بر ش هایی از زندگی مردی که می خواست انسان باشد
سایر منابع:
سایر خبرها
نسخه کوچکی از خودش
کنار می آمد. زن جوان که تازگی برای نانوا فرزند پسر هم آورده بود، خیالش از همه چیز راحت بود. جای پایش در این زندگی محکم تر از قبل شده بود و اموال شوهرش هم به مرور به نام او و فرزند کوچکش می شد. دیگر مشکلی نبود که بخواهد نگرانی زیادی را برانگیزد.اول هفته نزدیک ظهر بودو بعد از چند روز تعطیلات، همسرش سر کار می رفت. او هم می خواست سنگ تمام بگذارد و برای مرد ناهاری درست کند که خستگی کار از تن اش در ...
درخواست ناراحت کننده “رضا رویگری” از پسرش اشک همه را دراورد!
رویگری در این مصاحبه گفت که خودش اکنون نه پدر و مادری دارد نه خواهر و برادری و فقط از دار دنیا این یک فرزند دارد. هنگام این مصاحبه اشک از چشمان رضا رویگری سرازیر شد و با بغض گفت: اجازه بده من نوه ام رو ببینم تا قبل از اینکه دیر بشه و دیگه نتونم ببینمش؛ دلم براش تنگه! در حین این مصاحبه مشخص شد که مدتی است پسر این آقای بازیگر به ایران سفر کرده است اما به دخترش اجازه نداده تا به دیدن پدر بزرگش برود. ...
30 سال انتظار برای بازگشت محسن | یک پای مان بیمارستان بود و یک پای مان معراج شهدا
اعتراض می کرد که در نبود پدر خانواده او مسئولیت بچه ها را برعهده دارد و بهتر است آنها را همراه خود نبرد. اما حاج رضا علی قنبری هم دلش می خواست بچه هایش در راه امام(ره) و انقلاب قدم بردارند: محسن خودش هم کلاسی هایش را جمع می کرد و به تظاهرات و مسجد می برد. یک بار هم به او گفتم شاید خانواده دوستانت راضی نباشند که تو آنها را با خودت ببری. در جوابم گفت که کسی با زور و اجبار مرا همراهی نمی کند و همه با ...
عجیب ترین زندان های دنیا | از ساختمانی 5 ستاره به اسم زندان یا کوچکترین سلول دنیا!
خلافکار می توانند بچه هایشان را هم در داخل زندان نگه دارند. روانکاوان بعد از مدت ها تحقیق به این باور رسیده بودند که دوری از بچه ها و کانون خانواده، خلافکارها را پرخاشگر و گستاخ تر از قبل می کند؛ طوری که آنها هنگام ترک زندان کلا یادشان می رود زمانی برای خودشان فرزندی داشته اند و حالا باید یک پدر یا مادر متعهد باشند. برای همین هم زندان آرانجوئز را اول به صورتی آزمایشی افتتاح کردند و بعد که با تاثیر ...
خوشی زیاد، دختر را فراری داد
سارا خود را روی صندلی جابه جا کرد و گفت: نمی دانم شاید فرار از خانه برای دختری که همه امکانات رفاهی را در زندگی اش داشته، دختری که همه دوستش دارند، دختری که پدر و مادر و اطرافیانش هیچ گونه محبتی را از او دریغ نکردند ، به نظر مسخره بیاید. شاید از نظر دیگران خوشی زده بود زیر دلم و قدردان نبودم. اما این دختر تک فرزند خانواده همیشه یک غمی در دلش سنگینی می کرد. اینکه هیچ کسی باورش نمی کرد ...
جزئیات قتل یک دوست در مهمانی شبانه
...: مرد جوانی که 6 سال قبل در جریان درگیری در یک مهمانی شبانه دوستش را به قتل رسانده بود برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت، اما حضور خادمان حرم امام رضا (ع) در زندان باعث شد مادر مقتول به احترام امام هشتم قاتل فرزندش را ببخشد. این درگیری خونین اواسط سال96 در یکی از محله های بندرعباس اتفاق افتاد. آن شب جوانی در خانه اش مهمانی گرفته و چند نفر از دوستانش را نیز دعوت کرده بود. مهمانان ...
