سایر منابع:
سایر خبرها
حاجیه خانم نوروزی مادر شهید محمدرضا باقری نراقی درگذشت
...، استان مرکزی و از انسان های مورد احترام این دیار تاریخی و شهیدپرور بودند. شهید محمدرضا جهت فعالیت های انقلابی در سال 1360به استان کرمان عزیمت و آنجا در مرکز آموزش سپاه به تربیت و جذب نیرو پرداخت. شهید باقری اهل مطالعه، سخنرانی و ذاکر اهل بیت (ع) بود. شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر 41 ثارالله سپاه مثل برادر آن را دوست داشت و اجازه نمی داد، محمدرضا در کرمان احساس غربت ...
تجاوز مرد جوان به دوست همسرش/ زن 27 ساله جرات شکایت ندارد! ماجرا چیست؟
...> او زن میان سالی بود و در منزلش مواد مخدر سنتی مصرف می کرد تا این که روزی در 20 سالگی لوزه ام متورم شد و چیزی نمی توانستم بخورم. لیلا خانم وقتی وضعیت مرا این گونه دید پیشنهاد داد برای بهبودی بیماری ام در کنار او چند دود شیره تریاک استفاده کنم. من هم برای اولین بار ابزار استعمال مواد را به دست گرفتم و احساس رضایت کردم. از آن روز به بعد دیگر همنشین بساط استعمال مواد مخدر لیلا خانم شده بودم ...
اتحاد جوانان تیری بر قلب دشمن فرو خواهد رفت
انتخاب کرد و بدان که کسی مرا اجبار نکرد. این خودم بودم که خواستم به ندای هل من ناصر ینصرنی؟ حسین زمان لبّیک گویم. آری ای پدرجان و مادرجان، من رفتم و دیگر نتوانستم جبران زحمات شما را کنم و امیدوارم که مرا ببخشید. آری پدر، من می روم تا دنیا بداند که جوانی از پدر و مادر و برادران به خاطر خدا و قرآن و اسلام دل می کَند و چنین حاضر است که تمامی این مشکلات را تحمل کند. ...
ادعای مرد شرور: من خودم قربانی هستم
کردی و بچه ها را آزار می دادی؟ من روزی به همین شیوه قربانی شدم و با این کارم نه تنها از آنها بلکه از خانواده ها هم انتقام می گیرم. هم سن و سال همین پسرها بودم که مردی با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و دوچرخه ام را با خودش برد. از او شکایت کردی؟ نه حتی جرأت نکردم به خانواده ام حرفی بزنم. می ترسیدم و البته مطمئن بودم خانواده ام هم به خاطر ترس از حرف مردم ...
جانبازی در خیبر، شهادت در کربلای 5
.... دوران انقلاب، به طور مخفیانه و دور از چشم پدر و مادرم اعلامیه های امام (ره) را از تهران می آوردم و سیدمحسن آن ها را در مسجد و کوچه و بازار پخش می کرد. بعد از پیروزی انقلاب و اوایل تشکیل سپاه پاسداران او همکاری خود را با این نهاد شروع کرد و پس از مدت زمان اندکی با توجه به تلاش و نبوغی که داشت با وجود اینکه هیچ مدرک تحصیلی نداشت و دانش آموز هنرستان بود به طور رسمی و پاره وقت به عضویت ...
قتل همدست توسط دزد غیرتی / سراغ کمد خصوصی زنم رفت! + گفتگوی اختصاصی
شد و مشخص شد مدتی قبل احمد با همدستی یکی از دوستانش به نام نادر دست به سرقت از منازل و اماکن زده بود.مدتی بعد نادر به دام ماموران افتاده و مدت زمان محکومیت حبس خود را سپری کرده بود.اما در فاصله کوتاهی از آزادی اش،این حادثه مرگبار برای احمد رخ داد.به این ترتیب نادر به عنوان تنها مظنون پرونده آتش افروزی عمدی تحت تعقیب ماموران پلیس قرار گرفت و سرانجام دستگیر شده و در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران تحت ...
