زن جوان: شوهرم از من می خواست که شب ها با دوستانش هم آغوشی کنم!
سایر منابع:
سایر خبرها
آزمون: آینده خوبی برای تیم ملی نمی بینم/ انتظار داشتم قلعه نویی به من بازی می داد اما نداد/ با اسکوچیچ ...
...> آزمون در مورد اختلافات در زمان دراگان اسکوچیچ نیز گفت: گذشته ها گذشته است. ما به عنوان بازیکن تیم ملی وظیفه داریم به تیم ملی کمک کنیم و نگاه مان به جام ملت ها است. الان 9 سال است فیکس تیم ملی هستم. هفده یا هجده سالم بود که نخستین گل ملی را زدم. قبل از جام جهانی 2014 در اردو بودم اما جوان بودم و جوان ترین بازیکن جام جهانی می شدم اما حقم نبود. بچه بودم احساسی شدم و گریه کردم. زمانی که لیست آمد کی ...
مخوف ترین دعوای زناشویی در پایتخت / برادرزن ها با شلیک های وحشتناک هواخواه خواهر شدند + فیلم
بزرگ من 17 سال سن دارد.شب قبل از حادثه همسرم به خانه پدری خود در اسلامشهر رفته بود و آن طور که من متوجه شدم آن شب با برادرانش درددل کرده بود.وقتی به خانه برگشت خیلی عصبانی بود.با من تماس گرفت و کار به توهین و بی احترامی کشید.احساس می کردم صحبت های او با خانواده اش باعث شده که حساس تر شود. احمد در ادامه افزود: شب حادثه وقتی به خانه برگشتم درگیری بین من و همسرم بالا گرفت.ساعتی بعد همسرم ...
سبقت کار از زندگی
. وقتی کار می کنم، حالم بهتر است.خودم را در کارغرق می کنم و زمان را از یاد می برم. پشت میز کارم غذا می خورم و در همان حال کار هم می کنم. وقتی هم کار ندارم همان بین یک فیلم می بینم و بعد هم خواب. سپیده بعد از چند اتفاق ناگوار در زندگی اش به کار کردن پناه آورده. اتفاقات بد در زندگی من پشت سرهم افتاد. اول پدرم را از دست دادم. بعد از شوهرم جدا شدم. یک مرتبه نگاه کردم دیدم در زندگی ام چیزی جز کارم ...
شوهرم با تهیه فیلم سیاه از من مجبورم کرد همخواب دوستانش شوم!
زنی 39ساله وارد دایره مشاوره کلانتری شد و با صدای بغض کرده گفت 18سال است ازدواج کرده ام طی این مدت زندگی به دلیل اینکه همسر بسیار زیاد خواه جنسی بود با وی دچار مشکل شده بودم نگاه کارشناس یکی از مهم ترین مسائلی که اکنون با آن مواجه هستیم مشکل و بیماری جنسی همسر این زن است که فردی که با افکار جنسی زیاد موجبات آزار روحی و جسمی این زن را فراهم کرده طوریکه باعث از دست دادن سلامت روحی و جسمی برآورده نشدن نیازهای روانی و عاطفی احساس ناامیدی وافسردگی و اختلال خلقی وی شده است. شوهر این زن بک بیمار جنسی است که متأسفانه زیر پوسته شهر بسیاری از این افراد ناشناخته باقی ماندند این فراد باید تحت درمان قرار بگیرند تا از معضلات خانوادگی و اجتماعی که ممکن است برای دیگران ایجاد کنند پیشگیری شود البته راهکار هایی هم وجود دارد در رابطه با همسرتان تنوع ایجاد کنید و از انجام کارهای تکراری در موقعیت های تکراری پرهیز کنید. تفریحات هیجان انگیز دو نفره با همسرتان انجام دهید. در صورت بروز اختلاف با همسرتان به مشاوره خیانت همسر مراجعه کنید و از متخصص برای رفع مشکلات و بهبود رابطه کمک بگیرید. به دنبال ایده های جدید باشید.رشته های ورزشی مختلف را تجربه کنید. در خیال پردازی های خود حد وسط را بگیرید و از حقیقت زندگی دور نشوید. در اوقات فراغت با کار ...
تجاوز به زن برادر همسر / داماد هوسران اعدام شد
ساعت مقرر همسرم را به جایی فرستادم و بعد خودم منتظر ماندم. شوهر لعیا او را رساند و رفت. وقتی لعیا وارد خانه شد از پشت او را غافلگیر کردم و بعد نقشه شیطانی ام را اجرا کردم. او زن عفیفی بود اما من نقشه ام را پیاده کردم و از ترس او را خفه کردم. چون می دانستم برادرزنم به ماجرا مشکوک می شود به او تلفن کردم و گفتم من در هشتگرد هستم و خودرویم خراب شده و نیاز به کمک دارم و او را با این نقشه به ...
