زورآزمایی یک تولیدکننده لباس با واردات/ 30 سال برای تحقق رؤیاهایم جنگیده ام
سایر منابع:
سایر خبرها
درگیری مرگبار در کرج / پسر جوان به خاطر دختر مورد علاقه اش آدم کشت!
... این متهم درباره انگیزه اش به کارآگاهان گفت: من به دختر جوانی در محله مان علاقه داشتم و مدتی هم با او در ارتباط بودم اما بعد از مدتی متوجه شدم که یکی از پسران محل به او پیشنهاد دوستی داده و چندبار مزاحمش شده است که از شنیدن این موضوع خیلی عصبانی شدم و با چند نفر از دوستانم به مقابل خانه آن پسر رفتیم و بعد از تهدید و درگیری لفظی با چاقویی که همراه داشتم ضربه ای به گردنش زدم. من قصد ...
روایت غم انگیز یک آتش نشان از لحظه بیرون کشیدن دوستانش از زیر آوار متروپل
روزهای تلخ را روایت می کند: من به علت بیماری در خانه خواب بودم که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت متروپل ریخته. بلافاصله سوار ماشین شدم و خودم را به خیابان امیری رساندم. لباس آتش نشانی در ماشین داشتم. آن را پوشیدم و کار را شروع کردم. خاک و آوار زیادی کل خیابون را گرفته بود. اول فکر کردم فقط داربست ریخته ولی بعد دیدم نصف ساختمان آوار شده است. همان لحظه اول دختری به نام فاطمه که زنده ...
فرمانده ای که شهیدان را به خانه بر می گرداند
...> دو روز بود که در بیابان خشک و بی آب و علفی بودیم. آب و آذوقه ما تمام شده بود و در محاصره دشمن قرار داشتیم که در کوه های اطراف سنگر گرفته بود. وسایل ارتباطی قطع شده و مهماتمان هم رو به اتمام بود. از گروه هجده نفری مان، هفت نفر شهید و پنج نفر زخمی شده بودند. من هم جزو زخمی ها بودم. برای اینکه دشمن متوجه ما نشود، طبق دستور فرمانده گروه، هیچ گونه حرکت و پیشروی نداشتیم و منتظر نیروهای کمکی بودیم ...
طعمه سوداگران مرگ؛ همه چیز از یک دندان درد شروع شد
تزریق فقط به این نیت که بمیرم. یه روز زمستون بود؛ توی قبر خوابیده بودم ،الان که دارم فکر می کنم می گم من نبودم، مواد بوده. مشمای خیار سرم کشیده بودم، یکی آقای خیری اومد صدام کرد که خانوم خانوم پاشو، ترسیدم گفتم حتما بازم اومدن خفتم کنن. زودی جبهه گرفتم و گفتم ببخشید، آقا توروخدا ببخشید. دستش رو دراز کرد و گفت بیا بالا با هم صحبت کنیم. گفتم اه دست از سرم بردارید، ولم کنید دیگه خسته شدم، اینجا هم ...
بچه بودم که جواد محتشمیان در تلویزیون حضور داشت
واسطه سال ها حضور موثر سیدجواد محتشمیان به عنوان پیشکسوت، مربی، کارشناس و گزارشگر والیبال در شبکه سه سیما از وی تقدیر به عمل آمد. در ابتدای جلسه بهزاد کاویانی، مجری برنامه توپ و تور اظهار کرد: زمانی که ما وارد توپ و تور شدیم، افتخار داشتیم که در خدمت آقای محتشمیان باشیم. من خودم بچه بودم که ایشان در تلویزیون حضور داشت. آقای محتشمیان از چند جهت ممتاز بودند. هم اینکه بسیار صریح و بی پروا ...
