کتاب تب ناتمام به چاپ پنجم رسید
سایر منابع:
سایر خبرها
افعال نیک پس از مرگ در ضریب 7 تکثیر می شود؟| او را با لبخند و شعرهایش در خودم به جای می آورم
همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: عباسعلی براتی پور را چند بار دیدم. آخرین بار در خانه موزه شهید مطهری بود که به مناسبت سالروز شهادت ایشان با سخنرانی و شعرخوانی علی مطهری، محمود اکرامی فر و مصطفی محدثی خراسانی در سال 1393 از سوی وزارت ارشاد به آنجا دعوت شدم. من تقریباً پیش از همه مدعوین به خانه موزه شهید مرتضی مطهری رسیدم. گشتی در حیاط دنگان خانه موزه زدم، اتومبیل بنز قدیمی شهید مطهری را ...
جانی بت اوشانا؛ شهید غریب آشوری
این شهید، آنها را در پیدا کردن خانواده اش کمک کنند. با دیدن این خبر تمام خطوط بالا برایم مرور شد و با خودم می گفتم: ممکن است مادرش از انتظار برای آمدنش دق کرده باشد؟ سوال بود که برایم ردیف می شد. یعنی غربت این گونه است که پس از 38 سال بازگشت چند استخوان باقی مانده از یک پیکر هیچ کس را نداشته باشی که برایت اشک بریزد؟ بازگشت در ذهنم همیشه همراه باامید بود. بازگشت به خانه، شهر، استان و وطن. مثل حس ...
جانی بت اوشانا کیست؟
تمام خطوط بالا برایم مرور شد و با خودم می گفتم: ممکن است مادرش از انتظار برای آمدنش دق کرده باشد؟ سوال بود که برایم ردیف می شد. یعنی غربت این گونه است که پس از 38 سال بازگشت چند استخوان باقی مانده از یک پیکر هیچ کس را نداشته باشی که برایت اشک بریزد؟ بازگشت در ذهنم همیشه همراه باامید بود. بازگشت به خانه، شهر، استان و وطن. مثل حس تازه متولد شدن اما همراه با مرور خاطرات. حالا اما بازگشت طعم گسی بود که ...
دیدن شوهرم در کنار یک زن با وضعیت زننده در پارتی شبانه/ شوهرم خبر نداشت من هم در آن پارتی شبانه هستم!
...> او که مدعی بود از این بی سر و سامانی و ارتباطات خیابانی خسته شده است درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در یک خانواده 12 نفره به دنیا آمدم که همه خواهران و برادرانم فقط تا مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل کرده اند. در این میان فقط من بودم که بعد از دیپلم در رشته کاردانی نرم افزار رایانه پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. برخی از دروس دانشگاهی با رشته های کارشناسی ادغام ...
زندگی سیاسی یک ادیب، گفت وگوی منتشر نشده با احمد سمیعی گیلانی
تنها چند روز پیش از آن، در روز 23 اسفند 1401، نشان نخل آکادمیک فرانسه را با عنوان کوماندور از سفیر فرانسه در ایران دریافت کرد. و اما حکایتِ گفت وگوی پیش رو از این قرار است که چند سال پیش به مناسبت انتشار کتاب سبک خدمت استاد سمیعی (گیلانی) رسیدم. ایشان با همان مهر و بزرگ منشی که بر همه آشکار است، به گفت وگو نشست. دست آخر که بحث به دیدرو رسید، گفت کتابِ دیدرو اثر پیتر فرانس را زیر چاپ ...
جزئیات جدید از پرونده پنچر شدن آمبولانس + عکس
کشیدن عروسک های درسا برای چند لحظه آن ها را آرام می کند و روزی هزار بار از سر دلتنگی لباس های دخترک را بو می کشند که عطر درسا دیگر دارد از روی لباس ها می پرد! اما داغ او و دادخواهی از دست دادنش برای پدر و مادرش کمرنگ نمی شود. درسا 2 سال داشت و مبتلا به بیماری دستروفی عضلانی مادرزادی بود. پدر و مادرش به هر دری می زدند تا راه درمانی برای بهبودی فرزند خود پیدا کنند. تا اینکه یک نفر خانم ...
