سایر منابع:
سایر خبرها
روایت سوزناک مادر شهید مدافع حرم از معراج
این رفتن و نیامدنش را از روی نگاه آخرش فهمیدم. چطور 8 سال تاب آوردی! مادر می گوید: نمی دانستم چه باید انجام دهم؟! من هشت سال منتظر آمدن علی بودم و هرگز خودم را برای شنیدن خبر شهادتش آماده نکرده بودم. با شنیدن این خبر حالم دگرگون شد. بعد هم میهمان ها یک به یک به خانه آمدند و بعد از رفتن شان به بیمارستان رفتم. تا صبح بیمارستان بودم. مصر بودم خیلی زود به دیدار پسرم بروم. دلتنگی دیگر ...
پسرم عاشق مسجد، بسیج و شهادت بود
مادر شهیدمهدی برزگر در آستانه ایام بزرگداشت کنگره ملی 24000 شهید پایتخت در گفتگو با خبرنگار تهران پرس درباره پسرش گفت: مهدی عاشق مسجد، بسیج و شهادت بود، ایشان بسیار مومن و اهل نماز و خدمت به مردم بود. احترام به مادر و پدر از اولویت هاش بود و فقط عاشق شهادت بود و بس. وی ادامه داد: پسرم عاشق رفتن به جبهه بود هنگام اعزام به او گفتم: پسرم میروی جبهه لطفاً سمت خط مقدم نرو، او هم خنده اش ...
یادکردی از شهید مدافع حرم سید مصطفی صادقی/ در گسترش نسل اسلام کوشا باشید
...، پیکرش طی عملیات تفحص شهدا در سوریه پیدا و هویتش شناسایی شده است. وی تنها شهید مدافع حرم سازمان انرژی اتمی ایران بود که یادبودش در قطعه 50 بهشت زهرا در ردیف 115 شماره 20 قرار دارد. سیدمصطفی دو دختر دارد؛ صدیقه سادات که متولد 11 مرداد سال 1389 است و مطهره سادات متولد 28 شهریور 1392 هستند. این دخترها هنگام شهادت پدر 7 و 4 ساله بودند. حالا دخترها بزرگ تر شده اند و قد ...
شهدایی که رزق لا یحتسب داشتند
آغوش باز می کند و می گوید: شما هم بیایید. البته بی حساب و کتاب هم نیست ها. حتماً باید یک کاری کرده باشی که مشمول رزق لا یحتسب شوی. از من بپرسید، شهدای حادثه پلاسکو هم یک کاری کرده بودند که خدا برای شان آغوش باز کرد و چنین رزقی نصیبشان کرد.... آخه، حادثه پلاسکو برای ما، داغ نبود. نکته مهم، همین است. این هم یک الگو و پشتوانه دارد. بعد از مصائبی که در کربلا بر اهل بیت(ع) رفت، حضرت زینب(س ...
بیانیه نماینده رهبر انقلاب در سوریه در پی شهادت اخیر مدافعان حرم
إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا و در تعقیب گروه [دشمنان ] سستی نورزید. اگر شما درد می کشید، آنان [نیز] همان گونه که شما درد می کشید، درد می کشند، و حال آنکه شما چیزهایی از خدا امید دارید که آنها امید ندارند، و خدا همواره دانای سنجیده کار است. هرچه فشارها بر دشمن ...
یک عهد عاشقانه برای ایران
. پیش از شهادتش قدری دغدغه داشتم. نگران بودم که آیا به خانه برمی گردد یا خیر؟ هر روز که به خانه بازمی گشت و کلید را در قفل می انداخت به پسرم می گفتم خدا پدرت را دوباره به ما داد. اما از دیشب که دیده ام او واقعا آرام آرمیده است با خود می گویم: نه دیگر، این همه جنگ دیگر بسش بود. آن قدر در این مدت سختی کشید که یک خواب راحت هم نداشت؛ حتی یک شب. دائما نسبت به کارش دغدغه مند بود. مدام از بیرون با او ...
