سایر منابع:
سایر خبرها
مریم نوابی نژاد: می خواهم حاکم جزیره خودم باشم
موضوع نیاز به یک کارگردانی درست دارد چون مهمانان برنامه چهره های مشهوری نیستند. همه هم می خواستند تد را بسازند، اما هیچ کس نتوانست. چه شد که پس از سال ها دوری از عرصه اجرا، داریوش کاردان را به تلویزیون آوردید؟ پیشنهادهای زیادی به آقای کاردان شده بود اما ایشان نمی خواستند که در تلویزیون اجرا کنند اما چون پیش از این در هزار داستان و چندبرنامه دیگر از ایشان دعوت کرده بودم، گفتند ...
نگون بختی دختر جوان شمالی به خاطر عشق پوشالی
محمد را ندیدم. نمی دانم مادرم چه گفت و چه کار کرد ولی بعد از دو سال دوستی و عاشقی، محمد بدون هیچ حرفی مرا برای همیشه ترک کرد و من برای همیشه از مادرم متنفر شدم که چرا با زندگی من چنین کاری کرد. اما مادرم می گفت که من بهترین کار را کردم و آن پسر لایق تو نبود و فقط قصد سوءاستفاده داشت. بعد از آن اتفاق من خانه پدری ام را ترک کردم و بعد از رفتن محمد تازه فهمیدم که به موادمخدر اعتیاد پیدا ...
همسر سابق تایلندی یوسف تیموری درگذشت!
هواداران از انتخاب این بازیگر به شدت تعجب کرده بودند این خانم تایلندی یک بار ازدواج کرده بود و دارای یک فرزند پسر بود و بعد از جدایی از همسر اولش با یوسف تیموری ازدواج کرد یوسف تیموری درباره اینکه چگونه با یکدیگر آشنا شدند گفته که در سفری که به تایلند داشته با این خانم آشنا شده و در نهایت ازدواج سخت شده است. اما در نهایت سال گذشته آقای مجید صالحی او را برای برنامه امشو دعوت ...
گفت و گویی با قهرمان کشتی آزاد جهان: استقلالی ام اما از قهرمانی های پرسپولیس ناراحت نشدم/گفتند دوپینگ ...
بوده است؟ بهترین خبری که شنیدم این بود که بهترین آزادکار سال 2021 شدم اما بدترین خبر؛ یک بار سر تمرین بودم و تازه به اتاق آمده بودم که از آمل به من زنگ زدند و گفتند امیرحسین دوپینگ تو مثبت شده است. خیلی ترسیدم و گفتم خدایا خودت می دانی من کاری نکرده ام. بعد خبرها را چک کردم و دیدم هیچ چیزی در این خصوص منتشر نشده است. بعد فهمیدم برخی دور هم نشسته و این خبر را در مورد من درآورده اند. ...
یک توصیه حرفه ای/ درباره حاشیه های برنامه عصر جدید
را به صورت جدی و درست دنبال کند. نهایتش این است که یک خواننده محلی می شود مثل صدها خواننده محلی دیگر که ذوقی و غریزی آواز می خوانند. گفت لهجه تت را کنار بگذار. اتفاقا به مهم ترین و درست ترین نکته اشاره کرد. چون می خواست به او بگوید تو که صدای خوبی داری، حتما می توانی آوازهای غیر محلی هم بخوانی. چون لهجه می تواند تو را فقط محدود به یک خواندن خاص کند. کدام از این توصیه های خوب که پشت هر کدامش یک ...
بهشت در باتلاق
پنجم و منافقین هستم ممکنه به شما آسیبی برسونن. گفتم: اونا که نمی تونن شما رو بکشنن اصلا این ها کی هستن؟ من را به آرامش دعوت کرد و گفت: نگران نباش، اگر هر اتفاقی برای من افتاد دنبال من نگرد، چون ممکنه برای خودتون مشکلی درست بشه. در آن روز ها که جنگ کشور را در شرایط سخت قرار داده بود من و خیلی از مادران شهید برای کمک به جبهه مربا می پختیم در شیشه های کوچک می ریختیم و از طریق جهاد ...
