سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای خواندنی خواستگاری برای پسر اعدامی
را از دست دادم. پدر و برادرم در سال های اول محکومیتم بر اثر سکته فوت کردند. مادرم یک سال قبل از آزادی ام فوت کرد. چطور با همسرت آشنا شدی؟ پنج سال در زندان تبریز بودم و بعد به زندان رجایی شهر کرج رفتم. آنجا با مادر آرش آشنا شدم. او هم سلولی من بود. بعد از چند سال او مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اول موافقت نکردم بعد که به ندامتگاه فردیس منتقل شدیم، دوباره از من خواستگاری کردکه ...
سرنوشت جالب تانک های اسقاطی شوروی در افغانستان
... به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی ...
معمای آخرین شاه کشی؛ میرزا رضا تنها بود؟
را به او می سپارد و به تفریحات خودش در داخل حرم ادامه می دهد. حضور بیش از حد شاه در حرم باعث می شود تا آنچنان که عباس امانت نیز در کتاب قبله عالم می نویسد رقابت میان زنان به وجود بیاید: ناصرالدین شاه در سال های پایانی سلطنتش از فشارهای ناشی از رقابت همسران و توقعات بی پایان ایشان شکوه می کرد. چند تن از زنان با نفوذش که از خانواده های فرودست روستایی بودند مورد علاقه خاص شاه قرار گرفتند ...
آیت الله علم الهدی: رهبری گفتند آقای هاشمی همسنگر دیروز ما بود، ولی معلوم نیست امروز هم باشد/مردم مشهد ...
همسنگر من بوده، اما ممکن است امروز نباشد... یا دیروز مرا قبول داشت و امروز ممکن است قبول نداشته باشد! تعبیر آقا این بود. به هرحال بنده رفتم و توضیح دادم که درصدد تخطئه بزرگان نظام نبوده ام و مطلب به این صورت بوده است که گلایه کردم که شما که همسنگر دیروز و امروز آقا بودید، چرا نامه سرگشاده نوشتید؟ می رفتید و با آقا حرف می زدید. منتها این دوست ما، این مطلب را به عنوان یک بیان خاصِ مستقل از ...
مسعود جعفری جوزانی: من قسم خورده این ملت هستم/ آرزو داشته ودارم روزی فیلم عاشورا را بسازم
گفتیم اینجا خانه صغری خراسانی است! *اتفاقا پرسوناژ خاله خراسانی را گذاشته بودید در فیلم یک مرد ، یک خرس . نذری درست می کند و مقتدر محل است و تقریبا هدایت محله را بر عهده دارد . بله. این آدم به اندازه طبقه متوسط هم پول نداشت اما اتفاقی برایشان افتاده بود که برای من جالب بود، یک نفر به این زن و شوهر گفته بود من تنها هستم شما بیایید در خانه من ( همان خانه ای که تکیه می شد) ، بیایید ...
سلام بر آن شکنجه دیده در قعر زندان ها و تاریکی گودال ها!
داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی موسی بن جعفر کسانی داشت که به او علاقه مند بودند. آن وقتی که پسر عمو، پسر برادر ناخلف موسی بن جعفر که جزو افراد وابسته ی به دستگاه بود درباره ی موسی بن جعفر با هارون حرف می زد، تعبیرش این بود که خلیفتان یجبی الیه ما الخراج گفت: هارون تو خیال نکن فقط تو هستی که خلیفه در روی زمین هستی در جامعه ی اسلامی و مردم به تو خراج می دهند، مالیات می دهند. دو تا خلیفه هست ...
مصاحبه مفصل با دون کورلئونه ایران! (2)
. البته ایشان زن صبوری بود و گفت برو و مسئولیت این بچه را پذیرفت. گفت برو به کارت برس، من مواظب بچه ها هستم. ایشان تحمل کرد تا من رفتم و برگشتم. یعنی هیچ چیزی مانع کار من نشد، حتی زندگی زناشویی. فقط یک بار به من یک بورس چهار ساله پیشنهاد شد که آن دیگر برایم مقدور نبود و ترسیدم از این که بخواهم چهار سال زن و بچه ام را از کشور ببرم و قبول نکردم. اما در باقی زندگی، خانم، خانه و بچه ها هیچ ...
شهاب حسینی از دید پریناز ایزدیار "پدیده" است
بالای سن می رفتم ناخودآگاه روزهایی که در این سال ها گذراندم در ذهنم مرور می شد. اینقدر هم هول شدم که آن بالا رفتم می خواستم سیمرغ را به مادرم تقدیم کنم که اصلا یادم رفت و بعد این را اعلام کردم. دلیلی که سیمرغ تان را به مادرتان تقدیم کردید چه بود؟ به خاطر اینکه مامانم خیلی برایم زحمت کشیده است. البته همه مامان ها فوق العاده هستند ولی مامان من واقعا قهرمان زندگی من است. ...
