سایر منابع:
سایر خبرها
ازدواج یک ماهه!
...: اگرچه فقط 4 سال با پدر و مادرم زندگی کردم اما در همین مدت نیز همواره شاهد درگیری و کتک کاری آن ها بودم پدرم کارگری ساده بود ولی به مواد مخدر اعتیاد داشت و همین موضوع مادرم را ناراحت می کرد. اختلافات آن ها به جایی رسید که دیگر نتوانستند در کنار هم زندگی کنند و زمانی که من 4 سال بیشتر نداشتم از هم جدا شدند. یک سال بعد پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و من هم در کنار نامادری زندگی جدیدی را ...
زن 29 ساله: پدرم مرا به ساقی خود فروخت
خودش لب به مواد افیونی نمی زد! حداد خیلی زود با برادرم نیز صمیمی شد و در حالی که ادعا می کرد از یک سال قبل همسرش را طلاق داده است روزی مرا از پدرم خواستگاری کرد. این ماجرا در شرایطی رخ داد که من هم به خاطر رویاها و آرزوهایی که در سر داشتم خواستگارانم را یکی پس از دیگری رد کرده بودم و حالا افرادی قصد ازدواج با مرا داشتند که یا باید همسر دوم می شدم یا با افراد میان سالی ازدواج می کردم که به ...
خواسته های بی شرمانه مرد بی غیرت از همسرش
حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه ...
آغوش گرم شهادت را دوست دارم
توانند و می خواهند یک روز روزه و نماز قضا برای این حقیر بجا آورند. اما چند کلامی با پدر و مادرم و همسر و برادرانم دارم ای پدر و مادر که رنجهای بسیار برای من کشیدید، مادری که شبها در کنار بسترم بودی و شبها تا صبح بیدار بودی پدر و مادرم خیلی شما را دوست داشتم ولی چه کنم که اسلام از همه شماها عزیزتر است و این را تشخیص دادم که اسلام امروز در خطر است این بود که شما را تنها گذاشتم. برادران ...
مجاهدی در طراز انقلاب | اینجا خانه وزیر و نماینده هشت دوره مجلس و شورای شهر است
بین لوازم ساده اما به نظر نویی که آنجا قرار دارد فقط 3کمد در اتاق دکتر است که از زهواردرفتگی اش می توان حدس زد مربوط به جهیزیه همسر دکتر است که از 50واندی سال پیش باقی مانده است. برای آزاده، پدر قهرمانی است که همتای او را نخواهد دید. می گوید: اگر از ساده زیستی پدرم حرف بزنم شاید کسی باور نکند اما حقیقت دارد. او تا لحظه ای که زنده بود هیچ کدام از لوازم خانه را نونوار نکرد. بعد هم برای تأیید حرفش در ...
خانم بازیگر مورد آزار فروشنده خیابانی قرار گرفت
با یه پسر دست فروش رو به رو شدم که فحش هایی به من داد که حتی نمیشه به زبان آورد! شیشه رو دادم پایین گفتم چرا اینجوری حرف میزنی؟ گفت پولتو می بری تو گور مگه زنیکه؟! حتی اگر پول نقد هم داشتم، حاضر نبودم به بچه ای که مثل شما زشت حرف می زنه پول بدم. به من، مادرم، پدرم فحش داد! گوشی رو در دستم گرفتم، گفتم با پلیس تماس می گیرم، اما او با لبخند گفت به هر کسی که می خوای زنگ بزن! واقعا افسرده شدم! تا بخوای تو استانبول قدم بزنی، افسرده میشی! ...
فرار از خودنمایی
این همه مشغله کاری آمدی. بچه ها خوشحال شدند. عذر می خواهم که اذیت شدی. با هم رودربایستی نداشتیم و گاهی سر به سر هم می گذاشتیم. به شوخی گفت: شیرازی، خدا بکشدت. امروز می خواستی مرا به کشتن بدهی.وسط این جمعیت داشتم له می شدم!
صاحبخانه ام به دختر 15 ساله ام نظر دارد
...، اما آن روزها مادرم زنده بود و در این مدت مرا از نظر مالی تامین می کرد، به همین دلیل نبود همسرم تاثیر زیادی در زندگی من نداشت ولی بعد از مرگ مادرم ورق برگشت و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد و دیگر توجهی به فرزندانش نداشت . با آن که از درآمد خوبی برخوردار بود ولی باز هم اهمیتی به من نمی داد که روزهای سختی را می گذراندم. در این شرایط من با تهیه ترشیجات خانگی و مبلغ یارانه زندگی ام ...
