سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل: به رفتار های همسرم مشکوک بودم، با 2 گلوله او را کشتم
من بنشیند تا با هم صحبت کنیم. او نشست و وقتی گفتم به رفتارهایش مشکوک هستم عصبانی شد و من در آن لحظه کنترلم را از دست دادم و 2 گلوله به سمتش شلیک کردم. بعد از قتل چه کردی؟ پس از آنکه 2 گلوله به سمت همسرم شلیک کردم از خانه خارج شدم و فرار کردم. در بین راه به یکی از بستگانم زنگ زدم و از او خواستم تا به دنبال دخترم برود و او را از مدرسه بردارد. بعد بی هدف در شهر پرسه می زدم تا ...
داستان عجیب گلر گمنام پرسپولیس!/ با یک تلفن کارم در پرسپولیس تمام شد/ زمانی که به پرسپولیس پیوستم از ...
و زمان فوتبالی طولانی گذارنده بودم؛ برای همین تصمیم گرفتم که فوتبال را کنار بگذارم. تصمیم خیلی سختی بود اما یکی دو سال فوق العاده سخت داشتم که باعث شد راحت با این موضوع کنار بیایم. در مجموع سال های بازی ات توانستی از نظر مالی به شرایط خوبی برسی؟ نه؛ من پول آنچنانی از فوتبال به دست نیاوردم. به نسبت بازی هایی که من انجام دادم، فقط ده درصد پول گرفتم. در زمان من قرارداد میلیاردی ...
پراید مسروقه دست قاتل را رو کرد | مرد همسرکش: دلم برای بچه هایم می سوزد
خواستم کنار من بنشیند تا با هم صحبت کنیم. او نشست و وقتی گفتم به رفتارهایش مشکوک هستم عصبانی شد و من در آن لحظه کنترلم را از دست دادم و 2 گلوله به سمتش شلیک کردم. بعد از قتل چه کردی؟ پس از آنکه 2 گلوله به سمت همسرم شلیک کردم از خانه خارج شدم و فرار کردم. در بین راه به یکی از بستگانم زنگ زدم و از او خواستم تا به دنبال دخترم برود و او را از مدرسه بردارد. بعد بی هدف در شهر پرسه ...
تحقیرم نکن! روحم ویران می شود
تا مغز استخوان احساس تحقیرشدن می کرد. به من زنگ می زد و پشت تلفن غرولند می کرد که می دانی امروز صبح زن سلیطه برگشته به من چه می گوید؟ و جمله هایی را می گفت که من آن زمان واقعاً خالی از غرض برداشت کرده بودم. به نظر من، این دست واکنش های مبالغه آمیز به حس تحقیرشدن خاص گونه بشر است. کسانی که مورد بی احترامی قرار می گرفته اند، احساس می کردند حق حیاتشان نه فقط خدشه دار شده، بلکه تقریباً از بین رفته است ...
برای عکاسی از زیر آب باید بیولوژیست باشید
کشور سنگال رفتم، مامور گمرک از شغلم پرسید و اینکه وسایل بزرگ و عجیبیی که همراهم دارم برای چه کاری است؟ گفتم برای عکاسی زیر دریا. دوباره پرسید تو غواصی؟ گفتم بله. گفت پس کپسول هایت کو؟ گفتم ندارم. با خنده برگشت رو به همکاران گمرکی اش گفت غواص ما را نگاه کن، هیچ چیزی ندارد و به من گفت بیا برو . یعنی به همین راحتی وارد شدم. درحالی که اگر کپسول همراهم داشتم دست کم شش ساعت در گمرک گرفتار می شدم. به ...
اخبار ویژه
...> - سفیر اوکراین گفته ایران حتی یک ریال هم به ما کمک نکرده! حالا بگذریم که وزیر امور خارجه شون همین سه روز پیش از ارسال تیم پزشکی توسط ایران تشکر کرده، ولی مگه ما تعهدی به اوکراین داریم؟ یا مگه منفعتی برامون داره؟ یا مگه اوکراین در برابر تحریم های ما، همراه مون بوده؟! - سفیر اوکراین نمیفهمه که ملت ایران هر کشور زیر چکمه های قدرت های بزرگ رو به چشم عبرت نگاه میکنن تا نخوابن و همیشه بیدار ...
خوشنام ها به ایسنا آمدند/جنگی به قیمت رضایت مردم!
واقعا برایم ملموس است؛ چون من مادربزرگ و پدربزرگ اینچنینی داشتم که وقتی با کسی دعوا می کردیم، می گفتند چرا این حرف را می زنی، خجالت بکش ولی بعدِ دعوا آرام می آمد و می گفت حالا زدی یا خوردی!؟ خانم سپاه منصور هم دقیقا این جمله را به هومن گفت. من آن موقع در سریال نبودم اما وقتی کار را دیدم آنقدر برایم قابل لمس بود که لذت می بردم. این بازیگر تاکید کرد: لحظه هایی که زندگی جریان داشت در خوشنام ...
