سایر منابع:
سایر خبرها
تل قرین میعاد گاه مجاهدان فاطمی بود
واقعاً می خواهید بروید پیش بابا! حاج قاسم سرشان را انداختند پایین. برادر شهید بخشی عشق زیارت و مهاجرت برادرم رضا بخشی با نام جهادی فاتح متولد سال 1365 در ایران بود. پدر و مادرم قبل از انقلاب به ایران آمدند و تا حدودی خانواده با اوضاع انقلاب و تظاهرات های مردمی آشنا شدند. پدربزرگم در این راهپیمایی ها حضور داشت، خانواده ما مذهبی است و به عشق اهل بیت (ع) و زیارت امام رضا (ع ...
طالب نعمت پور سکوتش را شکست: هم تیمی ام مرا دوپینگی کرد/ می خواستند شکمم را پاره کنند
قهرمان ایران شده بودم اما نظر سرمربی تیم ملی روی عابدین زاده بود، البته باید واقعیت را گفت که داود از من و دیگران در آن برهه جلوتر بود. * در وزن جدید قهرمان انتخابی تیم ملی شدم سال 2006 وزنم را تغییر دادم، برای سال 2007 که آقای بنا هم رفته بود، محمد دلیریان و رضا سیم خواه آمده بودند. در مسابقات استانی در وزن 84 کیلوگرم گرفتم که اول شدم اما 2 یا 3 روز قبل از مسابقات قهرمانی کشور ...
خودکشی دردناک پسر 13 ساله جلوی چشمان برادر 8 ساله
را خفه کند! او طناب را بالا برد و دور خودش پیچید. وقتی افتاد من هم یک تیغ اره را از اتاق برداشتم و طناب را بریدم که برادرم روی زمین افتاد، بعد هم خوابم گرفت و به اتاق رفتم و خوابیدم تا پدرم آمد و مرا بیدار کرد ... با اظهارات این کودک و پیدا شدن تیغ اره مذکور، پزشک قانونی نیز علت مرگ را انسداد راه تنفسی به دلیل حلق آویزی تشخیص داد و این گونه کودک 8 ساله راز این پرونده جنایی را گشود. بیشتر بخوانید: خودکشی دردناک دختر 13 ساله با پریدن از پشت بام ساختمان 10 طبقه مرد شیرازی خانواده اش را کشت و سپس خودکشی کرد! همسرم به خاطر خیانت من خودکشی کرد! ...
نوای محمد رسول الله(ص) چگونه ماندگار شد؟
نظر گرفته شده بود، پیرامون برخی از جزییات این فیلم سینمایی گفته بود: حدود 9 سال پیش مرا به جشنواره ای در دانمارک دعوت کردند و می خواستند برایم بزرگداشت بگیرند. همان روزها ماجرای توهین به ساحت مقدس پیامبر در رسانه ای در دانمارک پیش آمد و این مساله باعث شد که به این بزرگداشت نروم و در آن جشنواره شرکت نکنم. وی افزود: آن روزها با خودم گفتم چطور می توانم در کشوری تجلیل شوم که به باورها و ...
جغرافیای ذهنی پوتین /افسانه یک رئیس جمهور که جاسوس بود
مسکو رفت. وقتی از وقوع یک فاجعه غیرمنتظره ممانعت کرد فهمید که پس ازآن به کاری در آلمان گمارده خواهد شد اما از اینکه مقصد او درسدن تعیین شد بسیار ناامید شد. در سن 33 سالگی، پوتین همراه با همسرش لودمیلا که باردار بود و دختر یک ساله شان – ماریا – به مأموریتی دور در سرزمینی دور سفر کرد. این کاری بود که وی برای آن تلاش کرده بود و 20 سال انتظار آن را می کشید و شاید حتا دیگر هم مخفی نباشد. به ...
