سایر خبرها
ناگفته های لغو سفر روحانی/ از ناامنی تا ناراحتی؛ مساله چیست؟
فروردین ماه در گفتگو با خبرگزاری صدا و سیما در وین، ایران را کشوری بزرگ در منطقه ای پرتنش خواند و گفت: ما در عین حال که همبستگی خود را با اروپا حفظ کرده ایم، روابط دوجانبه خود را هم با ایران ادامه داده ایم. میزبان مذاکرات هسته ای ایران و 1 + 5 همچنین با یادآوری سفر اخیر خود به جمهوری اسلامی ایران، تأکید کرد که سفر رئیس جمهور ایران به وین، به منظور عمیق تر شدن روابط دو کشور انجام می شود ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
جلالی 94: من شعار اشد مجازات برای سران فتنه ندادم/ جلالی 88: مجلس خواهان اشد مجازات برای موسوی و کروبی ...
درون نظام زخم هایی ایجاد می شود را بگذاریم تا کهنه شود به ضرر نظام است و یا اگر بگذاریم بیگانگان در خارج از مرزها، سخنگویی درباره این زخم ها را به دست بگیرند، این هم اشتباه است. کسانی که امنیت انتخابات سالم در کشور را زیر سوال بردند امروز چه می تواند بگویند اما رئیس مرکز پژوهش های مجلس در گفتگو با نمانیوز که در 9 دی 93 صورت گرفته بود، در خصوص محکومیت اقدامات فتنه گران در ...
هنر انقلاب اسلامی خط مقدم دفاع فرهنگی در جریان جنگ نرم است
عطرافشانی مزارشهدا، دیدار هنرمندان و کارکنان حوزه هنری با نماینده ولی فقیه در استان، دیدار کارکنان حوزه هنری استان با استاندار اردبیل از برنامه های هفته انقلاب اسلامی است، ادامه داد: برگزاری مراسم یک عکس و یک خاطره با موضوع هشت سال دفاع مقدس، افتتاح استودیو صدای سوره حوزه هنری استان اردبیل، رونمایی از قطعات موسیقی با مضمون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، برگزاری اختتامیه همایش فرهنگ، هنر و رسانه ...
اتریش خواستار حفاظت از مرزهای خارجی اروپا با کمک نیروهای نظامی شد
شمار پناهندگان از این مسیر وجود دارد. به گفته وزیر دفاع اتریش حفاظت از مرزهای خارجی اروپا باید در آینده در مرکز سیاست امنیتی اروپایی قرار گیرد. ارتش می تواند به صورت قابل توجهی در حمایت از مرزهای خارجی کمک کند. وی درخواست کرد که در آینده نیروهای نظامی به صورت قدرتمندانه تر در حمایت از مرزهای خارجی اروپایی مشارکت کنند. وین می خواهد پیشنهاد یک عملیات نظامی-مدنی برای حفاظت از مرزهای خارجی اتحادیه اروپا را به بروکسل ارائه دهد. به گفته وزیر دفاع اتریش این موضوع باید در چارچوب دیدار آینده وزرای دفاع اتحادیه اروپا مطرح شود. انتهای پیام/ ...
کره شمالی: برنامه هسته ای را ادامه می دهیم
شلیک کرده است. سو که همچنین نمایندۀ کره در کنفرانس خلع سلاح در سازمان ملل است در مصاحبه با رویترز گفت: اگر امریکا ادامه دهد، ما نیز باید اقدامات متقابلی انجام دهیم. بنابراین ما باید پیشرفت کنیم، و باید اقدامات بازدارنده انجام دهیم، اقدامات بازدارندۀ هسته ای. باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، روز پنجشنبه در حاشیه نشست امنیت هسته ای با پارک گیون هی، رئیس جمهور کره جنوبی و شینزو آبه ...
