سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی نو از تنها شهید انتفاضه خوزستان/ دیگر از نرفتنم نگو
خواهرانم با محمدحسین صمیمی تر بود. روز رفتنش هم من تنها در خانه بودم و راهی اش کردم 17 رمضان بود، رمضان سال 58. بعد از انقلاب جذب کمیته مبارزه با مواد مخدر شد، یک پایش دزفول بود و یک پایش اهواز آن روز هم میدانستم قرار است از اهواز بیاید و کوله بار رفتنش به تهران را جمع کند. هر چه را که میدانستم آماده کردم که قبل از رفتن دمی استراحت کند. کمی نزدیک ترم شد و ادامه داد: استراحت ...
مردی که از نوجوانان زورگیری می کرد: در نوجوانی مورد زورگیری و آزار قرار گرفتم؛ می خواستم انتقام بگیرم!
وی را به دام بیندازد. پسر زیرک که چند روز قبل ماجرای زورگیری و سرقت موبایلش را برای دوستانش هم تعریف کرده بود با اشاره به آنها فهماند که مرد غریبه همان فردی است که چند روز قبل موبایلش را سرقت کرده بود. دوستانش حواسشان را جمع کردند و با هوشیاری نقش بازی کردند تا هر طور شده سارق را به دام اندازند. 2 پسر نوجوان همراه مرد غریبه رفتند و او اصرار داشت که آنها مزاحم خواهرزاده او شده اند. دوستان دیگر ...
قتل فجیع 4زن در ارومیه در یک روز+جزئیات
چیان و ابراهیمی، افراد شریفی بودند و با کسی خصومت نداشتند. داغ این مصیبت برای اهالی وقتی بیشتر می شود که انگیزه قاتل روشن می شود: توهم ناشی از مصرف مخدر شیشه. قتل 4 زن در شهرستان باروق پسر خانواده قهوه چیان در ماتم و مصیبت از دست دادن مادر، خواهر و خواهرزاده خود است. یکی دیگر از مقتولان به نام مهناز ابراهیمی همسایه آن هاست. وی می گوید: ساعت حدود هفت صبح بود که ...
زندگی ام را وقف قرآن کردم | گفتگو با استاد حسین علمی، پیشکسوت قرآنی
سالی متولد شدید؟ در روزگاران گذشته، پدر ها پشت قرآن روز و سال تولد فرزندان را ثبت می کردند. پدرم، مرحوم آیت ا... حاج شیخ محمدعلی علمی اردبیلی، تاریخ تولد من را پشت قرآن این گونه نوشته بود که تولد فرزندم حسین در 4 صفر المظفر 1370 قمری. زمان آمدن امام (ره) به نجف، نوجوان بودم و در مراسم استقبال از ایشان شرکت کردم. در زمان دستگیری امام اعتصاب کردیم و همه مغازه ها را تعطیل کردند. منزل ما نیز ...
قتل پسر هنرمند تهرانی به خاطر جلوگیری از آبروریزی
بعد از به قتل رساندنش فرار کرده است. یک سال قبل، برادر مرد جوانی به نام آرشام به پلیس گزارش داد برادرش کشته شده است. او گفت: بعد از چند ساعت بی خبری از برادرم به دفتر کارش رفتم و دیدم او به قتل رسیده است. قاتل آشناست با حضور پلیس در محل و آغاز تحقیقات مشخص شد آرشام احتمالاً به دست یک آشنا به قتل رسیده است. مادر آرشام به پلیس گفت: پسرم مجرد بود و من با دو پسرم در ...
جنایت به خاطر فیلم سیاه
در محل حضور پیدا کردند از مرگ برادرم خبر دادند. کارآگاهان در ادامه تحقیقات متوجه سرقت از دفتر پسر جوان شدند. کارآگاهان با بررسی تماس های مقتول متوجه شدند او آخرین بار به پسر جوانی به نام محسن پیامک داده و او را به دفتر کارش دعوت کرده است. احتمال قتل توسط محسن مطرح و او ردیابی و دستگیر شد. پسر جوان در تحقیقات به این جنایت اعتراف کرد و گفت: گوشی تلفن همراهم را برای ...
