سایر منابع:
سایر خبرها
نریمان: افتخار می کنم آثارم در لحظات شادی مردم پخش می شود
آثارشان مورد توجه قرار گرفته بود، بودم و شاید در آن زمان اوضاع جوری شده بود که عده ای دوست نداشتند من پرکار و موفق باشم و بمانم. من سال های قشنگی را از دست داده ام ولی باز هم برگشته ام و با یک انرژی زیاد، قرار است دوباره روزهای خوبی را بوجود بیاورم. نریمان در ادامه افزود: هرگز خط قرمزی را رد نکردم. روی آثار و قطعاتی که مجوز داشت و مجوزشان را هم گرفته بودم، موزیک ویدئو ساختم و در شبکه ...
پسر رانده شده زنان و دختران را فریب می داد
پسر رانده شده از خانواده که با فریب زنان و دختران، اموالشان را سرقت می کرد، به دام پلیس افتاد. به گزارش جوان، شکایت علیه مجرم 31 ساله که هادی. الف نام دارد، بیست وچهارم دی ماه سال گذشته به جریان افتاد. آن روز زن جوانی وارد کلانتری 118 ستارخان شد و علیه هادی طرح شکایت کرد. او در شرح ماجرا گفت: ساعتی قبل در فلکه صادقیه منتظر تاکسی بودم که یک پژو 206 مشکی کنارم توقف کرد. فهمیدم ...
وقتی می بینم مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند به قلبم فشار می آید
الینابیع الفقهیة که آقای مروارید چاپ کرده، مجموعه ی ده، پانزده جلد است. وقتی این کار انجام شد، من خیلی خوشحال شدم؛ اما هر دفعه که مراجعه می کنم، از بس این کتاب غلط دارد، غصه یی در دل من می نشیند! آدم غصه می خورد وقتی که این کتاب را با این چاپ فاخر، با این کاغذ به این خوبی می بیند؛ ولی این همه غلط را هم مشاهده می کند! گاهی یک سطر از متن افتاده؛ اصلاً کار فنی نشده است. اینها انسان را متأثر می کند ...
همسر برانکو: او پرفسور خانواده هست
...، درست است؟ دختر برانکو: من هیچ تصویری از ایران نداشتم و فقط شنیده بودم کشوربسته ای است. ولی امیدوارم از آنجا که قرار است 10 روز در ایران اقامت داشته باشم تا آنجایی که می شود با فرهنگ و تمدن شما آشنا شوم و از آداب و رسوم تان مطلع شوم. چندی پیش متوجه شدم داستان ازدواج شما(همسربرانکو) و آقای ایوانکوویچ حدود 8 سال طول کشیده است. واقعا همینطور است؟ همسر برانکو: بله. واقعا همین ...
نه قیصر ، نه سلطان، نه ژنرال؛ من محمود یاوری هستم!
...، قرار مصاحبه را فردای روز تولد گذاشتیم تا در بهشتی ترین ماه سال، گفت وگویی با محوریت تولد 77 سالگی جناب سرهنگ ترتیب بدهیم، اما همان اول کار فهمیدیم که حساب و کتابمان اشتباه درآمده تا اولین چالش این گفت وگو رقم بخورد. سوم) شاید اگر بدانید این گفت وگوی دو ساعته در پارکی در مجاورت سی و پل و در روزهای پرآبی انجام شد، بهتر بتوانید با خصوصیات اخلاقی مردی آشنا شوید که رفتن زیر بار حرف ...
اظهارات نصرالله درباره شخصیت آیت الله بهجت
...؛ در حالی که می دانیم در این زمینه هیچ تعارفی نمی کردند و حتی اصلا پیام نمی دادند. اگر ممکن است محتوای آن پیام را بفرمایید. سید حسن نصرالله: بنده جزئیات را به یاد ندارم چون آن روزها بسیار تحت فشار بودم و پیام های زیادی به دستم رسید. بنده بعد از آن وقتی به قم رفتم، به دیدار ایشان مشرف شدم و از ایشان برای این عنایت پدرانه تشکر کردم. مجری: حضرت سید، خبر رحلت آیت الله شیخ بهجت ...
خواستگاری اسیدپاش از دختر قربانی !
