سایر منابع:
سایر خبرها
طنز فانتزیای من
فانتزیام اینه •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.• یکی از فانتزیام اینه که که دارم با ماشین میرم یهو یه دختر پسر دست تو دست هم ببینم بزنم رو ترمز، سرمو از شیشه بیارم بیرون رو به دختره بگم: خیلی پستی دیگه حق نداری به من زنگ بزنی کصافت بعد تخته گاز بگیرم برم •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.• جوکهای خنده دار •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.• یکی از فانتزیام اینه که وقتی اعصابم خورده بزنم ...
رازهای زندگی رضا عطاران، از علت بچه دار نشدن تا ازدواج پدرش+تصاویر
، حتما چاپ کنید، به دیوار هم بزنید، افتخار می کنم که پدر رضا عطارانم. شما بگید، وقتی یک کارمند بانک میاد و کاغذ من رو می گیره، خودش هم همه کارها رو درست می کنه، می تونم بگم نه؟ (با خنده) در هر اداره یا بانکی در محله خودمان که وارد می شوم من را می شناسند و به من لطف دارند و کارم را به نحو احسن راه می اندازند، این سوء استفاده از نام پسرم نیست بلکه یک سرفرازی برای من محسوب می شود. قدم زدن ...
وقتی چاوشی زیادی خودمانی می شود!
سخن و لحن فرهیختگان، حرف فلسفی زد؛ در واقع ترانه به اعتبار مخاطبانی که دارد می تواند، هر نوعی حرف بزند. اما در ترانه دیوونه کمتر شاهد شگردها و رفتارهای کلامی خاص ترانه هستیم: دوست دارم برای تو با همه فرق کنم/ خودمو توی چشات یه تنه غرق کنم با تو باشم غم چیه با تو مرگم آسونه/ آخه دیوونه میشم وقتی میگی دیوونه ..دیوونه ..دیوونه توانایی های یک ترانه سرا این است که ...
همسری روی صندلی سفید
.... از 40 سالگی میام اینجا. 4ساله که تو این همایش ها شرکت کردم ولی نتونستم همسری برای خودم پیدا کنم. خانم های حاضر در همایش را زیر نظر دارد و آنهایی را که ملاک های زیبایی بیشتری نسبت به بقیه دارند، بیشتر نگاه می کند. من یک بار سابقه ازدواج دارم و به خاطر همین دیگه کسی رو بر اساس ظاهر انتخاب نمی کنم. برخلاف حرفش یکی از خانم ها را به خاطر ظاهرش انتخاب کرده و حرف هایش را مستقیما به او می زند. باید ...
ورود وزارت کشور به "ازدواج سفید"
زیستش مناسب نباشه تولید مثل نمیکنه اونوقت شما این ملت همیشه در صحنه رو چی فرض کردی؟ دمت گرم خیلی باحال نوشتی چرا خبر رو میذارین ولی کامل و درست نمیذارین. ازدواج سفید راجع به کسانی صدق میکنه که بدون تعهد و عقد و یا صیغه با هم زندگی مشترک دارند و میگن لزومی نمیبینیم که عقد دائم و یا صیغه بینمون باشه و بدون هیچ اقدام رسمی شروع به زندگی مشترک می کنند. پس ازدواج سفید به این گفته نمیشه که زن و شوهری که زندگی متاهلی رسمی و قانونی دارن نمیخوان بچه ار بشن... لطفا درست اطلاع رسانی کنید. و چقدر جالب که تو ایران مسعولین به فکر سر و سامان دادن زوجین هستند که ازدواج سفید دارند! ...
به عباس می گفتم: چرا منو بدبخت کردی؟ او می گفت: سرپرست همه ما خداست
بالاتر از ما باشد؛ الان برای ازدواج او زود است . تا اینکه، عباس توانست خانواده را راضی کند و به عقد هم درآمدیم. مهریه من 100 هزار تومان بود. خود عباس برای من مهریه بود و هیچ وقت مهریه دیگری طلب نکردم. * گران ترین هدیه عباس را به خانواده فقیری بخشیدم در دوره عقدمان در دانشسرای مقدماتی تحصیل می کردم. مدت کمی مانده بود تا ازدواجمان. عباس به من یک پالتو پوست هدیه داد که خیلی زیبا و ...
