شکایت عجیب دختر زندانی از هم بندی اش!
سایر منابع:
سایر خبرها
آزادی 5 محکوم به قصاص درآستانه دهه ولایت
به طرفم پرت کرد که به سر مادرم برخورد کرد. خیلی عصبانی شدم و با چاقو ضربه ای به پسر خواهرم زدم. در این مدت در زندان خیلی اذیت شدم و هر روز و شب در انتظار مرگ بودم و حتی نتوانستم در عزای شوهرم و یکی از فرزندانم که در دوران حبس از دست داده بودم، شرکت کنم، اما الان که آزاد شده ام خیلی خوشحالم. من به یکی از زندانیان قول داده ام که برای گرفتن رضایت پیش اولیای دم بروم و تلاش کنم او هم از مرگ نجات پیدا ...
زنی که خواهرزاده اش را کشت بعد از 14 سال از زندان آزاد شد | فقط می خواستم ضربه ای به بازوی او بزنم
به گزارش همشهری آنلاین، در میان زندانیانی که دیروز در دادسرای جنایی تهران مهر آزادی بر پرونده اش ثبت و دستبند اتهام از دستانش باز شد، زنی بود به نام نقره. او سال87 خواهرزاده اش را به قتل رساند و دیروز درحالی که باورش نمی شد کابوس هایش به سر آمد و بعد از گذشت 14 سال از زندان آزاد شد و به آغوش خانواده اش برگشت. او در گفت وگو با همشهری از آرزوهایش و نذری که در دلش بود گفت و لابه لای صحبت هایش اشک ...
ادعای جنجالی دختر جوان: فریبم داد و سه سال به من تجاوز کرد!
قصد دارد من را به خانواده اش معرفی کند مرا به خانه شان دعوت کرد، اما وقتی به آنجا رفتم متوجه شدم او تنهاست. می خواستم از خانه اش بروم که مرا مورد تعرض قرار داد. پس از آن هم به بهانه ازدواج و اینکه مرا دوست دارد3 سال مرا اغفال کرد، اما از چند ماه پیش ناگهان شماره تلفن و خانه شان را عوض و ارتباطش را با من قطع کرد. دختر جوان در ادامه توضیح داد: برای پیدا کردن ردی از او همه جا را گشتم و هر ...
اشک شوق 5 محکوم قصاص
در ایران نداشتم و در این 17سال حتی یک نفر هم به ملاقاتم نیامد. اما خانواده من زندانیان بودند و هر روز با خدا راز و نیاز می کردم تا اینکه شنیدم تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران خانواده مقتول را راضی به دریافت دیه کرده اند. باورم نمی شد که از چوبه دار فاصله گرفته ام و بعد متوجه شدم خیرین پول دیه مرا هم پرداخت کرده اند و من امروز زندگی و آزادی ام را مدیون محبت ایرانیان هستم که به من جان دوباره ...
عکس | اعتراف های عجیب قاتل خانه اجاره ای | این جوان برای فریب دختران خودش را ایرانی جا می زد
.... به همین دلیل هرچه درآمد داشتم به حساب مونا واریز می کردم. در مدت 7ماهی که با مونا ارتباط داشتم، حدود 100میلیون تومان به وی داده بودم اما او حاضر نمی شد پولم را پس بدهد تا اینکه روز حادثه به من گفت که هیچ پولی به او نداده ام و با شنیدن این حرف عصبانی شدم. مونا اهل تهران بود؟ نه. خانواده اش در یکی از شهرستان ها زندگی می کرد. او یک سال قبل برای کار به تهران آمده و در خوابگاه ...
افشای راز قتل زوج سالخورده در باغ هشتگرد/ پیرمرد را باضربه لوله کشتیم،پیرزن را همه خفه کردیم
که 41 ساله است درباره ماجرا گفت: یکسالی بیکار بودم ،قبلاً در راهسازی کار می کردم اما از وقتی بیکار شدم با زن و سه فرزند دختر زندگی ام سخت شد. پسر دایی ام پیشنهاد سرقت داد اما وقتی پیرمرد متوجه شد و مقاومت کرد او را کشتم. من در شهریار در یک تراشکاری کار می کردم وقتی پلیس سراغم آمد پا به فرار گذاشتم که بعد از شلیک چهار گلوله دستگیر شدم. سرهنگ نادربیگی به خبرنگار ایران گفت: هنوز تحقیقات درباره ...