یادم رفته بود یک "زن" هستم
لویزان یعنی برای ترک. - بهناز جان خواهر و برادری هم داری؟ - دو تا خواهر که ازدواج کردن. اون دو تا از زن اول پدرم هستن. اونها پیش مادر خودشون بزرگ شدن. - پدر و مادرت رو می بینی؟ - روز پدر و مادر دیدمشون اما اینجا رو دوست دارم. با همه خانم ها دوستم. بهناز همین طور که کار می کند برایم تعریف می کند که هیچ وقت خانه ای نداشته. این که هیچ وقت خانه ...
داستان های عجیب تبهکاران
...> * توطئه در قهوه خانه بهروز همدست محمدرضا که 21 سال دارد در حالی که دستبند پلیس روی دستانش است هنوز باور ندارد که دستگیر شده است. سابقه داری؟ به خاطر سرقت یکبار به زندان رفتم. کی آزاد شدی؟ 3 ماه پیش از زندان آزاد شدم. الان چرا دستگیر شدی؟ به خاطر سرقت هایی که با محمد رضا و مرتضی در سال 93 انجام داده بودم. فکر می کردی دستگیر بشوی؟ نه، چون یک ...
تخریب چی یعنی عشق بازی با جان
ورود منصور نم نم به ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال59 یعنی هجدهمین بهار زندگی اش بود. یک سال در جبهه ها در حال خدمت بود که بشدت مجروح شد و دو پا و دست راست خود را به طور کامل از دست داد. وی می گوید: من جزو بچه هایی بودم که خانواده ام از همان اول هیچ گونه مخالفتی با حضورم در جبهه ها نداشتند، علی رغم اینکه هجده ساله بودم. چرا که پدر و برادر بزرگم هم در ارتش در حال خدمتگزاری به میهن و وطن ...
معلمی که دیگر نمی تواند کتاب بخواند
خواندن عقب نمانم رفتم تربیت معلم و فوق دیپلم گرفتم؛ البته از همان 18 سالگی هم معلم بودم. به محض باز شدن دانشگاه ها کنکور دادم تا در یک دوره جدید کارشناسی ام را بخوانم یعنی فوق دیپلمم را ادامه ندادم از نو شروع کردم. درست در سال 63 تنها سالی که کنکور دو مرحله ای بود؛ شامل یک مرحله آزمون تستی و یک مرحله آزمون تشریحی امتحان دادم و با رتبه 54 ادبیات عرب دانشگاه علامه طباطبایی تهران قبول شدم. عاشق عربی ...
افسانه مامبای سیاه (بخش آخر)
رسید هیچ مهمانی ای در کار نبود. در گوشه ای از رستوران میز کوچکی برای آن دو رزرو شده بود. چوپرا با شگفتی به یاد می آورد: فقط من و او سر میز شام حضور داشتیم. به او گفتم لازم نبود که در روز تولدت قرار کاری بگذاری اما کوبی شانه هایش را بالا انداخت و گفت اصلا اهل تولد بازی نیستم. بحث گل انداخت و بدون اینکه گذشت زمان را حس کنند ساعت ها از هر دری سخن گفتند. ابتدا درباره مایکل جکسون بت ...
راننده تاکسی ، شاهکار دنیرو و اسکورسیزی
...، درواقع تنهای تنهاست. می دانستم که اگر شروع نکنم درباره این شخصیت بنویسم، شروع می کنم به اینکه به خود خود او تبدیل شوم- آن هم اگر تا قبل از آن نشده باشم. بعد از آنکه از بیمارستان مرخص شدم، رفتم به خانه یکی از دوست های سابقم و بی وقفه نوشتم. اولین پیش نویس فیلم نامه شاید 60 صفحه بود، و به محض آنکه تکمیل شد پیش نویس بعدی را شروع کردم که نوشتنش کمتر از دو هفته طول کشید. من آن را برای یک ...
معلمی که با ده عضو خانواده اش شهید شد
مقداری اسکناس به خانه آمد، مادر بزرگ بعد از فهمیدن اینکه پول ها را حکومت بابت رأی دادن به مردم داده است، گفته بود: این پول ها را ببر، من پول حرام به فرزندانم نمی دهم معلمی که هر رفتارش درسی تربیتی بود معصومه دختر سوم خانواده و متولد سال 1332 بود او نیز به خاطر جو حاکم بر زمان طاغوت دوران مدرسه را کامل نکرده بود اما به خاطر علاقه به تحصیل مطالعه زیادی داشت حتی دروس حوزه را ...
