سایر منابع:
سایر خبرها
خداوندگنجشک ها را دوست دارد
با بیان این مطلب می گوید:مرتضی با همه مردم فرق داشت بسیار مهربان بود و نمی گذاشت کسی از او ناراحت شود و اگر در مواقعی بین دو نفر دلخوری پیش می آمد تلاش می کرد که مشکل را حل کند و باعث وصل و رفع دلخوری ها می شد. امان از بغض سنگینی که راه نفس را می گیرد مدت ها بود که از جنگ در سوریه حرف می زد می دانستم فرمانده گروهی از بچه های اعزامی برای دفاع ازحرم حضرت زینب(س) است اما تصور هم ...
گلاره عباسی: آدم باحالی نیستم
...، اخبار گوش دادن و فیلم دیدن بخشی از زندگی ما به حساب می آید. به طور میانگین نمی دانم، اما همه اینها به علاوه غیبت و آشپزی مجموعه کارهای هر کسی در طول یک روز را شامل می شود. چند درصد از کارهای خود را واقعا دوست داشتید و چه تعداد را فقط برای اینکه بازیگر بمانید بازی کردید؟ من این مسیر را پله پله آمدم. در ابتدای کار این دغدغه که اسمم شنیده شود زیاد بود. من این پله پله ...
یک کارون چشم انتظاری
موتور یک قایق، صورت همه مان را به طرف کارون چرخاند. - خدا رسوندت... اون روز هم خدا رسوندت... داشت بلند صدا می زد: - نفر بعدی! و آهسته چرخید طرف من و گفت: - کدوم روز آبجی؟! گفتم: - منو یادت نمی آد؟!... چقدر دنبالت گشتم!انگار یادش رفت که نفر بعدی را صدا کرده و او رسیده کنار قایق. خیره نگاهم کرد و گفت: - صدات که آشناس... نکنه... تند حرفش را ...
دوست دارم نقش منفی بازی کنم/ آدم دو کار همزمان نیستم
صدرعرفایی بازیگر توانمندی است که تاکنون جوایز معتبر زیادی از جمله سیمرغ بهترین بازیگر از جشنواره فجر را کسب کرده، اما با وجود این هیچ وقت درگیر شهرت طلبی نشده و تا امروز مسیرش را درست ادامه داده است. او این شب ها در مجموعه عمارت تاریخی مسعودیه تهران یک نمایش را روی صحنه دارد که بهانه ای شد تا در فضایی زیبا و تاریخی پای صحبت های او بنشینیم. عشق به سینما و بازیگری از کی در شما به وجود آمد؟ از سال های کودکی خاطره پررنگی در این زمینه دارید؟ من از 11 سالگی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم و هنرجوی کلاس های تئاتر و تئاتر عروسکی بودم. آنجا مربیان، فضا و امکانات آموزشی خیلی خوبی داشت و با بها دادن و تلاش برای رشد و خلاقیت بچه ها نقش مهمی را در آموزش علاقه مندان به بازیگری ایفا می کرد. جالب این که برای بهره مندی از همه آن امکانات و عضویت در کتابخانه های کانون پرورش فکری، هزینه ای دریافت نمی شد و هر قشری با هر توان مالی از این امکانات بهره مند می شدند، مساله ای که امروزه دیگر اتفاق نمی افتد. همچنین من بسیار علاقه مند و تحت تاثیر برنامه های پربار و وزین سینمایی بودم که استاد هوشنگ کاووسی در شبکه2 آن زمان اجرا می کردند؛ فیلم های مطرح سینما و تله تئاترهایی را که از مطرح ترین نمایشنامه های روز دنیا بود در آن معرفی و نمایش می دادند. در کل اینها عوامل مهمی در کودکی و نوجوانی من شد که علاقه، سلیقه و جهان بینی مرا در رابطه با هنر، بازیگری و سینما شکل دادند و سپاسگزارشان هستم. 12 سال پیش برای کافه ترانزیت موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شدید. این سیمرغ چقدر در ادامه مسیرتان تحول ایجاد کرد؟ ما در جایی زندگی نمی کنیم که این گونه اتفاق ها خیلی آینده هنری و کاری آدم ها را تحت الشعاع قرار بدهد. برای من این باارزش است که فیلم موردتوجه قرار گرفت و من هم به عنوان یکی از بازیگران آن مورد تشویق و تائید قرار گرفتم. خودتان ریحان را چطور تعریف کردید؟ ریحان زنی معمولی و خانه دار بود که با حداقل توانایی و امکاناتش به عنوان یک زن سنتی (و زنانگی از جنس خانه داری و آشپزی) می خواست استقلالش را در جامعه حفظ کند. در کل این فیلم، کارگردانی و فیلمنامه قوی داشت. شخصیت هایش بشدت باورپذیر بودند و این پیام را بخوبی منتقل کرد که هر فردی با هر توانایی، می تواند در این جامعه روی پای خودش بایستد. حوض نقاشی هم فیلمی در حمایت از بنیان خانواده است. فیلمی تلخ از آدم های فراموش شده این جامعه! شما برای این فیلم هم دیپلم افتخار در جشن انجمن منتقدان را گرفتید. در آن فیلم وقتی پسربچه (که پدر و مادری ناتوان دارد) خانه اش را ترک می کند با این ذهنیت به خانه ناظمش می رود که فکر می کند می تواند به او تکیه کند، اما به مادر خودش نه و وقتی ناظم به منزل شاگردش می رود، از نزدیک با کودکی و سادگی آن خانواده که همه ما آن را گم کردیم، روبه رو می شود. او سادگی را می بیند و در بازگشت دوباره به خانه اش سعی می کند همسر تحصیلکرده اش را که بیکار شده، درک کند. متاسفانه ما خیلی چیزها را در جامعه امروزی گم کرده ایم که در این فیلم به آن اشاره شده است. شما بازیگر کم کاری هستید که فیلم هایتان از لحاظ موضوع، مضمون، نوع کارگردانی و... وجه شباهت چندانی با هم ندارند و بعضا 180 درجه با هم متفاوتند. حتی بعضی از فیلم هایتان مثل آدم یا خواب های دنباله دار فروش خوبی هم در گیشه نداشتند. چرا آن قدر کم کار هستید؟ من بیشتر به فیلمنامه و مساله ای که در آن طرح می شود، نگاه می کنم. این که چقدر جامعه و مسائلی که درگیر آنیم یا آنچه بی توجه از کنارش می گذریم، در فیلمنامه طرح شده و با چه کیفیتی. در این میان تئاتر چه نقشی دارد؟ به نظرتان فرصت هایی که در سینما در دسترس تان نبود، روی صحنه راحت تر نصیب تان می شود؟ من کار خوب و استاندارد را در هر مدیومی انجام می دهم. فرقی نمی کند در سینما، تلویزیون یا تئاتر باشد. الان بعد از آخرین اجرای صحنه ای که سه سال پیش بود، کار نگاهمان می کنند به کارگردانی محمدرضا اصلی را در عمارت مسعودیه دارم که خوشبختانه بازخورد خوبی هم داشته است. چطور شد به ترکیب بازیگران کوچه بی نام پیوستید؟ در ابتدا برای فیلمی به کارگردانی ناهید حسن زاده قرارداد بسته بودم که مضمون خوبی داشت، ولی قبل از فیلمبرداری پای من شکست و از همکاری با آن پروژه صرف نظر کردم. در همان روزهایی که پایم در گچ بود و استراحت می کردم، آقای علیمردانی کارگردان کوچه بی نام پیشنهاد بازی در این فیلم را دادند. نقش این زن با نقش هایی که تاکنون بازی کردم، فرق داشت و هیچ شناختی از این ش ...
خودم را مدیون "مریم مقدس" می دانم / مادرم اولین کسی است پست های اینستاگرامم را می بیند
قلی خانی 11 ماه قبل مادر شده است. او این روزها در کنار بازیگری، دخترش شانا را هم بزرگ می کند. در یک اپیزود از سریال دیوار شیشه ای به کارگردانی راما قویدل بازی کرده و قرار است در سریال یکتا به کارگردانی شهرام شاه حسینی هم یکی از نقش های اصلی را بازی کند. چند سال قبل به استرالیا رفت و در آنجا درس سینما خوانده و چند فیلم کوتاه هم ساخته است. با قلی خانی درباره حس مادر شدن و ...
