سایر منابع:
سایر خبرها
من قاتل سریالی هستم! راز قتل های خیالی تبهکار مسلح فاش شد
5 نفر را می دیدم که در تعقیبم بودند و اذیتم می کردند. حتی بارها در خیالاتم با آنها درگیر شده بودم. این احساس زمانی که شیشه مصرف می کنم بیشتر می شود. همیشه آن آدم ها به سراغم می آیند تا مرا به قتل برسانند اما من در جدال با آنها پیروز می شوم! چند وقت است که شیشه می کشی؟ چند ماه قبل شروع کردم. اما این اواخر دوستم برایم موادی می آورد که به گفته خودش، خیلی قوی بود. بعد از مصرف آن ...
قتل دردناک پدر بخاطر ازدواج با زن مطلقه / جوان تبریزی تسلیم هوس شد
خاص کشف جرایم، موفق به حل کامل پرونده شده و قاتل اصلی را شناسایی کردند؛ همان پسر مقتول، محمد. محمد وقتی در برابر ادله ارایه شده قرار گرفت لب به اعتراف گشود و گفت: روز حادثه حسن در ماشین منتظر ماند، من هم اسلحه وی را برداشته، از خودرو پیاده شده، به سمت پدرم رفته و یک گلوله به سرش زدم؛ وقتی دیدم نقش بر زمین شد؛ فورا سوار بر خودرو محل حادثه را ترک کردیم اما الان از کرده خود بسیار پشیمان ...
شلیک مرگبار مرد کینه ای به 10 زن و بچه پس از درگیری با همسر سابقش + عکس قاتل
از اینکه سیلویا متوجه شد که من فرزند معلول دارم و از او پنهان کرده بودم، از من جدا شد و با فرد دیگری ازدواج کرد. من از همان زمان از او کینه به دل داشتم و برای انتقام جویی دست به این جنایت زدم. این مرد چند روز پیش به اتهام قتل 10نفر و مجروح کردن 3نفر در این حادثه در دادگاه محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. ...
مرد کینه ای زن و بچه و خواهرزنش را زنده زنده در آتش سوزاند
آن طورکه برهان خورا برادر شهین 36 و لیمو 34 ساله می گوید، آتش این اختلاف و مرگ را همسر لیمو روشن کرد. لیمو و همسرش حدود 15 سال پیش با هم ازدواج کرده بودند. تا چند سال اول زندگی مشکلی نداشتند، اما کم کم آتش اختلاف میان زن و شوهر بیشتر شد: دامادمان اوایل کار می کرد و سرش به زندگی گرم بود، اما چند سال بعد کم کم کار کردن را کنار گذاشت. آنها اول در روستا زندگی می کردند، بعد به شهر مریوان آمدند. ...
از مسئولیت در تعاون تا تک تیراندازی در گردان
اتاق های چند طبقه را انجام دادم. یک روز هم اتصالی پیش آمد و آتش سوزی جزئی اتفاق افتاد. از آن روز به بعد همیشه و چند سال شهید ابولفضل ده کنه هروقت به من می رسید، دست می زد و می گفت: قاتل برق دوکوهه جلالوند... جلالوند اتاق نخاله ها! چون من کادر رسمی نبودم، اتاق من در جوار اتاق فرمانده جمشید مرادی، شهید اصفر فتاحی، شهید علی حسنی، شهید غلامرضا حسنی و خیلی از عزیزان پاسدار رسمی بود ...
روایت زن افغانستانی مقیم ایران از طالبان: برگشتن به افغانستان سخت بود/ برخی می گفتند طالبان تغییر کرده
: تحصیلاتم در ایران تمام شد و فرزندانم اینجا به دنیا آمدند، یکی از فرزندانم بیمار است، خواستم برای درمان او از ایران خارج شوم، البته به صورت قاچاقی، اما سر مرز ترکیه دستگیر شدم و ما را برگرداندند افغانستان، بعد از آن هفت سال در کابل زندگی کردم، به قدری برای ثبت نام مدرسه فرزندانم در ایران سختی کشیده بودم که تصمیم گرفتم به ایران برنگردم، از طرفی احساس می کردم افغانستان وطنم است و باید بمانم، روحیه ...