جوان ترین مادر ایرانی با 4 فرزند/مادر دهه هشتادی را می شناسید؟
مادر ایرانی در 21 سالگی صاحب 4 فرزند است و تازه دانشجوی رشته حقوق هم هست. سه دختر و یک پسر. البته این همه ماجرا نیست. خانواده متفاوت ما نوبرانه زیاد دارند. راستش ذوق زده هستیم برای تماشای هیاهوی شیرین خانه جوان ترین مادر پرفرزند ایرانی، اما ما تهران بودیم و آنها زاهدان. اینجا بود که دنیای مجازی به کارمان آمد و با تماس تصویری شریک شدیم با حال خوب اهل این خانه. بعدازظهر گرم یکی از ...
کاش دستم می شکست تا روی تو بلند نشود
مرد 68 ساله ای گفت: از همان دوران کودکی به کارگری روی آوردم تا مانند دیگر اعضای خانواده به مخارج زندگی کمک کنم، تا کلاس دوم ابتدایی بیشتر درس نخواندم و به عنوان ته تغاری خانواده در یک نانوایی مشغول کار شدم. پدرم اعتیاد داشت و من برای درآمدزایی به هر شغلی روی می آوردم، از پادویی و شاگردی گرفته تا فروشندگی و کارگری را پشت سر گذاشتم و همه درآمدم را به خانواده ام می دادم. خلاصه دوران نوجوانی سپری شد ...
خیانت تازه داماد بی حیا به همسرش/ او با خواهر خانمش رابطه داشت!
زن 25ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر سفره عقد نشستم. او کارمند قراردادی یکی از ادارات بود و خیلی زود در دل اعضای خانواده ام جای گرفت. اگرچه نامزدم هفته ای دو روز به منزل ...
کینه برادران جان برادر ناتنی را گرفت / قتل فجیع در مزرعه بلال در قرچک ورامین
. اما از غصه کشته شدن برادر کوچک مان دق کرد و فوت شد. همین موضوع باعث شده بود من و سایر خواهر و برادرهایم کینه اکبر را به دل بگیریم. آخرین بار من با برادر بزرگم صحبت کردم و قرار شد با اکبر صحبت کنیم تا دست از کارهایش بردارد. من او را به همراه همسر و فرزندانش به خانه مان دعوت کردم اما او این دعوت را نپذیرفت .به همین خاطر با برادر دیگرم تصمیم گرفتیم تا او را گوشمالی بدهیم .چند روز از این تصمیم گذشته ...
عکس جنجالی از ساره بیات و خواهرش | استوری ساره بیات جنجالی شد
نمایش خانگی است. ساره بیات در سریال دل نقش رستا پژوهی را ایفا کرده است. سریال دل یک ملودرام اجتماعی است که دو جوان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند و در این میان با فراز و نشیب های مختلفی مواجه می شوند. ساره بیات فیلم سینمایی ساره بیات 1396، خانه تاریک 1395، زرد 1395، بیست و یک روز بعد 1395، لابی 1394، آااادت نمی کنیم ...
مرد عاشق، متهم اصلی قتل دخترعمو
کارمند است و تنها زندگی می کند. او هر روز با من در تماس بود. دو روز است با او تماس می گیرم و جواب نمی دهد. مقابل در خانه اش رفتم، باز هم در را باز نکرد و امروز متوجه شدم سر کار هم نرفته است. با توجه به گفته های این مرد ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند و متوجه شدند تلفن همراه زن جوان اطراف بیابان های تهران آنتن داشته است. همچنین پلیس متوجه شد آخرین کسی که با این زن تماس گرفته هوشنگ ...
روز قلم؛ روایت سال ها خودسانسوری!
انونی و موازین خاص خود؛ به تبع شغل و کارم و روحیه قانون مدارم؛ دوری نجستم. نوشتن را اول بار با انشای پر آوازه و خاطره انگیزی در دوران مدرسه تجربه کردم. وقتی انشای من پای تخته استوار بر زانوان لرزان بر قامت و جثه نحیف یک دختر تمام شد آوای تشویق هم کلاسی هایم و غریو بی صدای شادی در قلب کوچکم گوش جای گرفته در کالبد درونگرایم را نوازش داد. بیست شدم، نوبه بعدی زنگ انشا سرها بر می گشت که :( پ ...
حال و هوای روستاییان پس از زلزله مرگبار هرمزگان
کمک های هلال احمر به ما رسید و توانستیم کمی راحت تر شویم وگرنه در این گرما اگر چادر و اقلام امدادگران نبود، زنده نمی ماندیم. من سه نوه کوچک دارم که در این گرما نمی توانستند بدون چادر و آب دوام بیاورند. مهمانی تلخ این زمین لرزه خانه دیگری را خراب کرد. خانه مردی که هم خودش سرگردان شده و هم برادرش را از دست داده است. دختر و دامادش بعد از پنج سال مهمان خانه اش بودند که این زمین ...
