سایر خبرها
عظیمی: یک روز درمیان دست فروشی و تمرین می کردم/ فرصت بدهند هم سهمیه می گیرم و هم مدال
سیدعلی عظیمی در گفت وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم درباره عملکردش در مسابقات قهرمانی کشور که با عنوان پنجمی همراه بود، اظهار داشت: با وجود مشغله ها و دغدغه های فراوان خودم را برای شرکت در مسابقات کشوری آماده کرده بودم. شرایط من طوری نیست که همه فکر و ذهنم را بتوانم روی کشتی و تمرین بگذارم که اگر بتوانم روی کشتی متمرکز شوم، مطمئنم می توانم بهترین نتیجه را گرفته و همه حریفانم را ببرم. ...
نگاه های منفی به پاورلیفتینگ را نادیده گرفتم/با وجود رقبای قدرتمند نایب قهرمان شدم
داشتم اما توجهی به آن نشد و تمام هزینه های مالی نیز بر عهده خودم بود. وی گفت: بی شک واکنش های منفی بسیاری به رشته پاورلیفتینگ وجود دارد، برای مثال افراد عادی که در باشگاه تمرین می کردند نگاه منفی نسبت به تمرینات ما داشتند، به همین دلیل تقاضای سالن اختصاصی را داشتیم تا بتوانیم بدون احساس ناراحتی تمرین کنیم اما به طور کلی چون هدف داشتم تمامی این نگاه های منفی را نادیده گرفتم. ...
سرنوشت تلخ پسر نوجوانی که گورخواب شد / 2 بار عاشق شد + جزییات
حالی که فرزندی نداشتیم به دنبال سرنوشت سیاه خودش رفت. بعد از این ماجرا من به مشهد آمدم چراکه دیگر در همدان انگشت نما بودم و همه مرا به عنوان معتادی ولگرد می شناختند! در همان روز ورودم به مشهد، در یکی از مراکز تفریحی عاشق دختر دیگری شدم و او را در همان جا از پدر و مادرش خواستگاری کردم. آن ها هم که مرا نمی شناختند با ازدواجمان در حالی موافقت کردند که من به آن ها گفتم خانواده ام به خاطر ...
نشان دفاع از فلسطین از هر مدالی ارزشمندتر است
تنها خودم؛ بلکه مربیان و استادان رسیدن به مدال را به راحتی برای من متصور بودند و این انگیزه ام را برای بالا رفتن از سکوی قهرمانی دوچندان می کرد. آن هم گروهی و قرعه همه چیز را خراب کرد؟ بله. آن قدر خوب تمرین کرده بودم و آماده بودم که هیچ حریفی جلودارم نبود. من برای رسیدن به مسابقات جهانی از میان 125 نفر که هم وزن خودم بودند و مدعی رسیدن به تیم ملی، در هفت دور مسابقه ای که برگزار ...
این دختر ملی پوش ایرانی به دنبال بازی در یوونتوس است/ تراکتور و کریستیانو رونالدو را دوست دارم
ام در آقایان کریستیانو رونالدو است و در قسمت بانوان هم بازی الکس مورگان را خیلی دوست دارم. طرفدار کدام تیم داخلی و خارجی هستید؟ تراکتور و رئال مادرید. سال 1401 برایت چطور سالی بود؟ سال خوبی برای من بود ولی فقط از لحاظ فوتبالی و نه از لحاظ مسائل مالی و... من پیش از شروع فصل گذشته یک پیشنهاد خوب داشتم که باشگاه پیکان رضایتنامه ام را صادر نکرد و واقعا اذیت و متضرر ...
این زورگیران خشن زن و مرد برایشان فرقی نداشت / برای سرقت دست به قمه می شدند + فیلم گفتگو و عکس
زور بگیرد، من ابتدا همه تلاشم را کردم تا در برابرش مقاومت کنم اما ناگهان قمه از را جیبش خارج کرد و نزدیک پهلوی من گذاشت و با تهدید به گفت اگر موبایلت را ندهی و مقاومت کنی چاقو را در کمرت فرو میکنم و من هم از ترسم موبایلم را به او دادم وسریع سوار موتوری که منتظرش بود شد و فرار کرد و من همان لحظه به پلیس گزارش سرقت تلفن همراهم را اعلام کردم. ساعت 8 صبح بود که برای رفتن به سر کار از خانه خارج شدم ...
