جزییات تکان دهنده از 3 ماه شکنجه دختربچه ارومیه ای به دست نامادری
سایر منابع:
سایر خبرها
پدر آوا: زنم را مجازات کنید | آوا کوچولو زیر شکنجه نامادری طاقت نیاورد
. پدر آوا 38 ساله و کارگر است. صحبت های پدر آوا کوچولو با خبرنگاران در خانه دوربین مداربسته داشتید؟ چون در شهرستان کار می کنم، برای امنیت خانه و پرسه احتمالی خلافکاران دوربین نصب کردم، برای بچه ها نبود. همسر دوم تان را می شناختید که با او ازدواج کردید؟ من هیچ آزاری به زن اولم نرساندم اما رفت. تا 6 ماه بچه هایم آواره خانه پدر ومادرم، پدرومادر زن ...
سرنوشت تلخ پسر نوجوانی که گورخواب شد / 2 بار عاشق شد + جزییات
حالی که فرزندی نداشتیم به دنبال سرنوشت سیاه خودش رفت. بعد از این ماجرا من به مشهد آمدم چراکه دیگر در همدان انگشت نما بودم و همه مرا به عنوان معتادی ولگرد می شناختند! در همان روز ورودم به مشهد، در یکی از مراکز تفریحی عاشق دختر دیگری شدم و او را در همان جا از پدر و مادرش خواستگاری کردم. آن ها هم که مرا نمی شناختند با ازدواجمان در حالی موافقت کردند که من به آن ها گفتم خانواده ام به خاطر ...
آوا کودکی که زیر دست نامادری مرگ را تجربه کرد
تعداد بازدید : 888 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480
فرزندآوری؛ ترسیم لحظات شیرین زندگی است/ فرزندان سرمایه های اجتماعی و معنوی والدین هستند
شود بچه لجبازی کند، در زندگی کمبود داشته باشد و این خلاها را نمی توان با خرید اسباب بازی و خوارکی ها متنوع و تفریحات زیاد پُر کرد. غلامی ادامه داد: خانواده ای که چند فرزند دارد بچه ها همبازی دارند و با یکدیگر مشغول هستند؛ فرصت اذیت پدر و مادر را ندارند و باهم بزرگ می شوند. وی ادامه داد: به جوانان توصیه می کنم که هیچ دغدغه ای به لحاظ مسائل مادی برای ازدواج و فرزندآوری نداشته ...
قاتل شدن تازه داماد به خاطر همسری که سر به راه نبود | یک گوشی موبایل در جیب زن جوان با شماره مردی غریبه
تماس های مرد غریبه توضیح خواستم مدعی شد او دوست خواهرش است. برای اینکه موضوع حل شود به همسرم گفتم دیگر حق نداری به خانه خواهرت بروی اما او توجهی به حرف هایم نمی کرد و باز هم به آنجا می رفت و تا دیروقت در آنجا می ماند. آخرین بار وقتی همسرم به خانه برگشت آنقدر عصبانی بودم که با او دعوا کردم. متهم در ادامه عنوان کرد: شب حادثه قرص مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم. از عصبانیت قمه ام را ...
افسری از گارد شاهنشاهی که به شهادت رسید
شهرستان زادگاهش قرار دارد. لباس فرم پدر شهید نقل می کند؛ شهید بچه درسخوانی بود و از بین همه فرزندان من، تنها او درسش را ادامه داد و دیپلم گرفت. چشم امیدم بود و نمی گذاشتم کار کند. به او می گفتم: تو فقط درس بخوان. بعد از گرفتن دیپلم وارد ارتش شد. آن زمان حکومت پهلوی بود. حدود یک سال خدمت کرد. اوایل انقلاب بود که دیدم یک روز بدون اطلاع قبلی به خانه آمد. لباس فرمش را درآورد تعجب ...
