سایر خبرها
دوباره زنده شدن جسم و قلب
خانواده ام روی زمین گشتم، اما پیدایشان نمی کردم . آدمها را می دیدم که در رفت و آمد هستند، اما پدر و مادر و خواهر و برادرم را نمی دیدم ، تا اینکه ناگهان صدای فریادهای مادرم از چند متر آن سو تر به گوشم رسید. از نقطه ای که جمعیت زیادی دور هم ایستاده بودند. به حالتی شبیه پرواز روی هوا خود را بالای سر آن جمعیت رساندم و ناگهان با دیدن مادرم که ضجه میزد و به صورتش چنگ می کشید و پدرم که نشسته بود و ...
معماری فقط علم مهندسی نیست/ تعریف جایگاه زندگی مردم با معماری
که برای بسیاری از معمارها و نهادهای معماری، آن نوع از معماری به شکل مسئله ای مشخص درآمده بود و طبعا در همان راستا تلاش می کردم. اما امروز مسئله و فکرم درباره معماری، مسئله ای متفاوت است. آن زمان دغدغه اصلی شما تثبیت و اثبات مهارت هایتان در حوزه معماری بود؟ نه، وقتی که در یک مسابقه معماری شرکت کرده و با بزرگ ترین معماران دنیا در این مسابقه رقابت کرده بودم و پروژه ام را در موزه ...
خداوندگنجشک ها را دوست دارد
...> شهادت و نبود سرپرست خانوار کافی است تا مادر خانواده حرفش هایش یادش برود و نتواند لحظه ای که خبر شهادت مرتضی را آوردند را یاد آوری کند و تاب نمی آورد و بی قرارتر شود. فاطمه سادات موسوی می گوید: پنجره یکی از اتاق ها به دفتر مرتضی در پادگان باز می شود و راحت می توانستیم در ساعاتی که خانه نبود همدیگررا ببینیم گاهی اگر چیزی در خانه جا می گذاشت یا نیاز به وسیله ای داشت می توانستیم ازپنجره پرت ...
آیت الله خامنه ای در سالگرد دکتر شریعتی: اختلاف افکنی بر سر شریعتی بازی دشمن بود
...: ای آقایانی که می نویسد و شایعه پراکنی می کنید (آن روز دوران اختناق) سخنرانی میکنید و بد می گویید و ذهن مردم را منحرف می کنید، بدانید دستتان پیش من روشده، من میدانم شما می خواهد که من در هر جلسه ای که صحبت می کنم جهت حرفم پاسخ گویی بشما باشد. من اینجا دارم به طرف خواستی می روم و در جهت خاصی سرکار از این طرف و آن طرف همش می آیی نیش می زنی، تنه می زنی و نمی گذاری من حرکت بکنم، برای این که من ...
خلاصه کتاب از سبزوار تا سرزمین رویا
ایران از جمله سبزوار آشفته شد. هر فرد صاحب اندیشه و تفکری، خصوصاً با گرایشات مذهبی را به جرم توده ای می گرفتند و گاه اعدام می کردند. حسین آقا که شهره شهر سبزوار شده بود، شبانه شهر را ترک کرد و به منزل عمه شکوه در اسفراین، یکی از توابع سبزوار، رفت. در آن زمان همسرش دوران سختی را می گذراند و بار سنگین فرزند اول را با خود حمل می کرد. شرایط بسیار سخت شده بود و دایره جست وجوی رژیم تنگ تر؛ به ...
حکمی که قرار بود به نام بقایی بخورد به نام بختیار خورد!
! سؤال کردم: حضرت آیت الله نظر خود شما چیست؟ ایشان با لهجه شیرین یزدیشان گفتند: از خودم هیچ نظری ندارم! هر حرفی که امام بزند، به همان عمل می کنم. منتها چون به دکتر بقایی ارادت دارم، پیغام ایشان را برای امام می برم. در اطراف این قضیه برمی گردیم به اینکه آیا کسان دیگری هم این حرف را به امام زده بودند یا نه؟ آقای صدوقی قطعاً این پیغام را به آقای خمینی داده بودند، برای اینکه حتی یادداشت هم کرد که یادش ...
