دردسر عجیب وام 120 میلیون تومانی برای مرد تنباکو فروش
سایر منابع:
سایر خبرها
باند مخوف یک دست متلاشی شد
ویژه قرار گرفت. در همین حال امید (یکی از متهمان) پرده از باند مخوف یک دست برداشت و به افسران دایره تجسس گفت: من راکب موتورسیکلت بودم و امین هم ترک نشین آن بود که برای گوشی قاپی به میدان دانش آمدیم اما بعد از آن که گوشی جوانی را در حاشیه خیابان سرقت کردیم هنگام فرار از چنگ مردم، موتورسیکلت واژگون شد و قبل از آن که بتوانیم دوباره فرار کنیم ماموران انتظامی از راه رسیدند و ما را به کلانتری هدایت کردند ...
سارق اخراجی باند سارقان طلافروشی را لو داد
...، به همین خاطر او را از باند اخراج کردم. فکر می کردی دستگیر شوی؟ نه، اما الان متوجه شدم شهره بعد از اینکه اخراج شد مرا لو داد. البته فکرش را می کردم او ما را لو دهد، به همین خاطر هم ویلایی در شهرستان آمل اجاره و خانه ام را به آنجا منتقل کردم، اما نمی دانم چطور آدرس مرا به دست آورد. درباره سرقت ها توضیح بده؟ ما به عنوان خریدار وارد مغازه طلافروشی می شدیم و از طلافروش می خواستیم مثلاً تعدادی گردنبند به ما نشان دهد. من با حرف زدن و سؤال های زیاد سر صاحب مغازه را گرم می کردم و پرستو هم تکه طلایی را کش می رفت. ...
رسوایی بزرگ زنی که عاشق مرد همسایه شد
شده بود، گفت: مدت ها بود که به سیروس علاقه مند شده بودم، اما او تمایلی به من نداشت. به خاطر علاقه ام خودم پیشقدم شدم و پیشنهاد ازدواج دادم اما او مخالفت کرد و خانه اش را اجاره داد و رفت. مدتی بعد زن جوانی با فرزندش ساکن آن خانه شدند و من بعد از مدتی از صحبت های زن جوان و رفت و آمدهای سیروس متوجه شدم که به هم علاقه مند شده اند. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم به انتقام گرفتم و نقشه ربودن ...
ادعای نامادری قاتل: کوروش در حمام از من فیلم سیاه گرفته بود!
زندگی می کرد، اما ناگهان ناپدید شد. در تحقیقات مأموران مشخص شد که مادر کوروش زنده است و پدر مقتول بعد از طلاق وی با زن دیگری ازدواج کرده و پس از فوت همسر دومش برای سومین بار با زنی به نام میترا ازدواج کرده است. در ادامه مأموران با احضار و بازجویی از میترا متوجه تناقض گویی او شدند و بازپرس پرونده به وی و شوهرش ظنین شد و دستور بازداشت هر دوی آنها را صادر کرد. در نهایت پس از 10 روز میترا به ...
همراهی حدودا 3 ساعته با جوان و نوجوان هایی که خونخواه مهسا امینی بودند
. در تاریکی شب متوجه نشدم که مسلح بودند یا نه اما بعدا از همکاران دیگر شنیدم که می گفتند در دست برخی لیدرها اسلحه هایی دیده اند. چند دقیقه بعد پلیس وارد میدان شد. بلافاصله موتوری ها آدرس محل بعدی تجمع را دادند و تا قبل از رسیدن پلیس محل را ترک کردند. با ورود پلیس به میدان، جوانان شعاردهنده هم متفرق شدند و دوباره قرار بعدی را گذاشتند: زیر پل چوبی! از اینجا به بعد همه چیز تکرار می شد ...
درگیری مرگبار داماد و برادرزن بر سر ارثیه
را نداشته است. وی گفت:اختلاف من و دامادمان بر سر ارثیه پدری من بود. یک شب قبل از حادثه به خانه خواهرم رفته بودم. صبح روز بعد شوهرخواهرم روی زمین دراز کشیده بود و سیگار می کشید. جاسیگاری هم کنارش بود که بر سر مسائل ارثیه بحثمان شد. او حرف های نامربوط به من زد و ناگهان جاسیگاری را به سمت من پرتاب کرد که به شدت مصدوم شدم. من که عصبانی شده بودم چشمم به یک آچار فرانسه که روی اپن بود افتاد، آن را ...
مرد سه زنه گلوی زن سومش که باردار بود را زیر دوش حمام برید
شامگاه 11 دی ماه سال 88 مرد 35 ساله ای به نام حامد با پلیس نظرآباد تماس گرفت و از قتل همسر 32 ساله اش به نام مژگان خبر داد. ماموران پلیس به خانه این مرد رفتند و با جسد خونین همسرش در حمام روبه رو شدند که گلوی وی بریده شده و با ضربات متعدد چاقو از پا در آمده بود . خواهر حامد که هراسان بود و آنجا حضور داشت به ماموران گفت : من به خانه برادرم آمدم تا به آنها سر بزنم اما با حال آشفته برادرم روبرو شدم ...