مرگ دردناک همسر سابق یوسف تیموری در تایلند
یوسف تیموری با انتشار چند عکس و فیلم در استوری اینستاگرامش، از درگذشت همسر سابقش که ملیت تایلندی داشت، خبر داد.
ماجرای عنایت ویژه امام سجاد (ع) به یکی از زائران راهیان نور
؛ وقتی متوجه این مسئله شدم گفتم می خواهم یک انتخاب دیگر هم داشته باشم، رزق دوم من به نام شهیده انسیه صادقیان بود، هیچ شناختی از این شهیده نداشتم به همین دلیل سریع به اینترنت رجوع کردم و متوجه شدم که ارتباط عمیقی بین این دو رزق من وجود دارد. شهیده انسیه صادقیان در بمباران سال 65 در حالی که کودک سه ساله خود به نام اباالفضل را در آغوش داشت به شهادت رسیده بود. ماجرای خواب شهید انسیه ...
تبریک جانانه الناز حبیبی به نرگس محمدی | سورپرایز الناز حبیبی برای جشن تولد نرگس محمدی
ثریا نقش آفرینی کرده است. ازدواج و طلاق الناز حبیبی: الناز حبیبی در سال 1391 با مهدی صاحب زمانی ازدواج کرد همسر وی در خارج از کشور اقامت داشته است. چند سالی است دیگر خبری از عکس های دو نفره الناز حبیبی با همسرش نیست که شایعه طلاق این زوج به گوش می رسید. خانم حبیبی در برنامه دورهمی در پاسخ به سوال مهران مدیری گفت : ازدواج به موقع و با آدمی مناسب خوب است ...
چنارها... ؛ روایت بمباران های شهری در خمین
، ولی شما جوونی، إن شاء الله همین بار اول جواب می گیری. دلم برایشان می سوزد. لرزش دست ها و غم بزرگ توی چشم ها را هزار بار دیده ام و شناخته ام. دلم نمی خواهد جواب نگرفتن من، توی دل آنها را خالی کند؛ منی که توی دلم را خالی کرده اند. صبح که داشتم می آمدم، غر زدن های میعاد شروع شده بود. می گفت: من جای تو خسته شدم، بچه می خوایم چی کار؟ بشین سر زندگی و این قدر این داروهای کوفت وزهرماری رو نریز ...
سکته بازیگر در برنامه دورهمی مهران مدیری
، آبان بود ولی نیاوران هوای بسیار سردی داشت. نقش مادر مهران غفوریان را بازی می کردم. با آن پا درد شدید چند قرص خوردم تا کسی حال بد من را نبیند. او ادامه داد: دو، سه روز به ما تعطیلی دادند وگفتند با شما تماس می گیریم، چند روز گذشت دیدم کسی تماس نگرفت. یکی از همان بچه ها به من زنگ زد و گفت معینی می دانی جای تو، مادر بهاره رهنما را گذاشتند؟ الگوی من مولا علی(ع) است که می فرمایند رگ ببر اما نان نبر. از همینجا به آن خانم می گویم چگونه توانستی جای من بازی کنی؟ و من یک هفته تمام گریه کردم چون تعداد زیادی مسکن می خوردم تا درد زانویم سرکار مشخص نشود. ...
فال حافظ امروز 11 فروردین 1401/ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
به مراد دل خود رسیدم و دلشاد شدم جای تعجب و شگفتی نیست، چراکه من فقیر بودم و این ها را به عنوان زکات به من بخشیدند. ✦✦✦✦ بیت ششم هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند فرشته رحمت آن روزی خبر رسیدن این دولت و اقبال را به من مژده داد که در برابر جور وجفا و سختی راه طلب، صبر و پایداری را کار بستم. ✦✦✦✦ ...
اولین عید نوروز بهاره کیان افشار و شوهرش | بهاره کیان افشار بعد از دواج از این رو به آن رو شد
را با گروه تئاتر آزیتا حاجیان در ماه های اول سال 83 شروع کرد. سپس با معرفی تینا پاکروان (همکلاسی دوران دبیرستانش) به محمدرضا شریفی نیا باعث شد در سریال کلاه پهلوی بازی کند. کیان افشار گفته است: من سال 83 به پروژه کلاه پهلوی دعوت شدم. همان موقع هفت ماه بود که در گروه تئاتر خانم حاجیان تمرین می کردم. خانم پاکروان – که همکلاسی دوران دبیرستانم بودند – من را به آقای شریفی نیا معرفی کرد ...
