سایر منابع:
سایر خبرها
داستان خیانت خانوادگی
به حرف هایم گوش می داد و مرا در غم های سنگینی که داشتم همراهی می کرد تا این که در نهایت به فیروز علاقه مند شدم و بدین ترتیب عشق خیابانی در وجودم شعله ور شد. چندین ماه بود که دیگر به دیدار فیروز می رفتم و به طور پنهانی به این ارتباط غیراخلاقی ادامه می دادم تا این که بالاخره با هم ازدواج کردیم ،اما هنوز چند ماه بیشتر از این ماجرا سپری نشده بود که دوباره آتش خیانت در خانه ام شعله ور شد. تازه فهمیدم ...
مرد شیطان صفت مرا فریب داد/ قرار بود برایم وام بگیرد ولی بارها به من تجاوز کرد!
.... من هم، چون قول گرفته بودم برایم وام بگیرد، چیزی نگفتم، اما مدتی بعد این مرد به من گفت: باید دوباره به خانه اش بروم. من قبول نکردم و مرد جوان تهدیدم کرد. او بار ها مرا وادار کرد به خانه اش بروم و بعد هم از من اخاذی کرد. با توجه به گفته های این دختر، قضات شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران او را به پزشکی قانونی معرفی و دستور بازداشت متهم را نیز صادر کردند. مرد بازداشتی مدعی شد دختر جوان ...
دسیسه زن در قتل مرد بعد از عاشقانه های ممنوعه
صندلی شاگرد نشسته و بشدت دستپاچه شده بود بازداشت شد. این مرد که محسن نام دارد لب به اعتراف گشود و به قتل مرد راننده با همدستی همسرش به نام الناز اعتراف کرد. تشریح قتل راننده محسن گفت: فرید همسایه ما بود که متوجه شدم چند ماه است با همسرم رابطه پنهانی دارد.آن روز از همسرم خواستم تا با او قرار ملاقات بگذارد. به همین خاطر سر قرار رفتیم. همسرم طناب را دور گردن او پیچید و ...
جوان زورگیر در غیاب همدست فراری اش محاکمه شد
...: پسر جوان که با حمله به 10 زن و مرد که سوار بر خودروهایشان در بزرگراه ها و خیابان های تهران توقف کرده بودند و موبایلشان را دزدیده بود، محاکمه شد. رسیدگی به این پرونده از بهمن ماه سال 98 آغاز شد. معلم بازنشسته ای به پلیس آگاهی رفت و از 2 پسر که با تهدید قمه گوشی موبایل وی را سرقت کرده بودند، شکایت کرد. وی گفت: من و همسرم دیشب برای خرید بیرون رفته بودیم. ساعت 9 شب در ...
حسرت بازی در المپیک روی دلم ماند
. الان هم اگر شرایطش فراهم باشد، چراکه نه. شنیده بودیم در دهه 80 پیش از آنکه به طرف بسکتبال بروی، فوتبالیست بودی. بله. سال 1383 وقتی با فرش مشهد قرارداد بستم، تیم فوتبال ابومسلم هم من را می خواست. اصغر جانداری، مربی ابومسلم، همسایه مان بود و مرا سر تمرینات این تیم برد. در تیمی که حسین بادامکی، آندو، نیکبخت، جباری و خیلی از بازیکنان بزرگ دیگر فوتبال ایران در آن بازی می کردند. همان ...
از زمین خاکی مجیدیه تا یونان
و قهرمان مسابقات ارتش و وحدت شوم. در اواخر خدمتم در سال 67 با تیم ملی الف ایران در مسابقات دهه فجر مشهد بازی کردم. بعد از خدمت نیز عضو تیم پیام تهران شدم و با این تیم به قهرمانی جام حذفی باشگاه های ایران دست پیدا کردم. همچنین بعد از آن عضو تیم سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شدم و موفق شدم دوبار قهرمان جام حذفی شوم و نهایتاً به عنوان آخرین تیم به عضویت باشگاه صنایع دفاع درآمدم و با آن به مدت دو ...
فعالان توئیتری مشهد در مدرسه عباسقلی خان شاملو گرد هم آمدند
. پس از آن به علت درگیری های شخصی، اکانت اصلی ام را به دوستانم سپردم. باید روزی هفت هشت ساعت وقت می گذاشتم. پس از مدتی اکانت دیگری ساخت و کارش را شروع کرد. این اکانت حدود 2 هزار دنبال کننده داشت. حوزه های دلخواهش رسانه بود و موضوع های خانواده و البته مسائل روز سیاست. حجت الاسلام والمسلمین جباریان اول از فضای توئیتر گفت و بعد حسن این دورهمی ها که به هم فکری هایشان کمک کرده است: توئیتر فضای ...
