حتی اگر زنم در بیابان بماند، او را سوار ماشین نظامی نمی کنم!
سایر منابع:
سایر خبرها
جنایت در پارک بعد از مرگ مشکوک دختر مورد علاقه
... در این جلسه آریا 29 ساله روبه روی قضات ایستاد و به تشریح ماجرا پرداخت . وی در حالی که اشک می ریخت گفت :مدتی بود با دختر جوانی به نام نیلوفر آشنا شده بودم .من به او علاقمند شده و قصد داشتم با او ازدواج کنم. اما یکباره خبر وحشتناکی به گوشم رسید و متوجه شدم نیلوفر در خانه شان کشته شده است. من حتی نمی دانستم دختر مورد علاقه ام چرا و به دست چه کسی کشته شده است.این ماجرا شوک سنگینی به ...
مدیرعامل مزدکس آینده بازار مالی را تشرح کرد / لیکوییدیتی مهم ترین فاکتوری بازار کنونی کشور
.... من یاد گرفته ام که افراد موفق در دنیا، برای انجام هر کار بین المللی مجبورند بازی هایی هم انجام دهند. من دو سال است که کارهای او را دنبال می کنم. او با قدرت می گوید که آینده بازارهای مالی دنیا متکی به توکن سازی است و شروع آن با ETFها خواهد بود و بعد هم به سمت بانک ها و اوراق بهادار می رود. این قضیه به ما نقشه راه می دهد. معلوم است آینده به کدام سمت خواهد رفت. لازم نیست زیاد فکر کنید؛ فقط کافی ...
یزدانی: آنفلوآنزا داشتم، با آنتی بیوتیک به روی تشک کشتی رفتم/ برای وزن 74 کیلو برنامه دراز مدت دارم+ فیلم
جهان چیست؟ خداراشکر توانستم مسابقه خودم با نماینده هندوستان در فینال جام باشگاه های جهان را ببرم، با اینکه حریف پرقدرت بود، اما ضعف تکنیکی داشت. *باخبر شدیم که کسالت داشتید، کمی توضیح می دهید؟ بله، متأسفانه آنفلوآنزا داشتم و چند روزی که در اردو بودم مجبور به مصرف آنتی بیوتیک و سرم شدم. حتی پدرم برای اینکه جویای حالم شود از فاصله دور به دیدارم آمد. روز مسابقه گمان می ...
نقاشی های کارگردان پایتخت رونمایی شد
خوشنام که پیش از آغاز فعالیت حرفه ای خود در فیلم و سریال سازی، دستیار سیروس مقدم بوده است، با حضور در نمایشگاه شرجی درباره این آثار اظهار کرد: من سال هاست آقای مقدم را می شناسم، می دانستم که خیلی جدی به نقاشی نگاه می کنند و جسته و گریخته کارهای ایشان را که دی انجام می دادند، دیده بودم وی فکر نمی کردم طی یکی دو سال، نقاشی را اینقدر جدی دنبال کردند. وی تصریح کرد: از اینکه آقای مقدم به نقاشی ...
عجیب ترین قتل ها با انگیزه های باورنکردنی/ از آدمکشی بخاطر تفاله چای تا جنایت برای کبوتر
از دوستانش به نام ناصر قرار داشت، ماموران وی را دستگیر کردند. او دربازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول از دوستانم بود که حالش خوب نبود و می خواستم وی را به دکتر بروم. آن روز هر جا رفتیم تا دوستم را بستری کنیم، تخت خالی پیدا نشد. از سوی دیگر من معتاد بودم و می خواستم مواد بکشم. ناچار شدم بین راه توقف کنم تا کمی مواد مصرف کنم. دوستم، اما مدام غر می زد و بهانه می گرفت. می گفت نمی تواند صبر کند ...
من اگر نماینده مجلس بودم...
پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی( ایرنا ) سمنان، مبنی بر اینکه شما اگر نماینده مجلس بودید چه می کردید؟ قابل توجه است. با رسیدگی به جوان ها، به آنها جرات ازدواج می دادم رحمان صیفی یکی از جوانان سمنانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: اگر نماینده بودم فکری به حال جوانان امثال خودم می کردم. وی ادامه داد: جوانان نیازمند تسهیلات و بسته حمایتی در زمی ...