چه فرقی بین ما هست؟
نجف رفت. شیخ عبدالحمید، شاگرد پدرش بود که در 16سالگی، شد داماد این خانواده. او تعریف می کند: هیچ وقت فکر نمی کردم که شاید روزی به خاطر سیرکردن شکم بچه هایم، باید سرم را پایین بیندازم. وقتی همسرم شهید شد. به کمیته امداد رفتم و گفتم که فرزندانم گرسنه اند. گفتند که شما افغانی هستید! گفتم همسرم در راه انقلاب شهید شده، قبول نکردند. فرزندانم را با شرایط سخت اما با نان حلال بزرگ کردم. او درددل می ...
یادم رفته بود یک "زن" هستم
خرد و سرخ شوند. بهناز 15 ساله، زیباست با چشم های سبز و پوست سفید. نخود فرنگی ها را در سبد می ریزد: 7 ماه و 21 روز اینجام. هیچوقت مواد مصرف نکردم. اینجا هم زندگی و هم کار می کنم. درس هام را می خونم و می رم امتحان می دم. پدر و مادرم هر دو معتادن. پدرم هنوز مصرف کننده است. مادرم هم رفته لویزان یعنی برای ترک. - بهناز جان خواهر و برادری هم داری؟ - دو تا خواهر که ازدواج ...
توجه خاص آیت الله العظمی بروجردی به شهید مطهری
شرط اینکه به قم نروید که من البته نپذیرفتم، ولی بعد به این نتیجه رسیدم که دستگیری های متعدد من، انصافاً خانواده را زیر فشار قرار داده به همین دلیل به دماوند آمدم و در آنجا سکونت کردم و بعد که تابستان تمام شد به خیابان خراسان آمدیم که من در مسجد لرزاده به منبر می رفتم. در هر حال در خانه خیابان خراسان، دوستان از شهرهای مختلف می آمدند و ما در آن جا جلساتی داشتیم و در نتیجه تهران، مرکز این جلسات دوره ...
ابهام در پرونده تعرض دو مرد به زن
رسیدگی به پرونده تعرض دو مرد به یک زن، با انکار متهمان در دادگاه وارد مرحله تازه ای شد. به گزارش اعتماد ؛ اواخر آذر امسال، زنی جوان به پلیس آگاهی جاجرود مراجعه کرد و از تعرض دو مرد در یک باغ رستوران به خود خبر داد. او به کارآگاهان گفت: امروز وقتی برای گرفتن یکی از مدارکم به باغ رستوران پدرشوهرم رفته بودم، دو مرد که آنجا کار می کنند به سمتم حمله کرده و مرا مورد تعرض قرار دادند. با ثبت ...
خودسازی دغدغه اصلی شما باشد
.... پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می کنم بنده را ببخشید و از خدا بخواهید بنده را ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ با سختی و مشقت از من نگه داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می داند که چقدر نگرانتان کرده ام، اذیتتان کرده ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش می کردید تا ...
به مسئولان بگویید شهدا را زندانی نکنند
ازدواجم گذشته بود و فرزندی نداشتم که این مسئله باعث نگرانی خانوادهایمان شده بود. یک اتفاق مهم و عجیب باعث تغییر و تحول در زندگانیم شد و آن بدین صورت بود که روزی برای گرفتن وضو به کنار حوض آب در حیاط حوزه علمیه رفتم، هنگام نماز صبح بود کسی در اطراف نبود که ناگهان صدایی به گوشم رسید، مرا خطاب قرار داده بود و مرا چنان حالی پیش آمد که به سمت صدا نتوانستم برگردم ولی می شنیدم که می گفت: فلانی برو با ...
اعلام گذشت از قاتل در ملأعام
حکم قصاص در ملأعام یک قاتل در شهرستان گلپایگان با اعلام گذشت اولیای دم متوقف شد. به گزارش جوان، سال 91 بود که زن جوانی مأموران پلیس شهرستان گلپایگان را از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش با خبر کرد. او گفت شوهرم که ولی الله نام دارد برای انجام کاری خانه را ترک کرد، اما دیگر برنگشت. مأموران پلیس بعد از انجام تحقیقات اولیه به همسر ولی الله مظنون شدند و از او تحقیق کردند. او در ...
محاکمه 2 مرد به خاطر تعرض به عروس
به گزارش 9صبح، این دو مرد که با قرار وثیقه آزاد بودند صبح دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفتند. ابتدای جلسه زن جوان درباره واقعه شومی که برایش رخ داده بود به قاضی اصغرزاده گفت: ساکن شهرستان گرگان بودیم. قرار بود که برای ادامه زندگی با همسرم به تهران بیایم. بنابر این، ابتدا وسایل خانه را به رستوران پدرشوهرم که در جاده جاجرود است و به دو مرد- متهمان- که با هم عمو و ...
