سایر منابع:
سایر خبرها
قصاص و 100سال زندان مجازات دو رفیق در قتل زن و مرد مسیحی
خانه ام رسیدم متوجه شدم همسایه مان را کشته اند . یک ماه بعد وقتی به خاطر قتل زکی دستگیر شدم ، ماموران مرا بار دیگر به پلیس آگاهی بردند و گفتند باید قتل آراکس را گردن بگیرم تا پرونده بسته شود . خانواده اش هم شکایتی ندارند. من هم به همین خاطر به دروغ به قتل زن میانسال اعتراف کردم. اما حالا می گویم من بی گناهم. این متهم درباره قتل زکی گفت : من زکی را از قبل می شناختم. او مرد پولداری بود ...
ابوالحسن ابتهاج؛ بنیان گذار بودجه ی نوین و برنامه ریزی در ایران
زمان جنگ جهانی اول شروع شد و همه ی راه های کشور بسته شد. خانواده ی ابتهاج به رشت برگشتند و ابوالحسن در سال 1295 در مدرسه ی آمریکایی رشت مشغول تحصیل شد. در این زمان پدرش دوباره ابوالحسن را به تهران فرستاد و او در خانه ی دو زن آمریکایی که یکی طبیب بود و دیگری معلم مدرسه ی تربیت بود به صورت پانسیون ماند و مشغول درس خواندن شد. او در 1298 دوباره به رشت برگشت و مدتی مترجمیِ دسته ای از نیروهای ...
عاقبت بوکسور خیابانی در بین الحرمین چه شد؟
ترمز دستی زندگی ام را کشیدم. به حال خودم نبودم وبا آن حال خراب خانه نرفتم و زدم تو کوچه پسکوچه ها. مادرم به خاطر من راهی بیمارستان شده بود و معلوم نبود چه بلایی سرش آمده بود. روی دیدن برادرهایم را نداشتم. ماه صفر بود. در همین پرسه زدن ها با حال خراب از جلوی خانه ای رد شدم که در آن هیات بود و صدای روضه خوان داخل کوچه پخش می شد. پاهام سست شد. جلوی در هیات کف زمین نشستم. درب داغون بودم. دلم ...
متروسواری ستاره بارسا: می خواهم آدم عادی باشم!
...> تراشتگن درباره روزهای ابتدایی حضورش در دنیای فوتبال اظهار داشت: وقتی مدرسه را ترک کردم، فوتبال حرفه ای را شروع کردم. آماده نبودم. بازیکنی جوان برای مونشن گلادباخ بودم و پول زیادی برای آن زمان دریافت می کردم. هنوز با والدینم زندگی می کردم و هزینه ای نداشتم. پس از این که خانه را ترک کردم، بسیار پخته شدم و این خیلی مهم بود. او با اشاره به رفتارش با پسرش اضافه کرد: می خواهم پسرم خارج از حباب ...
ساده زندگی کنید تا خوشبخت باشید | تجملات از هر دری بیاید، صله رحم از در دیگر بیرون می رود
پدر گذاشته و عضو هیئت امنای مسجد است، می گوید: پدرم معتمد محله است. چه آن سال ها که حسابی سرپا بود و چه حالا که کمی مریض احوال است. هر جا اختلافی باشد پای حاج آقا که به مجلس باز می شود، آتش همه هم محلی ها فرو می نشیند. از شنیدن حرف های پسرحاج آقا خوشحال می شویم. از اینکه هنوز در زندگی شهری و نیمه مدرن ما کدخدامنشی هم وجود دارد و بزرگ ترها حرفی برای گفتن دارند. از اینکه ریش سفیدی پیرمردهای ...
