر می دهد/ تصویر
...> تمام طرح ها و لباس ها آماده ارائه هستند ولی فعلا دست نگه داشته ام. درکل، طراحی ها به سبک و مدل خودم هستند یعنی چیزی هستند که من دوست دارم. هم طراحی و هم دیزاین هایش کار خودم است. البته مادرم خیلی به من کمک کردند. در کل یک کار داخلی و کاملا ایرانی است چون بارها به من پیشنهاد شد که طرح ها را به ترکیه ببرم، آنجا شریک شوم و برایم بدوزند ولی دوست نداشتم این اتفاق بیفتد که یک طرح ایرانی به ...
برای نجات زندگی ام خیلی تلاش کردم
تخت نشستم. دست از کار کشیدن کشید... به چشم هایم نگاه کرد و بعد از کلی مقدمه چینی از رحیم گفت... حرف هایش هنوز تمام نشده بود که از سر جایم بلند شدم... دوست نداشتم از خواستگار جدیدم حرف بزند... تابه حال چندین بار سر این موضوع با هم حرف زده بودیم و گاهی حتی بحث مان شده بود. کم کم داشتم پا به 35 سالگی می گذاشتم و مادرم نگران آینده ام بود. به قول خودش دوست نداشت پاسوز او و خواهرم فهیمه شوم ...
پلیس اسلامشهر به دنبال زورگیران خشن
مسافتی کوتاه سرعتش را زیاد کرد به طوری که ترسیدم و خواستم آرامتر حرکت کند که توجه نکرد. او بعد از عبور از کنار شرکت بستنی میهن ناگهان به مسیر فرعی پیچید که دوباره اعتراض کردم و خواستم توقف کند تا پیاده شوم. راننده این بار صندلی اش را به سمت عقب هدایت کرد و مردی که کنارم نشسته بود قمه ای کشید و زیر گلویم گذاشت و خواست که تسلیم شوم. فهمیدم که آن ها زورگیر هستند و در دامشان گرفتار شده ام. او ...
نامه حاج قاسم به دخترش؛ چرا می جنگم؟
زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه ی وجودم را درد فرا می گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شعله های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلّال این خوف و نگرانی هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل های وجودم هستید با ...
جنایت هنگام خرید موتورسیکلت
حمله کرد. از این کارش خیلی شوکه شده بودم می خواستم از خودم دفاع کنم چون او چاقو داشت می خواست مرا با چاقو بزند که چون زورم از او بیشتر بود نتوانست دستم را روی گردنش گذاشتم و فشار دادم تا از حال رفت خودم با اورژانس تماس گرفتم چون فکر نمی کردم مرده باشد اما امدادگران اورژانس پس از معاینه گفتند مرده است. مرد میانسال در ادامه گفت: من واقعاً نمی دانم چرا به من حمله کرد شاید فکر می کرد من پول بیشتری در خانه داشته ام و می خواست پول هایم را سرقت کند. پس از اعترافات این متهم و صدور کیفرخواست بزودی وی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد. ...
فیلم سبک بازی لیلا بلوکات و گربه میلیونی اش ! / خانم بازیگر ما مسلمانیم !
بازیگر شدم گفتم بذارم معروف شم یه آدم بزرگ شم تا بتونم یه کار بزرگ اینجوری انجام بدم. هرچند الان یه بازیگر کوچیکیم ولی با همین شرایطی که برام به وجود اومد با خودم گفتم این کمک هایی که دارم میکنم به صورت عمومی ترش کنم . اول تنها شروع کردم که تنها برم آدمها رو پیدا کنم که از درو همسایه شروع شد ، از فامیل ، دوست و آشنا و کم کم عمومی تر شد. بعد 8 تا بچه معلول گرفتم و شروع کردم به برآورده شدن ...
