عظیمی: سنجاب پرنده زدم تا شرایط زندگی ام عوض شود اما دستم در رفت
سایر خبرها
قاتل افسر یگان ویژه : اگر قصاص نشوم خودم را می کشم!
ستوان دوم احسان پای خسته گفت: قبول دارم، چاقوی حدود 20 سانتی متری را به ران پای چپ و شانه مامور انتظامی زدم و از محل گریختم. او در یک لحظه دستش را به ناحیه کمرش برد که احساس کردم قصد دارد دست بندهای پلیسی را بیرون بیاورد و مرا دستگیر کند. من هم فرصت این کار را به او ندادم و قبل از آن چاقویی را که لای کمربندم گذاشته بودم بیرون کشیدم و اول به پای چپش زدم تا مرا رها کند ولی وقتی دیدم هنوز هم نمی توانم از ...
خاطرات شیرین ننه شیرین
بازشدن بیمارستان ها نقش قابله ها روز به روز کمرنگ تر شد تا جایی که حالا می توان گفت قابلگی تقریبا فراموش شده است. ننه شیرین یکی از همین قابله هاست. پیرزنی باتجربه و همه فن حریف که کنار پسر و عروسش در خانه ای کوچک در خیابان ذاکری در محله شهید باهنر زندگی می کند. او چند سالی است که قابلگی را کنار گذاشته، اما خاطرات زیادی از آن دوران دارد. کمک دست قابله روستا همه محله او را به ...
مداحی که احیاگر سنت و در عین حال نوآور است/ محمود کریمی: طبق خواست رسانه جلو نمی روم!
... حاج محمود کریمی در توضیح این روند گفت: امسال شرایط متفاوتی را نسبت به سال های قبل داشتیم اما از قبل بررسی کرده بودیم که منبر کجا باشد، سیستم صوت چگونه مستقر شود و سنج و دمام نیز چگونه نواخته شود تا مستمع همراهی کند. در شب اول جواب نوحه را به مستمع سپردیم یعنی اختیار جواب و سینه زنی را به او دادیم تا ببینیم تا کجا راه می دهد و همراهی می کند و از همان جا استفاده کردم و نوحه خواندم. یعنی تک بیت ...
صدای موفقیت ِ زنگ بی صدا
برتر این دوره جشنواره می شود. قصه این فیلم درباره دختر تک فرزند خانواده است، دختری که بین دست زخمی خودش و بال زخمی پرنده ای احساس همدری می کند و چسب زخم دستش را روی بال پرنده می زند. این فیلم در جشنواره 180 ثانیه ای بانک پاسارگاد در سال 97 به نمایش در می آید. در این جشنواره نیز مقام سوم را بین 400 اثر به دست می آورد. همچنین فیلم زخم در جشنواره مهرگان کابل شایسته تقدیر شناخته می شود. ...
در رسانه | تیر خلاص به دل ناامیدی ها
می پرسم کمی چهره اش را در هم می کشد و می گوید: کارهای مختلفی برای معلولان در نظر گرفته می شود. مثلا من قبلا یک سال اپراتور بودم. بعد از آن از طرف بهزیستی در فروشگاهی کار اداری برایم پیدا شد. اما افراد قطع نخاعی نباید مدت زمان طولانی یک جا ثابت بنشینند. نشستن طولانی مدت می تواند به بدن ما آسیب بزند. در آن فروشگاه هم من بعد از 3 ماه زخم بستر گرفتم. به دلیل همان زخم، یک سال خانه نشین شدم ...
گفت و گوی ویژه با زلزله استقلال: به خاکسپاری برادرم نرسیدم/کاپیتان بودم می ترسیدم بازی نکنم/بازیکن تیم ...