این حماسه ها نباید در دل تاریخ گم شود!/ گفتاری از اولین خبرنگار زن دوران دفاع مقدس
.... بعد از دیپلم، یک سال در مقطع ابتدایی معلم بودم، اما پدرم که خودش فرهنگی بود و نگران وضعیت تحصیلی من، گفت یک فرهنگی در خانواده کافی است و سال 55 مرا برای ادامه تحصیل به انگلیس فرستاد. آن جا بود که جذب انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور شده و بیشتر از قبل با انقلاب و مبارزات امام آشنا شدم. در آن زمان، خانم دباغ هم به خاطر شرایط سیاسی به انگلیس آمدند که آشنایی من با خانم دباغ نیز ...
ترفندهای آقای وکیل برای آزادی کودکان زندانی | جمع آوری زباله برای پرداخت دیه حبس کشیده ها
...، هم آن کودک و خانواده اش و هم جامعه. درنا یکی دیگر از موکلان دکتر عنصری فرد است.12 سالگی ازدواج کرده و چند سال بعد به جرم سرقت در حالیکه یک پسر داشته و 8 ماهه باردار بوده، راهی زندان شده است. او می گوید: 6 ساله بودم که پدرم را از دست دادم آن هم به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر. یک شب خوابید و بیدار نشد. مادرم هم معتاد بود. روز بعد از مرگ پدرم دیگر او را ندیدیم. سال ها بعد از ...
شکنجه وحشیانه زندانیان توسط طالبان در 10 ماه گذشته
(متورم) است. او را همان شب از زندان اداره اطلاعات طالبان بیرون برده بودند و در یک باغ که از مقام های دولت پیشین به جا مانده بود و اکنون مقر نیروهای نظامی طالبان است، مورد شکنجه قرار دادند. او گفت پس از آنکه شلنگ آب را در دهانم گذاشتند و آب به معده ام وارد شد، از حال رفتم. روز بعد وقتی سرفراز اجازه رفتن به دست شویی گرفت، درد آلت تناسلی اش را به یکی دیگر از زندانیان گفت و آنگاه فهمید که طالبان هنگامی ...
زندانی فلسطینی در بگرام: در جهنمی بدتر از گوانتانامو بودم
و به مدت 2 هفته مرا به همین صورت نگه داشتند. آنقدر ضعیف بودم که نمی توانستم خودم را از سرمای شدید محافظت کنم. تا امروز هنوز از آن سرمای شدید خلاص نشده ام. آنها مرا در قفسی کاملاً بسته قرار دادند. در زندان بگرام هر روز مرگ را با چشمان خود می دیدم . وی در ادامه نیز از اردن به کرانه باختری منتقل و به مدت 2 سال در آنجا مانده بود، که این بار توسط رژیم صهیونیستی بازداشت شد. سامر ...
دوران وحشت محمد معین از طیارۀ روس ها
را در نظر دارم که بین پدر و مادر کدورتی حاصل شد و کار به مشاجره کشید. من خود بر در اطاق نشسته متاسف و متاثر بودم و ازین جهت بسیار غصه و اندوه بر دلم راه یافت و از طریق دیده به صورت اشک جاری شد. دیگر روز به عیادت پدر مریضم به سرای یکی از نزدیکان که وی را بدانجا انتقال داده بودند، رفتم. روزی دیگر گویا شنیدم مادرم به رحمت ایزدی پیوست. اندکی بعد (درست پنج روز) جسد ...
اجرای حکم اعدام 3 متجاوز به عنف
...، گفت: ظهر در حال برگشت از مدرسه به خانه بودم که در میانه راه، مرد جوانی که کنار خیابان ایستاده بود مرا صدا زد و خواست کمکش کنم گلدان چینی را که همراه داشت روی موتورسیکلتش بگذارم. او گفت، گلدان چینی قیمتی است و متعلق به مادربزرگش است و به همین خاطر می خواهد گلدان را سالم به دست مادربزرگش برساند و از من خواست سوار موتورش شوم و گلدان را نگه دارم و بعد هم او مرا به خانه مان برساند. من هم به حرف ...
هر کسی مرا می دید می گفت می میرد!
