از من نپرسید چند سالم است!
سایر منابع:
سایر خبرها
ناصر الخلیفی: پیشنهاد رئال مادرید را در تابستان رد کردم چون می دانستم ام باپه می ماند
پاری سن ژرمن بماند. من ام باپه را به خوبی می شناختم. می دانم او و خانواده اش چه می خواهند. آنها صرفاً برای به دست آوردن پول جایی نمی روند. او پاری سن ژرمن را انتخاب کرد چون به این شهر، این باشگاه و این کشور علاقه مند است. ام باپه فقط به فوتبال بازی کردن و پیروز شدن فکر می کند. وی افزود: من دوست ندارم در مورد خودم صحبت کنم. اما در طول پنج سال گذشته، من رابطه خاصی با کیلیان و ...
روایت غم انگیز یک آتش نشان از لحظه بیرون کشیدن دوستانش از زیر آوار متروپل
روزهای تلخ را روایت می کند: من به علت بیماری در خانه خواب بودم که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت متروپل ریخته. بلافاصله سوار ماشین شدم و خودم را به خیابان امیری رساندم. لباس آتش نشانی در ماشین داشتم. آن را پوشیدم و کار را شروع کردم. خاک و آوار زیادی کل خیابون را گرفته بود. اول فکر کردم فقط داربست ریخته ولی بعد دیدم نصف ساختمان آوار شده است. همان لحظه اول دختری به نام فاطمه که زنده ...
نامادری، پسر6ساله همسرش را کشت/چون از حرفهای مادر این بچه عصبانی بودم، دستم را روی گلویش فشار دادم تا ...
، من پسر همسرم را دوست داشتم. با اعتراف زن جوان به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت او در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت تا زن جوان برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل شود و تحقیقات از خانواده کودک نیز صورت گیرد. در تحقیقات اولیه، نامادری کودک که در خانه حضور داشت و حال روحی و جسمی بدی داشت، گفت: اصلاً نمی خواستم بچه را به قتل برسانم. سه سال قبل با همسرم ...
کاهش تمایل جوانان به ازدواج
خبرنگار ما می گوید: ما متولدین دهه 40 زمانی به سن ازدواج رسیدیم که جنگ ایران-عراق شروع شده بود و بیشتر پسران در جبهه ها حضور داشتند و فضا به نوعی بود که کسی به ازدواج فکر نمی کرد. من هم که در این جو بودم به ازدواج فکر نمی کردم چون اصلا معنی و هدف از ازدواج نه برایمان تعریف شده بود و نه اینکه خودمان این موضوع را دغدغه زندگی آینده می دانستیم. هربار که خواستگاری به خانه ما می آمد به شدت مضطرب می شدم ...
مادر اصرار داشت هر 5 پسرش به جبهه بروند
سوغاتی تیر و ترکش می آوردیم. کت و شلوار بیمارستان اولین مجروح خانواده خودم بودم. در عملیات فتح المبین در محور شوش دانیال ترکش خوردم. عید سال 61 اگر اشتباه نکنم مرا برای درمان به اصفهان آوردند. از ناحیه کتف مجروح شده بودم ولی جزئی بود. وقتی از بیمارستان مرخص می شدم به من کت و شلوار دادند. خیلی شیک به خانه برگشتم. در خانه کسی متوجه نشد مجروح شده ام. اصلاً هیچ کس از من نپرسید پسر تو کجا بودی ...
توضیحات سید محمد غرضی درباره صحبتهای اخیرش درمورد شهید چمران
، سوار جیپ بود، گفتم آقای چمران الان تبادل آتش شدید است، کجا می روی؟ گفت می خواهم بروم فرمانده ی خودم را عوض کنم. گفتم کمی صبر کن تا این تبادل آتش کم بشود، اما رفت و دقایقی بعد پیکر شهیدش را آوردند. مقصود من از عدم تخصص ایشان در زمینه ی جنگ، غصه ای است که ایشان به دل ما گذاشت و بی تجربه ی کافی به دل آتش زد و جان سالم به در نبرد. دشمنان این را تعبیر به اختلاف ما با شهید نکنند. درست نیست که گفتگوها ...