گفتگویی با خوانندگان تیتراژ ابتدایی و انتهایی برنامه احوالپرسی
شهرکی که از شاگردان برجسته استاد همایون خرم و فرزند هنری ایشان بودند و در حوزه های دیگر موسیقی اشراف داشت در ورود من به فضای جدید موسیقی، تأثیر بسزایی داشت تا جایی که برای نخستین بار با این فضای جدید، با قطعه بی تو وارد عرصه جدیدی در حوزه موسیقی شدم. در مورد قطعه بی تو و سایر کارهایی که طی این سالها در حوزه موسیقی تلفیقی داشتید، برایمان بگویید. بعد از اینکه تصمیم گرفتم وارد فضای ...
روایت یک جهادگر از امداد های غیبی و شجاعت راننده بولدوزر ها در جبهه
کرد و چشمانش آویزان شده بود. او را بغل کردم، فقط داد میزدم آمبولانس، آمبولانس دیگر حواسم نبود، تا اینکه شهید چراغچی و بقیه آمدند و او را در آمبولانس گذاشتند. چون از ما جلوتر بود تمام بدنش پر از ترکش بود. بعد رفت و زود برگشته گفت چشمش خوب شد. ولی من گفتم فکر نکنم، میخواست روحیه ی ما را حفظ کند، چون در سنگر همه غمگین بودیم. گفت یک چشمش خوب شده و یک چشمش کور. گفتم ما هنوز در بیابانیم و تو دو قدم ...
وقتی امام رضا(ع) چاره ساز می شود
به شیراز رسیده بودم و در جستجوی محل مناسبی برای اسکان می گشتم، در حالی که تقریبا ناامید شده بودم شروع به درد دل با امام رضا علیه السلام کردم و به او با زبان ساده گفتم که آقا امام رضا ما هروقت از تو چیزی خواستیم جواب رد نداده ای، امشب هم که مهمان برادرت هستیم محل مناسبی برای ما پیدا کن. وی ادامه داد: بعد از این گفتگو با امام رضا، به یکباره همسرم گفت "شیراز شاهچراغ دارد، اول برویم و زیارتی انجام بدهیم." وی ادامه داد: همین که در حوالی حرم شاهچراغ ماشین را پارک کردیم تا به زیارت برویم، به یکباره دیدم که اینجا در حال اسکان دادن هستند و اینجا مستقر شدیم. انتهای خبر/ ...
پای صحبت مادر 5 شهید و 3 جوان ناکام! +تصاویر
...... **: در خواب بهشان گفته بود... مادر شهید: بعد گفت من در خواب تعجب کرده بودم. از خواب که بیدار شدم همان موقع رفتم حرم پیش یکی از عالِم ها و گفتم من چنین خوابی دیدم؛ البته پرچم سیاه را که می آورد پایین، خیلی غمگین و ناراحت بود، اینطوری این جوان را من خواب دیدم. این عالِم گفته بود که چند تا شهید از مدافع حرم، تازه از تهران آورده اند، حالا شما باید بروی پیش خانواده هایشان ...
هم رزمانش به او سید خندان می گفتند/ گره گشایی اش را اگر بگویم یک کتاب قطور می شود
. ندای اصفهان: چطوری از شهادت مطلع شدید؟ – نوزده رمضان بود و صبح جمعه. از خواب بیدار شدم. حالم خوب نبود. بعد از نماز صبح خوابیده بودم و خواب هادی را دیده بودم. در خوابم هادی با همان لباس نظامی آمد به خانه. گفتم: هادی جان مگر نگفته بودی این بار چند ماهی دیرتر می آیی مرخصی؟! تازه یک ماه شده است که رفتی. به من نگاه کرد و گفت: خوب دیگر... نمی دانستم چرا حالم خوب نیست ...