انتقام جویی مرگبار مرد جوان از همسرش در شرق تهران
وقتی فرزندانم در مدرسه بودند با همسرم درگیر شدم و او را به قتل رساندم. سپس با خواهرم تماس گرفتم و به او گفتم که زنم را کشته ام و می خواهم دومین قتل را هم انجام بدهم. دقایقی بعد به سراغ آن مرد رفتم و در خیابان با چاقو ضربه ای به او زدم که دستگیرشدم. متهم به قتل بازداشت شده و تحقیقات از او ادامه دارد. از طرفی، مرد زخمی که از ناحیه گردن چاقو خورده حالش وخیم گزارش شده و در قسمت مراقبت های ...
داستان ناپدری و دختر 20 ساله
دختر 20 ساله گفت: پدرم مردی خشن و عصبی بود و مادرم را کتک می زد به همین دلیل هم زمانی که من کودکی خردسال بودم آن ها از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی مرا به عهده گرفت. بعد از آن مادرم در بخش خدمات و نظافتی یک شرکت خصوصی استخدام شد تا مخارج زندگی را تامین کند. چند سال از این ماجرا گذشت تا این که مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد. حمیدآقا مرد مهربان و خوبی بود و سعی می کرد به من ...
داماد قاتل در بیمارستان روانی تبریز بستری شد/ قتل پدرزن، مادرزن و برادرزن 7 ساله
نداشت با آنان قطع ارتباط کرده بودم، حتی پسرم سعید نیز اصلا راضی به رفت و آمد با این خانواده نبود؛ اما از یک و نیم سال پیش به خاطر مسائل ارثی و دادن حق آنان، مجبور به رفت و آمد شدیم که در این بین متوجه شدیم صابر دختر مجرد 25 ساله دارد و در این رفت و آمدها بود که سعید و آن دختر دلباخته هم شدند. اما من از همان ابتدا که متوجه ماجرا شدم به شدت با این ازدواج مخالفت بودم و نظرم را به پسرم و مادر ...
وقتی آناهیتا ناگهان فهمید که بچه ای در درونش وجود دارد
در جاده ی ناگزیر زندگی در چشم به هم زدنی بزرگ شده اند جایی بین 25 دسامبر 2014 و دهم ژانویه 2015 اتفاق افتاد. همیشه فکر میکردم تدریجی تر رخ می دهد اما تجربه اش مثل یک بلوغ یک شبه بود. فقط چند روز کوتاه و بعد همه چیز بهم ریخت. شاید چند روز هم نه؛ شاید فقط یک شب. همان لحظه کوتاهی که از خواب پریدم و به جای اینکه با آرامش و بی خیالی دوباره بالشم را در بغل بکشم، همه اضطراب و ترس دنیا ریخت در ...
وقتی به خودم آمدم دل درگرو عشق برادرشوهرم گذاشته بودم ! / سهیل را وادار کردم به شوهرم آمپول هوا تزریق ...
صفحه اقتصاد - در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود ازدواج کند وگرنه باید ترشیش را گرفت .ازدواج کرده و وارد دنیای ناخواسته ای شدم که چندان میل وارد شدن ...
قتل ناموسی مرد شیطان صفت توسط برادر زن و شوهر غیرتی
قبل با همسرم که مامور پلیس است ازدواج کردم و حالا صاحب یک دختر 4 ساله هستم. مدتی قبل همراه دخترم به عنوان مسافر سوار یک پژو شده بودیم تا بیرون برویم، اما راننده مرا فریب داد و با تعارف آبمیوه مسموم آزارم داد و از من فیلم و عکس گرفت، اما من از ترسم سکوت کردم و حرفی به شوهرم نزدم تا اینکه چند روز بعد برادرم شاهین به خانه مان آمد. او متوجه شد که حال روحی ام به هم ریخته و گریه کرده ام. وقتی ماجرا را ...