جزییات تکان دهنده از 3 ماه شکنجه دختربچه ارومیه ای به دست نامادری
، اگر شما را اذیت می کند به من بگویید، خودم دستش را می گیرم و پرت می کنم جلوی خانواده اش اما بچه ها قسم خوردند که اذیت نمی کند، نمی دانم شاید از ترس این طور می گفتند. من بچه ها را با نذر و نیاز از امام رضا(ع)گرفته بودم. حقم این نبود. جلوی من خوب بود . هر اتفاقی بوده، تازه افتاده است. تبریز بودم که زن دومم صبح زنگ زد و گفت آوا از پله ها افتاده و تشنج کرده است، گفتم بچه ام هیچ ...
اسطوره اسب دوانی ایتالیا: به خاطر کریستیانو رونالدو، تصمیم به خداحافظی گرفتم
ساله بودم. کریستیانو رونالدو را در جام جهانی دیدم که نیمکت نشین بود و خب نمی خواستم من هم پایانی مثل او داشته باشم. بنابراین فکر کردم که به کل ورزش را کنار بگذارم و وقتی آن را اعلام کنم، همه چیز راحت می شود. اما برعکس این اتفاق برایم رخ داد و هر جا که رفتم به برنده شدن ادامه دادم. بعد پیش خودم فکر کردم که آیا من تصمیم درستی گرفتم یا نه؟ فرانکی دتوری یکی از طرفداران سرسخت باشگاه آرسنال و ...
رفیق کشی به خاطر یک میلیون تومان
نام سجاد و دوستش به نام یوسف برای چند دقیقه طول کشید. یوسف بعد از بازداشت به قتل دوستش اعتراف کرد و پرونده با تکمیل تحقیقات برای رسیدگی در دادگاه کیفری استان تهران آماده شده بود که اولیای دم اعلام گذشت کردند. یوسف در جلسه رسیدگی به پرونده بعد از اینکه کیفرخواست علیه او خوانده شد، گفت: من و سجاد مدت ها با هم دوست بودیم. سال های زیادی از رفاقت ما می گذشت. حتی با هم خانه اجاره کردیم و زندگی ...
زمان پور: آمادگی خوبی برای مسابقات داخل سالن آسیا دارم/برای زادگاهم مسابقه دادم و تخلفی نکرده ام
ام نبود موفق شدم عنوان سومی را به دست بیاورم. من در این مسابقات به عنوان نماینده کردستان جایی که زادگاهم است شرکت کرده بودم و این موضوع را به مسئولان هیات دوومیدانی استان همدان هم اطلاع داده بودم که موافقت کرده بودند. وی در پایان خاطر نشان کرد: بیشتر فعالیت های من در استان همدان است ولی اینکه قرار است در مسابقات صحرانوردی برای کردستان مسابقه بدهم را اطلاع داده بودم اما دوستان بعد از مسابقات من را به کمیته انضباطی فراخواندند و من را به بی اخلاقی متهم کردند. با فدراسیون در این خصوص صحبت کردم و این صحبتها را پیگیری می کنم چون هیچ تخلفی نکرده ام. انتهای پیام/ ...
فراتر از حقمان نمی خواهیم
مند شدید؟ از جاذبه های این رشته برایمان بگویید؟ ربی : زمانی که به پیش دبستانی وارد شدم، در کلاس های آموزش شطرنج شرکت کردم و وقتی متوجه شدم که به این رشته علاقه مند هستم و نسبت به سایر همکلاسی هایم استعداد بیشتری دارم، تصمیم گرفتم آن را ادامه دهم. البته من بسیار بازیگوش بودم و خانواده ام تمایل داشتند من به سراغ ورزشی بروم که بتوانم تمرکز بیشتری در انجام امور داشته باشم و این هم یکی دیگر ...