گفت مادر زود می آیم و 40 سال دیر آمد
برادرم آمده بود با همه نشانه هایی که ما از او در ذهن داشتیم. ژاکتی که مادر روز آخر بر تن سید کمال دیده بود. همان لباس پاسداری که با افتخار به تن می کرد و سربند الله اکبری که حالا نوشته هایش کمی کمرنگ تر شده بود. باورتان نمی شود، اما دکمه های روی لباس سید کمال هنوز سر جایش بود. همه نشانه ها عیان بود. نیازی به آزمایش دی ان ای نبود. ما هر آنچه را از سید کمال در ذهن داشتیم بعد از 40 سال مجدداً دیدیم ...
تغییر وضع موجود با شعار" ایده ای نو برای آتیه درخشان کهگیلویه" - پایگاه خبری تحلیلی صبح خرد
به گزارش “صبح خرد” ، متن بیانیه “سید حسن خادمی” بدین شرح است؛ بسم الله الرحمن الرحیم سوره رعد آیه 11: إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ( در حقیقت خدا حال قومی را تغیر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند) مردم شریف و نجیب کهگیلویه بزرگ با سلام و عرض ادب محضر مبارک و مقدستان با عرض تسلیت به مناسبت ...
فرازی از وصیت نامه سردار شهید طاهر اسدی
شهادت رسید و بعد از 11 سال مفقودی در سال 1374پیکر پاکش به زادگاهش زنجان بازگشت و در گلزار شهدا به آرامش رسید. وصیت نامه ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل اَحیاءَ ولکن لا تشعرونَ (آری حقیقت در آیات قرآن است.) بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و بخشنده گناهکاران وصیت نامه ام را به تحریر درمی آورم. سلام بر تو ای مرجع تقلیدم و امام عزیز. ای امام جان اگر بر سرم گلوله ...
روایتی از عشق و اشک و آتش در دیار سردار دل ها
. پرسیدم : حاج قاسم به منزل شما آمدند؟ گفت: بله، حاجی تا زمانی که کرمان بود و فرماندهی سپاه ثارالله را بر عهده داشت مرتب به ما سر می زد. از زمانی که به تهران رفتند و فرماندهی نیروی قدس را برعهده گرفتند، به دلیل بُعد مسافت و مشغله کاری زیاد، توقعی نداشتیم. اما یک روز صبح پسرم به دیدن من آمد. وقتی می خواست برود تلفن پسرم زنگ خورد. جواب داد، بعد از من پرسید : مادر جان خانه هستی؟ گفتم: بله گفت: برادرش محمود ...
فریب دنیا را نخوریم
...> والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنو و عملو الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر. بنام خدا، بنام او که همه چیز از اوست زندگیم اوست و زنده به اویم او که بودنم از اوست، رفتنم از اوست، یادم از اوست، مقصودم اوست و امیدم اوست و با سلام به تمامی شهدا از صدر اسلام تا کنون و با سلام به امام امت و امت اسلام. معلمم حسین بن علی(ع) است هدف اینجانب از رفتن به جبهه خدمت به اسلام و ...
قبول نداری؟! (گفت و شنود)
... حمله سپاه به مقر سازمان موساد در اربیل را محکوم کرده اند! گفتم: سران این کشورها مگر مسلمان نیستند؟! یعنی از انسانیت هم بویی نبرده اند؟! گفت: مثل همیشه برای همسویی خود با رژیم صهیونیستی کلی لاطائلات می بافند! گفتم: جنایتکاری را دستگیر کرده و به دادگاه بردند. قاضی پرسید؛ از این همه جنایت که مرتکب شده ای خجالت نمی کشی؟! گفت؛ به دستور 3 پیامبر عمل کرده ام! قاضی با تعجب پرسید کدام 3 پیامبر؟! و یارو گفت؛ فرعون و نمرود و شدّاد! قاضی گفت؛ این عده که پیامبر نبوده اند و یارو در جواب گفت؛ اینها خودشان را خدا می دانستند، آن وقت شما آنها را به پیامبری هم قبول ندارید؟! ...