عجیب ترین ادعا در قتل پسر ثروتمند تهرانی + جزییات
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال تماس مرد جوانی به نام حمید با پلیس آغاز شد. وی که هراسان بود گفت: برادر 38 ساله ام به نام حامی در زیر زمین مان در کشته شده است. با این تماس، ماموران پلیس به خانه ویلایی رفتند و در زیرزمین با جسد مرد جوان رو به رو شدند که از ناحیه گردن خورده و غرق در خون بود. برادر بزرگ حامی به ماموران گفت: سالهاست که من و برادر کوچکم به همراه ...
طعمه زورگیران خودش زورگیر شد
حادثه 24 - مرد شرور که از نوجوانان در بوستان های شهر زورگیری و سرقت می کرد پس از دستگیری مدعی شد چون در کودکی مورد زورگیری قرار گرفته برای انتقام دست به این سرقت ها می زده است. چند روز قبل پسر نوجوانی به نام امیر با پلیس تماس گرفت و گفت: در پارک با دوستانم در حال بازی بودم که مرد جوانی به من نزدیک شد و به بهانه ای مرا به گوشه ای کشاند. او فیلمی را در تلفن همراهش نشان داد که یک دختر و ...
بازداشت دختر 15 ساله در پاتوق 5 مرد | ناگفته های تلخ در کلانتری مشهد
سیگارها وابسته شدم و بعد از آن بود که فهمیدم درون سیگارها حشیش بوده است! بعد از مرگ مادرم و در حالی که نیاز شدیدی به آن سیگارها داشتم هرچه با عبدالعلی تماس گرفتم دیگر به تلفن هایم پاسخ نمی داد به همین دلیل خیلی ناراحت بودم ومدام با پدرم لجبازی می کردم. کار به جایی رسید که با یک تصمیم احمقانه تعدادی قرص خوردم تا خودکشی کنم ولی برادرم متوجه شد و مرا به بیمارستان رساندند. وقتی از بیمارستان ...
ادعای پدر قاتل: می خواستم پسرم را ادب کنم؛ در این مدت 3بار خودکشی کرده ام!
کیفرخواست قتل عمد به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح روز گذشته در برابر قضات از خودش دفاع کرد. در ابتدای این جلسه مادر مقتول به عنوان ولی دم از مجازات شوهرش صرفه نظر کرد و گفت: من شکایتی از شوهرم ندارم. در ادامه متهم که با قید وثیقه آزاد بود، به جایگاه رفت و گفت: هیچ پدری راضی به مرگ پسرش نیست. آن روز به واقع قصدی برای کشتن پسرم نداشتم و فقط می خواستم او را ادب کنم. فکر ...
گفت وگوی روولوشن با یان کالم طراح افسانه ای خودرو
فراری می روم. اما 11 سال بعد آنجا را ترک کردم. من در استودیوی طراحی داخلی کار می کردم که با آموزش های من به عنوان یک طراح سازگار و هماهنگ بود؛ اما من می خواستم طراحی بیرونی هم انجام دهم و تنها راه برای رسیدن به این خواسته این بود که به یک استودیوی دیگر بروم. من به استودیوی گیا در ایتالیا رفتم و مدیر استودیوی طراحی شدم. از قضا برادرم هم در آنجا طراح ارشد بود. تا اینجای کار ما چندان با هم نزدیک نبودیم ...
سرگذشت تکان دهنده زن کارتن خواب!
که 21 سال دارد در چهار دیواری آسایشگاه بیماران روانی زندگی می کند. در این شرایط من هم که دچار افسردگی شده بودم دست دختر و پسر دیگرم را گرفتم و از شهرستان به مشهد آمدم اما با دختری نوجوان و پسری کوچک آواره خیابان ها شدم. اعتیاد امانم را بریده بود که مردی معتاد به من نزدیک شد و زمانی که فهمید جا و مکانی ندارم ما را در حاشیه شهر به محله ای برد که همه زنان و مردان آواره و معتاد در آن جا بودند. ...