پدر، ما متهمیم!
از چیست؟ تفاوت ها را باید با هم جمع کرد و نگریست. مثلا در کتاب پدر، مادر ما متهمیم به جامعه سنتی اشکال می گیرد که تقصیر نسل گذشته است و اگر همه چیز را عوض نکنیم، چیزی باقی نمی ماند. اینجا خطاب به جامعه سنتی سنت زده است و گاه برعکس با مخاطب شبه مدرن عصر شاهنشاهی صحبت می کند و اینجا تشبه به مدرنیته را نقد و دعوت به ریشه ها و هویت می کند. مثلا در کتاب فاطمه فاطمه است؛ برداشت من این نیست که ...
رانده از عراق وامانده در ایران
برنمی دارم. پدرم مانند همه مردهای دیگر در خرمشهر در گمرک کار می کرد. با شروع جنگ همه مردانی که در گمرک و بندر کار می کردند، بیکار شده بودند و فقر سایه سنگین خالی از وجدانش را بر همه خانواده ها گسترانید. کارگران در بنادر دیگر مثل بندرعباس و امام و بوشهر و انزلی مشغول شدند و خانواده را در اردوگاه تنها گذاشتند، مدتی از کار کردن پدر در بندرعباس نگذشته بود که خرداد 65 پدر برای همیشه ما را ترک کرد ...
به تنهایی 20 نفر را حریف بود
پسرش به سوریه بیان می کند: مصطفی چندین بار پیش من آمده بود و از من اجازه اعزام به سوریه برای دفاع از حرم را گرفته بود ولی من همیشه مخالف بودم ولی در لحظات آخر نمی دانم که چطور شد راضی شدم گویی تشنه شهادت بود و یادآور ضرب المثل قدیمی بود که "جوان ایرانی از کشته شدن در میدان جنگ باکی نداشت". همسر شهید هم به این نکته اذعان دارد که حدود یکسال وی مرتب از رفتن سخن می گفت اما خانواده مخالف ...
مادرم با مرد همسایه رابطه پنهانی داشت
، مادر به خاطر اون مردک زندگی مون رو بهم زد و من رو به این حال و روز انداخت. تو جوونی بابا، دلم نمی خواد تنها باشی. دلم می خواد ازدواج کنی. اصلا خودم برات یه مورد خوب درنظر گرفتم!" به گزارش رکنا، پدر آن شب هر چند با ازدواج مجدّد، مخالفت کرد، امّا از حرف هایش فهمیدم که آنچنان هم بی میل به ازدواج نیست. من سمانه را که زنی مطلقه بود، برای پدر انتخاب کرده بودم و ظاهرا پدرهم او را پسندیده بود و ...
احسان به انتقادها درباره دکتر علی شریعتی پاسخ داد
دیگر مدرن. این تفاوت ها ناشی از چیست؟ تفاوت ها را باید با هم جمع کرد و نگریست. مثلا در کتاب پدر، مادر ما متهمیم به جامعه سنتی اشکال می گیرد که تقصیر نسل گذشته است و اگر همه چیز را عوض نکنیم، چیزی باقی نمی ماند. اینجا خطاب به جامعه سنتی سنت زده است و گاه برعکس با مخاطب شبه مدرن عصر شاهنشاهی صحبت می کند و اینجا تشبه به مدرنیته را نقد و دعوت به ریشه ها و هویت می کند. مثلا در کتاب فاطمه فاطمه ...
بیرون پشت در ، تئاتری با یه گونی جایزه
دوشش می گذارند. این که می بیند همسرش را از دست داده، پدر و مادرش به آن وضع دچار شده اند، همرزمانش درد او را نمی فهمند و.... در ادامه درباره آنچه شما به عنوان کارگردان از این ماجرا روی صحنه به نمایش گذاشته اید، بیشتر صحبت می کنیم. اما در ابتدا بگویید چرا بکمان ؟ چرا بورشرت ؟ چرا بیرون پشت در را انتخاب کردید؟ من متون آلمانی را خیلی دوست دارم. به ویژه متون پست رمانتیک آلمانی و بورشرت کلا جزو ...