روایت کامیار صادقی از تابلوی نقاشی شهید بهنام محمدی
دو روز به آن فکر کرده اید تا آن را تبدیل به چه تابلویی بکنید و چه تصویری بکشید. بعد از اینکه سفارش کار را به من دادند دیگر بدان فکر نکردم. چون قبل از آن صحبتهایی بود که تو باید پرتره بکشی. زمزمه هایی بود. ولی اصلاً مشخص نبود به من کاری ارائه می دهند یا نه. می خواهند کار کنم یا خیر. حتی با خودم داشتم کلنجار می رفتم که می خواهم کار موضوعی انجام بدهم یا نه. تا این که گفتند: تو پرتره خوب ...
از فقر واقعی تا اظهار فقر / در کوره پزخانه ها چه می گذرد؟ + فیلم
. چنان از حضور خدا در زندگی اش حرف می زند که گویی تمام خدا را در همین کار دیده است. خودش برای مان گفت: دو سال پیش مریض شدم و حالم خیلی بد شد. گفتم: خدایا من مریض باشم و به درد کسی نخورم بهتر است؟ یا سالم باشم و به بندگان نیازمندت رسیدگی کنم؟ من ورزشکارم. مدعی بدن سالمم. این بدن را سالم می خواهم تا برای هر کس که در توانم هست کاری کنم. من سلامتم را از تو می خواهم. بعد از آن حالم خوب شد دیگر ...
آقای صادقی! پرسپولیس کارتون فوتبالیست ها نیست/ علی چینی دیگر کیست؟/ پرسپولیسی ها یک فصل استراحت کردند تا ...
...> خیلی دلش بخواهد که به پرسپولیس بیاید! پرسپولیس جای بازیکنان بزرگ است. بازیکنی که نه تجربه ملی دارد، نه سابقه ای در فوتبال مان داشته، اگر بخواهد برای پرسپولیس کلاس بگذارد، همان بهتر که نیاید. تا جایی که میدانم این بازیکن تا سه چهار سال پیش اصلاً فوتبال بازی نمی کرد و تازه فوتبالیست شده! اگر ادعایی دارد پس بازیکنانی که از 16، 17 سالگی در لیگ برتر فوتبال بازی می کنند چه باید بگویند؟ آنهایی که از سن ...
ملی پوش فوتبال ایران؛ قید تیم ملی را زدم | در یک بازی ضربه مغزی شدم اما حتی به خانواده ام هم نگفتند!
چون مربی باشگاهی تان، مریم جهان نجاتی جزو کادر فنی است، به اردو می روید؟ نه، مشکل من مربی نیست. فرقی نمی کند که مربی تیم چه کسی باشد. حالاحالاها تصمیم ندارم به اردو بروم. فعلا کارهایی دارم که باید روی آنها تمرکز کنم. *این حرف یعنی در آینده ممکن است تصمیم تان عوض شود؟ نمی دانم در آینده چه پیش می آید. خیلی دوست ندارم درباره اتفاقاتی که افتاد و اینکه چه شد که من ...
حرف های بامزه تازه داماد 80 ساله که با عروس 70 ساله ازدواج کرد
رضا(ع) هشت سکه باشد. ما هم قبول کردیم. یک کلام ا... مجید هم مهریه کردم. * برای سکینه خانم حلقه ازدواج نخریدید؟ ( می خندد) چرا بابا جان، خریدم. *بچه ها شما را پاگشا کرده اند؟ والا، دو سه تا از بچه ها بله، ولی بقیه هنوز نه. *حاج خانم جهاز آورد یا در خانه همه چیز داشتید؟ اصلا خانه دارید؟ بله، خدا را شکر خانه دارم. بچه ها بعد از فوت مادرشان، حتی به یک چوب ...
عکس/ سردار آزمون نامزدش را علت ترافیک تهران معرفی کرد!
