سایر منابع:
سایر خبرها
پاسخ رئیس جمهور به نامه دختر 5 ساله تبریزی
به گزارش قدس آنلاین، گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده را روی گوش اش انداخته بود و داشت نوشمک خوشمزه پرتقالی طعم اش را می خورد. در گوشه ای از اتاق، مادر نماز می خواند و عطر نجیب چادرش می پیچید به کل خانه. تلویزیون روشن بود و از آمدن یک میهمان خبر می داد. دخترک این طرف و آن طرف را نگاهی کرد، کسی نبود؛ رفت همه عروسک هایش را آورد و چید جلوی تلویزیون! دوباره نگاهی به تلویزیون انداخت که می ...
تقسیم پرآسیب بچه های طلاق بین والدین
کنار برادرم بزرگ شوم. در ادامه، از این درخواست خواهیم گفت که از منظر روان شناسی چند نکته مهم دارد. آرزو دارم در کنار برادرم بزرگ شوم کوچک ترین مراجعه کننده رئیس کل دادگستری گلستان با بیان این که برادر 8 ساله اش در خانه ای دیگر با دیگر از والدین خود زندگی می کند، ادامه می دهد: مادر و پدرش از هم جدا شده اند و هر کدام حضانت یکی از دو برادر را پذیرفته اند. او ادامه داده: آرزو ...
تقسیم پرآسیب بچه های طلاق بین والدین
زندگی می کند، ادامه می دهد: مادر و پدرش از هم جدا شده اند و هر کدام حضانت یکی از دو برادر را پذیرفته اند. او ادامه داده: آرزو دارد که در کنار برادرش باشد، با او بزرگ شود، با او بازی کند و با هم به مدرسه بروند ولی توافق والدین در زمان جدایی همه آرزویش را نقش برآب کرده است . این نوجوان با تأکید بر این که تاکنون مادر و پدر وی برای تحقق این درخواست فرزندان خود، به توافق نرسیده اند، گفته از ...
یک شاهد شیدایی از دیار سر بداران
خدمت کند. موقع اعزام 19 سال بیشتر نداشت. آرزویش بود مثل بسیجی ها بی نام و نشان راهی شود. همان طور هم شد. عاقبت اسم بسیجی شهید نقش بند سنگ مزارش شد. برادرم سال 60 به جبهه اعزام شد. در واقع یک بار بیشتر به جبهه نرفت. وقتی راهی اش می کردیم درست ساعت 6 صبح بود. صورتش را بوسیدم. سفارش پدر و مادر را کرد که تنهایشان نگذاریم. آن سال ها در بوشهر و اهواز و شهرهای جنوب مرتب ...
حاج همت می گفت سال ها باید بگذرد تا بروجردی را بشناسیم
.... سردار ربیعی مسئولیت های زیادی هم در جبهه و هم بعد از دفاع مقدس داشته است که یکی از آخرین مسئولیت هایش جانشین عملیات قرارگاه ثارالله بود. خودش می گوید وقتی که شش سال داشت، دست امام (ره) را پیش از تبعید ایشان بوسیده و از همان زمان مهر ایشان را به دل دارد. از چه زمانی با نهضت حضرت امام آشنا شدید؟ من متولد سال 1338 در جنوب غرب تهران و محله انبار نفت هستم، اما به گمانم شناسنامه ام ...
اولین چیزی که چشمم را گرفت سادگی بود
سالی بود درش را به روی بچه های تاریخ شفاهی باز گذاشته بود تا در کار شروع شده ی خود را به سرانجام برسانند. همسر شهید مصدق طاهری با همان چهره مهربانش به استقبال ما آمد و خوش آمد گفت. وارد خانه شدیم، اولین چیزی که چشمم را گرفت سادگی و سادگی بود، چیزی که در خانه خیلی از شهدا می توانی ببینی. یک دست فرش ساده و چند مبل قدیمی فضای کوچک اتاق نشیمن را پر کرده بود. چند لحظه ای ...
