9 تصویر از جایی در ایران که در حال دفن شدن در خاک است
سایر منابع:
سایر خبرها
خیز بلدیه برای خانه های شهر
خانه کودک ناصرخسرو یک مرکز حمایتی، آموزشی است که جزو نخستین تجربه های عملی کار با کودک کار بوده که از سال 80 با کمک انجمن حمایت از حقوق کودکان در منطقه پامنار، بازار و ناصر خسرو تاسیس شد. به گفته خانم طاهره پژوهش، مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان، هدف اصلی، پاسخگویی به نیاز کودکان کار در منطقه و تغییر نگرش مردم و مسوولان نسبت به کودکان با توجه به پیمان نامه حقوق کودک بوده است. خانه کودک در سال 80 کار خود را با یک مهد کودک شروع می کند و تعداد کودکان به 400 کودک می رسد. خانم پژوهش در گفت وگو با دنیای اقتصاد می گوید: تلاش می شد عصرها کلاس هایی در مجموعه دایر شود که بچه ها پیش از این تجربه آن را نداشته اند. مانند کلاس های کنکور، خلاقیت، داستان خوانی و فوتبال. خیلی از این بچه ها؛ جزو کودکان کار بودند. بعضی صبح به مدرسه می رفتند و عصر در محله کار می کردند. ...
جایی که سنگ روی سنگ بند می شود
باد و بوران و برفی این خانه ها را تکان نداده. تکه های بزرگ سنگ که ظاهرا هیچ نظم و هندسه به قاعده ای ندارند، با نظم و قاعده ای دقیق روی هم سوار شده اند و قرص و محکم، نام شان شده خانه؛ خانه هایی که هرسال دو، سه ماهی میزبان کردهای کوچ کرده اند و تا سر و کله آنها پیدا نشود، حتی سقف هم ندارند. وقتی مردم به هوارشان رسیدند، اولین کار این است که سقفی برای خانه های سنگی شان دست و پا کنند. سقفی از ...
پوشش زننده زن جوان داخل ماشین راز قتل فجیعی را فاش کرد ! / کشف اتفاقی یک قتل پنهان !
اختلاف وجود داشت که عامل اصلی این اختلاف دارایی مرد بود مصطفی راننده پژو در بازجویی :گفت من و فاطمه بیش از دو سال است که با هم ازدواج کرده ایم فاطمه فرزندی از شوهر قبلی مادرزن من است از مدت ها قبل مادرزنم همسر صیغه ای ابراهیم شده بود و از او هم 2 دختر داشت اما همیشه مادرزنم و بچه هایش با ابراهیم اختلاف و درگیری داشتند ابراهیم همیشه بین ما اختلاف می انداخت او حتی بین بچه های خودش و همسرش فرق می گذاشت و ...
این زن ها هنوز با عزای زینب (س) عزادارند
اگر برادر بمیرد چه کنیم؟ روضه های ملایه ساده بود: خسارتِ از دست دادن برادر، جبران ندارد مثل سادگی همان زن های خانه داری که یک هزار و چند صد سال بعد از عاشورا می خواستند خودشان را با بضاعت ناچیز اشک هایشان، شریک عزای صاحب عزایی چون زینب (س) کنند. دل خوشی های روضه و من حالا دوباره نشسته ام کنج دنج یکی از همین مجلس ها؛ که چه دلت خوش می شود به کشیدن انگشتِ خسته از تکرار کلیدهای ...
سعید زنده ماند تا مرگش را خودش انتخاب کند
خانواده شهدا سر می زد و چیز هایی را که نیاز داشتند برای آن ها تهیه می کرد. به پدر و مادر شهیدی که در محله مان بود، محبت می کرد. یک روز گفت: امروز به خانه پدر شهید رفتم. پیت نفت را به در خانه اش رساندم. سر راهم چند تا نان گرفتم و برایشان بردم. پیرزن و پیرمرد در حقم دعا کردن و گفتند سعید جان! وقتی تو را کنارمان می بینیم، جای خالی بچه مان را کمتر احساس می کنیم. این حرفشان خوشحالم کرد. گر نگه ...
