مهمان ویژه سردار حق بین در سوریه
سایر منابع:
سایر خبرها
برخی مدیران در دو دهه قبل به سر می برند | زمان جنگ فقیر بودیم اما امیدوار ...
اجحاف به پدیدآورنده داخلی گرفته می شود. سه کتاب من به ترکی استانبولی ترجمه شد و من برای رونمایی به استانبول رفتم. ناشر حرفه ای و مهربانی آمده بود که کتاب غریبه ای را به من بدهد و می گفت من دست و پایم می لرزد و حرفش را نزنید که من می خواهم با شما قرارداد ببندم و هیچ جا عنوان نکنید تا وقتی که کتاب چاپ شود! گفتم برای چه؟ گفت چون شما عضو کپی رایت نیستید و اگر یکی بفهمد که من آن کتابها را به واسطه شما ...
سفرهای ناتمام در جاده های مرگ
نشدم و فقط صدای شدید و دلهره آور دو یا چند برخورد بود و بوق های ممتد خودرو. دردی احساس نمی کردم و توان تکان خوردن هم نداشتم. هنوز هم متوجه نشده بودم چه اتفاقی افتاده . آخرین تصویری که حین گیر افتادن در لابلای کابین خودرو با خودم مرور کردم چهره بچه هایم: رضا و زهرا بود. نمی توانستم برگردم و صندلی عقب را ببینم و ... انگار هوا سنگین تر از همیشه بود و برای تنفس هم باید انرژی ...
جنایات قصاب تهران + تصاویر | نام او تیمور بود؛ وقتی دیگر آن جوان زن و بچه دوست ایلیاتی نبود...
بختیار آمد: ما بختیاری ها، به سادات حرمت می گذاریم و دست به خون ایشان آلوده نمی کنیم! برادرت را حسین آزموده زد و به نام من تمام شد، گفتم که بدانی. حسین فردوست در خاطراتش با اشاره به خصلت و خوی درندگی تیمور بختیار پس از انتصاب به عنوان فرماندار نظامی تهران، نوشت: قدرت واقعی را به دست گرفت. او دیگر آن جوان زن و بچه دوست ایلیاتی نبود و مست قدرت شده بود. در مقام فرمانداری نظامی تهران بیدادها ...
روایت راوی جنگ؛ شهیدی از لشکر خوبان
تلفن را قطع کرد. ساعت 9 صبح روز جمعه، برای برگزاری امتحان راهی دانشگاه شدم و پس از امتحان به مرند رفتم تا مادر و دایی ام را که برای نماز جمعه به مسجد جامع مرند رفته بودند بردارم. به خانه که برگشتیم من در کنار داییم نشسته بودم که با او تماس گرفتند، دست سمت چپ داییم به خاطر جانبازی 70 درصدی کار نمی کند او با دست سمت راست خود پاسخ داد و من شنیدم که از او پرسیدند خبر شهادت عباس ...
با فامیل معامله نکن
خیلی شوخی می کرد و باهم می خندیدیم. بجز پدرم، مادربزرگم همان طورکه گفتم اهل شوخی و خنده است و به او گاهی می گویم، من بامزه بودم تا تو بامزه شدی یا تو بامزه بودی تا من بامزه شدم!؟ او در جوابم می گوید به این دلیل که من اول حضورداشتم، پس من بامزه بودم. بعضی وقت ها جوری مادربزرگم شوخی می کند که انگار با کلاسیک جهانی همخوانی دارد؛ من بعضی وقت ها از شوخی های مادربزرگم درک می کنم که در چه نوع و به چه سبک ...
جزییات تکان دهنده از 3 ماه شکنجه دختربچه ارومیه ای
. او هم گفت همان طور که می خواهی مراقب بچه هایت هستم. من هم فکر کردم زن خوبی است اما نمی دانم چرا این طور شد. *چند وقت با هم زندگی کردید؟ سه، چهارماه. *چه زمانی متوجه شدید همسر دوم تان بچه ها را شکنجه می کند؟ گاهی که بچه ها را می شستم، هیچ آثاری از شکنجه روی بدن شان نبود. به بچه ها گفتم بابا، اگر شما را اذیت می کند به من بگویید، خودم دستش را می گیرم و پرت ...