اروپا باید از مرزهای خود دفاع کند
به گزارش خبرگزاری مهر ، یوهانس هان کمیسر توسعه اتحادیه اروپا در گفتگو با دی پرسه اظهار داشت: حملات اخیر به بروکسل فرم جدیدی از تهدید اروپا قلمداد می شود که اروپا باید واکنش مناسبی به آن نشان دهد. وی در ادامه درخصوص موضوع پناهجویان به اروپا گفت: ما با ترکیه توافقی امضا کرده ایم که اساس آن حاکمیت قانون است. کمیسر اتحادیه اروپا با ابراز امیدواری نسبت به پایبندی ترکیه به این ...
وقتی برجام به مذاق آمریکایی ها خوش می آید / برجامیزه کردن توان موشکی ایران؛ دستورکار جدید واشنگتن + ...
...، طمع برای حمله به ایران افزایش پیدا خواهد کرد. از طرفی مدل آمریکایی ها در برخورد با حکومت رژیم بعثی عراق و یا کشور لیبی در زمان حکومت قذافی که آنها را قبل از سرگونی خلع سلاح کرد، بسیار معروف است. رویکرد غرب و به ویژه آمریکا در قبال عراق و لیبی، خالی کردن دست آنها از انواع تسلیحات نظامی استراتژیک بود تا در صورت جنگ یا حمله نظامی، قابلیت دفاعی این کشورها تا حد زیادی کاهش یافته و هزینه ...
تقویت توان موشکی ایران قابل مذاکره نیست
...> در مورد اول، مبنای گفتگو، تعامل است، در حالت دوم، یعنی موضوعی مثل سوریه باید ضمن گفتگوها روی موضع خود ایستاد؛ اما در موضوع سوم به دلیل خصومت طرف مقابل، هدف گفتگو، دفع شر است و آمریکایی ها در موضوع موشکی می خواهند ما را خلع سلاح کنند؛ بنابراین گفتگویی نداریم. در گفتگوی اول تفاهم نامه و سود متقابل و در گفتگوی دوم موضع گیری دقیق ضمن تعامل مؤثر است ولی درباره امریکا و موضوع تقویت توان موشکی، دفاع ...
هاشمی: باران مردم همه چیز داشت!
مردم با توجه به رشد آگاهی و بلوغ سیاسی می دانند راه درست کجاست و حرف درست را چه کسانی می گویند. با همین آگاهی که سرمایه مسئولان و نظام است، وارد میدان شده اند و انتخاباتی بی نظیر برگزار کرده اند. البته گام اول این توفیق در خرداد 92 برداشه شد و گام دوم را در 7 اسفند تمام کردند. در هر دو انتخابات، این مردم بودند که با تشخیص خود وارد میدان شدند. افرادی مثل ما کار زیادی نکردیم. گاهی حرف زدیم ...
عجب آشفته خیالند کاخ نشینان ...!!
به گزارش بلاغ به نقل از عصرساری ، هر روز به بهانه ای و الفاظی جدید، بدنبال بستن دست ملت و تسلیم کردن آن در برابر دشمن هستند، با پوشش و نام های متفاوت و البته جدید. شرط تحقق همه نقشه های تسلیم، این است که اول بگویند آسوده بخوابید که مطلقا دشمنی وجود ندارد. بگویند، گذشته های تلخ را فراموش کنید، و به رفاه فرضی که قرار است از غرب برایتان گدایی کنیم فقط دلخوش باشید. آنها ...
آصفی: برجام حسادت خیلی ها را برانگیخت/ انتخابات 94، پشتوانه دیپلماسی سال 95 است
این موضوع به ما ربط نداشت، بلکه به عملکرد غلط خود سعودی ها مربوط بود. بعد اتفاقات دیگری پیش آمد که در این موارد نیز جمهوری اسلامی ایران با همه این رویدادها با اغماض و دوراندیشی برخورد کرد. سعودی ها در همه عرصه ها باخته اند. دست به انتقام و کینه توزی زدند و با بعضی از کشورهایی که با آنها دوستی زیادی داشتند وارد یک توطئه شدند که منجر به قطع رابطه ما با خودشان و بحرین، کاهش رابطه با امارات ...