انگیزه های عجیب برای جنایت؛ از تفاله چای تا طوطی
آخرین بار با یکی از دوستانش به نام ناصر قرار داشت، مأموران وی را دستگیر کردند. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول از دوستانم بود که حالش خوب نبود و می خواستم وی را به دکتر ببرم. آن روز هر جا رفتیم تا دوستم را بستری کنیم، تخت خالی پیدا نشد. از سوی دیگر من معتاد بودم و می خواستم مواد بکشم. ناچار شدم بین راه توقف کنم تا کمی مواد مصرف کنم. دوستم اما مدام غر می زد و ...
قتل زن مبتلا به ام اس با شیرینی خامه ای در ورامین + جزییات
....امروز چندین بار با آنها تماس گرفتم چون می خواستیم برای آخر هفته با هم قرار تفریح تنظیم کنیم اما پاسخ ندادند. من می دانستم که حالشان خوب بود و همین باعث شد که نگران بشوم که شاید اتفاقی برای آنها افتاده باشد.احتمال می دادم که شاید دچار گازگرفتگی شده باشند برای همین تصمیم گرفتم هرطور شده داخل خانه شام بروم. مرد جوان در ادامه گفت: وقتی مقابل خانه شان رسیدم موضوع را با چند نفر ...
حس کردم همسایه با زنم رابطه دارد، او را کشتم
. من کار نمی کنم ولی بیماری روانی ندارم. اگر دیگران با من درست رفتار کنند، کاری به کسی ندارم. متهم ادامه داد: احسان مدتی بود با زن من رابطه داشت و متوجه این رابطه شد ه بودم. شب قبل از حادثه وقتی به خانه رفتم زنم خواب بود. دستم را روی گلوی او گذاشتم و فشار دادم تا خفه اش کنم؛ اما پیشمان شدم و او را به بیمارستان بردم. فردای آن روز وقتی احسان را در خیابان دیدم او را زدم. قاضی گفت ...
عشق شیطانی
سال ها قبل، بعد ازیک روز کاری سنگین به خانه رسیده بودم. گفتم یک ساعتی بخوابم. ساعت6عصر زنگ کشیک قتل به صدا درآمد. پشت خط، افسر کلانتری بود. سلام آقای بازپرس، جسد مردجوانی را در جاده ای درجنوب شهر پیدا کردیم که احتمالا به قتل رسیده است، چه دستور می دهید؟گفتم الان خودم به صحنه می آیم. یک ساعت بعد درتاریکی هوا به محل کشف جسد در بیابان های شهر رسیدم. ماموران پلیس آگاهی و پزشکی قانونی درمحل بودند ...
4 سال در کما!
دخترم بزرگ تر بود به زندگی ادامه می دادم که یک شب به دلیل رعایت نکردن اصول ایمنی، در خواب دچار گازگرفتگی شدیم. همسایگان با اورژانس تماس گرفته بودند و من و پسرم بعد از 10 ماه از کما بیرون آمدیم ولی دخترم همچنان در کما بود. من به دلیل عوارض ناشی از گازگرفتگی ازکمر و پاها دچار ضعف و ناتوانی شدم و پدرم با همه مشکلات مالی که داشت مدام مرا نزد پزشکان متخصص می برد. وقتی اندکی بهتر شدم دخترم را از ...
خاطرات سفیر اسرائیل در ایران: ماجرای دیدار با شاه برای نخستین بار به نام یک ایرانی و سردبیر هفته نامه ...