پدر عصبانی زنش را جلوی چشم دخترش آتش زد / 2 خواهر خواستار قصاص پدرشان شدند + جزییات
قصاص پدرمان است. پس از آن دختر دیگر مقتول که شاهد جنایت بود به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه وقتی پدر و مادرم دوباره دعوایشان بالا گرفت پدرم بیرون رفت و با یک گالن پر از بنزین برگشت و به سراغ مادرم که در آشپزخانه بود رفت و بعد از پاشیدن بنزین او را آتش زد. من از ترسم فقط جیغ می کشیدم و از همسایه ها کمک می خواستم. بعد پدرم به دروغ به همه گفت مادرم خودسوزی کرده اما من نتوانستم این ظلم را در ...
ماجرای عجیب سرقت های میلیاردی پروفسور و دوستانش به سبک یک سریال تلویزیونی در تهران
. نقشه کشیدم که مثلا تونل بزنیم اما امکانش نبود. بعد رفتم چند صرافی را زیرنظر گرفتم، باز هم متوجه شدم امکان سرقت کم است و ریسکش بالاست. خلاصه دیگر بی خیال قهرمان بازی شدم. با خود گفتم بهترین راه دستبرد به خانه های اعیانی است چون معمولا افراد در خانه هایشان طلا و دلار نگه می دارند. از شگرد سرقت هایتان بگو؟ من فقط دستور می دادم! دو نفر از بچه ها به نام جمال و مهران که البته معروف به دنور و ...
خلاصه داستان قسمت 86 سریال ترکی زغال اخته
بهتره اینجا پخش نشه بالاخره بیشتر از این خجالت زده نشی جلوی همه! فاتح زیربار نمیره و قبول نمیکنه که دوعا میگه من خودم شنیدم حرفاتونو ولی از اون موقع سکوت کردم خیلی سخت بود ولی برای جمع کردن مدرک برای گرفتن حضانت بچه هام سکوت کردم. جو خانه میریزه بهم و آذرخش بعد از سرزنش کردن فاتح میره دنبال دوعا. همه به جون هم می افتند و فاتح با نیلای دعوا میکنه که مصطفی جلوش درمیاد و میگه تو به زنت خیانت کردی حالا زن ...
یک یلدا و این همه خنده | روایتی از یک دورهمی خودمانی دو خانواده به مناسبت شب چله
در کار های خانه کمک دستم است، ولی من از بچه ها خیلی توقع ندارم. سعی می کنم از خواب و استراحت خودم کم کنم. البته کلا کم می خوابم و سعی می کنم شب ها به کار های عقب مانده بچه ها رسیدگی کنم یا کتاب بخوانم. بچه های کوچک تر هم، چون میهمان دوست هستند، ریخت وپاش ها را جمع می کنند. مراعات میهمانان کم جمعیت را می کنم، چون تعداد ما زیاد است آن ها را چندبار دعوت می کنم، بعد خودمان می رویم. قبل از اینکه مهمان ...
سرقت های پروفسور و همدستانش به سبک سریال خانه کاغذی
سکه سرقت کرده بودند، شکایت کردند. زن میانسال گفت: من استاد دانشگاه هستم و وضع مالی خوبی داریم. مدتی قبل ارثیه زیادی به من رسید و من و شوهرم تصمیم گرفتیم طلا و سکه بخریم. چند روز قبل برای تفریح به ویلایمان در شمال کشور رفتیم تا اینکه ساعتی قبل به خانه برگشتیم. وقتی کلید به در آپارتمان انداختم، متوجه شدم قفل در تخریب شده و وقتی هم وارد خانه شدیم، تمام وسایل به هم ریخته بود و همه چیز حکایت از آن ...
پدر عصبانی همسرش را آتش زد / دختران12و20ساله :پدرمان را قصاص کنید
نمی داند چرا خانه آتش گرفته است. دی سال 1401 گزارش مراجعه زنی با سوختگی شدید به بیمارستان به کلانتری 148 انقلاب اعلام شد و پس از آن مأموران کلانتری به بیمارستان اعزام شدند و بعد از بررسی های اولیه مشخص شد که زن 45 ساله دچار سوختگی شدید شده است. در ادامه با وجود تلاش کادر درمان زن میانسال 10 روز بعد به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان تسلیم مرگ شد. از آنجا که ...