گفتند حق تمرین در آفتاب انقلاب را نداری
ایسنا نوشت: حسین رسولی قهرمان پرتاب دیسک بازی های آسیایی هانگژو در صفحه شخصی خود در اینستاگرام عنوان کرده که به دلیل انتقاد از شرایط اردویی خود از اردوی تیم ملی خط خورده است. این ورزشکار که در ورزشگاه آفتاب انقلاب تهران تمرین می کرد پیش از این به شرایط تمرینی خود اعتراض کرده بود و اکنون اعلام [...]
سرقت های خشن سارق نقابدار از رهگذران در صبحگاهی پایتخت
تهدیدش جدی است ترسیدم و با خودم گفتم نکند اسلحه واقعی است و گوشی را به او دادم. با شکایت پسر جوان، تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت آغاز و چند روز بعد گزارش سرقتی دیگر اعلام شد. این بار مرد موتورسوار از دو مرد تنها که در حال عبور از خیابان آبشار بودند، سرقت کرده بود. شاکی گفت: ساعت 8:17 صبح به سمت نانوایی می رفتم که مرد موتورسوار، با نقاب و کلاه، گوشی تلفن ...
مهمان ویژه سردار حق بین در سوریه
. حامد کوچک زاده تنها شهیدمان در روز دوم عملیات در 12 بهمن1394 بود. دو شب بود نخوابیده بودم. با لباس و پوتین خودم را روی تخت بچه انداختم؛ تخت آن قدر کوچک بود که پاهایم از پایین تخت آویزان شد. به دکتر اسلامی و قلی زاده گفتم تا ساعت دوازده می خوابم. بعد از آن شماها بخوابید. نمی دانم کی خوابم برد. صدای قلی زاده را شنیدم که صدایم کرد و گفت حاجی پاشو نوبت نگهبانیته. بیدار شدم دکتر ...
سرپرست دوومیدانی: تمام امکانات را برای رسولی در نظر گرفتیم اما رفتن او به اختیار خودش بود
داریم حمایت کنیم و او هم باید تمام تمرکزش روی تمرین و مسابقه باشد. * نمی توانم کاری خارج از تصمیمات کمیته فنی انجام دهم وی ادامه داد: زمانی که به فدراسیون آمدم کمیته فنی را تشکیل دادم و گفتم هر تصمیمی آنها بگیرند را اجرا می کنیم و خارج از آن نمی توانم کاری بکنم. در مورد رسولی هم خودم دو جلسه شخصا با او برگزار کردم و قول هرگونه حمایت را دادم. * وقتی به فدراسیون آمدم ...
امینی: درستکار و دستیارانش مظلوم ترین کادری بودند که دیده ام/ با پژمان آمدم، با او هم می روم
با درستکار بمانم، من با او آمدم و تصمیم گرفتم با او هم بروم. هم چارچوب خودم را دارم و از نظر اخلاقی همیشه چیزهایی را رعایت می کنم و رفاقت و معرفت برایم خیلی مهم است، خیلی بالاتر از پول و جایگاه. مربی تیم ملی در مسابقات جهانی بلگراد با اشاره به همکارانش در این چند سال همکاری با تیم بزرگسالان گفت: پژمان درستکار و کادرفنی تیم ملی، مظلوم ترین کادری بودند که من دیده ام. همه در این سه سال ...
قهرمان بازی های آسیایی پس از اخراج: مگر اردوی آمریکا و مربی 20 هزار دلاری خواستم؟
اما هیچکدام برآورده نشد، حتی من را از اردو بیرون کردند. آنقدر به من فشار آوردند که از ورزش خداحافظی کنم و برای آن همه زحمتی که کشیده بودم و می توانستم در میدان های بزرگی چون بازی های آسیایی و المپیک برای کشورم افتخار آفرینی کنم، افسوس بخورم. گفتند حق تمرین در آفتاب انقلاب را نداری او در مورد نحوه اخراج شدنش از اردو گفت: به مربی ام گفتند که به من بگوید از اردو بیرون بروم و ...