و او خوشحال شد. من در کشور خودم از او بالاتر بودم. من در تیم ملی بودم و به جام جهانی رفتم ولی او نرفته بود. یک روز به کفاشیان گفتم کی روش نباید در کمیته ای بنشیند که از همه کوچکتر است. او بازی ملی نداشت. وقتی پروین و کازرانی و ... نشسته اند کی روش در کشور ما نباید قد علم کند. خوشبختانه بازیکنان استقلال آن روز برخورد خوبی داشتند. به آنها گفتم هر کسی برای این پیراهن ارزش قائل نیست همین الان برود ...
بازیکن خارجی استقلال همه ما را به یاد مومن زاده انداخت/ رامین رضاییان همان بازیکنی نیست که قبلا دیده ...
بازیکن خوب و مفیدی است ولی چون چند هفته گل نزده تحت فشار است و همین موضوع استرسش را بیشتر می کند و امیدوارم به زودی گل بزند تا با آرامش بیشتری بازی کند. پیشکسوت فوتبال در مورد وضعیت پرسپولیس بعد از اضافه شدن رضاییان توضیح داد: پرسپولیس اگر خوب نتیجه می گیرد و مدعی است به خاطر انسجام تیمی و حفظ ستاره هایشان است و از وقتی رامین رضاییان آمده من آن بازیکنی که قبلاً از او سراغ داشتم را ...
عاشقانه های عمو اکبر؛ از سر کنجکاوی رفتم، پاگیر شدم
سوال و جوابی گفت: من زمینه انقلابی گری نداشتم، راستش خیلی هم اهل دین و دیانت نبودم؛ بیشتر شر و شور بودم و روزگار جوانی می گذراندم تا اینکه قرعه به نامم افتاد و به توصیه شهید علیرضا حاجی بابایی راهی جبهه شدم. ابتدا از سر کنجکاوی رفتم؛ رفتم بدانم چه خبر است اصلا جوانان برای چی به جنگ و جبهه می روند؟ اولین روزی که برای اعزام رفتم سپاه کتاب دستم بود چون در حال تحصیل بودم ولی وقتی سوار مینی بوس ...
دستگیری عامل شهادت مامور یگان ویژه با ترفندهای پلیسی +تصاویر
درباره چگونگی وقوع این حادثه تاسف بار گفت: به قصد سرقت در میان موتورسیکلت های پارک شده پرسه می زدم تا موتوری را برای سرقت انتخاب کنم. در همین لحظه ناگهان افسر نیروی انتظامی (شهید پای خسته) دستم را گرفت و در حالی که مرا از داخل پارکینگ بیرون می کشید، در یک لحظه دستش را به کمرش زد که فکر کردم می خواهد دست بند پلیس را بیرون بیاورد که ترسیدم و با چاقو دو ضربه به شانه و پایش زدم! سردار سرتیپ ...
گفتند جوری کتکت می زنیم که مستقیم بروی سی. سی. یو!
بیشتری دارد، بیشتر دیده می شود. بعد چه اتفاقی افتاد؟ در مورد سربازی بازیکنان استقلال، یک قانونی هست که درست یا غلط، برای همه است و من هم آن را وضع نکرده ام! خبر هایی داشتم که از روی خبرگزاری معتبر برداشته بودم، با تایید تیم سردبیری و پس از خواندن صحبت های مشاور حقوقی باشگاه استقلال و آقای محمودزاده فدراسیون فوتبال، اعلام کردم که امیدوارم این قانون شامل همه تیم ها شود. چون چند ...
یحیی ، کتاب توازن ها و تناسب هاست
از زیر موهای حنا بسته اش، به آرامی گوشواره هایش را درآورد. یک جفت گوشواره که به هر لنگۀ آن یک سکۀ نیم پهلوی آویزان بود، کف دستم گذاشت. از بچگی این گوشواره ها را دوست داشتم. انگار پرچم مادرم بود که از دستش می افتاد. بغلم کرد و گفت: ناراحت نباش یحیی جان، این ها را توی ضریح آقا بینداز و از امام رضا علیه السلام برایم شفا بخواه. آقا تا حالا مرا دست خالی برنگردانده. خیلی ها از او شفا گرفته اند. (ص 61 ...