بازداشت مردان نقابدار تهران ! / از یک سریال الگو گرفته بودند !
به گزارش زیرنویس ، چندی قبل مرد جوانی در تماس با پلیس از سرقت خانه اش خبر داد: میهمانی بودم و زمانی که به خانه آمدم متوجه شدم سارقان از طریق بالکن وارد خانه ام شده و اموال باارزش را به سرقت برده اند. به دنبال این شکایت تحقیقات پلیسی آغاز شد و در بازبینی دوربین های مداربسته اطراف [...]
جنایت سیاه پای کوه
اتفاقی برای فرزندم افتاده باشد. ساعت4بعدازظهر بود و دو ساعتی از گم شدن پسر 12ساله می گذشت. برای بررسی به محله آنها رفتم. هیچ مورد مشکوکی نبود. مردم زیادی جمع شده بودند تا بدانند چه شده است. از آنها خواستم با پلیس همکاری کنند و محله به محله را بررسی کنند شاید ردی از پسر بچه به دست بیاید. خودم به اداره آمدم و موضوع را به رئیس پلیس اطلاع دادم. او گفت نظرت چیست که من با ترس گفتم احتمالا یک جنایت ...
عاقبت به خیری به یقه آخوندی نیست/تا ماموریتم تمام نشود برنمی گردم
نش نقل کرده است: ماه ها تلاش می کردیم، 200 تا 300 نفر از نیروهای حزب الله را آموزش می دادیم بعد اسرائیل یک بمباران می کرد و یک دفعه 100 نفر از نیروهای زبده را از دست می دادیم. من دنبال این بودم که این اتفاق نیفتد. طرح ویژه ای دادم و خودم هم آن را اجرا کردم؛ پادگانی را در دل کوه ساختیم و در دل کوه آموزش می دادیم. اسرائیل نمی توانست در دل کوه از ما تلفات بگیرد چون پادگان مخفی بود. حضور ...
درخواست طلاق بعد از افشای راز بزرگ
مهارت های زناشویی پیش از ازدواج و زندگی مشترک به زنان و مردان آموخته شود اما شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی مردم باعث شده تا خانواده ها از این امر غافل شوند. به همین دلیل جوانانی که تشکیل زندگی می دهند مهارت های حل مشکلات را در خود ندارند و نمی توانند از پس آن برآیند، چون معمولا در طلاق های توافقی هردو طرف حق دارند، بنابراین همه اینها نیاز به مشاوره و آموزش مهارت سازش دارد تا قبل از این که یک زندگی ازهم بپاشد، زن وشوهر نسبت به حل آن اقدام کنند. ...
مرگ مغزی آوا تایید شد / نامادری بازداشت شد
. اگر مرگ مغزی آوا به طور کامل تأیید شود والدین آوا می توانند برخی عضوهای فرزندشان را از جمله دو چشم، کلیه ها، کبد و قلب را اهدا کند و منتظر جواب از سوی خانواده این بیمار هستیم، تصمیم والدین آوا می تواند چراغ خانه پنج پدر و مادر دیگر را روشن کند. اظهارات تکان دهنده مادربزرگ مادری آوا نامادری آوا قبلاً هم بچه ها را شکنجه کرده به طوری که مجبور شده به مرکز درمانی مراجعه کند. در ...
پرچم سیاه کلاس
به گزارش اصفهان زیبا ؛ روضه فاطمیه توی خانه که تمام شد، پرچم را جمع کردم؛ اما نگذاشتم داخل کمد تا سال بعد. امسال جز خانه ما مهمان جای دیگری هم بود . صبح قبل از آمدن بچه های کلاس یا علی گفتم و دست به کار شدم. جای نصبش را قبلا پیش بینی کرده بودم، فضای خالی کنار تخته تا دیوار. هم اندازه اش بود، هم در دید بود و هم توجه بچه ها را از درس روی تخته پرت نمی کرد. بچه ها که وارد می شدند، نگاهشان ...
