سایر منابع:
سایر خبرها
روزها فوت طبیعی مرحومه مهسا امینی مستمسکی شده بود تا آسمان را به زمین بدوزند و ماه ها هرچه در توان داشتند علیه جمهوری اسلامی ایران به کار بگیرند و جنگی ترکیبی علیه ملت ایران راه بیندازند، چگونه است که اکنون در مسئله بحران انسانی کشتار هزاران زن وکودک غزه و اعدام بیمارانی که صهیونیست ها به زور از بیمارستان اخراج می کنند، سکوت توأم با رضایت و فاجعه بارتر اینکه برخی از آنها حمایت آشکار و علنی از صهیونیست ...
همسر چهارمش زندگی می کرد. وقتی دخترم بزرگ شد و به مدرسه رفت، همسرم از من خواست حضانت ملینا را به او بدهم؛ اما قبول نکردم. گفتم بچه زیر دست نامادری اذیت می شود و از او خواستم دست از خودخواهی اش بردارد؛ اما یک روز که دخترم را به مدرسه فرستاده بودم پدرش او را از مدرسه گرفته و با خودش برده بود. بعد از آن دیگر نتوانستم دخترم را ببینم. این زن گفت: مدتی است شوهرم حتی اجازه نمی دهد تلفنی با ...
... بارت چه بود؟ از چابهار که سوار شدم بارم ماهی بود، قرار شد به خرم آباد بروم و محموله قارچ هم به محموله ای که داشتم اضافه شود و بعد هم به تهران بیایم و بعد از تخلیه محموله جاسازی شده، بار جدید بزنم و به ترکیه بروم. چقدر پول گرفتی؟ مبلغ پیشنهادی خیلی بالا بود، اما برای پیش پرداخت حدود 150 میلیون تومان گرفتم. قرار بود محموله را کجا تحویل بدهی؟ ...
منتقل شده بود به طرز مرموزی جان سپرد و کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ وی رانیز مسمومیت با قرص برنج اعلام کرد. با مرگ مشکوک این مرد تحقیقات پلیس از سر گرفته و همسر وی به نام رویا تحت بازجویی قرار گرفت و به جنایت خانوادگی اعتراف کرد اما مدعی شد قصد کشتن شوهرش را نداشته و شوهرش ناخواسته جان سپرده است. اعتراف به جنایت خانوادگی زن جوان گفت: شوهرم قصد مهاجرت داشت و می خواست ...
، این مرد به نام هوشنگ به دلیل مصرف قرص برنج مسموم شده و جانش را از دست داده است. همسر این مرد به نام الهه به ماموران گفت شوهرش به دلیل سوگ ناشی از مرگ دخترشان خودکشی کرده است اما شکایت خانواده هوشنگ نشان داد این مرد به دلایل دیگری فوت کرده است. با شکایت خانواده هوشنگ، ماموران الهه را بازجویی کردند. او به پلیس گفت دلیلی برای قتل شوهرش نداشته و اصلاً نمی داند چرا او را بازداشت کرده اند. ...
از دوستانم گرفت و بعد از یک هفته که مواد را جاساز کرده بودند به من تحویل داد. فقط می دانم محموله را در بسته هایی با سه لایه جاسازی کرده بودند. بارت چه بود؟ از چابهار که سوار شدم بارم ماهی بود، قرار شد به خرم آباد بروم و محموله قارچ هم به محموله ای که داشتم اضافه شود و بعد هم به تهران بیایم و بعد از تخلیه محموله جاسازی شده، بار جدید بزنم و به ترکیه بروم. چقدر پول گرفتی؟ مبلغ ...
دخترم که سادات بود، نمی دانست. این را بعد از شهادتش فهمیدم. حسابی شرمنده شدم. دنبال این بودم که اسم دخترم را عوض کنم. آن روز، حاج قاسم به خانه شهید محرابی آمده بود. سر حرف را باز کردم و از حاجی خواستم برای آرشیدا، اسم جدید انتخاب کند. حاجی گفت: پیامبر(ص) اسم زینب را گذاشت روی دخترش. شما هم همین اسم رو بذارید روی دخترتون. خم شد. زینب را بوسید. اسم دختر بزرگ شهید محرابی هم زینب بود. حاجی خندید و ...