حمیدرضا پگاه: نمی خواهم مجری پرگویی باشم
گروه خوب ارزیابی کردم و با صحبت هایی که با کارگردان و تهیه کننده داشتم این پیشنهاد را قبول کردم. پگاه با اشاره به اینکه خیلی برای من مهم بود که اجرایی مشابه برخی از مجری ها نداشته باشم؛ اظهار کرد: می خواستم خیلی پرگو نباشم و حضور به اندازه ای داشته باشم. چون تجربه اولم هم بود دیدم شرایط یک اجرای به اندازه دراین برنامه مهیاست و تیم هم که تیم خوبی بود. مسابقه در حوزه استارت آپ هم به نوبه خود یک ...
8 اعتراف مردانه: چرا خیانت کردم؟
، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود. اعتراف چهارم: رابطه اشتباه من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با ...
حاج عیسای روح الله
کار از دیگران است؛ تا روزنامه ها به دستم برسد من می آورم. فرمودند به هر حال من روزنامه می خواهم نه شب نامه که این قدر دیر می آورید. گفتم چشم و بعد از آن خودم مستقیم می رفتم و از منبعش می گرفتم که دیر نشود. حضرت امام عصرها در همان اتاق مخصوص خودشان می نشستند و تلویزیون نگاه می کردند و رادیو را نیز روشن می کردند. ایشان به رادیوهای خارجی و بیگانه هم گوش می دادند. یادم هست وقتی مرحوم بهشتی ...
فرمانده ای که فدای نیروهایش شد
.... آقاموسی تقریبا تا 80 درصد به معیارهای من نزدیک بود. آقاموسی پاسدار بود و در واحد زرهی خدمت می کرد. یکی از مسائلی که مطرح کرد این بود که ممکن است برای ماموریت به جاهای دور برویم و حتی یک هفته تا دوماه هم برنگردیم. من خیلی روی این شرط فکر کردم و گفتم: این موضوع جای نگرانی دارد. گفت: نگران نشوید. با شما تماس می گیریم. و دیگر اینکه اگر جنگ شود و حضرت آقا دستور بدهند، باید ...
دسیسه شیطانی مرد همسایه برای زن جوان؛ ناچار شدم یک ماه در عقد او باشم!
گفتم خودم می توانم مخارج زندگی ام را تامین کنم اما مرد همسایه دست بردار نبود و مدام برایم پیامک های عاشقانه می فرستاد یا هدیه های خاصی برایم می خرید. خلاصه نفهمیدم چرا به خواسته اش تن دادم ولی به خاطر این که فرزین، زن و بچه داشت و من نمی خواستم زندگی آن زن را متلاشی کنم، تصمیم گرفتم در قبال مبلغی که به من کمک می کند، سفته هایی را به عنوان پشتوانه بدهکاری ام به او واگذار کنم چرا که یقین داشتم ...
سلیمانی: با یک نقش بسیار متفاوت در دسته دختران به فجر 40 می روم
خوبی از کار درآمده و امیدوارم که مخاطبان هم آن را دوست داشته باشند، شخصا منتظرم این فیلم در جشنواره اکران شود تا از بازخوردهای آن آگاه شوم. بازیگر فیلم سینمایی اتوبوس شب درباره نقش خود در فیلم دسته دختران اضافه کرد: نقش بسیار متفاوتی را در دسته دختران بازی می کنم اما فعلا تا اکران جشنواره نمی خواهم حرفی تازه در مورد آن بزنم، به طور کلی در ابتدا مهم آن است که فیلم به خوبی دیده شود، اگر ...
بفرمایید رختشوی خانه!
خانه و هیئت. مدام برادرم جلوی چشمم بود. ... نفهمیدم چطور یک دفعه آرام شدم. شستن لباس ها آب سردی بود بر آتش درونم. دیگر نمی توانستم بمانم خانه. با داغ مفقودی غلام علی و از دست دادن دو بچه دیگر، بلند شدم و رفتم رختشویی. می خواستم با شستن لباس مجروح ها خودم را آرام کنم. تا جنگ بود، رخت شویی و بودن در کنار مادرهای شهدا، بی خبری از غلام علی و چشم انتظاریم را تسکین می ...