تصاویری از خانواده بهرام رادان
بهرام خیلی توصیه می کنم زودتر ازدواج کند، اما ایشان هنوز می گوید زود است. دوست دارم زودتر ازدواج کند و ما هم بچه هایش را ببینیم ولی هنوز قانع نشده! مادر: خب هنوز شرایطش فراهم نیست. احتمالا اسم پسر آقا بهرام را هم می گذارید مهرام! مادر: نه بابا! اینجوری که یاد سُس می افتیم! (خنده) شما هم مثل پدرتان اسم بچه آقا بهرام را انتخاب می کنید؟ مادر: نه ما هیچ وقت این کار را نمی ...
شب عملیات فرا می رسد!(پاورقی)
طور است . پدر و مادرها هیچوقت دلشان آرام نمی شود مگر این که جنازه عزیزشان را ببینند، آن وقت دلشان راضی می شود. آدم همه اش خیال می کند، اشتباه شده ، همه اش چشم به راه است . اگر کسی مفقودالاثر باشد تا قیام قیامت آدم چشم به راه می ماند. با این حال می دانی ؟ یک نفر را می شناسم که دلش می خواهد مفقودالاثر باشد. با نگاه کنجکاو به لب های حاجی چشم دوختم . حاج عباس گفت : - اسمش را به تو نمی ...
دلنوشته همسر شهید مدافع حرم/ همه دلتنگیهایم فدای آجرهای حرم بی بی زینب (س)
انگار مسابقه بود. همه گلهایی که برام خریدی رو خشک کردم و نگه داشتم هر کدومش یادآور خاطرات شیرینمه .صدای قشنگت هنوز تو گوشمه ،صدای عزیزم گفتنت،خنده هات... همیشه بعد از نمازهام دعا می کردم خدا تو رو همینجوری نگه داره آنقدر که خوبی ...، آنقدر که دوست داشتی شهید بشی اولین چیزی که در نماز به ذهنم می رسید شهادتت بود بعدش هم گریه ام می گرفت ، می دونستم دوریت برام سخته . تو بالاخره ...
اس ام اس های طنز ماه رمضان سال 95
شادم کن ! در این بیت شاعر چون روزه بوده ، فحش بد نداده بهت وگرنه میخواسته بگه آخه گوسفند چندتا اس ام اس بده تا افطار وقت بگذرونیم ! اس ام اس رمضان 94 استاتوس طنز ماه رمضان 94 اس ام اس های ماه رمضان 94 خدایا تو این ماه رمضونیه که ما گناه نمیکنیم این دوتا فرشته رو شونه هامونم بیکارن قربونت بگو یکم شونه هامو ماساژ بدن ، مرسی ! اس ...
ارتباط هوس آلود یک مرد با دوست دختر قبلی اش که حالا شوهر داشت
به گزارش 9صبح ،فریبا 30ساله است و یک دختر دارد. او پس از سه ماه دربه دری و آوارگی همراه فرزندش به کلانتری 43 مشهد مراجعه کرد تا تکلیف خود را با شوهر شیشه ای اش روشن کند. فریبا نمی توانست خودش را کنترل کند. درحالی که دستانش را نشان می داد، گفت: گاهی انگشتان دست و استخوان فکم قفل می شود. چند وقت قبل خواهرم مرا به دکتر برد. فهمیدم اعصابم خیلی داغون شده و باید خودم را از شر این همه گرفتاری و ...
پسر ابر ها
...> جلوی آینه ایستاده بودم و از تماشای خودم سیر نمی شدم. می توانم بگویم از پسره ی توی فیلم آگهی هم خوش تیپ تر شده بودم. هنوز برای مدرسه رفتن زود بود. جلوی آینه می رفتم و از هرطرف خودم را تماشا می کردم. مریم سرش را از لای در آورد تو و گفت: داداش، چه قدر خوش تیپ شدی! بعضی وقت ها اصلاً حوصله ی مریم را ندارم. اگر بهش رو بدهم، همین طوری حرف می زند و سر آدم را می خورد ...
