شوهرم خیانت کرد او را بخشیدم/ خودم وارد یک وسوسه شیطانی شدم و ...
سایر منابع:
سایر خبرها
دسیسه شیطانی مرد دزد برای زن جوان/زنی نداشتم!
بیکاری منتظر فرصتی بودم تا بتوانم به نوعی حداقل پول سیگارم را تامین کنم چرا که از حدود دو سال قبل و بعد از طلاق همسرم، سیگار زیادی مصرف می کردم. این گونه بود که ناگهان وسوسه شدم و کیف آن زن را قاپیدم اما با سر و صدای آن زن جوان، شهروندان و رهگذران از گوشه و کنار خیابان بر سرم ریختند و مرا تحویل پلیس دادند. حالا هم خیلی پشیمانم که چرا سر کار نرفتم و ... شایان ذکر است، به دستور سرهنگ عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تحقیقات از این کیف قاپ جوان برای کشف سرقت های احتمالی دیگر وی آغاز شد. ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی منبع: خراسان ...
پهلوی از زبان پهلوی(11)/ شکنجه گر تهرانی: به جای قرص مسکن، سیانور به خورد مبارزان دادم
در ساواک بود که تحصیلاتش تا لیسانس ادامه داد. تهرانی در بخش های مختلف ساواک وارد شد و حتی مدتی برای گذراندن دوره های تخصصی به آمریکا و اسرائیل رفت. او تا آخرین روزهای حکومت پهلوی کار بازجویی و شکنجه زنان و مردان مبارز زندانی را سرسختانه ادامه می داد و از هیچ تقلایی فروگذار نبود و به شدت مورد اعتماد پرویز ثابتی شده بود. برای ساواک جلاد خوبی بودم تهرانی در سال 1365 به کمیته ...
قتل پدر و مادر و خواهر و برادر توسط دختر 14 ساله و معشوقش
و ما را کتک می زد. حدود یک سال پیش با پسری که در کوچه پایین تر از ما زندگی می کرد آشنا شدم. او خیلی به من ابراز علاقه می کرد و من هم او را دوست داشتم. پس از مدتی گفت من به تو علاقمند هستم و می خواهم با تو ازدواج کنم. من هم موضوع را به مادرم گفتم و او به پدرم انتقال داد، ولی آنها به شدت مخالفت کردند. خیلی از این موضوع ناراحت بودم. علاوه بر این موضوع پدر و مادرم ...
اسطوره میلان دلیل خیانتش را لو داد
بود که ماسیمو موراتی با من تماس گرفت. من بارها پیشنهاد او را رد کرده بودم ولی آن شب در خانه او هیچ راه فراری نداشتم و تحت تاثیر صحبت هایش مثل همیشه بر اساس غریزه ام تصمیم گرفتم." بسیاری از میلانی ها لئوناردو را بعد از حضور در اینتر خائن نامیدند. او در واکنش به این انتقادات گفت: "واکنش های بسیار شدیدی را شاهد بودیم که خودم هم انتظارش را نداشتم. پیش از من بازیکنان بسیار زیادی این کار را کرده بودند. رابطه من با میلان بسیار عمیق بود و روزهای سختی را پشت سر گذاشتم. در این مدت حتی تهدید شدم اما بیایید فراموشش کنیم! ...
نمی خواستم به همسرم دروغ بگم اما ناچار بودم/ الان که لو رفتم، شوهرم راضی به گذشت نیست!
به تحصیل ادامه دادم و چند ماه بعد از پایان تحصیلات عالی بود که با شاهین آشنا شدم و خودم را دختری مجرد معرفی کردم. خیلی زود علاقه قلبی بین ما شکل گرفت و من به عقد شاهین درآمدم. با آن که از این پنهان کاری در رنج و عذاب بودم ولی باز هم جرئت بیان حقیقت را نداشتم تا این که بالاخره روزی دل به دریا زدم و ماجرای ازدواجم را برای شاهین بازگو کردم. او ابتدا بسیار ناراحت شد و قصد داشت از ...