شهیدی که آرزویش را به مادرش نگفت
: جواد در ابتدا دو بار در سوریه زخمی شد و بعد که مسئله عراق پیش آمد احساس خطر کردیم چرا که تکفیری ها به حرم امام حسین (ع) و امام علی (ع) نزدیک می شدند. در ادامه روح الله رفیعی کارگردان مستند فرمانده جواد به برنامه دعوت شد و دلیل انتخاب سوژه جواد برای این مستند خود را داشتن پدر عراقی و مادری ایرانی عنوان کرد. علیخانی رو به مادر گفت: با وجود اینکه خانواده شما از جنگ فراری است چرا ...
وقتی سیبیل لیدرها را چرب نکنی می گویند مرگ بر مایلی کهن/کی روش در ورزشگاه آزادی چرت می زند!
وگویی به شرح زیر انجام دادیم. البته مایلی کهن که چند ماهی است در انزلی به سر می برد ابتدا در مورد شرایط زیست محیطی این شهر مسایلی را بیان کرد که می تواند برای فعالان محیط زیست و حتی مسئولان شهری انزلی قابل توجه باشد. چند ماهی است در تهران حضور ندارید؟ بله سه ماه است که در انزلی هستم و یک ویلا در این شهر می سازم. این شهر زادگاهم است پدر و مادر خدابیامرزم در این شهر زندگی کرده اند ...
پروژه اصلاح دینی؛ وجه اشتراک شریعتی و مطهری - مبانی فلسفی شریعتی
قلمداد بکنیم، این اشکال وارد خواهد بود که شریعتی به دین تعلق خاطر و باطن نداشت و فقط آن را ابزار می دید. من چنین تصوری ندارم و شریعتی حقیقتا معتقد بود. وقتی شما سخنرانی علی؛ حقیقتی بر گونه اساطیر را گوش می دهید احساس نمی کنید که یک انسان بی جهت و بی هدف در مورد علی(ع) صحبت می کند. صدق و سوز و شور و حرارتی را احساس می کنید که از یک انسان صرفا عمل گرا بر نمی آید. عقاید حقه، مستقل از نتایج ...
مسیر زندگی ام را به خواست شریعتی تغییر دادم
ارشاد را با همراهی دکتر شریعتی پایه گذاری کردیم. برگ شانس هر کسی در زندگی اش شانس هایی می آورد و آشنایی من در دوران جوانی با دکتر شریعتی یکی از همان شانس های زندگی ام بوده است. محمدعلی نجفی در ادامه ضمن ابراز خرسندی از تأثیر مستقیم دکتر شریعتی بر زندگی اش یادآور شد: خوب به خاطر دارم روزی را که ترتیبی دادم تا دکتر شریعتی از نخستین فیلمی که ساخته بودم، دیدن کند. او در پاسخ به من گفت، بیشتر ...
شریعتی فقط نام یک خیابان نیست
.... سال هاست در این منطقه ساکن است: سال 51 بود که همین جا توی حسینیه ارشاد، پای سخنرانیای دکتر شریعتی می نشستیم. چه روزایی بود. جوون بودم. الان 73 سالمه. خودتون حساب کنید سال 51 چند ساله بودم. یه موتور داشتم که شبا باهاش اعلامیه پخش می کردم. کلی مبارز بودیم واسه خودمون. هیچ ادعایی هم ندارم. هیچ وقت عضو هیچ ارگانی نبودم. ولی خدا رو شکر می کنم که تونستم برای انقلاب قدم بردارم و به اندازه خودم کاری ...
در مجالسی که غیبت میشود چه کنیم ؟
زد منتها وسط جلسه گاهی اگه جلسه دست شما باشه . بعضی ها خوب بلدن بعضی ها هم خوب خراب میکنن این تمرین می خواد اره این تمرین می خواد خدا حفظش کنه ما یکی از اساتیدمون بود ما یک وقتی حج مشرف شدیم و ایشون روحانی کاروان بودن بنده هم چون تو کاروان بودم و شاگرد ایشون بودم خیلی کمک میکردم هرچی میتونستم کمک ایشون میکردم تو اتاق ایشون بودیم یک روز ایشون عصرکه شد . بعضی ها یکی یکی دوتا دوتا اومدن دیدن ایشون ...