شوهر بی غیرتم مرا همخواب دوستانش کرد ! / فیلم سیاهم را پخش کرد ! / جلویم با زنان رابطه سیاه داشت !
به گزارش رکنا، اول زندگی فقط مسئله ام این بود کم کم متوجه ارتباط وی با خانم های دیگر شدم ولی از بس که به وی تذکر داده بودم و مچش را گرفته بودم خسته شدم هروقت اختلافاتم را به خانواده ام می گفتم پدر و مادرم می گفتند همسرت است و باید زندگی کنی تا اینکه صاحب دو پسر شدم و به خاطر بچه هایم از طلاق منصرف شدم همان اول ازدواج دائما فیلم های نامناسب میدید و برایم می فرستاد و مرا مجبور میکرد که من هم ببینم ...
بعد از مرگ شوهرم فاسده شدم ! / حتی بچه ام را فراموش کردم !
ساختش را در اختیارمان گذاشت تا درگیر پرداخت اجاره و مستاجری نباشیم با تمام مشکلات و مخالفت های خانواده های مان، زندگی را با عشق شروع کردیم. سال ها گذشت و سامان مدیرعامل شرکت پدرش شده بود. همه چیز داشت خوب پیش می رفت که آن اتفاق شوم ریشه درخت خوشبختی مان را خشکاند مرگ عشق پسرم 6 ساله بود که سامان در اثر سانحه تصادف از دنیا رفت. بعد از برگزاری مراسم سالگرد سامان، پدر شوهرم ...
خواهرم با افسون گری شوهرم را صاحب شد ! / وقتی به خانه رسیدم خشکم زد ! / در کلانتری فاش شد
به مادرم گفتم اما او در کمال خونسردی گفت که ایرادی ندارد و من هم که عصبی شده بودم برای رهایی از این فرد کثیف تمام مهریه و نفقه خودم را بخشیدم تا آزاد شوم و برگشتم به خانه سیاه مادرم. سه نفری کار و شب همه را دود می کردیم. رویا صحبت هایش را با بغض در گلو ادامه داد. رفت و آمدهای افراد غریبه به خانه مادرم همچنان ادامه داشت که در این رفت و آمدها با جوانی که 30 سال از خودش کوچک تر بود ازدواج ...
بی قرار شهادت در حرم امن الهی به آرزویش رسید
به مکه رفته بود، رسانه ها اعلام کردند که آنجا درگیری شده و وهابیون به حجاج حمله کرده اند و تعداد زیادی به شهادت رسیده اند، حجاجی که مفقوالاثر شده اند نیز زیاد است. کتابی ادامه داد: بی قرار بودیم، شماره کاروان هایی که در محل حادثه بودند اعلام می شد، کاروان همسرم نیز جزء مفقودین اعلام شد، همه آشنایان می گفتند حاجی کسی نیست که مفقود شود، حتما به کوه های اطراف مکه گریخته است، اما من می ...
داستان جمع کننده ضایعات و خواهر معتادش
مرد 41 ساله گفت: پدر و مادر و همه برادر و خواهرانم به موادمخدر سنتی و صنعتی اعتیاد دارند. ابتدا با ترغیب دوستانم و برای آن که به دیگران ثابت کنم بزرگ شده ام، سیگار را لای انگشتانم گذاشتم و از 15 سالگی سیگاری شدم اما طولی نکشید که چند ماه بعد به مصرف موادمخدر سنتی (تریاک) روی آوردم. آن روزها 16 سال بیشتر نداشتم که پدرم به خاطر اعتیاد شدید به موادمخدر صنعتی خود را از درختی در یک باغ حلق ...
مرد 2 زنه زندگی را برای همسر اولش جهنم کرد / قانون به داد زن زجرکشیده رسید
به گزارش رکنا، از پشت پنجره زنی را دیدم که هراسان و لنگ لنگان به این سو می آید به گلدان پشت پنجره گفتم : " قصه دیگری در راه است " زن جوان لنگ لنگان وارد اتاق مشاوره شد و با دستانی لرزان پرونده اش را به روی میز گذاشت سپس در حالیکه می گفت من نمی خواهم از همسرم شوم چون جز او کسی را ندارم ، بغضش شکست و قطرات اشک همچون جویباری از چشمانش جاری شد پرونده را باز کردم ، در قسمت موضوع شکایت نوشته شده بود : " ایراد ضرب و شتم عمدی از سوی همسر" دقایقی بعد سفره دلش را گشود و در شرح ماجرای زندگی اش گفت : پدر و مادرم در آرزوی تولد فرزندی ...
