فیلم سبک بازی لیلا بلوکات و گربه میلیونی اش ! / خانم بازیگر ما مسلمانیم !
سایر منابع:
سایر خبرها
زنان کارگر خانگی در جستجوی قوانین حمایتی
مدت برای اینکه پول بیشتری بگیرم و نخواد اجاره بدم، رفتم خدمتکار تمام وقت یه پیرمرد و پیرزن شدم. هم جای خواب داشتم، هم نمی خواست پول خورد و خوراک بدم. تر و خشکشون می کردم. حموم می بردمشون. غذا می پختم و برای خونه خرید می کردم. به مرور رفتم خونه های دیگه و شروع کردم به کار کردن، کسی نبود پسرمو نگه داره، اونم با خودم می بردم. وقتی همسن و سالای خودشو خونه های مردم می دید، دوست داشت همون چیزایی که اونا ...
واکنش گسترده مجازی به صفحه پرحاشیه مریم امیرجلالی
...> حالا باز خوبه کلاسای آشپزی مریم امیرجلالی مجازیه، وگرنه قابلمه رو می کوبید تو سرمون هر پست آموزش آشپزی مریم امیرجلالی رو که می بینم، استرس دارم یهو کفگیر رو پرت کنه تو قابلمه و بگه ای کارد بخوره تو اون شکمتون، نخواستم اصلا غذا بپزین از تعداد فالورای پیج آشپزی مریم امیرجلالی تو اینستا شوکه بودم که یهو دیدم اینجا توییتایی که از حرفاش شده هم فیو استار شدن مریم ...
بلاتکلیفی 27 ساله یک محکوم به اعدام در زندان خرم آباد
برام افتاد. چهار نفر بودیم که در یه درگیری یه نفر کشته شد. الانم 27 ساله تو زندانم. درگیری مون سر دام و گوسفند بود که اینا تهمت رو زدن به ما و منم 27 ساله زندانم. او در میان کلماتش تاکید شدیدی بر مدت حبسش دارد و یک خط در میان آن را تکرار می کند و باز ادامه صحبت هایش: هیچ کس رو هم ندارم. همون سال که افتادم زندان زنم رو طلاق دادم بره سراغ زندگیش. دوتا هم بچه دارم. پسرم تازه نامزد کرده ...
جملاتی برای تربیت فرزندان / چه بگوییم و چه نگوییم!
باشگاه خبرنگاران جوان – همه والدین بدون تردید خیر و صلاح فرزندانشان را می خواهند منتها تجارب زندگی خودشان و اشتباهاتی که داشته اند، نحوه رفتارشان با والدین خودشان، نوع تربیت گذشته و بدقلقی بچه ها گاه باعث می شود که آن ها صدایشان را بالا ببرند، حرف ها را چند بار تکرار کنند، حرف هایی بزنند که ممکن است در یک تربیت صحیح، نادرست باشد. در گذشته والدین بیشتر سبک تربیتی تحکم آمیز و دستوری ...
قتل عام وحشتناک یک خانواده در تهران بخاطر پول ایمپلنت دندان / داماد عصبانی پدر و مادرزنش را سلاخی کرد
های خونین زن و مرد میانسال نیز با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و تازه داماد 30 سال تحت بازجویی قرار گرفت. داماد خشن به قتل پدر و مادر همسرش اعتراف کرد و گفت :من چند سال قبل با برادر زنم همکار بودم و در یک اداره کار می کردیم. من از این طریق با همسرم آشنا شدم و دو سال قبل به خواستگاری مریم رفتم و با او ازدواج کردم .او پرستار بود و در یک بیمارستان کار می کرد .چون پدرزنم یک ساختمان 4 ...
فرمانده ای که فدای نیروهایش شد
دلشوره داشتم. شب تا صبح نگران بودم. روز یکشنبه به شهادت رسید و من تا سه شنبه نمی دانستم. دوستش روز چهلم آمد برای من تعریف کرد که: ظهر بود. ناهار بچه ها را بردیم. دیدم آقاموسی خیلی ساکت و آرام شده و در خودش فرورفته. گفتم: موسی چه شده؟ گفت: هیچی؟ ناهار را خوردند و کارها را انجام دادند. تیراندازی شروع شد. او هم چون فرمانده تانک بود، گرا می داد که مثلا فلان جا را بزنید. خیلی هم کارش خوب بود ...
