سایر منابع:
سایر خبرها
همسر عباس امیرانتظام: در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام
زندگی الهه میزانی نکات بسیار جالبی دارد؛ به علت تحصیل پدر و مادر در آمریکا چند سال از کودکی را در ایران دور از پدر و مادر و در آغوش پدربزرگ ها و مادربزرگ هایش گذرانده است. در بهترین مدارس ایران درس خوانده و بعد به سیاسی ترین دانشکده دانشگاه لندن یعنی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن رفته و در زمان حضورش در بانک جزو هسته اصلی بنیان گذار بیمه کشاورزی بوده است. بعد از انقلاب به خاطر تخصص مجبور شدند او را در بانک ادغام شده کشاورزی حفظ کنند. آن طور ک ...
همسر عباس امیرانتظام:در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند ...
برخی نام ها و افراد خط قرمز هستند؛ مسلماً ما هم جزو آنها هستیم/ از طرف پدری از خانواده قاجار هستم؛ مادر پدرم، نوه مظفرالدین شاه و دختر سالارالدوله بود *دیگران شما را به واسطه آقای امیرانتظام می شناسند، همسر یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایرانی پس از انقلاب که به عنوان یکی از چهره های سیاسی ایران هم می توان از او یاد کرد. اما فارغ از نام ایشان، می خواهم از خودتان بگویید. الهه میزانی که به نوعی از خاندان قاجار هم محسوب می شود در چگونه ...
قتل تکان دهنده شراره به دست شوهرش در سد کرج
کردیم و وسایلمان را روی آن گذاشتیم همین حین خانواده ای با دو بچه در گوشه ای ایستاده بودند و بچه ها سنگ داخل آب پرت می کردند ،شراره با دیدن آنها به گریه افتاد و از من عذرخواهی کرد از آن لحظه به بعد رفتارهای همسرم عوض شد مدام به گوشه ای خیره می شد همه رفته بودند و من و او تنها بودیم او به لبه سد رفت به شوخی گفتم مگر می خواهی شنا کنی او هم گفت: بله!! می دانستم شنا کردن بلد نیست خواستم به سمت من برگردد ...
به خاطر شوهر موادفروشم به زندان افتادم
با سعید ازدواج کردم، تا قبل از ازدواج با او کاری نمی کردم. چند سالت بود که ازدواج کردی؟ اولین ازدواج من در 14 سالگی بود. ساکن روستا بودم. پدرم من را به مردی داد که 40 سال داشت. از او سه فرزند دارم. شوهرم که فوت کرد من خیلی بدبخت شدم. چون فرزندان همسر اولش همه ثروت پدرشان را از من گرفتند و من حتی برای بزرگ کردن بچه هایم پول نداشتم. برای اینکه از بدبختی ...
خیانت زننده یک زن سالخورده| دختران و دامادهایش او را در وضع ناجوری دیدند
را به دخترانم گفتم و از آنها کمک خواستم. آخرین بار من و دخترهایم همسرم را زیر نظر گرفتیم و متوجه شدیم وقتی گلی در خانه تنها است اکبر به آنجا رفته است. من همان موقع به همراه 3 دختر و 3 دامادم به آنجا رفتیم و آنها را در شرایط بدی دیدیم. حالا آمده ام تا از آنها شکایت کنم. اکبر بعد از روبه رو شدن با ما از خانه بیرون رفت و گریخت و نمی دانم کجاست؟ با این شکایت، زن 60 ساله بازداشت شد و گفت: قبول دارم ...
زن مطلقه ای که زندگی مرا خراب کرد همسایه ما بود
کرد و از نظر روحی و روانی در کنار او آرامش پیدا می کردم. یک سالی بود که اعتیاد به مصرف تریاک هم پیدا کرده بودم ولی وقتی به خانه ناهید همان زن همسایه می رفتم از هر نظر تأمین می شدم حتی برای کشیدن مواد هم در خانه او مشکلی نداشتم، تازه شرایط را هم برایم فراهم می کرد، اوضاع با همسرم اصلاً خوب نبود ولی رابطه ام با ناهید خوب پیش می رفت تا اینکه بعد از یک سال و نیم رابطه، یک روز همسرم که به ...
روایت عجیب زن جوان از ارتباط همسرش با دختر همسایه/ می خواهم خیانت را با خیانت پاسخ بدهم و...
