سایر منابع:
سایر خبرها
مِهر ی که اشرف الکُتّابی به محله صفا بخشید
و عاشق کتاب داستان. هر دفعه می اومد پول های یه ریالی، دو ریالی که جمع کرده بود، می داد به من و ازم کتاب می خرید. هر دفعه که می اومد با خودش چند برگ کاغذ داشت، یه چیزهایی مثل انشا، نوشته بود رو برام می خوند و می پرسید: خوب نوشتم؟ منم بهش می گفتم بالاخره تو نویسنده می شی و بالاخره هم شد. غروب شده و وقت رفتن است. آرام آرام از کتابفروشی 56 ساله مهر پا به ...
اینجا خانه ما| اولین قدم های زندگی در حرم امام رضا(ع)
علی مریض می شد، اما من چندان تصویری از ثانیه ها و ساعت های بیماری اش در ذهن ندارم. انگار باور کرده بودم که آدمیزاد به این راحتی ها هم نمی میرد! باباها بعد از بچه سوم حسابی باباتر می شوند. دعای کمیل شروع می شود و مقداد حسابی از خجالت زهرا درآمده و او را چلانده و بوسیده است. بعضی ها که پدری مقداد بعد از تولد زهرا را می بینند، می گویند دختر، این جوری دل بابا رو می بره. مخصوصا ...
دلایل این نُه نفر برای رفتن از ایران، قلبتان را خواهد شکست
اونقدر که به مقصد برسم حتی اگر نمره ام 7.5 باشه. محمد هم از تجربه کاری اش گفت: توی یه شرکت دارویی معروف کار میکردم. بماند که هفتاد درصد حقوقم می رفت پای اجاره خونه و قسط وام. داشتم روی یه پروژه با یه تیم خارجی تو شرکت کار میکردم که خوبم داشت پیش می رفت. یه روز مدیرم گفت که تصمیم گرفته منو بذاره شیفت شب یه مدت و بعدشم پروژه رو ازم گرفت. همون روز تصمیم گرفتم. دختر مو فرفری نوشت ...
استدلال شهید 16 ساله برای رفتن به جبهه
نخوری و انتظار مرا نکشی. همیشه می گفت مادر برایم دعا کن، من یک آرزو دارم آنهم این است که بروم جبهه. وقتی رفت به ما نگفت. بعد که نامه نوشت سفارشش این بود که مرا حلال کنید که به شما نگفتم و رفتم. مدام نگران پدرش بودم که می گفتم تو بروی من به پدرت چه بگویم. می گفت تو باید با او حرف بزنی و بگویی قصه سر ناموس ماست و این از همه چیز مهم تر است. این مادر شهید بیان کرد: 45 روز بیشتر از رفتنش نگذشته بود که پیکرش را آوردند. انتهای پیام/ 141 ...
کسانی که از ایران رفتند نتوانستند کارهای بزرگ بکنند
موسیقی دان و اغلب هم از بهترین ها بودند. اول از همه جلال آل احمد و سیمین خانم آمدند و، چون بچه نداشتند، من در واقع بچه شان شده بودم و برخی جا ها که می رفتند من را با خودشان می بردند و خیلی دوست شان داشتم. *اخوان به دلایلی که خیلی مضحک بود -که حالا بهتر است نگویم- پلیس دنبالش بود؛ پدرم به او گفت بیا خانه ما و آمد خانه ما یک ماه زندگی کرد و من هیچ وقت آن یک ماه یادم نمی رود. آن زمان دبستان ...
زینب اشرفی دانش آموز دلیجانی که توانست حائز رتبه تک رقمی کنکور هنر شود.