اندر احوالات آقای همسایه
باید خودم را از شر این همه گرفتاری و بدبختی نجات دهم. افسر کارشناس مشاوره پلیس از فریبا خواست خونسردی اش را حفظ کند. او را دعوت کرد روی صندلی بنشیند. همسر اقا همسایه دختر بچه اش را که خوابیده بود به آغوش خواهرش سپرد، زیرلب می گفت کتفم شکست ، ماشا ا... تینا سنگین شده و دیگر نمی توانم او را بغل کنم. زن لاغراندام روی صندلی نشست و کمی آرام گرفت. فریبا گفت ...
چه کسی جوابگو می باشد/معضل اعتیادکودکان/باز نشر
دختر بچه ای است که تاوان اشتباهات والدینش را می دهد .تاوانی به قیمت حراج کودکی در پاتوق های مصرف مواد مخدر. 12 سال است که اعتیاد در وجود سارا رخنه کرده است. سارا معنای اعتیاد را به وضوح بهتر از دختران دیگر مرکز درک می کند، او پیش از تولد درگیر اعتیادی ناخواسته شده بود: مادرم روزی چندبار کریستال می کشید، بیشتر وقت ها من و سمیرا موادش رو می خریدیم بسته ای هزارتومن . آن طور که سارا می گوید غیر از ...
در تلگرام خواندم لشکر 25 کربلا در محاصره است/ گفت اگر از من خبری نشد به جایی زنگ نزنید
دائم در مسجد روستایمان بود. خاطره ای از کودکی سیدرضا در ذهنش جرقه می زند: یکبار آمد گفت مادر! مدیرمان گفته فردا به مادرت بگو به مدرسه بیاید. گفتم مگر تو کاری کردی؟ گفت نه. فردا به مدرسه اش رفتم و دیدم مدیر جلو پایم بلند شد. گفتم: آقای مدیر رضا کاری کرده که ما را خواستید؟ گفت: واقعا پسر شما بین همه بچه ها نمونه است، اما نمی دانیم چرا چند وقت است که درسش ضعیف شده. گفتم: خب همه وقتش را در ...
علت زخم شدن داخل رحم/لکه بینی بعد از پریود/ دفع کیست با قرص؟
روحیم خوب نیست ،دوباره پیش خانم دکتر نرفتم هنوز چون جواب آزمایش تیروئیدم حاضر نیست . خواش میکنم جواب منو بدید خواهش میکنم در ضمن خانم دکتر من تست پاپ اسمیر و به جز تیروئید همه آزمایش های هرومون رو دادم و خدا رو شکر هیچ مشکی نداشتم ، خانم دکتر تو رو خدا زود جواب منو بدید خانم دکتر یه سوال دیگه هم دارم اصلا چرا داخل رحم من زخم شده ؟ پاسخ: برای بررسی بیشتر و دقیق باید به متخصص ...
دختر پروین: پدرم اجازه بازیگری را به من نداد
یک پسر 12 ساله هستم و همیشه با خودم مرور می کنم همون جوری که مادرم برای من وقت می گذاشت الان به همان اندازه بلکه بیشتر باید برای والارضا وقت بگذارم! اگرچه در شرایط فعلی با وجود اینترنت و تکنولوژی های جدید، سرگرمی بچه ها به این سمت سوق پیدا کرده. دیگر بچه ها مثل کودکی ما کودکی نمی کنند. ما بچگی را واقعا بچگی کردیم، با همه جذابیت هایی که داشت. ماشاءالله بچه های امروزی سوالاتی می پرسند که گاهی حیرت زده می شوی که چطور جواب بدهی... من همه سعی ام را برای خوشبختی و رفاه والارضا انجام دادم که وقتی شب سرم را روی بالش می گذارم عذاب وجدان نگیرم که چرا می شد این کار را برایش بکنم و نکردم. ...
سنگر ساز بی سنگر
فردا اول وقت هم به سمت منطقه رفت. نمی دانم چطور از خوبی هایش تعریف کنم. *** شهید ازدواج کرده بود ؟ خیر. اولش که می گفت: بگذار تا همه خواهر و برادرانم ازدواج کنند، بعد من ازدواج می کنم. این اواخر هم نظرش عوض شد و می گفت: حالا وقت زن گرفتن نیست. ناراحت می شد در این باره با او صحبت کنیم. می خواست تا آخر جنگ در جبهه بماند. وگرنه یکی از همکاراش به او گفته بود ما خوشحال می شویم که تو ...