...> درحالی که خانواده ام از این ارتباط پنهانی بی خبر بودند، مدتی بعد مشهد را به مقصد شهرمان ترک کردیم اما من دل باخته احمد بودم و ارتباط تلفنی ما با یکدیگر ادامه داشت تا این که روزی مادرم متوجه موضوع شد و من هم به ناچار پرده از این ارتباط پنهانی برداشتم. به همین خاطر 6 ماه بعد و در ایام نوروز دوباره به مشهد آمدیم و با وجود مخالفت های هر دو خانواده با یکدیگر ازدواج کردیم در چند ماه اول ازدواجمان ...
عظیمی: وقتی گفتند میزبانی جوانان جهان را هم به اردن دادند، زانویم خم شد!/ در سنگین وزن هُل دادن هم یک ...
همان روز که ما حال مان بد شد، وضعیت جسمی شان بد شده بود. من که هنوز مریضم و خوب نشده ام. علی رضایی که اصلاً گریه می کرد. همه بچه ها و مربیان همین علائم را داشتند، جز دو تا مربی و دو تا کشتی گیر. من دیدم قزاق ها هم دنبال دکتر بودند، ولی آنها بعد از مسابقه اینطور شده بودند. حالا نمی دانم غذا کثیف بود یا ویروس وجود داشت، هر چه که بود خیلی عذاب آور بود. زمانی که فرودگاه بودیم و داشتیم برمی گشتیم، اول ...
رفتار عجیب غریب خانم بازیگر سوژه شد | شقایق دهقان از درخت بالا می رود؟
برادر کوچکتر هم دارد و از سمت مادری اصالت اش بختیاری می باشد. من دیپلم ریاضی هستم ، سه بار دانشگاه آزاد در رشته ادبیات نمایشی قبول شدم اما خواستم از سراسری بیارم که بدلیل درگیری کار نشد و دیگر ادامه ندادم.
عروس افیون با رتبه دو رقمی کنکور
...> هفت سال از خانه پدری طرد شده و گرفتار دخمه شوهری شده بودم که هیچ احساس مسئولیتی به من نداشت و مرا از آرزوهای بزرگی که در سر داشتم جدا کرده بود. من شاگرد ممتاز رشته ریاضی فیزیک و با رتبه دو رقمی در دانشگاه رشته مهندسی قبول شده بودم و می خواستم مهندس شوم اما حالا یک زن معتاد با یک کودک بودم که معلوم نبود چه سرنوشتی دارد... وقتی مادرم در خانه را باز کرد اصلاً مرا نشناخت ، وقتی ماسک روی دهانم را ...
اعدام برای مردی که 7 سال دخترخوانده نوجوانش را آزار داد؛ سیاه ترین شیطان!
.... در این سال ها برای او مثل پدر بودم. پس چرا او را آزار می دادی؟ من او را آزار ندادم، بیمار روانی هستم و اختیاری بر رفتارم ندارم. من دخترخوانده ام را دوست دارم. پس چرا پزشکی قانونی سلامت روانی ات را تأیید کرده است؟ اصلاً به پزشکی قانونی معرفی نشدم. خودت هم فرزند داری؟ من و مادر رها یک پسر مشترک داریم که حالا 7 سال دارد. اگر متوجه شوی یک نفر پسرت را آزار داده است چکار می کنی؟ نمی دانم. ...
مادر شهید بیگلو: فرزندم را هدیه شش ماهه امام حسین(ع) کردم
خواهم اسم پسرم را علی اصغر بگذارم! من معصومه قورت بیگلو هستم. سال 56 در استان البرز متولد شدم. بعد از ازدواج با پسرعمویم خدا به ما دو فرزند داد. هانیه متولد 71 که در 15 سالگی او را به دنیا آوردم و علی اصغر که 25 ساله بودم به دنیا آمد و سال گذشته پرپر شد. سه ماه علی اصغر را باردار بودم اما هنوز نمی دانستم. تا اینکه یک شب منزل مادر خوابیدم و خواب دیدم دو فرشته یک پسر بچه را با ...
ادای دین به علمدار کربلا
است و زمانی که حکم را اجرا نکرده بود، به مادرش گفته بود من بدهکار حضرت عباس بودم و خواستم دینم را به یکی از خادمانش ادا کنم. من در عجبم این خانواده (ائمه اطهار) به هیچ کس بدهکار نمی شوند و در آخرین لحظه جواب خادمشان را دادند. از آن شب به بعد به حضرت عباس متوسل شدم و نذر کردم روز تاسوعا برای او خادمی کنم و الان هم فکر می کنم بخشش من هم در این ایام که سه روز مانده به تاسوعا است به خاطر همین نذرم ...