فرار از خانه پس از قتل همسر
...> تحقیقات میدانی و گفته های همسایه ها حکایت از آن داشت مقتول ازمدتی قبل با شوهرش که درکارواشی مشغول به کار است اختلاف و درگیری داشته به طوری که همیشه صدای درگیری آن ها را همسایه طبقه پایین می شنیده است. یکی از پسران مقتول به مأموران پلیس گفت: پدر و مادرم مدتی بود با هم درگیری و مشاجره لفظی داشتند و بعضی روز ها ما شاهد درگیری آن ها بودیم. ساعتی قبل همراه خواهرم به خانه برگشتیم و هر چقدر مادرمان ...
اعتراف به حادثه خونین در زیرزمین خانه
. برادر حمید که در محل حاضر بود، مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: سال هاست من و برادر کوچکترم، همراه مادرمان در خانه ای ویلایی زندگی می کنیم. برادرم زیر زمین خانه را به دفتر کارش تبدیل کرده بود و در آنجا کار می کرد. حوالی عصر روز حادثه چند بار حمید را صدا زدم تا به طبقه بالا بیاید، اما جوابی نداد. از نگرانی به زیر زمین رفتم ولی با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. برادرم خونین روی زمین افتاده بود. با انتقال ...
کارآگاه بازی شاکی زورگیر حرفه ای را به دام انداخت
. متهم پس از دستگیری با اعتراف به زورگیری های سریالی گفت: در دوران نوجوانی در راه مدرسه مردی به زور پول های توجیبی ام را گرفت و فرار کرد. وقتی موضوع را به خانواده ام گفتم آن ها باور نکردند و مرا مسخره کردند. آن روز علاوه بر سرقت پول هایم سارق مرا کتک هم زد. وقتی حرف هایم را خانواده ام باور نکردند، برای من عقده شد و کم کم با افراد خلافکار آشنا و از مدرسه فراری شدم. پس از آن شروع به سرقت کردم و چند باری هم دستگیر شدم تا اینکه آخرین بار مدتی قبل از زندان آزاد شدم و این بار تصمیم گرفتم به این شیوه از پسران نوجوان زورگیری کنم. تحقیقات از متهم ادامه دارد. ...
از 5 روز اسارت پسر 7 ساله در چنگال گروگانگیران تا فرزندکشی در تهران
پسر عمو هستند که با مقتول درگیر شده و دست به جنایت زده بودند. با معلوم شدن هویت متهمان، تحقیقات برای بازداشت آنها شروع شد اما دو متهم پس از قتل به صورت غیرقانونی از کشور خارج شده بودند. درحالی که تحقیقات برای دستگیری متهمان ادامه داشت، چند روز قبل به پلیس خبر رسید که آنها از ترکیه به ایران برگشته و در یکی از محله های تهران زندگی می کنند. با این سرنخ مخفیگاه متهمان شناسایی و هر دو در ...
فقر، ریشه خشونت ها
.... چند روز پیش هم در بندرانزلی پسری عصبانی که از مادر میانسال خود نگهداری می کرد، در اقدامی مشابه جنایت هولناک دیگری را رقم زد. عامل جنایت پس از دستگیری گفت: به همراه خانواده ام در شهر دیگری زندگی می کنم و با برادرم به صورت شیفتی از مادرم نگهداری می کردیم. پانزده روز بود که به خاطر تعطیلات ایام عید به خانه مادرم آمده و مراقب او بودم. روز حادثه از او خواستم به حمام برود. اما مادرم بهانه ...