فرازی از وصیت نامه غواص اصغر بیات
همین دلیل لوح تقدیر هم دریافت کرد. آخرین باری که به جبهه می رفت رنگ و رو رفته بود و پدرش میگفت که او دیگر برنمی گردد در همان بار آخر خودش همه ی تدارکات خانه را برای شهید شدنش دیده بود، حتی برای خود قبر هم خریده بود. او خودش هم می دانست که این بار برنمی گردد. ما هر سال برای او در ولادت امام حسین(ع) سالگرد شهادت می گیریم و با دعوت عمومی به آش نذری در ولادت حضرت ابوالفضل(ع) توشه ای برای او از این طریق ...
درخواست طلاق به خاطر یک تصادف
عاشقانه ما 4سال دوران دانشجویی با هم دوست بودیم و همه می دانستند من چقدر عاشقم. الان هم نزدیک به 6 سالی هست که باهم زندگی مشترک داریم خوشبخت بودیم تنها حسرت مان بچه دار شدن بود که بعد از کلی دوا و درمان و نذر و نیاز بالاخره خدا به ما یک فرزند داد اما در یک سانحه رانندگی بچه سقط شد. در این لحظه مرجان از جای خودش بلند شد و گفت حادثه نبود سانحه نبود تو بچه ام را کشتی تو که رانندگی بلد نبودی تو ...
روی سیاه نفت سهم خوزستانی ها شد؟ / اهواز شهر بی دفاع! + عکس و فیلم
ر آلوده بود و به گفته مردم روز خوب شهر اهواز بود. دقایقی بعد باران آمد و کمی هوا بهتر شد. یکی از مسئولان درخصوص اعتراض مردم در زمان افتتاحیه و قضاوت مرکز نشینان گفت: ای کاش این اتفاق نمی افتاد. چون این نحوه اعتراض در شان مردم خوزستان نبود. وقتی این جمله را می گفت، چشمانش مملو از اشک شد. به او گفتم: اما حقیقتا مردم اهواز نجیبانه رفتار کردند. مطالبه گری حق مردم است. آنها کار ...
توصیه شهید عزیزی برای چگونه شهید شدن
این شهید نبود. مهدی را با آمبولانس گل زده به مانند ماشین عروس آوردند. بالای سر تابوت پسرم نشستم و گفتم از ما قول گرفته بودی صدایمان را بلند نکنیم و نکردیم پس شفاعت ما یادت نرود خوابی که خبر از شهادت مهدی داد دو روز مانده به شهادت مهدی مادر بزرگش خوابی می بیند. وی در این خواب می بیند که از یک زیر زمین تاریک و غبار آلود آقایی نورانی بیرون آمد. از آن اقا پرسید که اینجا کجاست؟ وی ...
پدرم بی آنکه بداند تابوت برادرم را به دوش کشیده بود
گفت و گو با خواهر شهید محمدرضا شحنه که وصیت کرده بود در تشییع پیکرش شیرینی پخش کنند فاش نیوز - پدرم تعریف می کرد وقتی اولین تابوت (که تابوت برادرم بود، اما پدرم خبر نداشت) را روی دوشم گذاشتم، دیدم نمی توانم نفس بکشم و قفسه سینه ام سنگین شد. حالم خیلی بد شد. همه اش می گفتم علت این حالم چیست؟ تا اینکه روز بعد زنگ زدند و خبر شهادت پسرم را دادند شکوفه زمانی جوان ...