همسرم را دیوانه کردم/من با آویزون شدن از این چلچراغ تاب می خورم
کرده و می دونه که الان باید منو تنها بذاره چون تو شرایط متفاوتی هستم ... و ما به دلایل درستی کنار هم هستیم چون بعد از 25 سال، وقتی احتیاج دارم آروم بشم، اون آرومم می کنه. *چه قدر از وجود خودت تو والتر هست؟ و به عنوان یه تهیه کننده، چه قدر قادر بودی جوری که اون تغییر کرد رو در کنترل خودت داشته باشی؟ یه رابطه هم زیستیه. اول، من، مثل همه بازیگرها، متأثر از متن بودم. وینس گلیگان ...
پیکار موئه آوا
...> تو ، دریا آرام است، آرام آرام! و چون پاتیرا به نزدیکی ماکمو رسید، موئه آوا با خود گفت: هان، فرصت مناسب به دستت افتاده است! و آن گاه با همه ی زور و توان خود، که خشم و کین آن را ده چندان ساخته بود، سنگ فلاخن را به سوی دشمن خویش رها کرد. ضربت بسیار سخت بود و سنگ درست به نشانه ، یعنی میانه ی پیشانی پاتیرا خورد و کمانه بست و به ماکمو بازگشت و در آن افتاد. هنوز هم آن سنگ را در این جزیره می توان ...
روز معلم پیاز هدیه گرفتم!
کدام منطقه خدمت کنیم که من آیرقایه را انتخاب کردم. ما در سالهای اول خدمت باید در یک منطقه ای محروم کار کنیم. من هم با خودم گفتم پس چه بهتر که محروم ترین روستا را انتخاب کنم. خود آیرقایه هم به چند بخش تقسیم می شود که من آن بخش آخر یعنی در آیرقایه پنجم هستم. این روستا مشکلات زیادی دارد مثلا مغازه، نانوایی و گاز ندارد. تا سال گذشته آب هم نداشت. مسیر مناسبی ندارد و بچه ها برای رسیدن به مدرسه باید از ...
برای ساخت برکینگ بد پول زیادی نداشتیم
حریص بودم، خیلی طولانی بود. می خواست هر ایده ای که قرار بود برکینگ بد رو شکل بده بریزم بیرون برای قسمت پایلوت خیلی بی صبر بودم. می دونی چیه؟ الان به خاطر میارم، راست می گی، قرار بود لحظه ای باشه که والتر تو قسمت اول، صورت زخمی را تماشا می کنه و فکر می کنم حقیقتاً وقت تموم کردیم. قرار بود یکی، دو تا صحنه دیگر تو قسمت اول باشه و ما برای وارد کردن همه این ایده های بامزه وقت کم آوردیم. ...
مبانی ویرایش و درست نویسی/ ظلم به واژه ها!
...، منظورم این بوده. همسرم می گوید: این متن منظور تو را نمی رساند . این اتفاق در بحث ترجمه و نوشتن های ما خیلی اتفاق می افتد. به خصوص در نوشتن. در گفتن انسان یک جمله را می گوید، طرف مقابل واکنشی نشان می دهد، پس جمله را درست می کنیم؛ ولی در متن خیر؛ چون دیگر لحن و واکنش نیست. در بلاغت، قرائن حالیه و مقالیه داشتیم، در متن دیگر این قرائن وجود ندارد. خیلی وقت ها مفهوم گنگ می شود و آن چیزی که خواسته ...
ازدواج دوم آقای مجری + عکس
تواند بگوید که فرزند همسرم را مثل بچه خودم دوست دارم ولی به نظرم باید در عمل این حرف ها را به اثبات رساند. کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط هستند می دانند که من هم عاشق ایلیا هستم و او را فرزند خودم می دانم. اوایل من را بهارجان صدا می کرد و من هیچ وقت از او نخواستم به من مامان بگوید چون معتقد بودم باید خودش حس کند من می توانم مادرش باشم تا مرا به این نام خطاب کند. خوشبختانه این حس شکل گرفت و پسرم به ...