نوسفران همراه سحرگاهی روزه اولی ها
. امروزه در آموزش و پرورش، آموزش وجود دارد اما پرورش بسیار کمرنگ شده و برای همین است که شبکه های معاند و ماهواره ای در برنامه سازی برای قشر نوجوان و جوان ما بیشترین سرمایه گذاری را کرده اند. هاشمی از این که شب های رمضان را نمی خوابد و برای بچه ها برنامه سازی می کند، گفت: احساس بسیار خوبی دارم از این که سحرهای ماه رمضان بیدارم و به صورت مستقیم با نوجوانان و سحراولی ها حرف می زنم. ...
تشخیص اشتباه پزشکان، دردی دوچندان بر جان بیماران!
.... ادامه زندگی برایم بی ارزش شده بود و روزها و شب های تلخی را در کنار همسر و فرزندان و سایر اعضای خانواده ام سپری می کردم. البته این ناراحتی ها تنها مختص به من نبود، چراکه اظهارات خانم دکتر، فشار روحی سنگینی را بر پدر و مادر و فضای خانه و دیگر اعضای خانواده وارد ساخته بود. در این مدت مصرف داروهای تجویزشده از سوی دکتر، نه تنها ذره ای از سردردهایم را تسکین نبخشید؛ بلکه در پیدایش امراض ...
ماجرای آنانی که از برزخ بازگشتند
از آن آتش ( که در آن لحظه احساس می کردم آتش جهنم است ) ترسیده بودم که اصلاً مردنم را از یاد برده بودم! در این لحظه فقط همان مرد را دیدم که دستهایش پر از خون بود و ناگهان فریاد زد کشتمش... بدبخت شدم... کشتمش..." و سپس نبض مرا – که انگار دو نفر شده بودم – یک بار دیگر معاینه کرد و دوباره فریاد زد: "این مرده..." و بعد از جا بر خاست و با سرعت به طرف جایی که ماشین خود را پارک کرده بود دوید... ...
فرشته ای که در عالم مرگ شفاعت کرد
آنجایی که من ایستاده بودم، همه جا سرسبز و خرم بود و پر از گل و سبزه . احساس می کردم اگر بتوانم خودم را از این قسمت دور کنم و به آن منطقه سرسبز برسم نجات پیدا می کنم. اما همین که نزدیک آنجا می شدم، منطقه سرسبز از من دور می شد. مدام این سو و آن سو می دویدم، اما به منطقه سرسبز نمی توانستم برسم تا اینکه در یک لحظه خودم را از زمین سرخ به داخل منطقه سرسبز انداختم. ولی هنوز شادی نکرده بودم که ...
مرثیه چمران برای دکتر شریعتی
جایی که می توان شخصیت یک انسان راباشدت غم و درد او سنجیدعلی(ع) دلش مالامال از غم ودرد بود؛تا جایی که در دل شب در میان نخلستان کنار فرات آنقدر ناله می کرد تا بی هوش می شد یا سر به چاه فرو می برد وفریاد می کشید تا از بار سنگین غم و دردش بکاهد. علی شریعتی قلبش مالامال از غم ودرد بود.درک قوی و احساس مسئولیت،اورا به حدی حساس کرده بود که فریاد می کشید و گقته ها و نوشته هایش ازآتش غم ودرد،روح می ...
گفت وگوی بی پرده رامبد جوان/از توییت جنجالی تا بدل های مرتضی پاشایی
همه با هم عشق و محبت تقسیم کنید. اصلاً از این حرف ها آنجا نمی زنیم. تجربه ی بسیار لذت بخشی بود، من ایستاده بودم و می دیدم خانواده هایی که ممکن است بیرون از اینجا وقتی تماشایشان می کنید، هیچ ربطی به هم نداشته باشند، حتی ممکن است، احساس کنید بعضی هایشان دشمن و برابر همدیگر هستند، اما آنقدر زیبا در کنار هم نشسته بودند که بی نظیر بود. ماجرای گاز اشک آور در استودیو چه بود؟ روزی چهارصد ...