قاتل: جوانی را که کشتم تازه رفته بود خواستگاری
دست یکدیگر دادند، لطف خدا شامل حالم شد و نجات پیدا کردم. خودم و خانواده ام تا همیشه قدردان اولیای دم هستیم. از سال هایی که زندانی بودی صحبت کن. شرایط در آنجا چطور بود؟ من دختری به نام نرگس دارم. زمانی که رفتم زندان 2 ساله بود. اما اکنون 13 ساله شده است. در این مدت سالی یکی دو مرتبه برای ملاقات من به زندان می آمد. خدا می داند در این مدت چقدر دلتنگ دخترم بودم. افسوس که بزرگ شدنش ...
متهم: به جای اینکه داماد شوم قاتل شدم
از کاری که کرده بودم، پشیمان شدم و تصمیم گرفتم او را به بیمارستان ببرم که مادرش مانع شد. پیکر رحیم را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم و به سمت بهشت زهرا رانندگی کردیم. کنار یک کانال آب توقف کردم. مادر رحیم پارچه ای به چشمان پسرش بست و بعد او را از داخل صندوق خارج کردیم. به رحیم گفتم که من از سوی مادرش اجیر شده بودم و بعد او را داخل کانال آب رها کردیم تا اینکه بازداشت شدم. متهم گفت از کاری که کرده ام پشیمانم و به جای اینکه داماد شوم قاتل شدم. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم وارد شور شد. ...
روکو کومیسو پس از افتتاح کمپ ویولا پارک: امیدوارم بازیکنان به جای یوونتوس به فیورنتینا بیایند
| روکو کومیسو در گفتگو با خبرنگاران گفت: از سال 1926 فیورنتینا چیزی نداشته که واقعا به باشگاه تعلق داشته باشد. حالا می توانیم بگوییم اینجا متعلق به فیورنتیناست. من وقتی 12 ساله بودم به آمریکا رفتم و خوش شانس بودم. 4 سال پیش گفتم به ایتالیا برگشته ام تا سهم خودم را پس بدهم. همسرم می خواست شهر زیبایی را انتخاب کنیم و ما در فلورانس هستیم. فکر می کنم اینجا هر روز به فیورنتینا کمک می کند و 800 ...
عامل جنایت مستانه در زندان قزل حصار قصاص شد | این قاتل 7 سال در ترکیه و آلمان مخفی شده بود
زدم و از آنجا فرار کردم. وی ادامه داد: مدتی در خانه یکی از دوستانم مخفی شدم و در ادامه مبلغی پول تهیه کردم و توانستم از طریق مرزهای غربی از کشور خارج شوم. به سختی توانستم خودم را به آلمان برسانم. 5 سال به عنوان مهاجر در کمپ های آلمان زندگی می کردم اما در کمپ با چند نفر درگیر و مجبور شدم آنجا را ترک کنم و بعد از مدتی به ترکیه رفتم. در آنجا با نام جعلی سهیل زندگی می کردم اما پلیس ترکیه خیلی زود من را ...
تصمیم تهران برای پای متلاشی شده!
. نباید تسلیم می شدم باید قبل از اینکه دوباره از حال می رفتم خودم را به جاده می رساندم و از دید تروریست ها خارج می شدم مجبور شدم چفیه را از دور پای عسکر باز کنم و این بار به تنهایی و هن وهن کنان توی تاریکی دشت به سمت جاده سینه خیز بروم. انگار داشتم کوه جابه جا می کردم. ربع ساعتی طول کشید تا به پایین جاده رسیدم. حالا دیگر صدای بچه های ایرانی را می شنیدم و در یک قدمی آزادی بودم. با انگشتانم به شانه جاده ...