مهمان ویژه سردار حق بین در سوریه
. حامد کوچک زاده تنها شهیدمان در روز دوم عملیات در 12 بهمن1394 بود. دو شب بود نخوابیده بودم. با لباس و پوتین خودم را روی تخت بچه انداختم؛ تخت آن قدر کوچک بود که پاهایم از پایین تخت آویزان شد. به دکتر اسلامی و قلی زاده گفتم تا ساعت دوازده می خوابم. بعد از آن شماها بخوابید. نمی دانم کی خوابم برد. صدای قلی زاده را شنیدم که صدایم کرد و گفت حاجی پاشو نوبت نگهبانیته. بیدار شدم دکتر ...
شهید گمنام سال 59 هم داریم!
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، 43 سال انتظار و بی تابی برای یک خبر را در چشم های پدر و مادری می توان دید؛ چشم هایی که دیگر این روز ها کم سو شده است. این پدر و مادر وقتی می شنوند شهید گمنامی تشییع می شود، بی تاب تر می شوند و بیشتر از همیشه چشم به در خانه شان می دوزند تا بلکه خبری از پسرشان بیاید. به همین خاطر وقتی می خواهی به پدر و مادر شهید مفقودالاثر زنگ بزنی خیلی باید احتیاط کنی، چون ...
خیانت های شوهر مسافرخانه دار با زنان غریبه
شیعه نیوز | زن جوان وقتی پا به زندگی مشترک می گذاشت، اصلا تصور نمی کرد که شوهرش را با تعداد بی شماری زن شریک خواهد شد. به گزارش شیعه نیوز ، زن 24 ساله که برای شکایت قانونی از شوهرش به پلیس مراجعه کرده بود، درباره ماجرای ازدواج خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 5 سال قبل، در حالی که 19 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود، یکی از اهالی روستا که سال ها بود به مشهد نقل مکان ...
این مرد زنش را زنده زنده آتش زد +عکس و جزییات
مادرم شدید شده بود. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدند پدرم از خانه بیرون رفت و با یک گالن بنزین به خانه برگشت.او در آشپزخانه بنزین را روی مادرم پاشید و او را به آتش کشید. من با جیغ و فریاد همسایه ها را با خبر کردم اما پدرم به دروغ گفت مادرم خودسوزی کرده است. تا اینکه بعد از مرگ مادرم حقیقت را به دایی ام گفتم. وقتی احمد روبه روی قضات ایستاد اشک پشیمانی ریخت اما مدعی شد قصد کشتن همسرش را ...
طرفداری وبزل وبخشش پدر، ازفرزندخیانت کارش
دانستنی آنلاین : زن جوان: بعدازخیانت همسرم اشک ریزان نزد پدرشوهرم رفتم و ماجرا را برایش بازگو کردم، اما او با بی تفاوتی به من گفت بهتر است چند میلیون تومان حق و حقوق خودت را بگیری و توافقی از رامین جدا شوی! به گزارش دانستنی آنلاین : زن24 ساله که برای شکایت قانونی از شوهرش به پلیس مراجعه کرده بود، درباره ماجرای ازدواج خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 5 سال قبل، در حالی که 19 ...
درخواست دو دختر برای قصاص پدرشان؛ نمی بخشیمش!
اعتمادآنلاین نوشت: دادگاه مردی که همسرش را یک سال پیش آتش زده بود در حالی برگزار شد که دو دختر او برایش تقاضای قصاص کردند. یک سال قبل زن و شوهری به نام سایه و مرتضی توسط اورژانس به بیمارستانی در تهران منتقل شدند. این دو به شدت سوخته بودند اما وسعت سوختگی سایه به [...]