رانده از عراق وامانده در ایران
.... ماشین نبود که برویم بیمارستان. دم صبح شوهرم با وانت مرا برد بیمارستان امام علی. بچه در شکمم خفه شده بود. دکترها همه بالای سرم بودند. 20 روز هم در بیمارستان فوق تخصصی خرم آباد بودم. هزینه بیمارستان یک میلیون و 500 هزارتومان بود. شوهرم قرض گرفت. هنوز 300 هزار تومانش مانده، ندادیم، نداریم. بماند که خودم خیلی اذیت شدم. ما یک آمبولانس می خواهیم برای این که کسی از بیماری نمیرد. ظهر است و ...
به تنهایی 20 نفر را حریف بود
را ببیند چرا که قصد رفتن دارد که من با شنیدن این حرف به همسرش گفتم که شما دوتا به منزل برگردید، آخر همان شب که به منزل رفتم متوجه شدم که این بار قصد او جدی است چرا که همه وسایل خود را جمع کرده است. مادر شهید مصطفی قاسمپور از اعزام او اینگونه می گوید: فردای آن روز من خودم هم به همراه برادرم برای بدرقه مصطفی تا پادگان رفتم، در راه مصطفی به برادرش گفت که برگردد و عکس های او را بیاورد تا ...
خاطرات خواندنی 5 زن غسال در بهشت زهرا
به گزارش " جوان ایرانی "، صدای زهرا زهرا گفتن شان میان جمعیت لااله الالله گویان از همه بلندتر است. در باز می شود و پیکر زهرای 22 ساله را داخل می برند. جمعیت پشت در ضجه می زنند. گرمای بی هوش کننده بیرون جایش را به سرما و سکوت داده است؛ سرمایی که آرام آرام از پاهایت بالا می رود و به نفس هایت می رسد. بوی سدر و کافور پراکنده در هوا، هوش را از سرت می پراند و برق را از چشم هایت می گیرد. سنگ های خاکستری ...
مادرم با مرد همسایه رابطه پنهانی داشت
به گزارش " جوان ایرانی "، نمی دانم چه شد که اخلاق و رفتار پدرم به یک باره به تمامی عوض شد. پدرم پیوسته به مادر گیر می داد و گاهی او را کتک نیز می زد. پدر می گفت: "فکر می کنی که الاغم و متوجّه نمی شم که با مرد همسایه طبقه بالایی که زن و بچّه نداره و تنها زندگی می کنه، ارتباط داری؟! فکر می کنی، نمی فهمم که داری به من خیانت می کنی؟!" به راستی که دلم برای مادرهمیشه مظلومم می سوخت. بنده خدا ...
دوباره زنده شدن جسم و قلب
فریادهای مادرم از چند متر آن سو تر به گوشم رسید. از نقطه ای که جمعیت زیادی دور هم ایستاده بودند. به حالتی شبیه پرواز روی هوا خود را بالای سر آن جمعیت رساندم و ناگهان با دیدن مادرم که ضجه میزد و به صورتش چنگ می کشید و پدرم که نشسته بود و اشک می ریخت ، حیرتم بیشتر شد و... با دیدن آن نیسان آبی رنگ ، همه چیز را به یاد آوردم و تازه آن موقع بود که جنازه ام را کف خیابان دیدم و متوجه ...
می گفت من داود هستم؛ خادم اباعبدالله
با آقای جوانمرد چطور آشنا شدید؟ ما هر دو کارمند سازمان صدا و سیما بودیم. تقریبا همزمان وارد سازمان شدیم، سال 76. دو ماه بعد از شاغل شدن من در سازمان می گذشت که یکی از دوستان واسطه شد و چون از قصد ایشان برای ازدواج خبر داشت، مرا به ایشان معرفی کرد. تا قبل از این ماجرا همدیگر را ندیده بودید؟ نه. مسئولیت های متفاوتی داشتیم و پیش نیامده بود که با هم برخورد کنیم. پس اولین بار که همدیگر را دیدید یادتان مانده؟ بله خیلی هم واضح و روشن. اولین بار که من داود را دیدم یک لباس مشکی پوش ...
