سایر خبرها
امیرمحمد در آتش/ نوجوانی از امیدیه که حماسه ساز شد
نوجوان رسید این بود که دست خواهرش را گرفته و او را داخل یکی از اتاق های خانه ببرد و بعد از بستن در به خواهر بگوید همان جا بماند و خارج نشود تا راهی برای نجات و فرار از آتش پیدا کند. در شرایطی که امیرمحمد دنبال راه نجات بود، مادر نیز همسایه ها را خبر کرد و کمک خواست. خواهر کوچک تر امیرمحمد هم پنجره اتاق را باز کرد و چون جثه کوچکی داشت توانست بدنش را از لای نرده های پنجره رد کرده و توسط ...
عکس| امیرمحمد انصاری، نوجوانی که مادر و دو خواهرش را از آتش نجات داد و خودش سوخت
امیرمحمد انصاری، نوجوان اهل امیدیه خوزستان وقتی خانه شان آتش گرفت مادر و دو خواهر کوچکش را از مهلکه نجات داد اما خودش به خاطر افتادن کولر پشت در، میان آتش و دود گرفتار شد و به دلیل سوختگی شدید یک روز بعد در بیمارستان آسمانی شد.
نوجوانی که برای نجات جان مادر و خواهرش جان داد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان ، مدیر آتش نشانی شرکت نفت و گاز آغاجاری گفت: امیر محمد انصاری، نوجوان 16 ساله امیدیه ای در پی وقوع حادثه در منزلشان برای نجات جان مادر و خواهران خود دل به آتش می زند. شکیبا افزود:این نوجوان فداکار پس از نجات مادر و خواهران خود به علت سوختگی جان خود را از دست می دهد. در شهریور ماه سال 1400 نیز علی لندی نوجوان فداکار ایذه ای نیز برای نجات چند نفر از همسایگان خود دل به آتش زد و به علت سوختگی جان خود از دست داد. ...
ناگفته های همسر شهید مدافع حرم فاطمیون محمد رضایی
بودکه مادرش فوت می کند. درهفت سالگی هم پدرش فوت کرده بود. ایشان خانه پسرعمویش زندگی کرد و بزرگ شد. خواهر و برادر هم داشتند؟ یک خواهر داشت که خیلی از آقا محمد بزرگ تر بود و ازدواج کرده بود. همین طور با هم آشنا شدیم و به من می گفت من که پدر و مادر ندارم، اگر با هم ازدواج کنیم، شما مخالف نیستید؟! آن نامه ها را دارید؟ نه، در افغانستان است. در همان نامه ها به ...
عکس های کمتر دیده شده از چند بازیگر در کنار پدرانشان
دو ساکن خارج کشور هستند. نگار جواهریان نگار جواهریان متولد 22 دی 1361 در تهران ، بازیگر سینما و تلویزیون است فارغ التحصیل لیسانس رشته طراحی صحنه از دانشگاه آزاد می باشد که از 15 سالگی وارد تئاتر شد سپس صداپیشگی را تجربه کرد و حالا ترجمه هم می کند.نگار جواهریان در شهر تهران به دنیا آمد، مرحوم پدرش مهندس راه و ساختمان و مادرش خانه دار است دو خواهر بنام نازنین و نگین و یک برادر ...
مرگ آتشین پسر 16 ساله در صحنه نجات مادر و خواهرش / خانه اشان در اهواز آتش گرفت
در خانه گرفتار آتش شده اند، به دل آتش میزند تا جان آنها را نجات دهد اما او هم گرفتار آتش می شود و جانش را از دست می دهد. از این جنس نوجوانان و جوانان فداکار در خوزستان کم نیست و ماجرای مشابه آن در شهریورماه 2 سال گذشته توسط علی لندی نوجوان ایذه ای رقم خورد و برای نجات زنان همسایه از شعله های آتش به دل حریق زد و به دلیل شدت جراحت ناشی از سوختگی پر کشید. کدخبر: 966350 1402/11/03 18:12:33 لینک کپی شد ...