فوتبال برتر نشست، او از علاقه شدیدش به اسب سواری و زمان عروسی اش صحبت کرد . به گزارش “ورزش سه”، من اصلا هیچ چیزی را با اسب سواری عوض نمی کنم. دیگر از پدر و مادر که بالاتر نداریم وقتی که در حال اسب سواری هستم و مادرم تماس می گیرد می گویم می شود 5 ساعت دیگر تماس بگیری؟ انشاالله به زودی ازدواج می کنم. دوست ندارم تاریخ دقیقش را بگویم ولی بعد از جام جهانی عروسی می کنم. به زور به من ...
اشتغالزایی با زنبور عسل!/ بانویی که یک تن عسل تولید می کند
فروش خواهیم رساند. یعنی هنوز زمین را تحویل نگرفته اید؟ خیر هنوز این امر محقق نشده است، اما پیگیر امور اداری آن هستیم که در صورت تحقق آن دو می توانم برای زنان خانه دار دیگر و زنان سرپرست خانوار اشتغالزایی کنم. چون خودم به لحاظ مالی شرایط سختی را در یک برهه زمانی تجربه کردم به همین خاطر دوست دارم که برای همنوعان خودم اشتغالزایی کنم. پس اگر نفرات بیشتری ...
به حسن یزدانی زمین چند هکتاری دادند؛ به من یک دکه 6 متری میوه فروشی!/ هر روز شهرداری سر ما منت می گذارد/ ...
هزینه رفت و آمد من را نمی دادند و همیشه از جیب خودم پرداخت می کردم. در حال حاضر در کشتی نیستم و اطلاع چندانی ندارم اما کشتی استان از سال های طلایی خود فاصله گرفته است. چشم امید ما به رییس هیات جدید است تا کشتی استان از پایه رشد کند و قهرمانان جدیدی معرفی شوند. زمانی اندیمشک مهد کشتی فرنگی ایران بود و قهرمانان زیادی در باشگاه ها کار می کردند اما الان من وقتی به باشگاه می روم تا تمرین کنم، حتی حریف ...
آخرین وضعیت خانه - موزه عزت الله انتظامی در سالروز تولد 97 سالگی
که فقط هم این یک موزه نیست و چند مکان دیگر مثل موزه دکتر حسابی، شهید مطهری و شهید بهشتی هم همین شرایط را دارد و اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد باید برای همه آن ها، بی افتد. مجید انتظامی که سال 1398 نسبت به بی ارتباط بودن تغییرات و طراخی خانه - موزه با خانه پدری اش انتقاد داشت، سال 1399 از کارهایی که در آن برای بهتر شدن وضعیت انجام شده بود قدردانی کرد و همچنین گفت که قرار بوده خانه - موزه، شورایی ...
کارتن خوابیِ شهید ذوالفقاری در نجف! + عکس
موقع حاج حسین سازور (مداح) کنار خانه مان یک هیئت می گرفت که در خانه مادرش و در میدان غیاثی بود. بعد از ظهر محرم ها زیارت عاشورا می خواندند. من را می شناخت چون از سال 65 به مدت 15 سال آنجا بودم و اثاثیه هیئت ها را جابجا می کردم. یک روز حاج حسین سازور گفت ذوالفقاری! دو تا پسرت را بیاور اینجا کمی کمک کنند که می خواهیم برای هیئت داربست بزنیم و چادر بکشیم... هادی و مهدی را گذاشتیم آنجا و هادی ...
اسکوچیچ: رئیس فدراسیون از من نفرت داشت؛ جایگاهم در افکار عمومی تضعیف شده/ هم جدی هستم و هم مهربان؛ از ...
پیراهن تیم ملی رو می پوشید، باید از جان مایه بگذارید اما بازیکنان را درک می کنم، چون خودم هم بازیکن بوده ام. می فهمم که 15 روز در کمپ بودن یعنی چی! اول کمپ سعی کردیم یکسری مسائل را مدیریت کنیم اما اصلا نمی دانستیم کِی بازی داریم! نمی دانستیم حتی تمرینات رو برنامه ریزی کنیم! *من معتقدم که نتایج بازی های دوستانه چندان مهم نیست. تو همین لیگ ملت های اروپا هم دیدیم که فرانسه، ایتالیا و انگلیس ...