ماجرای آنانی که از برزخ بازگشتند
در هوا پدیدارشد (شاید حرفهایم را باور نکنید و آنها را تخیلات به حساب بیاوید. فقط خدامی داند من چه می گویم) در این لحظه صدای آسمانی به گوشم رسید که می گفت: "یک نفر از اینها عزادار و سینه زن من است" و بعد قسمتی از آن نور متوجه من شد و باعث شد که هیچ چیز را در اطرافم نبینم و حس نکنم تا... . این فقط می تونه یه معجزه باشه. من 2 بار تورو معاینه کردم حتی پزشک جوانی که فرهاد رو به ...
بازیگران ایرانی از چه چیزهایی می ترسند+تصاویر
...، دختر یکی از همکارانم را در شهرک غرب زخمی کردند و سپس او فوت کرد و این خاطره باعث شد من بیشتر از سگ بترسم. آیا تراپی در مورد نترسیدن از سگ برای شما مفید بود؟ بله، خیلی زیاد. من متوجه شدم همه سگ ها وحشی نیستند و گاهی آنقدر وفادار هستند که پس از فوت صاحبشان آنها هم دچار مرگ زودرس می شوند. به هر حال بعد از مدتی توانستم با سگ ها دوست شوم. آیا فوبیای دیگری دارید که شما را ...
حقوق چند صد میلیونی برخی مدیران، زیبنده نظام اسلامی نیست/ دولت از برجام نگوید، بانکها را اصلاح کند/ ...
ایرانی نیستند ونیایید، باید بیاییم تا از این بزرگواران تجلیل کنیم دشمن قصدش دست درازی به حرم دختر امیر المومنین است ، این بچه ها شاید در روز عاشورای سال 61 هجری نبودند ولی الان بعد از گذشت این همه سال به نوای ابا عبدالله لبیک گفتند واز حرم دختر امیر المومنین علی(ع) دفاع جانانه میکنند، این عزیزان در کنار همرزمان ایرانی خود به زودی زود ریشه شیاطین را می خشکانند ان شاالله رباط کریم؛ حجت ...
دعوای خونین بر سر یک دختر در پارتی شبانه
ثبت نام کنم در حالیکه مادرم به جای این که همچون هر مادری به دلیل قبولی دخترش در دانشگاه سراسری خوشحال بشه، تنها گفت:"اگرفرهام بیاد مرخصی و بفهمه، بیچاره مون می کنه. یادمه چند باری که توی دستت کتاب دیده بود، به من گفت که خوش نداره خواهرش بره دانشگاه و درس بخونه!" حق با مادر بود چون فرهام وقتی که برای مرخصی میان دوره به خانه آمده و از قبولی من در دانشگاه با خبرشد، قیامتی به پا کرد و در ...
زنگ موبایل ، سارقان را لو داد
ساختمان رفتند و در بررسی آن متوجه شدند که همزمان با بیهوش شدن زن صاحبخانه، دو مرد وارد خانه شدند و یک ساعت بعد به همراه پرستار خانگی هر 3 از ساختمان بیرون رفتند. بنابراین تحقیقات ادامه یافت تا این که خانه مجردی این پرستار شناسایی شد. کارآگاهان وارد خانه این زن شدند و همه جا را جست وجو کردند اما اثری از پسرجوان و پرستار که در آن جا زندگی می کرد، نبود، حتی داخل کمدها و زیر تخت را هم گشتند اما ...
جاده روستای معدن فیروزه در نیشابور صاف و بدون دست انداز است
...، به روستا برگشته اند، یکی شان آقا جلال است که حالا مسوول انبار معدن است، چند سالی در مشهد در کارخانه چی توز کار می کردم، اما بعد که معدن راه افتاد برگشتم. آقا جلال دو دختر دارد، یکی کلاس نهم، یکی کلاس دوم ابتدایی، می گوید از این که برگشته راضیست. این جا بالاخره کار مال خودمان است، زن ها هم هرجا رفاهشان بیشتر باشد همان جا را بهتر می خواهند، این است که می گوییم خدا را شکر. کار در ...
لبخندهای شیطانی یک زن صیغه ای
برای آزمایش های استخدامی به آزمایشگاه رفته بودم. سهیلا هم برای آزمایش خون آمده بود و می گفت دریافت یک پروانه کسب مغازه چه الم شنگه ای دارد. آن روز او را با ماشین تا نزدیکی خانه شان رساندم. لبخندهای شیطانی اش دلم را لرزاند و اسیر هوا وهوس شدم. سهیلا می گفت مطلقه است و از من می خواست از نظر عاطفی بیشتر هوایش را داشته باشم. او را به عقد موقت خودم درآوردم. به طورپنهانی در ارتباط ...
