سایر منابع:
سایر خبرها
فرار عروس مشهدی از دست مادرشوهر ! / موبایلش را هم گرفته بودند !
خانه مادرشوهرم زندانی شدم حتی زمانی که فرزندم در بیمارستان متولد شد، بابک اجازه حضور مادرم در بیمارستان را هم نداد. خلاصه روزهای سختی را می گذراندم ولی باز هم برای حفظ زندگی ام این گونه ناملایمات را تحمل می کردم اما وقتی دیدم م با هر بار گریه فرزندم به او موادمخدر می دهد تا گریه نکند و آرام بگیرد دیگر نتوانستم این موضوع را تحمل کنم چرا که همسرم نیز با مادرش همراهی می کرد. آن ...
زن مطلقه از پدرش کتک خورد ! / 2 بار طلاق سوسن در 22 سالگی !
فامیلی زندگی اش را به آشفتگی کشاند و مرا نیز به مادربزرگم سپرد تا از من نگهداری کند مدتی بعد پدرم در حالی با یک زن جوان ازدواج کرد که من در یکی از روستاهای قوچان به مدرسه می رفتم و نامادری ام حاضر نبود سرپرستی مرا بپذیرد . خلاصه 8 سال کنار مادربزرگم زندگی کردم و در روستا ماندم تا این که یک روز وقتی از مدرسه به خانه بازگشتم همه اطرافیانم را سیاه پوش دیدم و تازه فهمیدم مادربزرگم را از دست ...
بازداشت دختر 15 ساله در پاتوق 5 مرد / ناگفته های تلخ در کلانتری مشهد
سیگارها وابسته شدم و بعد از آن بود که فهمیدم درون سیگارها حشیش بوده است! بعد از مرگ مادرم و در حالی که نیاز شدیدی به آن سیگارها داشتم هرچه با عبدالعلی تماس گرفتم دیگر به تلفن هایم پاسخ نمی داد به همین دلیل خیلی ناراحت بودم ومدام با پدرم لجبازی می کردم. کار به جایی رسید که با یک تصمیم احمقانه تعدادی قرص خوردم تا خودکشی کنم ولی برادرم متوجه شد و مرا به بیمارستان رساندند. وقتی از بیمارستان ...
مرد جوان در دادگاه: حالا که همسرم به مادرم توهین می کند، باید برویم و در خانه آنها زندگی کنیم
شخصیتی نداری مادرت به تو یاد داده است. در دوران عقد هم یکی دو بار مادرش حرف هایی زده و باعث دعوای من و محسن شده بود ولی من توجه نکرده بودم محسن اصلاً مرد زندگی نیست هر چه مادرش می گوید بدون چون و چرا قبول می کند. محسن گفت: آقای قاضی من اشتباه کردم الان هم از همسرم عذرخواهی و از او خواهش می کنم مرا ببخشد و سر خانه و زندگی مان برگردیم. مرسده با ناراحتی گفت: در این یک سال گذشته متوجه شدم تو ...
مصاحبه ای جدید با پدر بیرحم مشهدی که 2 فرزندش را کشت
نمی دانم! اما همان پیامک مرا نابود کرد. بعد از این ماجرا اختلافات شما آغاز شد؟ بله! من از ساعت 6 صبح تا 8 شب سرکار بودم ولی روابط عاطفی ما با آن که دخترم به دنیا آمده بود، خیلی سرد بود. همیشه باهم قهر بودیم چگونه با این شرایط به زندگی مشترک ادامه می دادی؟ همیشه باهم قهر بودیم. او بیشتر اوقات را در خانه مادرش بود. حتی گاهی شب ها نیز به خانه خودمان نمی رفتیم! البته ...