قتل در 40 دقیقه
.... زن جوان ادامه داد: تا شام را آماده کنم 40 دقیقه ای طول کشید. زمانی که زنگ خانه او را زدم، کسی در را باز نکرد. در نهایت با کلیدی که داشتم وارد خانه مادرم شده و با جسد او مواجه شدم. با صدای فریاد های من، همسایه ها متوجه شده و موضوع را به پلیس خبر دادند. به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای دستگیری عامل یا عاملان قتل ادامه دارد. ...
سرقت پس از قتل پیرزن تنها
زد و از من خواست غذایش را ببرم. او حرفی از اینکه مهمانی دارد یا فرد آشنایی را ملاقات کرده نزد و قرار شد تا چند دقیقه بعد غذا را برایش ببرم. وی ادامه داد: حدود 30تا 40دقیقه طول کشید تا غذا آماده شد و به خانه مادرم رفتم اما هرچه در زدم کسی درراباز نکرد. احتمال دادم در حال خواندن نماز باشد به همین دلیل با کلیدی که داشتم در را باز کرده و وارد خانه مادرم شدم اما با صحنه هولناکی روبه رو شدم ...
زن32ساله: بساط مواد مخدر در اتاق خواب پهن شد
.... در این شرایط من با هر سختی بود به تحصیلاتم ادامه دادم تا این که یک روز وقتی از مدرسه به خانه بازگشتم مادرم مرا به داخل آشپزخانه کشید و گفت: سریع خودت را آماده کن که امشب تیمور به خواستگاری ات می آید. او طوری نام تیمور را بر زبان می راند که انگار سال ها با او آشنا بود. با آن که خانواده تیمور در محله ما سکونت داشتند اما من هیچ وقت او را ندیده بودم و شناختی هم نداشتم . آن روزها من در سال آخر ...
از انهدام باند 8 نفره زنان جیب بر تا فاش شدن راز مرگ کودک هشت ساله
صحنه هولناکی روبه رو شدم. مادرم خون آلود روی زمین افتاده و روی سرش نایلونی پیچیده شده بود. وحشت زده فریاد کشیدم که همسایه ها رسیدند و پلیس را خبر کردند. به دنبال این حادثه، گروهی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران جست وجوی خود را برای شناسایی و بازداشت عامل یا عاملان این جنایت آغاز کرده اند. کودک 8 ساله راز مرگ برادرش را فاش کرد ساعت 21 شب یک شنبه گذشته، مردی ...
درخشیدن با تلاش یک دونده
مهم ترین آن ها مسابقات صحرانوردی تهران در 4 کیلومتر بود. با کسب مقام اول برای حضور در تیم ملی و اعزام به مسابقات آسیایی صحرانوردی هنگ کنگ انتخاب شدم. همراه با تیم ملی در شهرستان بروجن حضور داشتم که خبر شیوع ویروس کرونا منتشر شد و بعد از آن شنیدیم که مسابقات لغو شدند و تمام زحمات ما به هدر رفت. سال 99 مسابقات آسیایی جوانان در تایلند بود. خودم را آماده کرده بودم تا مدال کسب کنم، اما این مسابقات نیز ...
پایان باز
وام می گیرید که این موضوع تکذیب شد. من قبل از این دوستان، فیلمنامه را به قوه قضائیه برده بودم. زمانی که آنها هم فیلمنامه را به آنجا بردند، از جانب قوه قضائیه با من تماس گرفته شد و گفتند اینها داستانی را برای ما آوردند، عین داستان شما. آنجا بازهم به دوستان متذکر شدم اما آنها قویا اعلام کردند این موضوع صحت ندارد. تا اینکه در زمان جشنواره، فیلم را دیدم و متوجه شدم که چنین اتفاقی رخ داده است. ...
دستگیری آدم ربایان 50میلیارد تومانی
تحقیقات به مأموران گفت: من آدم ربایان را نمی شناسم و نمی دانم با چه انگیزه ای مرا ربوده بودند اما هرچه بود، هدفشان اخاذی و تصاحب اموال من بود. وی ادامه داد: شب حادثه وقتی از کافی شاپ خارج شدم، آدم ربایان مسلح مرا ربودند و به سمت اندیشه شهریار رفتند. آنها وارد یک خانه باغی شدند و مرا در اتاقی زندانی کردند. دست و پایم را بستند و با سیگار روشن دست و پایم را سوزانده و شکنجه ام می کردند. بعد با ...