تراژدی مرگ
برایش آورده بود به صورت رعنا پاشید. رعنا به هوش آمد اما دوباره بیهوش شد. او حالش خوب نبود و اشکان که نگران همسرش و بچه داخل شکمش بود، او را به بیمارستان رساند و بستری کرد. به رعنا سرم وصل کرده و آرامبخش تزریق کردند. اشکان نگران و ناراحت کنار تخت او نشسته بود. پرستاری وارد اتاق شد و سرم بیمار را کنترل کرد. اشکان پرسید: چرا بیهوشه؟ پرستار گفت: افت فشار داره. باید استراحت کنه. نگران نباشید ...
زورم به مسئولان فدراسیون نمی رسد؛ از رفتنم خوشحال شدند!
مدال آور و از گوشت و خون این تیم است را آنقدر راحت کنار می گذارند. من واقعا خواسته های زیادی نداشتم فقط گفتم نیازهای اولیه مرا در ورزش تامین کنید. خواسته های شما از فدراسیون چه چیزهایی بود؟ من خودم به فدراسیون پیشنهاد دادم که به خاطر هزینه زیاد به هتل نمی روم، گفتم می خواهم تمرکزم روی تمرین باشد و در همان آفتاب انقلاب در یک اتاق می مانم که تا الان جور نشده است! قرار بود برای ...
چهارشنبه های امام رضایی | تلویزیون خانه ما همیشه خاموش است
صبحانه می کند، بچه ها حالا دیگر دست از سر پشتی ها برداشته، گوشه اتاق با همدیگر گل یا پوچ بازی می کنند.مادرشان قندان چای را مقابلم می گذارد و در حالیکه نان را به پیرزن تعارف می کند، می گوید: 5 صبح با پدرشان ناشتایی خوردند. ساعت خواب و بیداریشان با پدرشان است.صبح خیلی زود که پدرشان برای نماز بیدار می شود از خواب، بیدار می شوند. با پدرشان ناشنایی می خورند تا شب که پدرشان از بیایان برگردد مشغول بازی و ...
بچه ها باید با کتاب بازی کنند
خوانده ام که چند نسل پس از من به عرصه آمدند... حال چه شاعر و چه نویسنده. اما درباره انیمیشن ها مانند روح باید بگویم که اتفاقا با نوه هایم با اشتیاق می نشینم و نگاه می کنم یا موش سرآشپز که اشاره کردید اسکار گرفته. دخترم این انیمیشن ها را با فراست انتخاب می کند و در ساعات مشخصی از روز به بچه هایش اجازه می دهد این انیمیشن ها را ببینند. اما فکر نمی کنم که ما در ایران از هر حیث امکانات، نرم افزار، سخت ...
عجایب درمان با فوتی و بندی !
ما مشکلمان را سوال می کند که همکارم می گوید زانو درد دارد. بعد از این که از او می خواهد چند قدمی راه برود، می گوید: زانوهایت آرتروز دارد. اگر زانوهایت را درست نکنی، فلج می شوی و باید روی ویلچر بنشینی سپس ادامه می دهد: این جا کارت 4 تا5 ساعت طول می کشد. اول باید خانمی که داخل اتاق کناری است به شما تمرینات ورزشی لازم را بدهد و پاهایت نرم شود تا من زانوهایت را جا بیندازم. بعد از اتمام کار هم احتیاج ...
نگاهی به فیلم های سینمایی تلویزیون در 30 آذر 1402
(زیرنویس ویژه ناشنوایان) فیلم سینمایی فرشته ها با هم می آیند به کارگردانی حامد محمدی ، جمعه 1 دی ماه ساعت 11:00 با زیرنویس ویژه ناشنوایان از شبکه سلامت پخش می شود. فیلم روایتگر داستان زندگی روحانی جوانی به نام احمد است که با همسرش لیلا زندگی را به سختی و تنگدستی می گذرانند. احمد برای تأمین معاش خانواده، در کنار تحصیل در حوزه، به کار برق کشی ساختمان نیز اشتغال دارد و به همین خاطر بعضا ...