قتل همدست توسط دزد غیرتی / سراغ کمد خصوصی زنم رفت! + گفتگوی اختصاصی
تحقیقات برای راز گشایی از ماجرا آغاز شد و مشخص شد مدتی قبل احمد با همدستی یکی از دوستانش به نام نادر دست به سرقت از منازل و اماکن زده بود.مدتی بعد نادر به دام ماموران افتاده و مدت زمان محکومیت حبس خود را سپری کرده بود.اما در فاصله کوتاهی از آزادی اش،این حادثه مرگبار برای احمد رخ داد.به این ترتیب نادر به عنوان تنها مظنون پرونده آتش افروزی عمدی تحت تعقیب ماموران پلیس قرار گرفت و سرانجام دستگی ...
تصمیم رفتن با خودشان بود | بهترین هدیه مادر شهید از پسرش چه بود؟
تا به امروز هنوز چنین چفیه ای را ندیده ام در دست داشت، آن را به خواهرش داد و به او گفت که به عنوان یادگاری از آن مراقبت کند. هنوز حرف او تمام نشده بود که گفتم مگر قرار است دیگر بازنگردی درجواب گفت رفتن با خودمان است اما بازگشت این سفر به دست خداوند است. سید علیرضا هم چهارده سال بیشتر نداشت که به جبهه رفت وقتی خبر شهادت او در محله پیچید بعضی از همسایه ها با شکایت و گله به سراغ من و پدرش آمدند و از ...
گریزمان: شایسته خشم طرفداران اتلتیکومادرید بودم
چیزی بود که می خواستم و نیاز داشتم. من هم به عنوان یک هوادار خیلی عصبانی بودم. این چیزی است که من لیاقتش را داشتم. بسیار متواضع شدم و برای تغییر آن تلاش کردم. کسانی که مرا می شناسند می دانند که به این رابطه با هواداران نیاز دارم، به عشق و حمایت آن ها برای اجرای در بالاترین سطح نیاز دارم. انتهای پیام/ ...
دختر مهران مدیری هم مدل شد! + عکس
کردم و با مهران مدیری، فاطمه گودرزی و علی صادقی همبازی بودم. ماجرای مهاجرت روژان آریا منش روژان آریا منش درباره مهاجرتش از ایران گفته است: وقتی وارد دانشگاه شدم هنوز پدرم مخالفتی با کار هنری نداشت امام مخالفت های مادرم شروع شد، و اصرار داشت که ابتدا درس بخوانم و بعد به سینما و تلویزیون بپردازم در ایران رشته دلخواهم پذیرفته نشدم به همین دلیل هم به قبرس رفتم در شهر فاماگوستا رشته داروسازی پذیرفته شدم. ...
سرقت گوشی با پابند الکترونیکی!
دستگیر شدم و به خاطر سن کمی که داشتم راهی کانون اصلاحات شدم. پس از دستگیری، پدر و مادرم از شاکیان رضایت می گرفتند و من هم بعد از مدتی آزاد می شدم. آخرین بار دو سال قبل دستگیر شدم و دوباره به کانون رفتم. این بار قاضی مرا محکوم به حبس کرد و قرار شد 100 میلیون تومان ردمال هم انجام دهم. از تعدادی از شاکیان رضایت گرفتم و ردمال کردم، اما تعداد دیگری مانده بودند که با گذاشتن وثیقه آزاد شدم تا بیرون ...
دهه هشتادی ها میهمان شهدا در کربلای ایران/ کاش نزد شهدا رو سفید باشیم
مجبور به بازگشت شدیم و در معراج شهدای اهواز توقف کردیم که هم به سخنان حاج آقای راوی گوش بدهیم و هم نماز بخوانیم بعد از خواندن نماز و صحبت های حاج آقا که پر از درد بود، اتاق کوچک در وسط آن مسجد مرا به خود مجذوب کرد آنجا تابوت هایی بود که مربوط به شهدای تازه تفحص شده بودند بعد از این همه سال چه چیزی می توانست درون آن تابوت ها باشد؟قلبم به درد آمد، دیگر تاب نیاوردیم و شروع به گریه کردیم. آه ...