همسر عیسی آل کثیر کیست ؟ | عکسی از خانواده عیسی آل کثیر لو رفت
..., خدا را سپاس که به محبوب ترین تیم آسیا پیوستم. برای شاد کردن شما هوادران میلیونی و افتخار افرینی بیشتر تیم پر افتخار پرسپولیس لحظه شماری می کنم.” وی در گفتگویی گفته:من از باشگاه خواستم کمک کند که بتوانم پیشرفت کنم. تیم کویتی از نظر مالی فوق العاده بود ولی اولویت خودم پرسپولیس بود و دوست نداشتم به کویت بروم. در شهریور 99 یا مبلغ بالایی در نقل و انتقالات لیگ ...
بخشش داماد به حرمت اربعین| قاتل برادر زن بعد از 17 سال از زندان آزاد شد
پدرزنم در شهرک قلعه میر رفتم اما برادرزنم آنجا نبود. خانواده همسرم قول دادند تا با برادرزنم صحبت می کنند. من آن روز خانه پدرزنم را ترک کردم و دربین راه با برادرزنم برخورد کردم. به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم اما کار به بگومگو کشیده شد و اصلا نفهمیدم چه شد که با چاقو ضربه ای به او زدم. آن روز چاقو را داخل جورابم گذاشته بودم تا برادرزنم را تهدید کنم اما پایان دردناکی رقم خورد. رهایی از قصاص و ...
نمی خواستم به همسرم دروغ بگم اما ناچار بودم/ الان که لو رفتم، شوهرم راضی به گذشت نیست!
پدرم سپری کردم چرا که از مشت و لگدهای همسرم در امان نبودم. خلاصه وقتی برای زایمان در بیمارستان بستری شدم و همسرم به سراغم نیامد پدر و مادرم متوجه حقیقت ماجرا شدند و من در حالی با بخشیدن همه حق و حقوقم طلاق گرفتم که حتی یک بار هم به چهره نوزادم نگاه نکردم و به او شیر ندادم چون می دانستم مهر فرزند به دلم می نشیند و آینده خودم تباه می شود. بعد از جدایی از اصغر وارد دانشگاه شدم و ...
مرگ زن جوان زیر عمل جراحی راز آزار سیاه او را لو داد!+جزییات کامل
، به او تعرض کرده، فیلم تهیه کرده و با آن فیلم از زنم اخاذی می کرده است. این مرد ادامه داد: آن قدر پریشان شدم که غم از دست دادن همسرم برایم چندبرابر شد. از طریق دخترم متوجه شدم شخصی که بینی همسرم را شکسته همان آرش است و حالا از او شکایت دارم. وقتی آرش احضار شد ادعا کرد گفته های همسر شهره اشتباه است و او قصد دارد اخاذی کند. این مرد گفت: من شهره را نمی شناسم و نمی دانم چرا چنین ...
قتل عروس موقت خانواده به دست مرد عصبانی / یک رمال او را به من معرفی کرد + جزییات
های میدانی دریافتند آخرین بار مرد جوان همسرش را سوار خودرو کرده و رفته است. بنابراین وقتی مدارک علیه او تکمیل و بازداشت شد به قتل اعتراف کرد و گفت: من قبلاً ازدواج کرده و صاحب یک فرزند بودم.اما چون با همسرم تفاهم نداشتم از او جدا شدم. بعد از مدتی از طریق یک با مرجان آشنا شدم به من گفتند او زنی تنهاست و قصد ازدواج دارد.من هم او را دیدم و از او خوشم آمد و بعد با هم ازدواج کردیم. اما پس از ...
عروس فراری ترنس از کار درآمد/شب عروسی چه شد!
انتخاب کن. ببین این عروسک های موطلایی چقدرزیبا هستند. پدرم به اجبار برایم عروسک می خرید اما من چشمم به دنبال همان ماشین پلیس بود !وقتی وارد مدرسه شدم، مشکلاتم بیشتر شد و نمی توانستم با همسن و سالانم ارتباط درستی برقرار کنم . دوستان زیادی نداشتم ،گاهی با دختران مدرسه درگیر می شدم و آن ها را کتک می زدم! اولیای مدرسه نیز والدینم را می خواستند و آن ها مرا شماتت می کردند. میان ...