اعترافات پسری که مادرش را به قتل رساند: همیشه از مادرم متنفر بودم +عکس بازسازی صحنه قتل
دست پسر نوجوان کرجی به نقل از رکنا، وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: از مدتی قبل به مواد مخدر اعتیاد داشتم تا اینکه با اصرار مادرم تصمیم به ترک گرفتم .من به خاطر ترک مواد در خانه بودم و مادرم از من پرستاری می کرد .یک روز قبل قصد خودکشی داشتم اما زنده ماندم و اعصابم به هم ریخته بود.آن روز صبح از خواب بیدار شدم و به مادر گفتم قصد دارم او را بکشم. مادرم فکر می کرد با او شوخی می کنم .اما من شالی را ...
فرار پدر خانواده بخاطر ازدواج با شناسنامه جعلی / بعد از تولد فرزند سوم فاش شد
به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 49 ساله ای است که برای هویت بخشیدن به فرزندانش دست به دامان قانون شده بود. این زن با بیان این که فرزندانم از کم اهمیت ترین خدمات اجتماعی هم محروم هستند، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی پنجتن مشهد گفت: کودک خردسالی بودم که مادرم به دلیل ابتلا به یک جان سپرد و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد. در این شرایط سرپرستی مرا یکی از بستگان دور پدرم به ...
اعترافات تکان دهنده مردی که 2 کودکش را کشت
از او خواستم در دفن جسد دخترم مرا یاری دهد او هم در بیابان دخترم را در حالی دفن کرد که پسر کوچکم در آغوش من بود و همه این صحنه ها را می دید چند ماه بعد در اسفند همان سال زمانی که پسرم مدام می گفت تو خواهرم را زیر خاک کردی! من خیلی عصبانی شدم. او آن زمان 4 سال بیشتر نداشت ولی خیلی مرا تهدید می کرد که موضوع را به مادرش می گوید. به همین دلیل در همان حالت عصبانیت لگدی به شکمش کوبیدم که سرش ...
طلاق، بعد از نجات مادرشوهر
این زن وقتی روبه روی قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: سه سال است ازدواج کرده ام ولی از همان روزهای اول اختلافات من و شوهرم شروع شد. مادرشوهرم در زندگی مان دخالت های زیادی می کرد. هر روز به خاطر او دعوا داشتیم. از آنجا که با هم در یک ساختمان زندگی می کردیم، آرامش نداشتیم. شوهرم هم مرتب از مادرش دفاع می کرد و فقط به حرف های او گوش می کرد. من برایش هیچ اهمیتی نداشتم. مرتب ...
سرگذشت تکان دهنده زن کارتن خواب! / از فروش فرزند تا زندگی سیاه زن جوان
شوهرم براثر در محل کارش جان سپرد و من با 2 کودک خردسال آواره خانه برادرم شدم. او یک سال با هزاران منت و سرزنش، هزینه های دختر و پسر کوچکم را پرداخت اما بعد مجبورم کرد با یک مواد فروش معتاد که از دوستانش بود ازدواج کنم. او مخارج یک سالی را که برای من هزینه کرده بود به جای مهریه از شوهرم گرفت و در واقع مرا به او فروخت. این گونه بود که قدم به پاتوق معتادان و فروشندگان مواد مخدری گذاشتم که ...
بوی بنزین؛ رایحه قدرت و صنعت!
های معاند نزدیک خانه ما ایستاده بوده و مردم را که برای آبله کوبی می آمده اند برمی گردانده و می گفته که این آب نجس فرنگی بچه های شما را کور خواهد کرد. عده ای نیز از اینکه مداخله در کار خدا حساب می شد، از کوبیدن آبله به بچه هاشان ابا داشتند. سوزش تیغ دکتر خوب یادم است. دست مرا محکم گرفتند و او کار خود را کرد. من به گریه افتادم. هیبت یک عمل جراحی داشت؛ ولی من نجات یافته بودم. پدر و مادرم اولین اتکایی ...
فروش کلیه مادر و کودک توسط پدر سنگدل!
حیدر ازدواج کردم. او از بستگان مادرم بود اما شغل مناسبی نداشت من هم آخرین فرزند یک خانواده 7 نفره بودم و خانواده ام دوست داشتند هرچه زودتر ازدواج کنم. با آن که حیدر کارگری می کرد و درآمد اندکی داشت اما پدرم معتقد بود همین اندازه که شناختی درباره خانواده او داریم، برای ازدواج و خوشبختی من کافی است ولی هنوز چند ماه از زندگی مشترکمان نگذشته بود که فهمیدم همسرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و ...