پسر جوان برای آشتی دادن خواهرش به مشهد رفت اما دامادشان را کشت / جنایت خونین قبل از طلاق + عکس
خواهر و برادر هستید؟ 6 خواهر دارم و 5 برادر هستیم البته برادر بزرگ ترم نیز 3 سال قبل از دنیا رفت و من پسر کوچک تر هستم. بعد از ترک تحصیل به چه شغلی مشغول شدی؟ ابتدا دست فروشی می کردم ولی بعد 2 سال راهی تهران شدم و به همراه برخی از دوستانم به کارگری ساختمانی روی آوردم. البته زمانی هم در تخلیه بار کار می کردم تا این که به چابهار رفتم تا در کنار برادرم کار کنم چون با ...
چگونه پدر را شاد می کنید؟
و گرمی روزگار ساختند و سوختند تا فرزندانشان با آسایش و آرامش زندگی کنند و همواره آرزوی عاقبت به خیری جگرگوشه هایشان را داشتند. حالا همان فرزندان وظیفه خود می دانند تا آنان را در شادی های روز پدر در سالروز ولادت امیرمومنان(ع) شریک کنند اما هر کس به گونه ای. در روایات سفارش شده که اگر پدرتان از دنیا رفته، به زیارت آنان بروید و حتی خواسته هایتان را با آنان در میان بگذارید و از پدر و مادر ...
# پرسه در فضای مجازی
...> کیوان ساعدی با انتشار این تصاویر از مرحوم علی لندی (نوجوان فداکار 15 ساله که 18 شهریور سال 1400 جانش را به خاطر نجات دو زن همسایه و بر اثر حادثه آتش سوزی مرگبار از دست داد) و مرحوم امیرمحمد انصاری، نوجوان 16 ساله که جمعه هفته قبل، پس از نجات دو خواهر و مادرش از آتشی سوزان، دچار سوختگی صددرصدی شد و از دنیا رفت، نوشت: بهشتی شدن امیرمحمد انصاری، نوجوان 16 ساله اهل امیدیه، پس از نجات مادر و خواهرش در ...
فیلم| روایت نوجوانی که در میان شعله ها ققنوس شد
امیر محمد انصاری، نوجوان 16 ساله امیدیه ای که سن کمش مانع فداکاری اش نشد وپس از اینکه دید مادر و خواهرانش گرفتار آتش در خانه شده اند به دل آتش میزند تا جان مادر و خواهرانش را نجات دهد اما خود گرفتار آتش می شود وجانش را از دست میدهد. روایت این قهرمان را از زبان مادر و پدرش می شنویم.
اخبار حوادث امروز 3 بهمن از اعدام محمد قبادلو تا آزار زنان در خودرو توسط مرد شیطان صفت
برای جلوگیری از طلاق خواهرش به مشهد آمده بود در حالی رشته پیوند را با تیغه کارد برید که خواهرش در آستانه جدایی از شوهرش قرار داشت. اعترافات هولناک عامل جنایت در نواب/ همدستی زن جوان و دوستش برای قتل فجیع شوهر عصر یکشنبه اول بهمن زن میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و از قتل دامادش به دست دختر خود خبر داد. درگیری مرگبار مادر و پسر ورزشکارش به خاطر بهم ریختگی خانه ...
پدری که مراقب خانه دیگران بود
به ماهی ها نگاه می کند. ولی بیرون نقشه ایران، نقاشی پدرش را می ببینم که با یک اسلحه ایستاده روی زمین خشک و دارد ماهی هایی که روی زمین بیابان افتاده اند را نجات می دهد، کنارش عکس حرم حضرت زینب(س) است. وقتی از فاطمه معنی نقاشی اش را پرسیدم گفت: پدر من مواظب تمام خانه های دوستام بود تا آنها با آرامش زندگی کنند، اون روز نقاشی فاطمه بهترین نقاشی شد و من او را داخل حیاط مدرسه زدم که پدرها و ...
نگاهی که منجر به قتل شد
مهم ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (سه شنبه سوم بهمن ماه سال 1402) را می توانید در این بسته خبری مشاهده کنید. قتل مادر با ضربه های دمبل پسر جوان وقتی با اعتراض مادرش مبنی بر به هم ریختگی خانه رو به رو شد او را با ضربات دمبل بدنسازی به قتل رساند. بیشتر بخوانید هفت خط معتاد! وقتی بعد از گذشت 10 سال، دوست دوران نوجوانی ام را دیدم برای دقایقی او را به ...