دختر 17ساله، عروس جوان را به آتش کشید!
روستا بود اما الان به یک شهر تبدیل شده است. چرا از خانه خواهرت فرار کردی؟ من حدود یک ماه در منزل خواهرم ماندم و پدر ومادرم نیز از این موضوع خبر داشتند اما بعد متوجه شدم که خواهرم به خاطر شوهرش خیلی معذب است. این بود که به طور ناگهانی تصمیم به فرار گرفتم و به مشهد آمدم. پدرت به دیدارت می آید؟ بله! او می گفت در خانه خواهرت بمان و همان جا سرکار برو! ولی من ...
قتل پسر جوان تهرانی به دست نامادری
دانشجو آغاز شد تا اینکه ماموران شهرداری گونی مشکوکی را در شهرک کاروان پیدا کردند و پس از گشودن در آن با جنازه مثله یک مرد جوان روبه رو شدند. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران پلیس به بررسی رد خونی پرداختند که روی زمین قرار داشت . رد خون تا چند صد متر آن طرفتر ادامه داشت و به یک خانه سه طبقه قدیمی منتهی می شد. شواهد نشان میداد احتمالاً قربانی در خانه قدیمی کشته و سپس جسد ...
هاشم بیک زاده: من برزیلی بلدم و توهین های رکیک ساپینتو را متوجه شدم!
صحبت های پرتغالی ساپینتو شده، آیا سعید الهویی به این زبان تسلط دارد، گفت: یک زمانی خودم 3 تا 4 هفته در برزیل بودم و زبان این دو کشور مشترک است. کلمات رکیک را متوجه شدم که آقای ساپینتو استفاده کرد. متاسفانه آن کلمات به گونه ای است که رعایت ادب و شان قلم ایجاب نمی کند که آنها را تکرار کنم یا شما بنویسید. آقای الهویی هم از مربیان تحصیل کرده کرده است، بعید نیست که به زبان پرتغالی آشنا باشد ...
قتل همسر توسط مرد عاشق پیشه/ او مانع ازدواج با شهین بود!
وی که پشیمان بود گفت :نمی دانم چطور شد دست به چنین کاری زدم. من تحت تاثیر مصرف مواد مخدر عقلم را از دست داده بودم. عصر بیست و نهم آبان ماه سال 98 مرد جوانی به نام حمید همسرش را به بیمارستانی در غرب تهران منتقل کرد و مدعی شد همسرش بخاطر مصرف قرصی مشکوک دچار مسمومیت شده است. تلاش پزشکان برای نجات این زن آغاز شد اما مریم ساعتی بعد در اتاق عمل به طرز مرموزی جان سپرد. همسرش وی مدعی بود زن ...
پرسپولیسی نیستم اما در پرسپولیس بازی کردم
در لیگ 2 قدس بودیم که در نهایت منتخب زنجان و ایلام به دسته بالاتر صعود کردند اما من دیگر فوتبالم را ادامه ندادم و به سراغ داوری رفتم. زمانی که حبیبی سرمربی تیم ملی بود، به اردوی تیم ملی دعوت شدم و با درخشان و مایلی کهن هم بازی بودم اما سعادت نداشتم که در فهرست نهایی باشم و حضورم در تیم ملی خیلی طول نکشید. با توجه به این که من فوتبال را می شناختم و درک خوبی از فوتبال داشتم، سال 59 و بعد از اتمام ...
اعدام با طناب دار برای نامادری آدمکش ! / ادعای منشوری میترا در انگیزه قتل کوروش !
که هویت مقتول را برملا کند، همراه جسد نبود، با این حال بازپرس در بررسی های میدانی متوجه رد خونی شد که آنها را به خانه ای سه طبقه در 100 متری محل کشف جسد رساند. صاحبخانه که مردی مسن بود به محض دیدن جسد گفت: این پسرم کوروش است که 11 روز قبل ناپدید شده بود. پدر کوروش به مأموران گفت: چند سال قبل پس از فوت همسرم با زنی به نام میترا ازدواج کردم. پسرم کوروش هم با ما زندگی می کرد، اما ناگهان ...
از سوزاندن جسد یک دختر در کلینیک زیبایی تا نقش پرستار خانگی در قتل
کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند و در ادامه متهم برای دفاع از خودش به جایگاه رفت و گفت: من از شهرستان برای کار به تهران آمدم و مدتی بعد به شیشه اعتیاد پیدا کردم. چند ماه بعد به کمپ رفتم و ترک کردم. وقتی پرستار هاشم شدم او بیماری های متعددی داشت و چند بار هم سکته قلبی کرده بود. شب حادثه متوجه شدم که قصد تعرض به من دارد و به همین خاطر ...