پرورش کرم ابریشم از سوی بانوی کارآفرین بیرجندی
فاطمه خطیبی افزود: از اسفند ماه سال گذشته تصمیم گرفتم با پرورش کرم ابریشم، درآمدی را برای خود و خانواده ام کسب کنم که با همکاری همسرم و سه فرزندم بر اساس تجربه ای که از پدر و مادرم کسب کرده بودم وارد این کار شدم. وی با اشاره به اینکه قبل از این به شغل قالیبافی مشغول بودم، ادامه داد: با توجه به نبود تخم نوغان در خراسان جنوبی آن را از تربت حیدریه در خراسان رضوی تهیه کردم و با تسهیلاتی که از ...
نورعلی لشکر ویژه 25 کربلا که بود؟+عکس
شهدای ایران : رزمندگان و خانواده های شهدا منشور گنجی هستند که جنگ را باید از دل آنها جست وجو کرد، واژه به واژه ای که بیان می کنند، گوشه ای از سند افتخار سربازان روح الله و برگی زرین از تاریخ شیعه است. * همیشه یاد او زنده می ماند حاجیه خانم سیده فیروزه الهی مادر شهید یوسف اسدی بیان می کند: پسرم سال 1380 بر اثر عوارض شیمیایی به شهادت رسید. خاطرات زیادی از او دارم ...
نورعلی لشکر ویژه 25 کربلا که بود؟/ رویایی که به حقیقت پیوست
بالا بیاور . من لرزان این کار را کردم، به من گفتند: آقا را می شناسی؟ من گفتم: نه، او را نمی شناسم . گفتند: او امام خمینی(ره) است، می دانی از نسل کیست؟ گفتم: نه! گفتند: از نسل امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) است . بعد امام با دست اشاره کرد که برو و من از پله های منبر به پایین آمدم، وقتی از خواب بیدار شدم از رفتارم پشیمان شدم، از اینکه نورعلی را زده بودم احساس گناه می کردم. ...
اگر عکس های خانوادگی گم شود چه اتفاقی می افتد؟
را احساس می کنم؟ حقیقت این است که نگاه کردن به عکس های افرادی که عاشقشان هستم مرا بی اندازه غمگین می کند. نمی دانم این حس حاصل گذران وقت است یا عکس العملی نسبت به خودم یا عمق عشقی که به آنها دارم. واکنش من ذخیره کردن عکس ها در حافظه های مجازی و در عین حال به طور مرتب عکاسی با گوشی همراهم است. برای چند نفر از دوستانم در مورد رابطه شخصی با آلبوم ها و عکس های خانوادگی صحبت کردم. یکی از ...
آتش بس در خان طومان معنا نداشت/ آمریکا با فاصله 9 هزار کیلومتری در عراق حضور دارد تا امنیت کشورش تامین ...
زود ازدواج کند و نوه دار شود. همیشه می گفت: خیلی دوست دارم نوه هایم را ببینم ولی می دانم که نیستم تا آنها را ببینم. اگر یک روزی شهید شدم نوه هایم را سر مزارم بیاورید و به آنها بگویید بابابزرگ خیلی دوست داشت شما را ببیند. وقتی شنید دخترم باردار است خیلی خوشحال شد. آقا رحیم این اواخر خیلی بی قرار بود: همین اواخر به من گفت: خانم! من خواب حضرت آقا را دیدم، من شرمنده پدر و مادر شهدا هستم ...
انگیزه ام برای شرکت در نبرد سوریه از جنگ 22 روزه غزه کلید خورد/آزمون نسل ما همینجاست
خوانده بودم که شهدا این مدلی خانواده هایشان را برای رفتن به جبهه راضی می کردند. این نقطه قوت است که با بردن نام حضرت زهرا(س) و اهل بیت(ع) برای مادران ما همه چیز تمام می شود. شنیده بودم که هر گاه در خانواده هر یک از شهدا کار گره می خورد، مسئله را به این سمت می بردند. مثال هم شهید مدافع حرم، عبدالله باقری بود که در خاطرات ایشان خوانده بودم. آن ها هم چهار پسر بودند. او هم به مادر خود گفته ...