سایر منابع:
سایر خبرها
درس های دیپلماسی در نامه های امام خمینی(ره)
خمینی رحمه الله علیه ارسال می کنند. نامه ی محرمانه جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، درباره ی تسخیر لانه ی جاسوسی توسط کای سر ، کاردار سفارت سوئیس در تهران، به قطب زاده، وزیر خارجه ی وقت ایران، به صورت رسمی تحویل شده بود و چنین آغاز می شد: عالی جناب! من امکان این را داشتم که پیام بیست ویکم مارس4 شما را خطاب به مردم ایران بخوانم. او در ادامه با اعلام موافقت نسبت به اینکه صلح جهانی نیازمند روابط جدید ...
ابتکار: در مجلس قبل لایحه های محیط زیستی بر زمین ماند یا رد شد/ دریاچه های ایران زنده می شوند
می دهم مردم نمره بدهند. نمره را هیچ وقت نمی توانم به خودم دهم. ارزیابی باید توسط دیگران باشد. همه تلاش خود را کرده و سرمایه های فکری و توانم را استفاده کرده ام تا مشکلات را از پیش رو بردارم. به لطف خدا و حمایت مردم، کارهای فوق العاده ای انجام شده که باید فقط تشکر کنم. کارنامه محیط زیستی دولت در سال قبل بسیار خوب است. همه دستگاه ها کارنامه داده اند و در فروردین ماه این دستگاه ها گزارش داده اند. محیط زیست موضوعی بخشی نیست، فرابخشی است. 47231 ...
زندگی ام کسالت بار شده، می خواهم از جوانی ام لذت ببرم!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سختگیری های بهاره خسته ام کرده، اشتباهم این بوده که با دختری 7 سال بزرگتر از خودم ازدواج کرده ام. به گزارش انتخاب، باید به حرف خانواده ام گوش می دادم ولی آن زمان هرگز تصور نمی کردم دچار این مشکلات شوم. همسرم مثل یک مادر با من رفتار می کند و من از امر و نهی اش خسته شده ام. دلم می خواهد با دوستانم به گردش و سفر بروم اما او می خواهد مرا در ...
سیدحسن خمینی : دین یعنی اینکه همه بدون ترس صحبت کنند/عده ای تا سفره انقلاب پهن شد آمدند
تعلیم می داد. خط ایشان و امام بسیار شبیه همدیگر بود. ایشان امین منطقه خمین بوده و به امام می گوید من در این سن نمی توانم خطم را عوض کنم، شما خطت را عوض کن. امام در سال 1312 به عنوان یک عالم شیعه، گفتگو یا دیالوگی را همسرش دارد که شاید الان هم خیلی از متدیان ما این مشی را ندارند. در روایت داریم همسرت، کارگزارت نیست، گل توی خونه توست. وقتی امام سر سفره می آمدند، ایشان به آشپزخانه می رفتند. امام لب به ...
ناگفته های یک ساعت وحشت مادر و دختر در خانه ویلایی فرمانیه
باعث شد دچار استرس و ترس زیادی شوم. برای همین حالم بد شد. هنوز هم حال خوبی ندارم. از آن روز به بعد از سایه خودم هم می ترسم و نمی توانم به آرامش برسم. هر لحظه احساس می کنم کسی درخانه است. از آنجایی هم که آسم دارم، مرتب حالم بد می شود. بیچاره مادرم، مرتب باید من و خواهرم را آرام کند. اولین بار بود که متهمان را می دیدی؟ بله. من بعد از دستگیری تا به حال آنها را ندیده بودم. حتی برای ...
ظریف: استفاده سیاسی از حقوق بشر بدترین دشمن آن است
. شما نمی توانید دور خودتان و جامعه خودتان دیوار بکشید و امیدوار باشید که از آثار گرم شدن جهان در امان باشید. واقعیت این است که امسال از سال گذشته گرمتر بوده است و این دهه گرمتر از دهه قبل بوده است. این گرم شدن بر همه ما تاثیر داشته است، جدای از اینکه هر کدام از ما چه میزان آلاینده تولید کرده باشد. بنابراین احمقانه به نظر می رسد اگر کسی بگوید من می توانم محیط زیستم را خودم حفظ کنم و مهم نیست ...