درخواست طلاق به خاطر عروسک بازی همسر
پس از ورود به حیاط مجتمع خانواده در بین آن همه جمعیت و هیاهو اولین چیزی که توجه من را جلب کرد، حضور یک دختر نوجوان که از چهره اش مشخص بود تقریبا 13 یا 14 سال بیشتر ندارد، بود که دقیقا در نزدیکی بوفه دادگاه با قد کوتاه و کیف کوله پشتی عروسکی ایستاده بود و پسری جوان با قدی نسبتا بلند و ته ریش و یک پیراهن سفید بر تن در حدودا یک متری این دختر جوان به او خیره شده بود و مدام داشت به مادرش که نزدیک او بود، می گفت این لقمه تو و خواهرت بود، تو من را بدبخت کردی؛ وگرنه من اصلا آدم ازدواج کردن نبودم. این قدر به من گفتی که من مجبور شدم قبول کنم. این حرف ها گفت وگوی این پسر جوان تقریبا 26ساله بود ...
دوست شوهرم مرا برای ازدواج تهدید می کند
مخدر به پای شوهرم نوشته شد. او اگرچه ادعا کرد که مالک آن مواد مخدر به افغانستان گریخته است ولی ادعاهایش بی فایده بود و دادگاه او را به اعدام محکوم کرد. هنگامی که شوهرم به زندان چناران منتقل شد، من هر هفته به دیدارش می رفتم اما بعد از 3 سال دادرسی و طی مراحل قانونی بالاخره حکم اعدام او در دیوان عالی کشور تایید شد و همسرم پای چوبه دار قرار گرفت. در این میان یک روز مردی از زندان با من تماس ...
گفت و گویی جالب با معروف ترین و محبوب ترین کوتاه قامت ایران | صبح رفتم خواستگاری و شب عقد کردیم | به ...
بلندی داشت و برای خودش یلی بود. پدرم نمی دانست که من هنرپیشه هستم. یک بار یکی از دوستانش به او گفته بود که پسرت هنرپیشه است و او گفته بود یعنی چه کار می کند؟ یکی دو سال که از کار من گذشت، یک بار آنونس فیلمی را دیده بود و گفته بود: عه! این بچه من است که و من هم مجبور شدم که اعتراف کنم (با صدای بلند می خندد). بعد پدرم از من پرسید که اینجا چه کار می کردی؟ من هم جواب دادم که بازی می کردم. بعد ...
قتل ناموسی مادر توسط پسر جوان در تهران | مادرم پدر پیرم را رها و با صابر فرار کرد
پسر افغان که با همدستی دوستانش مادر ایرانی اش و مردی را که با او رابطه داشت، به قتل رسانده است، جزئیات این جنایت ها را توضیح داد. این مرد جوان بعد از اینکه مادرش با مردی فرار کرد و به تهران آمد رد آنها را زد و با دوستش با ادعای حفظ ناموس مرتکب قتل مادرش و مردی که با او فرار کرده بود، شد. سه سال قبل جسد یک زن و مرد در خانه ای در تهران پیدا شد. قتل این زن و مرد با چاقو و تفنگ ...
همسر شهید: در نوجوانی دعا کردم از خانواده ما کسی به شهادت برسد
هادت جدا نشد و ادامه مسیر زندگی اش را وقف خدمت به خانواده های شهدا کرده است. پای صحبت های این بانو می نشینیم و خانم بغدادی از گذشته ها می گوید: تازه انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده بود و حدود 14 سال داشتم. آن زمان حیاط بزرگی در روستای دهمویز شهریار داشتیم و در حیاط نشسته بودم و صحبت های امام خمینی(ره) را در رابطه با اینکه از عظمت و فضائل شهدا صحبت می کردند از رادیو می شنیدم، غروب آفتاب بود، ...
آرزویی که با شهادت برآورده شد
داریم خرج می کنیم. برادرم هم همین طور بود می گفت باید به اندازه خرج کرد، نباید شب هنگام نگرانی و دغدغه ای داشته باشیم. طوری زندگی نکنیم که بعد از ما برای دیگران بدهی به جا بماند. رفتارش با اعضای خانواده چگونه بود؟ شیطنت های بچگانه داشت. گاهی سربه سر ما می گذاشت. از آن جایی که پدرم طرفدار دخترها بود ما تسلیم می شدیم. ما خانواده پرجمعیتی بودیم و برادرم هوای ما را داشت، اول ظرف ...