مترجم نشو، حتی تو پسرم!
، با استقبال زیادی مواجه می شوند، ولی شاید باورتان نشود که در همان چاپ دوم ماندند! بنابراین توصیه ام به کسی که می خواهد به ترجمه به عنوان منبع درآمد نگاه کند، کاملا منفی است، اما کسی اگر بخواهد با عشق این کار را انجام بدهد، تفاوت دارد؛ کسی که این کار به او انرژی بدهد. مثل خودم که این کار برایم شبیه به دوپینگ است. وقتی حالم بد است و ترجمه می کنم، حالم خوب می شود. پس اگر واقعا عاشق کارشان باشند و ...
اینجا همه چشم به راهند
شوم ترین لحظه سرنوشتش رقم خورد. همان شب که خودش را با خشم از دیوار خانه بالا کشید تا به زور وارد خانه شده و زنش را کتک بزند. دعوایی که عاقبت به مرگ زن بیچاره و محکومیت او به قصاص انجامید. تکلیف 5 فرزند هم روشن بود؛ بدون پدر، بی مادر و رانده شده از همه جا. حادثه ای که 25 سال سبب تیرگی روشن ترین روزهایشان شد. او حالا به طور اتفاقی به همت یک نیکوکار ناشناس با پرداخت دیه و رضایت اولیای دم، طعم ...
آو لیله...
یاد و خاطر برخی کوتاهی ها در حق شان در دوران حیات شان پاک کرده باشم... دوباره دبه را پر کردم و به سمت بخش شمالی آرامستان و زیارت قبور مادر همسر و برادر همسر و عمه و... خلاصه تا به خودم آمدم چندین بار دبه را پر و خالی کرده بودم و چندین قبر را شستم.... آنقدر از این کار لذت می بردم که تصمیم گرفتم قبر همسر پیرمرد ناآشنایی را که در مجاورت قبور ما قرار داشت و چند دهه قبل فوت کرده بود را هم ...
مردی که لبخند می ساخت و امید می داد
...> سال 1363 برای نخستین بار به بشاگرد رفتم. با 2بچه کوچک حدود 2 ماه آنجا ماندم. قبل از سفر حاج آقا برایمان از سختی زندگی اهالی بشاگرد گفته بود اما وقتی خودم دیدم، سختی ها را با تمام وجود احساس کردم. برای رسیدن به بشاگرد، مسیرهای صعب العبور و ناهمواری های بسیاری پیش روی ما بود و پس از گذشت 19ساعت به منطقه بشاگرد رسیدیم. یادم است وقتی رسیدیم، نگران بودم که چگونه دوباره این راه را باید برگردیم. در بشاگرد ...
شادی به سبک بچه های بهزیستی
آلیسا آلیسا گرفته تا نون ببر کباب بیار. حتی گاهی آهنگ می گذاشتیم و مشغول ورجه و ورجه می شدیم. خلاصه که از ساعت 10 صبح تا 4 بعد از ظهر فقط صدای خنده از خانه ما می آمد. روزی که خانه اش را ساخت و دیگر حیاط و فضایی برای شادی بچه ها وجود نداشت، تصمیم گرفت بچه ها را به رستوران و بوستان ببرد. بانوی مهربان محله شریف در این باره می گوید: چلوکباب غذای محبوب دوم بچه هاست. با چند کبابی آشنا بودم. یکی ...
جه بلایی سر هانیه توسلی آمده؟ | استوری وحشتناک هانیه توسلی همه را ترساند
برترین ها جه بلایی سر هانیه توسلی آمده؟ | استوری وحشتناک هانیه توسلی همه را ترساند رونمایی نعیمه نظام دوست از چهره بعد از عملش | خانم با این دماغ عملی و رنگ موی جدیدش کلا یه آدم دیگه شد شهره لرستانی خواننده شد؟ | اولین موزیک ویدئو شهره لرستانی در اینستاگرام غوغا کرد عکس جدید کتایون ریاحی همه را میخکوب کرد | تغییر چهره کتایون ریاحی اینستاگرام را ترکاند پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین ...
