سایر منابع:
سایر خبرها
فریب دخترجوان توسط پسر هوسران/ 4سال رابطه نامشروع با وعده پوشالی!
. هنوز یک ماه از این دوستی خیابانی نگذشته بود که او مرا با ترفند صحبت برای آینده به منزل مجردی یکی از بستگانش کشاند من هم که به ازدواج با او دل بسته بودم به آن لانه شیطانی رفتم و حتی به مصرف مواد مخدرش هم اهمیتی ندادم آن جا بود که متین با وعده و وعیدهای ازدواج هستی ام را از من گرفت و مرا به روز سیاه نشاند. از آن روز به بعد بازیچه دست او شده بودم و هر کاری از من می خواست مجبور ...
بازداشت یک قاتل در خرمشهر
سرهنگ نجم الدین سهرابی، گفت: سارقی که دهم فروردین 1400 با هدف سرقت مسلحانه از یک منزل یک زن را در یکی از محله های این شهرستان به قتل رسانده بود دستگیر شد. به گفته او از این سارق سابقه دار که در مخفیگاهش دستگیر شده است یک دستگاه تلفن همراه سرقتی نیز کشف شد. فرمانده انتظامی خرمشهر گفت: متهم دستگیر شده در تحقیقات پلیس به بزه انتسابی و 10 فقره سرقت عادی منزل اعتراف کرد و پس از ...
تازه داماد به زندگی بازگشت
، خواستم نازنین را برای همیشه فراموش کند. انتظار جواب مثبت داشتم که ناباورانه او مدعی شد رابطه ای نیست که بخواهد تمام شود! همانجا عکس ها و پیامک ها را نشانش دادم که کار به درگیری کشید و بالا گرفت. یک لحظه خشم مرا فرا گرفت و چاقو کشیدم. یک ضربه به پهلوی امیر زدم و فرار کردم. ساعتی گذشت که نازنین تماس گرفت و با گریه گفت امیر در بیمارستان فوت کرده است. همان موقع به اداره پلیس رفتم و به قتل اعتراف کردم. ...
شغل جدید لعیا زنگنه همه را شوکه کرد | لعیا زنگنه به دردسر بزرگی افتاد
.... آقای رمضانی گفت که نه، تو به درد ما نمی خوری. بلند شو من تو را یک جایی ببرم. من هیچ چیز نمیدانستم غیر از این که گفتند دفتر آقای شاهسواری است. ایستادم وسط همان سالن بیرون و از یکی از اتاق ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده ام! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش غیرعادی بود! مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیایید و من هم رفتم ...
شوکه شدن لعیا زنگنه در ملاقات دوستانه | دلیل خوشحالی لعیا زنگنه چیست؟
درد ما نمی خوری. بلند شو من تو را یک جایی ببرم. من هیچ چیز نمیدانستم غیر از این که گفتند دفتر آقای شاهسواری است. ایستادم وسط همان سالن بیرون و از یکی از اتاق ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده ام! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش غیرعادی بود! مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیایید و من هم رفتم، فقط بدلیل آدم هایش... من خیلی اینجوری ام ...
دختر جوان برای فرار از درخواست رابطه مرتکب قتل شد
جوان به مأموران پلیس گفت: نازی دوست صمیمی من است و همیشه به خانه ام رفت و آمد می کند. قرار بود محل زندگی ام را تغییر دهم، به همین خاطر در حال جمع کردن اسباب و اثاثیه خانه بودم که نازی هم برای کمک به خانه ام آمد. ما در حال کار بودیم که نامزد نازی تلفن زد و او هم گفت پیش دوستم هستم و آدرس خانه مرا برایش فرستاد. ساعتی بعد پیروز در حالی که مقداری میوه و خوراکی و شام خریده بود وارد خانه شد. پس از اینکه ...
استاد علی ظریفی، قلم زن برجسته اصفهانی را بهتر بشناسیم
که مراسم خاکسپاری استاد بود در دانشگاه مشغول تدریس بودم و نتوانستم به مراسم خاکسپاری برسم ولی شنیدم تعداد کمی از هنرمندان که از فوت وی باخبر شده و در مراسم خاکسپاری شرکت کرده بودند، من در مراسم دیگری توانستم حضور یابم و در غم خانواده استاد شریک باشم. *خاطره ای از کوهنوردی استاد علی ظریفی اصفهانی سعید پورواعظ اصفهانی یکی دیگر از هنرمندان اصفهان در اینباره اظهار کرد: سال گذشته ...
فیلمهای سینمایی شبکه دو (28 و 29 مهر)
رهبر ارکستر است می رود ولی او نیز ظاهراً همراه گروه موسیقی عازم سفر است. در ادامه فرانک نزد دختر کوچکش رزی می رود و بعد از دو روز تصمیم می گیرد به خانه اش برگردد ولی در هواپیما دچار سکته قلبی شده و در بیمارستان بستری می شود. وقتی به هوش می آید متوجه می شود که اِمی، رزی و رابرت سعی داشتند از دیوید که به جرم فروش مواد مخدر زندانی بوده خبر بگیرند و به همین دلیل نمی توانستند او را زیاد در خانه شان ...