قانونی شد، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام را قبول کرد و گفت: من چند سال بود که با شیرین دوست بودم و می خواستم با او ازدواج کنم. قصد نداشتم تا این حد به او آسیب وارد کنم و می خواستم بداند می توانم با او برخورد کنم . شیرین به من گفت قصد دارد با کس دیگری ازدواج کند و این مسئله من را خیلی ناراحت کرد. می خواستم او فقط برای من باشد نه کسی دیگر. البته حالا هم از کاری که کرده ام پشیمان هستم ...
اسیری که بعد از تیر باران زنده ماند
رفتم پادگان حر برای اعزام به جبهه. مسئول اعزام همین که قد و قواره ام را دید، گفت: بچه برو پی کارت. هر وقت زورت به اسلحه رسید بیا آن موقع سن و سالی نداشتم. قدم هم ریزه پیزه بود. اول دبیرستان بودم. هر کاری کردم که بروم جبهه نشد. یکبار قاچاقی تا اهواز رفتم اما از بد شانسی باز قبول نکردند و برگه اعزام خواستند که نداشتم. مرداد 61 هر جور شده برگه اعزام گرفتم و از طریق سپاه غرب تهران رفتم گیلانغرب. بعد از ...
همه می توانند شهید شوند/ هرکدام از زخم های جانبازی ام نشانه است
با خودش خلوت می کند تا بداند چرا نمی شود؟ چرا همه تلاش هایش بی ثمر می شود: آخرین بار واقعاً عجیب بود. سال گذشته شهادت امام حسن مجتبی(ع) بعد از اینکه هیئت تمام شد به دوستانم گفتم شما برگردید من کاردارم. کاری نداشتم. دلم می خواست با خودم خلوت کنم. خسته شده بودم نشستم در هیئت و با امام حسن صحبت کردم. وقتی در مسیر برگشت در حال خودم بودم یکی از دوستانم به نام محمد صفری زنگ زد. گفت: میای بریم؟ من هم که ...
فرهنگ در رسانه
...> ابتکار/مهرجویی: همه ی فیلم هایم حساب شده است داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی در یک قاب قرار گرفتند تا پس از سال ها دایره مینا به نمایش دربیاید. به گزارش ایسنا، در برنامه ای که شامگاه 20 اردیبهشت ماه در سینما تک خانه هنرمندان برگزار شد، فیلم دایره مینا به مناسبت روز جهانی تالاسمی به نمایش درآمد و با اهدای تندیسی توسط مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان، محمد سریر عضو هیات ...
رودگولیت به خشکی زاینده رود واکنش نشان داد!
...، تو با آن پست شیرینت،چه شوری کرده ای برپا و کله کله قند در دلم آب نمودی. من که خود دریایی از نمک می باشم، نمک گیر مهربانی تو شدم و از حلاوت و لطافت عطوفتت دهانم آب افتاده است. امیدوارم به زودی روزهای باشکوه من برگردد، آنقدر پر آب بشوم که شما و خانم رز بتوانید با آن کشتی بیایید و فیلم تایتانیک دو و سه را - صد البته با رعایت موازین شرعی و اخلاقی – بسازید. لئو ای لولوی دریا، کجایی؟ چِشُم مونده به ساحل تا بیایی به ساحل بنگرم، ساحل تو بینم! ببین با ما چه کرده این جدایی با احترام ارادتمند شما دریاچه ی ارومیه ...
دعا میکردم شهید بشوم/ در جبهه بین من و معشوقم هیچ فاصله ای نبود
حاکم در جبهه ها بود که مشکلات را تحمل می کردند. در چه عملیات هایی شرکت داشتید؟ مسلم بن عقیل و قبل از آزادسازی خرمشهر مجروح شدم. عملیات بدر بودم و بعدش عملیات مرصاد. پشت جبهه هم خدمت می کردید؟ الآن هم که جنگ تمام شده، اینجا را جبهه می دانم. آن زمان هم وقتی به دلایلی مجبور شدم از سال 64 به بعد در تهران بمانم، به نوعی تلاش می کردم جای دوستان همرزمم را پرکنم ...
