تماس پنهانی، پلیس را به مخفیگاه مرد فریبکار رساند
سایر منابع:
سایر خبرها
عمل زیبایی بینی زوج جوان را به دادگاه کشاند
قاضی رو به دختر کرد و گفت: خوب دخترم درباره علت دادخواست طلاق توضیح بده بدانم چرا می خواهی جدا شوی؟ غزاله عینک طبی خود را از چشم برداشت و نگاهی به شوهرش انداخت و گفت: آرمین به من و زندگی مشترکمان اهمیت نمی دهد از همه بدتر اینکه مدام از من ایراد می گیرد. دراین مدتی که ازدواج کرده ایم خیلی اخلاق و رفتارش تغییر کرده است. در حالی که دختر صحبت می کرد شوهرش حرف او را قطع کرد و گفت ...
حلیمه سعیدی بازیگر نقش خاله قزی درگذشت + بیوگرافی و علت مرگ
... حلیمه سعیدی می گوید:حاجی را هم قبل از ازدواج اصلا ندیده بودم چون زیاد از خانه بیرون نمی رفتم، وقتی هم می رفتم با آقام می رفتم. حاجی هم تهران کار می کرد.همسر حلیمه سعیدی می گوید:من ایشان را دیده بودم و کاملا می شناختم. با هم همسایه بودیم. آن موقع برای کارم می آمدم تهران و بر می گشتم و گاهی می دیدمش. اصلا خودم رفتم به خواهرم پیشنهاد دادم که برویم خواستگاری ایشان. آن موقع پدرم مرحوم شده بود و ...
علت فوت حلیمه سعیدی بازیگر سریال متهم گریخت+ بیوگرافی
خواستگار داشتم اما خواهر بزرگم نمی گذاشت ازدواج کنم و هر کدام را به نوعی رد می کرد. من آن موقع که نفهمیدم، بعدا متوجه شدم که خواهرم کلی خواستگار را جواب کرده. البته من هم 18 ساله نبودم. قدیم ها شناسنامه پسر را 2 سال دیرتر می گرفتند که دیرتر برود سربازی و دخترها را هم دو سال زودتر می گرفتند تا زودتر بتوانند عقدش کند. یعنی من 16 ساله بودم که ازدواج کردم. حلیمه سعیدی می گوید:حاجی را هم قبل از ...
ماجرای عجیب زندگی یک زن قهرمان ایرانی!
پنجم ابتدایی که بودم دوستانم در مدرسه ورزش می کردند و مرا بازی نمی دادند، من نیز آن ها را به کتک زدن با عصا تهدید می کردم که البته بیشتر نگران سلامتی من بودند. هر چند شرایط بسیار سختی در آن زمان داشتم، اما هیچ وقت ناامید نشدم و با انگیزه و پرنشاط دنبال مسیر زندگی خود بودم. نامزدی دریافت جایزه بهترین ورزشکار زن سال 2021 بهترین خبر برای من بود برای رسیدن به موفقیت، سختی های زیادی ...
منتظری که پای سرداب امام زمان (عج) شهید شد
دیگر نمی خواهم برگردم اینجا. می خواهم بروم جای دیگر. همین که گفت می خواهم بروم جای دیگر، گفتم حتماً می خواهی بروی آن طرف. از روزی که پاسپورت گرفت نگران بودم و دنبالش بودم چه موقع می خواهد برود. گفت پشت تلفن چیزی نگو. صبر کن برگردم بعداً می گویم کجا می روم! وقتی آمد گفت به عراق می روم. دو روز که خانه بود همه کار های خانه را انجام داد، هزینه کلاس های بچه ها، قبض آب و برق را تسویه کرد. همه خوراکی های ...
جزئیات جدید از پرونده قتل جنجالی دختر اهوازی / واکنش خانواده قاتل چه بود؟
: غزل در زمان آشنایی با یک مرد سوریه ای باردار بود و چند روز قبل از اینکه خانه رو ترک کنه بچه سقط شد، وقتی من و مادرش گفتم چرا و چطور این بچه سقط شد جواب می داد دبه آب را بلند کردم و سقط شد. از مادر سجاد سؤال می کنم غزل با شوهرش مشکلی داشت؟ یا مثلاً به اجبار با هم ازدواج کرده بودند؟ وی پاسخ می دهد: اتفاقاً غزل و شوهرش خیلی همدیگر را دوست داشتند، نباید از حق بگذرم ارتباط غزل با ما هم خیلی خوب ...