اگر مورد آزار این مرد قرار گرفته اید با پلیس تماس بگیرید +عکس مجرم
آنجا که احتمال می رود افراد بیشتری قربانی جوان تبهکار شده باشند، بازپرس پرونده مجوز انتشار عکس بدون پوشش چهره متهم را در روزنامه ها صادر کرده و کسانی که قربانی او شده اند می توانند با اطمینان از اینکه نام و مشخصات شان نزد پلیس و قاضی پرونده محفوظ خواهد ماند برای شناسایی او به پلیس آگاهی استان واقع در میدان طالقانی کرج مراجعه کنند یا با شماره 02621825256 تماس بگیرند. بیشتر بخوانید: قتل مرد دعانویس بعد از تجاوز به زن جوان تجاوز وحشیانه به دختر 19 ساله در آرایشگاه زنانه متجاوز به زن متاهل به چوبه دار رسید ...
داستانک/ هفت حاجتی
فکرشهر عبدالخالق عبدالهی: قبلا پسرهایی که بعد از چند دختر به دنیا می آمدند، بسیار خاص و ویژه و به قول مادرم هفت حاجتی بودند. دوستی تعریف می کرد: من بعد از هفت دختر و با کلی نذر و نیاز به دنیا آمدم. روزی که متولد شدم، پدرم بخش زیادی از ثروتش را صرف نذر و نیازهای چند ساله کرد. تا هفت روز و هفت شب در خانه مان دُوَت و نی انبون به راه بود و پدر ولیمه های مفصل می داد. بزرگ ...
سرقت طلایی پس از قتل پیرزن
همین خاطر من هم خانه ام را به نزدیکی خانه او منتقل کردم تا هر روز به او سر بزنم و برای او ناهار و شام ببرم. امشب ساعت 8 شب مادرم با من تماس گرفت و گفت: برای او شام ببرم و من هم شام درست کردم و ساعتی بعد به در خانه اش رفتم. هر چقدر در زدم مادرم در را باز نکرد که با کلید یدک در خانه را باز کردم و وارد آپارتمانش شدم. تمام خانه بهم ریخته بود و در گوشه ای از اتاق پذیرایی با جسد مادرم که نایلونی روی ...
تعرض به دختر جوان در یک گاراژ در کرج
خیابان منتظر تاکسی بودم یک خودروی پژو 207 مقابل پایم ایستاد. راننده اش پسر جوانی بود. من هم به تصور اینکه مسافربری می کند سوار شدم ،اما ناگهان متوجه شدم درها قفل شد و به راه افتاد بعد هم در محدوده ای خلوت ناگهان راننده توقف کرد و در حالی که چاقوی بزرگی را به طرف من گرفته بود با تهدید خواست روی صندلی جلو بنشینم وقتی متوجه نیت شوم او شدم با گریه و التماس از او خواستم مرا رها کند اما بی توجه به گریه ...
مامور مترو 480 پلاک طلا را به صاحبش بازگرداند +عکس
دنبال این ماجرا، مأمور پلیس با مسئول کاردان ایستگاه دانشگاه شریف تماس گرفت و از ماجرای گم شدن بسته ای که حاوی طلاها بود خبر داد. مهدی معصومی، مسئول کاردان ایستگاه دانشگاه شریف، به خاطر حس انسان دوستانه برای پیداکردن بسته موردنظر دست به کار شد و به سرعت برای گشتزنی به سکو رفت؛ او اگرچه امیدی برای پیداکردن طلاهای گمشده نداشت اما نمی توانست بی تفاوت باشد. معصومی درباره این اتفاق گفت: خودم را به سکو ...
انتقام از همسر: می خواستم با ماشین شوهرم ،خودم را به دره بیندازم و خودکشی کنم/ نزدیک پرتگاه قبل از ...