بزرگداشت اصغر بختیاری برگزار شد
حاضران لبخند نشاند. در ادامه قاسم بخشی، فیلمبردار که سبقه طولانی فیلمبرداری در گروه روایت فتح را نیز دارد به روی صحنه آمد و گفت: خیلی ذهنم درگیر بود که به روی صحنه که می آیم چه حرفی بزنم. چیزهایی هم آماده کرده بودم اما بعد از تماشای فیلم مرتضی پایه شناس همه ایده ها از ذهنم رفت و دوست دارم درباره آن ها بگویم و خاطرات آن روزها را تعریف کنم. او ادامه داد: آقا مرتضی آوینی قانون ...
شب نشینی سینمایی با تلویزیون در بلندترین شب سال
سینمایی فرشته ها با هم می آیند به کارگردانی حامد محمدی ، جمعه 1 دی ماه ساعت 11:00 با زیرنویس ویژه ناشنوایان از شبکه سلامت پخش می شود. فیلم روایتگر داستان زندگی روحانی جوانی به نام احمد است که با همسرش لیلا زندگی را به سختی و تنگدستی می گذرانند. احمد برای تأمین معاش خانواده، در کنار تحصیل در حوزه، به کار برق کشی ساختمان نیز اشتغال دارد و به همین خاطر بعضا از سوی هم درس هایش نیز مورد شماتت ...
عشق، جنایت و مکافات
مدعی شد دیوانه است و با رفتار عجیب اجازه بازجویی به ماموران نمی داد تا این که پزشکی قانونی سلامت روانش را تایید کرد. حامد که راهی برای فرار نمی دید، به قتل مینا اعتراف کرد و گفت: بعد از فوت پدرم هروئینی شدم. در جریان مصرف مواد با مینا آشنا و عاشق او شدم. دختر مورد علاقه ام هم شیشه مصرف می کرد. بعد از مدتی مخفیانه به خانه شان رفتم و گفتم بیا برویم ترک کنیم که او مخالفت کرد. من عاشقش بودم و ...
حقیقت هایی از دستمزدهای عجیب دوبلورها/ هشداری که شیپورچی درباره دوبله های زیرزمینی می دهد! + فیلم
! حداقل از دیالوگ هایی که من گفتم چند کلمه و جمله بگو؛ اما یک صحنه داشتیم جنگل آتش می گرفت همه حیوانات در جنگل می دویدند این طرف و آن طرف من می آمدم وسط یک حالتی داشت که دست هایش بالا می آمد و اعتراض می کرد. من بداهه گفتم می خواهم زنده بمانم و این دیالوگ خیلی جا افتاد. الان کیفیت فیلم ها تعریفی ندارد * از این بحث بگذریم؛ علت اینکه کارتون های قدیمی مورد استقبال قرار می گیرد، چیست ...
معرفی فیلم های سینمایی آخر هفته تلویزیون
کارگردانی حامد محمدی ، جمعه 1 دی ماه ساعت 11:00 با زیرنویس ویژه ناشنوایان از شبکه سلامت پخش می شود. فیلم روایتگر داستان زندگی روحانی جوانی به نام احمد است که با همسرش لیلا زندگی را به سختی و تنگدستی می گذرانند. احمد برای تأمین معاش خانواده، در کنار تحصیل در حوزه، به کار برق کشی ساختمان نیز اشتغال دارد و به همین خاطر بعضا از سوی هم درس هایش نیز مورد شماتت واقع می شود. در همین شرایط ...
حقیقتی که سینما حقیقت می گوید
: حجت طاهری خلاصه : در روزهای فینال لیگ قهرمانان آسیا بین تیم های پرسپولیس و اولسان هیوندای کره، چند روز است که باران می بارد. ذهن "مولا" درگیر این بازی است... آذرآبادگان کارگردان : حامد کلجه ای تهیه کننده: مصطفی شوقی محصول خانه مستند خلاصه : آذرآبادگان مستندی است که به چگونگی به وجود آمدن بحران ملی شکل گیری فرقه دموکرات آذربایجان ...