یادکردی از شهید امیر حاج امینی/شهیدی که مشهورترین شهادت را رقم زد
متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد... آنچه در ادامه می آید وصیت نامه این شهید بزرگوار است. باشد که ره توشه راهمان باشد. شهید حاج امینی، نفر اول صف سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: خدایا! عاشقم کن. ...
نقشه زن جوان برای مرد ثروتمند
زن جوان که راز 12 میلیارد تومان طلا و اشیای گران قیمت سرقتی را فاش کرد، درباره سرگذشت خود نیز گفت: سال ها قبل با مردی ازدواج کردم که 3 سال از من بزرگ تر بود اما شغل مناسبی نداشت.. او مدتی بعد به سوی اعتیاد کشیده شد و همین موضوع زمینه بدبختی های مرا فراهم کرد به طوری که تصمیم گرفتم برای تامین مخارج زندگی در خانه های مردم کار کنم ولی کسی به من اعتماد نمی کرد تا این که بالاخره از طریق یکی از آشنایان ...
فرمانده عملیات فتح تپه های الله اکبر: غنایم ما کلکسیونی از کشورهای مختلف دنیا بود | کاش همه مثل رفتگر ...
در چنین شرایطی بودیم. ماندیم تا ارتش حفظ شود و از خاک وطن دفاع کنیم. ما پاسگاه های مرزی را تقویت کردیم. چون آن زمان پاسگاه های مرزی در اختیار شهربانی بود و رابطه ارتش و شهربانی رابطه خوبی بود. اما مشکلاتی هم بود که به ضعف ارتش ایران افزود. یکی اینکه دولت موقت بدون هماهنگی با ستاد کل نیروهای مسلح مدت سربازی را از دو سال به یک سال کاهش داده بود و تعداد سربازان کم شده بود. بسیاری از ...
روزنه هایی از عالم غیب به چاپ بیستم رسید
ادامه حیات او نداشتند. بعد از آن به خواست خدا ایشان خوب می شوند. او بعد نقل کرد که: من در حال بیهوشی، افرادی را دیدم که به عالم بالا برده می شوند، نوبت من که رسید، آقایی فرمود: ایشان امانت است و نگذاشت مرا ببرند. برادرم پس از خوب شدن وقتی به خانه برگشت، از مادرم پرسید: شما چه کرده بودی؟ مادرم گفت: وقتی تو به جبهه رفتی، به امام حسین علیه السلام متوسل شدم و شما را به حسین بن علی علیهما السلام سپرده و امانت دادم... ...
مُجاهدین عراقی و منافقین ایرانی تقابل حق علیه باطل
شادی آن گعده ها و بوی گلاب و عطر خاک و زیلوهای حصیری خاطرات شگرفی از خانه مقدس خداوند برای مان رقم می زد. فرقی نمی کرد کجا و مشغول چه کاری باشیم؛ وقتی طنین طرب انگیز اذان بر جان های خسته مان دست نوازش می کشید؛ در چشم به هم زدنی خود را به باغِ بهشت زمینیان می رساندیم و از چشمه های آن، گلدانِ ایمانمان را سیراب می کردیم. مردم حمیدیه اعتقادات دینی خوبی داشتند و جانشان را پای دین می ...
شهید داوود امیری: با درس خواندن شما ضربه ای محکم به دهان ابر جنایتکاران زده می شود
حزب الله. سلام علیکم؛ خدمت پدر و مادر عزیزم، خواهر و برادرانم سلام عرض می کنم. چند خطی وصیت دارم که دوست دارم بعد از اینکه اگر لایق بودیم و به درجه رفیع نائل شدیم انجام شود. اولاً که من با چشمی باز و از روی بصیرت زیاد به جبهه آمدم و من عاشق جبهه بودم که در شهر که می آمدم طاقت دوری جبهه و تنها گذاشتن هم رزمانم را نداشتم. اگر لیاقت پیدا شد شهادت نصیب ما شد ...