برادرکشی به دلیل توهم مواد مخدر
پسر جوان در درگیری با برادر معتادش او را کشت و اولیای دم از شکایت صرف نظر کردند.
مد شدن جشن های عجیب در ایران ؛ از پی پی پارتی تا دماغ پارتی و ... (+عکس)
.... جشن تعیین جنسیت تمام در و دیوار های خانه با آویز های صورتی و آبی پوشانده شده است. بادکنک های صورتی در یک طرف و بادکنک های آبی در سمت دیگر. خانواده زوجی که قرار است صاحب فرزند شوند با در دست گرفتن بادکنک هایی به رنگ جنسیتی که دوست دارند بچه داشته باشد، دل توی دلشان نیست. حتی کیکی که روی میز قرار گرفته هم نیمی صورتی و نیمی آبی است. پدر و مادر بادکنک تعیین ...
بازیگر جهان پسند چطور برای سریال آتش و باد پسندیده شد؟ | نقش دختر عشایری که آتش عشق به جانش افتاده است
بعد از آماده شدن یک قالی جشن سربرون می گیرند و ریشه های قالی را از دار قیچی می کنند. چرا این اسم عوض شد؟ من هم مثل بقیه دوستان از دلیل این اتفاق بی خبرم. زمانی که سریال شروع به پخش شد، عید بود و خیلی از بچه های گروه در مسافرت بودند. وقتی از مسافرت برگشتیم دیدیم با یک اسم دیگر در حال پخش است. هیچوقت هم دلیلش را متوجه نشدیم. البته آتش و باد هم اسم بدی نشد. آتش برای من همان عشقی است که در ...
آستین ها را بالا بزن اما کسی را نزن
.... همیشه همین طور بود، خودش را به کاری مشغول می کرد، مثل: بالا زدن آستین ها، دنبال وسیله تنبیه گشتن و... تا بچه ها فرصت کنند و بگریزند، ولی به خاطر عمل خود متنبه شوند. مهم هم تنبه است. این که به ناپسندی کار خود واقف شوند. پدر و مادر هم چیزی جز این نمی خواهند. حتی اگر مادر زبان به نفرین هم می گشاید همین را می خواهد. به گفته مولوی حکیم؛ مادر ار گوید ترا مرگ تو باد مرگِ آن خو خواهد و ...
انتقاد تند باقری معتمد: تکواندو با این شیوه به جایی نمی رسد/ آقایان فقط دنبال سفر هستند
، ادامه داد: با شرایطی که در فدراسیون و تیم ملی مشاهده می کردم برایم مثل روز روشن بود که این نتایج بدست می آید اما قبل از مسابقات هیچ حرفی نزدم تا بچه ها در آرامش کارشان را دنبال کنند. متاسفانه حتی بین خود مربیان تیم ملی هم دعواست و نمی دانند چکار می کنند و هدفشان چیست. برخی ها فقط دنبال سفر رفتن هستند و دلشان به حال این بچه ها نمی سوزد. من همیشه چه در دوره های قبل و چه حالا گفته ام اصلا نباید اسم ...
6 چیزی که والدین نباید به کودکان بگویند
به گزارش تازه نیوز، علاوه بر این، همیشه از به زبان آوردن عبارات زیر خودداری کنید، زیرا قطعا می توانند پیامدهای مخرب تر و ناگوارتری برای شما و فرزندتان داشته باشند. 1. تو هم عین مادرت/پدرت رفتار می کنی! گفتن این که رفتار بچه ها شما را به یاد رفتار نادرست شخص دیگری می اندازد (پدر، مادر، دیگر اعضای خانواده، فامیل، اقوام و...)، قطعا کمکی به روابط شما و فرزندتان نمی کند. حتی ...
