سایر خبرها
روایت کاظمی، بانوی کوهنورد، از صعود وحشتناک به قله ماکالو
طرفداری- پروانه کاظمی، درباره صعودش به قله ماکالو گفت: سال گذشته برای صعود به ماکالو اقدام کردم و به صورت انفرادی به هیمالیا رفتم. با آمادگی کامل راهی شدم و جزو اولین گروهی بودم که به کمپ یک رسیدم. خیلی خوشحال بودم که پیشرو هستم اما زلزله نپال همه برنامه های ما را به هم ریخت و صعود من و دیگر کوهنوردان حاضر در هیمالیا را لغو کرد. وی ادامه داد: سال گذشته به خاطر ...
دعوا بر سر کارگردانی یک فیلم پایان یافت/ کارگردان عشق خاموش : با توطئه می خواستند فیلمم را از آن خود کنند
به گزارش سینماپرس، ندا غفاری، کارگردان فیلم عشق خاموش اظهار کرد: کارگردانی فیلم سینمایی عشق خاموش که در تابستان سال گذشته اخباری مبنی بر ساخت آن توسط علی بنکدار جهرمی منتشر شده است را من بر عهده داشته ام و علی بنکدار جهرمی کارگردان این فیلم نیست. وی ادامه داد: دوم خرداد ماه 94 من به همراه گروهی از بهترین عوامل سینما در لوکیشنی واقع در محله نازی آباد تهران فیلم عشق خاموش را کلید زدیم ...
معصومه ابتکار: خودم و خانواده ام را تهدید کردند
گفته شده که این کار، خلاف همه موازین است و هیچ جای دنیا چنین کاری انجام نداده بودند که بخواهند حجم بنزین را با آروماتیک ها و بنزن، افزایش دهند و آن را در اختیار مردم قرار دهند. به هرحال آنجا یک سری تهدیدها شروع شد، خیلی رسمی من را تهدید کردند. یعنی چه نوعی تهدیدهایی؟ گفتند این موضوع، خلاف امنیت ملی است، گفتم اتفاقا برعکسش، خلاف امنیت ملی است. اینکه ما جمعیت چند میلیونی انسان ...
سه کامیون طلا و جواهرات، هدیه ملک عبدالله به مسعود رجوی!
شدم که شما معتقدید رجوی مگر در طی این سالها در کمپ اشرف یا عراق بوده است؟ می دانید باز هم تاکید می کنم مهم نیست که او الان کجا ست و زنده است یا مرده اتفاقا در این باره در کتابم بطور مفصل صحبت کرده ام و شما را به آن ارجاع می دهم . ولی همین مقدار توضیح بدهم که بله من معتقدم که رجوی علیرغم میل باطنی اش در عراق گیر افتاد و به احتمال زیاد تا سال 1390 هم در عراق بوده. ولی همانطور که گفتم مرگ و ...
سارق فراری: برای تأمین مخارج درمان سرطان مادر سرقت کردم!
شرایط سختی دارد. مهم تر از همه اینکه بی پولی به خانواده ام فشار می آورد به همین خاطر تصمیم گرفتم توبه ای که در زندان کرده بودم را بشکنم و دوباره دزدی کنم تا مخارج مادرم را تأمین کنم! از آنجا که سابقه دار و تحت تعقیب بودم، برای سرقت کلاه یا ماسک گذاشته و سوار بر موتور به محله های بالای شهر تهران می رفتم و گوشی قاپی و کیف قاپی می کردم. بنابراین گزارش، در حالی که شکایت های زیادی از ...
بازیکن اسبق تیم ملی فوتبال جوانان به اتهام زورگیری در دادگاه
؟ بی پولی به سراغم آمد. همان موقع با پسر جوانی به نام حسین آشنا شدم او پیشنهاد داد برای اینکه وضعمان تغییر کند گوشی قاپی کنیم. من هم که چاره ای نداشتم قبول کردم و پس از چند ماه برای اولین بار دستگیر شدم. و حرف آخر... من ورزشکار بودم، اما در این چند سال بسیار شکسته شدم. ای کاش به فوتبالم ادامه می دادم و الان جایگاهی برای خودم داشتم. کاش پیش خانواده مانده بودم و از آنها جدا نمی شدم. عشق فوتبال بودم و داشتم خوب پیشرفت می کردم، اما افسوس که نشد. ...