مرگ زن جوان زیر عمل جراحی راز آزار سیاه او را لو داد!+جزییات کامل
پزشک جراح همسرم گفت بینی همسرم به دلیل شکستگی باید تحت عمل جراحی قرار می گرفت. این مرد گفت: در سال هایی که با همسرم زندگی کرده بودم اصلاً متوجه نشده بودم که ضربه ای به صورتش خورده و او هم اصلاً اعتراضی بابت درد یا اینکه بینی اش به جایی برخورد کرده باشد نداشت. تا اینکه یک روز تلفن همراه او را برداشتم و همین طور که داشتم پیام هایش را می دیدم متوجه شدم مردی به نام آرش با همسرم ارتباط داشته ...
نقشه زوج ورشکسته برای کلاهبرداری
... زن جوان به سمتم آمد و سر صحبت را باز کرد و مدعی شد می تواند برایم خودرویی با قیمت کارخانه تهیه کند. حتی جلوی من به چند نفری هم زنگ زد و صدای آن ها را می شنیدم که می گفتند تا یک هفته دیگر خودرو را برایتان می فرستیم. چند بار دیگر هم زوج جوان را دیدم و در نهایت متقاعد شدم و نه تنها پول های خودم را برای خرید خودرو دادم بلکه برادرم و دو نفر دیگر از اقوامم را نیز تشویق کردم در این ...
قدم های عشق و دلدادگی
وصاً وقتی که در حال استراحت در موکب بودم و منتظر بودم تا غروب شود و هوا کمی خنک تر شود تا بتوانم پیاده روی کنم و می دیدم خانم هایی که چادر سیاه بر سر داشتند و زیر آفتاب سوزان در حال پیاده روی هستند. چنین صحنه های دلدادگی کجای دنیا پیدا می شود. پیر، جوان، زن، مرد و حتی کودک خردسال همه برای پیاده روی آمده بودند این حسین(ع) کیست که این گونه عاشقان خود را از سراسر جهان به سمت خود ...
شوک مجری زن معروف به شبکه ایران اینترنشنال
.... در این دوران، تلاش کردم صدای مردم ایران باشم، از وجدان فاصله نگیرم و حقیقت را روایت کنم. بی طرف نبودم. بدون هیچ تردیدی روزنامه نگاری حقیقت محور و مردم محور را پیش گرفتم. در همه این سالها تحت شدیدترین حملات بودم، اما باور داشتم راهی که می پیمایم، درست است. تلاش برای شنیده شدن صدای مردم، نقشه راه من بود. حتی لحظه ای خودم را جدا از مردم ندانستم. درد آنها درد من بود، امید ...
صفایی راد: همه چیز در عراق بانام حسین(ع) گره خورده است
اعتقادی است وی تصریح کرد: من زمانی که برای اولین بار به پیاده روی اربعین رفتم، این حرکت برایم تبدیل به نیازی شد که هر سال منتظر رسیدن این لحظه هستم. انسان احساس می کند اگر نرود دچار خسران شدیدی شده است. از همان سفر ابتدایی دغدغه ثبت رویدادها و وقایع در مسیر سفر برایم مطرح شد و اگرچه تا به حال سفرنامه نویسی را تجربه نکرده بودم، اما همیشه دغدغه ثبت روایات را داشتم. در مواردی فکر می کردم ...
جنجال جدایی دومین مجری زن ایران اینترنشنال | ماجرای افشاگری سیما ثابت درباده تجاوز جنسی چیست
. ناگزیر شدم بین کار در شرایطی خاص و کرامت انسانی ، دومی را انتخاب کنم. سیما ثابت متولد 10 اردیبهشت 1358 در زاهدان ، مجری و گوینده خبر است فارغ التحصیل لیسانس صنایغ غذایی از دانشگاه فردوسی مشهد ، فوق لیسانس روابط بین الملل و دکترای علوم سیاسی با گرایش خاورمیانه از دانشگاه لندن است سیما ثابت یا همان سیما شهرکی دیگر مجری شبکه اینترنشنال است. ثابت قبل از ورود به این شبکه ...
عروس فراری ترنس از کار درآمد/شب عروسی چه شد!