بدشانس ترین عروس ایران ! / خواهرشوهر و داماد بیچاره اش کردند
به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 27 ساله ای است که بعد از 10 روز جدال با مرگ از بیرون آمده بود. این زن جوان درباره ماجرای شکایت از همسرش به کارشناس اجتماعی شمالی مشهد گفت: 15 ساله بودم که به عقد پژمان درآمدم. او 17 سال بیشتر نداشت و هنوز خدمت سربازی هم نرفته بود اما خانواده اش در محله ما زندگی می کردند و من هم گاهی او را در کوچه و خیابان می دیدم. پژمان ادعا می کرد عاشق من شده ...
کارآگاه بازی شاکی زورگیر حرفه ای را به دام انداخت
سارق سابقه داری که از پسران نوجوان زورگیری می کرد با کارآگاه بازی یکی از شاکیان به دام افتاد. به گزارش جوان، چندی قبل پسر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از مرد ناشناسی به اتهام زورگیری شکایت کرد. شاکی که پسر 14 ساله ای بود، در توضیح ماجرا گفت: همراه دوستانم در پارک نزدیک خانه مان فوتبال بازی می کردیم که مرد جوانی به من نزدیک شد و مرا صدا زد. وقتی پیش او رفتم در ادعای عجیبی گفت من ...
ماجرای یکی از مخوف ترین قاتلان سریالی ایران/ سعید حنایی چگونه 16 زن را کشت؟
برای ماموران تعریف کرد. او چنین گفت: یک روز عصر حوالی میدان شهید فهمیده منتظر راننده کامیون ها بودم تا با آنها مواد مخدر بفروشم یا با برقراری رابطه پولی به دست بیاورم. خسته و گرسنه بودم. مردی با موتور جلوی پایم توقف کرد و از من خواست همراهش به خانه اش بروم. اول نمی خواستم قبول کنم اما در نهایت سوار موتور شدم. آن مرد ساکت بود و در طول راه حرفی نزد. فقط وقتی به نزدیکی خانه اش رسیدیم از من خواست با ...
جنایت به خاطر فیلم سیاه
تهدید از من فیلم سیاه گرفت و گفت اگر ماجرا را به کسی بگویم، فیلم را منتشر می کند. با این تهدید چند بار تسلیم خواسته او شدم. آخرین بار تصمیم گرفتم لپ تاپ و گوشی او را سرقت کرده تا فیلم ها را پاک کنم. وقتی مرا به دفترش دعوت کرد، سراغ لپ تاپ رفتم اما متوجه شد و درگیر شدیم. با چاقویی که همراه داشتم چند ضربه به او زدم و با سرقت گوشی تلفن همراهش و لپ تاپ فرار کردم. به بیابانی رفتم و لپ تاپ و گوشی را آتش زدم. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم. فقط می خواستم فیلم ها را از بین ببرم. پس از آخرین دفاع متهم، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. گروه حوادث روزنامه جام جم ...
امید را درس می دهد، شکوفایی را درو می کند | قصه غیرتمندی یک معلم و دانش آموزان استثنایی
همشهری آنلاین - رابعه تیموری: معلم مدرسه موفقیان، عشق به خدمت را از مادرش به ارث برده است. او مادری دارد که دوره 8 ساله جنگ تحمیلی و حتی 2 سال پس از پایان جنگ را در مناطق جنگ زده گذرانده و بدون چشمداشت و پاداش مادی به عنوان پرستار به رزمندگان و خانواده های جنگ زده خدمت کرده است. طالب آبادی می گوید : مادرم همیشه به من می گفت: تو باید معلم شوی و به مردم خدمت کنی. من هم معلم شدم و 17 سال در مدارس ...