تاثیرات تربیتی اکران های جشنواره فیلم عمار در دل محرومیت
شدم و متوجه شدم که فیلم های زیادی دراین باره ساخته شده است. با خودم فکر کردم که مهم تر از فیلم ساختن، اکرانِ این آثار است. در جلسه با معاونت فرهنگی حوزه و توضیح دادن برای آن ها، متوجه شدم که استقبال آن ها، از خود من هم بیشتر است! من حتی به افتتاحیه فکر نکرده بودم و آن ها این کار را پیشنهاد دادند. سخنران مراسم افتتاحیه، امام جمعه شهرمان بود. حمایت ایشان باعث شده بود تا مدیران ...
بهاره رهنما به حرف آمد؛ در پرواز 752 آشنا داشتم
برترین ها: بهاره رهنما به بهانه سقوط پرواز 752 متنی احساسی و جالب در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کرده است. او نوشته: منم مثل خیلی از شماها تو هواپیمای اوکراینی مسافر داشتم، آدمایی که می شناختم، حداقل دوتا خانواده ی خوشبخت؛ دوتا مادر که بارها باهاشون صحبت کرده بودم. وقتی این خبر رو شنیدم هزاران هزار بار به عنوان یک مادر سوختم. نمی تونستم باور کنم این اتفاق رو، می دونید گاهی آدم برای توصیف یک ...
امضای خدا
... امضای خدا چادرم به سر کردم و به طرف منزل عباس دوست جبهه مجید که دو روزی می شدکه از جبهه آمده بود رفتم زنگ در را زدم خود عباس در را باز کرد شاید منتظر کسی بود چون لباس رزم پوشیده بود. تا مرا دید با هول سلام کرد نمی دانم از روی ناراحتی جواب سلامش را دادم یا نه گفت: چه خبر؟ گفتم آمده ام از شما خبر بگیرم. گفت: شما ناراحت نباشید من الان دارم می روم خودم ازش مراقبت می ...
نگاهی به "خط باریک قرمز"|انتقاد از بی توجهی به دنیای نوجوانان در قاب نمایش و سؤال بزرگی که جامعه باید ...
کارگردان وقتی از او می پرسد انگیزه ات برای این کلاس چیست؟ می گوید: میخوام بدونم اون کاری که میگن غیرممکنه، ممکن میشه، یک زندانی یک بازیگر مشهور بشه ، و یا زمانی که هنگامه قاضیانی به عنوان یکی از مربیان آموزش تئاتر بین بچه ها می آید و نقش مادر آنها را بازی می کند و از آنها سؤال می کند: من میخوام مستقیم توی چشم من نگاه کنی و بگی من چی کم برات گذاشتم که تو پات به اینجا باز شد و مصطفی که می گوید: کم گذاشتی ...
پایان سریال ساز موفق دهه 70
: آقای لبخنده بسیار مرد مهربان و صبوری بود. ایشان استاد بزرگی برای من بود، اگر بگویم در زندگی ام یک استاد داشتم آن آقای لبخنده بود. من زمانی که با ایشان آشنا شدم، اوایل کار دانشجویی ام بود و تازه به تهران آمده بودم تا خودم را پیدا کنم. در این سال ها هرچه یاد گرفتم همه را مدیون آقای لبخنده هستم. ایشان پدرانه مرا راهنمایی کرد و در زمانی که به دلیل مشکلاتی به زندان افتاده بودم مرا فراموش نکرد. ایرج راد، بازیگر پیشکسوت گفته است: حمید مانند نامش که لبخنده بود همیشه لبخند به لب داشت. مراسم خاکسپاری زنده یاد حمید لبخنده امروز دوشنبه ساعت 11 در قطعه 110 بهشت زهرا برگزار می شود. ...
مثل علی(ع)، خانه هایتان را اجاره دهید
آمد و گفت علی جان یک دختر پیدا کردم خانه ندارم؛ علی(ع) فرمود خانه من یه اتاق خالی دارد دست زنت را بگیر و آنجا بیاور. میدانید اجاره ها الان به مردم فشار وارد می کند. نمی شود مثل علی(ع) رفتار کرد؟! ابونیزر با خانمش به خانه امیر المومنین(ع) آمد؛ بچه دار شد، امیر المومنین(ع) در گوش بچه اش اذان گفت. ابونیزر گفت آقا به این بچه دعا کن شیعه تو بار بیاید. این نوزاد 23 ساله شد ...