پای هنر تو تمام زندگی انسان بوده و هست حالا این هنر نقاشی بوده یا موسیقی یا غیره ... به طورکلی هنر برای منم همین طور بود زندگی قشنگ کرد و هروقت از لحاظ روحی خسته بودم به من کمک کرد که مشغولش بشم و یکم از دنیای بیرون رهابشم . به همین خاطر می خواستم این آرامش را به عنوان یک آینده انتخابش کنم . 12-نکتة خاصی هست که بخواهید برای دوستان کنکوری بیان کنید؟ به خودتان اعتماد کنید، تلاش ...
همیشه با وضو شعر می سرود
ماه محرم فرصتی دست داد تا سراغ این خانواده برویم و از نزدیک با زندگی این استاد بزرگ آشنا شویم. توحید منزوی، تنها پسر این مرحوم که از دکلمه خوانان مجالس حسینی به شمار می رود از پدر و دلدادگی اش به ائمه صحبت می کند. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید پسر مرحوم منزوی از گذشته های پدر صحبت می کند و می گوید: پدرم از 9 سالگی شعر می گفت. شنیده ام وقتی کلاس دوم ابتدایی بود، پس ...
زندگینامه ابراهیم گلستان؛ رازپوشی عاشقانه در صراحتی تمام عیار
عیدی رفتم پیش خانم مریم فیروز که عیدمبارکی بگویم. خانم دکتر مریم فیروز خیلی خانم فهمیده ای بود. به من یک کتابی داد که به قلم داستایِوسکی، نویسنده بزرگ روس، بود. کتاب ترجمه شده برادران کارامازوف که چاپ خیلی خوب آمریکایی داشت، با نقاشی هایی که توش هست و داد به من. همین وقت آقای طبری هم از در آمد تو. آقای طبری هم تازه از روسیه برگشته بود. این آدم چون فهمید که این کتاب را به من داده، حالا به هر علتی ...
واکنش ها به فیلم لو رفته ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا | سکانس سانسوری مهناز افشار و طناز طباطبایی در استخر
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی عبدالرضا کاهانی ساخته سال 1395 است. عبدالرضا کاهانی که بعد از اکران استراحت مطلق در ایران و چند کشور دیگر برای مدتی به استراحت پرداخت، در زمستان 1394 فیلم جدیدش را جلوی دوربین برد. این فیلم سه بازیگر زن اصلی دارد که این نقش ها را طناز طباطبایی، مهناز افشار و آیدا ماهیانی برعهده دارند و بازیگر مرد این فیلم هم مهران غفوریان است. در این فیلم زندگی سه دختر با ...
متقلبانه 300 خودروی شاسی بلند به نمایندگان داده شده | مصونیت پارلمانی ام چه شد؟
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس گفت: سیصد دستگاه شاسی بلند در یک فرآیند متقلبانه به نمایندگان، کارکنان و مدیران مجلس داده شده است. احمد علیرضابیگی عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس شورای اسلامی درباره جنجال شاسی بلندها در مجلس گفت: موضوع این است که نماینده مجلس در معرض یک توطئه ای قرار گرفته و معاون مجلس به او زنگ زده و گفته که برای شما ...
اینجا خانه امید است | دهمین فرزند مادر دهه شصتی به دنیا آمد
پرداخت و وقتی در این حرفه مهارت به دست آورد کم کم توانست زندگیش را سر و سامان دهد، خودروی مناسبی برای خانواده اش تهیه کند و آپارتمانی بزرگتر در نظرآباد کرج اجاره کند. حالا آقا داود در این رشته تجربه و مهارت دارد و افتخار ثبت اختراع ده ها داروی سنتی چاشنی این تجربیات چندین ساله شده است، ولی از این که نمی تواند به نیازهای پسر و دختر نوجوانش پاسخ دهد و اتاقی مستقل و وسایل تحصیل آنها را به خوبی ...