لیلا بلوکات 8 بچه دارد! +تصاویر
چقدر برایم دشوار است، وقتی پیش آنها هستم می گویم و می خندم اما در تنهایی ام گریه می کنم. ولی دیگر آن قدر بیمار دیده ام که قوی شده ام و می توانم آرام باشم و به آنها کمک کنم. خوب و بد فضای مجازی حضور در فضای مجازی تجربه نسبتا خوبی است. می توانم بگویم 70 درصد مردم با مهربانی همراهی می کنند اما 30 درصدی هم هستند که حرف های نامربوط می نویسند و تهمت می زنند. باور کنید من اصلا در دلم ...
سیدحسن خمینی: با ممنوع التصویری نمی توان کسی را محدود کرد/ انتخاب خلف شایسته امام / هیچ تفکری را بدون ...
با همه سختی های ارتباطات که هیچ چیز از قبیل اینترنت و روزنامه نبوده است شما می بینید که پیام امام به مردم می رسد. علتش این است که همه این جامعه بنای ارتباط گیری دارد. خدا رحمت کند مرحوم عسگر اولادی از شریفان نهضت بود. ایشان خاطره ای نقل کرد. می گفت که ما زندان مشهد بودیم یک نفر آمد دیدیم که زندان را جارو می کشد و به من رسید و چیزی گفت. ما به کنار آمدیم. گفت خودم را زندانی کردم تا این پیام را به شما ...
حامله شدن زن معتاد در میان کارتن خواب ها
داشتم مصرف می کردم که شهرداریچیا اومدن به زور بردنش، دیگه ندیدمش تا الان - می گن از کجا بفهمن تو مادرشی؟ وا چه حرفیه، عکسام هست، همه بودن، خبرنگارا، همین خانوم علیزاده(مددکارش) همه می دونن معین مال منه، حالا مگه اومدم ببرمش، فقط می خوام چن دقه ببینم بچمو، چی می شه مگه... - بچه رو بعد از زایمان نبردین بیمارستان؟ نه هیچ دفعه، خونه بهداشتم نرفتم. پیش خودم ...
آزار و اذیت و شکنجه 3 زن توسط 3 مرد بی رحم
سختی نفس می کشیدم و دچار وحشت شده بودم. دزد جوان و لاغر اندام با چاقو و شوکر تهدیدم می کرد. آنقدر ترسیده بودم که اصلا یادم رفته بود جای طلاهایمان کجاست. مدام می گفتم به خدا نمی دانم و هر بار که این جمله را می گفتم زورگیرخشن با مشت به سرم می کوبید و کتکم می زد. او چشمانم را گرفته بود تا او را نبینم. آنها کلی خانه مان را زیر و رو کردند و در نهایت همدستش فریاد زد که بیا برویم. همان لحظه ...
جلال الدین فارسی:نخست وزیری بازرگان پیشنهاد هاشمی رفسنجانی بود
...، در تمام عمر خودم، حتی در بیروت هم که مشغول سازماندهی کارمسلحانه بودم، یعنی سالهای بین 49 تا 57، فکر نمی کردم که این رژیم سقوط بکند بلکه می گفتم که این مبارزه را ما باید انجام بدهیم تا نسلهای بعد به نتائجی تدریجی برسند. من هیچوقت فکر نمی کردم که به حکومت برسیم. هیچکس فکر نمی کرد. امام رحمة الله علیه هم به نقل از آقای عسگراولادی در آن اوائل مبارزه گفته بودند که ما همه باید آماده باشیم که کشته ...
می خواهی همیشه خودت را در یک چهاردیواری محصور کنی؟/ سرنوشتی که با یک تصادف از سر نوشته شد
. اما من به آن فرد حق می دهم. و می دانم که برای از بین بردن این دیدگاه تلاش و زمان زیادی نیاز است. شما برای مقابله با این نگاه ترحم آمیز به معلولین چه می کنید؟ ما متولد نشده ایم که برای نگاه مردم زندگی کنیم. بعد از تصادفی که کردم دنیای من دگرگون شد. زندگی من بعد از تصادف 380 درجه با قبل فرق کرد. خدا زندگی دوباره ای به من بخشید. خداوند زمانی به من توانایی کامل داده بود و زمانی ...