انتخاب کن. ببین این عروسک های موطلایی چقدرزیبا هستند. پدرم به اجبار برایم عروسک می خرید اما من چشمم به دنبال همان ماشین پلیس بود !وقتی وارد مدرسه شدم، مشکلاتم بیشتر شد و نمی توانستم با همسن و سالانم ارتباط درستی برقرار کنم . دوستان زیادی نداشتم ،گاهی با دختران مدرسه درگیر می شدم و آن ها را کتک می زدم! اولیای مدرسه نیز والدینم را می خواستند و آن ها مرا شماتت می کردند. میان ...
قتل همسر جوان به خاطر پول | شوهر عصبانی زنش را از کوه پرت کرد
با هم ازدواج کردیم. اما پس از مدتی فهمیدم او و خانواده اش فقط دنبال پول هستند. وی ادامه داد: هرچند وقت یک بار به بهانه های مختلف از من پول میلیونی می گرفتند که همین موضوع باعث اختلاف بین ما شد و وقتی دیگر به او پول ندادم از من شکایت کرد و حکم جلبم را گرفت. من نیز خیلی عصبانی شدم و آخرین بار سوار خودرو شدیم تا با هم صحبت کنیم اما بین راه با هم درگیر شدیم و من او را خفه کردم و سپس جسدش را ...
با دوست شوهرم رابطه برقرار کردم
حالت ترک خوردگی و پوسته پوسته شدن پیدا می کند. وقتی اوضاع را این گونه دیدم، علاقه ام را به نامزدم از دست دادم و دوست نداشتم به زخم های روی پوست او نگاه کنم! از سوی دیگر خانواده ام طلاق را به قدری زشت و قبیح می دانستند که من حتی نمی توانستم نام طلاق را بر زبان جاری کنم! به همین دلیل چیزی به خانواده ام نگفتم و تصمیم گرفتم با این شرایط به زندگی با ایوب ادامه بدهم. خلاصه بعد از ...
قتل زن بینوا توسط شوهر طمع کار | مرد تهرانی زنش را با بنزین به آتش کشید
و همیشه بر سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم تا اینکه روز حادثه با هم درگیر شدیم و من از شدت عصبانیت روی خودم بنزین ریختم و همسرم فکر می کرد من شوخی می کنم و بنزین نریختم که خودش کبریت را روشن کرد که ناگهان آتش همه جا را گرفت و من خودم را به سختی از خانه بیرون کشیدم که بعد از خروج من خانه منفجر شد و خودم نیز دچار سوختگی شدم. این ادعا در حالی است که همسر محسن با توجه به بوی بنزین متوجه ...
اگر نِی پرده ای دیگر بخواند
لازم نیست خودمان را به ضریح بچسبانیم! خیر سرم آمده بودم ثواب کنم ولی فقط دل سوخته و پرخون برای خودم ساخته بودم. از قم به مهران، از مهران تا نجف، از نجف تا کربلا را با بی نظمی و هرج و مرج و خودسری آمده بودیم. در طول مسیر صد بار توبه کردم و به خودم قول دادم دیگر چنین کاری نکنم. سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند! هر سال، با خیال راحت می آمدم و می رفتم. دیگر مدیر شدنم چه بود، نمی دانم! برایم جالب بود که عوامل بی نظمی خودشان معترض به بی نظمی گروه بودند... ...
تجاوز رئیس شرکت به نوعروس استخدامی / فریبا مجبور به همخوابی شد !
خانواده اش ازهمۀ نظر تقریبا همسطح خانواده ما بود. فریبا اگرچه بیشتر از 17 سال نداشت اما دختری بسیار فهمیده بود و مشکلات مالی مرا کاملا درک می کرد به همین علت همۀ تلاشش را به کار گرفت تا مراسم عروسی را با کمترین هزینه برگزار کنیم. با این وجود باز هم مبلغی را قرض کردم و با وام ازدواج، زندگی مشترکمان را پس از سفر ماه عسل در زیر یک سقف آغاز کردیم اما همچنان برای پیدا کردن یک شغل ثابت دچار مشکل بودم به ...