غفور جهانی: اوفارل حق را به حق دار داد/ به خاطر خانواده ام پیشنهاد لیگ استرالیا را نپذیرفتم
.... * چرا زود از تیم ملی خداحافظی کردید؟ – تا زمان انقلاب در تیم ملی بودم. حسین آبشناسان، رییس فدراسیون وقت اعلام کرد بازیکنانی که 27 سال سن دارند، حق ندارند برای تیم ملی بازی کنند. من در آن موقع 27 سالم بود و مجبور شدم تیم ملی را ترک کنم و به شهرم برگشتم. شش ماه بعد قانون برگشت اما به دلیل این که ازدواج کردم و بچه مان به دنیا آمد، دیگر قید تیم ملی را زدم. وقتی مربی تیم ملی ...
دولت آبادی و روزگار سپری شده مردم سالخورده
.... در آن زمان من از دانشگاه بیرون آمده بودم. مرا بیرون گذاشته بودند. خیلی وضع بدی داشتم. تا جلد دوم رفته بودم و جلد سوم شروع شده بود که به آمریکا دعوت شدم. گفتند برای شما در دانشگاه میشیگان بورس سی هزار دلاری به مدت نُه ماه در نظر گرفته شده. سال 1999 - 2000 بود. همسرم با این که دوری من برایش مشکل بود، گفت: تو بمانی من تحمل می کنم. گفتم: مشکلی نیست ولی من کار ناتمامی دارم که در تهران ...
افشاگری سمیه میرشمسی و واکنش ها به آن
شعار سال: سمیه میرشمسی دستیار کارگردان در روز های اخیر در رشته توییتی به افشاگری درباره ی درخواست جنسی یک بازیگر مطرح سینما در پشت صحنه ی یک فیلم گفته است که با واکنش هایی روبرو شده است ازجمله انجمن انجمن صنفی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان سینما. میرشمسی در یادداشتی جدید از حمایت ها ابراز خوشحالی کرده است. خلاصه ی رشته توییت سمیه میرشمسی را با حذف بخشی از اسامی در زیر می خوانید: 1. من به عنوان یک کارگردان سینما در این سال ها تمام تلاشم این بوده که در ...
خاطرات شنیده نشده از سردار حسین املاکی شهید قهرمان/فرمانده ارتش سخنران یادواره شهید املاکی
.... نکته جالب در خصوص این خاطره شرایطی است که حسینی آن را برایم تعریف کرد. سال 65 ما در هورالعظیم شناسایی می کردیم و معمولاً سیدمهدی حسینی همراه من بود. یک بار که با هم تنها بودیم، دیدم در فکر فرورفته است. گفتم به کدام شهید فکر می کنی که این طور توی خودت هستی؟ گفت شهید نیست، ولی مطمئنم روزی شهید می شود. بعد ماجرای دیدن حسین در مزرعه را تعریف کرد و گفت: حسین از من قول گرفته بود به کسی این قضیه را ...
این زن عاشق رانندگی اتوبوس است؛ یکی از شروط ازدواجم رانندگی بود +عکس
امروز بسیار متفاوت بود. چند مرتبه امتحان رانندگی پایه یک دادید؟ من دو بار امتحان دادم. اگرچه همان بار نخست هم فکر می کنم حقم بود و باید قبول می شدم، اما به دلیل اینکه زن بودم، در آن محیط مردانه مرا بار اول رد کردند. البته به خاطر دارم بار دوم هم که امتحان دادم و زمانی که ایستادم، سرهنگ رانندگی به من گفت شما لطف کنید دوباره تنها همین مسیر را بروید و در نهایت 9 سال پیش بعد از دو ...
کارکنانی که دل می سوزانند!
مسعود نیک ابدی - سلام عرض تبریک سال نو. وقتی بنام ایثارگر وارد محل تشکیل پرونده یا محل رفع مشکلات کاری برای ثبت مدارک مراجعه میکنی بندرت با افراد با وجدان و مخلص و مومن برخورد میکنی انسانهایی ک مانند جوانان جنگ با اخلاص و تکریم با تو برخورد میکنن. عده ای ک انگار تو سربار و دنبال صدقه و دست دراز صدقه هستی یا کل فت خانه پدرشی برای غذای مانده آمدی یارو عارش میاد باهات حرف بزنه خدا پدر ...