جنایت هولناک در شهرک کاروان / نامادری سنگدل پسر 22 ساله را مثله کرد
به من گفته بود پسر من از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است. با اظهارات این مرد ماموران به بازجویی از زن 40 ساله پرداختند و وی پرده از جنایت فجیع و برداشت و مشخص شد شوهرش در این ماجرا دستی نداشته است. فرهاد مخفیانه از پشت در از من فیلم سیاه گرفته است؛به آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم و سر او را بریدم زن جوان گفت: با اینکه چندین سال بود با پدر فرهاد ازدواج کرد ...
قتل داماد با آچار فرانسه
آمدم دیدم روی تخت بیمارستانم و فهمیدم پیمان هم تحت درمان است. من دو روز بعد حالم خوب شد و از بیمارستان مرخص شدم، اما به خاطر درگیری بازداشت و با گذاشتن وثیقه به صورت موقت آزاد شدم. فکر نمی کردم دامادمان فوت کند، اما وقتی مأموران مرا بازداشت کردند تازه متوجه شدم پیمان به خاطر ضربه من فوت کرده است. متهم در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. ...
نقش فائزه پرستار مرد ثروتمند در مرگش چه بود؟ / بعد از یکسال فاش شد
کمپ ترک اعتیاد رفتم و مواد را کنار گذاشتم. من در یک شرکت خدماتی کار میکردم و آذر ماه بود که به عنوان پرستار پیرمرد برای مدت سه ماه استخدام شدم. فریبرز به بیماری فشار خون، قند خون و آسم مبتلا بود و قبلا هم چند بار سکته قلبی کرده بود .آن روز دختر و همسر فریبرز با هم به مهمانی رفتند و من و فریبرز در خانه تنها بودیم.اما یکباره متوجه شدم نیت شومی در سر دارد.ا و قصد داشت مرا آزار دهد. به همین خاطر قرص های ...
مهم ترین اخبار حوادث امروز ایمنا؛ 10 مهرماه
خانه با کلید است. قبل از اینکه به طرف در بروم، ناگهان در باز شد و سه مرد نقابدار وارد خانه شدند. آنها با تهدید چاقو و سلاحی که به دست داشتند، دست و پای من و اعضای خانواده ام را بستند و اموال با ارزشی که داخل خانه بود را با خود بردند. مادر پیرم با دیدن این صحنه درجا سکته کرد و ما بعد از رفتن سارقان به سختی دست هایمان را باز کردیم و مادرم را به بیمارستان انتقال دادیم. بیشتر بخوانید ...
قصاص و پرداخت دیه، مجازات 2 زن خطاکار
جوان بازداشت شد. او به جرمش اعتراف کرد و گفت: از شهرستان برای کار به تهران آمده بودم و بعد از مدتی گرفتار اعتیاد شدم. در کمپ بستری شدم و بعد از ترک اعتیاد از طرف یک شرکت خدماتی به عنوان پرستار پیرمرد استخدام شدم. آن روز دختر و همسر فریبرز به میهمانی رفته بودند و من و فریبرز تنها بودیم. به یک باره متوجه شدم نیت شومی دارد. او قبلاً از من خواسته بود از شوهرم طلاق بگیرم و به عقدش دربیایم. این شد که قرص ...
اخبار حوادث امروز (10 مهر 1401) از بازداشت مقصران مرگ دختر 4 ساله در تهران تا جزئیات تازه از مرگ دختر ...
چاه 46 متری جان باخته بود در حالی صادر شد که اتهام متهمان تسبیب در قتل شبه عمدی شناخته شده است. سکته پیرزن با حمله 3 مرد نقابدار به خانه ای در تهران/ سارقان برای وام 120 میلیون تومانی اجیر شده بودند مرد تنباکو فروش که برای رسیدن به وام 120 میلیون تومانی سارق اجیر کرده بود، تصور نمی کرد از آنها رو دست بخورد. آخرین اخبار حوادث را در صفحه اخبار حوادث حادثه 24 بخوانید. صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید. ...
سرگذشت دختری که به خاطر حرف مردم و سن بالا چشم بسته ازدواج کرد
رفتارشان با من به گونه ای دیگر بود. آن ها در طول چند روز هیچ گاه با من سخن نمی گفتند به طوری که روز ها را می خوابیدند و شب ها تا سپیده صبح بیدار بودند. هیچ کس در خانه آن ها غذا نمی پخت و بیشتر اوقات نیمرو می خوردند و با کسی هم رفت و آمد و معاشرت نداشتند. خلاصه من در آن خانه حبس شده بودم و به شدت زجر می کشیدم حتی یک بار بعد از گذشت سه سال وقتی خواستم به خانه مادرم بروم با تعجب مرا دوره کردند ...