لطف غیرقابل وصف میزبانان عراقی
اربعین یادم می آید همسرم تلفن زد که مقداری از خرماهای کربلا را به صورت تبرکی به ایران ببرم. دیدم آقایی آنجا خرما گذاشته اما رویم نمی شد که بگویم مقداری خرما داخل یک پلاستیک بریزند و خیلی با خودم درگیر بودم که بگویم یا نگویم که بالاخره با عربی شکسته بسته ای فقط گفتم: تبرکاً . وقتی میزبان عراقی این را شنید، به قدری خوشحال شد که به اندازه یک گونی خرما می خواست برایم بریزد که گفتم فقط دو یا ...
کربلا؛ مقصدترین مسیر
رفت و نق می زدند. راستش وقتی متوجه شدم از آن ها جدا افتاده ام، خیلی هم خوشحال شدم. نگران چیزی نبودم. داستان بعد میهمانی پدر است که مهدی قزلی آن را نوشته است. نه درست و حسابی هنرمند هستم، نه درست و حسابی ترک. ولی در دنیایی موازی، اسم من هم در فهرستی نوشته شده بود. تماس که قطع شد، خودم را در پایان زیارت می دیدم. احساسم این بود که اتفاق دلخواهم افتاده. من دنبال دعوت بودم، دعوت برایم مهم تر ...
عکس/ خانم بازیگر با چادر گل گلی زیبا!
پرستاری می دیدم و در بیمارستانها حاضر می شدم تا به عواطف و احساسات ناهید نزدیک شوم و او را زندگی کنم. حتی به آژانس های هواپیمایی می رفتم تا با محیط کار در آنجا آشنا شوم و تمام طول پیش تولید مشغول تمرین بودم. اغلب هم به دفتر می رفتم و با آقای سامان درباره شیوه اجرایی نقش بحث می کردیم. همواره نقطه نظرات و پیشنهاداتی داشتم که گاهی درست بود و گاهی کارگردان با آن ها مخالف بود. اینگونه بود که با تمام وجود خودم را در اختیار فیلمنامه گذاشتم. آقای سامان هم زحمت زیادی برای هدایت من کشیدند و مرا به نقش نزدیک کردند. ...
چند سالی پنهانکاری کردم اما آخرش شوهرم مچم را گرفت! نمیدانم چکار کنم!
متوجه حقیقت ماجرا شدند و من در حالی با بخشیدن همه حق و حقوقم طلاق گرفتم که حتی یک بار هم به چهره نوزادم نگاه نکردم و به او شیر ندادم چون می دانستم مهر فرزند به دلم می نشیند و آینده خودم تباه می شود. بعد از جدایی از اصغر وارد دانشگاه شدم و به تحصیل ادامه دادم و چند ماه بعد از پایان تحصیلات عالی بود که با شاهین آشنا شدم و خودم را دختری مجرد معرفی کردم. خیلی زود علاقه قلبی بین ...
یک مرد چه قدر می تواند بی غیرت باشد که چنین حرفی بزند!/ شوهرم پیشنهادی داد که شرمم میاد بازگو کنم و...
... زن جوان در ادامه گفت: بعد از آن که تحصیل در مقطع راهنمایی را به پایان رساندم دیگر به مدرسه نرفتم و مشغول امور خانه داری شدم چرا که علاقه زیادی به درس و مشق نداشتم و می خواستم در خانه به مادرم کمک کنم تا این که خودم زندگی مستقلی را تشکیل بدهم. در حالی که 21 ساله بودم یکی از همسایگانمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اگرچه آن خانواده را از سال ها قبل می شناختیم، اما هیچ اطلاعی از وضعیت ...
با دوست پسرم به پارتی شبانه رفتم که آن جا شوهرم رو دیدم با یک دختر و من ...
بود از این بی سر و سامانی و ارتباطات خیابانی خسته شده است درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در یک خانواده 12 نفره به دنیا آمدم که همه خواهران و برادرانم فقط تا مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل کرده اند. در این میان فقط من بودم که بعد از دیپلم در رشته کاردانی نرم افزار رایانه پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. برخی از دروس دانشگاهی با رشته های کارشناسی ادغام می شد و ما می ...