راز جنایت در خانه قدیمی
پشت گردن مقتول هدف ضربه چاقو قرار گرفته و آثار کبودی روی دست و پای او به دلیل بستن طناب مشهود بود. اظهارات ضد و نقیض پسر مقتول همین سرنخ کافی بود تا پسر مقتول که جسد پدرش را در اتاق خواب پیدا کرده بود هدف تحقیق قرار بگیرد؛ او هنگامی که مقابل تیم جنایی قرار گرفت در اظهارات ضد و نقیضی گفت: چند سال قبل مادر و پدرم از یکدیگر جدا شدند و من در کنار مادرم در کرج زندگی می کنم؛ یک هفته ...
سفر به مشهد از دیروز تا امروز
آستان رضوی ساخته بود اسکان کم هزینه بگیرند. بعد از زیارت به سمت زائر شهر حرکت کردیم و شب را در زائر شهر که توسط آستان قدس رضوی برای رفاه زائرین ساخته شده بود، اسکان گرفتیم. داشتم یک نگاهی به سفر زیارتی مادرم در قبل از انقلاب و سفر زیارتی امروز ما و بعد از انقلاب نگاه می کردم، پیش خودم گفتم: چه سفری و چقدر اختلاف که از زمین تا آسمان در یک سفر ایجاد شده؛ آن هم در شرایطی که ...
شرط شهیدبرای ازدواج، یاد گرفتن نماز بود
بانو داشته که در ادامه می خوانیم. این همسر شهید درخصوص نحوه آشنایی با همسرش می گوید: هم محلی بودیم و طبق معمول با صحبت اولیه با برادرم به خواستگاری آمدند و چون پسر خوب و مومنی بود، پدرم پذیرفت. من 14 ساله بودم و شهید 19 سال داشت که ازدواج کردیم. خواسته شهید برای ازدواج خانم سلیمی می گوید: شهید از من پرسید؟ اهل نماز هستی؟ بلدی نماز بخونی؟ زیرا شرایطش این بود که قبل ...
عکس/ ست مشکی و دونفره مریم مومن و آقای بازیگر!
، مادرم نگران بود که چه اتفاقی برایم افتاده است و من گفتم باورم نمی شود که پس از این همه تلاش قرار است به آرزویم برسم. سپس به صحبت های اولیه، تمرین به این نقطه رسیدیم که برای نقش فخرالزمان انتخاب شدم. از همان ابتدا دیالوگ های مربوط به تست شخصیت فخرالزمان را از من تست گرفتند.
گفتم تجربی بخوان تا دکتر شوی گفت بندگی می خوانم تا شهید شوم
27 شهید این حادثه تروریستی بود. 21 سال داشت و لقب جوان ترین شهید واقعه محور خاش- زاهدان را گرفت. آقا رضا 20 روز قبل به خواستگاری رفته و همان جا به عروس خانم گفته بود: من برای خواستگاری نیامده ام! کارم به ازدواج نمی کشد. آمده ام برای دل مادرم... با خانم نوروزی مادر شهید رضا رحیمی دقایقی پای گفتگو نشستیم تا از تک پسر خانواده اش بگوید. از آقا رضا به عنوان جوان ترین شهید حادثه تروریستی خاش ...
فیلم صفر تا صد قتل شهید قاسم فتح الهی / قصد کشتن نداشتم اما اعدامم کنید + گفتگو با قاتل
همیشه به من می گفت که تو کار بکن نیستی و همش دنبال تفریح و رفیق بازی هستی. منم که یک ماهی می شود ازدواج کرده ام برای اینکه بتوانم پولی به جیب بزنم و کارگری نکنم، دست به سرقت زدم. این فرد در پایان خاطر نشان کرد: ما قصد کشتن شهید فتح الهی را نداشتیم و از خانواده او می خواهم که مرا بابت این اتفاق ببخشند. چراکه ناخواسته این اتفاق رخ داد. این متهم در پایان گفت: کاش مقتول زنده بود ...