بر بال سیمرغ | روایتی از تلاش خستگی ناپذیر مردان هوانیروز مشهد
آغاز مکالمه فرمانده پایگاه پنجم رزمی هوانیروز مشهد با ما بود. سرهنگ خلبان ستاد محمدرضا زارعی، سر استاد خلبان و خلبان آزمایشی بالگرد تاکتیکی 214 هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است که اینک به عنوان فرمانده پایگاه خدمت می کند. سرهنگ زارعی داستان نظامی شدن خود را اینگونه تعریف کرد: سال 74 بود که با یکی از دوستانم راهی سینما 22 بهمن تربت حیدریه شدم تا به تماشای فیلم جنگی کانی مانگا بنشینم ...
آقای دکتر خبر نداشت دزد به خانه اش زده | پشیمانی تازه داماد از سرکردگی باند سرقت | نقش مأمور پلیس به من ...
پزشکی بود که دزدان بیش از 7 میلیارد تومان اموال خانه اش را به سرقت برده بودند. وی که پزشک یکی از بیمارستان های تهران است گفت: چند روز قبل از عید به همراه خانواده ام به کربلا سفر کردیم. در سفر بودم که موبایلم زنگ زد و وقتی جواب دادم، افسر پلیس عنوان کرد که سارقان خانه ام دستگیر شده اند. من تا چند دقیقه شوکه بودم و فکر می کردم اشتباهی شده است. وقتی از سرقت مطمئن شدم، برگشتیم و با خانه ای به ...
غلامرضا فتح آبادی: 6 بازیکن استقلال گفتند ناصر حجازی نباشد بازی نمی کنیم؛ بازیکن تیم ملی بودم و همزمان ...
اسم ایشان را بیاورم راهنمای من قاسم پناهگر بوده. علی پروین بود، علی پروین در مورد فوتبال بیشتر با من حرف می زد و در تمرین ها می گفت برای من چه کارهایی انجام دهند که من آن طرح 27 ساله ها باعث شد، به من می گفت گل بزن ولی جوری حرف می زد من متوجه می شدم که اگر می توانی خودت بزن اگر نتوانستی من. من دنبال این بودم طرح 27 ساله ها از بین برود و این است که همه مدافعین مرا می خواستند بگیرند به خاطر شگردهایی ...
12 شهید رمضان شهرستان جیرفت را بیشتر بشناسید
نزد خدا شهید نیستیم. پس حواسمان باشد نیت و عمل و رفتار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم. بخشی از وصیَت نامه شهید ایوب توانایی؛ جبهه برای همه واجب است. شما دعاکنید که ما پیروز باشیم و دشمن را نابود کنیم. اگر شهید شویم برای رضای خداست و شما از دست ما ناراحت نباشید. دوست من اگر من شهید شدم تا زمانی که جنگ تمام نشده جنگ را رها نکن، من هم اگر شهید نشدم جبهه را ترک ...
محسن خلیلی: تنها کسی که در دربی استرس نداشت، کریم باقری بود
داده ام که بعد از گل احترام نظامی بگذارم. به سمت تماشاگران رفتم که احترام نظامی بکنم اما یک نفر از پشت مرا گرفته بود که بعدا فهمیدم آقا کریم باقری است که می خواهد روی شانه هایم بپرد. خلاصه به سمت جایگاه 36 رفتم و احترام نظامی گذاشتم. * قبل از بازی به خوشحالی گل فکر کرده بودید؟ تنها بازی ای بود که به خوشحالی گل فکر کرده بودم. به یکی از دوستانم قول داده بودم که مقابل جایگاه 36 ...
رمضان از نگاه مهمان های کوچک خدا/ 30 هزار روزه دار از نسلی که می گفتند دین دار نیستند!
.... میان صحبت هایم با سمانه بچه ها دلشان می خواهد جابه جا شوند و چند صف جلوتر بنشینند. دست من را هم می گیرند و با خودشان می برند. بعد از جابه جایی دوباره می نشینم پای حرف های سمانه و این بار از عیدفطر می گوید: وقتی قرار شد دخترها جشن تکلیف شان رو کنار رهبر بگیرند من خیلی خوشحال بودم. اما در قرعه کشی مدرسه اسم من در نیامد! خیلی ناراحت شدم، حتی تا همین چند روز پیش ناراحت بودم و همش می گفتم ...