آقای بازیگر:هیچ هنرپیشه ای از من بزرگتر نیست +عکس
در محله خودمان به من مطرب می گفتند و فحشم می دادند. سال 1320 کسی نبود که من را بفهمد. بچه خیابان ری بودم اما هیچ دوستی ای با بچه محل هایم نداشتم. سال 1323 در دوره قوام السلطنه وارد خدمت دولت شدم و در وزارت دارایی کار کردم اما بعد از 20 سال تقاضای بازنشستگی دادم تا به هنر بیشتر بپردازم. * پیش آمده بود پدر را برای دیدن نمایش دعوت کنید و تشویق های مردم را ببینند؟ - بله یکبار این ...
دو روایت از زندگی دو زن با سرطان پستان
فوقانی و خارجی پستان. دیگر مطمئن شدم سرطان است، دست و پایم را گم کردم، خیلی حال بدی داشتم. نه تا آن موقع دردی داشت نه علامتی. باورم نمی شد که من، منِ ماما هم سرطان بگیرم. آن لحظه که خبر را شنیدید چه حالی پیدا کردید؟ خیلی ناراحت شدم، چون به تازگی مادرم را به خاطر سرطان مری از دست داده بودم و دایی ام هم سرطان سینه گرفته بود. اصلا دوست نداشتم باز هم وارد همان پروسه ماموگرافی و ...
نتیجه ی انتخابات هرچه باشد برای ما قابل قبول است / همواره به انتخاب مردم احترام می گذاریم
دانشجویان و دانشگاهیان عزیز و با اصرار آنان در این جلسات شرکت کرده ام و با منطق و استدلال به همه سوالات آنان پاسخ گفته ام و تلاش کرده ام که فضای غوغاسالاری موجود را به فضای مفاهمه، منطق، انتخاب احسن و درست تبدیل کنم. " فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه" خلاصه ی آنچه که در دانشگاه شهید مدنی، سه روز قبل از انتخابات مرحله ی دوم اتفاق افتاد این بود: در این جلسه که دانشجویان موافق و ...
حکایت چشمانی که قربانی قرآن شد/ چه چیز را می خواهید با پول جبران کنید؟!
... بعد از شهادت شهید صفری در سلماس (52 روز قبل از جانبازی آقای دستگیرزاده) اصلا قصد ازدواج نداشتم و می خواستم با باور بر اینکه شهیدان همیشه زنده هستند، در حضور خود شهید، دخترم زهرا را که موقع شهادت پدرش 9 ماهه بود، بزرگ کنم. لذا به خواستگارهای خود جواب منفی می دادم اما وقتی آقای دستگیرزاده به من پیشنهاد ازدواج دادند گویا دیگر تصمیم دست خودم نباشد، اصلا نمی دانم چه حالی داشتم، نه می توانستم ...
بابت کارهایی که می کنم شعف زده نیستم
: خدا را شکر بیشتر پیشنهادها برای نقش یک است ولی از هر 10 فیلمی که ساخته می شود شاید یک فیلم است که محوریت آن زن باشد. یعنی رل یک به من پیشنهاد می شود ولی فقط ناظر است! من نقش را دوست دارم که منفعل نباشد و جایی برای کار کردن داشته باشد. در این مدت چند کار سینمایی پیشنهاد شده ولی جنس آن را دوست نداشته ام. فعلا هم در حال نوشتن هستم و قرار است ساخته شود. با یک تهیه کننده هم صحبت کرده ام و باید منتظر زمان مناسب برای تولید آن بود. فیلمنامه دو سال پیش تمام شده و حالا مشغول روتوش کردن آن هستم. ...
از نجات معجزه آسا در سردخانه تا جانبازی در عملیات مرصاد
...: چهارم شعبان سال 26 هجری قمری، سرایندۀ زیباترین چکامه های عاشورایی، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام چشم های آسمانی اش را بر این جهان خاکی گشود و نوری دیگر به این هستی بخشید. ثمرۀ نهایت بهره مندی او از محضر پدر و برادرانش، در کربلا نمایان شد و او را یکه تاز غیور و حماسه ساز نام آور عاشورای حسینی ساخت. روز جانباز عنوانی است که جمهوری اسلامی ایران در تقویم ملی خود برای این روز به ...