رابطه شرم آورمادرم با مرد همسایه زندگیم را تباه کرد
ای درحال خوردن مغز اواست. دیگر همه همسایه نیزبه اختلاف پدر و مادرم پی برده بودند، زیرا در مدّتی که پدرم برای مأموریت کاری به استانهای جنوبی می رفت، خانه ساکت و آرام می شد و هنگامی که دوباره باز می گشت، صدای جیغ و ناله های مادربیچاره ام، بار دیگر تا هفت خانه آن طرف ترهم می رفت! یادم می آید که یک بار، دعوا و زد و خورد شدیدی بین پدر و مرد همسایه در گرفت و مرد همسایه پدرم را ...
قیامت را در خیابان 204 دیدم/ سر رکن آبادی معلوم نبود
دست همدیگر را لمس کردیم، اما نه او قدرت داشت دست مرا بگیرد و نه من می توانستم به او کمک کنم، لذا به جای خلوتی رفته شهادتینم را گفتم و آماده مردن شدم. ناگهان دستم به یک بطری سفت خورد، متوجه شدم که آب دارد. بطری را باز کردم وکمی از آب خوردم تا جان گرفتم و چشمانم باز شد. به چند نفر که اطرافم بودند آب دادم همه زنده شدند، تنها یک پیر مرد ایرانی بود که آب از حلقش پایین نرفت و فوت کرد. وی ...
گفت بعد از شهادتم زینب وار بایست
در مدت سه سالی که با هم زیر یک سقف بودیم، کلی برایش مراسم عزا گرفته بودم. مراسمی که جز خدا، من و صادق هیچ شرکت کننده ای نداشت. سال آخر زندگی مان هم دائم دلهره رفتنش را داشتم. چه زمانی اعزام شدند؟ چطور با لحظه جدایی کنار آمدید؟ اولین و آخرین اعزام صادقم 9 اسفند ماه 1394 بود که هفتم اسفند برای تهیه وسایل و تجهیزات مورد نیاز به تهران رفت. روز آخر که همزمان با انتخابات مجلس بود، صادق ...
جنایت علیه زنان در بیابان های اکبرآباد
ازدواج ربود و طلاهایش را به سرقت برد، آغاز شد. او به کارآگاهان گفت: چند وقت پیش با مردی جوان به نام سعید آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد. روز حادثه با ماشین دنبالم آمد و بیرون رفتیم اما پس از مدتی متوجه شدم که او از مسیر اصلی منحرف شده و مرا به اطراف اکبرآباد برده است. او در کنار خیابان توقف کرد و ناگهان با تهدید چاقو طلاهایم را به سرقت برد و متواری شد. با ثبت شکایت ...
پدرم یک قهرمان بود
با اشک چشمشان از یار سفر کرده استقبال می کردند. دیدن پسربچه ای خردسال در بین استقبال کنندگان همه نگاه ها را به خود معطوف کرده بود. امیرعلی قصه ما بالاخره با پدرش روبرو شد، پدر برگشت و امیرعلی و خانواده به آرزوی خود رسیدند. یک سال دوری آن ها را سخت بی تاب کرده بود. در معراج شهدا، همه نگاهمان به تابوت شهید بود و عقربه های ساعت به کندی از کنار این صحنه ها می گذشت. هر چه زمان می گذشت افراد ...
مخاطبان هنر و تجربه برای سرگرمی به سینما نمی روند
چندین تجربه بازیگری داشته و حالا فیلمش بعد از 6 سال اکران شده است و حالا این یک تجربه خاص و شروع یک راه جدید است. میرعابدینی اظهار کرد: من 6 سال بود که فیلم را به صورت پیوسته ندیده بودم و نگران بودم که مخاطب را خسته کند، وقتی فیلمی مدعی هنری بودن است، باید طول مدت زمان سکانس ها کوتاه باشد. از آقای احمدی سپاسگزارم که به من اعتماد کردند و توانستم فیلمم را بسازم. خوشحالم که این فیلم به نمایش ...