زن جذاب زیباترین قاتل زن زنجیره ای جهان ! / ملکه زیبایی همه را شوکه کرد ! + عکس و جزییات
به گزارش گروه ترجمه الیکس تیچلمن به یک کارمند گوگل به افتاده بود ولی مدتی بعد آزاد شد. بعد از او متوجه شد که او قربانی دیگری هم دارد و الان همه جا به دنبال اوست. ماجرای این زن که جهان را به حیرت واداشت اینطور شروع شد: در سال 2013 جسد مردی که کارمند شرکت گوگل بود در کشتی تفریحی اش در کالیفرنیا پیدا شد. فارست هیز که پدر 5 بچه بود با دوز بالای جانش را از دست داده بود. معمای مرگ او ...
برو رفیق درست میشه | سبک زندگی سیدمحمد حوله ای از چهره های ماندگار بازار
پس بده و پولش را بگیر! مشتریان به خاطر همین اخلاقش، برای خرید پیش او می آمدند. وقتی که بچه بودیم، پیش می آمد که تب می کردیم و مریض می شدیم. پدرم این جور وقت ها، با آب وضو روی پیشانی ما می نوشت یاعلی و ما خوب می شدیم؛ به همین راحتی. چون در خانواده مان مدام اتفاق می افتاد، برایمان خیلی عادی و معمولی شده بود. جوری که وقتی خانه فک و فامیل می رفتیم و می دیدیم کسی مریض است، تعجب می کردیم چرا ...
تاملی باید
. ازدواج کرده با بانویی که دو فرزند داشته و مانند فرزندان خود از آنها نگهداری می کند. پدر و مادرش را در کنار خود دارد و خانواده ای دیگر را نیز نان می دهد. از راه همین دکه ساده و کوچک کنار خیابان. دوم: سهمیه ماهانه و آزاد کارت بنزین خودرویم به اتمام رسیده، پمپ بنزین نزدیک خانه مان ساعت 12 شب کارت آزاد را در اختیار مردم قرار می دهد. رفتم. ترافیک بالایی هم بود. بالای 20 دقیقه در صف طولانی حضور داشتم ...
پیشنهاد بی شرمانه زن جوان به مرد زن دار!
خواهم حرفی بزنم داد می کشد و می گوید مادر پیرت خوب یاد داده چه طور ما را اذیت کنی. من همسرم را دوست دارم و احترامش را حفظ می کنم. اما او حرمت مرا جلوی بچه ها هم شکسته است. خسته شده ام. مادر پیرم تنهاست و زیاد خانه ما نمی آید. دستش هم توی جیب خودش است چون حقوق پدر خدا بیامرزم کفاف هزینه هایش را می دهد. افسوس همسرم در توهم و خیال است، جرات ندارم یک ریال برای مادرم خرج ...
عطر بهشت کنار شعله های آتش!
خواهد نانش را بدون ایستادن سر صف با بی اخلاقی کلامل دریافت کند، دیگری هم یک نان سر صف یکی ها گرفته و حالا پشیمان شده و می رود داخل صف چند تایی که باعث اعتراض همه می شود. آقا مهدی که چند ماهی است یکی از پاهایش لنگ می زند، سعی می کند درگیری لفظی مشتریان را مدیریت کند و سریع تر افراد را راه بیندازد و گاهی با برخورد بسیار خوبش، خود مردم خجالت زده می شوند و نوبت و صف را رعایت می کنند. ...
مرگ تلخ نوزاد 8 ماهه در خانه شیشه ای پدر
مادرشوهرم رفتیم. این زن ادامه داد:چند ماه بعد با پس اندازی که داشتم توانستم خانه ای در پردیس اجاره کنم. ما برای زندگی به آنجا رفتیم و یک ماه بعد توانستم مریم را از مادرشوهرم تحویل بگیرم و به خانه خودم ببرم، ولی شوهرم در خانه اخلاق خوبی نداشت و سر هر موضوعی بچه ها را کتک می زد. من چندبار سر همین موضوع با او درگیر شدم اما چون مصطفی شیشه مصرف می کرد کنترلی بر رفتارش نداشت و خیلی زود از ...