با خانه درودی ها آشنا شوید
دورانش می افتد و رو به همسرش می کند و با لبخند می گوید: این بی بی جان دل بزرگی دارد. آن زمان همه مرد های خانواده در جبهه بودند. سه ماهی بود که به خانه نیامده بودم. مرخصی کوتاهی گرفتم و برگشتم. دیدم همسرم و مادرم دم در حیاط منتظرم هستند. متعجب شدم که آن ها از کجا می دانند که می آیم. سلام کردم، همسرم اجازه نداد وارد خانه شوم. گفت فرمانده ات تماس گرفته و گفته تا درودی رسید بلافاصله او را بفرستید، چون ...
اسکلت های 2 کودک، راز جنایت پدر را فاش کرد +عکس
به گزارش جام جم آنلاین ، رسیدگی به این پرونده از هفته گذشته و با ارسال پرونده ناپدید شدن مشکوک دو کودک در لنگرود در دستور کار تیم اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی گیلان قرار گرفت. مادر این دو کودک با طرح شکایتی مدعی بود همسرش اجازه دیدار او با فرزندانش را نمی دهد. این زن 24 ساله در تحقیقات گفت: من و شوهر سابقم اهل لنگرود هستیم. بعد از ازدواج به مشهد رفته و در آنجا زندگی می کردیم ...
زن رضا رویگری از ایران رفت | رضا رویگری در خانه سالمندان رها شد
.... این روزها بیشتر از چه کسی دلگیر هستید؟ رضا: از اینکه سلامتی ندارم چون آدمی پرجنب و جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم می دهد. البته خدا را شکر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به کار شده و رفته ام اما بعد که وضعیت مرا می بینند منصرف می شوند و دیگر تماس نمی گیرند و این آزارم می دهد. دوست دارم به این آدم ها بگویم اگر رویگری کیان مختارنامه را می خواهید باید ...
قتل پسرعمو به خاطر باطل کردن سحر و جادو در مسعودیه تهران
.... یک راست به خانه پسرعمویم رفتم. به من گفت چای می خوری؟ گفتم نه. چون هر وقت در خانه او غذا یا چای می خوردم حالم خراب می شد. مرا جادو می کرد؛ حتی یک بار بعد از خوردن چای در خانه پسرعمویم به پشت بام رفتم و خودم را به پایین پرتاب کردم که زخمی شدم! او با جادوگری کنترل ذهنم را در دستش می گرفت. آن روز هم به من گفت چای می خوری گفتم نه. کم خونی دارم و نمی خورم. بعد به او گفتم چرا با زندگی من بازی کردی ...
جشن تولد فریبا نادری در ویلای لاکچری اش | کادو همسر فریبا نادری همه را غافلگیر کرد
ویژه ای باز کنند. او به جز بازیگری به خانه داری به ویژه آشپزی علاقه ویژه ای دارد و هرگاه که در منزل است، وقت خود را صرف آشپزی می کند.فریبا نادری می گوید: در سال 1363 به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگ ترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلم هایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری می کردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم.در دوران کودکی بسیار شیطون ...
جنایت هولناک پسر عصبانی در تعطیلات نوروز /سقوط زن سالخورده از طبقه پنجم یک ساختمان در انزلی
شد اما منکر قتل بود. او می گفت که برای نگهداری از مادرش در تعطیلات نوروز نزد او رفته است و مادرش بی دلیل به زندگی اش پایان داده است. وی ادامه داد:مادرم بیمار بود و شرایط روحی مناسبی نداشت.چند روزی که کنار او بودم متوجه رفتارهای عجیب او شده بودم که عادی نبود تا اینکه روز حادثه درحالی که من در سالن پذیرایی نشسته و سرگرم تماشای تلویزیون بودم، ناگهان صدایی شنیدم. باور کردنی نبود، مادرم به ...