تهران به روایت نواده مظفرالدین شاه | ماجرای جالب اولین آدامسی که دست تهرانی ها رسید | روایت قحطی، بیکاری ...
و پژوهش و ورق زدن اسناد می گذرد و صبحش در نشر تاریخ ایران شب می شود. او همه این ها هست ولی هیچ یک از این ها او را به درستی توصیف نمی کنند. نکته جالب درباره زندگی خانم اتحادیه این است که او در یک سه راهی تاریخی جذاب به دنیا آمده و زندگی کرده است. او از سمت مادری جزء نوادگان مظفرالدین شاه و نواده عبدالحسین میرزا فرمان فرماست و نسب او از سمت پدری به خانواده اتحادیه که تاجرانی نامدار از ...
من از خیانت شوهرم گذشتم اما او نه...
شوهرم خیانت کرد من هم ناخواسته خیانت کردم. زن 28ساله با اشاره به خیانت شوهرش می گوید: وقتی یک روز وارد خانه شدم. زنی را در کنار شوهرم دیدم و من به مرور ناخواسته به شوهرم خیانت کردم ولی... زمانی که به سن نوجوانی رسیدم، شور و شر عجیبی وجودم را فرا گرفت و به دختری تبدیل شدم که شیطنت زیادی داشتم. و هر کاری را که دلم می خواست انجام می دادم. پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند ...
حکم قصاص برای عامل شوهرکشی در خیابان پیروزی
غذای پدرم می ریخت تا او بخوابد و بتواند سر کار برود. مطمئنم همین پودر باعث مرگ پدرم شد. با افشای این موضوع، مهناز دستگیر شد و این بار به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: برای این که بتوانم کار کنم این سناریو را طراحی و اجرا کردم. ابتدا به دو مرد تبعه افغانستان 50 میلیون تومان دادم تا نقشه قتل شوهرم را اجرا کنند اما آنها با گرفتن پول، ناپدید شدند و سرم کلاه گذاشتند. بعد با یکی از مشتریان مغازه ام به نام ...
همسر برای پرداخت کرایه خانه پیشنهاد بی شرمانه به من می دهد/ صاحبخانه مجرد است و...
کردم در پاسخم گفت: ناراحت نشو می توانی در مکان های شلوغ و چهارراه ها گدایی کنی تا درآمدی برای خودت داشته باشی! به هر کسی نوزاد گرسنه ات را نشان بدهی مبلغ زیادی به تو کمک می کند. تازه بعد از این ماجرا بود که فهمیدم همه خانواده همسرم نه تنها در شهر گدایی می کنند بلکه پدرشوهرم نیز به شیشه اعتیاد دارد و چیزی برایش مهم نیست. این گونه بود که صاحبخانه وسایل مان را بیرون ریخت و من در حالی سربار خانواده ام شدم که پدرم نمی تواند هزینه های فرزندم را پرداخت کند. از سوی دیگر می ترسم پسر 18 ماهه ام را به پدرش واگذار کنم چرا که او هم در خانه پدرش زندگی می کند و احتمال دارد پسرم را بفروشد و ... ...
زن جوان در یک قدمی قصاص
. ادعای بی گناهی بدین ترتیب زن 38 ساله به نام مهناز بازداشت شد اما ادعا کرد دستی در مرگ شوهرش نداشته است. وی گفت: شوهرم دچاراختلال خواب شده بود و شب ها خوابش نمی برد. به همین خاطر گاهی به او قرص آرام بخش می دادم تا راحت بخوابد. در حالی که خانواده میثم شکایت شان را پس گرفته بودند، پرونده مختومه و مهناز آزاد شد. افشای راز جنایت خانوادگی ...
خیانت مرد 65 ساله زنش را به کلانتری کشاند / سرپیری معرکه گیری! + عکس
گوشی را قطع کردم و وقتی به پیام های این زنگ وارد شدم دیدم که او و شوهرم پیام های عاشقانه ای به هم داده اند پیام هایی که تا کنون در این چهل واندی سال هیچ وقت از زبان شوهرم نشنیدم .دلم می خواست دیگر نباشم در یک لحظه همه خاطرات و گرفتاری های ایرج که چه بلاهایی سرم آورد در مقابل چشمانم نمایان شدند من آن موقع پرستار بیمارستان بودم و شب وروز را کارمی کردم. حقوق کارمندی او جواب خرج زندگی با 5بچه را نمی ...