حاضری این جمله را به حضرت فاطمه (س) بگویی؟
پیش حضرت و بگه من فقط به خاطر اینکه شوهرم می رفت جبهه و تو راه شما قدم می زد، ازش طلاق گرفتم و شوهرم بچه ها رو برداشت و رفت. خودم را یک آن در وضعی که او می گفت تجسم کردم. همه وجودم انگار زیر و رو شده، به خودم آمده بودم. حالا دیگه از خجالت سرم را بلند نمی کردم. بعد از آن هر وقت می رفت جبهه و هر وقت می آمد کاملا رضایت داشتم. دلگرم بودم به خشنودی دل حضرت صدیقه کبری (س). ...
همه آنچه که از یک جوان 19 ساله باقی ماند!
، کلاه و کارتن های خالی خاک می برد تا آتش را خاموش کنیم اما نمی توانستیم. من اولش هنگ کرده بودم اما وقتی به خودم آمدم گفتم وظیفه من چیز دیگری است، کمی خودم را دلداری دادم و عکس گرفتم. فضا به هم ریخته بود. ناگهان گریه و فریاد چند نوجوان همه را به خود جلب کرد. جلو رفتم و دیدم تعدادی از بچه محل ها یکی از دوستان شان را از دست داده بودند و فریاد می زدند مگر قرار نبود با هم باشیم؟ با هم شهید شویم؟ چرا ...
اعتراف های یک سارق مسلح از روش های سرقت از مردم
گرفتم و خوشبختانه ساختمان های آن منطقه دوربین مداربسته داشتند و فیلم های دوربین مدار بسته را به پلیس دادم و به سرعت شناسایی سارق صورت گرفت. وی گفت: یکبار در سال 1400 هم موبایل من را قاپیده بودند برای چهره نگاری هم رفتم اما سارق پیدا نشد. وی ادامه داد: قیمت تلفن همراه من حوالی 20 میلیون تومان بود. یکی دیگر از مال باخته ها که از اتباع بود گفت من هم با اسلحه تهدید شدم وی گفت من کارگر هستم و موبایلم را چهار سال پیش 4 میلیون خریده بودم. ...
مادر تِرِزا
چندماهی بود که در فکر این پرسش بودم. کنکور را دادم، به دانشگاه آمدم و طی چندهفته مداوم حضور در کلاس ها با فاطمه آشنا شدم. رفتارهایش بعد از چند روز برای همه مان عجیب می نمود. گاهی در راه دانشگاه با او هم مسیر می شدم و می دیدم که چگونه از افرادی که پشت سرش در اتوبوس روی صندلی نشسته بودند، عذرخواهی می کرد. او چشم هایش ضعیف بود و عینکی اما در کلاس بعضی اوقات عقب می نشست تا بچه هایی که شانس کمتری برای ...
سرقت مسلحانه با الهام از اینستاگرام
زدم و تمامی سرقت هایم را هم بین ساعت 7 تا 8:30 صبح انجام می دادم. وقتی می دیدم مرد یا پسری تلفن همراه در دست دارد، به او نزدیک می شدم و موتور سیکلتم را کنارش نگه می داشتم و با اسلحه به طرفش می رفتم و او را تهدید می کردم و تلفن همراهش را می گرفتم و بعد هم سوار موتورم می شدم و فرار می کردم. *چرا صبح زود نقشه های سرقت را اجرا می کردی؟ چند دلیل داشت؛ یکی اینکه صبح زود کوچه و ...
سرقت خودرو به خاطر پرداخت مهریه همسر
. ابتدا ضبط و باندش را فروختیم. اما فقط 750 هزار تومان نصیب من شد به همین دلیل تصمیم گرفتم به شهاب کلک بزنم و خودور را خودم بفروشم. تصمیم داشتم آن را اوراق کنم و تکه تکه بفروشم و چند اوراقی را هم پیدا کرده بودم که وسایلی که نمی توانستم بفروشم را آنها از من خریداری کنند. اما هنوز نقشه ام را اجرا نکرده بودم که پلیس دستگیرم کرد. ...