مجیدی:اعتماد منصوریان برایم کافی است/باندبازی در استقلال ندیدم
برتر صعود کند همین اتفاقات است. *خیلی از بازیکنان می گفتند در استقلال فصل گذشته باندبازی وجود داشته. من به عنوان بازیکن چنین مساله ای را ندیده بودم. چون همیشه سرم پایین بود و زیاد به مسائل جانبی کاری نداشتم. *مسابقات یورو را دنبال میکنی؟ بله. پیگیری می کنم. از حذف برزیل در کوپه آمریکا هم ناراحت شدم. در یورو طرفدار تیم خاصی نیستم اما سبک بازی آلمان و اسپانیا را دوست دارم. *چه تیمی قهرمان می شود؟ از بین اسپانیا و آلمان یک تیم قهرمان می شود. ...
وقتی تفاوت نگاه در حج مشکل ساز می شود/ همه نگرانی های رئیس جمهور
مقامات سعودی برای تعیین مکان برگزاری مراسم برائت، دنبال شود. از این رو آقای بشارتی (قائم مقام وزیر خارجه) ضمن دعوت کاردار عربستان در تهران به این وزارتخانه، با اشاره به سوابق کاری بنده، به وی یادآور شد: ایشان همان کسی است که با عاملان ورود مواد منفجره به عربستان برخورد و آنان را دستگیر کرد. (اشاره به واقعه ای که در سال 64 توسط باند مهدی هاشمی دنبال شده بود). در واقع قصد آقای بشارتی از ...
قیامت را در خیابان 204 دیدم
کردم وکمی از آب خوردم تا جان گرفتم و چشمانم باز شد. به چند نفر که اطرافم بودند آب دادم همه زنده شدند، تنها یک پیر مرد ایرانی بود که آب از حلقش پایین نرفت و فوت کرد. وی افزود: وقتی رمق یافتم، تصمیم گرفتم مانند بقیه بالای پشت بام خیمه ها بروم. دو نفر یمنی لنگ های خود را به طرف من انداختند تا آن را بگیرم. دیدند توان ندارم که لنگ ها را بگیرم. گفتم اگر می توانید دستم را بگیرید و بالا بکشید ...
قفل سکوت زندانی فراری در جلسه بازپرسی شکست
ریزد و در این لحظه لب به اعتراف گشوده و می گوید: باور کنید من توبه کرده بودم اما مجبورشدم. مادرم بیماری سرطان دارد. مجبور شدم به خاطر تأمین هزینه های درمان او دوباره خلاف کنم. معمولا موبایل قاپی می کردم. بیشتر هم زنان را طعمه قرار می دادم. در سرقت ها از کلاه و نقاب استفاده می کردی؟ سابقه دار بودم و برای اینکه طعمه هایم چهره مرا نبینند، نقاب می زدم و کلاه می گذاشتم تا صورتم را ...
گزارش ایسنا از واحد نمونه تولید زولبیا و بامیه در بندرعباس
اشاره به اینکه از این شغل راضی هستم و اگر این طور نبود تاکنون این حرفه را کنار گذاشته بودم، خاطرنشان کرد: کیفیت بالا و خدمات مناسب مشتری در سایه رعایت نکات بهداشتی و نرخ مصوب اتحادیه عوامل موفقیت این قنادی بوده است که تاکنون رضایتمندی شهروندان را به دنبال داشته و انتخاب واحد صنفی طی سال های متمادی، حضور در کشورهای خارجی و حائز رتبه برتر در جشنواره های محصولات صنایع غذایی و داشتم ایزو 2008 و 2012 ...