عکس/اولین تصویر از پدر و عموی مونا حیدری
همسر و فرزندش پدر غزل در مورد دیدار با دخترش در ترکیه گفت: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سؤال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را ...
دختر نوجوان، گرفتار در دام سه شرور
گفت دخترش به او تلفن کرده و گفته در خانه ای واقع در منطقه یافت آباد تهران است و درخواست کمک کرده است. بدین ترتیب مأموران پلیس پس از هماهنگی های قضایی راهی تهران شده و با کسب دستور قضایی از بازپرس میثم حسین پور به خانه ای که الیکا در آنجا بود وارد شده و دختر نوجوان را پیدا کردند. همچنین صاحبخانه را که پسری 23 ساله بود نیز دستگیر کردند. پسر جوان در تحقیقات گفت: چند روز قبل یکی ...
تجاوز یک ماهه پسران به دختر 17 ساله اهوازی
در اتاق زندانی شده بود نجات دادند. دختر نوجوان در تحقیقات گفت: والدینم پنج سال قبل از هم جدا شدند. برای پر کردن خلا زندگی ام بیشتر با دوستانم بیرون رفته و تا دیروقت با آن ها بودم و حتی ساعت ها وقتم در اینستاگرام و فضای مجازی می گذشت. همین باعث ناراحتی پدرم شده و با هم درگیر بودیم. از این وضع خسته شده بودم. می خواستم کار کنم و مستقل شوم. آخر فرار کردم و راهی تهران شدم. در سه روز اول پول ...
جزئیات شبی که غزل ناپدید شد | اطلاعاتی که خواهر غزل به قاتل داد | ارتباط یکی از دختران فامیل قاتل با پسر ...
رابطه دوستانه برقرار کرد. وقتی چند روز از این دوستی اینستاگرامی گذشت، پسرعموی عبد که تا آن زمان گفته بود در بصره زندگی می کند این بار گفت که در ترکیه است. او به دختر جوان گفت که وی را دوست دارد و او را تشویق کرد تا به ترکیه برود. دختر جوان اما به او گفت که در اهواز زندگی خوبی دارد و حاضر نیست به ترکیه برود. با این حال رابطه دوستانه آنها ادامه داشت تا اینکه پسرعموی عبد به دختر جوان گفت به تازگی ...
سرنوشت غم انگیز دختر 17 ساله پس از فرار از خانه | تماس تلخ با پدر و ...
سرعت خودش را به پایتخت رساند و نزد مأموران پلیس رفت و با کمک آنها دختر گمشده که در خانه ای در شرق تهران نگهداری می شد نجات یافت و صاحبخانه که پسری 23ساله بود دستگیر شد. دختر نوجوان پس از انتقال به اداره پلیس به مأموران گفت: حدود 5سال قبل پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و حضانت من به پدرم سپرده شد. اما مدتی بود که با پدرم دچار اختلاف شده بودم و همین اختلاف باعث شد که تصمیم اشتباهی بگیرم ...
روایت قتل خانم 17 ساله اهوازی از زبان پدرش: از سجاد، دامادم شکایت کردم؛ رضایت نمی دهم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فارس: با توجه به اهمیت موضوع قتل غزل حیدرنوا (مقتول) مصاحبه و شنیدن صحبت های خانواده وی نیز ضرورت داشت که پدر مقتول جزئیات جدیدی از این حادثه را بازگو کرد. حادثه قتل زنی 17 ساله در اهواز به دست همسرش و انتشار فیلم آن امنیت روانی جامعه را نشانه گرفت و در گفت وگو با خانواده قاتل ابعاد تازه ای از ماجرا ب ...
روایت مادر سجاد از حادثه خونین قتل غزل دختر 17 ساله اهوازی / طعنه اطرافیان، پسرم رو غیرتی کرد!
عاملان آن بازداشت و مجازات شوند. پدر غزل حیدرنوا به فارس گفته است دخترش بدون هیچ اجباری با سجاد که در بازار کار می کرد، ازدواج کرد. او گفت: دخترم هنگام ازدواج سن کمی داشت، برای همین از دادگاه گواهی رشد عقل گرفتیم و سجاد هم زندگی خوبی برای دخترمان فراهم کرده بود، البته بین شان دعوای زن و شوهری وجود داشت و دخترم گاهی به حالت قهر به خانه می آمد. او درباره ناپدید شدن دخترش گفت: چند ماه قبل دخترم بعد ...