گفتگو با اطفال درباره مسائل جنسی
. • مهارت نه گفتن را به بچه ها بیاموزید. • در مورد اعضای تناسلی؛ به بچه ها یاد دهید صحبت در این مورد خارج از عرف است و هر کسی خواست در این مورد با ایشان صحبت کند سریع شما را در جریان قرار دهد. بگویید این حرف ها فقط در چهارچوب خانه مطرح می شود. کودک 2 یا 3 ساله مراقبت های خاص خود را لازم دارد. کودک در این سن متوجه بدن خود و تفاوت های جنسی می شود و این توجه باعث می شود ...
نصیرزاده: جمشید مشایخی من را مثل مسی نمی شناسد که واسطه شود
این استانداردهاوجود دارد. من در این مجموعه پیشروکار کردم و در واقع سیستم اداری را مسلطم و می دانم چطور باید رفتار کنم. پس مجموعه فوتبال از نفت عقب تر است شیوه است یک زمانی با آقای نبی که من از نزدیک کار می کردم بعد آقای اسدی آمدند من در نگارش بعضی از مکاتبات و نامه ها کمک می کردم گاهی از این که سطح دانسته های بعضی در فدراسیون بابا نبود ناراحت می شدم، ولی گاهی هم متوجه می شدم که مدیران خوبی هم در ...
به اسم نجات ما کلاه برداری هم کردند/ افشای راز شخصی محیط بان دنا
خالدی هستم گفت با تو کاری ندارم ولی دخترت را می گیرم. چند روز بعد دخترم هم مرد. من دیگر دست کشیدم. حقیقتاً دست کشیدم و دو سال و نیم هم برای محیط زیست کار افتخاری کردم. او با یادآوری اینکه یک بار هم در منطقه شکار زده بوده اما محیط بانان متوجه او می شوند، تعریف می کند: فرار کردم اما بعد آقای تقی زاده (اشاره به محیط بانی که کنار نشسته است) با چند نفر از همکاران آمدند و من را بردند. زمانی ...
کشف جسد
را از پای درآورده اند. بعد هم با رها کردن خودرو و اجساد این دو برادر متواری شده اند. با اعتراف این متهم، چند روز بعد یکی از همدستانش که در شهر کرمان پنهان شده بود، دستگیر شد. او نیز در مواجهه حضوری با احمد، به دست داشتن در این تیراندازی مرگبار اعتراف کرد. نفر اصلی این پرونده همچنان متواری بود. در ادامه تجسس هایمان رد او را در شهرستان مبارکه اصفهان به دست آوردیم. برای دستگیری او به این شهر ...
حضرت خدیجه (س)؛ الگوی اعتقادی و اسوه مدیریت اقتصادی
اعتقادش به حضیض رسید و این ایثار او در راه ایمانش بود به حدی که موقع زایمان حتی یک زن حاضر نشد به او کمک کند و دل این زن مؤمن چنان پر از ایمان بود که در آن حال ضعف و نیاز و اضطرار به خدا اعتراض نکرد و در اوج غربت حتی کوچک ترین دلتنگی و ناراحتی از خدا پیدا نکرد و در مقابل، خداوند چهار زن از بهشت را خادم او و دخترش فاطمه زهرا (س) قرار داد و دیگر در تاریخ عالم برای تولد هیچ دختر دیگری این اتفاق تکرار نشد و رکورد این برتری برای همیشه تاریخ در انحصار حضرت خدیجه (س) باقی ماند. منبع: رسالت ...
پرسش و پاسخ های قرآنی
انجام داده ونتیجه نگرفته باشیم اینجا جایی است که می توانیم بگوییم شاید مصلحت بوده که معمولا بعد از چندی (که ممکن است حتی چند سال هم به طول بینجامد) متوجه این مصلحت بشویم . من برای سوالاین دوستمان مثالی میبزنم که خوانندگان عزیز بیشتر متوجه شوند .شما کودکی را درنظر بگیرید که در بازار به همراه مادرش است و هرچه که می بیند ( از سیخ کباب گرفته تا اسباب بازی و ...) را طلب کرده و بهانه میگیرد. این کودک ...