"مسی" کوچک در دل ایران، بدون حمایت/ اولیور کان گفت دوست دارم این بچه را ببینم/ پدر محمد امین،بابای مدرسه ...
...، مطرحی شود. کسی که به گفته مسئولان باشگاه بارسلونا می تواند مسی دیگری باشد! کسی که همه را شگفت زده کرده است تا جایی که باشگاه های بزرگ دنیا می خواهند روی او سرمایه گذاری کنند و از او یک شگفتی فوتبال در دنیا بسازند؛ اما، اما و هزار اما که محمدامین، این روزها درگیر حمایت نشدن ها و نادیده گرفته شدن هاست. پدر محمدامین داوودی، از کشف استعداد پسرش می گوید؛ از استعداد فوتبالی که خودش را ...
درخواست طلاق به خاطر دستپخت مادرشوهر
تحمل کنم؛ ولی جمال مرتب در مقابل همه این کار را تکرار می کرد و من همیشه پیش مهمان هایم خجالت زده می شدم. 13ماه از زندگی مشترک ما گذشت ولی جمال رفتارهایش درست نشد. بعد از این همه وقت زندگی مشترک، هنوز هنگام غذاخوردن باز هم از مادرش حرف می زند. هرقدر تحمل کردم فایده ای نداشت. صبر من هم حدی دارد. شوهرم شخصیت مرا در نظر نمی گیرد. با خودش نمی گوید شاید من ناراحت شوم. به هرحال من هم برای غذا ...
به یادسردار گمنام شهید، عبدالصمد امیریان و یارانش جسم خاک از عشق بر افلاک شد!
... او که از ابتدای انقلاب پای در عرصه جهاد و شهادت نهاده بود، توانست در کمترین زمان ممکن به فرماندهی گردانی برسد که چهارصد رزمنده تک تیرانداز و آرپی جی زن تحت فرماندهی اش باشند. سردار قصه ما با 19سال سن برای چهارصد نفر حکم پدر را داشت مهربانی و رأفت بیش از حد او برای بچه های جنگ ماندگار است. عبدالصمد قاری قرآن هم بود و صوت قرآنش همه وجود انسان را می لرزاند. این سردار عاشق پیشه به ...
چرا و چگونه حریم زوجین شکسته می شود؟
اولین میهمانی مفصل را در پیش داشت و قرار بود در نقش تازه عروس در میان قوم وخویش آقا داماد خوش بدرخشد. دلش می خواست حالا که قرار است محک بخورد، هرچه سلیقه در چنته دارد رو کند. همه چیز برای میهمانی فردا شب مهیا بود. از کفش و لباس گرفته تا گلِ سر و هرچیز که فکرش را بکنید. اما مکالمه صبح روز میهمانی برخلاف سایر خوش وبش ها و دل و قلوه دادن هایش با شاه داماد، حسابی کفری اش کرد. ...
کتاب ماه بالانشین نگاه منفی به مردسالاری ندارد
کشکوئیه محل آمد و شد روحانیون بزرگان شد. همه ساله در دهه ی اول ماه محرم در خانه شان روضه خوانی برپا بود و هیئت های سینه زنی در روز عاشورا میهمان منزلشان بودند. شیخ علی شیرازی برادر شهید می گوید: کسانی که از شهر برای رسیدگی به کارهای مردم روستا می آمدند، معمولاً به منزل ما مراجعه می کردند و چند روزی را آنجا میهمان می شدند و کارهای مردم را در خانه پدر انجام می دادند و خلاصه این خانه از هر ...