دختران 12 و 20ساله در دادگاه: پدرمان را قصاص کنید؛ او مادرمان را آتش زد
حادثه وقتی پدر و مادرم دوباره دعوایشان بالا گرفت پدرم بیرون رفت و با یک گالن پر از بنزین برگشت و به سراغ مادرم که در آشپزخانه بود رفت و بعد از پاشیدن بنزین او را آتش زد. من از ترسم فقط جیغ می کشیدم و از همسایه ها کمک می خواستم. بعد پدرم به دروغ به همه گفت مادرم خودسوزی کرده، اما من نتوانستم این ظلم را در حق مادرم ببینم و سکوت کنم به همین دلیل واقعیت را به دایی ام گفتم و او هم از من ...
وقتی خیابان پاسداران کوچه بنی هاشم شد!
پسرم را روی شانه ام جا به جا می کردم که عمه شهید از آن طرف موکب آمد و پرسید اسم پسرت چیه؟! گفتم حاج خانم اسمش را گذاشتم محمدحسین هم نام شهید شما. انگشتر توی دستش را درآورد و گفت بیا دخترم پیشکش محمدحسین ات. نمی خواستم قبول کنم اما اصرار کرد و حرف جالبی زد گفت از صبح نیت کرده بودم اولین محمدحسینی را که دیدم انگشترم را به او هدیه کنم. قسمت پسر تو بود بگیر! زیاد اهل عکس نبود. بعد از ...
معدن طلا که میگن اینجاست! / معدن طلا در ایران کجاست؟
35 کیلومتر طی این مسیر از دور در پای کوههای پوشیده از برف این منطقه معدن طلای زرشوران تکاب دیده می شد. وقتی به عقربه ساعتم نگاه کردم ساعت نزدیک 12 ظهر شده بود و از دل روستای زرشوران خودم را به مجموعه شرکت گسترش معادن و صنایع طلای زرشوران رساندم و برای ورود مقدمات لازم و هماهنگی ها انجام شد. هر چند قرار بود ابتدای مصاحبه ای با مدیرعامل شرکت گسترش معادن و صنایع طلای زرشوران ...
دوست دارم تا زمانی که نفس می کشم، با عشق قصه بگویم
دوره جشنواره بین المللی قصه گویی که به روزهای پایانی خود نزدیک می شود، با او گفت گویی کرده و پیگیر تجربیات و خاطراتش در این حوزه شدیم. این گفت وگو را در ادامه می خوانید: - کمی درباره فعالیت های این چند سال تان برایمان بگویید. من به مدت 18 سال است که با کانون پرروش فکری کودکان و نوجوانان همکاری دارم. 11 سال مربی مسئول مرکز و چند سال مربی فرهنگی بودم. اکنون هم در پست مربی ...
شهیدی که وصیت کرد صدایش به مادرش نرسد!/ داغ بزرگ مادر، حسرت آخرین خداحافظی
شهید نوار کاستی را به عنوان وصیت در جبهه ضبط کرده که این مادر از وجود آن با خبر است، اما کسی که آن را در اختیار دارد، می گوید بنا بر وصیت خود شهید، نباید این کاست به دست مادرش برسد و حسرت شنیدن آخرین حرف های فرزند، دلتنگی 30 ساله را برای این مادر شدیدتر کرده است. یعنی این نوار کاست در حال حاضر وجود دارد، اما آن را به مادرش تحویل نمی دهند؟ بله این نوار کاست وجود دارد، اما نکته ...
مارعلی، خدانگه دار!
... **امضای مرگ اما در این کوچه بلند، تنها زنی که توانست از بچه اش دل بکند، مارعلی بود. زیر رضایت نامه را امضا زد و مُرد. رحیم رفت جبهه؛ و حالا او مانده بود و زخم زبان هایی که میگفت مارعلی طفل معصومش را فروخته! به چشم های مارعلی زل زدم و زیر گوش مریم گفتم: بپرس یک زن جوانِ تنها، مگر چقدر توان دارد برای این همه حرف شنیدن؟ اگر سنگ هم بود شکسته بود! طاقچه خانه ...