فقط مردها زن های خود را نمی کشند! / 5 مورد از شوهر کشی های پر صر و صدای ایران
شهریار شوهر 50 ساله خود را به قتل رساند و خودش با پلیس تماس گرفت و گفت: که اصلا از کشتن شوهرم پشیمان نیستم. رویا در بازجویی ها گفت: من سی سال قبل وقتی که نوجوان بودم با پسرعمویم ازدواج کردم .اما بعد از مدتی متوجه رفتارهای بد او شدم .احمد مرد بدخلقی بود .او پس از چند سال به دام اعتیاد افتاد و رفتارهایش بدتر شد .می خواستم از او جدا شوم اما به خاطر نسبت فامیلی که با هم داشتیم نتوانستم. او ...
روایت قتل غزل از زبان مادر شوهر و پدرش
باردار بود و چند روز قبل از این که خانه را ترک کند بچه سقط شد، وقتی من و مادرش گفتیم چرا و چطور این بچه سقط شد جواب می داد دبه آب را بلند کردم و سقط شد. * غزل که کاملا به این مرد سوری اعتماد کرده بود کم کم شروع به ارسال عکس های خود با آن مرد می کرد، وقتی دوستانش ما را از همه جزئیات آگاه می کردند پسرم هر روز بیشتر از دیروز کنترل خود را از دست می داد و نمی توانست بر اعصاب خود مسلط شود ...
دخترم را به خاطر همسر جدیدم رها کردم
پس از دستگیری با دستور مقام قضایی در خیابان های گرگان گردانده شد. بیشتر بخوانید جنایت مرموز در آپارتمان واحد 4 تحقیقات برای رازگشایی از قتل دختر جوانی که 48 ساعت پس از مرگ، جسد او در خانه اش پیدا شده بود به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. بیشتر بخوانید گره کور در سرنوشت زن جوان! لجبازی های پدرم نه تنها زندگی خودش را به نابسامانی کشید بلکه زندگی و آینده مرا ...
پدر غزل: سجاد دلم را سوزاند؛ او را نمی بخشم
دختران فامیل کمک گرفت و از او خواست در اینستاگرام به پسرعموی عبد پیام دهد و با او طرح دوستی بریزد. به این ترتیب دختر جوان با پسرعموی عبد به شکل صوری رابطه دوستانه برقرار کرد. وقتی چند روز از این دوستی اینستاگرامی گذشت، پسرعموی عبد که تا آن زمان گفته بود در بصره زندگی می کند این بار گفت که در ترکیه است. او به دختر جوان گفت که وی را دوست دارد و او را تشویق کرد تا به ترکیه برود. دختر جوان اما به او گفت ...
غزل چرا و چگونه به ترکیه رفت؟/ ماجرای ازدواج او با مرد سوریه ای چه بود؟/ پدر غزل: از خون دخترم نمی گذرم
در اتوبان یا 60 متری شناسایی نشده است. چرا وسط شهر، ساعت 11 شب هیچ وقت این پراید شناسایی نشد. مگر ما در دهات هستیم که شرایط شناسایی این پراید وجود نداشت؟ دختر من ناپدید شده بود اما شکایت ما راه به جایی نبرد و در آخر با تماس دخترم متوجه شدیم که وی در ترکیه است. این مرد درباره بازگرداندن دخترش از ترکیه گفت: ما روز پنجشنبه از ترکیه به تهران رسیدیم اما وقتی رسیدیم حراست فرودگاه به ما گیر ...
از دستگیری باند زنبورهای نقابدار تا غرق شدن 2 خواهر برای نجات یک سگ
زن جوان ازدواج کرد که من در یکی از روستاها به مدرسه می رفتم و نامادری ام حاضر نبود سرپرستی مرا بپذیرد. هشت سال کنار مادربزرگم زندگی کردم و در روستا ماندم تا اینکه یک روز وقتی از مدرسه به خانه بازگشتم همه اطرافیانم را سیاه پوش دیدم و تازه فهمیدم مادربزرگم را از دست داده ام. آن روز پدرم دستم را گرفت و به ناچار مرا نزد همسرش برد. دو سال بعد وقتی به 13 سالگی رسیدم نامادری ام اصرار کرد تا ...
عکس دیده نشده از قربانی جنایت اهواز و همسرش
اما شکایت ما راه به جایی نبرد و در آخر با تماس دخترم متوجه شدیم که وی در ترکیه است. ماجرای بازگرداند غزل از ترکیه چه بود؟ پدر غزل: ما روز پنج شنبه از ترکیه به تهران رسیدیم اما وقتی رسیدیم حراست فرودگاه به ما گیر داد که چرا غزل پاسپورت ندارد در حالی که پلیس اینترپل برگه ای جهت خروج غزل از کشور ترکیه با ما داده بود با این حال مجبور شدیم برای بازجویی در دادگاه در تهران معطل شویم ...