خداحافظی با زمزمه نوحه آذری آی عموقلی
ترتیب 26 ساله و 22 بودند. مهدی حامل خبر شهادت پدرش به خانواده بود. این را در صحبت هایش متوجه شدم. دو برادر دست در دست و با همان حال پریشان به قسمت برادران معراج رفتند. پشت سرشان رفتم تا اگر بتوانم در صورت آرام بودن شأن گفت و گویی با آنها داشته باشم. مهدی رستمی قدری آرام تر به نظر می رسید و سعی داشت اشک هایش را تا حدودی پنهان کند. وارد صحبت با او و برادرش علی رستمی شدم. وی افزود ...
با دوست شوهرم رابطه برقرار کردم
زن 30 ساله گفت: تنها دختر یک خانواده 5 نفره و متعصب هستم پدرم با آن که از طریق میوه فروشی امرار معاش می کند اما وضعیت مالی خوبی دارد. من هم که تا مقطع دیپلم درس خواندم هیچ مشکل مالی نداشتم ولی تعصب خانواده ام در ازدواج به حدی بود که طلاق را بسیار زشت می شمردند و آن را قبیح می دانستند. خلاصه هنگامی که تحصیل در دبیرستان را به پایان رساندم، زن عمویم جوانی را برای ازدواج با من پیشنهاد کرد ...
تجاوز رئیس شرکت به نوعروس استخدامی / فریبا مجبور به همخوابی شد !
خودم دست و پا کنم به همین علت به شرکت های خصوصی زیادی سر زدم و شغل های متفاوتی را در شرکت های پیمانکاری یا خدماتی تجربه کردم اما در هر جایی که مشغول کار میشدم، مدتی بعد و تنها به دلیل اینکه حق بیمه را نپردازند مرا اخراج می کردند و باز سرگردان به دنبال شغل دیگری می رفتم. در همین روزها پدر و مادرم تصمیم گرفتند مرا داماد کنند این بود که حدود 8 ماه گذشته و به طور سنتی با دختری ازدواج کردم که ...
قتل هولناک زن صیغه ای در تهران
ماموران به بررسی پرداختند. در این میان همسایه ها گفتند آخرین بار آرزو را دیده ام که سوار ماشین شوهرش شده است. با افشای این ماجرا داوود تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همسر خود اعتراف کرد. اعتراف به قتل زن صیغه ای داوود گفت:من قبلاً ازدواج کرده و صاحب یک فرزند بودم، اما چون با همسرم تفاهم نداشتم از او جدا شدم و با آرزو ازدواج کردم، اما ما با هم اختلاف داشتیم. او از من ...
گذشت از داماد خطاکار به احترام اربعین
، اما انگار او قصد گرداندن بدهی اش را نداشت و می خواست من بی خیال شوم. قصد قتل نداشتم قاتل ادامه داد: به هرحال ما چند باری مشاجره لفظی و حتی زد و خورد داشتیم، اما هر بار با میانجیگری بزرگان با هم آشتی می کردیم و حمید هم قول می داد طلب مرا بدهد. روز حادثه به خانه پدر زنم در شهرک قلعه میر رفتم و به آن ها گفتم از حمید بخواهند پول مرا پس دهد. خانواده اش گفتند حمید خانه نیست و وقتی به ...
چند سالی پنهانکاری کردم اما آخرش شوهرم مچم را گرفت! نمیدانم چکار کنم!
خانواده ام اصرار داشتند به این زندگی ترسناک ادامه بدهم. آن ها مرا ترغیب به بارداری می کردند و اعتقاد داشتند با به دنیا آمدن فرزندم این زندگی تغییر می کند و رنگ خوشبختی را خواهم دید. با این حال حتی زمانی که باردار شدم مدت زیادی را در خانه پدرم سپری کردم چرا که از مشت و لگدهای همسرم در امان نبودم. خلاصه وقتی برای زایمان در بیمارستان بستری شدم و همسرم به سراغم نیامد پدر و مادرم ...