سال جدید، حال جدید
سفره جمع و میهمانی تمام شد. سفره داری خصلت رمضان و میزبان است و ما می مانیم و یک سال انتظار تا میهمانی بعدی. توأمان شدن رمضان و بهار طبیعت گویا یک شروع بود؛ شروعی در آغاز سال جدید برای ایجاد تحول؛ همان تحولی که همیشه می گوییم از سال جدید، از فصل جدید، از ماه جدید، این شنبه و این شب قدر و... شروعی برای راه رفتن و قدم برداشتن دست در دست خدا و قلبی که همواره با عشق به حضور و رحمت او می تپد. ...
سبک زندگی قرآنی در جوار بارگاه منور امام رئوف
بیشتر ادامه می دهد: بعد دیپلم برای تربیت مدرس وارد جامعه قاریان قرآن شدم. آقای غلامی مسئول آموزش آنجا بود که واسطه ازدواج ما یکی از اساتید بودند. تمام اقوام و اجداد من نسل در نسل با سادات ازدواج کردند اما پدرم برای ازدواج من با یک فرد سید تأکید نداشت و مأنوس بودن با قرآن شرط او برای خواستگارانم بود. الحمدالله همسرم این معیار ازدواج من را داشت و در سن 19 سالگی ازدواج کردم . سکونت در مشهد ...
چشم های این مَرد مهریه زنش شد ؛ لیستی از عجیب و غریب ترین مهریه هایی که زنان ایرانی تعیین کرده اند | از ...
کم کم اختلاف های ما شروع شد. او می گفت که حتما زن دیگری در زندگی ام هست که نمی خواهم وی با من به سفر خارجی بیاید. وقتی لابه لای حرف ها و جرو بحث هایمان از همسرم شنیدم که به خاطر علاقه اش به سفر با من ازدواج کرده، علاقه ام نسبت به او را از دست دادم و بعد از چند روز متوجه شدم که وی به دادگاه آمده و مهریه اش را به اجرا گذاشته است. قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات زوج جوان وقتی ...
نقشه سیاه جاری بی آبرو برای زن جوان
شهر زندگی می کرد. بی درنگ به یک تاکسی اینترنتی زنگ زدم وبه همراه او به نشانی مذکور رفتم. راننده میانسال رو به من کرد و گفت، اینجا محله خطرناکی است ولی من به ناچار نزد آن زن رفتم و دارو را گرفتم. آن روز بعد از مصرف دارو حالم بهتر شد ولی باز هم نفهمیدم چگونه در دام شیطانی یک دختر خیابانی افتاده ام تا این که دوباره برای تهیه دارو دچار مشکل شدم چرا که بهنوش در خارج از شهر به سر می برد. او به من تاکید ...
سرداری که از حدود الهی کوتاه نمی آمد
حسینیه و مرکز فرهنگی تلاش می کرد؛ و پس از این دو هفته به تهران مراجعت نموده و مدت بیست روز نزد خانواده می ماند. در زمانی که جریان های تکفیری و وهابی، تروریست های داعشی را سازماندهی کردند تا استان ها و شهرهای غربی عراق همچون موصل و الرمادی را اشغال کنند و به بارگاه امامین عسکریین علیهماالسلام در شهر سامراء دست یابند وی به اتفاق نیروهای داوطلب مردمی به سمت جرف الصخر رفت و نسبت به آزادی این ...
دستبند پلیس بر دستان تازه داماد
بند در پاهایش است. هرمز چه شد که وارد جرگه خلافکاران شدی؟ واقعیتش رفت و آمد با دوستان ناباب مرا سارق کرد. من اصلاً نیازی به پول نداشتم که بخواهم به خاطر هزینه زندگی ام سرقت کنم. خیلی از سارقان ادعا می کنند برای خرج زندگی یا هزینه مواد دست به سرقت می زنند، اما من به خاطر اینکه پیش دوستانم کم نیاورم، وارد باند سرقت شدم. یک روز در قهوه خانه نشسته بودم و قلیان می کشیدم که دوستانم ...
روایت شریعتمداری از جزئیات دیدار با عامل ترور خاتمی
: آقای خاتمی به انقلاب ضربه می زند و افکار منحرفی دارد و .... ! به بهانه ای برای چند لحظه از اتاق خارج شدم تا از آمادگی برادرانم، طالقانی و میرزاباقی مطمئن شوم. دیدم که هردو برادر کاملاً آماده و گوش به زنگ هستند. بعد از چند لحظه به دفترم بازگشتم. آرام و خونسرد نشسته بود. از او پرسیدم آیا موضوع را با کسی درمیان گذاشته ای؟ گفت: در قم نزد یکی از آقایان رفتم ولی با نظرم موافق نبودند. پرسیدم تصمیم خودت ...