از برادرکشی بی رحمانه با شلیک گلوله تا قتل در خانه مجردی
، آشنا شدم. از آن روز به بعد گاهی با هم شیشه مصرف می کردیم تا اینکه روز حادثه او به خانه سولماز آمد و بعد از شام در حال صحبت بودیم که متوجه شدم قصد بدی دارد و وقتی از من خواست تسلیم او شوم. من مقاومت کردم و برای دفاع از خودم با کارد میوه خوری ضربه ای به او زدم. وقتی متوجه شدم خون زیادی از او می رود همان لحظه اورژانس را خبر کردیم اما او چند ساعت پس از بستری شدن در بیمارستان جان خود را ...
عشق به ایران اسلامی بهانه پروازهای یک خلبان
باز هم من برای آرامش خاطرش، با او همراه شدم و به کرمان اسباب کشی کردیم. جواد در هوانیروز کرمان بازهم به عنوان خلبان تست و همچنین افسر عملیات گردان شکاری در هوانیروز کرمان فعالیت خود را ادامه داد. او همچنین با پروازهای شناسایی و تاکتیکی در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در منطقه شرق و جنوب شرق در استان های کرمان و زاهدان حضور داشت و پرواز کرد. جواد پس از 30 سال خدمت در ارتش به ...
جزئیات تازه ای از ماجرای تراژیک اخیر سیستان و بلوچستان/ چه کسی فرمانده اتفاقات زاهدان بود؟
گزارش میدانی یک خبرنگار جزئیات تازه ای از ماجرای تراژیک اخیر سیستان وبلوچستان روایت می کند.
نقشه های کثیف رقیب عشقی برای تصاحب زن دوستش/ رازی که بعد از 20 سال لو رفت!
...، دخترم را دیدم که از خانه بیرون آمد، قلبم از تپش ایستاد! چه دختر زیبایی! پاهایم سست شده بود و قدرت راه رفتن نداشتم، بغض گلویم را می فشرد! با افتخار از دور نگاهش می کردم و این کار هر روز من شده بود اما نمی توانستم خودم را به او معرفی کنم! به خاطر همه این رنج هایی که بدون پدر کشیده، چه می توانستم بگویم؟ فقط شماره تلفن اش را با ترفندی از محل کارش گرفتم و درد دل هایم را برایش بازگو کردم تا این که ...
لباس عروس میلیاردی سحر قریشی همه را شوکه کرد | ازدواج سحر قریشی با پادشاه امارات صحت دارد؟
ورها و توهین ها شروع می شد. ولی امروز دیگر برایم مهم نیست، هرچه دوست دارند پشت سر من حرف بزنند. سوابق هنری سحر قریشی بعد از اینکه سریال دلنوازان را بازی کردم تلفن خانه مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم هایی زنگ می زدند که سال ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می زدند که من شخصا یک بار هم آنها را در زندگی ندیده بودم و سحرجان سحرجان گویان، اظهار محبت و ...
خبر آشتی سحر قریشی با امیر تتلو صحت دارد؟ + تصاویر
شایعات جرات نداشتم عمل کنم، چون به محض اینکه عمل می کردم، ترورها و توهین ها شروع می شد. ولی امروز دیگر برایم مهم نیست، هرچه دوست دارند پشت سر من حرف بزنند. سوابق هنری سحر قریشی بعد از اینکه سریال دلنوازان را بازی کردم تلفن خانه مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم هایی زنگ می زدند که سال ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می زدند که من شخصا یک بار هم آنها را ...
عبور از شب های مسموم/ حرکت برخلاف جهت اراده مردم، محکوم به شکست است
...، در نزدیکی خانه ناچار به توقف شدم و مسافتی را پیاده رفتم. چون اغتشاشگران خیابان را بسته بودند. وی با اشاره به اینکه چند مامور نیرو انتظامی در آن اطراف حضور داشتند، افزود: تلفن یکی از ماموران نیرو انتظامی زنگ خورد، صدای کودکی به گوش می رسید نزدیک بودم و صدا را البته نه چندان واضح می شنیدم. گفت: بابا پس کی می آیی خونه؟ کم سال بود و بی قرار پدر و پدر چه ساعات دشواری پیش رو داشت. ...
وحدت آفرینی سردار شوشتری به روایت هم سنگران | مسیح بلوچستان
و مناجات بود؛ بعد پرسید هر طایفه (در درگیری های قبیله ای یا اعدام های مواد مخدر و ...) چقدر کشته داشته است؟ پاسخ دادیم؛ بعد گفت زن و بچه و خانواده این ها چه گناهی دارند که به آن ها رسیدگی نمی شود؟ چه کرده اید که تحت پوشش کمک های نظام قرار بگیرند و به سرنوشت پدران و همسرانشان دچار نشوند؟ فردای آن روز با بزرگان طوایف صحبت کردیم و در منطقه ای حساس با حضور 40 تن از سران جلسه ای گذاشتیم و ...