چرخ های زندگی تا آخرین کار درست و تابوت اطبا آخر هفته در شبکه های تلویزیونی
تهران (پانا) - فیلم های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن روز بعد از خوشبختی ، زندگی پای ، دختری به نام شایلی ، چرخ های زندگی ، پسرِ من ، ماراکا: قهرمان دریا ، بانکدار مبارز ، سیزده زندگی ، دستکش ، دنیای عجیب ، روانی و ... پنج شنبه و جمعه 18 و 19 خرداد ماه از شبکه های سیما روی آنتن می رود. فیلم های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن روز بعد از خوشبختی ، زندگی پای ، دختری به نام شایلی ، چرخ های ...
زیاد از فوت پدر نگذشته بود که ناپدری آمد...
.... باران بود. رعد و برق بود. باران بی امان می بارید. بی وقفه بر در و دیوار می کوبید؛ شلاقی. توفان گرفته بود و من دنبال سرپناه می گشتم. ناپدری، خودش که هیچ، مادرم را هم نگذاشت دنبالم بیاید. زیرکنپی(7) خانه مش صفر پناه گرفتم. خواست خدا بود که مادر صفر به حیاط آمده بود تا نگاهی به راه آب بیندازد که یک وقت نگرفته باشد. سری هم به دالان زده بود. صدای چق چق دندان هایم را شنیده بود که از شدت سرما به هم ...
حجت الاسلام عباس شیرازی مسئولی که زندگی خود را وقف انقلاب کرد
...> مسیر نسبتا طولانی را پیاده طی کردیم و به کسی چیزی نگفتند و حتی اعتراضی نکردند. یکبار هم مسئولین سازمان تبلیغات با آقای هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس بود جلسه داشتند و ایشان قرار بود سخنرانی کنند باز هم حراست جلو ایشان را گرفته بود و راه نمی داد! و همین باعث شده بود که دیر برسند آقای شرعی گزارش داده بود ایشان هیچ اعتراضی نکردند. تا روز آخر عمر یک ذره دنبال مطرح کردن خودش نبود. ...
ارادت محمد به ائمه(ع) کار خودش را کرد
. محمد خیلی به ائمه ارادت داشت ولی چهارتن از این بزرگواران همۀ زندگی محمد بودند؛ حضرت زهرا ( ع) ، امام حسین (ع)، امام رضا (ع) و علی اکبر ( ع) . امروز که به شهادت محمدم نگاه می کنم، می بینم ارادت او کار خودش را کرد و آنها با محمد معامله کردند. محمد در رکاب امام حسین (ع) و در صحرای کرب و بلای سوریه شهید شد، چون حضرت زهرا (ع) بی نام و نشان و مانند امام رضا ( ع) در کشوری غریب و چون علی اکبر ...
ببینید | اینجا مقبره پسر امام رضا (ع) است
نشده بود. نوبت داده بودن که قلبش رو عمل کنه اما آقای حسینی که رنگ و روی زرد دوستش را می بیند پیشنهاد می دهد: یک روز هم بیا پیش دکتر ما، یک نسخه هم دکتر ما شما را ببیند . روش آقای حسن پور بعد از سه شب جمعه جواب می دهد و مسیر شریان های خون باز می شود. او از این دست روایت ها برای تعریف کردن زیاد دارد. از شفا گرفتن دختر 16-15 ساله ای که روی دوش پدر و مادرش آمده بود و روی پای خودش رفته بود ...
سید محمد خاتمی: اسلامی که ما می خواهیم باید به نیاز های امروز ما پاسخ بگوید
ریزی است ، ولی پیامبر(ص) گفت، امروز روز بخشش، مهربانی و مرحمت است . کسی که شمشیر گرفته و زن و مرد را می کشد نمی شود کنار آمد ماندلا همه دشمنانش را بخشید و اتفاقا آقای دعایی از جمله کسانی بود که روحیه ایشان در دنیای امروز به ماندلا نزدیک تر بود. کسی که 25 سال در زندان بوده، رنج کشیده، شکنجه دیده بعد از پیروزی حتی با مخالفان خود رفتاری مهربانانه دارد و آقای دعایی که سال های زیاد ...