مرگ دلخراش مریم کوچولو در خانه شیشه ای پدر
هر 2 به مواد مخدر معتاد بودیم و با پسرم که حالا 7سال دارد در خانه ای اجاره ای در تهران زندگی می کردیم اما یکسال قبل خانه مان را خالی کردیم و برای زندگی پیش مادرم در شهرستان رفتیم.آن موقع پسرم مهران 6 ساله بود که چند ماه بعد دخترم مریم متولد شد. وی ادامه داد: همسرم اصرار داشت شناسنامه مریم را از تهران بگیرد به همین خاطر به همراه پسر و دختر نوزادم به تهران آمد؛ ولی چون مادرم بتازگی فوت شده ...
شلیک ناموسی به عروس خیانتکار و مرد غریبه
روز جمعه 27 مهرماه سال 1398 بود که صدای شلیک چند گلوله سکوت را درهم شکست و اهالی منطقه شطیط آبادان سراسیمه از خانه هایشان بیرون آمدند و ماجرای شلیک های هولناک به پلیس مخابره شد. اهالی محل مشاهده کردند مرد جوانی با در دست داشتن یک اسلحه از خانه زوج جوانی خارج شد و بسرعت پا به فرار گذاشت. کشف جسد زن و مرد جوان خیلی زود مأموران در محل تیراندازی حاضر شدند و زمانی که وارد ...
ماجرای قتل سوزناک دختر 8 ماهه به دست پدر
سنگین به شهرستان رفتیم و با مادرم زندگی می کردیم. ما پسری به نام مهران داشتیم و در شهرستان من دخترم مریم را باردار شدم. وقتی در خانه مادرم بودم بچه به دنیا آمد. شوهرم می گفت می خواهد شناسنامه بچه از تهران باشد برای همین بچه ها را برداشت و با خودش به تهران آورد. مادرم تازه فوت کرده بود و من در خانه مادرم ماندم. مدتی گذشت و شوهرم بچه ها را نیاورد. به من گفت تو به تهران بیا. من هم راهی تهران شدم و ...
پنجمین هفته تابستان و جشنواره فیلم های سینمایی
... فیلم تلویزیونی قدم خیر به کارگردانی مسعود فرخنده طینت ، سه شنبه 3 مرداد ماه ساعت 18 از شبکه امید پخش خواهد شد. داستان این فیلم درباره پسربچه ای است که فقط سیزده سال دارد. پدر بزرگ این پسر بچه در آستانه مرگ است و از همه حلالیت می گیرد. او به یاد می آورد که در سی و پنج سال گذشته باعث اتفاقاتی شده است. نتیجه این اتفاقات باعث بدبختی و گرفتاری زنی همراه با فرزندانش شده است. نام این زن قدم خیر ...
یک تنه در برابر کوهی از مشکلات
و من که فصل امتحاناتم بود، پدرم را ندیدم و دیدارمان به قیامت افتاد. از همان روز بدبختی های ما صد برابر شد. برادرم مثلاً سرپرست خانه امان بود؛ اما چه سرپرستی؟ نه کار می کرد و نه اخلاق داشت. مشروب می خورد و سیگار پشت سیگار بود که دود می کرد. از سربازی که معاف شد، افتاد توی خانه. چند تا کبوتر گرفت و شد کفترباز محل. نه زن داشت و نه بچه، نه غم داشت و نه غصه. هر چیزی که فکرش را بکنید مصرف می ...
خیانت به سبک سریالهای ماهواره ای/ زن جوان انگاری داره فیلم بازی میکنه در خیانت هاش و...
علاقمند شده است. قبلا همسرم از خاطرات کودکی اش با احسان زیاد برایم صحبت کرده بود. وقتی آنها بعد از سالها با هم روبه رو شدند خاطرات دوران کودکی شان زنده شده و احسان به همسرم ابراز علاقه کرده و آنها با هم در ارتباط هستند. حالا از همسرم و احسان شاکی هستم. با این شکایت پرونده پیمان به اتهام سرقت دوچرخه و پرونده همسر وی و احسان به اتهام رابطه نامشروع و خیانت به شعبه 12 دادگاه کیفری یک استان تهران ...