شوهرم خیانت کرد او را بخشیدم/ خودم وارد یک وسوسه شیطانی شدم و ...
را دیده بودم در همان جا دفن کردم و در این باره با هیچ کس حتی خانواده خودم سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که این همه سال برای یافتن شغلی مناسب تحصیل کرده بودم ولی به امور خانه داری مشغول شدم تا فرزندم را تربیت کنم اما نمی دانم چگونه در دام حیله گری های فضای مجازی افتادم و مسیر زندگی ام را به بیراهه کشاندم. روزی همان طور که در حال پرسه زنی در گروه های اجتماعی بودم با ...
با دوست پسرم به پارتی شبانه رفتم که آن جا شوهرم رو دیدم با یک دختر و من ...
بود از این بی سر و سامانی و ارتباطات خیابانی خسته شده است درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در یک خانواده 12 نفره به دنیا آمدم که همه خواهران و برادرانم فقط تا مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل کرده اند. در این میان فقط من بودم که بعد از دیپلم در رشته کاردانی نرم افزار رایانه پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. برخی از دروس دانشگاهی با رشته های کارشناسی ادغام می شد و ما می ...
از این مغازه صدای سم اسب می آید؛ با تنها نعل بند تهران آشنا شوید!
دوره سربازی نگذشته بود که به خواستگاری دختر همسایه رفتم و نهایتاً در همان دوره سربازی ازدواج کردم. همسایه ها می دانستند که کارم نعل بندی است و هرکار شرافتمندانه ای جایگاه خاصی در بین مردم داشت. بعد از سربازی دوباره در نعل بندی پدرم مشغول شدم. با پدرم ندار بودیم و در همان محله کوهپایی ها خانه ای اجاره کردیم. برخلاف پدرم، دوست نداشتم بچه هایم نعل بند شوند به همین خاطر تلاش کردم تا به درس و مشق ...
گفت و گو با عامل مرگ کودک 4 ساله بر اثر خوراندن مشروبات الکلی
به گزارش کودک پرس ، ظهر یکشنبه دوازدهم شهریور ماه، رسیدگی به پرونده مرگ مشکوک یک دختر 4 ساله براثر خوراندن مشروبات الکلی در تهران در دستور کار قاضی وحید ناصری؛ بازپرس ویژه قتل شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، قرار گرفت. بررسی های اولیه نیز نشان می داد، متوفی که بیماری زمینه ای قلبی داشته به دلیل مسمومیت توسط خانواده اش به یک بیمارستان منتقل شده است؛ بدین ترتیب مادر متوفی هدف تحقیق قرار ...
محمدرضا طاقت ماند در این دنیا را نداشت
دوری اش را نداشتیم. وی افزود: بعد از چندماه دوری، لحظه ای که رضا را در آغوش گرفتم حسی به من دست داد که حاضر بودم تمام وجودم را برایش بدهم، از همان موقع بود که تصمیم گرفتم هم پدرش باشم، هم مادرش. برادر شهید تصریح کرد: چند سالی گذشت، من و همسرم در خانه ای کوچک زندگی می کردیم، رضا صبح با من سرکار می آمد و شب ها تا دیروقت خودش را با خواندن کتاب سرگرم می کرد، 14 سالش بود، اما تمام تلاشش را می ...
قتل همسر به عشق زن صیغه ای | ادعای قاتل: چاقو، خودش به گردن مقتول فرو شد
...> همسر موقتتان چند سال دارد؟ 35 سال. کجا با هم آشنا شدید؟ در املاک. املاک؟ مغازه خودتان منظورتان است؟ مغازه املاک داشتم. همان زمان با او آشنا شدم. از زمان آشنایی تان بگویید؟ او (همسر موقت) از شوهرش جدا شده بود و دنبال خانه ای برای اجاره می گشت. وقتی جای من آمد، خانه ای برایش دست وپا کردم و بعد هم او را صیغه کردم. ...