چه زود دیر می شود و باید برویم از این دیار
دلم پر از ترس نبودن است ولی وانمود می کنم همان زن پر شر و شور هستم که خانه را روی سرش می گذارد. نمی دانم چرا شب ها بیشتر به مرگ می اندیشم. شاید شما هم اینگونه باشید. اصلاً حال من را شاید تجربه کرده باشید. اینکه یک شب هایی حس تان می گوید شب آخر است. خودتان نگران هستید ولی توجیهی برای دیگران ندارید. احتمالاً اگر از مردن یا وصیت کردن عاشقانه بگویید مسخره تان می کنند و می گویند تب دارید. بچه که بودم این ...
رانندگی در مسیر پر پیچ و خم مشکلات
، گفتند دیگر نمی توانی رانندگی کنی چون پنج کودک در ماشینم بودند که همگی آسیب دیدند. نمی دانم درست بود یا اشتباه، اما هرچه بود رانندگی را ادامه دادم چون آن را دوست دارم و هنوز هم وقتی اعصابم از جایی ناراحت است، سوار ماشین می شوم و دوری در خیابان های شهر می زنم حالم بهتر می شود. چه حسی از رانندگی را دوست دارید؟ الان دیگر از ترافیک و پادرد خسته ام اما قبلاً رانندگی را بیشتر دوست ...
قتل شرور جنوب تهران با 17 ضربه تبر / کری خوانی اینستاگرامی به خون کشید
به طرفداری از دوست صمیمی ام در فضای اینستاگرام چند استوری گذاشتم. من می خواستم مهدی را ادب کنم به همین خاطر در استوری های اینستاگرام کری خوانی کردم و مهدی را مخاطب قرار دادم و به او گفتم :تو زندان رفته ای و ادعای گنده لاتی داری. اما جرات نداری با من روبه رو شوی. این متهم درتشریح جزییات درگیری ادامه داد: چند روزاز این استوری ها گذشته بود که دوست هایم با من تماس گرفتند و گفتند مهدی قصد ...
رضایی: در عمرم به هیچ داوری بی احترامی نکردم
این قضیه ناراحت باشیم اما هیچ وقت بحث ما به سمت بی احترامی و توهین نرفت. وی ادامه داد: بعد از اشتباهات داوری به او گفتم که شما فوتبال بازی نکردی وگرنه این صحنه را اینطور اشتباه نمی کردی. همین مساله نمی دانم با چه گزارشی از سوی ناظر همراه شده تا اینچنین محروم شوم. از کمیته انضباطی می خواهم بیشتر روی لیگ دسته های پایین تر نظارت داشته باشند تا ماحصل زحمات تیم با یک اشتباه بر باد نرود. البته ...
به حاج قاسم گفتم حاضرم کشته شوم تا تو بمانی
خدمت شما و همه بینندگان عزیز سلام عرض می کنم. از اینجا شروع کنیم که شما قریب به 10 سال با حاج قاسم در نیروی قدس بعنوان نماینده ولی فقیه بودید. تقریباً دو سال است که از نبود حاج قاسم می گذرد. چطور بر شما گذشته است؟ من در دوران حیات به حاج قاسم می گفتم که حاضر هستم – شوخی هم نمی کردم و جدی می گفتم و پای این حرف ایستاده بودم - کشته شوم که تو بمانی! گفتم من می دانم اگر شما بروی ...
درست مثلِ بسیاری از مدیران!
روزی بهم اجازه بدهید فکر کنم وبعد پاسخ می دهم. گفت: “فقط جشنواره کوچک و جمع و جور باشد”! گفتم: “بی شک من پای جشنواره بزرگ می ایستم، و اگر قرار است جشنواره کوچک برگزار شود، همان بهتر که نشود”. چند روزِ بعد با تهیه یک فراخوانِ جامع الأطراف و یک برنامه کامل و برآوردِ مالی دقیق به دیدارِ مدیرکلِ ارشاد رفتم. فراخوان را که نگاه کرد (مثلِ بسیاری ازمدیران، طبیعتأ آن را نخواند!) گفت: “این خیلی جشنواره بزرگیه ...