سایر منابع:
سایر خبرها
رئیس بیمارستان گودرز یزد:گروکشی از جسد بیمار واقعیت ندارد
توان گفت گروکشی شده است. رئیس بیمارستان موقوفه خیریه گودرز اضافه کرد: خانواده این مرحوم روز گذشته (20 فروردین ماه) نسبت به پرداخت هزینه بیمارستان اقدام کردند و جسد بیمار خود را تحویل گرفتند. بیمارستان گودرز در فروردین 1324 توسط فرزندان گودرز بنامهای شاه جهان، فریدون ، اردشیر و مهربان بنام پدرشان گودرز ساخته شد و از سال 1327 با 32 تخت بیمارستانی به بهره برداری رسید. این بیمارستان ...
گروگانگیری جسد دختر دلفانی برای پول در بیمارستان کرمانشاه
و تحت مداوا قرار می گیرد، اما تلاش کادر پزشکی این بیمارستان بی نتیجه می ماند و در نهایت این بیماری موجب مرگ وی می شود. وقتی که خانواده متوفی برای تحویل جسد مراجعه می کنند با یک صورت هزینه 76میلیون تومانی مواجه می شوند، که تحویل جسد را منوط به پرداخت این مبلغ می کند. پدر دختر که کارگر و دارای بیمه تأمین اجتماعی است، اظهار تهیدستی می کند و این مبلغ به 45میلیون تومان کاهش می یابد که باز هم این کارگر ...
ماجرای گروگانگیری جسد دختر 13 ساله
23 فروردین ماه جسد به آنها تحویل شد. محمدی افزود: شاید نگهداری جسد به خاطر پول تنها فاصله یک روزه داشت و آن هم زمانی بود که خانواده متوفی روز 22 فروردین رفتند که کارت ملی و اینها را بیاورند. وی افزود: در نهایت خانواده فتحی آبادی نزد ما دو کارت ملی و مبلغ چهار میلیون تومان سفته گذاشتند و جنازه را روز 23 فروردین ماه از بیمارستان تحویل گرفتند. ...
سوزاندن یک مرد به بهانه رابطه نامشروع
پول نیوز - مردی به خاطر خیانت همسرش در اقدامی جنون آمیز پسر مورد علاقه وی را کشت و جسدش را در بیابان های خراسان جنوبی به آتش کشید. به گزارش شرق، قاضی ابراهیم رمضانی، رئیس دادگاه کیفری شماره یک خراسان جنوبی در جلسه محاکمه شوهر زن خیانتکار و همدستش که بعدازظهر یکشنبه در بیرجند برگزار شد اتهام متهمان را آدم ربایی، قتل عمد و معاونت در سوزاندن جسد اعلام کرد و گفت: 14 خرداد سال گذشته پدر ...
سوزاندن یک مرد به بهانه رابطه نامشروع
قاضی ابراهیم رمضانی، رئیس دادگاه کیفری شماره یک خراسان جنوبی در جلسه محاکمه شوهر زن خیانتکار و همدستش که بعدازظهر یکشنبه در بیرجند برگزار شد اتهام متهمان را آدم ربایی، قتل عمد و معاونت در سوزاندن جسد اعلام کرد و گفت: 14 خرداد سال گذشته پدر مقتول به نام م . پ با اعلام مفقودبودن پسر خود اظهار کرد زنی که خود را م. الف معرفی کرده بود با مغازه من تماس گرفت و اعلام کرد تلفن همراه مقتول خاموش است و خود ...
دعا برای زندگی طولانی در کنار 208 مرده
جا مواجه شویم. در مدرسه وقتی شغل پدرم را سؤال می کردند با افتخار آن را به زبان می آوردم. البته آن سال ها به دلیل اینکه خانواده هایی که در منطقه جنوب تهران زندگی می کردند در یک سطح قرار داشتند کسی از شنیدن نام شغل پدر از من فاصله نمی گرفت. همه به پدرم احترام می گذاشتند و اگر کسی از دنیا می رفت سراغ او می آمدند و می خواستند مرده شان را شست و شو دهد. آن روزها در سالن تطهیر بهشت زهرا دیواری وجود نداشت ...