کار خیر می کرد و دستمزدش طلب دعای شهادت بود
نگه می داشت. اگر حتی سه روز در خانه می ماندم، پایش را جلویم دراز نمی کرد. با تمام بستگان و دوستان ارتباط نزدیک داشت. اصلاً اجازه نمی داد فاصله بیفتد. زندگی اش بسیار ساده بود. اصلاً به فکر زندگی خودش نبود. مدام به وضعیت و مشکلات مردم فکر می کرد. پسرم سه بار در سوریه و یکبار در اغتشاشات سال 98 در تهران مجروح شد، اما اصلاً به ما نمی گفت. تقریباً 10 روز در تهران بستری بود. وقتی برگشت دیدیم آسیب دیده است ...
اعترافات تکان دهنده مردی که 2 کودکش را کشت
از دخترم پرسیدم به من گفت که مادرم از من خواسته است تا تو را اذیت کنم! این بود که مدام فرزندانم گریه می کردند و مرا در تنگناهای رفتاری قرار می دادند. برای آن که آن ها را ادب کنم یک بار آب جوش روی دخترم ریختم و دو بار هم طنابی را دور گردنش حلقه زدم تا او را بترسانم اما رفتارهای او اصلاح نشد تا این که بالاخره در شهریور سال 98 دوباره طناب را به گردن او انداختم ولی این بار محکم کشیدم که ...
ماجرای یکی از مخوف ترین قاتلان سریالی ایران/ سعید حنایی چگونه 16 زن را کشت؟
خیابانی بود که دو فقره سابقه حمل مواد مخدر و یک فقره اعتیاد در پرونده اش وجود داشت. آیا قتل این زن که معصومه نام داشت با کشته شدن سه زن دیگر در ارتباط بود؟ پلیس قبل از آنکه بتواند جواب قاطعی برای این سوال پیدا کند خود را در برابر پیکر بی جان زنی دیگر دید. ساعت 22 و30 دقیقه روز دوشنبه 17 بهمن سال 79 در بزرگراه صدمتری روبه روی میدان پارسپاد جسد دیگری کشف شد که بعد از تحقیقات پزشکی و پلیسی مشخص ...
حکایت اشک های فراق از عشق و اشتیاق
دوست بود و بچه و شوهر هم نداشت - من گفتم: مادر این حرف ها چیست که می زنید؟ مادرم گفت: همین که من می گویم! گفتم: شما از کجا می دانید که عمر چه کسی چه قدر است؟ او گفت: پسر جان، عمر من کمتر از پدرت است! گفتم: آخر شما از کجا این چنین حرفی را می زنید؟ مادرم گفت: خودش (علامه) به من گفته است که من قبل از او خواهم رفت. علامه تا سه چهار سال ...
خانواده قرآنی که 100 حافظ قرآن تربیت کرد/ چهرقان قطب قرآنی استان مرکزی
اعتقادات قوی دینی قرار دهد، یک شب در حرم کریمه اهل بیت (ع)، حضرت معصومه(س) را واسطه قرار دادم تا خداوند همسری پاکدامن و قرآنی نصیبم کند، بعد از پیشنهاد روحانی محل و آشنایی با همسرم، خدا را بابت همسری که در مسیرم قرار داد شاکر شدم. چهرقانی گفت: در زمان آشنایی با همسرم وی تازه موفق به حفظ کل شده بود و من تشویقش کردم که به فعالیت های قرآنی خود ادامه دهد، در سال 88 ازدواج کردیم، خانه ای 50 ...
دوست دارم در جنگ با آمریکا شهید شوم
نشان ندادم. من و همه بچه هایی که در جنگ شرکت داشتیم، کار خود را برای رضای خدا می دانستیم و از این جهت علاقه ای به تظاهر آن کارها نداشتیم. یک بار در خواب بودم که متوجه شدم مادرم بالای سرم آمده تا جای زخم هایم را ببیند. گفتم: مادر یک بار دیگر این کار را بکنی وسایلم را جمع می کنم و می روم. آن بنده خدا هم قبول کرد و من را رها کرد. تلخ ترین و شیرین ترین خاطره تان را از جبهه تعریف می کنید؟ ...