مهدی در تماس با پلیس از ناپدید شدن همسرش خبر داده بود. بدین ترتیب مأموران به سراغ مهدی رفته و مرد میانسال در تحقیقات گفت: روز پنجشنبه با همسرم دعوایم شد. درگیری که بالا گرفت، همسرم سوار بر خودروی پژوام شده و خانه را ترک کرد. بعد از آن هر چه با تلفن همراه همسرم مژگان تماس گرفتم بی فایده بود. به ناچار به پلیس خبر دادم و شماره پلاک خودروام را نیز اعلام کردم. ناپدید شدن مژگان، اختلاف ...
سناریوی جنایی یک زن برای انتقام جویی از شوهر
زن بود که اسرار ماجرا فاش و مشخص شد که وی قصد انتقام جویی از شوهرش را داشته است. او گفت: روز حادثه پس از آنکه با همسرم درگیر شدم خانه را ترک کردم. تصمیم گرفته بودم که به زندگی ام پایان بدهم، اما نمی دانستم چگونه. در حال رانندگی بودم که یکی از بستگانم به من زنگ زد. وقتی دید حالم خوب نیست با من قرار گذاشت. زن جوان ادامه داد: وی سوار ماشینم شد و وقتی شنید با شوهرم بحثم شده و می خواهم به زندگی ام ...
ماجرای فرار دختر 12 ساله از خانه مادر
صدا درآوردند زن جوانی که نوزادی در آغوش داشت در را به رویشان گشود. بررسی ها نشان می داد، وی همان مهناز است. او به غیر از نوزاد دختری که در آغوش داشت دو فرزند دیگر هم داشت. تماس با خانواده مهناز وقتی برای تحقیقات به اداره آگاهی انتقال داده شد به محض دیدن مادرش گفت: دلم نمی خواهد نزد خانواده ام برگردم. من از دست آزارهای مادرم و خانواده اش از خانه فرار کردم. مادرم همیشه می گفت ...
طراحی سناریوی جنایی برای انتقام از شوهر
باز هم چند ساعت قبل مثل همیشه با همسرم مشاجره لفظی کردم و وقتی درگیری ما بالا گرفت او من و فرزندمان را تنها گذاشت و از خانه بیرون رفت. دقایقی بعد متوجه شدم خودروی پژوی مرا سوار شده و بیرون رفته است، اما با خودم گفتم داخل خیابان دوری می زند و بر می گردد. چند ساعتی گذشت و از او خبری نشد و حتی تلفن همراهش را هم جواب نداد و من نگران شدم و به اداره پلیس رفتم و اعلام مفقودی کردم. از آنجایی که ...
سردار سر و دست نداشت!
نگرانی ام از این بود. من و دو تا بچه، هیچ کسی را هم ندارم؛ باید چه کار کنم؟! بچه هایتان چند ساله بودند؟ همسر شهید: دخترم یک سال و سه ماهش بود؛ علی 5 سالش بود. واکنش شان چطور بود؟ همسر شهید: علی که چیز زیادی متوجه نبود. نرگس هم همین طور. ولی خودم... یعنی واقعا وقتی خبر شدم سردار شهید شده واقعا خیلی برایم سخت بود. یعنی باور کنید از عزیزترین کسی که از دست دادم ...
پسر خسرو شکیبایی برای شباهت به پدرش صداسازی می کند؟ | مادرم با دیدن من غمگین می شود
قرار گرفته است. در همین رابطه پوریا شکیبایی با حضور در برنامه سریالیست با اشاره به شباهتی که به پدرش دارد گفت: من حتی اگر بخواهم هم نمی توانم از این شباهت جدا شوم. اگر از این تن صدا و گویش دور شوم از خود واقعی ام دور شده ام. شما باید من و پدرم را در محفل خصوصی می دید که تا متوجه اندازه این شباهت بشوید. مادرم هر بار که مرا در خانه می بیند به یاد پدرم می افتد و غمگین می شود. برف بی صدا می بارد اولین سریالی است که پسر خسرو شکیبایی در آن ایفای نقش کرده است. ...