از ماجرای مردی که خانواده اش را به گلوله بست تا فاش شدن راز جنایت با رد جسد سوخته
زمان حضور مأموران قضایی پلیس، طناب از دور دستان و پاهای مقتول باز شده بود و مقداری خون هم روی پتوی مقتول دیده می شد. اولین فردی که تحت بازجویی قرار گرفت پسر جوان مقتول بود که موضوع را به مأموران اعلام کرده بود. او در اولین اظهارات خود به بازپرس ناصری گفت: چند سالی می شود که پدر و مادرم جدا شده اند. ما چهار برادر بودیم که چند سال پیش یکی از برادرانم فوت کرد. من هم برای زندگی به کرج رفتم و ...
عالم را خانم های خانه دار می چرخانند!/چطور فرزندی مانند سردار سلیمانی تربیت کنیم؟
. قطعا همه ی انسان ها در همه ی دوران زندگیشان تحت تاثیر اشتباهات کوچک و بزرگ قرار می گیرند. اینکه بزرگتر من، مادر من، پدر من خودش را متعهد بداند و زمینه ی اصلاح اشتباهات من را در همان دوران فراهم کند، در جاهایی فضای اصلاح رفتار خودم را فراهم کند این ها قطعا در شکل گیری شخصیت قاسم سلیمانی ها تاثیر دارد. زنان، زمینه های رشد دانه های خدایی شدن در خانواده حجت الاسلام محمد بیرانوند ...
وقتی عشق به امام عصر(عج) به شهادت منجر می شود
...، خیلی برایش سنگین است.از طرفی، همسایه ها مادرم را به بهانه این که در مسجد ابوذر بسته های عیدی درست کنیم، به مسجد برده و خبر شهادت را به مادرم داده بودند. مادرم در این سال ها خیلی سختی کشید؛ در سی و پنج سالگی همسرش را از دست داد و برای اینکه فرزندانش را سامان بدهد، هرگز ازدواج نکرد. نسبت به پدر احساس غرور دارید یا دلتنگی؟ هنوز هم در سن پنجاه سالگی با داشتن زن و دو بچه وقتی ...
نامزدم دزد نیست، فقط طلبش را می خواست
، وقتی خیلی بچه بودم پدرم فوت کرد. مادرم هم پنج سال قبل فوت کرد. من و برادرم با هم زندگی می کنیم. *چطور با نامزدت آشنا شدی؟ مدتی برای او کار می کردم. مغازه داشت. من به عنوان فروشنده برای او کار می کردم، بعد هم از من خوشش آمد و خواستگاری کرد و نامزد کردیم. *برادرت چه می کند؟ برادرم فعلاً دبیرستانی است. او درس می خواند. اصلاً به خاطر او ما هنوز نتوانسته ایم ازدواج کنیم ...
تفاوت های میان ملل مختلف با بیان طنز شنیدنی می شود
می رفتیم و شیر گاو ها را می دوشیدیم. خانواده ی ما مثل تمام خانواده های روستایی، خانواده ی پرجمعیتی بود که یکی یکی بزرگ می شدند و سر زندگی خویش می رفتند. من در طول دوران تحصیل، شاگرد ممتازی بودم، از همین رو مورد تشویق پدر و مادر و خواهر و برادرانم قرار می گرفتم... . این شروع داستان غضنفر دیپلمات می شود نوشته ی طنزنویس معاصر سعید رحمان نیا است. رحمان نیا تجربه های خود را از سفر هایی که به خارج ...
قتل هولناک پدر تهرانی در خانه متروکه اش/ پسرش بازداشت شد
سالی می شود که پدر و مادرم از هم جدا شده اند. ما 4 برادر بودیم که چند سال پیش یکی از برادرانم فوت کرد.من هم برای زندگی به کرج رفتم و گاهی به پدرم سر می زدم.روز گذشته به خانه پدرم آمدم و می خواستم یک هفته ای نزد او بمانم.تا ساعت 4 صبح با هم قلیان کشیدیم و گپ زدیم. بعد من به اتاق روبروی اتاق پدرم رفتم و خوابیدم.صبح که از خواب بیدار شدم گمان کردم که پدرم هنوز خواب است. پدرم فرد ...
سرقت شوهر از خانه و مغازه های آشنایان همسر
به گزارش شیعه نیوز ، زن جوان که مدعی بود همسرش عادت دارد از خانه و مغازه های آشنایان سرقت کند برای طلاق به دادگاه خانواده رفت. چند روز قبل زن و شوهر جوانی که تنها 8 ماه از ازدواج شان گذشته بود به یکی از شعبه های دادگاه خانواده رفتند و زن جوان در حالی که خواهان جدایی بود به قاضی گفت: از آشنایی و ازدواج ما کمتر از یکسال می گذرد اما در همین مدت رفتارهایی از همسرم دیدم که جز خجالت و ...