بی غیرتی شوهرم حد و حسابی ندارد/ درخواست های بیشرمانه مردمتاهل از همسرش و...
حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه ...
نقشه چند جوان برای تجاوز به دختر شهرستانی
آرام تر شده بود به مرکز انتظامی هدایت شد و در پناه پلیس قرار گرفت. ساعتی بعد هنگامی که دخترک آرامش روحی خود را بازیافت ،به افشای ماجرایی تکان دهنده پرداخت که همه افسران پلیس منتظر شنیدن آن بودند. او که 17 سال داشت، گفت: با مادربزرگم زندگی می کنم چرا که هنوز یک سال از تولدم نگذشته بود که خواهر و برادر دوقلویم به دنیا آمدند. حالا دیگر مادرم توان نگهداری از 3 فرزند را نداشت که ...
تصمیم به خودکشی زن جوان به خاطر خواسته های زشت شوهر
حیاط را هم باز نکرد چرا که پول های کرامت را به من ترجیح می داد. حتی وقتی نزد خواهران و برادرانم رفتم آن ها نیز مرا نپذیرفتند. دیگر از همه جا رانده شده بودم که به ناچار دوباره نزد کرامت بازگشتم و از او عذرخواهی کردم. خلاصه دو سال بعد صاحب پسری زیبا شدم و احتمال می دادم که رفتارهای زشت همسرم تغییر می کند ولی همه این ها فقط یک رویا بود و کرامت نه تنها از خشونت و پرخاشگری هایش دست برنداشت بلکه به ...
این زن جوان حوالی فرودگاه امام شوهرش را به رگبار بست! + جزییات پرونده
در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد که دو دختر قربانی بدون قید و شرط از قصاص گذشتند. در دادگاه اما میترا45 ساله اعترافات قبلی اش را پس گرفت و منکر قتل شد. وی گفت: قبول دارم آخرین بار همراه همسرم سوار بر ماشین به سمت فرودگاه امام رفتم اما در میان راه چون بحثمان شد از ماشین پیاده شدم و به خانه برگشتم. من نمی دانم چه کسی به شوهرم شلیک کرده است. من تحت فشار ...
سرنوشت عجیب یک دزد معتاد/ تنها چیزی که خوشحالم می کند اینکه همسرم بعد از طلاق از من ، با مرد خوبی ازدواج ...
کار درست و حسابی با حقوق چند میلیونی در یکی از کشورهای همسایه باشم. پس از یک هفته دوباره سر و کله اش پیدا شد، وسوسه ام کرده بود. تحت تأثیر یک مشت حرف پرت و پلا، غرق رؤیاهایم شده بودم. طفلکی همسرم راه می رفت و اشک می ریخت. در کمتر از چهار ماه کارم را از دست دادم. تمام پس انداز و طلاهای زنم را فروختم. آماده بودم که به خارج بروم، اما کسی که می خواست غیرقانونی مرا به آن سوی آب ببرد سرم کلاه ...
در 9سالگی از خانه فرار کردم و کارتن خواب شدم و حالا خانم دکترم!
کبنا ؛ وقتی پدرم، مادرم را طلاق داد من تنها هفت سال داشتم. پدر و مادرم خیلی راحت از هم جدا شدند، ولی اصلاً نفهمیدند که چقدر ما را آزار دادند. در عالم کودکی برای مادرم دلتنگ می شدم و تمام تقصیر ها را به گردن پدر می انداختم برای همین بود که کم کم از پدرم فاصله گرفتم و از او بدم آمد. به گزارش ایران، درست 9 ساله بودم که برای اولین بار از خانه فرار کردم، هیچ کس و هیچ جا را نمی شناختم برای همین ...
وقتی شوهرم در بستر مرگ بود، در حال خوشگذرانی بودم...
رها کرده بود. درست مثل یک وسیله بی مصرف که چند روز از آن استفاده کرده بود و حالا که دلش را زده بودم مرا در شلوغی خیابان رها کرده بود. من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم. و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که ...
مغزم را خاموش کردم تا قهرمان چمپیونزلیگ شویم!