حقیقت حیرت انگیز زایش و زندگی در ماه عسل
تحصیلش گفت: رشته ریاضی را در مشهد خوانده و آنجا دیپلم گرفتم. تمرد کردم و در دانشکده فنی امتحان دادم و دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران قبول شدم. به دلیل ناراحتی پدربزرگم در امتحان (دانشگاه ملی) شهید بهشتی شرکت کرده و قبول شدم. به خاطر کنایه اطرافیان که با پول پدرم توانستهام در دانشگاه قبول شوم دوباره درس خواندم تا در دانشگاه تهران قبول شدم. به دلیل اختلاف با کشور عراق برای تجهیز دانشگاههای اهواز من و ...
نادر طالب زاده: با چمدان آلوده ترور بیولوژیک شدم
کرده و دچار سرفه های خونی شده اید. خلاصه اش این است. یک سال و نیم پیش به گروهی از لبنان برای راه پیمایی اربعین به عراق رفتم. که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صد ها چمدان برداشتند و 5 الی 6 روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لب تاپ من را خالی و بررسی های کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. خودتان متوجه ...
توبه کرده ام مرا ببخشید
به گزارش شرق، سال گذشته زنی به مأموران پلیس اطلاع داد راننده یک پراید او را سوار ماشینش کرده و بعد از اینکه رابطه دوستانه ای با او برقرار کرده، با تهدید در مکانی خلوت طلاهایش را به سرقت برده است. زمانی که مأموران بررسی های خود را آغاز کردند و با کمک زن جوان شماره تلفن او و سپس شماره ماشینش را به دست آوردند، مرد جوان که رحیم نام دارد را بازداشت کردند. بررسی های بعدی نشان داد رحیم سارق ...
انتقام داماد از عروس خیانتکار
گفته باشد. بنابراین دوباره به فرودگاه برگشتم و از طریق دوستی که در فرودگاه داشتم متوجه شدم که دلارام اصلا با هواپیما به شیراز نرفته است. این لحظه بود که دیگر شک من از اینکه او مرا به بازی گرفته است به یقین مبدل شد. وقتی دیدم که او مرا به بازی گرفته است، دنبال ادامه بازی و جبران این سوء استفاده دلارام شدم. او گفت ؛ دوستم علیرضا پسرخاله دلارام، هم اتاقی من بود و رفتم ...
استارت آپ بدون ریسک ممکن نیست
...، به کسی نیاز داشتیم که کامپیوتر خوانده باشده و البته از نظر انگیزه کاری و توانایی و... شبیه خودمان باشد و خلاصه این امکان برای هر دو طرف ماجرا فراهم شد. در این دوره همچنان دانشجو بودید؟ بله، تا اواسط سال 92 دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و بهمن همان سال کار روی سایت استاد بانک را شروع کردیم. چه شد که سراغ این ایده رفتید؟ این که از حوزه سلامتی و پزشکی به سایتی در ...
گفت و گو با دزدان مسلح پشت میله های بازداشتگاه
برای اولین بار به موسسه فرشتگان دستبرد زدیم اما تنها 500 هزار تومان گیرمان آمد چون رئیس بانک (موسسه) گفت: این بانک نیست شما اشتباه آمده اید؟ ما پولی نداریم! من هم که ترسیده بودم همان 500 هزار تومان را گرفتم و از بانک بیرون آمدم. آن روز مصطفی خیلی مرا تشویق کرد که کارت عالی بود اما من همچنان مات و مبهوت بودم. کمی از پول ها را برداشتم و به خانه رفتم. چرا باز هم به سرقت های مسلحانه ادامه ...
گاوزن: طراحی در متن حرکت می کند و گاهی درحاشیه
. برانکوزی جمله ای دارد می گوید: وقتی من حجم هایم را سوهان می زنم من به مجسمه ها سوهان نمی زنم به خودم سوهان می زنم . این جمله بر من خیلی اثر گذاشت. من مدتی را درگیر حجم بودم دراین بین متوجه شدم شاعری به نام یدالله رویایی در ایران، شعری به نام شعرحجم آورده است . من مازندرانی هستم یک ادبیاتی بزرگوار و نام آشنا با نام هزارجریبی در گرگان زندگی می کند که هفتاد سنگ قبر رویایی توسط ایشان در آمده ...