تردید در دید و بازدید
خانه ام بیاورم. در حالی که این دو سال به خاطر کرونا همین کار را هم نکردم و ترجیح دادم در مراکز خرید بی مورد نگردم. امسال دوست دارم بر خلاف دو سال گذشته بیشتر در خیابان ها بگردم و آن شور و اشتیاق شب عید را که دوست دارم و دو سال تمام از دستش داده بودم، حس کنم؛ هر چند باز هم نکات ایمنی و بهداشتی را رعایت می کنم. هر چند خیلی هایمان سه دوز واکسن تزریق کرده ایم و این روزها حس اطمینان بیشتری نسبت به گذشته داریم و شاید دل مان بخواهد نوروز متفاوتی را تجربه کنیم اما یادمان نرود که درست وسط همه گیری هستیم. شاید باز هم نوروز پر از تردیدی داشته باشیم. انتهای پیام ...
چرا فقر شبیه نوعی بیماری است؟
شعار سال : استرس های ناشی از فقر تأثیری زیست شناختی دارد که ممکن است یک عمر طول بکشد کریستین کوپر ترجمۀ: مجتبی هاتف مرجع: Nautilus کریستین کوپر، نوتیلوس— هرگز روی کاغذ حدس نخواهید زد که من در فقر و گرسنگی بزرگ شده ام. جدیدترین دستمزد سالانۀ من بالغ بر 700 هزار دلار بود. من در پروژۀ امنیت ملی ترومن کار می کنم و عضو دوره ایِ شورای روابط خارجی هستم. ناشرم به تازگی جدیدترین مجموعۀ کتابم را درباب امور مالیِ کمّی در گسترۀ توزیع جهانی منتشر کرده است. هی ...
چه کسی زهره فکور صبور را کشت؟
ماشین خوابیده است، پیشنهاد کرد. روی آخرین مورد تفاهم نظر داشتند، اما میشل پیام عجیبی برای کنراد فرستاد: بهتره چرت و پرت بار من نکنی و جایی این کار را انجام بدهی که بعدا بیان بگیرنت! و سوال عجیب دیگری پرسید: بعد از مردن تو می تونم بگم من دوست دختر تو بودم؟! هفته بعد، کنراد روی با یک موتور آب و یک وانت به پارکینگ کی مارت رفت، دوبار با میشل تلفنی حرف زد و تماس ها قطع شد، بعد از ظهر ...
محرمی: اولین اخراج دوران فوتبال من بود
یادی دارند. من هم خوش شانس بودم و با چند مربی خوب کروات در ایران کار کرده ام. * با آقا کریم مشورت می کنم محرمی همچنین از علاقه اش به کریم باقری از دوران کودکی اشاره کرد: همه کسانی که طرفدار فوتبال یا فوتبالیست هستند بخاطر شخصیت آقا کریم و کارهایی که برای تیم ملی انجام داده است او را دوست دارند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. در کودکی که بازی های پرسپولیس را نگاه می کردم آقا کریم ...
انباری خاک خورده ای که به هنرکده تبدیل شد
بانو نشستم. تحصیل بعد از 22 سال و آمادگی برای ورود به دانشگاه/ پدرم قهرمان زندگی من است فارس: با فوت همسرتان چه اتفاقی برای شما و فرزندان تان افتاد؟ حاجی زاده: برای من که از اول خانه دار بودم زندگی بدون همسرم که تکیه گاه و ستون خانواده بود بسیار سخت شد. اصلا تا مدت ها نمی توانستم باور کنم که همسرم دیگر نیست تا حدی که قبول نکردن واقعیت ها باعث گوشه نشینی و ناامیدی ...