مادر شهید صادقی جعفری از دلتنگی هایش می گوید | عباس همه چیزش را با مردم قسمت می کرد
صدا کردم فهمید که چه می خواهم بگویم و با اشاره به من فهماند که حرفی نزنم. همیشه وضعیت معاش مردم او را تحت تأثیر قرار می داد. وقتی رفته بود دزفول عکسی از خودش، کنار خانه های ویران شده دربمباران فرستاده بود. همیشه می گفت وقتی دزفول بودم برای یک لحظه فکر کردم خواهر و مادر خودم زیر آوار مانده اند. وقتی عباس شهید شد، بچه ها از آب و گل درآمده بودند، تنها فرشته، دختر ته تغاری خانواده شده بود ...
دربانانِ خانه امام رضا (ع)
می کردم و مادر را از زیارت برمی گرداندم خانه، سرش را چرخاند و نگاهم کرد: خادم شدی؟ سرش را بوسیدم: بله مادرم لباس خدمتم را که دیده بود یکهو همه چیز یادش آمد و با گریه برایم تعریف کرد. من نقل قول مادرم را دقیقا برایتان می گویم. مادرم قبل از اینکه آلزایمر بگیرد، وقتی جوان تر بود، رفته بودند زیارت که چشمش به دربان ها می افتد. دلش غصه می گیرد. می گوید اسمت را گذاشته بودم غلامرضا و غلامِ امام رضا (ع) ن ...
غش کردن داماد ایرانی پس از دیدن چهره تازه عروسش | عباس: زشتی او با آرایش هم قابل تحمل نبود!
. خودبه خود طلاق دختره را می گیرند. عباس چند هفته ای از رفتن به سر کار خودداری کرد و کارهایی از او سر زد که هیچ آدم عاقلی انجام نمی داد. ولی از گوشه و کنار شنید که همه می گویند: این طوری بهتر شد. دو تا دیوانه راحت می توانند با هم کنار بیایند و زندگی کنند. عباس از این که حرفش در دهان ها افتاده بود، به شدت عصبی بود. تا کی باید تحقیر می شد. بالاخره تصمیم خودش را گرفت. بعد از سال ها باید جلوی مادرش می ایستاد، احترام به مادر با تحت سلطه بودن فرق داشت. به سمت دادگاه خانواده رفت. اول باید تکلیف ازدواج با همسرش را روشن می کرد، زندگی با یک زن بیمار برای او غیرممکن بود. ...
همسر شهید زنجانی با 16 فرزند، 100 نوه و 10 نتیجه: نباید از فرزند دار شدن ترسید
خانواده ای به گفت وگو نشسته که 16 فرزند، 100 نوه و 10 نتیجه دارد و خانواده او همچنان در حال بزرگ شدن است. روایت ما از مادر و همسر شهیدی است که پس از فوت همسرش، فرزندانش را به تنهایی و بدون حضور پدر بزرگ کرده و هم اینک با وجود اینکه 76 سال دارد، اما بسیار سرزنده و شاد است. امید در این خانه جریان دارد، سر و صدای بازی نوه و نتیجه ها در کل حیاط پیچیده است، در حین گفت وگو از ...
شاه کلید باحجاب شدن دخترانمان چیست؟
با این جمله همه پدر ومادرها را وادار می کند به تفکر تا کلاهشان را قاضی کنند و ببینند با خودشان و حیا در زندگی چند چندند؟ بچه ها حیا در پوشش را از همان خردسالی از پدر و مادر و فضای خانه یاد می گیرند *چه کسانی نباید توقع کنند دخترهایشان باحجاب شوند؟ اصلاً مصادیق رعایت حیا در زندگی چیست که ما ببینیم آن را جلوی بچه هامان رعایت می کنیم یا نه؟ حتماً این سؤال همه پدر ...
پسری که دختر شد ؛ گزارشی خواندنی از جوانی که تغییر جنسیت داد | از کودکی عاشق لوازم آرایش مادرم بودم | ...
ها درباره ی ما روشن شود. ر سال ها این بار را به دوش کشید. تحمل تفاوتی که با دیگر هم جنس های خودش داشت و باید آن را پنهان می کرد یک طرف ماجرا بود و این که اعضای خانواده اش درباره ی او چیزی نمی دانستند طرف دیگر ماجرا. نزدیک به هشت سال طول کشید تا این که دل را به دریا زد و یک روز که با مادرش در خانه نشسته بود، همه چیز را تعریف کرد: فروردین سال90 ماجرا را با مادرم در میان گذاشتم. او بعد از ...