مریم پس از همخوابی همزمان با مردان غریبه در خیابان معتاد شد
چند سالگی معتاد شدی؟ تقریباً نوجوان بودم که معتاد شدم، بعد از آن شب وحشتناک دیگر همه چیز در زندگی من نابود شد. *از کدام شب حرف می زنی؟ از آن شبی که گروهی به من تجاوز کردند و من یکه و تنها آواره خیابان شدم. *اول از زندگی خانوادگی ات بگو. از پدر و مادر و خواهر و برادرت؟ وقتی چهار ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من با مادرم زندگی می کردم. یک ...
ازدواج آقای مدیرعامل با دختر پرحاشیه+ جزئیات
شیطان پایین نیامدم تا اینکه دست به ابتکار تازه ای زدم. وقتی پژمان به خانه می آمد، موبایلش را برداشته و زیر دست خودم می گذاشتم، هرکس زنگ می زید باید خودم جواب می دادم اگر یک زن همکار بود محال بود اجازه بدهم با شوهرم حرفی بزند، کلی بهانه آورده و تماس را قطع می کردم البته این قسمت اول داستان بود بعد به جان پژمان افتاده و او را با کنایه هایم به رگبار می بستم. چند باری با زبان بی زبانی گفت که ...
تجاوز فجیع و دسته جمعی به دختر جوان در تهران | ماجرا چه بود؟
او حالا یک مادر تمام عیار است و زیر نظر موسسه خیریه مدت پنج سال است که اعتیادش را ترک کرده است: *از چند سالگی معتاد شدی؟ تقریباً نوجوان بودم که معتاد شدم، بعد از آن شب وحشتناک دیگر همه چیز در زندگی من نابود شد. *از کدام شب حرف می زنی؟ از آن شبی که گروهی به من تجاوز کردند و من یکه و تنها آواره خیابان شدم. *اول از زندگی خانوادگی ات بگو. از پدر و ...
زندگی برادرم مثل وصیتنامه بود
. همین که راهی رفتن به سمت بیمارستان شدیم همسرم گفت: هر آمدنی رفتنی دارد که بین راه متوجه شهادت برادرم شدم. وی با اشاره به مراسم شب هفتم برادرش بیان کرد: شب هفتم مراسم برادرم بود که با خبر شدیم چهل نفر از مسئولین ما که برای اعزام به جبهه با هواپیما راهی بودند به وسیله نیروهای ضد انقلاب هواپیما دچار مشکل شد و به شهادت رسیدند. یکی از آن شهدا شهید رزاقی امام جماعت مسجد بقیه الله بود که در ...
درباره همت فاطمه سریرپور در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه اش؛ خودم را باور کردم
گفتم که بدانید خانواده تا چه اندازه می تواند در ایجاد اعتماد به نفس در فرزندانش تأثیر داشته باشد. همین حالا هم که دیگر یکی از عموها و پدرم در میان ما نیستند، وقتی به روستا می رویم باز هم عمویم می گوید باید تا روستا شما راننده تراکتور باشید و این، حس بسیار خوبی به من می دهد. همه چیز از یک پیامک آغاز شد من در روستای خودمان و همچنین در یزد درس خواندم. به خاطر شغل همسرم که در اداره ...
آن اتاق کوچک پشت بام و یک دنیا آسیب
. پای صحبت هایشان در آن اتاقک نشستیم. زن جوان از روزهای سخت زندگی اش می گوید: از روزی که همسرم وارد زندان شد همه اطرافیان از جمله خانواده، دوست، آشنا و همسایه از ما فاصله گرفتند و تنها با چهار فرزندم بار زندگی را به دوش کشیدم. بارها به کمیته امداد امام خمینی(ره) مراجعه کردم اما به دلیل اینکه در دهک بالا بودم از پوشش این نهاد هم محروم شدم. این بانوی 39 ساله می گوید: تا زمانی که همسرم به ...
بازیگر معروف سریال های طنز: نباید یک لکه سیاه در زندگی ام باقی بماند
بگیرد و طرز تفکرش را رشد بدهد. در ادامه گفت وگوی ما را با او و پسرش راستین می خوانید. امیر غفارمنش به روایت خودش کیست؟ نمی توانم بگویم بچه پایینم یا بالا، ولی از طبقه متوسط هستم. من زود بزرگ شدم. کودکی نکردم. دلیل شیطنت های الانم هم همین است. توی سن سیزده سالگی، یک بحران برایمان پیش آمد. حقوق پدرم قطع شد و من مجبور شدم کار کنم. پدر، خواهر و برادرم هم از ما دور بودند. توی آن سن ...