فرار از سربازی
خانواده خود خداحافظی کردم؛ و به آن ها گفتم: پدر و مادر جان من حتماً شهید می شوم. منتظر برگشت من نمانید. هم خدمتی اش می گفت: شهید خیلی خوش اخلاق و شوخ مزاج بود. با این همه من از شهید خداحافظی کردم و فرار کردم. سال بعد وقتی باز به خدمت بازگشتم به من گفتند: همان روز که شما فرار کردید تاج محمد ، شهید شد. من خیلی گریه کردم و افسوس خوردم که چرا من پیش او نماندم. بعد از آن هشت سال خدمت کردم. هیچ اتفاقی برای من پیش نیامد. او می دانست همان روز شهید می شود، چون خیلی احساس غرور و شادی می کرد. خیلی به خودش می بالید. انتهای خبر/ ...
وصال معبود دل بریدن از دنیا می خواهد
باید در این لحظه مطیع و بنده خدا بود و این با رفاه طلبی سازگار نیست. کارتان برای رضای خدا باشد برادران از شما می خواهم کارتان برای خدا باشد تا عبد خدا باشید، بت ها را بشکنید، باید حصارها را بشکند تا درهای معنوی به رویتان باز شود. سخنی چند با مادرم دارم، مادر جان! نمی گویم بر مرگ من گریه نکنید. گریه بر شهید ثواب دارد صبر کنید که خدا صابران را دوست دارد از بچه ها ...
تنها یادگار پدرم یک نوار کاست بود
کشاورز بود و در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. در سال 1357 ازدواج کرد و صاحب پنج پسر شد. بعد از انقلاب به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور یافت و در بیست و یکم آذر1365، با سمت راننده تانکر نفتکش در بوکان، بر اثر سوختگی توسط اعضای گروهک تروریستی منافقین به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است. فرزند شهید در بیان خاطرات پدرش می گوید: روزهای آخر مرخصی پدرم که میخواست برای همیشه ما را ...
ماحوادث سختی راپشت سر گذاشتیم
به گزارش خبراری بسیج از کرمان، رضوان خدا بر شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی زمانی که ترامپ قمار باز ایران راتهدید کرد فرمود:.در هر کجا که تصور نمیکنید ما در کنار شما هستیم. ما ملت شهادت هستیم، ما ملت امام حسین(علیه السلام) هستیم. بپرس ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. بیا! ما منتظریم؛ ما مرد این میدان برای شما هستیم. شما می دانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما، این جنگ را شما شروع می کنید ...
فرمانده ای که از نظر شهید سلیمانی اسطوره اخلاق بود
... وقتی حسش را گفت از خودم خیلی خجالت کشیدم. گفت من حس شب های کربلای 5 را دارم، حس سنگر های شلمچه را دارم، من صدا و حرف های شهدا در گوشم است. حاج قاسم در لباس احرام در کنار خانه خدا شهیدان را فراموش نکرد. قبل از شهادت حاج قاسم در جلسه ای خصوصی پیش او بودم. من از شهید زین الدین خاطره ای گفتم، حاج قاسم معقتد بود زین الدین اسطوره اخلاق است. وقتی از زین الدین گفتم حاج قاسم چنان بلند بلند ...
ماجرای حماسه و شهادت شهدای مدافع امنیت
به شهید سیدعلیرضا ستاری، در ماجرای ششم به شهید حسین غلام کبیری، در ماجرای هفتم به شهید حسین تقی پور و در ماجرای هشتم به شهید روح الله عجمیان پرداخته شده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: از همان هفت هشت سالگی، نماز و روزه را شروع کرد. روزه آن سال افتاده بود به تیرماه. هوا گرم بود و تشنگی امان همه را بریده بود. می گفتم: شما هنوز به تکلیف نرسیدی، نمی خواد روزه بگیری. به محمدحسین برمی ...
یادآوری یک آیه به اقتضای شهادت جمعی از نیروهای سپاه
.... این حقیقت جنگ است که می زنیم و می زنند. این روزگار زدن ها دست به دست می شود تا خداوند معلوم کند افرادی را که ایمان آورده و خدا را می خواهند و از میان شما گواهانی برگیرد و به شما نشان دهد که می شود متحمل قرح شد و مومن ماند و به تداول و دست به دست شدن قدرت اندیشید... و البته خداوند ظلم کنندگان را دوست ندارد. این شکل مواجهه قرآن با زد و خوردها یعنی آموختن شیوه های پذیرش ...