استاد ناصر تکمیل همایون، نماد پیوند جامعه شناسی و تاریخ
ملی بعد از ادگار بولشه و علامه قزوینی را فیش برداری کرده بودم و دیگر واقعاً چیزی نمانده بود. بالاخره از کتابخانه به کولژ دو فرانس رفتیم. در همین اثنا، به سراغ بالاندیه هم رفتم. اما از من گله مند بود و شکایت کرد که تو الآن پنج شش سال است کلاس من می آیی، گاهی هم سؤال و جواب می کنی، ولی از رساله ات هیچ خبری نداریم. همۀ بچه ها سه چهارساله تزشان را تمام می کنند. تو پنج شش سال است که آمده ای اینجا، اما ...
عزیز اکثریت
دسترس نبودند. جامعه آشوری های ایران و نیروهای ارتش با چاپ عکسی از او و اطلاعیه، تمام تلاش خود را کردند تا نشانی از اقوامش پیدا کنند. پس از مدتی مشخص شد پدر، مادر و برادرش در آرامستان آشوری ها در اسلامشهر به خاک سپرده شدند. به بهانه بازگشت این شهید بعد از 38 سال نگاهی به زندگی او و دو شهید آشوری دیگر داشتیم و درکنارش از کتاب هایی گفتیم که به بهانه زندگی این شهدا نوشته شده است. نامه قبل ...
انتظار شهید همت از شریک زندگی خود/ ارزش امید به خداوند در نگاه شهید
عقب ماشین جای می شد. خانه زن جوان در دزفول، قبلاً مرغداری بود. همسر همت (ژیلا بدیهیان) با دستان خودش تمام خانه را تمیز و با گلاب معطر می کند. یا در خانه ای دیگر، وجود عقرب و حشرات و حیوانات موذی در خانه کاملاً طبیعی بود. علاوه بر همه اینها، موشک باران شهر ها بود که باید بعضی شب ها به تن هایی آن ها را تحمل می کرد؛ همه این ها را تحمل می کرد با معجزه عشق . همسر شهید همت نقل می کند ...
راز طول عمر دیزنی
زمینه خلاقیت صحبت می کنید؟ اگر نگاهی به کاهش هزینه های ما بیندازید، می بینید طوری طراحی شده اند تا میزان مناسبی از آن، صرف خلاقیت زیاد شود. هرچه در مدیریت یک سازمان، کارآمدتر باشید، پول بیشتری دارید که خرج ضروریات کنید. در این مورد، قضیه بر سر کیفیت و خلاقیت است. دیزنی و تایم، هر دو صد سال قدمت دارند. شما مدت زمان زیادی را در دیزنی کار کرده اید. آیا افراد در آینده ...
اولین عکس از سنگ مزار مهین شهابی + بیوگرافی مهین شهابی وهمسر و فرزندان خانم بازیگر
را در رادیو در سال های بعد ادامه دهد. آخرین بازی آخرین بازی وی در پنجاهمین سال بازیگری اش در سریال وضعیت سفید حمید نعمت الله بود که به دنبال بیماری و درگذشت او نیمه تمام ماند. ادامه نقش او را شهین تسلیمی ادامه داد. در سال 1387 در تله فیلم بیا از گذشته حرف بزنیم به کارگردانی حمید نعمت الله بازی کرد که به موضوع زیارت حرم علی بن موسی الرضا اختصاص داشت و در مشهد می ...
ماجرای توسل مادر یک سرباز شهید به سردار سلیمانی برای بخشش قاتل/ قلب محمدسعیدم راضی به یتیمی دخترک نبود
خبرگزاری فارس _ کرمان؛ مهسا حقانیت: یکم فروردین امسال 49 ساله شده است، مهربانی از آن سوی خط تلفن هم در صدایش موج می زند، وارد راهروی خانه که می شوم از بالای پله ها با خنده ای بر لب به استقبالم می آید، فاطمه دهقان اناری مادر سرباز شهید و مسوول گروه جهادی محمدسعید دهقان اناری. یک پاتوق دنج به نام سرباز شهید دو سال و هفت ماهی می شود که فاطمه خانم طبقه همکف خانه را تبدیل به ...