9 فیلم گانگستری برتر تاریخ سینما که علاقمندان فیلم های مافیایی باید ببینند
می رود نابودی و ویرانی از خود به جای می گذارد و خودش نیز یک مرد رنج دیده است که در نهایت او را به سمت مصرف مواد مخدر برای فراموش کردن گذشته سوق می دهد. در فیلم Once Upon A Time In America، جیمز وودز نیز در نقش دوست نودلز به نام مکس می درخشد و این دو شخصیت هایشان را از کودکی تا دوران میانسالی و بعد از آن به تصویر می کشند. این فیلم داستان عجیبی از پشیمانی و رستگاری است که می تواند اشارات ...
جنایت کومله را از این ویلچرنشین بپرسید
کردم سرم روی شانه ام افتاد و پاهایم بی حس شد. دیگر تعادلم را نتوانستم حفظ کنم. از گلویم خون می آمد و همرزمم گفت: تیر خوردی! من در یک لحظه احساس کردم دارم جان می دهم. قبر و تشییع جنازه خودم به نظرم آمد و چهره شهید رجایی، باهنر و شهید بهشتی جلوی چشمم مجسم شد. در هر عملیاتی از بهداری سپاه باند پانسمان همراهمان بود و بچه ها گلویم را باندپیچی کردند. یکی از همرزمان، من ...
زندگی نکبت بار زن جوان که دستبند پلیس روی دستانش زده شد / شوهرم شب ها دیر به خانه می آمد
می آمد تا دیر وقت زیر زمین می ماند. یک روز کنجکاو شدم زیر زمین رفتم آنجا بود که فهمید فرامرز هم مصرف می کند و هم می فروشد. وقتی به او گفتم مرا مورد ضرب و جرح قرار داد طوری مرا زد که تا یک هفته نمی توانستم از جای خودم بلند شوم. او مرا مجبور کرد که در بسته بندی مواد با او کمک کنم مجبور بودم چنین کاری کنم چون مرا تهدید کرده بود اگر کاری کنم یا به کسی حرفی بزنم دخترمان را از من می گیرد و ...
ادعای جدید زن کارتن خواب درباره قتل تیام کوچولو
کوچولو نیست. به این ترتیب زن معتاد به قتل پسربچه اعتراف کرد. مریم 40ساله در بازجویی ها گفت: پنج یا شش سالی می شود که معتاد به مواد مخدر شده ام. همسرم وقتی متوجه اعتیادم شد، طلاقم داد و دو فرزندم را با خود برداشت و رفت. از آن زمان به بعد یا در زندان بودم یا پاتوق معتادان یا کارتن خوابی می کردم. تیام کوچولو را دورادور می شناختم و در محل دیده بودمش. او پسربچه آرامی بود تا این که به سرم زد ...
زیباترین روزهای زندگی زن جوان در شعله های هوس به آتش کشیده شد!
. کم کم نگران آینده و زندگی ام شدم. این بود که به سراغ نشانی هایی رفتم که از سعید داشتم. خانه ای را در منطقه بالای شهر پیدا کردم که بارها مرا داخل خودرو منتظر گذاشته بود تا سری به خانه خواهرش بزند اما در کمال تعجب فهمیدم آن جا منزل ویلایی سعید است که با همسر و فرزندانش زندگی می کند! حیرت زده به سعید می نگریستم و او در میان بهت و ناباوری مدعی بود که مرا نمی شناسد. پیامک هایش را به همسرش ...
لعیا زنگنه ازدواج جدیدش را علنی کرد | اختلاف سنی وحشتناک لعیا زنگنه با همسر جوانش
و بردم دادم به آقای رمضانی. آقای رمضانی گفت که نه، تو به درد ما نمی خوری. بلند شو من تو را یک جایی ببرم. من هیچ چیز نمیدانستم غیر از این که گفتند دفتر آقای شاهسواری است. ایستادم وسط همان سالن بیرون و از یکی از اتاق ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده ام! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش غیرعادی بود! مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیا ...
آشتی سحر قریشی با امیر تتلو همه را شوکه کرد | عکس جنجالی سحر قریشی در کنار آقای خواننده
...، چون به محض اینکه عمل می کردم، ترورها و توهین ها شروع می شد. ولی امروز دیگر برایم مهم نیست، هرچه دوست دارند پشت سر من حرف بزنند. سوابق هنری سحر قریشی بعد از اینکه سریال دلنوازان را بازی کردم تلفن خانه مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم هایی زنگ می زدند که سال ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می زدند که من شخصا یک بار هم آنها را در زندگی ندیده بود ...
هلاکت شش طایفه از منظر امام صادق(ع)/ چگونگی رفتار والی و حاکم با رعیت
نوظهور در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هنوز به دنیا نیامده بودند و دین مبین اسلام با وجود پیغمبر ظهور کرده و بعد از رحلت آن حضرت ابوحنیفه در سال 80 هجری در کابل متولد و در سال 150 فوت کرد. مالک بن انس در سال 93 هجری، شافعی در سال 150 هجری و احمد بن حنبل در سال 165 به دنیا آمد و شافعی و احمد بن حنبل به ترتیب در سال 198 و 241 درگذشتند. ولی شیعه در زمان پیغمبر از آن حضرت پیروی می ...