فرماندهی حاج حسین امامت بود نه هدایت
قابله با تحریم ها و تحقق گام دوم انقلاب اسلامی، می توان از آن بهره برد. همزمان با سی وششمین سالگرد شهادت حاج حسین خرازی، میزبان دو تن از پژوهشگران و پیشکسوتان دفاع مقدس شدیم تا به بازخوانی ابعاد مدیریتی فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع) در دوران جنگ تحمیلی بپردازیم. مصطفی سجاد و محسن نصری در این نشست به تشریح ابعاد مدیریتی شهید خرازی در محورهای حفظ بیت المال، کادرسازی، اقناع سازی، ...
شوخی حاج قاسم با دختر شهید مدافع حرم
که نوه ام را بغلم کرده بودم، کلافه و خسته شدم. جلوی در سالنی که قرار بود دیدارها انجام شود رسیدیم و من با ناراحتی در زدم و گفتم: در را باز کنید خسته شدیم. وقتی در را باز کردند، دوباره شروع کردم به غر زدن که، ای بابا حتماً باید هفت خان رستم را رد کنیم تا اجازه دهید بیاییم داخل؟ غافل از اینکه سردار سلیمانی کمی آن طرف تر نشسته است. واقعاً کلافه بودم. تعدادی از نیروهای سپاه آمدند و گفتند ...
زود قضاوت نکنید و گذشت و ایثار داشته باشید
. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشود. بیسیم چی گردان انصار لشکر 27 محمد رسول الله (ص)؛ در دهم اسفندماه سال 1365 در شلمچه آسمانی شد. در ادامه متن وصیت نامه این شهید والامقام از منظر شما می گذرد: سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیدم، و آن در ...
دوکوهه؛ میزبان جاماندگان از قافله شهدا
؛ اشتیاق رسیدن به خانه عشق همچنان در دل های لشکریان رسول الله (ص) موج می زد؛ چراکه خیلی از آن ها سال های سال از معشوق خود دور بودند؛ از میدان صبحگاه و ساختمان هایش، از آن حسینیه شهید همت و قبرهای حفر شده به دست بنده ترین بندگان خدا در کنار حسینیه گردان تخریب و... جاده ها را طی کردیم، رفتیم و رفتیم تا نزدیکی های اندیمشک؛ هوا دیگر تاریک شده بود و این تاریکی هوا، دلیلی بر روشنایی ساختمان ...
دو برادر، دو همرزم و یک شهادت
رسم الخط های او از شهادت، ایثار و ولایت هنوز بر در و دیوار های شهر ارومیه خودنمایی می کند. یکی از آن یادگاری های برجای مانده از جمشید جمله ای از امام خمینی (ره) روی دیوار ورودی باغ رضوان ارومیه است: اسلام به این شهیدان و شهیدپروران افتخار می کند. آنچه در پی می آید حاصل همکلامی ما با مجید مظهر صفاری برادر شهید جمشید مظهر صفاری از شهدای کربلای 5 است. کلاس های تبیین دین و سیاست شهید جمشید مظهر صفاری متولد 1344 بود. دو خواهر و یک برادر دیگر داشت که سال ها بعد در کنار برادرش در میدان جهاد و رزم حاضر شد. بچه ها در یک محیط آرا ...
دیدن خانه این جانباز متحیرتان می کند
صاحب پسری می شود به نام محمدهادی. خانم امینی در میان صحبت با انگشت به خواهر شهید هادی اشاره می کند و به هدیه دخترش می گوید: ایشان خواهر همان شهیدی است که عکسش را کنار عکس داداش هادی گذاشتیم. اینجاست که متوجه شدم محمد هادی فرزند این خانم نیز تیرماه سال گذشته در اردوی آزمایشی به شهادت رسیده است. سریع با اینترنت گوشی نام شهید محمدهادی امینی را جست وجو می کنم تا اطلاعات بیش تری از او به دست ...