روایتی از عیادت امام خامنه ای از دانش آموز رزمنده+ عکس
قصه می گفت. شش ساله بود که او را بردم عکاسی. گفتم دستت را با ژست بگیر. می گفت: نه مگر من دخترم؟! همین طوری عادی می ایستم عکس بگیرند. مجتبی و محمدرضا اهل شوخی بودند؛ ولی عباس خیلی جدی و اهل فکر بود. به پدرش و من احترام زیادی می گذاشت. نه جلوتر از ما راه می رفت، نه روی حرف پدرش حرف می زد. جبهه خود خدا درس خوان بود و خیلی دوست داشت به دبیرستان سپاه برود. امتحان داد و ...
کاپیتان پرسپولیس جان یک انسان را نجات داد
کاپیتان تیم پرسپولیس شب گذشته باعث نجات جان یک فرد شد. شب گذشته یکی از همسایگان امیدعالیشاه با مراجعه به درب منزل این بازیکن، اعلام می کند حال پدرش اصلا خوب نیست و به این ترتیب از کاپیتان قرمزهای تهران درخواست کمک می کند. عالیشاه نیز که اضطراب و نگرانی همسایه را می بیند به خانه این فرد می رود. این بازیکن پس از دیدن فرد دچار حادثه، متوجه می شود که او نبض و نفس ...
نوجوان خوزستانی جان خود را برای نجات جان خواهر و مادرش از دست داد + عکس و جزئیات
به گزارش رکنا، ماجرای ققنوس فداکار را شاید خیلی ها شنیده باشند اما این بار این ماجرا توسط یک نوجوان امیدیه ای در شهر اولین ها تکرار شد تا نامش در بین مردم شهرش بدرخشد. امیر محمد انصاری، نوجوان 16 ساله امیدیه ای که سن کم او مانع از نشان دادن غیرت و اصالتش نشد وپس از اینکه می بیند مادر و خواهرانش گرفتار آتش در خانه شده اند به دل آتش میزند تا جان مادر و خواهرانش را نجات دهد اما او هم ...
جسد کودک 2 ساله در لینکلن شایر پیدا شد
خانه بازگشت و دوباره با پلیس تماس گرفت، زیرا هنوز پاسخی دریافت نشده بود و کودک و پدرش همچنان ناپدید بودند. خانواده این کودک به روزنامه سان گفتند، مددکار اجتماعی چند روز بعد با استفاده از کلید صاحب خانه وارد خانه این کودک و پدرش شد، اما اجساد پدر و پسر پیدا نشد. سارا پیس، 43 ساله، مادر این کودک، گفت که آخرین بار پسرش را قبل از کریسمس پس از مشاجره با کنت دیده است؛ گمان می رود ...
فرزند خلف طالقانی؛ کسی که جانانه از میراث پدر محافظت می کرد
جایی را اجاره کنم و بنشینم. به شدت وضع مالی مان بد شد و من یکی از بیشترین بدهکاران شدم. تا اینکه الحمدلله الان دست مان به دهن مان می رسد. خدا را صدهزار مرتبه شکر. دیناری پول از آقا به ما نرسید. یک خانه در پیچ شمیران داشتیم که فروختیم و به مادرمان دادیم. با آن سن ظهربه ظهر و عصربه عصر دم نانوایی می رفت و نان می گرفت. یک بار در نانوایی یکی او را شناخته و گفته بود که این خانم آقای طالقانی است که ...
بابای قشنگ من
برادر 15 ساله اش تکیه می کند و دلش به بودن با او گرم است. دی ماه 1398 یک سال و نیم بیشتر نداشت که خبر آوردند بابایش شهید شده است. همه جا و حتی اخبار تلویزیون حرف از بابای او بود. با گریه های پنهان مادر و اشک های جانسوز برادرش که آن موقع 11ساله بود گریه می افتاد. خانه شلوغ می شد. جمعیتی می آمدند و می رفتند و او سرگرم بازی می شد. نمی دانست شهادت یعنی چه و چرا مردم شهر به نام ...