محکوم به قصاص، خانواده مقتول را پیدا نمی کند که از آنها رضایت بگیرد
آفتاب : به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات برای مشخص شدن ماجرا آغاز شد. اهالی ساختمان به مأموران گفتند: مقتول که احمد نام دارد، مدتی بود که با جوان دیگری به نام سعید در یکی از واحدهای ساختمان زندگی می کرد. آنها همشهری بودند و از زمانی که برای اقامت به آن خانه آمده بودند بدرفتاری یا درگیری نداشتند و کسی از آنها چیزی ندیده بود تا اینکه روز حادثه یکی از همسایه ها سعید را دید ...
محروم از مهرورزی مادر شدم، سایه پدر می خواهم
به قاضی سعید احمدبیگی گفت: پدرم مرد مهربانی است. او 25 سال با مادرم زندگی عاشقانه ای داشت. از کودکی به یاد دارم که پدرم چقدر به مادرم، من و برادرم محبت می کرد. او شبانه روز کار می کرد تا برای ما آسایش و آرامش به ارمغان بیاورد. هیچ وقت درگیری پدر و مادرم را ندیده بودم و اصلاً فکر نمی کردم که روزی این اتفاق تلخ رخ دهد و این گونه خانواده ما از هم بپاشد. مادرم هم او را دوست داشت. من به تازگی ازدواج ...
به ما گفتند بروید گُنده تان را بیاورید! / ریالی از اعتبارات سفر رئیس جمهور واریز نشده است/ پول های ...
به گزارش پایگاه خبری راه مبین ، گفتگوی صمیمانه سید امیر(مسعود) سمائی مدیرعامل موسسه سلامت کوثر مجری و پیمانکار احداث ساختمان بیمارستان 313 تختخوابی امام خمینی (ره) شهرستان شهریار با خبرنگار سرویس اجتماعی پایگاه خبری راه مبین را در ادامه ملاحظه فرمائید: تاریخچه بیمارستان 313 تختخوابی امام خمینی(ره) شهریار سابقه این بیمارستان به سال 1368 بر می گردد و قضیه تاسیس این بیمارستان از هنگامی آغاز شد که در سال 62 آقای رهنما به حاج آقای ثمری امام جمعه فقید شهریار مراجعه کرده و اذعان می دارد که قصد اهدای 5 هکتار زمین در حوزه سلامت را دارم و بعد از موافقت با این ام ...
ناگفته های شهید صیاد شیرازی
آشنا بود. خیلی از مسائل و مشکلات فقط به واسطه حضور پدرم از بین می رفت. چون همه به ایشان اعتماد و اعتقاد داشتند برای همین خلاء حضور پدر بسیار دیده می شود. ایشان ایامی که در جبهه حضور داشت و فرصتی برای فکر کردن به زن و بچه نبود از آن مسافت طولانی مراقب همه مسائل خانواده بود. یادم می آید پنجم ابتدایی بودم. یک روز مدیر مدرسه من را دید و گفت فلان روز پدرت تماس گرفت و جویای درس هایت بود. برای من خیلی عجیب ...
جزئیات تحویل واحدهای مسکن مهر به خانواده های تحت پوشش بهزیستی
پول نیوز - میرمحمد غراوی درخصوص تفاهم اخیر شرکت عمران شهر جدید پرند و هشتگرد با سازمان بهزیستی مبنی بر واگذاری یکهزار و 600 واحد بدون متقاضی به این سازمان که قرار است به زودی به طور رسمی بین دو سازمان امضا شود اعلام کرد: براساس این تفاهم نامه قرار است تعداد یکهزار واحد از واحدهای بدون متقاضی پرند و 600 واحد در هشتگرد به افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی واگذار شود. وی در این خصوص اضافه کرد ...