ماجرای ازدواج دوم مجری و بازیگر معروف!+تصاویر
. (می خندد) بهار بهاردوست: شعار دادن راحت است و هرکسی می تواند بگوید که فرزند همسرم را مثل بچه خودم دوست دارم ولی به نظرم باید در عمل این حرف ها را به اثبات رساند. کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط هستند می دانند که من هم عاشق ایلیا هستم و او را فرزند خودم می دانم. اوایل من را بهارجان صدا می کرد و من هیچ وقت از او نخواستم به من مامان بگوید چون معتقد بودم باید خودش حس کند من می توانم مادرش ...
شهید شاخص سال 95 شهیده رقیه رضایی
فکر جهاد و شهادت بود. در حسرت این آرزو، رو به خانواده کرده و گفته بود: “...باید با آب زمزم غسل شهادت کنم !” به راستی خانم معلم رضایی لایه به جز عشق به دانش آموزان، انقلاب و وطن، به جز دغدغه های همسرداری، دلمشغولی و عشقی والاتر داشت و آن هم شهادت بود و دیگر هیچ... او همه چیز را برای خدا می خواست و سیر الی الله مقصد حرکت او بود. در روز برائت از مشرکین با سایر حجاج و زائران بیت الله الحرام ...
ماجرای ازدواج دوم مجری و بازیگر معروف!
و اگر به رستورانی بریم که در غذای مان قلم باشد آن قدر آن را به قاشق می کوبم تا مغزش را بخورم. این مواقع بهار می گوید: وای خاک به سرم زشته. (می خندد) بهار بهاردوست: با خودم فکر می کنم اگر کسی هنگام کوبیدن قلم به بشقاب یا قاشق از ما عکس بگیرد چه؟ (می خندد) همه بچه های ما امیرحسین مدرس: من از ازدواج اولم یک پسر 13 ساله به اسم ایلیا دارم که عاشقش هستم. ارتباط ما ارتباطی کاملا رفاقت ...
معافیت هایی که باید باشد و نیست، قانون هایی که هستند و اجرا نمی شوند
تایید کنه تا کاهش زمان حضور در جبهه از 30 ماه به 12 ماه برای معافیت هدیه ای باشه به مدافعین حرم یک مخاطب خواستار پیگیری بیشتر شده و می گوید: خواهشا بازم پیگیر باشید چون خیلی از جوون های مملکت ما چشمشون به خبرهای شماست مثل قضیه قانون وام ازدواج ده میلیونی شد که بانک مرکزی گفت اجرا نمیکنم الانم سردار کمالی میگه اجرا نمیشه تو رو خدا به فکر ازدواج و سربازی و کار جوونامون باشید انقدر سختی و مشکل ...
شیرآباد دقیقاً کجای جغرافیای زندگی است؟
بودم بیکار بود. مدام وسایل خانه را می برد می فروخت و خرج موادش می کرد. توی شیرآباد هم که نه برق درست و حسابی داریم نه آب. تو ماه رمضان و رجب بیشتر وقت ها آب قطع می شود. سمیه 15 ساله از بیکاری پدرش می گوید؛ اینکه آمده اینجا تا بلوچ دوزی یاد بگیرد و کمک خرج خانواده شود: به خاطر نداری مجبور شدیم ترک تحصیل کنیم. همه خواهرها و برادرهایم. چند زن دیگر هم از وضعیت بیکاری همسرانشان می ...
مردی که اجازه نداد بدنش قصابی شود!
برای دو فرزند زال تن خود فراهم آورند. آن ها به نحوی رفتار می کردند که هیچ تفاوتی بین آن دو فرزند و فرزندان دیگر وجود نداشته باشد. به همین دلیل، استفان تا اولین سال مدرسه متوجه تفاوت خود با دیگران نشده بود. چرا تو سفیدی و ما سیاه؟ استفان می گوید: همکلاسی های سال اول مدرسه به من می گفتند که چرا تو سفیدی و ما سیاه؟ آن ها به صورتم دست می کشیدند که نکند پودری به خودم مالیده ام. ...