خاطرات رفیق دوست / صبح ها ، لباس گدایی می پوشیدم
محسن رفیق دوست در کتاب خاطرات خود می نویسد: یکی دیگر از اقدامات شاخه نظامی دوم موتلفه، طرح نقشه ترور نعمت الله نصیری رئیس ساواک بود. پس از این که حسنعلی منصور ترور شد از فعالیت های هیئت های مؤتلفه کاسته شد. رهبران مؤتلفه به زندان افتادند و چهار نفر از اعضای فعال شاخه نظامی اعدام شدند ولی سید علی اندرزگو گریخت. دو سال بعد، یک روز اندرزگو به خانه من تشریف آوردند. ایشان فرمودند ...
سرقت مسلحانه از فروشندگان ماینر و پی اس 5
گرفت و با دوستانم درمیان گذاشتم. آنها نیز قبول کردند و قرار شد با تهیه اسلحه به خانه های مختلف برویم و دست به سرقت بزنیم. چه لوازمی سرقت می کردید؟ اغلب پی اس 4 و پی اس 5 چون خریدار این دستگاه ها زیاد است و به راحتی می توانستیم پس از سرقت آن را بفروشیم. راستش خودم هم آرزوی داشتن پی اس5 را داشتم اما توانایی خریدش را نداشتم. یکی از دستگاه ها را پس از سرقت برای خودمان برداشتیم و ...
ترس از پدر دختر نوجوان را گرفتار آدم ربایان کرد
شوکر چند ضربه ای به من زد و وقتی من بی حال شدم دو نفری مرا به داخل خودرو کشیدند و بعد به راه افتادند. وقتی حالم بهتر شد تازه متوجه شدم آن ها مرا به شهر خمین آورده اند ودر خانه باغی حبس کرده اند. آدم ربایان دست و پایم را بستند و تهدید کردند اگر حرفی بزنم مرا می کشند. خیلی ترسیده بودم و وحشت تمام بدنم را فراگرفته بود، اما چاره ای نداشتم، چون صدای فریادهایم به گوش کسی نمی رسید. آن شب یکی از آن ها مرا ...
پسر جوان به خاطر ارتباط گرفتن پسر دیگر با دختر موردعلاقه اش، او را کشت
مان علاقه داشتم و مدتی هم با او در ارتباط بودم اما بعد از مدتی متوجه شدم که یکی از پسران محل به او پیشنهاد دوستی داده و چندبار مزاحمش شده است که از شنیدن این موضوع خیلی عصبانی شدم و با چند نفر از دوستانم به مقابل خانه آن پسر رفتیم و بعد از تهدید و درگیری لفظی با چاقویی که همراه داشتم ضربه ای به گردنش زدم. من قصد کشتن او را نداشتم و اصلاً فکر نمی کردم این ضربه باعث مرگش می شود فقط می خواستم ...
درخواست سردار آزمون از خانواده همسر آینده اش!
رم تماس می گیرد می گویم می شود 5 ساعت دیگر تماس بگیری؟ اگر نتیجه نگیرید فرار می کنم یک باشگاه والیبال زنان به نام سریک تاسیس کردم. امیدوارم که موفق باشند. هیچ درآمدی از این تیم ندارم. خودتان می دانید که والیبال همه اش هزینه است، فقط برای اینکه از بانوان حمایت شود این کار را کردم. شاید در آینده فوتبال، بسکتبال و دومیدانی تاسیس کردم الان هیچ چیز معلوم نیست. امیدوارم من جزء کسانی ...
عنایتی راز به توافق نرسیدن با مدیرعامل استقلال را فاش کرد؛ همه در جریان هستند که چه اتفاقی رخ داد!/ ...