فرزندانم را خداشناس و مؤمن تربیت کنید
الهی نیز باشد، پس ما در هر حال باید سپاس خدا را انجام بدهیم. باری اگر بنده کشته شدم انتظار دعای شما را دارم و اگر مفقود یا اسیر گردیدم برایم ناراحت نباشید لازم است که عرض کنم وقتی روح در بدن و جسم نباشد به محض اینکه پیکر بی روح ارزشی ندارد و وجودش باعث زحمت و آزار دیگران است باید به زیر خاک برود پس مفقود شدن مسئله ای نیست و اگر اسیر هم شدم هر جا باشم خدای عزوجل در نظر دارد. ...
از نفاق بپرهیزید
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تهران نیوز ، شهید اسماعیل بلند قامت پور متولد 8 مرداد ماه سال 1337 از تهران است، پدرش یوسفعلی و مادرش طیبه نام داشت، متاهل و دارای یک فرزند پسر به نام امیر بود، ایشان تا مقطع دیپلم تحصیل کردند و پس از حضورش در جبهه در 14 بهمن سال 1361 در عملیات والفجر در محل فکه بر اثر اصابت تیر به دست و پا به شهادت رسید. بخشی از وصیت نامه به شرح ذیل است: بسم الله ...
قبر شهیدی که عطر و بوی گلاب می هد + عکس
امام (ره) و سپس زیارت امام رضا (ع) در مشهد مقدس رفتیم. یک روز صبح، احمد با تب و عرق از خواب بیدار شد. کمی که حالش خوب شد، همراه دوستان به بهشت رضا رفتیم. سید احمد در آنجا به دنبال قبر شهیدی می گشت، بعد از مدتی بالای مزار شهیدی نشست و قرآن خواند. هر چه اصرار کردیم که این شهید را معرفی کند، پاسخی نداد. وقتی سوار اتوبوس ها می شدیم که شبانه راهی تهران شویم، احمد به سرعت سمت عکس شهیدی رفت که بر ...
دختری با کاپشن صورتی و گوشوارهای قلبی
راه مردم آن لاین:اصفهان ،فاطمه طایی، خبرنگار توانخواه- دخترک در حالیکه با چشم های سیاه آهویی خود مادرش را نگاه می کرد گوشه پیراهن مادر را کشید و با شیرین زبانی خاص خودش گفت: تو رو خدا مامان منو ببر. قول می دم نگم پاهام درد گرفته..از خودتم تند تر راه می رم! آخه امروز روز مادر هم هست،می خوام کنارت باشم. مادر کلیپس روسریش را زیر گلو محکم کرد و گفت:عزیزم ،بهت گفتم اونجا خیلی شلوغه ...
پدر شدن زیباست، اما پر مسئولیت
دستانی سخت و مو هایی سپید نشانگر استقامتی است که خستگی روزگار از آن بیرون زده است. روز پدر مبارک و فرخنده باد. به همین مناسبت گزارشی میدانی تهیه کرده ایم که در زیر می خوانید: پدر من در سن 73 سالگی هنوز کار می کند ص. د. 37 سال دارد، می گوید: خدا سایه هیچ پدری را از زندگی اولاد کم نکند تا خوشبختی فرزندانش را ببیند، پدر من در سن 73 سالگی هنوز کار می کند ...
فرازی از وصیت نامه شهید اسداله حیدری
. هنگام شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دائم در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور مداوم داشت. شهید در مدرسه علامه حلی تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان ادامه دادند. او در اواخر سال 58 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. مدتی در آموزش نظامی مشغول شد، بعد از آن مدتی هم در کردستان و در منطقه پاوه بودند. بعد از شروع جنگ، به جبهه جنوب اعزام شد. در اولین مرحله در عملیات حصر آبادان ...