بیشتر ناشران تاجر شده اند/ ادبیات را یک جریان در فضای مجازی هدایت می کند
عرصه شدید؟ خُب شعر به راستی مانند خوابی است که ابتدا و نحوه تشکیل آن را نمی توان متصور شد. بنده هم از دوران کودکی به شعر و به ویژه دنیای مولوی علاقه فراوانی داشتم تا اینکه در سال 1386 زمانی که یک دانش آموز بودم با الهام گرفتن از فضای ذهنم، شعری نوشتم که غزل بود، ولی وزن نداشت، فقط قافیه داشت چون اصولا غزل باید وزن داشته باشد . پس از آن وقتی در کلاس های کنکور شرکت می کردم، این شعرها را ...
بهنوش بختیاری چرا این شکلی شد ؟! + عکس بی حجابی در ماشین لوکس
پشیمانی اش از این تصمیم می گوید: در تب و تاب جوانی بودم بینی ام را عمل کردم، آن موقع دوست داشتم بینی سر بالا داشته باشم البته آن زمان هنوز بازیگر نبودم و الان پشیمانم. توصیه بهنوش بختیاری به دختران جوانی که نگران ظاهرشان هستند بهنوش بختیاری هنرمند پرانرژی سینما و تلویزیون که با تازگی چهل سالگی را پشت سر گذاشته براین باور است ظاهر انسان با ورود به مرحله میان سالی دچار تغییر می ...
این معلول همه فن حریف را بشناسید!
هایی بود که دیدم اما در کلاس هایی که نبودم نمره اول بودم و معدلم همیشه بالا بود که پس از توکل و کمک خدا به تلاش های زیاد خودم بستگی داشت. وی افزود: واقعا اگر خدا بر حکمت خود محدودیتی برای من ایجاد کرد اما استعدادهایی دارم که در زندگی توانستم به مدارج خوبی برسم. مترجم و نویسنده ایرانی بیان کرد: خیلی فعال بودم و دوست داشتم کار ثابتی داشته باشم نزدیک 20 ساله بودم که بسیار دنبال ...
روایت رامین پرچمی از آخرین پیام کارگردان در پناه تو
ام یک استاد داشتم آن هم آقای لبخنده بود. من زمانی که با ایشان آشنا شدم، اوایل کار دانشجویی ام بود و تازه به تهران آمده بودم تا خودم را پیدا کنم. در این سال ها هرچه یاد گرفتم همه را مدیون آقای لبخنده هستم. ایشان پدرانه مرا راهنمایی کرد، تمام این حرف ها را بدون تعارف و بی اغراق می گویم. او با ابراز تاسف عمیقش برای از دست دادن حمید لبخنده، گفت: ایشان (حمید لبخنده) مرد بزرگی بود و اکنون با ...
زندگینامه شهید مهدی صابری
نه از ترس بود/ نه از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود. یا حسین زهرا علیه السلام... (صدای تک تیراندازها قطع نمی شود) او ادامه می دهد: این خمپاره ی آخری، یکی از بچه ها، پای چپش قطع شد. دستام الان پرخونه/ موبایلم هم، همین طور/ الان پای قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف ... یا حسین، یا حسین گویا یکی از نیروهایش اجازه ی عقب نشینی میخواهد، فریاد می زند: نه نه! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو ...
شبی با اتوبوس خواب های پایتخت
بهم هدیه داد این مواد مخدر لعنتی زندگیم را متلاشی کرد، راننده کامیون بودم و اولش با مصرف تریاک شروع کردم، زیاد هزینه ای نداشت اما پس از مدتی به سمت مواد صنعتی رفتم و در یک سال خانه، ماشین، زن و بچه ام را از دست دادم. "چند سالی در شهرستان زندگی می کردم اما بدلیل اینکه دوست نداشتم آشنایی منو این شکلی ببینه تهران آمدم، یادم هست در شبهای سرد زمستانی مدتی در ترمینال جنوب می خوابیدم و زمانی ...
بفرمایید رختشوی خانه!
جانی دوباره می گرفتم. وقتی لباس های ترکش خورده را می دیدم دیگر برای آوارگی خودم غصه ای نداشتم. باورم نمی شد بچه ام برگشته. صبح زود به سختی ازش دل کندم و رفتم بیمارستان. رفتن به رختشویی مثل نماز برایم واجب بود. دست هایم را رو به آسمان گرفتم و گفتم خدایا تو را به آبروی حضرت ابوالفضل(ع) بهم توان بده. نذار از خونی که در راه تو ریخته شده فرار کنم. هر چند از ...