تصمیم عجیب مرد جوان برای سرقت مسلحانه از طلافروشی | بدهکار بودم؛ یک بچه بیمار دارم
گرفتم دلم را به دریا بزنم و ریسک کنم. اسلحه را از کجا تهیه کردی؟ همانطور که گفتم از همکارم 7میلیون تومان پول طلب داشتم. او اسلحه را به جای بدهی اش به من داد. بعد کلی تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که از طلافروشی سرقت کنم. طلافروشی را هم از چند روز قبل شناسایی کردم و روز حادثه در اطراف طلافروشی پرسه زدم تا اینکه در فرصتی مناسب وارد آنجا شدم. اما خب من آدم بدشانسی هستم و در زندگی هیچ وقت برگ برنده ای در دستم نبود. درست لحظاتی بعد از سرقت تعادلم را از دست دادم و موتورم واژگون شد و دستگیر شدم. ...
حامد لک: رفت و برگشت باختید، چطور به ما نمی بازی!
احترامی کنی را از انتظار نداشتم چون واقعا من قلبا آقای ساکت را دوست دارم و ده سال است ایشان را می شناسم. آن زمان که به من گفت بهترین گلر آسیایی هنوز با پرسپولیس قهرمان غرب آسیا نشده بودم ولی از دستش ناراحت شدم. ایشان مربی فنی است و جام آورده است. لک در مورد درگیری لفظی اش توضیح داد: من یک حرفی زدم ولی آقای الهامی خودشان حرف بد زدند و بعد که من حرف بد زدم داد زد آقای داور نگاه کن حامد ...
دفاعیه والیبالیست متهم به دوپینگ؛ توخته: از درد کلیه بیهوش شدم، باید می مردم؟
باشد یا شورای صدور حکم ستاد مبارزه با دوپینگ ایران، رای صادر کرده باشد نام وی به عنوان یک ورزشکار دوپینگی اعلام شد. در صورتی که توخته بابت مصرف داروهای غیرمجاز مقصر شناخته شود حداکثر تا 2 سال از حضور در میادین محروم خواهد شد. او فعلا باید برای روشن شدن تکلیفش تا بعد از لیگ برتر والیبال صبر کند. توخته با اشاره به این ماجرا اظهار داشت: من یک روز حدود ساعت 6 غروب کلیه ...
زن جوان با قمه دوستش را کشت؛ اگر من او را نمی کشتم، او مرا می کشت
موضوع سبب شده بود که به او اعتماد پیدا کنم و گاهی هم به خانه اش بروم. شب حادثه وقتی به خانه اش رفتم متوجه شدم در اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی ندارد و دچار توهم شده است. خواستم از خانه اش بیرون بیایم اما دست ها و پاهایم را بست و بعد هم کتکم زد. من می دانستم که زیر تختخوابش قمه ای پنهان کرده و می خواهد من را بکشد به همین خاطر در فرصتی مناسب دستم را باز کردم و قمه را از زیر تختخوابش برداشتم و ...
روش فرار حاج صادق آهنگران از دست رزمندگان
به شما بدهیم! داد همه رفت به آسمان. البته بعد از این شوخی به همه پتو رسید. شناسایی از خر و پف یک شهید! صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازه ها زیر آتش می مانند و یا به نحوی شهید می شوند که قابل شناسایی نیستند. هر کس از خود نشانه ای می داد تا شناسایی جنازه ممکن باشد. یکی می گفت: دست راست من این انگشتری است. دیگری می گفت: من تسبیحم را دور گردنم می اندازم. یکی دیگر گفت: من ...
این روزها بیشتر یاد فرج الله سلحشور می افتیم!
نقاهت سخت و طاقت فرسای بیماری سرطان به خیریه بیماران صعب العلاج امدادگران عاشورا دعوت شد و در صفحه دلنوشته های آن موسسه یادگاری از او ثبت شده که قابل تأمل است. او نوشت: "از خداوند متعال می خواهم که چون جانبازان مرا هم بپذیرد. چندی بعد هم خبر درگذشت او منتشر شد. هنرمندی که دستاوردهای زیادی در عرصه فرهنگ و هنر از خود به جای گذاشته است؛ از توبه نصوح، گورکن، پرواز در شب، انسان و اسلحه، ایوب ...