سه بار و در سه نقطه متفاوت به درجه جانبازی نائل آمدم
سوء قصد قرار گرفتم. اولین بار سال 1361 بود، آن روز من تازه وارد شهر سنندج شده بودم، به نزدیکی میدان نبوت که رسیدم، دو نفر که سوار یک دستگاه موتور سیکلت بودند به طرف من آمدند. آن روز من لباس کردی به تن داشتم و به دلیل مشغله زیاد نتوانسته بودم ریش بلندم را کوتاه کنم. یک آن متوجه شدم که نفری که بر ترک موتور سیکلت شده، یک سلاح یوزی در بغل دارد. یکی از آن ها پرسید: نامت چیست و از کجا می آیی ...
جباری: به کسی نگفته بودم قرار است جراحی کنم/ از باخت استقلال ناراحت شدم
علی جباری پیشکسوت استقلال بدون سر و صدا چند روز پیش تحت عمل جراحی قرار گرفت.جباری درباره اینکه از باشگاه استقلال کسی پیگیر وضعیتش نبوده است، گفت: از کسی دلخور نیستم. فقط الان خدا را شکر می کنم که زنده ام. من هیچ وقت در دوران فوتبالم از کسی انتظار نداشتم. البته که باید بگویم من به هیچ کسی هم نگفته بودم که قرار است عمل جراحی کنم و حتی مهدی کشاورز دوست صمیمی خودم هم جزو نفرات آخری بود که فهمید قرار ...
بنا: با این شرایط قطعا نمی مانم/ هیچ کس صددرصد انتخاب نشده حتی سوریان
حریفانش را مثل مجتبی کریم فر، یوسف قادریان و داود اخباری برد و در کشتی 2 از 3 هم پیروز شد. * نوری شما را هم غافلگیر کرد؟ صد درصد. من اصلا فکر نمی کردم به این قشنگی کشتی بگیرد. قابلیت های او را می شناختم چون اصلا از 6،7 ماه قبل از المپیک او را به وسیله رسول جزینی پیدا کردیم. جزینی به من گفت یک کشتی گیر خوب است، گفتم داریم به شهریار می رویم، بگو بیاید. در این زمان آمد خوب هم کشتی گرفت ولی ...
دانشجو تحلیل سیاسی نداشته باشد، تحملش خیلی سخت است/ توصیه ای به دانشجویانی که علاقه ای به رشته تحصیلی ...
، بیان خاطراتی جالب از حضورشان در دانشگاه تهران بود که یکی مربوط به دوران ستم شاهی و دیگری مربوط به آغازین روزهای پیروزی انقلاب در سال 1358 بود. به همین بهانه متن کامل پرسش و پاسخ دانشجویان با رهبر انقلاب را که در 22 اردیبهشت سال 1377 ایراد شد را می خوانید: صوت کامل پرسش و پاسخ دانلود نکته ای را که به نظرتان میرسد، بنویسید؛ من هم چیزهایی که به نظرم لازم برسد ...
بنا دوباره از تیم ملی کشتی جدا می شود؟
، حضور داشتند و تنها جوان آنها یوسف قادریان بود. مبارزه خوب و قشنگی بود. واقعا حسین نوری دلاورانه جنگید، کشتی های خوبی گرفت و تمام حریفانش را مثل مجتبی کریم فر، یوسف قادریان و داود اخباری برد و در کشتی 2 از 3 هم پیروز شد. نوری شما را هم غافلگیر کرد؟ صد درصد. من اصلا فکر نمی کردم به این قشنگی کشتی بگیرد. قابلیت های او را می شناختم چون اصلا از 6،7 ماه قبل از المپیک او را به وسیله ...
همنشینی با با برادر شهید و جانباز موفق خیابان نصر
ماه سال 1361 بود که سرانجام به پادگان ابوذر در منطقه سر پل ذهاب اعزام شدیم و همانجا متوجه شدم که نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله(ص) هم حضور دارند. برایم رؤیا بود و انگار به تمام آرزوهای دوران نوجوانی ام رسیده بودم. تا سال 1365 در عملیات های مختلف حضور داشتم تا اینکه سال 1365 و موعد عملیات کربلای 5 فرا رسید. در عملیات کربلای 5 با سیدمهدی، برادر بزرگ ترم به خط مقدم اعزام شدیم. در منطقه یک سه راهی بود ...