تاب آوری با تسلای هنر
رو است که کارگاه سفال و هنرورزی در آن برای او جایگاهی عاطفی و رهایی بخش پیدا می کند: کارگاه سفال مثل خانه دوم امیلیا بود... امیلیا از وقتی شش سالش بود به کارگاه می رفت. پدرش توی یک کلاس فوق العاده ثبت نامش کرده بود. همان روز اول امیلیا احساس کرد جای درستی آمده. از همان لحظه ای که انگشت هایش را توی گلوله خاکستری و نرمی که جلویش گذاشته بودند، فرو برده بود تا ظرفی سفالی برای خانم اوبرایان درست کند ...
دیگه از زندگی سیر وابیم
با عمویش آمده بود. یسنا از غصه دوری مادرش و ویلچرنشینی پدرش طاقتش طاق شد و دست به خودکشی زد. وضع مالی بدی نداشتند. مادرش پس از اینکه پدرش دچار برق گرفتگی و فلج شد، طلاق گرفت و با پسرعمه اش ازدواج کرد. خانواده پدر یسنا می گفتند یسنا دو عموی مجرد دارد. دست کم با اینها ازدواج کن و به خاطر بچه های کوچکت بمان و از خانه نرو. اما مادر نپذیرفت با یکی از برادرشوهرهای هم سن و سال خودش ازدواج کند و رفت ...
ارثیه 268 میلیون دلاری آلن دلون به چه کسی می رسد؟
راه انداخته است. خصومت ها در چهارم ژانویه زمانی آغاز شد که آنتونی دلون 59 ساله که او نیز یک هنرپیشه است، اعلام کرد که پلیس گزارش داده خواهر ناتنی و 33 ساله اش انوشکا ، سال ها رنج پدرشان را پنهان کرده و پدرشان را تحت تاثیر قرار داده تا زندگی او را کنترل کند و او را به سوئیس منتقل کند، جایی که آلن دلون از سال 1985 در آنجا نیز ساکن بوده است. دلون که تجسم جذابیت سینما در دهه ...
تلخ ترین خاطره شهید امینی در مبارزه با داعش
بعد از نماز صبح باهم صحبت می کردیم و از خاطرات آنجا تعریف می کرد که یکی از دوستانش جلوی چشم او اسیر شده و نتوانسته کاری کند. این را تعریف می کرد در حالی که بغضش را فرو می داد و خشمی که نسبت به داعش داشت در چهره اش نمایان بود. خواهر شهید درباره اولین اعزام برادر گفت: سال 1394 تصمیم به رفتن گرفت و اردیبهشت همان سال اولین بار به سوریه رفت. ما مطلع نبودیم و خبر نداشتیم کجاست. بعد از 40 روز ...
دایه فاطمه؛ بانوی کهنسالی که هنوز شناسنامه ندارد
علیا در 50 کیلومتری مهاباد شدم و پس از پرس و جوی زیاد توانستم خانه کوچک و کاهگلی دایه فاطمه را پیدا کنم. اهالی روستا به وی دایه فاطمه می گفتند، دایه واژه کُردی به معنی مادر است که در این منطقه به عنوان پیشوند برای احترام به ابتدای نام زنان کهنسال اضافه می شود. هر چند بسیاری از خانه های مسکونی اهالی این روستا بازسازی شده اما خانه دایه فاطمه با همان سبک قدیم و مصالح بومی که شامل ...
داروین به عشق مادرش گل می زند
به خانه های خود دعوا می کنند. دردناک تر زمانی است که طبیعت خشمگین می شود و رودخانه کواریم، دارایی های مردم را از دستشان می گیرد. دوران مدرسه نونیز این جوان هر روز از ساعت 7 صبح تا 3 بعد ازظهر و بیشتر اوقات بدون خوردن غذا به مدرسه می رفت. او بر خلاف بچه های دیگر که والدینشان برایشان تنقلات می خریدند، بسیاری از روزها بدون حتی یک وعده غذایی روز را می گذارند. ترک خانواده به ...