خاطرات بانوان شهیده در جامعه بازگو شود
عنوان کرد: خدا را شاکرم که یک بار دیگر توفیق خدمت به شهدا نصیب ما شده، در این زمانه ای که همه نیاز دارند در کنار خانواده شهدا حضور داشته باشند. محمدی ادامه داد: از سال 1371 در مناطق عملیاتی حضور دارم و به عنوان مسئول کاروان یا زائر فعالیت هایی داشتم و از سال 1379 روایتگری را به صورت تخصصی آموزش دیدم. وی خاطرنشان کرد: همچنین پس از آن، نویسندگی برای دفاع مقدس را آغاز کردم و با ...
“بهاره رهنما” با تغییر چهره جدید از گرد راه رسید/ عکس
سالگی به صورت رسمی در کنارش بوده ام. بی تردید پیمان قاسم خانی بهترین گزینه برای ازدواج برایم بود. دوستانم برخی اوقات می گویند مردان ایرانی نمی توانند زنی مانند تو که اینقدر فعال هستی را تحمل کنند. احتمالا حق با آنهاست چون پیمان در مقابل من خیلی صبور است. اولین بار که پیمان را دیدم یک دختر 17 ساله بودم و بخاطر اینکه جهشی درس خوانده بودم وارد دانشگاه شده بودم. یک روز زمانی بازگشت از دانشگاه در خیابان ولیعصر به صورت اتفاقی با هم آشنا شدیم و بعد از چند سال ازدواج کردیم. ...
به فرگوسن گفتم برو به دَرَک، به منچستر نمی آیم!
. سر الکس فرگوسن به خانه ما زنگ زد و در صحبت با پدر و مادرم از پیشنهاد باشگاه منچستریونایتد خبر داد. پدرم مرا صدا زد و گفت سر الکس تلفن زده و می خواهد تو را برای یونایتد جذب کند، ولی پاسخ دادم، برود به دَرَک! می خواهم برای اورتون بازی کنم. چند سال بعد اما به این نتیجه رسیدم که باید برای سر الکس بازی کنم و پیشنهاد بعدی منچستر را قبول کردم. در واقع فرگوسن دلیل اصلی انتقالم به یونایتد بود. 256 251 منبع: khabaronline-1616545 ...
اول عاشق بازیگری باشید و بعد وارد آن شوید
مرد خوبی بود. یادم می آید با من تماس گرفت و گفت می فرستم دنبالت تا به شهرک سینمایی بیایی، با تو کار دارم و من رفتم. آن زمان همه آرزو داشتند در هزاردستان حضور داشته باشند. حاتمی به من گفت نقش یک پاسبان را برایت گذاشتم که من هم پذیرفتم و از ابتدا تا انتهای این اثر فاخر حضور داشتم. وی گفته بود: علی حاتمی همچنین گفت یک نقش دیگر هم در فیلم کمال الملک برایت درنظر دارم که وزیر ...
عیدانه مهاجم سرعتی سابق تیم تراکتور/قربانعلی محبوب تراکتور/نیم اسکناس عیدی فراموش نشدنی
برگزاری مسابقات لیگ بعد از چند روز اول عید هستم. فارس: عید 20 سال پیش کجا بودید؟ عید 10 سال پیش؟ احمدزاده: 20 سال پیش را یادم نیست اما 10 سال پیش به اتفاق همسر و برادر خانم و بچه ها مسافرت دور ایران را از ارومیه آغاز کرده و به کرمانشاه رفتیم و بعدش کیش و مشهد رفته و از راه شمال به تبریز برگشتیم. فارس: سال 1400 چطور سالی برای شما بود؟ احمدزاده: به خاطر از دست ...
همسران زمینی و سرداران آسمانی به بازار کتاب آمد
عنوان اخلاق نیکوی همیشگی او یاد می کند و می گوید: نزدیک عملیات خیبر بود. زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم. وقتی به خانه آمد، چشم های سرخ و خسته اش گویای این بود که چند شب است که نخوابیده است. می خواستم مقدمات غذا را آماده کنم، اما اجازه نداد. دستم را گرفت و مرا روی زمین نشاند و گفت: امشب نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیاییم گفتم: ولی تو بعد از این همه وقت، خسته و کوفته آمده ای ... . نگذاشت ...