رجوی از قرآن سوءاستفاده می کرد/ زندگی در یک سلول انفرادی بزرگ
بیماری های روانی شدند. * در همان پادگان اشرف؟ بله. * شما از اشرف فرار کردید؟ بله. فرار کردم. چند سال بود که از نظر فکری جدا شده بودم ولی بروز نمی دادم. تا این که مجالی برای فرار پیش آمد. * آیا با واسطه فرد دیگری فرار کردید؟ نه. تنها خودم. چون در آن جا کسی جرات نمی کرد با فرد بغل دستی خود صحبت کند. دوستان زیادی داشتم که ناراضی بودند ...
جانبازی که به 30 سال زخمهای بسترش لبخند می زند
...> تلویزیون را خاموش می کند تا مزاحم گفتگوی ما نشود و منتظر می ماند تا ما سر صحبت را باز کنیم. بعد از صحبت از چگونگی اعزام و فعالیتهای در جبهه چند خاطره شنیدنی هم برایمان تعریف کرد “یک روز تقریبا ساعت 4 بعد از ظهر اردیبهشت سال 1364 فرمانده گردان زنگ زد و گفت گروهی از بچه ها زیر توپ و خمپاره عرقیها در اروند شهید شدند بروید و جنازه شهدا را بیاورید ، مقداری از راه خشکی را با ماشین و بقیه راه آبی ...
وقتی که انس با قرآن و حمیت، یادگار جنگ می شود/ شرحی از احوالات جانبازان پاسدار ارزش ها
رسیدیم و توانستم از همان اول پیروزی انقلاب اسلامی وارد مجموعه بسیج شوم گرچه در آن زمان سن و سال بسیار کمی داشتم و در بسیاری از جاها اجازه ورود نداشتم و باید به همراه بزرگترها می بودم و حتی به جای اسلحه به دست ما چوب دستی می دادند. بحمد الهی من در خانواده ای متدین و مرتبط با روحانیت به دنیا آمدم و وارد عرصه دفاع از انقلاب اسلامی شدم و در تمام عرصه ها تلاش کردم تا از این انقلاب دفاع کنم و ...
تعرض 4 مرد شیطان صفت به دختر دانشجو
همین وقتی مرا از طریق تلگرام به جشن تولدش دعوت کرد، از بوشهر راهی شهر غربی کشور شدم و حتی از این ماجرا چیزی به خانواده ام نگفتم. آن روز وقتی وارد خانه او شدم، چند دختر و پسر دیگر هم بودند. پارسا آنها را به من معرفی کرد و چون تازه از راه رسیده بودم، او مرا به اتاقش برد و شربتی برایم آورد تا خستگی ام در برود. اما وقتی شربت را خوردم، بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم پارسا و 3نفر از ...
عکس های جدید نیما کرمی و همسرش
من داد که در عرض دو روز حفظ کنم، من هم 2 روزه آن متن را حفظ کردم. شب اول که قرار بود روی صحنه بروم جمعه بود و روزهای جمعه تئاتر خیلی شلوغ است. خدا را شکر کار خوب درآمد و من چون کار اجرا می کردم و مستقیم با مردم در ارتباط بودم از این لحاظ آرامش داشتم. برای کار اجرا هم به صورت زنده تست دادم و مجری شدم. فکر می کنم اعتماد به نفس خوبی دارم و به همین دلیل هم وقتی کار تئاتر به من پیشنهاد شد به ...
مهره اصلی دستگیری تفنگداران آمریکایی که بود؟
همه چیز باشد. معمولا سنین مجردی مناسب است که پنج شش سال اینجا هستند و ما هم بیشتر از این نمی بینیم برایشان. فرد عادی یک بار برود روی دریا ممکن است به زمین و زمان بد بگوید، اما نیروی ویژه عاشق موج است. اصلا دوست دارد با قایق برود و با امواج برخورد کند. دوست دارد در محیط های خاص خدمت کند. دائم دارد از موانع مختلف عبور می کند؛ دوری از خانواده، شرایط بد دریا، شرایط بد پیکار مثل درگیری با ...