جنایت مرد افغانستانی به دستور برادرش
دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. آرام و قرار نداشت و هر زمانی از برادر ناتنی اش صحبت می کرد، اشک پهنای صورتش را می پوشاند. می گفت برادرم نذیر زرنگ بود و من ساده را فریب داد و وارد معرکه درگیری کرد. تازه زندگی ام سر و سامان گرفته بود و همراه دو فرزندم و همسرم با درآمدی که در مرغ فروشی داشتم خوشی می کردم، اما برادرم من را تحریک و دست مرا به خون سعید آلوده و زندگی ام را نابود کرد. *نذیر ...
بخشش پسر عمو به دلیل قتل ناموسی در آبادان
شیر روبه رو شدند. بازپرس ویژه قتل برای بررسی صحنه قتل زن 19 ساله در محل حاضر شد. مرد جوان در بازجویی ها ادعا کرد که فاطمه برحی دختر عمویش بوده و یک سال قبل به خواستگاری اش رفته و با توجه به رضایت خانواده ها پای سفره عقد نشستند، اما 2 روز پس از برگزاری مراسم عقد، فاطمه با مرد دیگری از خانه فرار کرد. خانواده ام با حرف هایشان مرا تحریک کردند پسر جوان گفت: یک سال بود که شب و روز ...
دام زن رزمی کار برای شمشیرزن سامورایی
اینکه برای جلسه سوم به خانه اش رفتم. آن روز وقتی وارد خانه شدم قبل از شروع آموزش دایی برای من یک لیوان نسکافه آورد و من هم نوشیدم، اما لحظاتی بعد سرم سنگین شد و بیهوش شدم. اخاذی وی در پایان گفت: ساعتی بعد وقتی به هوش آمدم، دیدم دست و پایم با طناب بسته شده و علاوه بر فتانه و دایی اش، دو مرد جوان دیگر هم بالای سرم ایستاده اند. آن ها فیلم سیاهی که از من تهیه کرده بودند را نشانم دادند و با ...
سارق فراموشکار دو بار سراغ یک طعمه رفت!
، طلاهایم را به سرقت برده است. حواس پرتی با ثبت این شکایت، پرونده ای در اداره آگاهی تهران تشکیل و تحقیقات برای سارق حرفه ای آغاز شد. در ادامه چند شکایت مشابه دیگر هم پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان داد متهم به صورت سریالی دست به سرقت از زنان سالخورده می زند. با این حال حواس پرتی او کار دستش داد و باعث شد تا دستگیر شود. ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل سارق فریبکار برای ...
نقشه شوم زن جوان برای شوهرش
شدم و شاهد قتل مرد جوانی بودم، اما کابوس های شبانه مرا وادار کرد تا به پلیس مراجعه کنم. دختر جوان گفت: من در یک کافه با مهتاب و کوروش آشنا شدم. کوروش پسری تحصیلکرده و طراح ساختمان بود، مهتاب هم زنی متأهل و جوان بود که فوق دیپلم داشت، اما از زمانی که ازدواج کرده بود، بیرون از خانه کار نمی کرد. او برای پر کردن اوقات فراغتش هر چند وقت یک بار به کافه می آمد. رفت و آمدهای مان به کافه باعث ...
سلبریتی مناطق محروم
لیسانس کشاورزی دارد و خودش هم به نوعی یک شرکت خانوادگی راه انداخته است.درواقع مهم این است که مخاطب جوان بپذیرد و عملی کند. خودم یک دختر دارم، البته همه اصرار داشتند که فرزند بیشتری داشته باشیم اما همسرم می گفت کار ما تئاتر است و پول و نانی ندارد که بخواهیم بچه زیادی داشته باشیم. تازه ما متعلق به نسل گذشته هستیم اما امیدوارم سری چهارم سریال نون خ تلنگری به جوانان زده باشد. سپهری درخصوص همبازی ...
گولسیانی: ایران بمن عزتی داده که در کشورم ندارم
هم می گویند محرم است. بازی خیابانی من در مرکز شهر تفلیس به دنیا آمدم که انگار ناکجا آباد بود. نه استادیومی بود و نه چیزی؛ مثل این می ماند که شما در الهیه تهران زندگی کنید و هیچ استادیومی اطراف شما نباشد. وقتی هشت یا 9 ساله بودم با دوستانم در خیابان فوتبال بازی می کردیم. من تا 13 سالگی فقط در خیابان بازی کردم. کشف قلعه نویی اولین بار از بازی خیابانی به ...