اما و اگرهای دولت برای پرداخت یارانه نقدی | یارانه نقدی حذف می شود ؟
مجلس است و اینکه گفته می شود، یارانه اندک برای قوت غالب مردم قرار داده شده است، درست نیست و این بازی با افکار عمومی در شرایطی است که مردم با مشکلات اقتصادی پیچیده ای دست به گریبان هستند. یارانه نقدی4 هزار تومانی برای نان؟ اگر قرار باشد این یارانه به کل جمعیت پرداخت شود، مبلغ آن در سال برای هر فرد 47 هزار تومان و در ماه حدود چهار هزار تومان است. این یعنی به هر نفر ماهانه فقط یک ...
انتشار خاطرات زنان از جنگ ادبیات پایداری را معنا می دهد
آوری خاطرات خانواده های شهدا، گفت: متاسفانه با گذشت زمان کم کم مادران و پدران شهدای عزیز را از دست می دهیم؛ بنابراین واجب است، هرچه بیشتر زندگینامه، نقطه نظرات، اندیشه و بیانات این بزرگواران را مکتوب کنیم. وی درباره محتوای کتاب ماه زر بیان کرد: هرس کردن یک درخت آن را دو چندان زیباتر می کند، کتاب حاضر هم به نظر من چنین مصداقی دارد و می توان با تلخیص بخش هایی آن را زیباتر کرد. ...
90 درصد دیالوگ های فیلم حرف های روزمره خودم است | شادروان در ستایش امید است یا تقدیس فقر؟ | ناگفته های ...
خانوادگی که بستر ملودرام باشد. این جذاب ترین ژانر یا گونه ای ست که دلم می خواهد مسیر فیلمسازی ام را در آن ادامه بدهم. فیلم سینمایی (coda) کودا که امسال در اسکار هم درخشید و جوایز بسیاری گرفت نمونه درستی از این گونه مورد علاقه ام است. به نظرم کودا یکی از بهترین آثار تاریخ سینماست. قصه ای جدی و عمیق در فضایی شیرین و خانوادگی. من قصه مشابه این فیلم را داشتم و بسیار افسوس خوردم که به سرانجام ن ...
امروز نیازمند جهاد تصمیم هستیم/تاخیر، تردید و تغییر نباید دامن جبهه انقلاب را در تصمیمات شجاعانه بگیرد
کارهای نکرده از ما سوال کنند، لذا هر لحظه غفلت ما ممکن است به عظمت اسلام و مسلمین یا رزق و روزی و عمر مردم و یا ثمره انقلاب اسلامی آسیب بزند. رئیس مجلس شورای اسلامی افزود: ما نباید فرصت ها را از دست دهیم زیرا این فرصت ها قابل تکرار نیست. روزی در این کشور 119 میلیارد دلار در سال درآمد داشتیم و در دوره ای هم به جهت تحریم ها برای ده میلیارد دلار درآمد در سال تلاش می کردیم.امروزه می فهمیم که ...
برای افتتاح یک باشگاه فیتنس بزرگان دنیای فوتبال در تهران
به افراد مختلف حاضر در مراسم بود. به قدری صف آسانسور شلوغ بود که دو بار 9 طبقه آن مرکز خرید را با پله بالا و پایین کردیم تا در نهایت بتوانیم یک جا ماتئوس را برای مصاحبه ای کوتاه پیدا کنیم. لحظه آخر اما بادیگاردهای حاضر در اطراف این بازیکن دور و بر او جمع شده و قویا تاکید کردند امکان مصاحبه با این ستاره محبوب وجود ندارد. پس به دشواری دست روی شانه کاپیتان افسانه ای آلمان گذاشته و از او درخواست ...
چالش های تبدیل واقعه تاریخی به اثر ادبی/دغدغه داستان اجتماعی دارم
اولین حاکم جامعه نبوی(ص) امام علی(ع) اشاره کرد. یکی از آثار این نویسنده، مجموعه قهرمانان کوچک کربلا است که به معرفی شخصیت های کوچک حادثه کربلا از جمله امام باقر(ع) و حضراتی چون قاسم بن حسن، عبداللّه بن حسن، طفلان مسلم و علی اصغر و رقیه(س) اختصاص دارد و با بیانی عاطفی، تصویرهایی از آن واقعه بزرگ را به گونه ای ملموس در برابر مخاطبان نوجوان خود تبیین می کند. در این مجموعه به طور اختصاصی به ...
تنها سرگرمی کودکان خشک ترین روستای ایران
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: بچه ها یکی یکی از راه می رسند و در سایه دیوار مسجد می ایستند و چشم به انتهای جاده خاکی می دوزند و گاهی هم کتاب هایی را که در دست گرفته اند، ورق می زنند. سعید بالای درخت می رود تا جاده را بهتر ببیند. همه منتظر یار مهربان هستند. سال هاست اهالی روستای جمال آباد صبح روز شنبه منتظر آمدنش هستند. فاطمه کتاب داستان را به رابعه نشان می دهد و می گوید داستان کتاب خیلی ...