ماجرای عجیب غیب شدن جهیزیه یک دختر ! / عروس زائر کربلا بود !
داشتند من هم به رو آوردم، چرا که من در زندگی هیچ راهنمایی نداشتم و کسی برایم دلسوزی نمی کرد. هنوز 8 سال از عمرم نگذشته بود که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و هر کدام زندگی جدیدی را آغاز کردند. آن ها با یکدیگر تفاهم نداشتند و همواره به مشاجره و جنگ و جدل می پرداختند. در این شرایط من هم در کنار پدرم ماندم و زیر دست نامادری بزرگ شدم ولی هیچ گاه نمی توانستم با او زندگی آرامی داشته باشم. با ...
ماجرای کارتن خوابی که با کمک یک مددکار نجات پیدا کرد / اگر یک زمستان بیشتر در خیابان بودم می مُردم
پدرم تصمیم به مصرف گرفتیم. با خودم گفتم اگر پدرم مصرف می کند حتما چیز خوبی است. بار اول لذت کاذبی داد که باعث شد به مصرف ادامه دهم. کوروش به خاطرات تلخ دوران کودکی اش اشاره کرد و ادامه داد: در 9 سالگی مادرم را از دست دادم و مدتی بعد پدرم ازدواج مجدد کرد که این در اعتیاد من تاثیر به سزایی داشت. تقریبا از سن 18 سالگی مواد مخدر مصرف می کردم. اوایل تریاک ولی بعد به کراک و مدتی بعد به سمت شیشه ...
شلیک مرگبار به زن متاهل در مقابل چشمان همسرش/ قاتل ادعا دارد که او معشوقه اش بوده است+جزییات
....بعد از آن هم مدتی در یک شرکت کار می کردم اما مدیر شرکت نتوانست حقوقم را بدهد و یک اسلحه به عنوان دستمزد به من داد و گفت می توانم آن را بفروشم. اما من اسلحه را پیش خودم نگه داشتم.تا اینکه شب حادثه تصمیم گرفتم از آن برای قتل زن مورد علاقه ام استفاده کنم.آن شب منتظر شدم تا زن و شوهر به خانه برگردند.در تاریکی شب غافلگیرشان کردم و چند گلوله به زن جوان زدم.نمی خواستم به شوهرش آسیبی بزنم اما ...
روایت مدافع حرم از دویدن با پای برهنه به طرف حرم امام علی(ع) تا عذرخواهی در سفر اربعین امسال
پدر و مادرم و برادرم زائر پیاده اربعین شدیم. نزدیکی های غروب بود که به نجف رسیدیم بعد از اسکان در هتل با همسرم تماس تصویری گرفتم تا هم خبر رسیدنم را بدهم و هم چشمان درشت و خواستنی دختر کوچکم، ثمر را ببینم. مرد ذوق زده ادامه می دهد: من 3 تا دختر دارم و ثمر دختر کوچکم یکسال و 3 ماه بیشتر نداشت و برای همین بیشتر از بقیه دلتنگش شدم. با همسرم تماس تصویری گرفتم و وقتی تماس برقرار شد متوجه ...
برشی از زندگی جراحی که علمش را وقف کرد تا کشورش را توسعه دهد
خودش انجام داده اشاره کرد و اظهار داشت: شرکتی به نام دانش سلامت کوثر را همراه با همسر و مرحوم پدرم تاسیس کردیم و آن را وقف کردیم، در ابتدا شرکت کوچک و جمع جوری بود که بعد از وقف خداوند توفیق داد و رشد خوبی پیدا کرد و مسئولین و آقای خاموشی از این مسئله خوششان آمد، حمایت و سرمایه گذاری توسط اوقاف انجام شد و درحال حاضر نیز یکی از بزرگترین شرکت های ایمپلنت سازی است که در حوزه ایمپلنت دندان تا ...