5 حقیقت بزرگ درباره دیوید بکام/ این مستند شما را به بزرگ ترین هوادار بکس تبدیل می کند
خودم بسازم. می خواستم آن را برای خانواده ام، برای بچه هایم، برای نوه ها، برای مادر و پدرم بسازم که به آن نگاه کنند و چیز قشنگ و مهمی داشته باشند، زیرا این سفر پرماجرایی بوده است. کاری که در زندگی ام توانستم انجام دهم غیرقابل باور است. در صحنه آغازین قسمت 1 مستند، کارگردان فیشر استیونز سوژه خود را در حالی که با لباس محافظ به کندوهای خود سر می زند، دنبال می کند. ویکتوریا بکام در سال 2022 ...
سناریوی تازه زن میانسال برای قتل شوهرش مسیر پرونده را تغییر داد+ عکس
او زیر بار نمی رفت و حتی قبول نمی کرد طلاقم بدهد. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ داخل اتاق خوابیدم بودم. همانطور که گفتم به خاطر اینکه شوهرم شب ها فریاد می کشید و کابوس می دید جای خوابمان را جدا کرده بودیم. او آن شب مواد کشید و بعد خوابید. نصف شب بیدار شد و فریاد زد که دارد خفه می شود. برایش آب بردم امامی خواست مرا با تبر بزند. در را قفل کردم و به اتاق خودم رفتم. با خودم گفتم کاش ...
بخاطر اعتراضم به رابطه شوهرم با زن غریبه مرا با کمربند زد و پاهایم را سوزاند...
کردم تا این گونه از زندگی با او ابراز نارضایتی کنم. خلاصه این اختلافات و لجبازی ها به جایی رسید که مجبور به طلاق شدم، فرزندانم را به او سپردم و خودم به تنهایی عازم مشهد شدم تا در این جا با آرامش زندگی کنم. خیلی زود در یک گلخانه بزرگ مشغول کار شدم که در زمینه تولید و تکثیر گل های آپارتمانی فعالیت می کرد و مدتی بعد پسر صاحبکارم از من خواستگاری کرد. من هم که از ازدواج قبلی شکست خورده بودم و ...
زن قاتل: چون شوهرم معتاد بود او را کشتم
افتاد؟ از دست او ناراحت بودم و داخل اتاق شروع به جیغ زدن کردم. ناگهان حال عجیبی به من دست داد، دیوانه شده بودم فقط دلم می خواست نه من دیگر زنده باشم و نه او. از اتاق بیرون آمدم و به سمت کابینت رفتم و چاقویی را برداشتم و به طرف شوهرم رفتم و چاقو را به شکمش وارد کردم. تو گفتی که قتل آنی بوده است اما بررسی ها نشان می دهد که قبل از قتل بدنبال چمدان بوده ای؟ می خواستم اثاث کشی کنم و وسایلم و لباس هایم را داخل آن بگذارم اما منصرف شدم چون پول نداشتم. اگر پول داشتم همان سال اول جدا شده بودم. منبع: برترین ها ...
قتل داماد بدست برادر زنش | قتل داماد به خاطر عروس بود
خواهرش با خواهرش بدرفتاری کرده و قصد دارد او را گوشمالی دهد. او در بین راه یک قمه به دست من داد و گفت اگر لازم شد وارد دعوا شوم؛ اما من به او گفتم قصد ندارم با کسی وارد درگیری شوم. ما تازه به محل رسیده بودیم که او به سمت شوهرخواهرش حمله ور شد و چند ضربه به گردن او زد. او بلافاصله برگشت و ترک موتور نشست و از من خواست تا به سرعت حرکت کنم. من هم از ترسم او را مقابل خانه اش رساندم و بعد از ...
معامله روی دختر 12 ساله
من می نگریستند به طوری که با مصرف قرص دست به خودکشی زدم و فرزندم سقط شد، اما خودم که نجات یافته بودم از پویا طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. آن جا هم به خاطر وجود برادر معتادم روزگار بدی را سپری می کردم و زجر می کشیدم تا جایی که به دلیل افسردگی شدید در بیمارستان بستری شدم. بعد از بهبودی کارمی کردم و در خانه یکی از دوستانم ساکن بودم تا این که با حامد آشنا شدم. او ادعا می کرد به خاطر خیانت همسرش ...