سرچشمه های چالش موشکی
–و مثلا تحریم هایی در آن حوزه اعمال کند- همراهی یک جریان قابل اتکای داخلی و ترجمه فشار به سازش بسیار مهم تر تهدیدآمیز بودن خود آن موضوع است. در ابتدای سال 89، هیچ تهدید ویژه ای از جانب برنامه هسته ای ایران متوجه امریکا نبود اما امریکا در خرداد 89 با قطعنامه 1929 تحریم ها را به طور اساسی تشدید کرد صرفا به این دلیل که تصور می کرد این امر جریان فتنه 88 را نیرومند تر می کند و این جریان در صورت به دست ...
سوریه در سالی که گذشت
دستانه را در بهبود روابط خود با سوریه اتخاذ کرده اند.[11] سفر بشار اسد رئیس جمهور سوریه به روسیه در 29 مهرماه هم اقدام دیگری بود که نشان از تحکیم و مشروعیت دولت سوریه داشت. اسد در سفری کاری به مسکو رفت و با پوتین رئیس جمهور روسیه در خصوص بحران سوریه گفتگو کرد. این اولین سفر برون مرزی بشار اسد از آغاز بحران در این کشور محسوب می شود که البته با انتقاد آمریکا از روسیه به دلیل میزبانی از اسد ...
سوئیفت هنوز برای ایران باز نشده است
تسلیحات اتمی بود تا این مشکلات حل و فصل شوند. معتقدم که فصل جدیدی از مناسبات میان ایران و اروپا به وجود آمده است، همین طور باید بگویم که فصل نوینی نیز از این روابط میان ایران و اتریش پدید آمده است. وی افزود: با این همه، باید گفت مناسبات میان دو کشور هرگز متوقف نشدند و همواره روابط منصفانه ای میان ما حاکم بوده است. ما همواره با هم در تماس بوده ایم. ما در عین حالی که به مسئله همبستگی و ...
نقشه بشار اسد پس آزادسازی از تدمر
وگوهای بین المللی با لحن جدید به کار گرفته می شود. همچنین پس از نبرد تدمر نگاهها در سطح بین المللی به گروههای مخالف سوری به ویژه مخالفان مستقر در ریاض جلب می شود. هرچه دستاوردها و پیروزی ها بیشتر شود، راه حل سیاسی نیز نزدیک تر می شود و هرچه پیروزی بر داعش ملموس تر شود، این گروه در غرب دست به حملات بیشتری می زند و هرچه خطر تروریسم افزایش یابد، خطر آن نیز بیشتر قابل درک می شود. در این میان بعید نیست که در روزنامه های مطرح غرب و در مقاله های آنان نام بشار اسد در کنار شارل دوگل و نقش او در جنگ جهانی دوم و پیروزی بر نازی ها ذکر شود. ...
انتظارات از نمایندگان مجلس جدید در حوزه فرهنگ
های فرهنگی زیادی داشته اند که در آن به سه اصل اساسی توجه فرموده اند. اصل اول اقتصاد مقاومتی، دوم شتاب بخشی در پیشرفت علم و سوم استحکام بخشیدن در حوزه مسائل فرهنگی است. می بینیم که رهبری در عرصه علم به پیشرفت پرداخته اند، اما در عرصه فرهنگ به استحکام آن اشاره کرده اند. سراج ادامه داد: دلیل آن این است که ما در حوزه فرهنگ زیربناها و مبانی اصلی را داریم و باید آن ها را تحکیم کنیم. باید ...
کرنش ذلت بار منحرفان ازخط امام/عقب نشینی ازتوان موشکی مغایرقانون
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری مهر،محمد دهقان در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: به نظر می رسد خط امام یک منظومه کامل و منسجم و به هم پیوسته در سیاست داخلی و خارجی است. نماینده مردم چناران و طرقبه ادامه داد: جریان مقابل امام نیز منظومه ای منسجم و به هم پیوسته است که در همه زمینه ها در مقابل خط امام حرکت می کند. ویژگی های سیاست داخلی و خارجی در سیره امام ره وی در ...