بی قرار شهادت؛ از مِحراب مسجد تا میدان نبرد علیه داعش در سوریه
کردم چرا شهید نشدم. یک جا در سال های 93 بود که من پشت تخته سنگی بودم و تک تیراندازی می توانست من را بزند و برای اینکه من را اذیت کند، به سمت سنگ تیراندازی می کرد و سنگ لب پر می شد و به صورتم می خورد، اما باعث شهادتم نشد و آنجا به خاطر این شهید نشدم که زندگیم مثل نواری شکل جلوی چشمم آمد که اگر من الان شهید شوم برای خانواده ام و دوستان و .. چه اتفاقی می افتد. امروز که با دختر شهید صوت ...
پسربچه های زباله گرد در انتظار بابای تاجر
منطقه بوده است . خاطراتی از دست و دلبازی کودک خیابانی و اعتراف دختران کار لاله زاری خاطرات جالب و بامزه ای هم از حضور کودکان خیابانی در مرکز خیریه اسرا دارد. این بچه ها حداقل بین 150 تا 200 هزار تومان در روز کار می کنند و پس انداز خوبی دارند. پسربچه ای داشتیم که 50 میلیون تومان پس انداز داشت، پدرش هم خرید و فروش لوازم خانگی انجام می داد و وضع مالی شان خوب بود، به من ...
انقلابی گری شهید امید خوب به روایت مادر و همسر شهید حادثه تروریستی حرم شاهچراغ ع
بودیم که پسرم امید به پدر گفت راستی بابا فردا چهارشنبه چهارم آبان ماه یادتان باشد وقت دکتر دارید باید صبح زود به سمت شیراز حرکت کنیم که ان شاالله وقت کنیم به زیارت حضرت شاهچراغ هم برویم. وی ادامه داد: حاج هوشنگ خوب گفت راستش خودم هم خیلی دلم هوای شاهچراغ کرده صبح که شد به سمت شیراز راه افتادیم، چون از شهر لیکک استان کهگیلویه تا شیراز چند ساعتی راه بودم دمادم غروب بود که به شیراز رسیدیم ...
خنده های پنج نفره
از گذشته هوایم را داشت. نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم. _ یه وقت من نیستم نری بالای چهارپایه. _ بار سنگین بلند نکنی ها. هر کاری بود بگو خودم انجام میدم. _ از پله ها بالا و پایین نکن. خرید داشتی بگو بگیرم واست. شب ها زودتر خودش را به خانه می رساند تا بیشتر در کنارم باشد. زندگی دوباره روی خوشش را به ما نشان داده بود. منم خوشحال بودم، خیلی خوشحال. این ...
ابراهیم گلستان؛ خاموشی یک شمایل/ لذت دنیا توأم با رنج فراق فروغ
شد و به خاطر این سابقه و صبغه نوعی شمایل روشن فکری هم برای خود ساخته بود و در سال های بعد از 70 خورشیدی، چون دیگر روشن فکران از گزند طعنه های کیهان دور نیفتاد که یک بار نوشت او با کودتای 28 مرداد بار خود را بست و رفت و منظور مستند هایی بود که برای شرکت نفت ساخت و اگرچه برای گلستان آب و نان فراوان داشت، اما ربطی به کودتا نداشت و اگر هم داشت پیش تر دین خود را با ثبت تصاویر تاریخی دادگاه مصدق ادا کرده ...
چرا وحید افراخته در تاریخ وزن پیدا کرد؟/ روایت هایی از مرد با نفوذ سازمان مجاهدین خلق
بدون پیرایه، پژوهش و دست به قلم شود، مثل دوست قدیم ما حمید روحانی زیارتی نباشد که یک وقت کتابی در وصف آیت الله منتظری و آن هم با چه تعابیر بلندی نوشت و بعد چه فحش و فضیحتی از آن در می آید. (با هر چاپ مقتصیات روز لحاظ می شود.) یا نسبت به دکتر علی شریعتی چه موضعی و تعابیر اخیری که آقای رحمانی اشاره کرد به او گفته چرا نوشتی این ها را آمریکایی کشتند؟! ما باید حتما واقعیت ها را از حب و بغض هایمان جدا ...