سکته پیرزن در حمله دزدان خشن به خانه
جریان تحقیقات پلیسی گفت: آن شب با همسرم، سه فرزند خردسالم و مادرم در خانه بودیم که صدای باز و بسته شدن در خانه آمد. از آشپزخانه به اتاق نشیمن آمدیم که با سه مرد نقابدار با سلاح کلت، چاقو و دسته کلید خانه مان در دست شان، روبه رو شدیم. سارقان به ما حمله ور شده و دستان و پاهای مان را با پارچه بستند و یک ساعت گروگان آنها بودیم. به شدت کتک مان زدند، وسایل خانه را به هم ریخته، کلید گاوصندوق را گرفتند و ...
عامل آزار سیاه مهتاب در پراید اعدام می شود/ سرنوشت دردناک دختر تهرانی در ارابه شیطان
ایستاده بودم که یک پراید سفید مقابل پایم متوقف شد و چون دیرم شده بود منتظر تاکسی نماندم. من که فکر می کردم راننده پراید مسافربر است سوار ماشین شدم. اما راننده پس از طی مسافتی یکباره تغییر مسیر داد. من به او اعتراض کردم اما او سیلی به صورتم زد تا ساکت شوم. او مرا بدون توجه به اعتراض هایم مرا به بیابانهای اسلامشهر برد و آزارم داد. من می خواستم هر طور شده از دست او فرار کنم اما او مرا به شدت کتک زد و ...
رکب زدن شاه دزدا ن به دزد حرفه ا ی
معرفی کرد و گفت در کار خرید و فروش وام فعالیت دارد. وقتی به او معرفی شدم قرار شد برای من وام 120 میلیون تومانی از بانک بگیرد و من هم مبلغی به او دادم، اما شاکی از من کلاهبرداری کرد و وام را خودش بالا کشید. پس از این، از او کینه به دل گرفتم و دنبال انتقام بودم که تصمیم گرفتم از خانه اش سرقت کنم و از شهین خواستم کلید خانه شاکی را در اختیار من قرار دهد. در ادامه به سراغ سارق حرفه ای رفتم و قرار شد او ...
سناریوی عجیب طلافروشان کیفی برای انتقام
کیفی در تهران و شهرستان های دیگر طلا خرید و فروش می کنیم. چند روز قبل چهار شمش طلا خریده و آن را به پیک موتوری دادیم تا به دست مشتری برساند که افرادی به او حمله ور شده و کیف حاوی طلا را سرقت کردند. در ادامه پیک موتوری احضار و در تحقیقات مدعی شد بعد از گرفتن محموله شمش ها، دو مرد چاقو به دست نقابدار به وی حمله ور شده، او را زخمی کرده و شمش ها را سرقت کردند. این در حالی بود که چند روز بعد ...
این مرد 6 هزار ماشین دارد! مجموعه شخصی از خودرو،هواپیما،کشتی
خانوادگی ما هم ماشین های اسباب بازی نقش محوری داشتند. یادم می آید مادرم روی کاشی های قدیمی خانه یک خط مستقیم می کشید و من و پدر و برادرم با ماشین اسباب بازی مسابقه می دادیم. همین حسرت ها، آرزوها و علایق بود که داشتن بهترین ماشین های اسباب بازی دنیا را به رویای من تبدیل کرد و بعدها که بزرگتر شدم سراغ جمع آوری مجموعه رفتم. یادتان هست اولین ماشین اسباب بازی که به نیت ساختن این مجموعه ...
حکم اعدام برای قاتل خانه وحشت در تهران
رفتم اما دیگر نتوانستم از آن جا خارج شوم. سعید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و حبس کرد. دختر دیگر هم مدعی شد سه سال است در خانه سعید حبس شده و از سوی او مورد آزار و اذیت و تعرض قرار گرفته است. آن دختر ادامه داد: او به غیر از ما، دو زن دیگر را هم به خانه آورده بود که یکی از آنها موفق به فرار شد و دیگری زن جوانی بود که با دختر کوچکش در دام سعید گرفتار شده بود اما خانواده اش موفق شدند او ...
دعا های بی بی
های سرخ و سفید پیاده می رفتند. شهر میزبان حجم وسیعی از زائر و مسافر شده بود و تابلوی اتاق خالی نداریم بر روی ورودی تمام مهمان پذیر ها آویخته بود. باران می بارید و در ترافیک سرسام آوری گرفتار شده بودم و از کار افتادن برف پاک کن سمت راننده هم کار را به نهایت سختی رسانده بود. همین هم شد که ناچار شدم بر حسب شانس و احتمال بن بست نبودن به یکی از خیابان های فرعی گریز بزنم. همین طور ...