رمزگشایی از مصاحبه خواهر بابک زنجانی
علت مبانی حقوقی و باعلم وآگاهی،بلکه به خاطروادار کردن آنها به پرداخت بدهی صادر شده است. نکته ای که محسنی اژه ای در نشست خبری روز یکشنبه صراحتا آن را رد کرد. آنطور که خواهر می گوید بعد از اعلام حکم اعدام با او گفت وگو کرده و بابک گفته است: ناراحت نباشین من این پول را برمی گردانم ووضعیت اینگونه نمی ماند و باید این پول برگردد. به بابک گفتم نکنه این پول برگردد وحکم را اجرا کنند. خواهر بزرگ ترین بدهکار ...
پوران فرخ زاد از خاندان عصیان گرش گفت
هایشان از این شهر به آن شهر بروند. خانواده شما هم به نوعی دستخوش این مهاجرت ها بوده؟ درواقع بعد از وقایع 1320 این طور شد. حتما می دانید دیگر. همه روسای املاک ها را برداشتند و پدرم مجبور شد به تهران برگردد. اول رفت ژاندارمری و بعد هم به علت ماموریت های زیادی که به او می دادند، از این شهر به آن شهر می رفت و تابستان ها، هرجا که بود، ما به او ملحق می شدیم؛ مثل زندگی شاملو، خیلی شبیه است. چند بار به ...
برخورد امام خمینی(ره) با امام زمان جعلی
زمان هستم و به زودی ظهور خواهم کرد! عجالتاً 10 هزار تومان به من قرض بدهید. ظهور که کردم پس خواهم داد . ابتدا تصور کردم شوخی می کند و یا دیوانه است، ولی بعد دیدم خیلی هم جدی حرف می زند، به ناچار گفتم: بنشیند تا نامه را ببرم و به خدمت امام بدهم. امام با دیدن نامه کمی خندیدند و برگشتم. صاحب نامه تا غروب منتظر پاسخ آن نشست. هنگام غروب من و آقایان صانعی و ورامینی طبق معمول خدمت امام رفتیم که گزارش کار ...
اربعین فراق آیت الله سیدعبدالحسین آیت اللهی در جهرم گرامی داشته شد
این بیت و اساتید آقای بزرگ و مراجعی که به وی اجازه نامه امورحسبیه و روایی داده بودند، پرداخت. در این آئین علاوه بر بیت آیت الله آیت اللهی، یادگار نماینده ولی فقیه در لارستان جمعی از مسولان شهرستان از جمله نماینده ولی فقیه و امام جمعه جهرم، امام جمعه بنارویه، امام جمعه موقت میان شهر و نماینده آیت الهل احمد بهشتی، معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان جهرم، شهردار و اعضای شورای شهر، برخی از ...
گزارشی از تولد همزمان 5 پسر مشهدی
در حال کنترل و رسیدگی است. امیدواریم زود به درمان جواب بدهند. دوباره به سراغ پدر می رویم. میکائیل را برداشته و با مهربانی به چشمانش نگاه می کند. جالب است که میکائیل هم چشم در چشم پدر شده تا نمای زیبایی به قاب خاطره عکاس ها بدهد.خانم آصفی هزینه هر شب تخت را 600 هزار تومان اعلام کرده و می گوید: با بیمه تأمین اجتماعی تنها 6 درصد این هزینه ها توسط پدر پرداخت می شود اما هزینه های جانبی این بچه ها بسیار ...
شهادت امیر برای دشمنانش گران تمام شد
یک خانواده هشت نفره جنوب شهری تهران، پنج پسر دارند که بین اولی و آخرین شان 20 سال فاصله است. حمید متولد سال 45 است و امیر متولد 1365، تا امیر به دنیا بیاید، حمید به همراه برادر دیگرشان مجید مدت هاست که در جبهه های دفاع مقدس حضور دارند و بعد از تولد امیر نیز باز در جبهه ها حضور می یابند. قسمت این دو شهادت نیست، اما در تقدیر امیر نوشته شده که از هر دو برادر پیشی بگیرد و 29 سال بعد از تولدش در جبهه ...