وضعیت تیم ها پس از گرندپری کانادا (مرسدس)
او تقدیم می کنم. من اولین رقابتم را در این پیست در 2007 برنده شدم و احساس دوباره این برد عالی بود. نیکو روزبرگ مقام پنجم رقابت امروز خیلی سخت بود. در استارت من خوب بودم، لوییس بد بود و فتل فوق العاده عمل کرد. من در خارج پیست 1 اقدام به سبقت کردم چرا که یا باید از همیلتون می گذشتم یا پشت سر او قرار می گرفتم، در بارسلونا همین روش جواب داد اما اینجا نه. پس از آن و از دست دادن ...
صحنه سازی برای یک جنایت
...: مدتی است که اعتیاد شدیدی به شیشه و کراک دارم، روز حادثه بشدت به مواد نیاز داشتم اما پولی برای خرید نداشتم، به همین دلیل به خانه مادربزرگم رفتم و به او گفتم پول نیاز دارم. اما او گفت که پول ندارد و اگر هم داشت به من نمی داد. من نیاز به پول داشتم و او متوجه نبود، حرف هایش بیشتر اذیتم می کرد، عصبانی شده بودم. ناخواسته به طرفش حمله کردم و گلویش را فشار دادم. به خودم که آمدم متوجه شدم که او مرده است ...
کارآفرینی سرمایه کلان نمی خواهد
...، آن را کنار گذاشتم و الان که بزرگ تر شده اند، دوباره شروع کردم و دانشجوی دوره ارشد هستم. فکر می کنم با برنامه ریزی می توان همه مسئولیت ها را بخوبی انجام داد. من همیشه آشپزی، خانه داری و همه چیزهایی را که مربوط به یک زن است، به بهترین نحو انجام می دهم. مهماندار خیلی خوبی هم هستم و تا جایی که یادم می آید همیشه مهمان داشتم. **برای چند نفر کارآفرینی کرده اید؟ در این دو سال که از نظر ...
رحیمی: خوشحالم سهمی در قهرمانی داشتم
یا نفراتی که با آنها کشتی نگرفت، چیست؟ گفت: فقط برای ارزیابی خودم به جام جهانی آمده بودم؛ هرچند دوست داشتم با بهترین ها کشتی بگیرم، اما با وجود اینکه شرایط بدنی خوبی نداشتم تمام تمرکزم پیاده کردن برنامه هایی بود که در این مدت روی آنها کار کرده بودم و خدا را شکر نتیجه هم گرفتم. دارنده مدال های طلا، نقره و برنز جهان تصریح کرد: البته کشتی ها در این دوره خیلی حساس شد، اما در مجموع آنطور که ...
مجلس امام حسین(ع)جای تسویه حساب نیست/اخلاص در مداحی کمرنگ شده است
ها است با آنها همراه هستم. شغل اصلی شما چیست؟ شغلی اصلی مداحی است اما دفتر خدمات زیارتی در میدان انقلاب نیز دارم. سال ها مدیر گروه حج بودم و الان هم جایی در مشهد نزدیک حرم امام رضا(ع) ساختم که زائران به آنجا می روند و الحمدالله هر چه دارم از خدا و ائمه(ع) است و خواسته همیشگی من این است که با گفتن نام و ذکر امام حسین(ع) چشم از جهان ببندم. دستمزد کار مداحی شما تا چه ...
تلاوت باید یاد خدا را زنده کند
بسیاری شرکت کرد و آنقدر همت بلندی در این مسیر داشت که گاهی کیلومترها راه را طی می کرد تا به شهر دیگری برود و از محضر استاد قرائتی استفاده کند. همه این تلاش ها موجب شد تا ولی زاده بر سکوی اول رشته قرائت سی و سومین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم که ماه پیش در تهران برگزار شد، بایستد و خوش بدرخشد. در این گفت وگو، ولی زاده از فعالیت قرآنی اش در سال های گذشته و روندی که طی کرده تا چنین عنوان بزرگی ...