زیر بار خلع سلاح نخواهیم رفت/ موشک ها را از دست دهیم به ما حمله خواهند کرد
به گزارش سپاس به نقل از خبرگزاری فارس - سرویس سیاسی محسن رضایی در اینستاگرام خود نوشت: موشک های ایران بازدارنده اند و اگر آن ها را از دست بدهیم به ما حمله خواهند کرد؛ بنابراین همه بدانند زیر بار خلع سلاح نخواهیم رفت. برای مشاهده متن خبر اینجا کلیک کنید
خاکپور: هزینه نگه داشتن تیم ملی افغانستان در ایران را هم به حساب تیم امید زدند/ نوع قراردادهای فدراسیون، ...
فرمت برای تمامی تیم های نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید آماده کرده و به آنها می دهند تا امضا کنند. این معقول و درست نیست و به لحاظ قانونی هم فکر می کنم نباید این اتفاق رخ بدهد. شاید درست نباشد این جمله را بگویم، اما این نوع قرارداد یک نوع برده داری است. بحث من فقط همین بود و یکی دو بار سعی کردند قرارداد را اصلاح کنند که بازهم موضوع همان بود با ادبیات دیگری و امضا نکردن قرارداد توسط من فقط همین موضوع بود، نه بحث مالی. در مقطعی که من کار کردم، مبلغی که فدراسیون در نظر گرفته بود اصلاً مبلغ قابل لحاظی نبود که جای بحث داشته باشد. ...
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی
زمینه های سیاسی بود که یک اشتباهی کردند، یک حرکتی انجام دادند، بعد خودشان مجبور شدند برگردند، یکی یکی عذرخواهی کنند. چند مورد یادتان هست لابد دیگر. حالا جوانها نمی دانند. در این ده بیست سال اخیر، از این کارها چند بار انجام دادند. این دفعه هم همین جور است. البته تحریم برای ما جدید نیست، ما سی سال است تو تحریمیم. همه ی این کارهائی که شده است، همه ی این حرکت عظیم ملت ایران، در فضای تحریم انجام گرفته ...
شکلات مخدر بی تی در بازار ایران
خبرگزاری تسنیم: علی کرمی محقق و استاد تمام بیوتکنولوژی پزشکی، در بخش اول از این گفتگوی تفصیلی نسبت به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی در شرف وقوع هشدار داد. این استاد دانشگاه در بخش بعدی گفتگو تراریخته را مصداق بارز یک نفوذ خطرناک معرفی کرد. وی رواج کشت محصولات تراریخته در ایران را مصداقی از بیوتروریسم و توطئه روشن صهیونیستها برای بیمار کردن ملت ایران دانست. در بخش سوم ایشان دلایل متعددی را برای ...
اختلافات روسیه و آمریکا برای کاهش زرادخانه هسته ای
ای در برنامه کاری ولادیمیر پوتین قرار ندارد و وی به آمریکا نخواهد رفت. میخائیل اولیانوف رئیس اداره امنیت و خلع سلاح وزارت امور خارجه روسیه هم در تشریح علت شرکت نکردن نمایندگان این کشور در اجلاس امنیت هسته ای واشنگتن اعلام کرد که برگزاری این اجلاس در عالی ترین سطح بی معنی است. اولیانوف در پاسخ به انتقاد آمریکا از خودداری روسیه از شرکت در اجلاس هسته ای واشنگتن متذکر شد که هیچ ضرورتی ...
سال شلوغ دیپلماسی با سفر 30 وزیر خارجه به تهران
وزیر خارجه عمان به ایران یوسف بن علوی برای حضور در نشست پارلمانی کنفرانس امنیتی مونیخ وارد تهران شد. وی در حاشیه این نشست با همتای ایرانی خود دیدار کرد و در مورد روابط دوجانبه و به ویژه موضوع سویه بحث و گفتگو کرد. 9 نوامبر - سفر وزیر خارجه بلژیک به ایران وی به همراه هیاتی سیاسی- اقتصادی وارد تهران شد. وزیر خارجه بلژیک در کنفرانس خبری مشترک خود با ظریف اعلام کرد که ...