وقتی عشق به جهاد به جانبازی در نوجوانی منجر می شود
شهیدپرور رکن آباد میبد یزد، متولد 1350 و دارای لیسانس حسابداری هستم. سال دوم دبیرستان بودم که به جبهه رفتم و بعد از جنگ ادامه تحصیل دادم. بعد از عملیات کربلای پنج در دوم اردیبهشت سال 1366 جانباز شدم. چگونه از جنگ با خبر شدید؟ ما از طریق مدرسه با جنگ آشنا شدیم. اطلاعات جنگ و جبهه در آن زمان زیاد بود و ما این اطلاعات را از طریق پایگاه ها و ستادهای کمک های مردمی به دست می ...
کنایه سنگین بهاره رهنما به کیست؟| خشم حاجی از استوری بهاره رهنما
...: هر آدمی که بعد از سی سال کار کردن نتواند برای خود و خانواده اش آسایش و رفاه فراهم کند، آدم بی دست و پایی ست. سخنان بهاره رهنما درباره رفاه مالی و آدم بی دست و پا موجی از واکنش را به همراه داشت. عاقبت انتقادها از بهاره رهنما آنقدر زیاد شد که در نهایت مجبور شد درباره این سخنانش توضیح دهد. بهاره رهنما گفت: “مخاطب حرفهایم خودم بودم؛ من بعد از سی سال اگر نتوانم رفاه را برای ...
روایتی از حضور در مراسم جشن ترخیص کارکنان وظیفه ارتش
آرام سر تکان می دهد و حرف های او را تأیید می کند. او هم خوشحال است که خدمت تمام شده هرچند روز های سخت چند ماه گذشته را بدون او پشت سر گذاشته است و می گوید: آن سختی ها هم گذشت. یعنی که سختی ها را گذرانده، اما به عنوان بخشی از زندگی اش با آن کنار آمده است. روی اتیکت لباسش نوشته: موسی الرضا عرفانی پور؛ عید پارسال بود. شب عقد کردیم. لباس هایم را برده بودم خانه پدرخانمم. صبح رفتم خدمت. آن موقع ...
داستان دختری که 22 بار از مرگ بازگشت
پر از خلط می شد اما قدرت نداشتم این خلط را بیرون بدهم و این ها جمع می شد و دچار خفگی می شدم. و بعد سفرهایت شروع شد؟ بله، سفرهایم را با ویلچر شروع کردم، البته آن زمان هم ویلچر داشتم و هم می توانستم چند قدم راه بروم تا آخر سال 98 که کرونا آمد و دوباره خانه نشین شدم. البته آن زمان با مدیتیشن آشنا شدم و دوره مربیگری گذراندم و شروع به یادگیری ساز کردم. برای خودم وقت گذاشتم ...
سیر تکامل یک هنر، مقرنس کاری برای مردمان کرمان
...، حوض میان پارک نشاط و حوض مسجد ملک کرمان و... اشاره کنم. کار در کنار پدرتان را تجربه کرده اید؟ نه. چون قبل از سربازی برای آموزش رشته ساختمان در هنرستان ثبت نام و دیپلم را هم دریافت کرده بودم به کارهای ساختمانی مشغول شدم. از حدود سال 1363 با حاج محمدحسین پورموسی که از هم دوره ای های پدرم بود آشنا شدم و افتخار شاگردی ایشان را داشتم. او از جمله کسانی بود که همیشه در مشکلات ...
اغفال دختر 14 ساله در یک خانه شیطانی
دختر 14 ساله دانش آموزی است که هنوز در شوک یک ارتباط شیطانی قرار داشت، گفت: از چند ماه قبل یکی از همکلاسی هایم مدام برایم از پسری سخن می گفت و او را دوست اجتماعی خود معرفی می کرد . هر روزی که به مدرسه می رفتم او از خوشگذرانی و پیام هایی حرف می زد که بین او و دوست پسرش اتفاق افتاده بود. او همواره مرا نیز تشویق می کرد تا از این فرهنگ سنتی دست بردارم و یک دوست اجتماعی برای خودم انتخاب کنم ...