انعقاد تفاهم نامه همکاری با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) برای ساخت بیمارستان در حاشیه شهر مشهد
وقت تکمیل و به بهره برداری رسید. استاندار خراسان رضوی با اشاره به کمبود دو هزار تخت بیمارستانی نسبت به سرانه جمعیت استان، تصریح کرد: روز گذشته تفاهم نامه همکاری با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) برای تکمیل بیمارستان 320 تختخوابی هاشمی نژاد مشهد و ساخت بیمارستان در مناطق حاشیه ای شهر در این حوزه صورت گرفت. رشیدیان از توسعه خدمات بهداشتی و درمانی در تمام مناطق استان در قالب ...
ماهیت پیدا و پنهان کمپانی "فیات ایتالیا"
هیولایی ترجیح داد و این دین را دین حق و آخرین دین الهی برگزید. کشف جسد ادواردو در کنار جاده و علت قتل وی بعد از گذشت بیش از 35 سال در لابلای گزارش این پرونده مجهول مانده است. نکته ریز قابل تامل و نتیجه گیری این است که شرکت خودروسازی فیات و در راس آن سناتور جووانی آنیلی پدر ادواردو به خاطر گرایش و انتخاب آگاهانه و از روی مطالعه دین اسلام، نه تنهافرزندش را از تمامی ارث شرکت بزرگ ...
اولیای دم، بار دیگر تقاضای قصاص کردند
پس از انتقال به بیمارستان به دلیل خونریزی مغزی ناشی از اصابت جسم سخت جان باخت تا ضارب - متهم ردیف اول- به اتهام قتل عمد دستگیر شود. یک سال پس از این حادثه، 30 مرداد 94، جلسه رسیدگی به پرونده او در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی برگزار شد که در نتیجه آن، به حبس و پرداخت دیه محکوم شد. سه متهم دیگر نیز به اتهام ضرب و شتم مقتول پیش از وقوع قتل، به شش ماه زندان ...
خود زیست نامه کوتاه مولف "از آستارا تا استراباد"
که وزیر دکتر مصدق بودند، نوه عموی من هستند. پس از آنکه در دوره رضا شاه ثبت احوال تاسیس شد و مردم صاحب نام خانوادگی شدند، پدر من در هنگام گرفتن شناسنامه اسم خانوادگی " صدیقی" را عوض کردند و " ستوده" گذاشتند و "خلیل ستوده" شدند. پدر من در تهران به دنیا آمدند و خودم هم در محله سرچشمه تهران در سال 1292 شمسی متولد شدم. پدرم بیست و پنج ساله بود که پدربزرگم فوت کرد و مسئولیت بازماندگان ...
ناگفته های خواهر بابک زنجانی
اقوام معاشرت می کرد تا دوستان. افراد خیلی زیادی را می شناخت و در ارتباط بود ولی دوستانش معمولا دوستان کاری بودند و کمتر پیش می آمد با دوستانش در منزل و محیط خانواده رفت و آمد کند. سئوال: برخورد افراد اعم از دوستان و آشنایان و رسانه ها بعد از زندان با شما چگونه بود؟ از یک طرف بی خبری و از طرف دیگر اخبار رسانه های ایرانی و خارجی اذیت مان می کرد؛ همه با هم و یک صدا به بابک حمله ...
اخراج 15 نفر از کارکنان قراردادی با بیش از 15 سال سابقه کار شرکت حمل و نقل بین المللی ایران و روسیه ...
تا مرداد ماه سال 95 کارکنان را حفظ می کردند اما حدود یک سال است طبق گفته های رئیس اداره شعبه انزلی مبنی بر تعدیل نیرو زمزمه هایی بوده و طی این یک سال و نیم تا دو سال از لحاظ پرداخت حقوق هیچگونه مداومتی نداشته و کلیه پرسنل نزدیک یک سال است که حقوق دریافت نکرده اند و با وجود این مشکلات کلیه پرسنل برای بقای شرکت مشغول به کار بودند و کار انجام می شد و در پایان 29 اسفند 94 طبق نامه ای کلیه کارکنان ...