مرد ایرانی که بارها زیر چرخ انواع ماشین ها رفت و زنده بیرون آمد
یکی از افرادی که می خواست این کار را بکند، اتفاق بدی افتاد که خیلی ناراحت کننده بود. چند سال قبل که به کرمانشاه رفته بودم، جوانی می خواست کار مرا تکرار کند؛ به همین خاطر روی زمین دراز کشید تا یک ماشین نیسان از رویش رد شود ولی پاهای او ضعیف بود و تاب نیاورد. یکمرتبه فریادی کشید و از هوش رفت. وقتی او را به بیمارستان بردیم دکترها با تاسف گفتند او قطع نخاع شده است و دیگر هم خوب نمی شود. هیچ وقت چهره آن جوان از خاطرم پاک نمی شود و او را از یاد نمی برم. این خاطره برایم خیلی تلخ است. ...
پسر دوگانه سوز ایرانی | پسری که روزی نیم لیتر بنزین را مثل نوشابه سر می کشید
از دهانش رفته بود و او جیغ می کشید و سعی داشت دوباره خودش را نزدیک موتور کند. البته من این اجازه را به او ندادم و آن روز پسرمان مهمانی را زهرمان کرد . البته صحنه بنزین خوری پسر بچه روستایی به همین جا ختم نشد؛ چراکه محمد علی یکبار دیگر و بعد از آن ماجرا در مقابل همه اعضای خانواده اش شیلنگ بنزین موتور پدرش را از جا درآورد و به دهانش فرو برد. آن روز پدر و مادر محمدعلی و برادر ...
تیمم با خاک پوتین سرباز خمینی توسط پدر پنج شهید/خدایا مرا ببخش...!
هدیه خواهر یک اعدامی به مادری دلشکسته
تصادف کردیم. از مقتول خواستم که خسارت ماشین را بدهد، چون او بود که از من خواست سرعتم را بیشتر کنم، ولی او خودش را کنار کشید و گفت که چون پشت فرمان نبوده خسارتی هم نمی دهد. مرتب در فضای مجازی برایم کُری می خواند و به ما توهین می کرد. برای همین روز حادثه با او درگیر شدم. در این درگیری از دو برادر دیگرم هم خواستم که بیایند. ما درگیر شدیم و در نهایت من ناخواسته مقتول را کشتم. برادرانم هم چند ...
راننده کشی در نقش مسافر روستایی
...> پرویز پشت سرهم حرف می زد و شهاب در فکر عروسی بود که فردا قرار بود در آن شرکت کند. به جاده خاکی که رسیدند صدای پرویز را شنید: داداش می دونم راهت را دور می کنم اما اگر می شود مرا تا نزدیکی های روستا ببر. این وقت شب در جاده ماشین نیست چه برسد به جاده خاکی. شهاب دلش نیامد به او نه بگوید. راهش را تغییر داد و وارد جاده خاکی شد که تنها نور چراغ های ماشین، راه را به او نشان می داد. سرقت ...
مبارزات امام رضا(ع)
رویداد24 الهام عندلیب مقدم: حضرت علی بن موسی بن جعفر، ملقب به رضا، فرزند امام موسی کاظم (ع) و هشتمین امام شیعیان است. ایشان پس از شهادت پدر، در سن 35 سالگی به امامت رسید و به مدت 20 سال امامت شیعیان را بر عهده داشت؛ ده سال اول امامت ایشان مصادف با خلافت هارون الرشید، پنج سال بعد همزمان با حکومت امین و پنج سال آخر آن مقارن با خلافت مامون بود. در سال هفدهم امامت، امام ناچارا با نقشه و ...
چشم هایت چقدر شبیه چشم های ژیوانِ من است!