ویزیت رایگان آقای دکتر به عشق اهالی محل
با دست گرفته می گوید: تا حالا پیش دکتر اومدی؟ دکتر خوبیه مادر. دستش شفاست. داروهاش هم گرون نیست. خدا برای پدر و مادرش حفظش کنه. کمی آنطرف تر پسر بچه هفت یا هشت ساله ای مرتب سرفه می کند اما دست از بازیگوشی بر نمی دارد و تلفن همراه پدرش تنها اسباب بازی است که به آن دسترسی دارد. مادر پسربچه که اشکان صدایش می زنند، با نگرانی به پسرش نگاه می کند و می گوید: از همه دکترها می ترسد اما از این یکی نه! حتی ...
تصاویر | نابینای ایرانی که برنامه نویس کامپیوتر شد
. چی چی رو عینک بده! سال 1349، نصرالله دانشجوی سال اول رشته مکانیک بود و فقط چند ماه مانده بود تا در ترم دوم ثبت نام کند اما چند وقتی بود که چشم هایش همه چیز به خصوص تخته سیاه کلاس را تار می دیدند؛ چشم هایم که ضعیف نبودند، شب بیداری زیاد هم نداشتم؛ پس رفتم پیش چشم پزشک. دکتر هم بعد از معاینه نه گذاشت و نه برداشت، خیلی راحت گفت آقا شما به آرپی که یک بیماری ارثی است، مبتلا هستید. پدر و مادر ...
هیوا یعنی امید/ روایت مهدی، مهدیه و دختری که اسم عوض کرد؛ روایتی در کف صحن حرم مطهر
خود مهدی می گفت: این ها تاثیری نداره. ما که ایشاالله دوباره بچه میاریم. ولی خودم نگران شده بودم. بچه هم دوست داشتم. همین شد که تصمیم گرفتیم برویم دکتر. پس مهدی آقا اصلاً نگران نبود. نه. می گفت: هنوز زوده. بذار درس ت رو که تموم کردی، بعدش بچه میاریم. ولی خودم پیگیر دکتر شدم و دو سال که گذشت، بچه بعدی را باردار شدم. ترس این را هم داشتیم که خدای ناکرده این بچه هم ...
درباره مرد 74 ساله ای که با 124 سکه طلا به دادگاه رفت تا زنش را طلاق بدهد
و نگران به نظر می رسید. او آمده که بعد از یک سال زندگی مشترک، از همسرش جدا شود و البته برای این کار اصرار زیادی هم دارد؛ آقای قاضی این زن جانم را به لبم رسانده. اگر بخواهم زندگی ام را با او ادامه دهم، حتما کارم به خودکشی می رسد... . بعد یک کیسه از زیر بغلش بیرون می کشد و می گوید: این هم 124 سکه ای که مهرش کرده بودم! همه مهریه اش را نقد آورده ام تا جانم را خلاص کنم. در ضمن در این کیسه هم ...
مدرسه ای برای آموزش مداحی/ جواد قربان پور، مدرسی که می خواهد با کشف استعدادها نخبه پروری کند
لیلا لاریچه : اینجا مدرسه مداحی رضوان است، جایی که به پسرهای 9 تا 15 ساله آداب مداحی می آموزند. مسئول این مدرسه جواد قربان پور است، از مداحان قدیمی مشهد که خودش از سوم راهنمایی طلبه مدرسه علمیه آیت الله موسوی نژاد شده و از همان سال مداحی را هم شروع کرده است. نخستین مداحی در هشت سالگی جواد قربان پور متولد سال 1355 است. او طلبگی و مداحی خود را مدیون دو نفر است. بعد از سوم راهنمایی ...