از مصرف برق منزل رهبری تا آرزوی شهید بهشتی
آنچه در پی می آید بخشی از سلسله خاطرات تبلیغی حجت الاسلام قرائتی است منتشر شده است: * شیخ عباس قمی و کار روزانه برای امام زمان(ع) حضرت آیت اللَّه مروارید(ره) نقل می کردند: در خدمت حاج شیخ عباس قمی(ره) در باغی در حوالی مشهد مهمان بودیم. حاج شیخ عباس بعد از سلام و احوالپرسی شروع به نوشتن [...] آنچه در پی می آید بخشی از سلسله خاطرات تبلیغی حجت الاسلام قرائتی است منتشر شده است: * شیخ عباس قمی و کار روزانه برای امام زمان(ع) حضرت آیت اللَّه مروارید(ره) نقل می کردند: در خدمت حاج شیخ عباس قمی(ره) در باغی در حوالی مشهد مهمان بودیم. حاج شیخ عباس بعد از سلام و احوالپرسی شروع به نوشتن کرد. گفتند: آقا امروز روز تفریح است فرمود: فکر می کنید من از سهم امام بخورم و کار نکنم!. صاحب باغ گفت: آقا! غذاها و میوه ها سهم امام نیست، مال شخصی من است، شما استراحت کنید. جواب داد: یعنی می گویید یک روز هم که از سهم امام زمان (ع) استفاده نمی کنم، برای مولایم کار نکنم؟!. * همۀ نام ها پاک شد، ولی ... فرد خیّری در یکی از شهرهای ایران بناهای خیریّۀ زیادی ساخته بود و بر سر در هر بیمارستان و مدرسه ای که می ساخت نام خودش را با کاشی کاری می نوشت. یک روز جوانی به او رسید و گفت: من به خاطر فقر نمی توانم ازدواج کنم و به گناه می افتم، اگر شما مقدار کمی پول به من بدهید، ازدواج می کنم. او هم در کنار خیابان چند هزار تومان به او می دهد. پس از مدّتی مرد خیّر از دنیا رفت. شخصی او را در خواب دید و پرسید: در آن عالَم چه خبر است؟ گفت: همۀ نام ها پاک شد، ولی آن چند هزار تومان بی نام به کارم آمد. * با کتک آشنا هستیم! اوّلین سالی که اسرای ایرانی آزاد شدند، گروهی از این عزیزان را به حج آوردند. صحبت راهپیمایی برائت از مشرکین بود و خطراتی که پیش بینی می شد. آزاده ها گفتند: ما را در خط اوّل قرار دهید، چون ده سال در زندان های عراق کتک خورده ایم و با کتک آشنا هستیم. * صغیرهایی که کبیر نمی شوند!! حضرت آیت اللَّه العظمی گلپایگانی(ره) جهت رسیدگی به یتیمان مبلغی کمک می کرد. شخصی سال ها مراجعه می کرد و می گفت: آقا در همسایگی ما چند صغیرِ یتیم هستند به آنها کمک بفرمائید. از آقا کمکی می گرفت و می رفت. او فکر می کرد آقا چون به سن پیری رسیده فراموش می کند که چند ماه قبل هم مراجعه کرده است. تا اینکه روزی آقا به او فرمود: این چه صغیرهایی هستند که کبیر نمی شوند!!. * اگر هدف، خدا باشد وقتی برای قبولی زعامت و مرجعیّت، خدمت شیخ انصاری(ره) رسیدند؛ ایشان گفتند: در جوانی هم شاگردی داشتم که از من فهیم تر بود، به سراغ او بروید. گفتند: ایشان در نجف نیست. گفتند: هر کجا هست پیدایش کنید. بالاخره به رشت آمده خدمت ایشان رسیده و قصه را تعریف کردند.