دولت در طرح تحول سلامت تیر را به هدف زد
ولی پرچمدار و طلیعه دار آغاز برنامه های طرح تحول نظام سلامت حوزه درمان بود که با شش برنامه این جهش و این حرکت جدید را آغاز کرد. پس اصل اول عدالت در دسترسی به خدمات سلامت و اصل دوم حفاظت مالی یا دسترسی مالی مردم به این خدمات بود. واقعیت این بود که در مجموع خدمات سلامت، پرداختی از جیب مردم حدود 60 درصد و پرداختی در بیمارستان های دولتی 37درصد بود، بیمه درمانی پوشش کافی نداشت و هزینه ها از تحمل بسیاری ...
توافق نگرش ما به ایران را تغییر نداده است
به گزارش معدن24 مایکل فالون، وزیر دفاع انگلیس در مصاحبه ای با شبکه الجزیره شرکت کرد و در مورد مسائل مختلفی مانند توافق هسته ای ایران، جنگ داخلی سوریه، آینده بشار اسد و موضوع عراق گفتگو کرد که متن آن به شرح زیر است: کشورهای حوزه خلیج فارس در این باره که توافق هسته ای با ایران لطمه ای به امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس نمی زند با کشورهای غربی هم نظر نیستند، از این رو شما چه تضمین هایی به ...
نقش فرهنگ در شکل گیری اقتصاد مقاومتی
معمولی شهری ساکن در مراکز 30 استان کشور در تابستان 1385 توسط سازمان بهزیستی انجام شده است در زمینه طرز تلقی از موثرترین راه حل مشکلات در اولویت اول اکثریت نمونه 7/46 درصد بر شیوه های فرهنگی در قالب گفتگو و استدلال تأکید کردند . اولویت دوم با 45 درصد به برقراری رابطه دوستانه و خویشاوندی یعنی شیوه های اجتماعی تأکید داشته اند . نفوذ اداری و پارتی بازی با 9/36 درصد در اولویت سوم بالاترین رقم را داشته و ...
اعتراض به انتشار تصاویر برهنه همسر ترامپ/ دعوای ترامپ و کروز ناموسی شد
با تیترهای روزنامه هایی که به او اتهاماتی بسته بودند، به بستر بیماری افتاد و ظرف چند روز از دنیا رفت و در روز کریسمس به خاک سپرده شد. سال ها بعد، روزنامه های شبکه ای حامی جکسون برای انتقام، دست به کار حمله ای بی رحمانه به ویلیام هنری هریسون از حزب ویگ شدند و با اتهامی واهی به یکی از پسرانش، هر سه پسر او را ظرف سه سال متوالی به کام مرگ کشاندند. همسر هریسون به چنان وضعیتی از اندوه فرورفت ...
دفاع رئیس مجلس از لغو سفر روحانی به اتریش/دلیل لغو سفر چه بود؟
انتقاد کرد و گفته بود: با اطلاع دقیق از جزئیات رویداد، اعلام می کنم که رئیس جمهوری شجاعانه و از موضع "عزت، حکمت و مصلحت" یک تصمیم انقلابی گرفت. تا از این پس، همه میزبانان نماینده ملت رشید و عزیزمان بدانند که "عزت و اقتدار ایران و ایرانی" از چه درجه اهمیتی برخوردار است. وی در این یادداشت نوشته بود: درد است. متاسفانه عده ای ندانسته، و چه بسا برخی هم آگاهانه، حقایق و منافع ملی را به پای سیاست قربانی می کنند. البته مقامات و بخش های مسئولی هم، با کم کاری و بی دقتی، باعث تخریب و تضعیف مواضع جمهوری اسلامی؛ و بهانه دادن به این و آن، می شوند. ...
زندان، پایان خط سارقان مسلح
به آن شهرستان عزیمت کردند. فرمانده نیروی انتظامی فسا اظهار کرد: پس از چندین ساعت مراقبت، در یک عملیات غافلگیرانه، متهم در حالیکه مسلح به کلت کمری بود، قبل از هر گونه اقدام علیه ماموران، دستگیر و خلع سلاح شد. سرهنگ شیبانیان با بیان اینکه یک قبضه اسلحه جنگی دیگر از نوع کلاش و مقادیری مهمات و فشنگ مربوطه و افشانه دفاع شخصی نیز در محل اختفا متهم کشف و ضبط شد، گفت: متهمان دستگیر شده پس از ...