دعوای نگار جواهریان و هدیه تهرانی سر چیست؟ | حادثه وحشتناک برای خانم بازیگر
داشتم طلا و مس را در زمستان 87 بازی می کردم، واقعا به اینها فکر نمی کردم. چون سالیان سال بود که مشغول کار بودم و دیگر به این فکر نمی کردم که این نقشی است که قرار است با آن دیده شوم. نمی گویم که ناامید بودم، می گویم که من دارم راه خودم را می روم و دیگر به نتیجه فکر نمی کنم. البته از خدایم بود که دیده شود ولی اگر هم نشد من نمی توانم این راه را ول کنم. حداقل از 13سالگی که درگیرش شدم، دیگر ...
نامادری پسر 6 ساله شوهرش را خفه کرد | عصبانیتم از مادرش را سر بچه خالی کردم!
هم همسرش را از او گرفته ام و هم پسرش را. چه شد که روز حادثه جان پسربچه بی گناه را گرفتی؟ همسرم برای ماموریت به خارج از تهران سفر کرده بود. نزدیک ساعت 12 ظهر بود که همسر اول شوهرم به من پیام داد و باز همان حرف های قبلی را تکرار کرد. عصبانی شدم و در یک لحظه نتوانستم خشمم را کنترل کنم. به سمت پسربچه شوهرم رفتم و تمام ناراحتی هایم را سر او خالی کردم. اصلا متوجه نبودم چه می کنم و ...
عنایتی راز به توافق نرسیدن با مدیرعامل استقلال را فاش کرد
رفتم و در خدمت تیم بودم. هر زمان گفتند برو باز هم انجام دادم؛ اگر استقلال 100 بار دیگر هم به من بگوید به جلسه بروم، بدون هیچ چشم داشتی و با تمام وجودم می روم چون میدانم که استقلال مثل خانه ی من است و اگر 100 بار دیگر هم این اتفاق بیفتد باز هم از همه چیز می گذرم و هرکاری که از دستم بر بیاید برای مجموعه ی بزرگ استقلال انجام می دهم. اتفاقاتی افتاد، صحبتی بود و ما صحبت های مان را انجام دادیم چون من ...
پوگبا: اسلام دین زیبایی است/ مسلمان شدن تغییر خوبی در زندگی من بود
خیلی چیزها سؤالاتی از خودم می پرسیدم، سپس شروع به تحقیق کردم. یک بار با دوستانم نماز خواندم و چیز متفاوتی احساس کردم. واقعاً احساس خوبی به من دست داد. پوگبا می گوید؛ پس از آن بود که به دین اسلام روی آورد و به عبادت پرداخت و همین باعث شد تا انسان بهتری شود. هافبک تیم ملی فرانسه در پایان خاطرنشان کرد: اسلام همین است، احترام به انسانیت و همه چیز. پوگبای 29 ساله در 232 بازی برای منچستریونایتد به میدان رفت و آمار 39 گل زده و 51 پاس گل را از خود برجای گذاشت. انتهای پیام/ ...
پشت پرده سیلی خوردن مهدی سلوکی از کارگردان معروف
امه چهل تیکه سکانسی از فیلم چراغ های خاموش با کارگردانی کاظم بلوچی پخش شد که در این سکانس مهدی سلوکی باید یک صحنه تصادف را اجرا می نمود اما به گفته خودش او به دلیل ترس از آسیب به فرد از این کار امتناع می ورزید که باعث تکرار چند باره سکانس شد و با اصرار کارگردان این سکانس اجرا شد. بعد از پخش این سکانس در برنامه چهل تیکه، بازیگر نقش محمد در سریال ستایش به ماجرای کتک خوردن خود توسط آقای کارگر ...
عکسی از شهید چمران قبل از لحظه شهادت
دیدم ماشین حرکت کرد. خیلی ناراحت و عصبانی شدم که چرا اطمینان کردم. ماشین حدود 200-300 متر بالاتر ایستاد. من هم با چنان سرعتی دویدم که گمان می کنم همانجا رکورد 200 متر را زدم! وقتی نزدیک ماشین شدم، دوباره شروع به حرکت کرد. کیفم را داخل ماشین پرت کردم و بعد خودم را بعد از چند متر آویزان ماندن، کشیدم بالا. وقتی نفسم تازه شد، شروع کردم به فیلم و عکس گرفتن از دکتر چمران. به کلینیک سوسنگرد رسیدیم. ...