داماد عوضی نصف شب سراغ خواهر زن رفت
باروش برایم خیلی سخت بود که بپذیرم همسرم با خواهرم رابطه پنهانی دارد تا اینکه با چشمان خودم دیدم. او هر بار که هدیه ای برای من می خرید، همزمان کادویی هم به خواهرم می داد. پدرم نیز که کارگر ساختمانی بود و درآمد چندانی نداشت، از این رفتارهای دامادش بسیار خوشحال بود. من نیز از پیمان به خاطر همه محبت هایش به خواهرم قدردانی می کردم تا این که فهمیدم توجه او به حمیرا غیرمتعارف است به گونه ای که یک شب به طور اتفاقی از خواب بیدار شدم و او را مقابل اتاق خواهرم دیدم. پیمان که دست و ...
برای دفاع از ناموس و کشور به جبهه رفتیم | هیچ وقت پشیمان نشدم
تمام می شود می رود ارومیه و آنجا مشغول کار می شود. با همکاری چند نفر وام می گیرند و تعاونی محلی می زنند و یک کوره آجرپزی راه می اندازند و می چسبند به کار. آقا ابراهیم در این چند سال با تلاش و زحمت دست و پایش را جمع می کند و برای حمل آجرها ماشین کمپرسی می خرد. هنوز جنگ تمام نشده که خبر می دهند کسانی که ماشین سنگین دارند برای جبهه امدادرسانی کنند. آقا ابراهیم هم که از حال و اوضاع رزمندگان بی خبر نیست ...
بابای چهارشنبه های شعر!
به عنوان سومین فرزند خانواده چشم به جهان سراسر روشنایی گشودم... دوران طفولیت را در دامان پر مهر و محبت مادر با ترانه ها و زمزمه های اشعار باباطاهر و آنچه مادران برای به خواب بردن کودکان خود می خواندند، سپری کردم... دوران دبستان را سپری و در اواخر دوران دبیرستان به شعر روی آوردم. اگرچه رشته ریاضی را برگزیده بودم ولی با اشعار سعدی و حافظ انس بیشتری داشتم. مشکلات مالی این اجازه را نداد که ...
دلسوزانه پشت برنامه محفل باید ایستاد
و خیلی زود هم تب آن فرو نشست. پس برنامه سازان محفل باید به این هیجان ها، قانع نباشند و هرگز رشد این روزها را نشانه رسیدن به مقصد ندانند. ما در همه این سال ها دیده ایم که سیاستگزاران فرهنگی، رفتاری شتابزده و دستوری با فرهنگ داشته اند. توقع اینکه فرهنگ عمومی، با یک بخشنامه اصلاح شود، یا تصور اینکه می توان در یک پروسه کوتاه مدت، به همه اهداف فرهنگی رسید، باور غلطی است که البته در میا ...
روایت دختری که می خواهد مثل هانیه باشد!+فیلم
رفاقتشان مردانه می ایستند که دیگربرای مینا تمسخر دوستانش مهم نیست. برای او همین که ابراهیم هادی بایستد، نگاهش کند و به او لبخند بزند کافیست. چرا که اطمینان دارد نگاه او امتداد نگاه مهربان خداست. *دلش می خواهد همه مثل هانیه باشند اولین دورهمی مسافران ایستگاه عاشقی در روز میلاد امام حسن مجتبی(ع) حال و هوای قشنگی داشت. دورهمی بانوانی که طی سال گذشته با امر به معروف های زیبای اعضای ...
عقاب سرانجام به آشیانه ابدی پر زد
فکرشهر محمود دهقانی: در روزگار کودکی که پایم به دبستان باز شد دوری از خانه را تاب نمی آوردم و کلاس درس کلافه ام می کرد. مادرم من را می بوسید و می گفت عزیزم با دبستان خو می گیری. فردا برایت بیشتر آجیل می پزم، با خودت ببر آنجا به همکلاسی هایت هم آجیل بده تا باهات دوست بشوند. اما راستش گرفتاری من با همکلاسی ها نبود. تازه خوشحال هم بودم چون در دبستان همبازی فراوان داشتم. بیشتر از همه چیز، چهره جدی ...