همدستی زن خیانتکار با پسر همسایه برای قتل شوهر
بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت، اما مدعی شد از سرنوشت شوهرش اطلاعی ندارد. او درباره جست و جوهایش برای قرص برنج گفت: از بدرفتاری های شوهرم خسته شده بودم به همین خاطر فکر خودکشی به سرم زد. یک روز دو دخترم را با اسنپ به خانه برادرم در اسلامشهر فرستادم، سپس اطلاعاتی درباره مرگ با قرص برنج در اینترنت سرچ کردم. وقتی فهمیدم مرگ با قرص برنج دردآور است، منصرف شدم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم قبل از خودکشی ...
مرد عصبانی مادرش را از بالکن به خیابان پرت کرد
...؛ احتمال جنایت را پررنگ تر می کرد. بدین ترتیب بازپرس پرونده، دستور تحقیقات گسترده تر را صادر کرد. در ادامه مأموران در تحقیقات میدانی به مرد دستفروشی رسیدند که سرنخ مهمی در اختیار مأموران قرار داد. مرد میوه فروش در تحقیقات گفت: زمانی که این اتفاق افتاد، من آن طرف خیابان مقابل خانه پیرزن بودم. ناگهان متوجه شدم چیزی در حال سقوط است وقتی خوب نگاه کردم پیرزن را دیدم که به زمین افتاد، اما ...
ماجرای قتل پسری که مادر پیرش را از بالکن به پایین پرت کرد
دیگری زندگی می کنم و با برادرم به صورت شیفتی از مادرم نگهداری می کردیم. 15روزی بود که به خاطر تعطیلات ایام عید به خانه مادرم آمده و مراقب او بودم. روز حادثه از او خواستم به حمام برود. اما مادرم بهانه آورد و گفت الان حوصله ندارم. سر حمام و موارد دیگر شروع به بحث کردیم. از دست کار های مادرم خسته شده بودم، اما دلم نمی خواست به او آسیبی بزنم. نمی دانم چه شد که یک دفعه خیلی عصبانی شدم. اصلاً متوجه نبودم ...
جنایت تکان دهنده در مشهد / مرد 32 ساله دو فرزند خردسالش را کشت / عکس
همه این صحنه ها را می دید چند ماه بعد در اسفند همان سال زمانی که پسرم مدام می گفت تو خواهرم را زیر خاک کردی! وی گفت: من خیلی عصبانی شدم. او آن زمان 4 سال بیشتر نداشت، ولی خیلی مرا تهدید می کرد که موضوع را به مادرش می گوید. به همین دلیل در همان حالت عصبانیت لگدی به شکمش کوبیدم که سرش به سنگ حاشیه منزل خورد و دیگر حالت طبیعی نداشت. از آن روز به بعد دیگر به تلفن هایم پاسخ نمی ...
عشق به پسر همسایه رنگ خون گرفت | زن خیانتکار جسد شوهرش را آتش زد + عکس
و گوشی موبایلش خاموش بود .من تا صبح روز بعد منتظر او شدم. اما چون از کیوان خبری نشد ماجرا را به پدر شوهرم اطلاع دادم .همسرم مرد خسیس و بد خلقی بود. به همین خاطر چند روز قبل نیز با او درگیر شده و قهر کرده و به خانه پدرم رفته بودم و 10 روز بود که دوباره به خانه برگشته بودم .پدرم به همسرم گفته بود اگر بار دیگر من را اذیت کند من و دو دخترم را به خانه اش می برد و اجازه نمی دهد همسرم ما را ببیند. ...
گفت وگو با بانوی جانباز 70 درصد(بخش دوم و پایانی) بانویی با دو تاریخ تولد!
با پاشنه ی تخم مرغی که آن زمان مد بود را پشت ویترین انتخاب کردم. مادر مدام فکر مرا به عمد منحرف می کرد تا از آن صرف نظر کنم. آن روز اگرچه مادر به جای یک جفت کفش، دو جفت کفش زیبای پاشنه تخت برایم خرید، اما با اخم و تخم فراوان به خانه برگشتیم. سریع به پدرم گفتم که این هم از مادر من، خیلی ظالم است! پدر پرسید، مگر چه شده؟ گفتم من کفش پاشنه تخم مرغی می خواستم، مادر برایم نخرید؛ که همان جا بغض مادر ترکید ...