مهوش وقاری: سریال ها مخاطب قبل را ندارند/مدیران بجنبند
کار شدم و دو ماه پیش بود که کارم را در آنجا تمام کردم. این مجموعه با عنوان مارماهی برای تلویزیون ساخته شده اما ممکن است نامش تغییر کند. همچنین در یک سریال دیگر با نام جناب عالی به کارگردانی آقای عادل تبریزی با موضوع طنز بازی داشتم که در آنجا هم کارم تمام شده و اتفاقاً هر دو کار به طور همزمان باهم اتفاق افتاد. او درباره همکاری اش در دو سریال تلویزیونی و اینکه چه احساسی داشت بعد از چند سال ...
ناگفته هایی از 4 سال عجیب بوکس/ وقتی دشمنی های دوران ناطق به ارث رسید!
حواشی بود که برای ما ایجاد می کردند. باید با هر سه این موضوعات می جنگیدیم که زمان و انرژی زیادی را از من گرفت. اما حقیقت این است، از ابتدا که آمدم هدف داشتم و با هدف جلو آمده بودم. در زندگی خودم هیچگاه جایی ورود نکرده ام که منشأ یک کار ماندگار نباشم و این را با قاطعیت می گویم. تک تک کارهای من از گذشته در سیستان و بلوچستان تا الان در فدراسیون بوکس، یک یا دو کار تاریخی انجام داده ام. از این بابت ...
با حرفه تزیینات خودرو آشنا شوید
...، تعویض فنر های کف صندلی و داخل ابر ها مرتبط است. درباره کارآموزی و شاگردی این شغل می گوید: این مشاغل نیاز به تجربه و شاگردی دارد. برای من که هیچ تجربه ای در این رابطه نداشتم روز ها و ماه های اول بسیار سخت گذشت. من در اهواز کارمند بودم و تجربه کار آزاد را نداشتم. همین مسئله کار را برایم سخت تر کرد. وقتی خودرو می آمد تا روکش آن را عوض کنیم به سراغ دیگران می رفتم و از آن ها درباره نحوه ...
روایت پهلوان مهربان محله و پسرخاله اش
می دهند. بعد از آن مادر، مادربزرگ، پسرخاله و دختر خاله و خواهر و برادر های ربابه همه توی یک خانه در کنار یکدیگر زندگی می کنند. پدرش هم مغازه دار بوده و بین روستا و شهر در رفت و آمد. گاهی پیش می آمده که پدر چند ماهی را تربت جام بماند، اما مادر خیاط ماهری بوده و یک تنه خرجی خانه را در می آورده است. این میان رابطه سید احمد و اسماعیل از جنس دیگری بوده است. آن ها تنها 2 پسرخاله نبودند. سیداحمد انگار ...
حق معلم در رساله حقوق امام سجاد(ع) + مسابقه
لباس از آلودگی ها و این ها. این بحث لباس را همه را نوشتم و گفتم خب بحث امشب، لباس یک مسئله ای است که انسان از قبل از تولّد نیاز دارد تا بعد از مرگ. یکی یکی چیزها را خواندم و حدیث ها و آیاتش را هم که بلد بودم، گفتم. تا رسیدیم دو، سه دقیقه ای آخر بحث، گفتم و اما بحث آخر، آخرین لباس چی هست؟ اسلامی که برای همه لباس از نوزاد و عروس و این ها گفته، برای آخرین لباس هم سفارش هایی کرده. اسلام گفته لباس کفن ...
سردار سر و دست نداشت! + عکس
، حالتان خوب نبود و هیچ جا آرام نداشتید، چه کار می کردید برای تسکین دلتان؟ همسر شهید: هیچی، عکس هایش هم که همراهم نبود چون در خانه باباش بودم؛ در گوشی خود عکس نداشتم، فقط گریه می کردم؛ هیچ کاری نمی کردم؛ همه اش در فکرم می آمد، هیچ کاری نمی کردم؛ فقط گریه می کردم. در دل خودم می گفتم شاید مثلا این نباشد، کاشکی شهید نشده باشد، یک دستش قطع شده باشد؛ یک پایش قطع شده باشد؛ فقط زنده باشد؛ یک دفعه ...