سرقت 8 میلیارد تومان طلا و دلار از فریزر و بالش!
ارزشمند خود را داخل آن قرار می دادم تا اینکه چند وقت قبل خبر دستبرد به صندوق امانات بانکی منتشر شد و سر و صدایی زیادی کرد. از آن پس دچار اضطراب شدیدی شدم و وحشت به جانم افتاده بود. با خواندن اخبار در فضای مجازی وحشتم روزبه روز بیشتر می شد و با خود می گفتم چطور سارقان وارد بانک شدند و این سرقت بزرگ را رقم زدند. مدام نگران این بودم که مبادا سرمایه ام از دستم برود و با خودم کلنجار می رفتم تا اینکه ...
افشاگری خواننده معروف درباره ابتلایش به سرطان
شدید خواهشا مثل روز قبل باشه چون بعد منفیش اینه که رشد بیماری رو تو بدن اون فرد بالا میبرید. چند سال پیش انتشار یک ویدیو از حمید هیراد در کنسرت شیراز جنجال برانگیز شد. حمید هیراد در این کنسرت در حالی که مشغول تعظیم به مخاطبان بود، ناگهان صدایش پخش شد، به همین خاطر مخاطبان او را متهم به پلی بک خواندن نمودند. این خواننده در مورد پلی بک خواندنش که تنها در کنسرت شیراز اتفاق افتاده ...
سرگذشت بازیگر سریال خاطره انگیز پزشک دهکده ؛ یک طلاق ویرانگر داشتم و 9میلیون دلار به بانک مقروض بودم! ...
: ساعت 10 شب فیلمنامه ی سریال به دستم رسید. باید 10 صبح روز بعد خبر می دادم که می خواهم این نقش را بازی کنم یا نه و بعدش ظهر همان روز می رفتم مستقیم می رفتم پیش واحد لباس و 6 صبح روز بعد هم فیلمبرداری شروع می شد. قراردادم هم 5 ساله بود. هیچکس فکرش را نمی کرد این سریال به موفقیت و محبوبیت عظیمی برسد، اما جین سیمور وقتی به سر صحنه رفت، فهمید که این پروژه موفق خواهد شد. او در اینباره گفته ...
رقصی چنین میانه میدان
یکی از همین فلزات گداخته و جهنمی، یک روز کلید بهشت می شود و سبب رهایی... وسط معرکه ترکش ها وقتی خون از پشت سرش فواره می زد، کسی به بالینش آمده بود که مصطفی از همه عالم او را دوست تر داشت... در بیمارستان سوسنگرد تلاش می کردند زنده بماند اما مصطفی داشت تولد واقعی اش را می دید. بچه بازار آهنگرها 25 سال بیشتر نداشت که با نمره های حیرت آور و عالی در رشته الکترومکانیک از دانشگاه تهران ...
بیوگرافی محمدعلی کریمخانی خواننده آمدم ای شاه نجاتم بده + علت فوت
... ساقی سرمست سه سال طول کشید تا ما بخوانیمش. 12 قطعه پنج، شش دقیقه ای است و برایش خیلی زحمت کشیدیم. باور کنید من خواندم و می آمدم خانه، آریا (عظیمی نژاد، آهنگساز آلبوم) زنگ می زد می گفت آقای کریمخانی یک توک پا بیایید، این جایش ایراد دارد و دوباره از سر می خواندم. من یک قطعه السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا را 36 دفعه خواندم و یک دانه اش را برداشت. اینطور نیست که ما ...