وی گفت: شیخ درست گفته من در جوانی از او بالاتر بودم، امّا سال هاست او در حوزه نجف فعّال بوده و من در رشت از درس و بحث منزوی، پس الآن او از من قوی تر است، به سراغ او بروید. آری، اگر هدف خدا باشد، چنین می شود. * انجام برنامه های انقلاب همراه با رضایت والدین! خدمت حضرت امام (ره) بودم که دختری با گریه خدمت امام عرض کرد: می خواهم کارهای انقلابی بکنم، ولی پدر و مادرم نمی گذارند. امام فرمود: از برنامه های انقلابی کارهایی را انجام بده که پدر و مادرت راضی باشند. * مصرف برق در منزل رهبر معظّم انقلاب خدمت رهبر معظّم انقلاب رسیدم، تمام چراغ های اتاق خاموش و فقط چراغِ روی میز ایشان جهت مطالعه روشن بود. اطرافیان گفتند: آقا تنها وقتی مهمان خدمت ایشان می رسد چراغ اتاق را روشن می کند. * مادر چند دکتر، از بی دکتری مُرد در اصفهان زنی بود که چند پسرش دکتر بودند؛ زن های دیگر همیشه به او می گفتند: خوشا به حالت که بچه هایت دکتر هستند، برای روز پیری به دردت می خورند. این خانم روزی از خانه یکی از فرزندانش به قصد خانه دیگری خارج می شود، در راه تصادف کرده و خونریزی مغزی می کند. او را به بیمارستان منتقل می کنند ولی کسی نمی داند، کیست؟ تا اینکه از دنیا می رود و او را به سردخانه می برند. بعد از چند روز آقای دکتر منزل برادرش زنگ می زند تا حال مادر را بپرسد. جواب می شنود که مادر اینجا نیست! به تکاپو می افتند بالاخره جنازه مادر را از سردخانه تحویل می گیرند!! راستی عجب دنیایی است، مادری که چند فرزند دکتر دارد و دیگران به حالش غبطه می خوردند، از بی دکتری می میرد!. * ارزش نشستن انسان با یک باسواد در طویله! یکی از همکاران آموزشیار ما در نهضت سوادآموزی که به روستایی رفته بود هر چه تلاش کرد تا جایی برای کلاس پیدا کند نشد، بالاخره زیراندازی در طویله ای انداخت و به هر قیمتی بود کلاس را تشکیل داد. وقتی این ماجرا را شنیدم به یاد این حدیث افتادم که اگر انسان با یک باسواد در طویله بنشیند، بهتر از آن است که با بی سواد بر فرش قیمتی بنشیند. * دو نماینده در دو جبهه مختلف شخصی دو پسر داشت، یکی را به آمریکا و دیگری را به سپاه پاسداران فرستاده بود. احوال فرزندانش را پرسیدم. گفت: یکی را فرستاده ام جبهه که اگر انقلاب پیروز شد بگویم این طرفی هستم، دیگری را فرستاده ام آمریکا که اگر ورق برگشت، بگویم آن طرفی هستم. دیدم شوخی معنی داری است، البتّه بعضی به طور جدّی این گونه هستند. * مانع شدن در راه خدا جوان جانبازی یک دست و یک پایش را تقدیم اسلام کرده بود. خواهر تحصیل کرده و باکمالی گفت: چون فکر می کنم کسی با وی ازدواج نکند، آماده هستم با او ازدواج کنم، امّا پدر و مادر دختر مخالفت می کردند. گفتم: به آنها بگوئید اگر مسائل اصلی مثل دینداری و اخلاق و اصالت خانواده حل است، ایجاد کردن مشکل به خاطر مسائل فرعی و جزئی، مانع شدن راه خدا است. چون ازدواج هم راه خداست. * آرزوی شهید بهشتی مرحوم حاج آقا حسن بهشتی که در 21 ماه رمضان در اصفهان به شهادت رسید، از بستگان شهید دکتر بهشتی بود. این خاطره را درباره وی تعریف می کرد که مرحوم بهشتی از نوجوانی سحرخیز و اهل شب زنده داری و راز و نیاز بود.