محمدخانی: شناساندن مسلک حاج قاسم رسالت روایت فتح/ سردار زهرایی: ثبت هزار گروه جهادی به اسم حاج قاسم
من که مادر او هستم خیلی سخت بود اما تحمل می کنم. وحید دو سال در فرودگاه امام خدمت کرد و سپس به سوریه رفت. سپس او دو ماه به سوریه رفت و من هیچ چیزی از زندگی نمی فهمیدم چون در حلب بود و همین برای من سخت بود. وی خاطرنشان کرد: زمانی که وحید در سوریه بود دو سه هفته به خانه زنگ نزد بخاطر همین من خیلی ناراحت بودم و نمی توانستم تحمل کنم چه جوری شده به من خبری نمی دهد. وقتی زنگ زد گفتم چرا به ...
فیلمنامه منصور شعاری نیست
علاقه اصلی ام نبود. البته اجرا کار بسیار سخت و در عین حال جذابی است. من برای اجرای تلاش، جایزه بهترین مجری را دریافت کردم، اما پس از آن دیگر کار نداشتم. بازیگز سریال موج اول از پخش فصل دوم و سوم این سریال نیز در هفته های آینده خبر داد و گفت: از ابتدا عاشق تدریس بودم. در سال 67 در یک کانون فرهنگی برای بچه ها تئاتر تدریس می کردم. این کار تا دانشگاه و آموزشگاه ها ادامه پیدا کرد. در آموزشگاه ...
8 اعتراف مردانه: چرا خیانت کردم؟
هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست. اعتراف سوم: وقت نگذاشتن برای یکدیگر من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم ...
خواب حاج قاسم تعبیر شد
داستان را بازنویسی کردم و دوستان دیدند و ویراستاری نهایی هم توسط دوست نویسنده ام انجام و کار نهایی شد. نویسنده پرستو در قاف افزود: ماموریتم در هندوستان تمام شد و به ایران برگشتم. چون پدرنرگس به بچه هایش قول داده بود که آن ها را حتماً سر قبر حاج قاسم ببرد، هم زمان با ما خانواده اش به ایران آمدند. اتفاقاً با هم به کرمان رفتیم و در آن مراسم هم نرگس و پدرش صحبت کردند. در تهران هم در حوزه ...
آقای دزد عاشق دختر پولدار شد
شدند چه واکنشی نشان دادند؟ -برایشان هیچ اهمیتی نداشت. *رابطه پدر و مادرت با یکدیگر چگونه بود؟ -بسیار بد بود. از وقتی متولد شدم، شاهد اختلافات شدید و نزاع و درگیری آن ها بودم تا این که وقتی 11 سال داشتم، مادرم بدون این که طلاق بگیرد خانه را ترک کرد. *با جدایی پدر و مادرت تو و خواهر و برادرانت چه سرنوشتی پیدا کردید؟ -بی خانمان شدیم و هر کدام به ...
آرین وزیردفتری: بی رویا مدام تمام تحلیل های مخاطبش را زیر سؤال می برد
و از این بابت بسیار خوشحالم که همه آن ها پای این کار ایستادند چرا که در کنار این فیلم پیشنهادهای دیگری داشتند که همه را رد کردند تا در بی رویا با ما همکاری کنند و این برای من بسیار ارزشمند است. کارگردان مثل بچه آدم درباره همکاری خود با هومن سیدی به عنوان یکی از تهیه کنندگان بی رویا تصریح کرد: با هومن سیدی سال 97 آشنا شدم، آن سال او داور جشنواره ای بود که فیلم کوتاه من در آن جایزه گرفت ...
کتاب، پنجره ای به ماوراست
و از دوران کودکی به کتاب علاقه مند بودم. وقتی با کتاب های رده سنی کودکان آشنا شدم، از همان زمان به کتابخوانی علاقه پیدا کردم. مطالعه را با خواندن کتاب های قصه شروع کردم. در دوران کودکی ما مجموعه داستانی با عنوان کتاب های طلایی وجود داشت که آن را بسیار دوست داشتم و با قهرمان های داستان همذات پنداری می کردم. این عشق و علاقه در وجودم بود و اوقات فراغتم را اغلب با خواندن کتاب پر می کردم. هرچه پا به ...