نخستین گامی که در راه پیوند با دربار پادشاه ایران برداشتم به روز بیست و پنجم اکتبر سال 1955بازمی گردد، به روزی که به نمایندگی از سوی ایرانی تباران اسرائیل و سردبیر هفته نامه ستاره شرق به مناسبت سی و ششمین سالرزو میلاد شاه ایران شادباش گرمی به تهران تلگراف کردم. روز سوم دسامبر همان سال پاسخی به آن تلگراف از دربار شاهنشاهی دریافت داشتم که هیراد ( رئیس دفتر ویژه) آنرا دستینه کرده بود. از آن پس با فرستادن شادباش های نوروزی و زادروز شهبانو و شاهزاده رضا ( سی و یکم اکتبر 1961 ) همواره خرسند بودم. ...
در مناظره داغ بین 2 نامزد انتخاباتی ملایر چه گذشت؟
اسدآباد و ملایر فرماندار نمونه شدم و امروز چون با اقبال عمومی مردم مواجه شدم دیگران ناراحتند. آزادبخت ضمن تاکید بر اینکه واقعیت ها باید گفته شود و حرمت ها شکسته نشود، ادامه داد: امروز که نقطه ضعفی از من پیدا نکردند، بومی و غیربومی راه انداخته اند، ملایری ها باید بدانند که من هیچ حقی از آنها ضایع نکرده ام. وی یادآور شد: من سرباز حرفه ای جمهوری اسلامی هستم، هر دولتی آمده درخواست ...
کاندیدای انتخابات مجلس در هرمزگان: هدفم ارتقای امکانات بهداشتی و درمانی است +فیلم
وی در معرفی خود گفت: متولد 28/9/ 1367 شهر بندرعباس و تحصیل کرده رشته پرتوپزشکی هستم. سال ها در دانشگاه تدریس کرده ام و سمت های مختلف اجرایی مرتبط نیز داشته ام. اوایل دهه 90 در بیمارستان عرفان تهران مشغول به کار بودم که برای کمک به ساخت بیمارستانی در بشاگرد به هرمزگان بازگشتم. وقتی متوجه شدم تخصص من در هرمزگان نیست، ماندگار شدم و حدود پنج سال در استان هرمزگان بودم که سه سال ...
اعترافات یک مامور قلابی خوش تیپ
نیمه کاره رفتم. از شانس بدم چند دزد آنجا بودند که من هم همراه آنها دستگیر شدم و ماموران می گفتند همدست شان هستم. بعد چه شد؟ دو روز اول ثابت شد که من اشتباهی دستگیر شده ام اما چون چند نفری از مالباختگان از من شکایت کرده بودند، راز سرقت هایم لو رفت و در بازداشت ماندم. درس خوانده ای؟ بله. لیسانس دارم وقصد داشتم تا دکتری ادامه تحصیل دهم. چند سال قبل یک نفر با خودرو برای خواهرم مزاحمت ایجاد کرد که من سر رسیدم و مرد مزاحم و خودرواش را پیاده کردم و بعد با شکایت او دستگیر و راهی زندان شدم. ورود به زندان، کل زندگی ام را تغییر داد و به این حال و روز افتادم. ...
پسر 17 ساله چطور جان چند نفر را نجات داد | اسماعیل نان آور خانه بود
می گوید: من برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از اقوام به بجنورد رفته بودم که تماس گرفتند و گفتند اسماعیل دچار حادثه شده است. آنطور که می گفتند خودرویی با پسرم تصادف کرده و او وضعیت سختی داشت. همان موقع بود که با شنیدن این خبر سوار ماشین شدم و به ایوانکی آمدم. پسرم همیشه با سرویس به سر کار می رفت و برمی گشت اما نمی دانم آن روز چرا او با موتورسیکلت سرکار رفته بود. در راه برگشت یک ماشین با او تصادف کرده ...
از آشنایی در پارتی تا روزهای تلخ ازدواج با مرد معتاد
... در یک پارتی با هم آشنا شدیم. مدتی با هم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم. *چه ویژگی هایی داشت که تو فکر کردی می تواند همسر خوبی باشد؟ میلاد خیلی مهربان و دست ودل باز است. زمانی سراغ من آمد که وضعیت مالی بدی داشتم. در خانه پدری آرامش نداشتم و به همین خاطر به سمت میلاد کشیده شدم. حالا که احساسات فروکش کرده می بینم واقعاً میلاد چندان هم آدم درستی نیست. *با خانواده ...