یکی از اعضای خانه به پشت در اتاق این جوان 17 ساله می رود تا دعای وی را بشنود، می بیند که می گوید: خدایا! من سعی می کنم جوانی ام را به درس خواندن بگذرانم، سعی می کنم گناه نکنم و تقوا داشته باشم. ای خدا! کمکم کن آرزو دارم به جایی برسم که جوامع بشری از من استفاده کنند. خداوند نیز دستش را گرفت و با قلم و بیان او، هزاران نفر را هدایت کرد. او در تدوین قانون اساسی سهم بسزایی داشت و در پیروزی انقلاب و رفع مشکلات سال های اوّل انقلاب نفر اوّل بود. * قصّه اتوبوس مرحوم شهید بهشتی به کاشان آمده بودند. خدمت وی رسیدم، به فرزندشان گفتند: قصه اتوبوس را برای آقای قرائتی بگو. گفتم: قصه اتوبوس چه بوده؟ گفتند: در میان مسافران یک اتوبوس شرکت واحد دربارۀ پدرم بحث می شود؛ یکی می گوید کاخی مجلّل دارد، دیگری می گوید ساختمانی 10- 15 طبقه دارد! راننده می گوید: بحث نکنید من خانه وی را بلدم، الآن شما را به آن جا می برم. اتوبوس پر از جمعیت در خانه ما متوقّف می شود، زنگ خانه به صدا در آمد و من در را باز کردم، دیدم 40- 50 نفر پشت در خانه جمع شده اند! گفتم: چه خبر است؟ دیدم همه با هم می گویند: این که یک خانه معمولی بیشتر نیست!! * از سفر تبلیغیِ روستاهای یاسوج تا هامبورگ در زمان طاغوت، شهید بهشتی و شهید باهنر تصمیم گرفتند با دوستانشان به روستاهای اطراف یاسوج بروند؛ مناطقی که کسی رغبت نمی کند برای تبلیغ به آنجا برود. گروهی هیجده نفره را تشکیل داده و به مناطق گمنام سفر می کنند.از طرفی این دو شهید بزرگوار جلسه می گیرند که لازم است صدای اسلام را به خارج از کشور برسانیم و لذا شهید باهنر به ژاپن و شهید بهشتی به هامبورگ سفر می کنند.آری برای تربیت شدگان اسلام فرق نمی کند در کدام محل باشند؛ در میان عشایر یا شهرهای بزرگ و کوچک و یا حتّی کشورهای دیگر. * نباید توهین کنیم! فرزند شهید بهشتی تعریف می کرد: همراه پدرم از کنار قبرستانی در اروپا گذر می کردیم. وی گفتند: توقّف کنیم و در قبرستان قدمی بزنیم. در حین قدم زدن به قبر مارکس رهبر مارکسیست های جهان رسیدیم. وقتی از قبر او گذشتیم یکی از همراهان گفت: قبر مارکس همان قبری است که سگی روی آن نشسته است؟ پدرم تا این جمله را شنید با اینکه هیچ کس جز ما در قبرستان نبود، با چهره ای درهم کشیده فرمود: ما منطق داریم نباید توهین کنیم. * اثبات حقانیت جمهوری اسلامی با زبان بی زبانی در مراسم حج، یکی از برادران ترک زبان از روی سوزی که داشت، می خواست حقّانیت جمهوری اسلامی را به شخص عرب زبانی حالی کند. قرآنی را به دست گرفته و به مرد عرب گفت: شاه، قرآن، آنگاه اشاره به زیر پایش کرد؛ (یعنی به برکت قرآن، شاه پائین افتاد)، سپس گفت: امام خمینی، قرآن؛ و اشاره به بالای سرش کرد(یعنی به برکت قرآن، امام بالا برده شد)؛ و بالاخره با اشاره مطلب خود را فهماند. اگر کسی سوز دینی داشته باشد به هر قیمتی شده پیام خودش را می رساند. منبع: تسنیم کد مطلب : سایر اخبار ...