جاپای تو روی برف ها دارد راه می رود
...> بگو باران از رابطه ی ابر و رود با دریا پرنده با آسمان کلمه با حنجره بگو قناری ها کی ازاسارت آوازشان رها خواهند شد ********************* هاله زارع دیوارها شاعراند که گاهی گل به سینه می زنند گاهی عکس کسی را که دوست دارند دیوارها می توانند سفید پوست باشند یا... دیوارها می توانند خوب باشندیا... ...
7 سال، نامم 7701 بود
که در دستانش احساس می کرد او را به هوش آورد. این درد از فشار سیم های خارداری بود که بعثی ها دستانش را با آن بسته بودند و میخ های کوچک روی سیم در دستانش فرو می رفت. درد به حدی بود که حضور ترکش درون گردنش را حس نمی کرد. تعداد اسرا زیاد بود و جایی برای محمد نبود. یکی از سربازان عراقی او را به بالای برجک تانک برد و 2 دستش را از بین لوله تانک رد کرد و او آویزان شد، این بار با دیدن دوستان هم رزمش که با ...
حسن روشن پیشکسوت استقلال : علی عبده یک خانه و 500 هزار تومان به من پول می داد که بروم پرسپولیس ؛ اما ...
بیماری را گرفتند و خوب شدند. باید بیشتر رعایت کنیم، حتما نباید به خاطر کرونا دست هایمان را بشوریم. مثلا در مترو که سوار می شوم مردم خیلی به هم نزدیک هستند. کرونا غیر از اینکه مرگ و میر را در میان مردم ایجاد کرد خوبی هایی هم داشت. کسی را می شناسم که 3 روز یکبار هم دستش را نمی شست ولی حالا الکل داخل جیبش می گذارد. آیا حسن روشن در زندگی اش دردی دارد؟ من دردهایی در فوتبال کشیدم که ...
یامگا: توصیه ای برای لیونل مسی ندارم
... من فوتبال را در مونتینی شروع کردم سس به سنت آن لومون رفتم و آنجا بود که توسط استعدادیاب های کیه وو دیده شدم. اینگونه بود که در 14 سالگی به ورونا آمدم. باشگاه جوانان را خیلی خوب آموزش داد، ما در سال 2012-2013 قهرمانی زیر 23 سال را به دست آوردیم. متاسفانه شانس حضور در ترکیب اصلی نداشتم. وقتی قهرمان زیر 23 سال می شوید یعنی یووه، اینتر و میلان را شکست می دهید. با وجود این، سال بعد هیچ بازیکنی ...
عاشق دیدار جانانم
دستش برمی آمد انجام می داد، یک جا مسلسل دست می گرفت، یک جا آرپیجی زن می شد و برخی اوقات هم نقش بی سیم چی را بازی می کرد، جالب آنکه بیشتر خنده ها و شوخی ها را در صحنه نبرد از مهدی دیدم، برعکس آن بچه تودار و سربه زیر پشت خط، حتی به خاطر دارم که یک لحظه از کنارم رد شد و با دست به پشت سرم زد، یک نیشگون محکم هم از دستم گرفت که دادم به هوا بلند شد، به او گفتم چرا این جوری می کنی، با خنده جوابم را داد و ...
رندِ حافظ، زوربایِ کازانتزاکیس| مهرداد مهرجو
پذیر آزادست (ص 90)، بسیار تأمل برانگیز است و البته که از سرخودخواهی نیست، بلکه نوعی عزت نفس و صلح با خویشتن خویش و راندن غم های بیهوده از دل محسوب می شود. چنانکه خواجه تأکید دارد: غم دنیی دنی چند خوری باده بخور/ حیف باشد دل دانا که مشوش باشد [26] برای روشن تر شدن بحث خوب است به دو فقره دیگر از رمان مورد بحث اشاره کنم. زوربا چنانکه برای ارباب تعریف می کند، یک شکست عشقی دشوار ...