بیوگرافی نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولادخان + عکس
. من یک زن هستم و قرار نیست یک زن که به قدرت می رسد و موفق می شود، مرد شود. باید یک زن قوی باشم. من ادای مردها را در نمی آورم برای همین به مشکل برنمی خوریم. اگر راه بروم و بگویم من نیوشا ضیغمی هستم، قطعا او هم اعتراض می کند و می گوید هستی که هستی... مثلا یک زن با یک سوپراستار مرد ازدواج کند و هر روز بشنود که من ستاره هستم من... این من! من! اصولا ریشه هر خانه ای را نابود می کند... اگر من ...
حجاب در نظر شهید مطهری چادر بود/ در حجاب مخیر نبودیم/پدر در ازدواج فقط راهنمایی می کرد نه اجبار
و رقابت ما هفت خواهر و برادر فراهم نشد و پیوسته نسبت به هم علاقه و عاطفه خاصی داشتیم که همچنان پابرجاست. *آیا از کودکیتان در مورد پدر خاطره ای را به یاد دارید؟ بله. حدود سالهای 43 بود و من سه ساله بودم. خانه محقری در خیابان ری داشتیم. محرم بود و پدرم منبرهای طولانی می رفتند و دیروقت به خانه می آمدند، اما من بیدار می ماندم. بغض هایی را که موقع انتظار برای پدر در گلو داشتم ...
فرهنگ در رسانه
های سرشناس در آن بوده اند. زمانی که فهمیدم می شود ساز زد، یکی از فامیل های مادری من که آن زمان یک فولکس قورباغه ای داشت، مرا سوار خودرواش به میدان بهارستان آورد و برایم یک سه تار خرید. من به آموزشگاه تماشاگه راز رفتم و خدمت استاد جلال ذوالفنون رسیدم تا درس مرغ سحر هم شاگرد استاد بودم. دیدم این ساز جوابگوی من نیست و نمی توانم با آن ارتباط برقرار کنم. هربار که به خانه ما می آمدند یا سازم کوک نبود یا ...
لیلی گلستان از تاثیر مرگ فروغ و هدایت بر زندگی خانواده اش می گوید
ام را روی کاغذهایی که در کافه ها و رستوران ها زیر بشقاب ها می گذارند، کشید. آن زمان با پدرم به کافه نادری می رفتم و در یکی از این رفت وآمدها هدایت آن پرتره را کشید. البته من یک کودک چهار ساله بودم و اصلا متوجه قضایا نبودم. فکر نمی کنم کسی آن نقاشی را برداشته باشد، چون من هیچ وقت در خانه مان این نقاشی را ندیدم... و شاید همین پرتره بود که بعدها با لی لی گلستان در هیات گالری گلستان نمودار ...
کارگرانی که حتی کارگر هم نیستند ! + تصاویر
نمی توانیم شکم خود و خانواده مان را سیر کنیم و لنگ یک لقمه نان حلال هستیم. وی افزود: زندگی ام بخاطر بیکاری از هم پاشیده است. همسرم به خانه پدرش رفته است. خیلی های دیگر هم که اینجا ایستاده اند اوضاع زندگیشان همین است. شخص دیگری در ادامه حرف های او گفت: ما طبقه مستضعف جامعه هستیم. کسی هم به ما توجهی ندارد. فقط زمان انتخابات که می شود می آیند سراغمان، برایمان سخنرانی می کنند و ...
مرد متهم به قتل همسردوم از قصاص رهایی یافت
به گزارش بلاغ ، 31 خردادماه سال 92 مأموران پلیس شهریار در جریان مرگ مرموز زن جوانی روی تخت بیمارستان قرار گرفتند. مأموران با حضور در بیمارستان با پیکر بی جان زن جوان روبه رو شدند که آثار کبودی و ضرب و جرح روی گردن و صورتش دیده می شد. بررسی های میدانی نشان داد که این زن زهرا 35 ساله است و ساعتی پیش مرد جوانی وی را به بیمارستان رسانده است. این مرد بلافاصله تحت تحقیق قرار گرفت و به ...
بوکوحرام چرا و چگونه متولد شد؟
ها نیز اسلحه و مهمات را در خودرو جاسازی می کرده اند. زکریا این سلاح ها را از طریق شهر مایدوگوری به خانۀ بزرگی در حومۀ شهر داماتورو، مرکز ایالت یوبه می برده است. فرد قاچاقچی که با زکریا در ارتباط بود، این کار را در سال 2010 به وی پیشنهاد کرد؛ زمانی که زکریا به فروش کفش و شارژر موبایل اشتغال داشت. او می گوید: آن ها علنی دعوت به همکاری می کردند و همه می دانستند که آن ها چه کاره اند. ...