می گفتند چرا باید کنار مردمی باشیم که 8 سال جوانان ما را شهید کردند
گفت خجالت نمی کشی زدی به ناموس مردم و رفتی؟ شاید خیلی های دیگر که جای او بودند این کار را نمی کردند. یادآوری خاطرات شهید نوروزی خیلی حال روحی ام را بهم می ریزد و بعدش اذیت می شوم، اما وظیفه خودم می دانم بگویم. چون در دیدار با آقا یکی از همسران شهدا گفت: من سختم هست و خجالت می کشم بخواهم در مورد همسرم صحبت کنم. آقا گفتند نه دوران سکوت و تقیه گذشته، باید بگویید و رسالت خانواده ها این است که ...
سرقت اموال به روش مرد معتاد
...> چندین ماه در زندان بودم ولی بعد از آزادی دوباره با ترغیب دوستان و هم بساطی هایم به مصرف مواد مخدر ادامه دادم و مسیر خلافکاری هایم را طی کردم. از آن روز به بعد تا نیمه شب مواد مخدر مصرف می کردم و بعدها می گشتم تا موقعیت مناسبی برای سرقت به دست بیاورم. در طول مسیر چراغ ها و قفل های منازل را بررسی می کردم و متوجه می شدم که ساکنان کدام خانه در منزلشان حضور ندارند! بلافاصله از دیوار بالا می ...
صفر تا صد افزایش حقوق کارگران در نیم سال دوم | حقوق کارگران شهریور ماه 13 میلیون تومن شد
ند فرزند دارید؟ الان دو پسر دارم، ولی دو فرزندم را هم در نوزادی فروختیم! چرا فرزندانت را فروختی؟ همسرم معتقد بود من لیاقت بزرگ کردن آن ها را ندارم! 5 یا 6 سال قبل بود که پسرم را فروختیم و حدود 4 سال قبل هم دخترم را یک هفته بعد از آن که به دنیا آمد !البته من با مشخصات کامل خودم در بیمارستان بستری شدم الان هم هنوز یارانه دخترم را دریافت می کنیم! آنها را به چه مبلغی فروختید؟ پسرم ...
هدیه کاظمی: در جهانی پیشرفت بزرگی داشتم/ برای بهترین نتیجه به هانگژو می روم
آن فکر نکنم. (باخنده). براساس روانشناسی ورزشی تصویرسازی انجام می دهم اما ترجیح می دهم الان راجع به آن صحبت نکنم. او افزود: سال 2015 مسابقات کسب سهمیه المپیک بود. تمرین زیادی برای آن داشتم و حتی اردوی خارج از کشور رفته بودم و هزینه زیادی کردم. در مسابقه تقریبا تا 400 متر نفر دوم بودم و اگر همین طور ادامه می دادم سهمیه را می گرفتم. 100 متر آخر که خیالم راحت شد، بین من بقیه و فاصله افتاده ...
روایت مدافع حرم از دویدن با پای برهنه به طرف حرم امام علی(ع) تا عذرخواهی در سفر اربعین امسال
پدر و مادرم و برادرم زائر پیاده اربعین شدیم. نزدیکی های غروب بود که به نجف رسیدیم بعد از اسکان در هتل با همسرم تماس تصویری گرفتم تا هم خبر رسیدنم را بدهم و هم چشمان درشت و خواستنی دختر کوچکم، ثمر را ببینم. مرد ذوق زده ادامه می دهد: من 3 تا دختر دارم و ثمر دختر کوچکم یکسال و 3 ماه بیشتر نداشت و برای همین بیشتر از بقیه دلتنگش شدم. با همسرم تماس تصویری گرفتم و وقتی تماس برقرار شد متوجه ...
ماجرای کارتن خوابی که با کمک یک مددکار نجات پیدا کرد / اگر یک زمستان بیشتر در خیابان بودم می مُردم
کشیده شدم. این ها چیزهایی بودند که در جامعه فراوان و در دسترس بودند و این تا 51 سالگی ادامه داشت که می شود گفت تا 30 سال اجبار به مصرف داشتم و این زندگی ام را نابود کرد. وی شرح داد: در دوران اعتیاد ازدواج کردم و صاحب 2 فرزند شدم. قبل از ازدواج، با همسرم راجع به اعتیادم حرف زده بودم اما چون وی فکر می کرد که تفریحی مصرف می کنم و هرگاه که بخواهم می توانم کنار بگذارم، با ازدواج با من موافقت ...