فرزند شهید مدافع حرم: سر می دهیم اما سنگر نه
...، فرمانده تیپ فاطمیون بود؟ شنیدیم ایشان به خانه شما هم آمده بود بله، یک روز ظهر ماه رمضان شهید ابوحامد به منزل ما آمد درحالی که مادرم منزل نبود و من هم کلید نداشتم؛ جلو در منتظر ماندیم تا مادر بیاید. ایشان را در برخورد اول نشناختم. ایشان را به عنوان فرمانده در سوریه به ما معرفی کردند. اما من چون از شهادت پدر ناراحت بودم هر کسی خودش را فرمانده معرفی می کرد می گفتم: فرمانده زیاد است ...
به خاطر پروین های دیگر
بهتر است چند نفر دیگر برگردند. چه اعضایی از بدن خواهرتان اهدا شد؟ کبد، کلیه ها و پانکراست. الان راننده تریلی ای که با پراید تصادف کرد، در بازداشت است؟ نه، ظاهرا راننده تریلی مقصر نبود و مقصر راننده پراید است، البته این چند روز من آن قدر درگیر بودم که موضوع را پیگیری نکردم، فقط می دانم سرنشینان جلو صدماتی دیده و دچار شکستگی شده اند اما خدا را شکر الان رو ...
اظهارات شهرام جزایری راجع به جزئیات فعالیت های اقتصادی در زمان زندان/ نزدیک شدن به سیاسیون مهم ترین عامل ...
شد که شهرام جزایری پس از پایان دوره محکومیت باز هم ثروت خود را حفظ کند؟(خنده) ثروت شهرام جزایری از فکر و مغز و اعتبارش است که الحمدالله چندین برابر شده است. حتما در دوره ای که در زندان بودید هم درآمدزایی داشتید؟ خداراشکر راضی بودم. من یک کاسبم و همیشه شاکر خدا هستم. شما در دوره قبل از بازداشت با برخی از مدیران و مسئولان ارتباط داشتید. این ارتباط ها در ...
پای صحبت های خودمانی طلاب ممتاز یک حوزه علمیه
پاسخگویی به شبهات دینی جامعه طلبه پایه چهارم: بنده واقعا به طلبگی علاقه داشته ام، الان هم همین طور است و مهمترین دلیل در به وجود آمدن این علاقه وجود عالمان و بزرگانی بود که این وادی را طی کرده و به درجات بالای معنوی رسیده بودند. خاطره جالبی که قبل از ورود بنده به حوزه اتفاق افتاد و زمینه ورود من به حوزه شد این بود که دوسال قبل از ورود به حوزه خواب دیدم پشت سر یکی از مراجع نماز می خوانم و بعد ...
آرامش در شارع الرسول
شدند و وقتی سال 57 از اینجا به پاریس رفتند، همه خانواده بودند جز آقا مصطفی؛ غمی در دلم نشست که آن مرد بزرگ خدا در همه این سال های خانه به دوشی و تبعید چگونه یک لحظه هم از مبارزه در مسیر حق دست برنداشتند. حالا که به روزهای سالگرد ارتحال امام نزدیک می شویم و دارم این مطلب را می نویسم، معنویت و آرامش خانه امام خیلی در ذهنم مانده و از اینکه در شارع الرسول شهر نجف خانه بزرگمردی را دیدم که بنیانگذار جمهوری اسلامی و احیاگر بزرگ اسلام در این قرن، در آن ساکن بود، حس خیلی خوبی دارم. ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بار با واقعیت نداشتن پدر آشنا شدم. اطرافیانم سعی میکردند آرامم کنند اما من خیلی ناراحت بودم و فهمیدم کسی که همیشه بابا صدایش میکردم، پدربزرگم بوده. از یک طرف به خاطر این موضوع شوک زده بودم؛ از طرف دیگر به خاطر فوت پدربزرگم و نبود او رنج میکشیدم. سرگردان شده بودم و یادم است برای آرام کردن خودم به جاهای دنج و خلوت میرفتم؛ با همان زبان کودکانه، با خدا حرف میزدم و از او میخواستم کمکم کند. با عکس ...