هروی: در توکیو دست خدا را بالاتر از همه دست ها دیدیم
معروف است، او پرافتخارترین سرمربی تاریخ کاراته ایران است که سه بار با تیم ملی کاراته ایران عنوان قهرمانی جهان و پنج بار عنوان قهرمانی در آسیا را تجربه کرده است. او با سجاد گنج زاده در المپیک توکیو موفق به کسب مدال طلا شد، هر چند که معتقد است که در روز مسابقات فضای سالن و داوری برخلاف میل آنها بوده، اما در پایان با کسب مدال طلای گنج زاده به او ثابت شده است که دست خدا بالاتر از همه دست ها است. صحبت از ...
حمله های دفاع مقدس موفق بودند ولی در حفظ مواضع مشکل داشتیم
یاد و رفت و برگشت و خستگی بود. وقتی برگشتیم عقب و رسیدیم به مواضع خودمان، به همان یخچال های یونولیتی خودمان رسیدیم. * تشنگی رمضان را که می گویید، تشنگی والفجر مقدماتی و والفجر یک هم هست. این مساله درباره تشنگی رمضان، حرف خودم است. یعنی برای منِ نوعی که در عملیات ها بودم این طور بود. در والفجر یک ما... * در محاصره نیافتادید. بله. در والفجر مقدماتی لشک ...
سرمربی محبوب از ایران فراری شد
.... اجباری هم نداریم بابت هر کاری که انجام می دهیم بگویم چگونه یا چه کسی آن را انجام می دهد. تراکتور یک باشگاه خصوصی است و باشگاه سعی می کند بهترین تصمیم را بگیرد. وی درمورد غیبت شجاع خلیل زاده در بازی با ملوان، اظهار داشت: بازی با پیکان تازه تمام شده است. اجازه بدهید مقداری از این برد لذت ببرم و سپس درمورد دیدار با ملوان فکر کنم. نمی دانم فعلا باید از چه بازیکنی به جای او استفاده کنم ...
گفتگو با نویسنده کتاب خاش خادُم | چرا خاطره نویسی اهمیت دارد؟
در ذهنم دور می خورد، بدقولی ای بود که در حقش کردم. شب ها زیر پتو با گریه به خودم بدوبیراه می گفتم. باید عزمم را برای نوشتن کتاب جزم می کردم. شبانه روز مشغول پیاده سازی فایل ها شدم و در روز هایی که بابا دوران نقاهت بعد عمل را می گذراند، تا نیمه شب در اتاقم با خاطرات تلخ و شیرین کودکی اش اشک می ریختم و لبخند می زدم. خرداد امسال که کتاب توسط نشر آهنگ قلم چاپ شد و آن را در دست بابا گذاشتم ...
ساداتی نژاد ؛ معجزه نظارت استصوابی
بگیرند؟ آن بچه انقلابی هایی که امروز حتی الله کرم آنها را نفوذی می داند و براساس نظر یکی از اعضای محترم شورای نگهبان نمی گذارند که کار به دست غربگرایان بیافتد امروز نباید پاسخگو باشند؟ یا بلایی که این نماینده انقلابی مجلس بر سر مردم آورد کمتر از آن جاسوسی است که اطلاعات سردار سلیمانی یا فخری زاده را به دشمن داد؟ اگر اینگونه که مسئولان می گویند که فساد از اواخر دولت دوازدهم آغاز شده سوال این ...
سینمای ایران مثل شعر فارسی است
. فیلم دیوار با شکست تجاری روبه رو شده بود. یک روز بچه های فیلم به من گفتند گلشیفته جلوی سینمای آفریقا ایستاده و بلیت می فروشد. من به او زنگ زدم و گفتم، چه کار می کنی گلی؟ گفت من دارم بلیت می فروشم که مردم بروند و فیلم دیوار را ببینند. درواقع او خود را نسبت به فروش فیلم هم متعهد می دانست و تلاش می کرد فیلم، ضرر مالی نکند و من با هزار زحمت توانستم راضی اش کنم که جلوی در سینما، بلیت نفروشد. منظورم ...