قتل خونین در جوادیه تهران / مادر مهربان قاتل پسرش را بخشید + جزییات تکاندهنده
روز حالم دگرگون بود. همه جا چهره پسرم مقابل چشمانم می آمد و حسی به من می گفت که بهتر است به حرمت خانم فاطمه زهرا گذشت کنم. زمانی که پا در مراسم گذاشتم وجودم پر از کینه بود اما وقتی بیرون آمدم انگار باری از دوشم برداشته شده بود و دلم می خواست که قاتل پسرم را ببخشم. او ادامه داد: با خودم گفتم اگر از دادسرا تماس بگیرند و بخواهند جلسه ای برگزار کنند از قصاص می گذرم. به خانه که ...
مارعلی، خدانگه دار!
... **امضای مرگ اما در این کوچه بلند، تنها زنی که توانست از بچه اش دل بکند، مارعلی بود. زیر رضایت نامه را امضا زد و مُرد. رحیم رفت جبهه؛ و حالا او مانده بود و زخم زبان هایی که میگفت مارعلی طفل معصومش را فروخته! به چشم های مارعلی زل زدم و زیر گوش مریم گفتم: بپرس یک زن جوانِ تنها، مگر چقدر توان دارد برای این همه حرف شنیدن؟ اگر سنگ هم بود شکسته بود! طاقچه خانه ...
پسر شرور شوهر زن مورد علاقه اش را تا یک قدمی مرگ برد
: یک سال و نیم قبل از ازدواج با بهنام با سیامک آشنا شدم و مدتی کوتاه با هم رابطه داشتیم. بعد از چند ماه فهمیدم سیامک شرور و فردی بدنام است. ارتباطم را با او قطع کردم و دیگر جواب تماس هایش را ندادم. بعد از یک سال با بهنام آشنا شدم و ازدواج کردم. چند ماهی از ازدواج ما گذشته بود که سیامک سراغم آمد و خواست از شوهرم جدا شوم. او مزاحمت هایش را شروع کرد. من که شوهرم را خیلی دوست داشتم موضوع را به او گفتم ...
عکسی شوکه کننده از رمانتیک بازی بهاره رهنما و پیمان قاسمخانی+ تصویر
ها و دردها و رنج هایی که دوباره بلند شدن و قد کشیدن را بمن آموخت! سالی را که گذراندم تا آخرین روزهایش برایم پر بود از “از دست دادن های سخت” :عاطفی، مالی، کاری و ... اما به حسب تربیت مادری سخت کوش و پدری مهربان باز هم یا علی گفتم و بلند شدم و با تکیه به خدای بقول مادرم خوبی ها و با باور اینکه پدر هنوز هم مرا میبیند و بعشق مادر بودنم، دست بر زانوی خودم برای ادامه زندگی بلند شده ام! و با همه وجودم “طلب خیر” برای همه دوستان و حتی قضاوتگرانم دارم. ...
خیانت مرد ورشکسته به همسرش بعد از 20 سال زندگی مشترک
و ما آواره نشویم. من هم خانه ای خریدم و اجاره دادم. با حقوق خودم و کرایه آن خانه زندگی را اداره می کردم. حمید هم با دوستانش کار می کرد و همیشه می باخت. *این همه سال این وضعیت را تحمل کردی، چرا حالا تصمیم به طلاق گرفته ای؟ برای اینکه دیگر نمی خواهم خرجی اش را بدهم. او کاری کرده که دخترهایم هم راضی به طلاق ما هستند. من فقط می خواهم با این کارم از بچه هایم مراقبت کنم. *خانه ات را پس گرفتی؟ در کشاکش دادگاه هستیم. اگر خانه را پس بگیرم حمید با شکایت خریدار جدید زندانی می شود، اما نمی دانم در نهایت چه اتفاقی می افتد و چه تصمیمی می گیرم. ...