حس کردم همسایه با زنم رابطه دارد، او را کشتم
بیماری روانی ندارم. حسم به من می گفت احسان با همسرم رابطه دارند. من اصلاً از زنم چیزی ندیدم و هیچ وقت هم احسان سمت زنم نیامده بود اما احساس می کردم احسان مزاحم زنم شده است. شب قبل از حادثه وقتی به خانه رفتم زنم خواب بود. دستم را روی گلوی او گذاشتم و فشار دادم تا خفه اش کنم؛ اما پیشمان شدم و او را به بیمارستان بردم. فردای آن روز وقتی احسان را در خیابان دیدم او را زدم. ...
راز های ناگفته قتل های زنجیره ای کرمان
ملایری قرار گذاشتیم فردا به محل کشف اجساد در بیابان برویم به هتل برگشتم و هر خبری را که به دست آورده بودم تلفنی به آقای بلوری در روزنامه دادم. نمی دانستم این اطلاعات در روزنامه چاپ می شوند یا نه، اما به رئیس توضیح دادم قرار است فردا به محل کشف اجساد برویم. ساعت نه صبح در لابی هتل سر قرارم حاضر شدم آن قدر هیجان داشتم که صبحانه هم نخوردم به سمت بیابانی رفتیم که اجساد در آنجا کشف شده بود. تا چشم کار می ...
گروگانگیری دانش آموز 14 ساله در ماجرای ناموسی پدرش
دارد و تبعه افغانستان است، خودروی خودش را برای تعمیر و صافکاری به تعمیرگاه آورد و، چون به طور ضروری خودرو نیاز داشت من هم خودروی خودم را به او امانت دادم که به کارش برسد. او هم بعد از حدود 2 ساعت خودروی آردی مرا بازگرداند و رفت. سرتیپ دوم نگهبان خاطرنشان کرد: اینگونه بود که مشخصات گروگانگیر 29 ساله لو رفت و کارآگاهان با رصد های اطلاعاتی دقیق تر دریافتند که مرد گروگانگیر به سوی انبار ...
سکوت ستاره شرط بند شکست؛ امیدوارم به آخرین بازی فصل برسم/ فکر می کردم می توانم خودم را کنترل کنم اما...
متوجه شدم که این بیماری است اما کمک خواستن خیلی طول کشید. خوشبختانه در ماه مِی این کار را انجام دادم. شب ها نمی توانستم بخوابم و زمان زیادی را پای تلفن و تماس ها و پیام ها صرف می کردم. درخواست کمک کردم چون به آخر خط رسیده بودم. نمیدانم چرا شروع کردم شاید به این دلیل که احساس تنهایی می کردم و از خانه دور بودم. چه چیزی باعث شد که به دنبال کمک باشد؟ خیلی حساس شده بودم. تنها ...
یادکردی از شهید حسن آبشناسان/چریکی که پدر کردستان شد
در بندرعباس مشغول انجام وظیفه بودم که خبر آمد باید در اسرع وقت به تهران بروم. من بدون آنکه علت را بدانم عازم شدم اما پیش خود فکرهایی می کردم و احتمالاتی را می دادم تا آنکه درون هواپیما و از طریق روزنامه مطلع شدم پدرم شهید شده است. من حالا فهمیده ام که راه رستگاری، گام نهادن در خط ولایت فقیه و گردن نهادن به اوامر امام و اعراض کردن از منکراتی است که ایشان نهی می فرمودند. ...
روایت اعتماد از جزئیات قتل یک پاکبان در تهران
موضوع را گزارش می کنم. در این مورد احساس مسوولیت شدیدی دارم. آن شب هم دو مرتبه به پلیس زنگ زدم، اما تصمیم گرفتم خودم دست به کار شوم و به کارگر جوان تذکر بدهم که بی خیال سرقت شود. اگر متوجه می شدم که چنین کاری انجام نمی دادم. رفتم به سمت مقتول و گفتم سارقی؟ بعد با هم درگیر شدیم. هلش دادم که ناگهان از روی پل افتاد پایین. من هم فکر کردم که کار سرقت او را ناتمام گذاشته ام. بعد از حادثه سوار ...