ناگفته های پدر مونا(غزل)حیدری : دخترم اغفال شده بود+عکس
کرده بود، البته گاهی باهم دعوا می کردند و دخترم چند روزی با حالت قهر به خانه ما می آمد اما بعد با وساطت بزرگان فامیل به خانه برمی گشت. درست است که دخترم در سن کم ازدواج کرد اما چون از نظر جسمی مشکلی نداشت ما موافقت کردیم و در زمان عقد هم گواهی رشد از دادگاه گرفتیم. وی در ادامه گفت: یک روز دخترم ناگهان خانه و زندگی اش را رها کرد و رفت. من و پدر سجاد تا دو ماه پیگیرش بودیم و شکایت هم کردیم ...
پای ثابت تظاهرات ها
استانداری رفت. در فلکه تقی آباد یک عده از طرف دار های شاه جمع شده و شعار جاوید شاه سرداده بودند. ارتش هم با تعدادی تانک آمده بود و از آن ها طرف داری می کرد که آن فاجعه بزرگ اتفاق افتاد و تانک ها مردم را زیر گرفتند و خیلی از مردم شهید شدند. او ادامه می دهد: من آن موقع جوان بودم. پریدم و رفتم بالای یکی از تانک ها. با برادر بزرگم و چند تا از دوستانم تعدادی از شاخه های درختان را بریدیم و توی ...
قیمت خودرو
سیما را با خودش می برد. چند روز بعد او سیما را از راه مدرسه تحویل گرفت و برد و از آن به بعد هم دیگر دخترم را ندیدم. هربار که با ناصر تماس می گرفتم و می خواستم تا صدای دخترم را بشنوم یا او را ببینم با بهانه ای جواب منفی می داد که در نهایت احساس کردم او چیزی را از من مخفی می کند و بلایی سر دخترم آورده است. پس از ثبت این شکایت، ناصر 42 ساله احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما گفت ...
روایت تازه از جنایت سیاه اهواز
حدود یک هفته در کمپ ها و ادارات مختلف ترکیه دنبال غزل می گشتیم. من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم و سرزنشش کردم که چرا این کار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد؛ غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سؤال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را ...
تصویری از مرد سوری و پسر عمویش در کنار غزل حیدرنوا
پدر غزل در مورد ملاقات با دخترش در ترکیه و ارتباطش با شخصی بنام عبد جمونگ گفت: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد
روایت قتل غزل از زبان پدرش
به جایی نبرد و در آخر با تماس دخترم متوجه شدیم که وی در ترکیه است. عکس غزل و همسر و پسرش غزل اسیر باند خرید و فروش دختران ماجرای بازگرداند غزل از ترکیه چه بود؟ پدر غزل: ما روز پنج شنبه از ترکیه به تهران رسیدیم اما وقتی رسیدیم حراست فرودگاه به ما گیر داد که چرا غزل پاسپورت ندارد در حالی که پلیس اینترپل برگه ای جهت خروج غزل از کشور ترکیه با ما داده بود با ...
طلاق به خاطر دخالت پدرشوهر در انتخاب اسم فرزندان
هم کوتاه آمدم. این بار سر سومین فرزندم، به شوهرم گفتم می خواهم خودم اسم پسرم را انتخاب کنم، پدرشوهرم اسم دختر و پسرم را انتخاب کرد. حالا نوبت خودمان است که تصمیم بگیریم، حتی اسم را هم از قبل انتخاب کرده بودم، همان اسمی بود که همیشه وقتی مجرد بودم، دوست داشتم روزی ازدواج کنم و روی پسرم بگذارم. خیلی ذوق داشتم اما در کمال ناباوری، پدرشوهرم رفت و برای پسرم شناسنامه گرفت، اسمش را هم خودش گذاشت ...
کشتن گرگ آدمخوار بعد از حمله به دختر 7 ساله
قرار بود مهمان بیاید در را باز گذاشته بودیم تا وارد خانه شوند. ساعت حوالی 21و20دقیقه شب بود که دخترم همراه فرزند خواهرم به سرویس بهداشتی که در حیاط خانه است، رفتند. دخترم که خارج شد، فرزند خواهرم به اوگفت صبرکند تا با هم به اتاق برگردند. دختر من هم ایستاد. فاطمه در حال محکم کردن بند شلوارش بود که ناگهان گرگ از پشت به او حمله کرد و ران پایش را به دندان گرفت. دخترم که به شدت ...