کابوس های آنکه نمی میرد مرور خاطرات دهخدا
برعهده داشت و هم لغت نامه اش بعد از سال ها تلاش و رنجی که برای نگارشش کشیده بود، توسط دانشگاه تهران به چاپ رسید و از طرف دیگر نمی توانستم از پس هزینه اجرا در تماشاخانه های خصوصی بربیایم از این رو سالن مولوی مناسب ترین مکان برای اجرای نمایش کابوس های آنکه نمی میرد بود. فلاح با اشاره به اینکه این نمایش 35 بازیگر دارد درباره مضمون و داستان اثر بیان کرد: کابوس های آنکه نمی میرد در واقع کابوس های ...
خبری که مثل بمب ترکید؛ شکارچی زنان یک دختر دارد/ او تنها یک بار فرزند خود را از نزدیک دید/ دختری که مثل ...
دانستم که او کیست، دوستم به من گفت که او فوتبالیست است. به آپارتمانی در همان حوالی رفتیم و دوست بنیامین شروع به آشپزی کرد. و دور هم اوقات خوشی را گذراندیم. یولاندا 5 هفته بعد متوجه شد که باردار است و در 22 آوریل 2020 مادر شد. یولاندا در مورد بارداری خود به مندی گفت، اما در شناسنامه بچه از او به عنوان پدر نام نبرد، اگرچه مندی هیچ مشکلی با این قضیه نداشت. از آن زمان آنها در تلاش هستند تا برای ...
سناریوی پدر کشی به نویسندگی مادر
مقتول احضار شد. زن 44ساله که به اتهام معاونت در قتل شوهرش هم اکنون در زندان است، بعد از دستگیری در اعترافاتش چنین گفت " چند سال بود که با همسرم که پسرعمویم بود اختلاف داشتم. او بارها مرا بشدت کتک زده بود. حتی دختر و پسرم از این موضوع ناراحت بودند حاضر بودم شوهرم را به هر طریقی از سر راه بردارم. با منصور آشنا شدم ، این پسر جوان دوست پسرم بود ، همیشه با خواهر و مادر او در مورد اختلاف مان صحبت می کردم تا اینکه این درد و دل و شکوائیه به سمت منصور بردم،مدتی از آشنایی ما گذشت و تصمیم گرفتیم هر طور شده شوهرم را به قتل برسانیم تا آنکه روز حادثه رسید و آن اتفاق رخ داد . ...
من مادر هم درباره کودکم اشتباه می کنم
بیشتر شد. گاهی آن حرف ها و نکته ها در زمین واقعی شدنی نبود . گاهی شرایطی پیش می آمد که هیچ کدام از کتاب ها و مشاوران درباره اش صحبتی نکرده بودند و در لحظه باید تصمیم می گرفتم و بعد مدت ها به درستی یا غلطی تصمیمم فکر می کردم. گاهی هم همه چیز همان طور که شنیده و خوانده بودم اتفاق می افتاد اما رفتار طبق قاعده و اصولی من از نظر روان شناسان نتیجه و جواب مطابقی نداشت. نمی خواهم ...
جدایی از پرسپولیس برایم مرگ زودرس بود
عقب می رفتم مسئول دفتر علی پروین من را صدا زد و من گفتم بیا پول را بگیر. در آن فصل مهاجمان نامدار زیادی در پرسپولیس بودند. به عنوان یک بازیکن جوان از نیمکت نشینی هراس نداشتی؟ آن زمان برای یک جوان شهرستانی رسیدن به پرسپولیس واقعا کار سختی بود. من گفتم تا اینجا آمدم و باید تلاش کنم. زمانی که عضو شموشک بودم، 4 سال هر روز از بابل تا نوشهر می رفتم. سختی زیاد کشیده بودم. می دانستم که ...
حتم داشتم رژیم اسرائیل او را شهید خواهد کرد
زمانی که خانه بود تمام وقتش را برای بچه ها می گذاشت. پنج شنبه هر هفته برنامه داشتیم. بچه ها از صبح تا شب می آمدند خانه ما. چون علی در طول هفته سرکار بود، نمی توانستند پدر را خوب زیارت کنند، برای همین زمانی که علی در خانه بود همه دورهم جمع می شدیم. مربی تکنیک های جنگی همسر شهید در ادامه می گوید: علی سال 1993 به حزب الله ملحق شد. من واقعاً نمی دانستم که در حزب الله چه مسئولیتی ...