ماجرای تلخ پسری که با بی رحمی دستش را قطع کردند
هوش کردند و دستم را بریدند. بشار اظهار داشت: وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم که در بیمارستان هستم و دستم قطع شده است. بشار گفت: فقط ماجرای قطع شدن دستم من را آزاد نمی دهد، زیرا به خوبی به یاد دارم که مردمی که در اطراف من جمع شده بودند در حال خندیدن بودند، گویا این موضوع برای آنها بسیار عادی بود. بشار پس از این ماجرا مدرسه را رها کرد، او می گوید که قبلا با دست راست می ...
گفتگو با بهرام رادان به بهانه فیلم بارکد ؛ دیده شدن فیلم هایم اولویت دارد، نه دریافت جایزه
ندارم مخاطبم را گول بزنم و یک فیلم نامتعارف به او نشان بدهم. نقش غیرمتعارف خوب است اما فیلم غیرمتعارف نه. چند روز پیش به دوستی گفتم؛ دوست دارم کارگردانی به من پیشنهاد بازی در فیلمی مثل 127 ساعت را بدهد تا اینکه در فیلم های اجتماعی بازی کنم که همه کپی یکدیگر هستند. بعد از شور شوق و آواز قو تعداد زیادی فیلم مشابه آن ها ساخته شد و کلی فیلمنامه یا همین روابط و حال و هوا به من پیشنهاد شد که از ...
واگویه های جوانان دوران دفاع مقدس / عملیات کربلای 4 / مجیدبازگیر
قیچی کندچون دشمن با تانک حمله میکرد و تانک هم در شب قدرت مانور نداشت به این خاطر منتظر روز میمانند ما رو به عقب میامدیم و زخمیها ماندند و دشمن هم آمد و زنده به گورکردهمین عزیزانی که الان گروه تفحص پیدا میکنند ازاینطور جاهایی هستن درموقع عقب نشینی چون ما با دشمن قاطی شده بودیم و بعضی ازآنها پنهان شده بودن که روز اسیر بشوند متوجه عقب نشینی ما شدن اسلحه به دست می گرفتن و از پشت به بچه ها شلیک میکردند ...
شفاعت بانوی دو عالم برای زندگی دوباره من
... این گونه بود که بانوی دو عالم کمکم کرد و خیلی سریع در حرفه خودم با اینکه جوان بودم صاحب اسم و رسم شدم، به گونه ای که بالاترین دستمزد را به من می دادند من هم که می دانستم این حمایتها از کجاست، هرگز نذر خود را فراموش نکرده و در طی سالیان متمادی، در ایام محرم و همچنین در سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) از صدای ناقابلم برای بیان مظلومیت مادر همه مسلمانان و فرزندان شهیدشان استفاده می کردم. به ...
چگونگی برخورد با جوانان معتاد و نقش مشاوره در پیشگیری
چون این مشکل یک روزه به سراغ وی نیامده است، ما هم نمی توانیم در چند جمله و در یک زمان کوتاه، درباره این مشکل صحبت و مشکل را برطرف کنیم. این مددکار اجتماعی می گوید: به طور مثال باید بدانیم یک نوجوان 15 ساله که شیشه مصرف می کند، به همین مدت یعنی 15 سال در زندگی مشکل داشته است. یعنی از کودکی در خانواده، مدرسه و اجتماع با او رفتارهایی صورت گرفته که او را به این مرحله رسانده است و فرد هم ...
ضرورت قدردانی از شخصیت حضرت خدیجه(س)
) نخستین زن مسلمان و مادر حضرت زهرا(س) است، نسل پیامبر اکرم(ص) به واسطه حضرت فاطمه(س) در همه جهان گسترش پیدا کرده است. واعظ موسوی یادآور شد: پیامبر اکرم(ص) بارها و بارها در زمان حیات و پس از وفات، این بانوی وفادار را ستودند و از ایثار و گذشت او سخن به میان آوردند و مقام و منزلت او را تبیین کردند، بنابراین حق بزرگی بر گردن اسلام دارند. وی تصریح کرد: اگر اموال حضرت خدیجه(س) از یک طرف و ...