و یکی یکی غیب شان می زند. او با خوردن نیمی از بلوط پیگیر ماجرا شد و به منشأ این غیب شدن رسید؛ ولی چیزی که دید اصلا خوشایند نبود! او پدرش را دید که باعث زندانی کردن و اذیت وآزار سنجاب های جنگل شده است. ژیوان در لحظۀ مهمی که برای کل جنگل ارزشمند و حساس بود تصمیم بزرگی گرفت. او سنجاب ماند و خواست از سنجاب ها محافظت کند؛ اما پدرش از غیب شدن پسرش نگران و ناراحت بود. خب، حالا وقت تصمیم پدر ...
ماجرای قتل وحشتناکی در تهران به سبک امیر آقایی
اینکه برادرم می خواست از من اخاذی کند ناراحت بود و می خواست خوبی های من را جبران کند"! در مواجهه حضوری ما بین مهرداد و دکتر حمید، مهرداد منکر ادعاهای حمید شد و گفت خودش نقشه قتل را با تمام جزئیات کشید و خودش چرخ گوشت و وسایل را تهیه کرد. دکتر حمید شدیدا منکر بود و همه چیز را به گردن مهرداد انداخت. با وجود اینکه جنازه را معدوم کرده بود تا آثار جرمی باقی نماند اما یک ...
راز 2 قتل مسلحانه در دعوای اوباش ورامینی فاش شد
ورامین پیچید و برادر جواد سوار بر پرشیای نقره ای مقابل خانه پدری اش هدف شلیک خونین قرار گرفت و در خون غلتید. وی بلافاصله از سوی پدرش به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر شدت خونریزی جان سپرد. پدر جواد به مأموران گفت: پسرم قبل از مرگش دو نفر از دوستانش به نام های امید و وحید را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد. پسر دیگرم به نام جواد به اتهام قتل دوستش پیمان در زندان است و دوستان پیمان، امید و وحید نام ...
بحران سلامت روان در افغانستان
، مشهود است که از درد عمیقی رنج می برد: زندگی ما نابود شده. دیگر دنیا برای من بی معنی شده است. احساس پوچی می کنم. حال و روز همسرم هم همینطور است. تحمل اینکه در خانه ای زندگی کند که دخترمان در آن خودش را کشته برای او غیر ممکن است. مورد دیگر دختری است که در بیست و چند سالگی خودکشی کرده است. پدر این دختر می گوید: او می خواست پزشک شود. وقتی مدارس تعطیل شد، بسیار افسرده و ناراحت شده بود...بعد از ...
برگزاری سوگواره ادبی نفس مطمئنه در فراق روح الله
نهایتیم باشد که دست دوست تسلای مان دهد/ما را که تا همیشه قدح نوش حسرتیم رونق فزای میکده ی عشق بعد از این/تا صبح وصل تشنه ی جام ولایتیم رضا اسماعیلی امام، آن که دلش چشمه سار معنا بود/ تمام زندگی اش یک قیام زیبا بود نگاه شرقی او چلچراغی از رؤیا/ به سقف شب زده ی مشرق معما بود دلش مترجم آواز روشن خورشید/ لبش مُفسر لبخند صبح فردا بود ...
وقتی شوهرم حمام رفت، سراغ موبایل و جیب هایش رفتم / هر چی که بگید دیدم، حالم بد شد، چاقو رو برداشتم ...
بخوابم تو چیزی لازم نداری؟وقتی در جوابم طوری حرف زد که انگار من تنها عشق زندگی اش هستم دوباره دلم خواست چاقو را بردارم و... از آن شب به بعد دیگر زندگی نداشتم و سیروس برایم بی وجودترین موجود روی زمین شده بود ،حتی بچه ها هم متوجه شده بودند. خودم را بی پناه ترین زن دنیا می دیدم،آن مرد خانواده دوست، خوش تیپ و خوش قیافه روز به روز بدخلق تر و بدریخت تر می شد،انگار ده سال خوشی و خوشبختی را یک ...