یادداشت رسیده | آداب حضور کودکان در هیأت
در این آشفته بازار صداهای مختلفِ فضای مجازی و تکثّر رسانه ای که وجود دارد، در این صداهای گوناگون، یک صدا در انزوا قرار گرفته و آن، صدای انتقال معارفِ نسلی و خانوادگی است. پدرها، مادرها خیلی چیزها را به بچّه هایشان یاد میدادند؛ خیلی از این مردم ما، یعنی شاید بشود گفت اکثر [آنها]، معلومات دینی شان، دانسته های دینی شان، از زبان و رفتار پدر و مادر به اینها منتقل شده بود؛ این صدا امروز ضعیف شده (1402 ...
پنجمین هفته تابستان و جشنواره فیلم های سینمایی
فرخنده طینت ، سه شنبه 3 مرداد ماه ساعت 18 از شبکه امید پخش خواهد شد. داستان این فیلم درباره پسربچه ای است که فقط سیزده سال دارد. پدر بزرگ این پسر بچه در آستانه مرگ است و از همه حلالیت می گیرد. او به یاد می آورد که در سی و پنج سال گذشته باعث اتفاقاتی شده است. نتیجه این اتفاقات باعث بدبختی و گرفتاری زنی همراه با فرزندانش شده است. نام این زن قدم خیر است و پدربزرگ به دنبال این زن می گردد تا او را ...
حدود 12 هزار زن خانه دار در آذربایحان غربی بیمه تامین اجتماعی هستند
خانه دار می توانند بعد از گذشت چندین سال بازنشسته شوند و از مزایا بازنشسته شده، مستمری و حقوق برخوردار شوند. به همین منظور، سازمان تامین اجتماعی، امکان ثبت نام بیمه زنان و دختران خانه دار را به صورت اینترنتی، فراهم کرده است. مقصود مقدمی کیا روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با تاکید بر رشد نسبی بیمه شدگان اظهار کرد: بیمه شدگان زنان خانه دار در استان نسبت به سال گذشته از رشد ...
کشف جسد یک زن و یک مرد در نقطه تهران
حاضر در پارک تحقیق کردند اما کسی متوجه ماجرا نشده بود. ماموران در بازرسی بدنی، کارت شناسایی او را پیدا کردند. با مشخص شدن هویتش موضوع به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد. در ادامه ماموران توانستند خانواده جوان فوت شده را شناسایی کنند که با تحقیق از آنها مشخص شد که فرزندشان در یک مغازه کار می کرده بعد از پایان کارش برای استراحت به خانه آمده و بعد از آن بیرون رفت و دیگر بازنگشته است تا این که در تماس پلیس با خانه شان متوجه مرگ او شدند. تحقیقات برای رازگشایی از مرگ این زن و مرد با دستور قضایی آغاز شده است. همچنین قرار شده فیلم دوربین های مداربسته این پارک ها بررسی شود. ...
من عاشق کارهای نشدنی هستم/در دنیای عروسک ها مرگ وجود ندارد، اما در شهر موش های من پیری و مرگ هم بود مثل ...
از حضور مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما مدت زمان زیادی نمی گذرد. گرچه عمر حضورش به عنوان مدیر عامل این نهاد صنفی زیاد نیست، اما تا به امروز برنامه های بسیاری را در اولویت رسیدگی قرار داده و قدم های مثبتی برداشته است. برومند معتقد است: سینما باید شأن خودش را پیدا کند. چرخه ای که کند شده است، باید به حرکت دربیاید. موانع تولید از سر راه برداشته شود. عدالت شغلی به وجود بیاید و سعی کنیم همه مشغول به کار باشند . رسیدگی ...