شباهت عجیب پسر خسرو شکیبایی به پدرش دردسرساز شد!
به نظرم آن دور شدن از خودم است. او ادامه داد: شما هنوز اندازه شباهت من به پدرم را نمی دانید و اگر در یک محفل شخصی می نشستید و ما دو نفر را کنار هم می دیدید متوجه می شدید چه قدر شبیه هستیم و این قضیه را مادرم می تواند شهادت دهد که گاهی اوقات مرا در خانه می بیند و اعصابش بهم می ریزد چون برایش یادآوری تلخی است، چون فقدان پدر هنوز برایش دردناک و عجیب است. من به دلایلی الان با ...
در خانه پدر نان خور اضافه بودم، در خانه شوهر از من بیگاری می کشند!
سالخورده را به من داد. چند روز بعد فرزندان رحمان آمدند و با من برای پرستاری از پدرشان صحبت کردند البته از میان جملات آنان متوجه شدم پدر آن ها نیازی به پرستار ندارد و در واقع برای رهایی از تنهایی به دنبال یک همدم می گردد. بالاخره رحمان که مردی پولدار بود و چندین منزل و مغازه داشت، مرا به عقد موقت خودش درآورد و قول داد زندگی خوبی برایم فراهم می کند. من هم که دیدم وضع مالی پیرمرد خوب است و تنها ...
خیلی ها فکر می کردند من پسر حمید لولایی هستم/ درخواست حمید سمندریان از یوسف تیموری
به گزارش ایلنا، یوسف تیموری میهمان برنامه چهل تیکه شد. او درباره کودکی خود گفت: در بیمارستان امام خمینی(ره) در سال 1357 متولد شدم؛ خانواده ای 6 نفره که من فرزند دومم. در محله صادقیه بزرگ شدم؛ به بازی های کودکانه علاقه نداشتم، بیشتر خمیر بازی می کردم و کارت بازی که آن موقع بچه ها زیاد بازی می کردند علاقه نداشتم. بیشتر دوست داشتم با بچه های محل و فامیل صحبت کنم. او به این نکته اشاره کرد ...
پزشک خیر به طبابت رایگان مشغول بود
بیش از 100 سال قبل برمی گردد. تعدادی از اعضای خانواده پدری و مادری من با رفتن به هندوستان دندان سازی را به صورت تجربی آموختند. یکی از عمو های مادرم جزو اولین شاگردان دندان پزشکی در مدرسه دارالفنون بود. با توجه به همین سابقه صدساله خانوادگی، من نیز شیفته این رشته پزشکی شده بودم. در کنکور سال 1344 شرکت کردم و در رشته دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شدم. بعد از قبولی خانه ای در ...
راننده افغان در سوریه چه می کرد؟! + عکس
مرضیه هشت ساله بود، این سکینه 5 ساله بود، زینب 4 ساله؛ پشت سر هم هستند دیگه؛ بچه هام با فاصله یک ساله بودند. **: بچه ها کدام مدرسه می روند؟ همسر شهید: مدرسه شاهدِ شجاعی. زینبم چون کوچک بود به خاطر این یادش نیست بابا چه رقمی بود، کجا شد، چه کار کرد. این بنده خدا شش ماه اینجا کار کرد و بعد رفته سوریه. از اصفهان هم اعزام شده. سه ماه رفت، همین اعزام اولش بود، بعد از سه ماه شهید ...
تذکر به خطاب عادلانه در محضر قاضی
نزد قاضی مطرح است، قاضی حق ندارد یکی از متخاصمین را زیارت کند، مگر آنکه هر دو طرف با هم در مهمانی حاضر باشند. *نقل از: داستان راستان امانت از بیت المال ایام عید بود. در این ایام زن ها جواهرات و زیورآلات خود را مورد استفاده قرار می دهند. دختر حضرت علی (ع) ام کلثوم به خزانه دار بیت المال پیام فرستاد و گفت: اگر در بیت المال از جواهرات چیزی نزد توست به صورت امانت برای من بفرست تا در روز ...