انگیزه عجیب، مرد را قاتل کرد!
. او پشت سر من بدگویی کرده بود و از او کینه به دل داشتم. از سوی دیگر همسرم هم دیگر مرا حمایت نمی کرد. او هم شروع کرده بود پشت سر من حرف زدن. همه این اتفاقات باعث شده بود تا آتش کینه ای که در دلم روشن شده روزبه روز شعله ورتر شود تا این که تصمیم به انتقام گرفتم. دو هفته قبل اسلحه را خریده و با آن به سر دو قربانی ام شلیک کردم. متهم در ادامه ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: چهار سال قبل با این ...
لعیا زنگنه همه را سورپرایز کرد | نه بزرگ لعیا زنگنه به پیری! +عکس
مورد توجه است. لعیا زنگنه در سال 1382 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک پسر به نام علی است. به تازگی تصویری از لعیا زنگنه منتشر شده که کاربران در شبکه های اجتماعی را به واکنش های مختلفی وا داشته است. این بازیگر که اکنون در 58 سالگی به سر می برد چندان نشانه ای از پیری در چهره اش دیده نمی شود. تصویری که از لعیا زنگنه منتشر شده است را ببینید. لعیا زنگنه متولد 14 مرداد ...
راهکارهایی برای پدرانی که باید به تنهایی فرزندشان را بزرگ کنند
خیلی وقت ها درباره چالش ها و مسائل یک مادرِتنها برای نگهداری فرزند صحبت می شود ولی کمتر شنیده ایم یک پدر مجرد برای بزرگ کردن فرزندش با چه مسائل و چالش هایی مواجه است و چطور باید این مسیر را طی کند؟ شاید بگویید چون بیشتر مردها بعد از جدایی یا فوت همسرشان، ازدواج مجدد را انتخاب می کنند یا دل شان به نیروی کمکی مانند مادر یا خواهر گرم است؛ اما پدرانی هم هستند که دنیایشان متفاوت است. آن ها پدر مجرد بودن را انتخاب و فرزند خود را به تنهایی بزرگ می کنند. ...
نوزاد بی شناسنامه!
درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت:21 ساله بودم که مسعود به خواستگاری ام آمد. او از بستگان دور مادرم بود و زبان چرب و نرمی داشت به همین خاطر هم خیلی از اطرافیانم از رفتارهای محبت آمیز او تعریف می کردند. من هم که آن زمان وارد آخرین سال تحصیلم در دانشگاه شده بودم، به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم، اما طولی نکشید که متوجه شدم مسعود اعتیاد ...
همسر شهید امیراحمدی: به سلمان گفتم عمراً تو شهید بشوی!
. آقاسلمان با نوجوان ها بازی می کرد و به همدیگر بالش پرت می کردند، کوهنوردی می رفتند؛ اما بعد از شهادت آقاسلمان دیگر خیلی دورهم جمع نمی شویم. گریه کسبه برای شهادت سلمان یکی از دیگر از روحیات آقاسلمان این بود که همه را جذب خودش می کرد. حتی به خاطر بگو بخندی که با کاسب ها راه می انداخت، جذب او می شدند؛ انگار چند سال همدیگر را می شناختند. وقتی که سلمان شهید شد، مغازه دار هایی که ...
زن متهم: مچ شوهر خیانتکارم را گرفتم و زن غریبه را کتک زدم
منیر و شوهرش سه سال قبل ازدواج کردند و حالا یک فرزند دارند اما منیر به رابطه همسرش با زنی دیگر پی برده و به اتهام ضرب و جرح همان زن بازداشت شده است. منیر از زندگی اش می گوید: چرا بازداشت شدی؟ زنی را زدم و بازداشت شدم. چرا زدی؟ او با شوهرم رابطه داشت، وقتی در ماشین شوهرم دیدمش دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را زدم. زن ادعا کرده ...