، بلافاصله برای آموزش های سلاح های نظامی و رزمی در بسیج ثبت نام کردم و همه دوره ها را گذراندم. رادمنش با اشاره به اینکه برای رفتن به جبهه های نبرد حق علیه باطل با مخالفت خانواده ام مواجه شدم، بیان می کند: از آنجایی که شوق رفتن به جبهه را داشتم به دنبال کسب رضایت خانواده ام بودم، که در آخر پدرم به من گفت: اگر می خوای جبهه بروی من حرفی ندارم، ولی به عنوان سرباز برو که وظیفه خدمت هم انجام ...
جزئیات تخریب خانه شماعی زاده + فیلم لحظه تخریب
همچنین دارای سند رسمی است. حسن شماعی زاده متولد 1 اذر 1322 در اصفهان، خواننده است، فارغ التحصیل دیپلم از دبیرستان شهدای ادب اصفهان است، بجز خوانندگی از آهنگسازان بنام با ساز تخصصی ساکسوفون است تابحال یکبار ازدواج کرده است از 13 سالگی وارد ارکستر تئاتر اصفهان شدم، از سال 1338 وقتی 16 ساله بود کارم را بصورت حرفه ای دنبال کردم ، در سال 1341 وقتی 19 ساله بودم به تهران آمدم و در ...
سرنوشت دردناک یک راننده تاکسی در حیاط خانه شکارچی بی رحم !
رفتن به تهران را داشت. او را سوار خودروام کردم. در مسیر به بهانه گرما و تشنگی آب طالبی خرید که بعد از خوردن آن بی هوش شدم. دیگر متوجه چیزی نشدم، وقتی به هوش آمدم خودم را در حیاط خانه ای متروکه دیدم. در چهار روزی که نیمه هوش بودم فقط از شیر آبی که داخل حیاط بود آب می خوردم و توان اینکه از آنجا خارج شوم، نداشتم. چهار روز بعد که کمی حالم بهتر شد، موفق شدم از حیاط فرار کنم. متهم خودروام را ...
آریانا لشکری چطور به دست پدرش به قتل رسید؟ / پدرش 2 ماه قبل از زندان آزاد شده بود! + عکس
اینستاگرامش حذف کرد و دیگر خبری نشد. انگار خانواده او نمی خواستند خبری از این اتفاق فاش شود. حرف های ضد و نقیض هم زیاد در مورد این خبر در ممسنی پیچیده بود اما خب من از طریق یکی از اقوام مان که در دادگستری کار می کند پیگیر خبر شدم و او هم به من گفت مادر این دختر هم مدتی می شد به عنوان قهر خانه را ترک کرده بود. آریانا با پسری در رابطه بوده که ما شنیدیم قصدشان نیز ازدواج بود اما خب پدر آریانا به او شک می ...
گفت وگو با کریم فیضی درباره استاد مهدوی دامغانی
خطایی نکنم و ایشان هم همیشه به ما حرز می دادند. این حرزها هم همیشه با من بودند تا خود زندان! آن وقت از ماجرای زندان رفتن بی اطلاع بودم، قصه زندان رفتنشان را هم تعریف کردند. گفتند وقتی وارد زندان شدم متوجه شدم که حرز همراهم نیست، اگر حرز همراهم بود، زندانی نمی شدم. به اهل خانه سپردم که حرز ما را بیاورید رفتند و متوجه شدیم که حرز گم شده. تمام مدتی هم که زندان بودم یقین داشتم به دلیل بی حرزی است ...
خانه امید کودکان کار کجاست؟ | از آوازخوانی در بی آرتی تا آرزوی خوانندگی
می کنند یا یکی دو روز خدمات می دهند و بعد می گویند برو به سلامت! اما این طوری نبود. در این مرکز، من مدرسه رفتم، مکانیکی یاد گرفتم، خواهرم خیاطی یاد گرفت و مادرم هم با کارگاه های مهارت های زندگی، سرگرم شد. ابوالفضل، سال ششم دبستان را با معدل 19 به پایان رسانده است و دوست دارد در آینده طراح و سازنده خودرو شود. او ادامه می دهد: شاید برایتان عجیب باشد اما من اینجا، آرزو کردن یاد گرفتم ...
تجاوز به دختر جوان در پاتوق معتادان!
اما به زور کاری انجام ندادم. او در پاسخ به این سوال قاضی که اگر بی گناه بودی چرا فرار کردی نیز گفت: خانواده این دختر مقابل خانه مان آمده و با چوب و اسلحه من را تهدید به قتل می کردند. به همین خاطر از ترس فراری بودم. سپس سعید به جایگاه رفت اما او هم اتهامش را رد کرد و گفت: من آن روز مشغول مصرف مواد بودم و حال طبیعی نداشتم. فقط دیدم اکبر همراه دختر جوانی به آنجا آمدند و با هم به ...