اقدامات زیرپوستی برقی!
کمتر بود 1020000. تا آن روز زمستان هنوز چهره اصلی خودش را رونمایی نکرده بود. اصلا زمستانی در کار نبود که درجه پکیج را بخواهد بالاتر ببرد تا گرمایی بیشتر را نصیب خانه و کاشانه مان کند. باید دست به گوشی می شدم اما ساعت اداری گذشته بود. برای کارهای فردا آن را در لیست قرار دادم. شماره 1521 را که گرفتم نوار ضبط شده ای، سخنانی را که بخش عمده ای از آن را از بر هستم برایم قطاری پشت سر هم رفت ...
عارضه جدی ما در نوشتن کتاب، شتاب زدگی و عجله است
اول کتاب را به صورت مستند نوشتم و بعد همه را کنار گذاشتم چراکه با فضای داستان گره خورده بودم و بر این عقیده بودم که با فضای مستند زیادی سروکار داشتیم. تلاشم این بود که فضای دیگری را خلق کنم. وی افزود: من تلاش کردم که شهید را جوری نشان دهم که پایش روی زمین بوده و دست نیافتنی بودن شهدا از بین برود. من برای تحقیقات این کتاب به مشهد و قم و اصفهان رفتم. یکبار 400 صفحه نوشتم و کنار گذاشتم. ...
ادعای جنجالی یکی از روزنامه ها درباره قتل پاکبان پل نیایش
اعتماد نوشت: رسانه ها در مورد عامل قتل پاکبان شهرداری نوشتند: او 25 سال دارد و لیسانس است و در زمینه کار های ساختمانی فعالیت داشته. او در بازجویی ها گفته که قصد کشتن پاکبان شهرداری را نداشته است. در روز های اخیر خبر قتلی فجیع و دردناک حوالی پل نیایش واکنش های متعددی از سوی کاربران در [...]
میهمانان هتل کارتن!
سرما یخ زدند و مردند یا بیماری امانشان نداد و به پایان خط رسیدند . از امیر می پرسم خودت چطور؟ فکر نمی کنی شاید روزی برسد که تو نیز به چنین سرنوشتی دچار شوی؟ جواب می دهد: راستش را بخواهید یک بار من هم تا پای سلام به عزرائیل رفتم و اگر تنها بودم و یک خدا پدربیامرزی نبود که مرا به بیمارستان برساند، شاید الان چند کفن هم پوسانده بودم! آهی می کشد و ادامه می دهد: کاش همان روز مرده بودم! ...
روایت پزشک جراح از لحظات سخت و نفس گیر جراحی سنگین قطع دست شهید خرازی
بدهیم و بعد شروع کردم به کنترل خونریزی. همه این کارها را همان جا بیرون اورژانس روی زمین انجام دادم. رگ هایی که از محل قطع شدگی خون ریزی می داد، با پنس و نخ بخیه گره زدم. بعد هم با یک پانسمان فشاری محکم روی آن را بستم. دست، قطع شده بود و فقط به پوست وصل بود و راهی نداشتم که آن را نگه دارم. در آن محیط خاک آلود و پر از گل، امکان پیوند رگ یا پیوند دست نبود. شاید عقب تر و در بیمارستان ...
شعر عاشقانه نیکی مظفری بازیگر برای نیما شعبان نژاد + فیلم
دبیرستان با تئاتری به کارگردانی هادی مرزبان شروع شد. بعد از دبیرستان به لندن رفت و آنجا معماری خواند سپس بعد از بازگشت به مدت 8 سال به عنوان مدیر تولید، جانشین تهیه کننده، طراح صحنه و طراح گریم بود. خانم مظفری به ندرت در کارهای تصویری شاخص حضور دارد و این روزها بیشتر او را در تئاتر می بینیم که با بزرگسان این عرصه همکاری می کند. خانم مظفری به ندرت در کارهای تصویری شاخص ...