نقش همبازی شدن والدین با بچه ها در تربیت
.... اگر به درستی با این ناراحتی ها برخورد شود کودک آرام آرام آب دیده شده و قدرت مواجهه با شکست را پیدا می کند. بازی بیرون از خانه برای بچه ها مهم است بچه ها همان اندازه که در داخل خانه بازی کنند باز هم جای بازیهای بیرون از آن را برایشان نمی گیرد. بازیهایی که در آن بچه های هم سن و سال با هم بازی می کنند نشاطی به کودک می دهد که در بازیهای خانگی نیست. گرایش کودکان به بازیهای ...
روایت قهرمان جام تختی از درگذشت پدرش: به مسئولان می گفتم چیزی نمی خواهم، پدرم هست
که مسابقه دیگرم را ببیند، این آخرین مسابقه ای شد که توانستم خوشحالش کنم. کشتی گیر 19 ساله تیم ملی جوانان در رابطه با کشتی ای که سال گذشته در لیگ با رحمان عموزاد گرفت، گفت: در تیم کرج بودم و رحمان در بانک شهر. مریض بودم، گفتند فقط بیا برای 70 کیلو وزن بکش که پولت را بدهیم، نمی خواهد کشتی بگیری، اما یکی از بچه ها روی تشک ضرب خورد و به من احتیاج داشتند و مجبور شدم با همان حال کشتی بگیرم ...
روایت یک عاشقانه نجیب از یک شهید مدافع حرم در پله ها تمام نمی شدند
ناموس مسلمانان دفاع کند، پس از مدتی، همسرش و دو دختر کوچکش را هم با خودش به سوریه می برد تا حداقل این دوری و ندیدن ها کمتر شود و همسرش زهرا با کمال میل دوری از خانواده، نگهداری از دو بچه کوچک در کشوری غریب و جنگ زده را می پذیرد تا هم کمکی به همسرش کرده باشد و هم در جوار عمه سادات حضرت زینب باشد. آن ها در این زندگی بارها آزموده می شوند و در این آزمونها سربلند می شوند تا در نهایت پاداش سال ...
مادران؛ شاه بیت شعر زندگی و تربیت فرزندان
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم؛ این روز ها که سیاست های جمعیتی و تشویق به فرزندآوری از مهمتربن دغدغه های جامعه و نظام محسوب می شود، مهمان خانواده ای شدیم که مادر 25 ساله و سه فرزند علاوه بر ایفای نقش مادری خود، حضور فعالی در عرصه اجتماع دارد. خانم احمدی با حمایت همسر و خانواده اش، دانشجوی ترم اخر رشته میکروبیولوژی است و در کنار خانه داری و تربیت فرزندان، فعالیت هایی مثل خیاطی ...
ممدریش؛ نخستین بستنی ساز ایران | شعر و ضرب المثل معروف این کاسب قدیمی چه بود؟
قفل بود و فقط او به آنجا رفت وآمد می کرد. به گفته یکی از همسایه ها اکبر در همان دکان ثعلب داخل بستنی را به عمل می آورد و کلید آنجا را به کسی نمی داد و راز ساختنش را هم به کسی یاد نداد. شاید علتی که شاگردش عبدالله بعد از او از ساختن بستنی صرف نظر کرد همین بود که از مقدار و طرز تهیه ثعلب بستنی بی خبر بود. شاید دکان دوم ممدریش هم به همین دلیل رونق نگرفت. الله اعلم. اکبرمشدی به مرور دکان را توسعه ...
زندگی تلخ مردی که به جای برادر معتادش یک کارتن خواب را کشت
جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. می خواستم برادرم را بکشم متهم که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید من اصلاً قبلاً بهروز را ندیده بودم و هیچ خصومتی هم با او نداشتم. آن شب به پارک رفته بودم تا برادرم را بکشم و همه خانواده ام را از وضعیت سختی که داشتند نجات دهم اما اشتباهی بهروز را کشتم. حتی همان شب بعد از قتل وقتی با برادرم روبه رو شدم، هنوز ...