امروز دغدغه مردم سالاری داریم
نمی خواهم بگویم همه مدعیان واقعا چنین دغدغه ای دارند و در بیان دغدغه های خود صادق اند. اما می خواهم بگویم که دو طرف ماجرا در عین حال آنهایی که به مردمسالاری و حضور مردم اعتقاد داشته و این همه بر آن تاکید دارند به همان اندازه از دین و دینداری مردم نیز دفاع می کنند منتها حرف آنها این است که دفاع از دین این روشی که جناح مقابل اتخاذ کرده نیست. اینکه شما مرتب محدودیت ایجاد کنید، امر و نهی کنید و افراد ...
اصول شیک پوشی، به سبک بازیگر مرد ایرانی + عکس
مبصرهای کلاس حواسم هست که اطرافیانم چه کار می کنند، چه می خورند، یا چه حرکاتی انجام می دهند که می تواند روی سلامتی شان تاثیر داشته باشد. یک سره دارم همه را کنترل می کنم. حالا شاید گاهی برای اطرافیانم کمی هم اذیت کننده باشد، اما واقعا این نگرانی در من وجود دارد و نمی دانم از کجا می آید. ست کردن و هارمونی لباس چقدر برایت مهم است؟ درواقع لباس پوشیدن در دنیا به سمتی رفته که الان دیگر ...
زندگی ام جاده ای یک طرفه به سوی مرگ است
خودش هم این را می داند و سعی می کند در زندان گذشته اش را کمی جبران کند و خود را برای مرگ آماده. از خودت بگو. اسمم حسین است. 26 سال سن دارم و مجردم. درس خوانده ای؟ درس کجا بود. اگر درس خوانده بودم الان دکتر یا مهندس می شدم، نه یک قاتل. چرا نخواندی؟ وقتی از شش سالگی مجبوری بری سر کار و در خانه همه می گویند درس به درد نمی خورد و باید ...
وقتی از کپی ها کپی می کنیم
کوک را هم قبلاً نگاه کردم و دو سه برنامه دیگر را هم دیدم. واقعیت این است که نمی شود! باور کنید نمی شود! رجب پور : ما مشکل اساسی داریم. بهروز صحبت هایش را آغاز کند و من در ادامه صحبت های شما مطالبی را دارم. صفاریان: خیلی خوشحال ام که این فضا مهیا شده و این مجال پیش آمده تا بتوانیم تحلیل آسیب شناسانه ای درباره این موضوع استعدادیابی که سال ها است همه ما دغدغه آن را داریم، انجام ...
عابدینی: عضو هیات مدیره پرسپولیس، استقلالی است
نرسیده است که نمی تواند با اسدی کار کند. وی درباره اینکه قبل از انتخابات گزینه اصلی دبیر کلی فدراسیون فوتبال بود، گفت: همیشه قبل از انتخابات صحبت هایی می شود که با بعد از انتخابات تفاوت دارد. واقعا نمی دانم مهدی تاج چه تصمیماتی در نظر دارد. عضو هیات رئیسه سازمان لیگ در پاسخ به این سئوال که به نظر می رسد ارتباطش با مهدی تاج مثل سابق نیست، بعد از چند لحظه سکوت گفت: نمی دانم. من ...
تن به فراموشی نمی دهیم
هم با یک تغییر سنی دیگر مواجه شدید، ایران پیرتر از قبل شده بود یا جوان تر؟ مسلما تغییر کرده بود! آن ایران، ایرانی که ترکش کردم، نبود اما بالاخره من برگشته بودم و چون خیلی به امور فرهنگی علاقه داشتم، دلم می خواست به وزارت فرهنگ و هنر بروم تا در کنار دوستانم باشم، آدم از یک جایی به بعد می خواهد با دوستان و هم فکرانش بیشتروبیشتر زندگی کند. مثل همین الان که دیدار دوستان، برای منی که سنم بالا رفته، یاد و خاطره گذشته را زنده می کند و نمی گذارد تن به فراموشی خاطره ها بدهم. ...