تیم بودم. هر زمان گفتند برو باز هم انجام دادم؛ اگر استقلال 100 بار دیگر هم به من بگوید به جلسه بروم، بدون هیچ چشم داشتی و با تمام وجودم می روم چون میدانم که استقلال مثل خانه من است و اگر 100 بار دیگر هم این اتفاق بیفتد باز هم از همه چیز می گذرم و هرکاری که از دستم بر بیاید برای مجموعه ی بزرگ استقلال انجام می دهم. اتفاقاتی افتاد، صحبتی بود و ما صحبت های مان را انجام دادیم چون من همیشه علاقه مند بودم ...
حسن دادشکر: نمی توانم اعتبارم را مخدوش کنم
: خوشبختانه حالم خیلی بهتر است و خداوند سلامتی دوباره ای به من بخشید. این هنرمند در پاسخ به این سخن که آیا بنای اجرای کار تازه ای دارد، توضیح می دهد: کار هست ولی متاسفانه حمایت نیست در حالیکه تئاتر بدون حمایت مالی، نمی تواند سرپا بماند. از طرف دیگر من هم راضی نیستم به خاطر گیشه کار کنم. بنابراین به اجبار، از اجرای تئاتر دور مانده ام. دادشکر با اشاره به دشواری کار تئاتر در وضعیت فعلی ادامه ...
پشت صحنه سالم،باعث موفقیت کار می شود
گردد که در یک کار تلویزیونی حضور داشتم و برای حضور دراین سریال هم وقتی با من تماس گرفتند، از آن ها خواستم نقش کوتاهی داشته باشم که بتوانم به تعهداتم در دیگر آثار نمایشی برسم و نهایتاً نقش خواجه باشی را پیشنهاد کردند که هرماه فقط پنج روز نیاز به حضورم بود اما وقتی وارد کار شدم این طور نشد و آقای فتحی دوست داشتند من حضور بیشتری در سریال داشته باشم که البته در برخی سکانس ها اصلاً دیالوگ ندارم و زمان ...
دعوای نگار جواهریان و هدیه تهرانی سر چیست؟ | حادثه وحشتناک برای خانم بازیگر
هریان در بازیگری قایل شوم. اگر بخواهم تعریفی برای این اسم و فامیل داشته باشم شفاف نیست چون با همه چیزهایی که از کودکی تا الا ن همراهم بوده قاطی شده است. به خصوص از 14-13سالگی که من به مدرسه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان رفتم و این حرفه را یادگرفتم. 15سالگی هم با رفتن روی سن تئاتر شهر کار حرفه ای خودم را شروع کردم. بنابراین همه اینها مثل یک فیلم از جلوی چشمم رد می شود. فریم به فریم تما ...
تمام زندگی در یک پارکینگ 20 متری!
پیدا می کند، من زودتر موهایم را زدم تا خودت را زودتر ببینی و بدانی که بعد از کچل شدن هنوز هم خوشگلی! و همین باعث شد با این موضوع راحت تر کنار بیاید. یک تکه پارکینگ خانه شان یک تکه پارکینگ است که با 5 میلیون پول پیش و ماهی 2 میلیون اجاره آنجا ساکن شده اند! میان حرف هایش صاحبخانه (شما بخوانید صاحب پارکینگ) را دعا می کند و می گوید: اگر اینجا را به ما اجاره نمی داد نمی دانستیم باید چه کار ...
آیا باید رئیسم را در جریان مشکلات شخصی خود قرار دهم؟
. فقط کمی زمان می برد تا آن را رفع و رجوع کنم . البته فقط در صورتی این را بگو که حقیقت داشته باشد. نباید واقعیت را کم اهمیت جلوه دهی. قبل از این گفت وگو، به این فکر کن که آیا درخواست خاصی داری یا نه. مثلا شاید دوست داشته باشی فعلا پروژه اختیاری جدیدی به تو نسپارند یا بعضی از وظایف غیرضروری را به بعد موکول کنند. یا شاید ترجیح دهی بدون آمادگی، صحبت کنی و گفت وگو مسیر خودش را پیدا کند اما در ...