داستان بازیکنی که در حالت مستی به تمرین می رفت
حضورش در رم ادامه یافت و البته او برای مدت طولانی به دلیل آسیب دیدگی رباط صلیبی از میادین دور بود. سیسینیو گفت: "بعد از تمریناتشروع به نوشیدن الکل می کردم. یادم می آید که درگیر مصدومیت شده بودم و وقتی کار فیزیوتراپی خود را انجام می دادم، حدود ساعت 14 یاکمی بعدتر به خانه می آمدم و دیگر ساعت چهار صبح بود که از دست از نوشیدن برمی داشتم. هر بار که مست به تمرینات رم می رفتم، مدیران باشگاه من را در این ...
پیروز از مرگ بازگشت
یک سفر تحقیقاتی به سیستان بروم. برنامه سیستان مطالعه روی پروانه ای بود که در فصل بهار با رویش گلی خاص در آن منطقه رویت می شود. کارتان را چگونه شروع کردید؟ ساعت 12 شب به توران رسیدم و با یک چالش بسیار مهم روبه رو شدم. فضا و امکاناتی برای پس از سزارین پیش بینی نشده بود. در تمام آن 6 روزی که در کنار 2 توله بودم هر چیزی که نیاز داشتم برای من فراهم کردند. ضمن اینکه خودم هم چیزهایی مثل شیر با ...
کاربستِ داده های تجربی درهند
تا ماه ژوئن 1956 که سال اولِ دوره دکتری ام به پایان رسید، چیزهایی نوشته و گرد آورده بودم که به نظر، کم از رساله دانشگاهی نداشت. آن زمان، اقتصاددانان دانشگاه های مختلف شیوه های گوناگونی را بررسی می کردند که به کمک آنها می توان روش تولید را انتخاب کرد. برخی از آنها اختصاصا به حداکثرسازی ارزش کلِ تولید توجه داشتند و بعضی دیگر می خواستند مازاد عرضه را افزون کنند. در این میان، کسانی هم بر بیشینه سازی ...
بابک مرادی: شب قهرمانی استقلال تا صبح نخوابیدم / پین بهترین گزینه است
بازیکنان فرصت بدهند. چون این فرصت به من داده نشد، برخلاف میل باطنی و با ناراحتی از استقلال شدم. بعد از جدایی فشار روحی و روانی زیادی روی من بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم به تیمی بروم که بدون حاشیه و بی تماشاگر باشد تا بتوانم خودم را ریکاوری کنم. از بین پیشنهادهایی که داشتم هوادار را انتخاب کردم، چون هم بی حاشیه بود و هم با کادر مدیریت، سرپرستی و مربیان این تیم از قبل آشنا بودم و دوستی داشتم. ...
مریم معصومی با همه قهر کرد/ او با یک استوری از همه گله مند بود/ ماجرا چه بود؟+عکس
علوم سیاسی خواندم.مطمئن بودم که سراسری قبول میشوم و بهمین خاطر اصلا در دانشگاهِ آزاد شرکت نکردم و همین حالا پشیمان هستم! سراسری شبانه شهرستان قبول شدم. یک ترم ثبت نام کردم ولی بعد بازیگری را ترجیح دادم به اینکه 2 روز بروم شهرستان و برگردم. انصراف دادم وفوق لیسانس روی هوا ماند نخستین بار در سال 1388 بدون هیچ دوره و کلاسی در تله فیلم کادوی در به در یوسف تیموری 4 و 5 سکانس بازی کردم. ...
ناراحتی ژاله صامتی از چیست؟ | دعوای وحشتناک ژاله صامتی با بازیگر معروف
هم وارد رشته موسیقی شدم اما احساس کردم این رشته را می توانم خارج از محیط مدرسه هم یاد بگیرم به همین خاطر از هنرستان موسیقی خارج شدم و وارد هنرستان طراحی و دوخت شدم. یاس: طراحی لباس در سینما و تئاتر را دوست دارم؛ همچنین خیلی دوست دارم طراحی لباس بازیگران برای مراسم مختلف را انجام دهم. فعلا این کار را برای مامان انجام داده ام. اکثر لباس هایم را هم خودم می دوزم چون خیاطی از واحد های درسی ...