همه با هم ام اس تولدت مبارک!
...، دو هفته بود هر شبکه تلویزیونی و هر مجری و هر رسانه مکتوبی داشت از روز جهانی ام اس می گفت. هر مسئولی از وزیر و وکیل گرفته تا کارگر و کارمندی را آوردند در رسانه ها، یک روبان نارنجی بستند به گردن یا دست یا... تا بگویند که ام اس چیست و چه نشانه هایی دارد، ما به فکر بیماران هستیم و همه کار برایشان می کنیم و اصلا ام اسی ها تحصیل کرده، خوشگل، خوب و نازند و... دیگر از شنیدن این کلمه خسته شده ام ...
مرا در استقلال بخواهند تا برای تیم بهترین باشم!
تمرینات اختصاصی خودم را تا آغاز مسابقات شروع می کنم تا از شرایط آرمانی دور نشوم. با استقلال قرارداد دارم و منتظر استارت تمرینات هستم تا یک شروع قدرتمند را داشته باشیم. * شاید همین الان که من با تو صحبت می کنم پرویز مظلومی کنار گذاشته شده و گویا علیرضا منصوریان سرمربی آینده استقلال است. کار با این مربی را چطور می بینی؟ پرویز مظلومی برای استقلال زحمت کشید و متاسفانه در شرایط سختی ...
12 سال گوشم به ضربان قلب امام بود
حتماً خدا را در نظر می گیرم و خدا را بالای سر خودم می بینم من این را از امام یاد گرفته ام امام می گوید در رفتارهای تان و افکارتان خدا را ناظر بدانید. اگر این طرز فکر و این طرز عمل در هر فردی به وجود بیاید هر اجتماعی را آباد می کند من در یک خانواده کاملاً مذهبی بزرگ شدم. در دورانی که در دانشگاه تهران دانشجوی پزشکی بودم به علت اینکه ضوابط اسلامی را دقیقاً اجرا می کردیم و از طرفی چون در آن ...
به خاطر رمضانی بیرون نماندم/ با استقلال قرارداد دارم
.... در نیم فصل دوم شرایطی پیش آمد که در بین پیشنهادهای زیادی که داشتم به استقلال بروم. فکر می کردم در این تیم به من بازی برسد و می توانم کارایی خودم را نشان بدهم که آنجا هم با یکی، دو بازی و بعد هم چند دقیقه بازی به عنوان یار تعویضی در دقایق پایانی عملکردم را ضعیف دیدند. از این موضوع و بابت اینکه از من بازی نگرفتند خیلی ناراحتم چون اگر بازی می کردم و خوب کار نمی کردم آن وقت دلم بابت این همه کم ...
خداداد عزیزی: آرزوهای مادرم شد حسرت من
... چرا؟ چون قدم کوتاه بود. البته الان هم قد بلندی ندارم. چیزی عوض نشده (می خندد) گچ کاری سخت بود چون نیروی بدنی زیادی می خواست اما کار سخت تر از آن هم داشتم. چه کاری؟ وقتی 10 ساله بودم با پدرم دور حرم می رفتیم و دستفروشی می کردیم. چه چیزی می فروختید؟ کلاه. مادرم کلاه های خیلی زیبایی می بافت؛ رنگ و وارنگ. پدرم در فصل گرما برمی گشت به ...
لوریس چکناواریان آهنگساز و رهبر ارکستر ایران: من کودکی 79 ساله ام!
.... در آزادی است که یک نفر درست می شود، تجربه می کند و متوجه خوب و بد چیزها می شود. هیچ موقع نباید معلم کسی بود. بدترین چیز معلم بودن است. تا سنمان بالا می رود، می خواهیم به همه درس بدهیم. خدا را شکر من به اندازه زندگی خودم خیلی تجربه کردم. سفر زیاد رفتم، کنسرت دادم، در فرهنگ های مختلف بودم و آهنگسازان بزرگی دیدم ولی آن طور نیست که بگویم من به 100 رسیدم چون هیچ وقت به 100 نمی رسیم. در راهش هستیم ...