شرور سابقه دار با چاقو به جان همسر معشوقه اش افتاد
درمان قرار گرفت . وی که پس از چندین عمل جراحی معجزه آسا زنده مانده بود گفت از سوی پسری شرور به نام مسعود مورد حمله قرار گرفته است . شروع مزاحمت ها بعد از ازدواج همسر عماد به نام ساناز که شاهد ماجرا بود در تشریح ماجرا گفت: یک سال قبل وقتی که مجرد بودم با پسری به نام مسعود آشنا شدم .او به من ابراز علاقه کرد. اما پس از مدتی متوجه شدم او از اوباش بدنام جنوب تهران است و چندین ...
محال باور کنید این آقا پسر شقایق فراهانی باشد+ عکس
فعال بودم و خیلی شیطون اون سال ها ازینکه از زیر پیانو یاد گرفتن در برم خیلی برام خوشایند بود . گذشت و گذشت و گذشت و .... تا الان که 50 ساله شدم . دور از جون شما بزرگواران مثل سگ پشیمونم . اینکه بچه بودم و سیستم آموزشی و رفتار پدر و مادرم غلط بوده و چنین و چنان بهونه هایی هستن که خودم رو دراین رابطه راضی کنم . البته به شقایق کوچولوی اون سال ها هم خیلی حق می دم . خوب ...
مصاحبه اختصاصی روابط عمومی آموزش و پرورش استان البرز با رتبه برتر مسابقات پژوهشسراهای دانش آموزی استان ...
سلول های بنیادی پژوهش انجام دادم و در جام سلول های بنیادی شرکت کردم. وی حضورش در پژوهشسرا و جشنواره ها را مربوط به زمانی میداند که در پایه پنجم ابتدایی تحصیل می کرده است: از همان زمان با پژوهشسرا آشنا شدم و در دوره ها و کارگاه های مختلفی شرکت کردم و مهارت های خودم را افزایش دادم و سعی ام بر این بود تا راه خودم را به درستی پیدا کنم. طالبی در ادامه گفت: حضور در جشنواره ها و ...
رسولی بعد از خداحافظی از تیم ملی: من که اردوی آمریکا یا مربی 15 هزار دلاری نخواستم/ توقع زیادی است جای ...
. حتی به من گفتند برو از جایی که خودمان معرفی می کنیم، کفش بخر، پولش را می دهیم. اما زمانی که به فدراسیون مراجعه کردم تا هزینه هایم را بگیرم، زیر قولشان زدند. او ادامه داد: فاکتور مکمل هایم را به فدراسیون دادم، اما آن را قبول نکردند. دوباره رفتم از داروخانه ای که مکمل ها را خریده بودم، با مهر و امضای دکتر داروخانه، یک فاکتور دیگر گرفتم، اما باز هم قبول نکردند و گفتند باید بروی کپی کارت ...
چاقو خوردن تازه داماد از خواستگار شرور مقابل در دادسرا | می خواستم با او ازدواج کنم اما...
بهبودی نسبی با شکایت به پلیس عنوان کرد که ضارب پسر شروری به نام سیامک بوده است. همسر رضا که شاهد ماجرا بود به مأموران گفت: سیامک شوهرم را زد. ماجرا به یک سال قبل برمی گردد. من مجرد بودم که با سیامک آشنا شدم بعد از چند هفته هم او به من ابراز علاقه کرد و گفت که قصد دارد با من ازدواج کند. اما من قبل از اینکه به او پاسخ مثبت بدهم برای تحقیق به محل زندگی اش رفتم و فهمیدم پسری شرور است و همه او ...
ناگفته هایی تلخ از حمله تروریستی در سیستان و بلوچستان/با تعداد زیاد آمدند و کلانتری را به رگبار بست/ ...
درمورد مجروحان پرسیدم. اول کارت شناسایی خواست و نشان دادم و بعد شروع به صحبت کرد: حال شان خوب است و حدودا 8 نفر هستند اما اطلاعات دیگری نمی توانم بدهم. با پرستار و دکتر صحبت کنی بهتر است. با نگهبان که صحبت می کردم متوجه گفت وگوی مردی کت وشلوارپوش و احوالپرسی که با پرسنل بیمارستان می کرد، شدم. به سمتش رفتم و خودم را معرفی کردم. اول کارت شناسایی خواست و بعد هم گفت: تعداد مجروح ها همین است. کمی بالا ...