...: "وقتی چند روز به بازی مانده بود، دائماً فکر می کردم، چگونه این کار را انجام می دهیم؟ ، بنابراین من به معنای واقعی کلمه بعد از تمرین مغزم را خاموش می کردم و به آن فکر نمی کردم. سپس زمانی که در تمرین بودم همه چیز را برای هدفم می گذاشتم. فقط مغزم را خاموش کردم و دور از صدای افکارم بودم. دوستان و خانواده از من می پرسیدند، "حالت چطور است، همه چیز مرتب است؟" این سوالات مانند کمک های کوچکی بودند که ...
ماجرای یک جنایت در مقابل چشمان همسر و دختر خردسال شهید
.... پیاده شدم از ماشین و ضارب را دنبال کردم که با صدای گلوله به خودم آمدم. ضارب داشت به سمت من هم شلیک می کرد که به همین خاطر پهلوی چپ من زخمی شد و من روی زمین افتادم. در همین حال که روی زمین افتاده بودم صدای دور شدن موتور آنها را می شنیدم اما ندیدم. بعد از آن آمدم سمت ماشین. دخترم را از ماشین بیرون آوردم. صدای من درنمی آمد؛ حتی نفس کشیدن هم برایم سخت بود از بس حادثه دلهره آور و ...
به خاطر لاغری و مانکن شدن، گرفتار مواد مخدر شدم
پریا آرزوهای بزرگی داشت و برای اینکه بتواند این آرزوها را برآورده کند دست به هر کاری می زد. این دختر که می خواست یک هنرمند بزرگ شود، حالا گرفتار اعتیاد شده است. پریا از زندگی اش می گوید: *چند سال داری و از چه زمانی به سمت مواد رفتی؟ من 25 ساله هستم، برای اینکه خوشبخت شوم مواد کشیدم. [...]
شکست عشقی جوان تهرانی را 21 بار به زندان انداخت
زندگی درستی داشتم. مغازه دار بودم و دستم کج نبود. به حلال و حرام اعتقاد داشتم اما یک اتفاق در زندگی ام رخ داد که نابودم کرد. چه اتفاقی؟ شکست در عشق. بیشتر توضیح بده؟ 17 سال قبل بود که عاشق دختر همسایه مان شدم. چند ماهی با هم دوست بودیم و رفت وآمد داشتیم. با هم به پارک یا رستوران می رفتیم و قرار ازدواج گذاشته بودیم. می خواستم به خواستگاری اش بروم اما ...
بخشش قاتل به احترام عزای امام حسین (ع)
باهم مشاجره کردیم. ازاو خواستم پولم را پس بدهد که انکارکرد. من هم کنترلم را از دست دادم و با چاقو به او ضربه ای زدم و فرار کردم که بازداشت شدم. با کامل شدن تحقیقات و در حالی که متهم صحنه جرم را بازسازی کرده بود، مادر مقتول روز گذشته وارد دادسرای جنایی شد و به احترام محرم و عزای حسینی از متهم اعلام گذشت کرد. او به قاضی وحید ناصری بازپرس ویژه قتل گفت: من با هزاران مشکل پسرم را ...
زن 17 ساله: مرد همسایه مرا هل داد و دهانم را گرفت که سروصدا نکنم!
خانواده ای بدسرپرست بود اما من هیچ وقت پدر و مادرم را ندیدم! وقتی با شاهین به گفت وگو نشستم، مهر و محبت عمیقی را در چشمانش دیدم و متوجه شدم که او هم به خاطر همین بی پناهی کاملا مرا درک می کند! خیلی زود اشک شوق ریختم و دل باخته شاهین شدم و در حالی پای سفره عقد نشستم که شاهین باید به خدمت سربازی می رفت. از سوی دیگر نیز هزینه های زندگی سرسام آور بود و ما چیزی نداشتیم. این بود که با کمک خیرین خانه ای ...
به خودم سیلی می زنم تا باورم شود مسی اینجا است
...: “چند سال پیش که من در یک تیم نیمه آماتوری بازی می کردم اگر کسی می گفت یک روز با مسی و بوسکتس همبازی می شدی حتما می خندیدم و مسخره اش می کردم. یادم هست وقتی در کشورم فنلاند بودم پدر و مادرم می گفتند شاید وقت آن رسیده که فوتبال را رها کنی و به گزینه های دیگر فکر کنی. وقتی در اولین بازی با مسی همبازی شدم به آنها زنگ زدم و گفتم یادتان می آید که می گفتید فوتبال را کنار بگذارم. باید به عرض برسانم که با مسی همبازی هستم. هر چه از تغییری که مسی در زندگی من و تیم اینترمیامی ایجاد کرده حرف بزنم کم است.” 257 251 ...