وصیت شهید محمد رنج کشان برای دوستان
ام و آن جوانی که با نارنجک به زیر تانک می رود و جان خود را در راه اسلام و وطنش از دست می دهد مرا به وجد و شعف می آورد. وصیت من به پدر و مادر و خواهر و برادرانم، اگر ناراحتی از جانب من کشیدید که می دانم کشیدید، مرا ببخشید و می دانم چقدر شما را اذیت کرده ام، ان شاءالله که خداوند کلیه مسلمین را که در راه اسلام شهید می شوند از اصحاب امام حسین (ع) به حساب آورد و کسانی را که در راه اسلام ...
اعتراف زن 19ساله: ازدواجم ثبت نشده ولی باردار هستم
تصمیم می گرفت. خلاصه در کنار مادرم روزگار می گذراندم تا این که پسر همسایه به خواستگاری ام آمد. “شهرام” خانواده خوبی داشت و دریکی از شرکت های فرش بافی کار می کرد اما مادرش به شدت بیمار بود و به همین خاطر مادر من نیز به خانه آن ها رفت و آمد داشت و آن ها را کاملا می شناخت . 17 سال بیشتر نداشتم که مراسم عقدکنان من و شهرام برگزار شد و دیگر هم به تحصیل ادامه ندادم. شهرام نیز بعد از مرگ پدرش به شدت وابسته ...
زن 17 ساله از چنگ همسایه شیطان صفت گریخت
درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از روزی که چشمانم را باز کردم، خودم را بی کس و تنها در بهزیستی یافتم. گویا پدر و مادرم مرا سر راه گذاشته و رها کرده بودند. خلاصه بهزیستی تنها پناهگاه و امید من بود اما خیلی آرزو داشتم که من هم مانند دیگر کودکان خردسال،پدر و مادری داشته باشم که مرا در آغوش بگیرند! حسرت داشتن پدر و مادر، موضوعی بود که در طول زندگی ام مدام ...
دستگیری “خواننده ایرانی” به جرم آزار و اذیت زنان جوان
. حتی قدرت صحبت کردن هم نداشتم. آنها حدود 10 شب مرا مقابل خانه مان رها کردند و من درحالیکه گیج بودم زنگ خانه مان را زدم و وقتی وارد شدم از هوش رفتم که خانواده ام با دیدن وضعیتم مرا به بیمارستان رساندند. پزشکان می گفتند که در خون ما ماده بیهوشی و مقداری هروئین بوده است که اگر کمی دوز آن بیشتر بود قطعا جانم را از دست می دادم. دختر جوان در ادامه گفت: تا 3 روز اصلا در حال خودم ...
اختصاصی فاش نیوز| گفت و گو با کارگردان و بازیگر نمایش "مادرم زری سر زا رفت" منتخب چهل و یکمین جشنواره ...
مجدد می کند که زمانِ زایمانِ "وارث" از دنیا می رود و "وارث" در کنار نامادری بزرگ می شود و این تکه کلام "وارث" است که می گوید "مادرم سر زا رفت". در واقع، داغِ از دست دادن مادر نیز این شهید را اذیت می کند و دلتنگِ مادر است. به این شکل خواستیم بی مادری، تنهایی و مظلومیتِ "وارث" را بیشتر نشان دهیم. او در خصوص علت پرداختن به این سوژه خاطرنشان کرد: خودِ بنده شخصا آسیب دیده از جنگ هستم و پدر ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید محمدرضا زارع توران پشتی + تصویر
به گزارش گروه استانی تیتر یک ؛ در این یادداشت به بیان فرازهایی از وصیت نامه، خاطرات و زندگینامه شهید محمدرضا زارع توران پشتی می پردازیم. فرازهایی از زندگینامه شهید سرباز شهیدی که در هنگام نماز، آسمانی شد. شهید محمدرضا زارع توران پشتی در سال 1339 در خانواده ای کشاورز و زحمتکش و فقیر واقع در سرچشمه کرج پا به عرصه وجود نهاد و پس از سپری شدن دوران کودکی در سن 7 سالگی ...