خانواده ام را بی آبرو کردم؛ می خواهم پاک شوم
بچه اش می ترسید. با خواهرم تماس گرفتم و کمک خواستم. وقتی به بیمارستان آمد گفت کمک می کند و بچه را بزرگ می کند به شرطی که دیگر سراغ او نروم. خواهرم شوهر داشت اما بچه نداشت، بچه را به خواهرم دادم با خودم فکر کردم بهتر از این است که به بهزیستی برود. بعد هم دیگر سراغی از آنها نگرفتم. اما شنیده ام بچه خیلی حالش خوب است. به خاطر بچه ام سراغ خانواده ام نمی روم. *یعنی هیچ وقت نمی خواهی سراغ شان ...
روضه محل حرکت سپاهیان حسین(ع) است
و نشان می دهد که چه قدر قدمت این امامزاده طولانی است. کفش هایم را تحویل کفشداری می دهم و داخِلِ امامزاده می شوم. دوست دارم بخش های پایانی سخنرانی حجت الاسلام الهی و روضه خوانی را بشنوم و بعد به خانه بروم. دنبال جا می گردم تا بنشینم. حلقه هفت هشت نفره دختر بچه هایی را می بینم که مشغول کشیدن نقاشی هستند. تسبیح سبز رنگی را از محل مهر و تسبیح امامزاده بر می دارم و در نزدیکی همی ...
تکاپوی هم نوایی با شمایل محرمی شهر
کنم و نان تازه را هم گرفته ام تا بتوانم در همین روز اول محرم نذرم را به جا آورم. بانوی دیگری که سال های بسیاری است در یکی از محلات شهر بروجرد سقاخانه دارد، می گوید: این راه و چراغ این خانه باید به رسم دیرین عزای سالار شهیدان روشن باشد، همین که عصرها پسر بچه ها با طبل های کوچک شان جمع می شوند و مادران و آنهایی که حاجت شان را پای این چراغ گرفته اند، به رسم پاسداشت آن می آیند یعنی در هر ...
زن ایرانی که به سراغ سخت ترین شغل دنیا رفت؛ کار در معدن | بازخوانی گزارشی درباره موفق ترین زن معدن دار ...
چاشنی انفجاری کار می گذاشت. این گزارش حکایت زندگی شیرزنی به نام منیژه ابن عباسی است باورش سخت است اما این زن موفق درحال حاضر 62 ساله است و صاحب یک معدن سنگ به نام معدن شیخ معروف ابن عباسی بعد از فوت شوهرش شغل او را در معدن به دست آورد و همه تلاش اش را بکار گرفت تا سرپرست خوبی برای شش فرزندش باشد علاوه براینکه او یک مادر موفق است چهار سال هم به عنوان کارآفرین برتر شناخته شد. بعد از اینکه ...
روزی که اسماعیل من به دیدار یار رفت
کرد و دوباره از حال می رفت. فریده بغض کرده و گریان کنار تختش نشسته بود و پای بی حرکت او را نوازش کرد: داداشی بلند شو دیگر. مامان طاقت ندارد تو را با این حال ببیند. به او قول دادی که این طوری برگردی؟ همه مردم شیرینی آزادی خرمشهر را خوردند. نماز شکرانه اش را هم خواندند. حالا مردمش دارند برمی گردند سر خانه، زندگی شان. ولی تو هنوز اینجایی... هق هق بلند سکینه خانم اتاق را پر کرد: خدایا بچه ام را برایم ...
اینجا خانه ما| خانواده ما، عزادار حسین است!
رو کنم و زهرا را از صرافت بالارفتن از چهارپایه بیندازم، می روم سراغ کشوی لباس ها و وسایل مناسبتی. یک کشو که هم لباس مشکی های بچه ها در آن است، هم پرچم های کوچک راهپیمایی 22 بهمن، هم سربندهای سیاه و رنگارنگ برای عزاداری ها و جشن ها، هم مقداری ریسه. لباس سقایی نوزادی علی هم هنوز در همان کشو هست، از هشت سال پیش تا حالا. لباس مشکی ها را می آورم و یکی یکی پهن می کنم روی فرش. بوی گنجه های قدیمی مادربزرگ ...