خواهر بابک زنجانی: وای، به مامان و بابا چی بگیم؟
اردیبهشت 93 به آنها داده است و در صورتی که آن چک به هر دلیلی دچار مشکل می شد باید طبق قوانین چک برخورد شود اما قبل از اینکه زمان سر رسید چک برسد یا شکایتی از سوی نفت یا اشخاص حقیقی یا حقوقی علیه بابک صورت گیرد، بازداشتش کرده اند. بعد از بازداشت بابک، شروع سال جدید برایتان چطور بود؟ عید از راه رسید ؛ دلتنگی ها بیشتر و بیشتر می شد و طاقت خانواده کمتر و کمتر. حال مان خیلی بد بود ...
شهیدی که خرمشهر را به گورستان لشکر تانک صدام تبدیل کرد
کماندویی رویال مارین انگلستان برای خانواده صفا ارسال شد که در آن نامه اعلام کرده بودند به خاطر شهادت محمدعلی صفا مدت سه روز پرچم این پایگاه نیمه برافراشته بوده است. *** شهیدی که در انگلستان برای او تندیس ساختند بعد از شهادتش پایگاه کماندویی رویال مارین انگلستان تندیسی از وی ساخت و پایگاهی به نام پایگاه شکارچی تانک محمد علی صفا در انگلستان بنا شده است و همچنین در تهران، بجنورد و بوشهر ...
4 روز مانده به پایان زمستان...
به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، شهید محمد سبک دستی در بیستمین روز از ماه فروردین سال 1346 شمسی در خیابان منجم تبریز به دنیا آمد. محمد از همان دوران کودکی اهل عبادت بود و هنگام نماز کنار پدر و مادر قامت به نماز می ایستاد. دستان کوچکش را برای دعا به سوی آسمان می گرفت و لب به ذکر پروردگار می گشود. دوران ابتدایی را با موفقیت در دبستان سپری کرد و دوران راهنمایی وی با پیروزی ...
تاریکی سپیده
فرزندانم را تهدید کند. تا چند روز پس از این اتفاق، خانواده بهرام به تمام بیمارستان ها سر زدند، اما پیدایش نکردند ومن نیز دیگر کشته شدن بهرام برایم چون روز روشن شده بود. سرآسیمه پول را به حساب آنها ریختم و به دلیل عذاب درونی از روی ناراحتی و نگرانی، ماجرا را به خواهرم گفتم. تا اینکه چند روز بعد پلیس به دلیل مظنون شدن به من به سراغم آمد. من ابتدا از موضوع اظهار بی اطلاعی کردم ...
نامگذاری دو بلوار رشت به نام شهدای حرم و نبل و الزهرا / پول داماش هنوز پرداخت نشده است
. اما دو سال و نیم پیش نامه ای برای نامگذاری خیابان آیت الله حجتی مربی همه شهدا ارائه شد که هنوز جوابی برای آن نیامده است. بعد از آن که نیکومنش رئیس کمیسیون فرهنگی شورا بیان داشت چنین نامه ای به دست آن ها نرسیده است، حاجی پور با نوشتن نامه دیگری و گرفتن امضا از هر 15 عضو شورا بار دیگر درخواست نامگذاری خیابانی به نام آیت الله حجتی را از سر گرفت. گفتنی است جلسه کمیسیون تلفیق شورای شهر رشت قرار است فردا دوشنبه برگزار شود. ...
شهیدی که خانواده اش را در جبهه ملاقات می کرد
دو بار، یک موردی که مربوط به همین استان شماست.' 'بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعه گروه شهید چمران، آنجا فعالیت می کرد. بنده مکررا او را می دیدم؛ می آمد، می رفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهایی که فردا داشتیم، صحبت می کردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد ...